مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
قصص قرآنی
حوزه های تخصصی:
این مقاله، مناسبات و/ یا زنجیرمندی مفهومی و متنی را در سطوح خرد و کلان در قصص قرآنی با نگاهی به داستان یونس (ع) بررسی می کند. ابتدا این مسئله مطرح می شود که میان آیات یک سوره با یکدیگر و با سایر سوره ها، از جمله قصص قرآنی، چه تناسبی برقرار است. سپس، ضمن اشاره به پیشینه علم المناسبه در سنت تفسیر قرآنی، از دیدگاه زبان شناسی، بحث زنجیرمندی مفهومی و متنی در سطوح خرد و کلان مطرح می شود: «ساز و کاری زبان شناختی که به برساخت متون، متنیت آن ها و شبکه روابط معنایی میان متون می پردازد». آن گاه این زنجیرمندی در سطوح بینا آیه ای و بینا سوره ای در آیات مربوط به داستان یونس (ع) بررسی می شود داستان یونس که به صورت روایت میان افزود در شش سوره و هجده آیه آمده، از حیث مفهومی و متنی با سایر قصص و از جمله سیره پیامبر متناظر به نظر می آید. در نهایت، داستان یونس به واسطه برخی آیتم ها مثل جناس سازی و تکرار برخی مضامین مانند صبر، دعا و عدم پذیرش حق، از حیث مفهومی و متنی به داستان سایر پیامبران و از جمله شخص پیامبر (ص) زنجیرسازی می شود.
احسن القصص: رویکرد روایت شناختی به قصص قرآنی
حوزه های تخصصی:
جستار حاضر، قصص قرآنی را از دیدگاه روایت شناسی بررسی می کند. فرضیه این پژوهش مبنی بر این است که میان قصص قرآنی و روایت شناسی رابطه ای وجود ندارد. در ادامه به پیشینه مطالعه ادبی قرآن و کتاب مقدس اشاره می شود. در پیکره اصلی مقاله، تبارشناسی واژگان قصص قرآنی مشاهده می شود. آن گاه، مؤلفه های روایت شناسی، یعنی سطوح داستان و متن معرفی و این مؤلفه ها در قصص قرآنی به کار گرفته، سپس، نمونه هایی از داستان های قرآنی در پرتو رویکرد روایت شناختی مطالعه می شوند. در پایان، بیش از ده یافته تازه درباره ارتباط میان قصص و روایت شناسی بازگو می شود و این نتیجه حاصل می آید که در مجموع، میان قصص قرآنی و روایت شناسی ارتباط مثبت وجود دارد.
تفسیر فقهی اهل بیت علیهم السلام از قصه های قرآنی و رهیافت های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش زیادی از قرآن روایت داستان امّت های پیشین و انبیاء الهی است. جایگاه و نقش این داستان ها به عنوان یک منبع فقهی از جمله مباحث نظری آیات احکام است. از آنجایی که زبان داستان زبان اخبار است این پرسش در بین فقیهان و مفسّران همواره مطرح بوده است که آیا آیات قصص می تواند مفهوم انشایی داشته باشد؟ آیا می توان از قصص قرآن احکام فقهی را استنباط کرد؟ در بخش اول این مقاله روایاتی ذکر کرده ایم که در آنها اهل بیتعلیهم السلام از آیات داستانی برای استنباط احکام استفاده کرده اند. در بخش دوم به رهیافت های مستخرج از روش اهل بیتعلیهم السلام در تفسیر فقیهانه از قصص قرآنی پرداخته ایم و نشان داده ایم آیات داستانی از جمله منابع قرآنی برای احکام فقهی است.
تحلیل ساختار روایت اصحاب کهف در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت، «عمل زبانی» با هدف انتقال معناست و تحلیل روایت، مطالعة اعمال، زندگی ها، سنّت ها، کشف شیوه های انتقال تجربه است. از اهداف خداوند در قرآن کریم، تربیت و معرّفی الگوست و روایت ها و قصص قرآنی، بدون تخیّل، دروغ و مبالغه در خدمت اهداف تربیتی و هدایتی قرآن قرار گرفته اند. بنابراین، قرآن از عناصر روایت بهره می برد تا هدف تربیتی خود را دنبال کند و بیش از آن، قصّه پردازی نمی کند. روایت اصحاب کهف از زاویة دیدِ تنها دانای کُلّ مطلق حقیقی بیان می شود و از این رو، بی نیاز به منبع یا شاهد، از جزئیّات داستان خبر می دهد. در معرّفی شخصیّت ها، تکیة روایت بیشتر بر نیّات درونی است تا افعال بیرونی و این شخصیّت ها (حتّی سگِ آنان) پویا هستند و به خاطر قدم نهادن در راه حق با کمال اختیار، مشمول رحمت و هدایت خداوند شده، به شرافت و حُسنِ انجام می رسند. در این فضا، حتّی غار محلّ مأوای آنان تقدّس می یابد و به عبادتگاهی مورد تأیید خداوند بدل می شود. زمان و مکان در روایت دقیقاً ذکر نشده است و گویی این واقعه، می تواند در هر صحنة تقابل توحید و شرک رخ دهد. حتّی زمان در این روایت، حول محور شرایط جامعه به دو عنصر «شرک» و «ایمان» تقسیم می گردد. استنتاج از روایت، بدون حاشیه و مقدمّه، به صورت برجسته بیان می شود و یکی از مهم ترین اهداف خداوند برای آوردن این روایت و سایر روایت های قرآنی، استنتاج هایی است که در جای جای روایت بیان می فرماید
بازیابی و بررسی پی رفت های قصه یونس و ماهی براساس قرآن و روایات اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه یونس و ماهی یکی از داستان های جذاب اسلامی است که بخش هایی از آن به شکل پراکنده در قرآن آمده است و اطلاعات افزون تری از آن در متن فرهنگ روایی موجود است. با این حال روند روایی - داستانی این قصه به شکل محدودی بررسی شده است. مقاله پیش رو با استفاده از ظرفیت اصطلاحات روایت شناختی - و نه لزوماً روایت شناسی به معنای مصطلح و حرفه ای آن - در ادامه تلاش می کند، یک روند روایی زمان مند برای داستان یونس و ماهی براساس مفهوم پی رفت (سکانس) پیشنهاد دهد. همچنین، علاوه بر تحلیل هر پی رفت، به طور مشخص نشان داده خواهد شد که در هر پی رفت کدام یک از عناصر داستانی شناخته شده در کانون توجه قرار گرفته اند. در نهایت این مقاله نشان خواهد داد که در پی رفت نخست شخصیت پردازی یونس و همراهانش صورت گرفته است. در پی رفت دوم، نقطه اوج کشمکش یونس میان خدا و خلق برجسته شده است. در پی رفت سوم، نقطه کانونی داستان یعنی صحنه پردازی گفتگوی یونس با خداوند صورت گرفته است. در نهایت در پی رفت چهارم، الگوپردازی و بازنمایی درون مایه داستان در کانون توجه بوده است.
خوانش سبک شناختی فراهنجاری نحوی در قصص قرآنی «مطالعه موردی عدول از ماضی به استقبال»
حوزه های تخصصی:
عدول از مقتضای ظاهر ویژگی بارز و برجسته زبان است که در سطوح مختلف آن اتفاق می افتد، همان طور که در زبان قرآن یافت می شود. اهمیت عدول از مقتضای ظاهر در این است که دریافت کننده متن ظاهرا با نوعی از هم گسیختگی در کلام روبرو می شود، در حالی که کاربست آن، درواقع بیانگر رفتار زبان، دگرگونی ابزارهای زبانی و استراتژی های در دسترس ماتن است. بدین تصور، جستار حاضر برآن است تا به شیوه توصیفی-تحلیلی و با رویکرد سبک شناختی مبحث تعبیر از ماضی با لفظ مستقبل را در پاره ای از آیات قرآنی بررسی کند و چرایی معنایی این پدیده سبکی را تبیین نماید. داده های قرآنی نشان داد که پدیده تعبیر از ماضی با لفظ مستقبل به عنوان یکی از اشکال عدول از مقتضای ظاهر، توسط عوامل هم متنی و بافتی تحت تاثیر قرار می گیرند. درنتیجه تحلیل زبانی آن، درک خواننده را نسبت به ظرافت های دستوری و معنایی ارتقا می دهد همچنان که پیوستگی معنایی آیات را تایید می کند.
کارکرد قصص قرآنی در تحلیل آینده نگاری راهبردی (نمونه داستان بنی اسرائیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقوله پیشرفت با نظر به عینیت آن در موقعیت های زمانی و مکانی، نیازمند الگوی معین با رویکرد آینده نگری و آینده نگاری است. نقش آموزه های دین در آینده نگاری تمدنی، یک مسئله محوری و راهبردی در دوره معاصر است. برجسته ترین فصل آموزگاری آینده نگاری دینی، رخدادهای تاریخ تمدنی و به طور خاص، قصص هستند. رویکرد آینده نگاری به مدد قصص، اصلی بنیادین در مبانی فلسفه دین (نظام انتظار از دین و نیاز به دین) است. قصه قرآنی یک منظومه گفتمانی است که رویدادهای مؤثر در تحول فرد، جامعه و تمدن را پیش رو می گذارد و هدف آن قرار دادن مخاطب در موقعیتی است که با انتخاب و اختیار خود در مسیر رشد قرار گیرد تا آینده خود، جامعه و تمدن را در سمت و سوی آرمان الهی رقم زند. این مقاله با پرسش اصلی «چیستی آینده نگار قصص قرآنی»، با روش تحلیل محتوا به نظریه آینده نگاری برآمده از قصص قرآنی می پردازد و بر آن است که پژوهش کارکرد آینده نگار از قصص تمدنی، یک ساحت راهبردی نه فقط در حوزه پژوهش هنجارین، بلکه در حوزه تحقیق و توسعه آینده نگار نیز هست. یافته های پژوهش حاکی از آن است که آینده نگری تا آینده نگاری، فصل راهبردی فلسفه قصه قرآنی است و قصه قرآنی ظرفیتی معرفت شناخت و روش شناخت در پیشنهاد رویکرد آینده نگار راهبردی دارد.
روش دروزه در تفسیر قصص قرآن: تحلیل رویارویی او با منابع تاریخی و حدیثی
حوزه های تخصصی:
محمد عزت دروزه، یکی از مفسران معاصر اهل سنت و مؤلف التفسیر الحدیث است؛ یک دوره تفسیر کامل قرآن کریم که برپایه روش تنزیلی و مطابق با ترتیب نزول آیات از دید مؤلف پدید آمده، و دربردارنده آراء تفسیری متفاوت و شایان توجهی است. بخش قابل توجهی از این آراء تفسیریِ متفاوت ضمن شرح و تفسیر قصص قرآنی بازنموده شده اند. وی قصص قرآنی را با روشی متفاوت از دیگر مفسران معنا، و نیز بسیاری از اقوال مفسران درباره قصص قرآنی را نقد کرده است. روش او بر شیوه متفاوتی از بهره جویی از منابع تاریخی و حدیثی بنا می شود. در این مطالعه بنا ست ضمن بررسی منابع تاریخی و حدیثی دروزه به نقد آن ها بپردازیم و روش استفاده وی از این منابع را بازکاویم. فرضیه این مطالعه آن است که اصلی ترین سبب تمایز روش دروزه با دیگر مفسران در بهره جویی گسترده او از منابع تاریخی مربوط به دوره پیش از اسلام و هم چنین منابع دینی یهود، و استفاده به نسبت کم تر وی از منابع معتبر میان مسلمانان است؛ هم چنان که در مراجعه به منابع حدیثی نیز اغلب کتاب التاج الجامع للاصول فی احادیث الرسول نوشته منصور علی ناصف را مبنای اعتبارسنجی روایات قرار داده، تنها به روایات صحاح خمسه مذکور در این کتاب هم چون روایات معتبر نگریسته، در نقل گزارش های تاریخی نیز اغلب تنها به منابع تفسیری مراجعه نموده، و بالاخره، مهم ترین معیار وی در نقدِ روایات و گزارش های تاریخیِ مذکور در تفاسیر مختلف نیز مراجعه به خود قرآن کریم با کاربرد روش هایی ابتکاری بوده است.
بررسی تطبیقی شیوه بیان داستان های قرآنی در مثنوی معنوی و تفسیر کمبریج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال هشتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۹
49 - 74
حوزه های تخصصی:
«مثنوی معنوی» حاصل تطور و سیر قصه ها در طول زمان است. این قصه ها راه شناخت ورود به دنیای مولانا و آشناشدن با خلاقیت وی در عرصه داستان پردازی است. «تفسیر کمبریج» نیز از تفاسیر مهمی است که مخصوصاً از جنبه ادبی اهمیت دارد و دارای داستان هایی است که به اقتضای مطلب در جای جای کتاب پراکنده اند. این داستان ها در «مثنوی معنوی» و «تفسیر کمبریج» می توانند از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار بگیرند. در این تحقیق، مقایسه ای تطبیقی میان داستان های «مثنوی معنوی» و «تفسیر کمبریج» انجام شده است. در این امر که نوعی خوانش ارتباطی است، ارتباط دو متن را به یکدیگر آشکار می کند.
همانند سنجی شخصیّت پردازی بانوان در شاهنامه فردوسی و قصص قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
173 - 198
حوزه های تخصصی:
شخصیّت پردازی بانوی ایرانی در داستان ها و شعرها و نمایشنامه ها هنگامی مانا و پایا خواهد بود که از تراث فرهنگ ایرانی- اسلامی بهره برده باشد. در این راستا، این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که در شخصیّت پردازی بانوان در قصص قرآن کریم و داستان های شاهنامه فردوسی از چه زمینه ها و عواملی استفاده شده است؟ بر این اساس، با به کارگیری نظرگاه تطبیقی و روش توصیفی- تحلیلی در متون مذکور، چنین نتیجه گیری شده است که شخصیّت بانوان به دو دسته ی بانوان نیک اندیش و بداندیش تقسیم شده است. بانوی نیک اندیش به ظواهر مادیّات و اولویّت آن متمایل نمی باشد و همچنین بر پیروی از آئین ها و سنت ها و اهمیّت نهاد خانواده به ویژه نقش همسر و پدر تأکید می کند. در مقابل، بانوی بداندیش دارای شخصیتی است که فقط به مادیّات و ظواهر آن تمرکز دارد و از این رهگذر، به خانواده و سنت و آئین متعهد و پای بند نمی باشد. در نهایت، شخصیّت پردازی بانوان در متون مذکور بر اساس درون مایه دوگانه مادیّ گرایی و معنویت گرایی قابل بحث هستند.
ارزیابی کیفیت ترجمه فارسی و محتوای کتاب اسطوره های کهن: فولکلور در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۲)
1 - 22
حوزه های تخصصی:
این مقاله، برگردان فارسی کتاب اسطوره های کهن را بر اساس الگوی «ارزیابی کیفیت ترجمه» و محتوا و اندبشه آن را ارزیابی می کند. مؤلف نشان می دهد داستان های قرآن قرآن در سایر کتب دینی ریشه دارد و می توان آن را از منظر نظریه های ادبیات شفاهی بررسی کرد. اما به چند دلیل، دوندس در بررسی قرآن به مثابه فولکلور موفق نیست. این مقاله، می کوشد از یک سو، آراء و دیدگاه های دوندس را درباره قرآن از حیث مولفه های محتوایی و به ویژه روش تحقیق دوندس، در پرتو آرای صاحبنظران و پژوهشگران قرآنی بررسی کند و از سوی دیگر، برگردان فارسی این کتاب را بر اساس الگوی «کیفیت ارزیابی ترجمه» در سطوح واژگانی، نحوی، و معنایی بررسی کند. در مجموع، به نظر می رسد تحلیل و تبیین دوندس از کیفیت آموزه های قرآنی و به ویژه قصه های قرآنی، سطحی و کم مایه است و به ویژگی های منحصر بفرد این قصه ها در بطن سوره ها، و اینکه این قصه ها صرفاً بستری و محملی برای تبیین آموزه های دین شناختی قرآن است، وقعی ننهاده است. با این حال، مترجم نیز هرچه به انتهای کتاب می رسد، تسلط نسبی خود را در فرایند برگردان متن اصلی نشان می دهد، درکل، ترجمه همچنان نیاز به ویراستاری ادبی دارد.
ویژگی ها و رویکردهای قصاصون در حوزه تفسیر قرآن در سده های اولیه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ابزارها و اسلوب های کلامی تأثیرگذار و کارآمد در انتقال مفاهیم و تجارب اممکه پیشینه ای کهن دارد، قصه و قصه گویی است. در جامعه ی اسلامی، این فن، صبغه دینی یافت و قصاصون یهودی تازه مسلمان، آموزه های آئین پیشین (یهودیّت) خود را در لفافه دین اسلام با استفاده از اسلوب قصه گویی، وارد فرهنگ جامعه نمودند. یکی از حوزه هایی که رویکرد قصاصون در امان نمانده است، حوزه تفسیر قرآن است. هدف ما در این تحقیق، بررسی و تبیین تحقیقی ویژگی ها و دلایل رویکردهای قصاصون به حوزه تفسیر قرآن در سده های اولیه اسلامی است. روش این تحقیق، روش توصیفی تحلیلی متکی به اسناد کتابخانه ای، است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ماهیت فعالیت این گروه در حوزه تفسیر قرآن کریم، در تعارض با مفاد آیات قرآن و آموزه های اسلام قرار داشت. پرگویی در تفسیر قرآن و ذکر مطالب حاشیه ای در تفسیر آیات قرآنی و تفاسیر تحریف آمیز از شخصیت و تاریخ وقایع انبیای الهی و نبی مکرم اسلام (ص) و تحریف و تخریب مبانی و اصول بنیادین دین مبین اسلام ، سه خصوصیت رویکرد منفی قصاصون به تفسیر قرآن کریم است و دلایل اصلی فعالیت و رویکرد منفی و مخرب قصاصون در تفسیر قرآن کریم، عبارت از عدم آگاهی قصاصون به علم تفسیر قرآن و قواعد آن و نیز اتکا و ابتنای کامل و همه جانبه بر اسرائیلیات می باشد.
کاربرد مفاهیم دینی و تصویرهای قرآنی در شعر معد الجبوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
168 - 195
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت یا تناصّ یکی از تکنیک های زبانی است که چگونگی ارتباط و تعامل میان انواع آفرینش های ادبی را بررسی می کند و در آثار منثور و منظوم ادیبان به اشکال مختلف نمود دارد. اشعار معد الجبوری شاعر معاصر عراقی نیز از این قاعده مستثنی نیست. جستار حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی در پی یافتن مهم ترین اهداف و دلالت های معنایی میراث قرآنی در شعر معد الجبوری برآمده است. یافته های تحقیق حکایت از آن دارد که نشانه های بینامتنیت قرآنی در شعر معد الجبوری به اشکال گوناگون بازتاب یافته است. پیوند عمیق شاعر با قرآن سبب شده است تا به فراخور سخن، از تصاویر و داستان های قرآنی بهره بگیرد و آن را در متن ابداعی خود بگنجاند. استمداد از مفاهیم و مبانی قرآنی این امکان را به الجبوری می دهد تا با احساس غن یّ ش اعرانه و بیانی شیوا بتواند اوضاع مردم ستمدیده جهان عرب به ویژه کشور عراق را به درستی تبیین کند.