مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۸۱.
۳۸۲.
۳۸۳.
۳۸۴.
۳۸۵.
۳۸۶.
۳۸۷.
۳۸۸.
۳۸۹.
۳۹۰.
۳۹۱.
۳۹۲.
۳۹۳.
۳۹۴.
۳۹۵.
۳۹۶.
۳۹۷.
۳۹۸.
۳۹۹.
۴۰۰.
اسطوره
حوزه های تخصصی:
در کاوش های باستان شناسی به داده هایی برخورد می شود که به صورت کاملاً آگاهانه و با قصد خاصی تغییرشکل داده و مورد استفاده قرار گرفته اند، یکی از این موارد پیکرک های نمادین هستند. پیکرک ها از رایج ترین یافته های باستان شناسی هستند که وجود شمار فراوان آن ها نشان از بهره گیری از آن ها در تمام جوانب زندگی شامل مسائل اقتصادی، اجتماعی و ادراکات می گردد. پیکرک سازی جهش بزرگ فرهنگی بود که در پارینه سنگی جدید رخ داد و نشان دهنده یک فرایند پیچیده اجتماعی بود. این گونه داده ها را نماد اسطوره یا قربانی همچنین الهه باروری یا ایزدبانو و تمثال های مذهبی و تعدادی نیز مجسمه تزیینی و بازیچه نامیده اند. تقریباً در تمامی پیکرک های مادینه نقطه مشترک برهنگی آن هاست و تأکید بر بزرگی سینه و شکم و مهم تر از همه تأکید بر باردار بودن و زایمان دارد. پیکرک های گلی معمولاً خرد شده و دور انداخته شده اند و تعداد اندکی از پیکرک های مادینه گلی یا سنگی و... هستند که شکسته و دورریز نشده اند. دراین تحقیق سعی خواهد شد با استفاده از مدارک باستان شناختی و مردم شناسی، کاربری تعدادی از این گونه پیکرک ها را تبیین نماییم و معتقدیم که این پیکرک ها در نقاط مختلف جهان با فرهنگ های متفاوت به دست آمده اند و باید معنا و کاربرد آن ها را در متن جامعه، باستان شناسی، اسطوره و مردم شناسی مبدأ آن داده مطالعه نمود و بدون شک این پیکرک ها نقش بسیار مهمی در آیین جامعه آن روز ایفا می نمودند؛ تفسیرهای مختلف نیز شاید بدین دلیل است که کاربری پیکرک ها را نیافته و مشکل اساسی در شناسایی کاربری این گونه داده ها عدم شناخت تمامی مسائل عقیدتی است که در فرهنگ مادی و وسایل به جای مانده، نمود نیافته اند، همچنین یک تفسیر را نباید به تمامی داده های هم شکل تعمیم داد، چون کاربری آن ها متفاوت است و در انتها با ارائه نمونه های مردم شناسی امتداد عقاید پیش از تاریخی را تا عصر حاضر مشاهده نمود.
بررسی تطبیقی اساطیر ایزدان ایران باستان و خدایان مجمع ولادیمیر اسلاو شرقی
هندواروپاییان اقوامی بودند که هزاران سال قبل از میلاد مسیح از سرزمین های شمالی آسیا و اروپای شرقی به مناطق جنوب، جنوب شرقی و جنوب غربی کوچ کردند. این مهاجرت در بازه ی زمانی طولانی و در قالب گروه های مختلف صورت پذیرفت. آخرین گروه از مهاجران هندواروپایی، اسلاوها و هندوایرانیان بودند که هرکدام طی مراحلی به سرزمین های جدید خود رسیدند. خاستگاه مشترک این اقوام ناخودآگاه زمینه ی اشتراک فرهنگی و اساطیری میان آنان را موجب شد و کهن الگوهای جمعی این اقوام را تحت تأثیر اقوام بومی هر منطقه متبلور کرد. لذا تشابهات زبانی و مفهومی بسیاری میان خدایان اسلاو شرقی و ایزدان ایران باستان وجود دارد. این اساطیر که بیشتر در قالب روایت های شفاهی و داستان های عامیانه منتقل شده اند؛ سرانجام در دوره ای به صورت سازمان یافته و منظم معرفی گشتند. این سازمان یافتگی در اساطیر ایران مرهون تدوین و کتابت اوستا در قرون اولیه ی اسلامی؛ و در اساطیر اسلاو ماحصل تلاش شاهزاده ولادیمیر کیف برای جمع آوری و تنظیم باورهای باستانی مردم خود در قرون نهم و دهم میلادی است. با بررسی ویژگی های شخصیت خدایان مجمع ولادیمیر و ایزدان ایرانی، در عین برخورد با تفاوت های بسیار؛ به اشتراکات چشم گیری برمی خوریم که گویای تأثیر و تأثر این دو فرهنگ و قومیت بر یکدیگر هستند.
مقایسه ی رابطه ی جهان شناسی و اندیشه ی سیاسی در ایران باستان و یونان باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
می دانیم که اندیشه ی سیاسی در ایران و غرب، در دو بستر متفاوت رشد پیدا کرده است. در ایران، اندیشه ی سیاسی در بستر جهان شناسی دینی و در غرب، در بستر جهان شناسی فلسفی. بسیاری از وجوه تمایز اندیشه ی سیاسی ایرانی و ایرانی-اسلامی از یک سو و اندیشه ی سیاسی غربی از سوی دیگر، در اساس از همین بستر متفاوت در رشد و بسط اندیشه ریشه می گیرد. هدف اصلی این پژوهش این است که با تمرکز بر وجوه سرشتی تمایز این دو بستر، با تکیه بر فضای شکل گیری دو جهان شناسی متفاوت که یکی را جهان شناسی ایرانی و دیگری را جهان شناسی غربی می خوانیم، این رابطه مورد موشکافی قرار گیرد. فرضیه ای که در پژوهش مورد آزمون قرار می گیرد، این است که دو جریان جهان شناسی ایرانی و یونانی از آغازین دوره ی پیدایش و گسترش شان، وارد مسیرهای متفاوت شدند و همراه خود، رشد و تکامل اندیشه ی سیاسی را در مسیرهای متفاوت به پیش بردند: یکی از مسیر جهان شناسی دینی و دیگری در مسیر جهان شناسی فلسفی. نتیجه این که از این دو مسیر، جهان شناسی فلسفی بوده است که ظرفیت بیشتری برای تحول و امکان بیشتری برای انکشاف اندیشه ی سیاسی داشته است. ضمن این که روش پژوهش، تحلیل محتواست.
رمزگشایی از مضمون شکار در هفت پیکر بر اساس رویکرد اسطوره شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۴۱)
43 - 62
حوزه های تخصصی:
مفاهیم اسطوره ای به دلیل گستردگی آنها در عمق ساختارهای ذهنی انسان قسمت وسیعی از زیر ساختهای وجودی ما را تشکیل داده اند. شکار نیز به منزله آیینی بنیادین و دیرینه و به دلیل شاخصه های اسطوره ای در دایره مفاهیم اسطوره ای می گنجد. از جهتی این مثنوی سراسر مشحون از رمز و نمادهای اسطوره ای است که در برخی از موارد با شکار پیوندی وثیق برقرار می کند. از دیدگاه رویکرد اسطوره شناختی، بهرام در هفت پیکر تنها به دلیل آنکه مولفه های شخصیت شکارگر اسطوره ای را داراست در پی رسیدن به جایگاه ابرمرد است. این مقاله علاوه بر آنکه شکار را مفهومی اسطوره ای می داند از این رویکرد نیز زوایای نهانی داستان و شناخت عمیق تر آن را بر اساس اسطوره شکار نشان می دهد و بر آن است که هر زمان پیامی بنیادین یا رخدادی عظیم در راه است از رهگذر اسطوره شکار، انتقال پیام صورت می پذیرد. از جهتی بنیادی ترین اسطوره که سبب قوام، دل انگیزی و رازآلود بودن این داستان شده، اسطوره شکار است.
تحلیل منظومه غنایی ویس و رامین بر مبنای نظریه ایزدان سه گانه ژرژ دومزیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژرژ دومزیل با تحقیق در ساخت های اجتماعی و بنیا ن های مشترک اقوام هندواروپایی یکی از تأثیرگذارترین اسطوره شناسانی است که توانست مکتبی نوین در این عرصه بنیان نهد. او با طرح نظریه ایزدان سه گانه در اساطیر این اقوام به نظامی اجتماعی پی برد که طبق آن سه ایزد میترا-وارونا، ایندرا و اشوین ها (ناساتیاها) با نظر به سه کنش اساسی شان، یعنی حکمرانی روحانی، جنگ و تولید، اداره امور مادی و معنوی مردم را بر عهده داشتند. منظومه ویس و رامین ، به عنوان کهن ترین منظومه غنایی به جامانده زبان فارسی، پیوند خود را با اساطیر حفظ کرده است و همچون روایات حماسی قابلیت بررسی بر مبنای نظریه دومزیل را دارد. در این مقاله، به روش توصیفی-تحلیلی سه شخصیت برجسته این منظومه، یعنی شاه موبد، رامین و ویس، از این منظر بررسی شده و این نتیجه به دست آمده است که این سه شخصیت با توجه به ویژگی ها و کنش هایشان با سه ایزد کهن اقوام هندواروپایی مطابقت دارند و متناسب با مضمون روایتی عاشقانه، نمونه های جابه جاشده آنها محسوب می شوند.
بازشناخت انتقادی تمایزهای کارکردی قصه پریان و اسطوره در رویکرد روان کاوی برونو بتلهایم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برونو بتلهایم، روان شناسی پسافرویدی است که سهم بسزایی در نقد ادبی-روان شناختی دارد وهمواره مورد توجه ناقدان ادبی و روان کاوانِ کودک بوده است.کارکردهایی که وی برای قصه های پریان برمی شمرد، زمینه تحقیقاتی گسترده ای در نقد ادبی گشوده است. در این پژوهش، نگارندگان، با مطالعه آثار بتلهایم، تمایزهای کارکردی قصه پریان و اسطوره در رویکرد روان کاوی وی را با رویکردی انتقادی مورد بررسی قرار داده و در نهایت به دو دسته کلی از دیدگاه های وی دست یافته ا ند که در یک دسته، اندیشه های وی شامل شباهت ها و تمایزهای کارکردیِ بین قصه پریان و اسطوره جای دارد؛ از جمله مظهر انباشت تجربه جامعه بودنِ قصه پریان و داستانِ اسطوره ای، امید به پایان خوشایند، قطبی بودن شخصیت ها و اصل لذت در برابر اصل واقعیت در قصه پریان. در دسته دیگر، بتلهایم در تبیین ِ تمایزهای کارکردی میانِ قصه پریان و داستان اسطوره ای، دچارِ تناقض هایی ویژه شده است؛ مانند معنای زندگی و کارکرد ویژه قصه پریان در معنابخشی به زندگی، تأکید بر کارکرد درمانیِ قصه های پریان در دوران کهن و میان هندوها، تبیین کارکردِ قصه های پریان بر اساس الگوی سطوح شخصیت فروید و جایگاه قهرمان در قصه پریان و اسطوره. بازشناخت انتقادی این تمایزهای کارکردیِ گاه متناقض، موجب ارتقای دقت ناقدان ادبی پیرو وی در بهره گیری از اندیشه هایش می شود و نیز می تواند روان کاوان پسافرویدی پیرو رویکرد بتلهایم را از خطاهای احتمالی باز دارد.
مقایسۀ تطبیقی کارکرد اسطوره در شعر خلیل حاوی و منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)
اسطوره ها برپایۀ فطرت آدمیان شکل می گیرند و در هر دوره سیلانی دارند و در ذهن و زبان مردم جاری می شوند؛ ازاین رو، باید اسطوره را فصل جدایی ناپذیر ادبیات دانست. شاعران و ادیبان هرگاه آمال و آرزوهای ملت خود را در خطر می دیدند به اسطوره روی می آوردند. یکی از پرتحول ترین دوره های ادبی در ادبیات فارسی و عربی دورة معاصر است که با بررسی آثار و افکار شاعران این دو سرزمین می توان دریافت که تحت تأثیر عواملی هم چون تحولات سیاسی اجتماعی، نفوذ استکبار، فشار استبداد داخلی، و ... شاعرانی چون قروی، فؤاد خطیب، و خلیل حاوی از لبنان و فرخی یزدی، ملک الشعرای بهار، منوچهر آتشی، و ... از ایران به منظور شکل دهی وطنی با جلوه های ملی و مبارزه با استبداد و احیای هویت ملی سروده های خود را با اسطوره گرایی عجین کرده اند. در پژوهش حاضر، جلوه های اسطوره در شعر خلیل حاوی (1919- 1982 م) و منوچهر آتشی (1310- 1384 ش) با روش توصیفی تحلیلی و برپایۀ مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی بررسی می شود. توجه به کارکرد اسطوره به عنوان ابزاری برای بیداری ملت و توجه به جنبه هایی از میراث کهن اسطوره های فارسی و عربی و اساطیر یونانی که انسان معاصر را به مقاومت و ایستادگی دربرابر ظلم و ستم فرامی خواند، مهم ترین وجوه همانندی و تشابه در شعر دو شاعر است.
همانندی خویشکاری المپ نشینان یونان و آفریدگان اهورا مزدا در سه هزار سال نخستین آفرینش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره واکنشی است از ناتوانی های انسان در مقابله با درماندگی ها و ضعف های او. عناصر و شخصیت های اسطوره ریشه در واقعیت هایی دارند که در طی زمان تغییر و تحول می یابند و همان گونه که فرهنگ ها با هم آمیخته می شوند؛ اسطوره ها نیز با هم می آمیزند و اسطوره های جدید می سازند و گاهی اسطوره ها در سرزمین های مختلف با نام های متفاوت و خویشکاری یکسان ظهور می یابند. پژوهش حاضر از نوع تحلیلی تطبیقی است بر پایه داده های کتابخانه ای، که با هدف اثبات وجود همانندی در خویشکاری اساطیر ایران و یونان و نیز بیان علت آن نگاشته شده است. در این پژوهش، با توجه به یافته های به دست آمده از خویشکاری اسطوره های دو سرزمین یونان و ایران، تطبیق آن ها با یکدیگر و اثبات وجود تشابه در وظایف آن ها؛ فرضیه یکسانی تفکر نوع بشر در هزاره های آغازین بررسی می شود و در بخش نتیجه گیری بیان می گردد که از آنجا که اسطوره حاصل تفکر بشر و برگرفته از سرشت آدمی است؛ بدیهی است که تشابهاتی میان اسطوره های سرزمین های مختلف دیده شود، هر چند که نام و توصیف مردم این سرزمین ها از یک پدیده فرازمینی، متفاوت از هم باشد و نیز تفاوت های موجود میان اسطوره ها را می توان متأثر از شرایط اجتماعی هر سرزمین در زمان خلق آن اسطوره دانست.
بررسی پیشینه اساطیر بین النهرینی و هندی در منظومه غنایی گل و نوروز خواجوی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۷
173 - 192
حوزه های تخصصی:
خواجوی کرمانی، از شعرای بزرگ قرن هشتم هجری، منظومه گل و نوروز را، که به گفته خود به لفظ هندی بوده است و داستان پردازان بابل آن را ترتیب داده اند، به درخواست معشوقی می سراید و به حامی خود تقدیم می کند. با وجود اینکه این منظومه شباهت های بسیاری به خسرو و شیرین نظامی دارد، به دلیل وجود چند داستان فرعی عاشقانه، آرایه های ادبی بسیار و مضامین حماسی، رزمی و عرفانی به اثری منحصربه فرد تبدیل شده است. اما در کنار آن، با استناد به گفته خود خواجو، می توان شاهد حضور باورها و روایات اساطیری دو سرزمین هند و بابل در این منظومه نیز بود؛ دو سرزمینی که تأثیر فرهنگ و عقاید و اساطیر شان بر باورها و روایات اساطیری، مذهبی و حماسی ایران به اثبات رسیده است. در این مقاله، با نظر به گفته خواجو و چنین تأثیری، با روش توصیفی تحلیلی به بررسی پیشینه اسطوره ای گل و نوروز پرداخته شده است و ارتباط آن با روایت اسطوره ای ایندرای هندی و آب ها یا گاوهای دربند اهریمن و از سوی دیگر با ایزدبانوی برکت بخش بین النهرینی و همسر او مشخص شده و صحت گفته خواجو و حضور مضامین اساطیری، در روایات عاشقانه نیز به اثبات رسیده است.
سیر تحول ایزد وای از اسطوره به کیکاووس در حماسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۸
187 - 218
حوزه های تخصصی:
اشراف بر پیشینه اساطیری شخصیت های حماسی، در تحلیل کارکردهای آنان در آثار ادبی کمک قابل توجهی خواهد کرد. مطالعه خویشکاری های ایزد وای و وجود برخی تشابهات میان این ایزد و کاووس شاهنامه سبب گردید تا به مقایسه تطبیقی میان این دو شخصیت اساطیری بپردازیم. کاووس شاهنامه ، از بزرگ ترین پادشاهان حماسی ایران و برخوردار از پیشینه ای اساطیری است. وای نیز، ایزد باد و هواست که بر فضای تهی میان آسمان و زمین حکمرانی می کند. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی به این نتایج که عبارتند از تشابه در شخصیت متلوّن و ابهام انگیز، فرّه مندی، جادو پزشکی، جنگاوری، پیک مرگ و سرشت بادی، مکان زندگی و پدر نخستین انسان بودن است، دست یافته. هر چند اختلافات جزیی در میان آن ها دیده می شود، اما وجود این گونه همسانی ها میان این دو شخصیت اساطیری و بررسی و مطالعه سیر تحوّل و تنزّل ایزدان اساطیری به عالم حماسه، ما را بر این داشت که گمان کنیم کاووس شاهنامه صورت تحوّل یافته و انسانی وایو، ایزد باد و هوا است که در حماسه ملی ما؛ شاهنامه با حفظ مهم ترین خویشکاری های خود در قالب پادشاهی حماسی نمایان گشته است. هدف از انجام چنین پژوهشی بی شک نمایاندن پیشینه ایزدی کیکاووس و تأثیر در رفتار و کردار حماسی و شخصیت چندی بعدی او در شاهنامه است.
تحلیل نمادهای شعر پایداری در اشعار احمد شاملو بر پایه نقد اسطوره شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
125-154
حوزه های تخصصی:
احمد شاملو با بهره گیری از درون مایه های اساطیری نمادین و رمزآلود در آفرینش و ترسیم فضای اسطوره ای در اشعارش همواره کامیاب بوده است. شاملو از شاعرانی است که هر چند میزان پرداختن وی به اسطوره و جنبه های حماسی نسبت به بعضی شاعران معاصر کمتر است؛ ولی توانسته است نمودهای زیبایی از اسطوره سازی را هر چند اندک در شعر خود عرضه کند و به ویژه در عرصه شعر پایداری، به بازآفرینی اسطوره های کهن و آفرینش اسطوره های تازه بپردازد. وی با خارج نمودن قالب اصلی اسطوره از فضای کهن اسطوره ای خود، از آن به عنوان نمادی تأثیرگذار در صحنه سیاسی و اجتماعی بهره برده است تا شرایط نابسامان فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه مورد ستم خود را اصلاح کند. این جستارکه با روش تحلیلی- توصیفی انجام گرفته است، نشان می دهد که وی همواره با بهره گیری از نمادها در بازآفرینی اسطوره ها توانمند بوده و با توجه به نیازهای جامعه اش به اسطوره آفرینی پرداخته است ؛ همچنین بسیاری از اشعار شاملو بر پایه بن مایه های اسطوره ای بنا شده است. پژوهش هایی درباره شعر شاملو از دیدگاه نقد اسطوره شناختی صورت گرفته است؛ اما این مقاله، نخستین پژوهشی است که به گونه ای ویژه، نمادهای اساطیری مرتبط با ادبیات پایداری در شعر شاملو را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد.
بازخوانیِ اجتماعیِ اسطوره کیومرث با تکیه بر میدان فرهنگیِ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره با مسائل اجتماعی رابطه ای تنگاتنگ دارد. بازخوانی اجتماعی این رابطه، نیازمند پشتوانه ای نظری است که بتواند رابطه بین متن و میدان را تبیین کند. رابطه ادبیّات و جامعه بر اساس شاخص های جامعه شناختیِ میدان فرهنگی تبیین می شود چراکه میدان فرهنگی، عرصه آفرینش های فرهنگی و از جمله آفرینش های ادبی است که در آن نیروهای مختلف، عامل ایجاد یک کنشِ فرهنگی می شوند. در این جستار، اسطوره کیومرث را با تکیه بر میدانِ فرهنگی ایران و با شیوه سندکاوی و تحلیل محتوا بررسی کرده و نتایج زیر را به دست آورده ایم: از آن جا که داستان های اساطیری در شاهنامه فردوسی، در زمان تاریخی پرداخته شده است، پرداختن به اساطیر، ن وعی بازگشت هدف مند به اسطوره است که وجه غالبش، وجه اجتماعی آن است؛ وجود روایت های متعدّد از داستان کیومرث در میدان فرهنگی و گ زینش خاصّ فردوسی از روایت ها، بیان گر نوعی خودآگاهی اجتماعی است که با میدان اجتماعی ایران روزگار فردوسی ارتباط دارد؛ در سازه های متنی اسطوره کیومرث در شاهنامه، مواردی وجود دارد که وجه دینی، عادت واره های اجتماعی و تأثیرپذیری فردوسی از جریان های اجتماعی و میدان قدرت را نشان می دهد.
واکاوی اسطوره سیمرغ و عنقاء در شاهنامه فردوسی و مجمع الامثال میدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره های سیمرغ و عنقاء یکی از نمودهای وحدت اندیشه بشری است. پرواز، آرزوی دیرینه و میل به جاودانگی بشر درآن ها متصوّر است. اساطیربه دلیل بن مایه های تاریخی و اهمیت در حماسه و امثال تجلی یافته اند. نگارندگان در این جستار به بررسی سیمرغ شاهنامه فردوسی و عنقاءِ مجمع الامثال میدانی به روش تطبیقی- تحلیلی با هدف تحلیل ریشه های کهن و بیان وجوه اشتراک و افتراقشان پرداختند. از یافته های تحقیق برمی آید که سیمرغ و عنقاء ریشه در فرهنگ اوستا و زبان سامی داشته و وجود تصاویر ترکیبی و دگرگونی، عامل پیدایش نیروی خیر و شرشان است. احساس ترس و سرخوردگی باعث پیدایش این گونه اساطیر خون خوار است. ارتباط سیمرغ باگیاه بی مرگی نمود عقل و خرد، و عنقاء درمحیط خشک تجلی نماد مرگ است. در این پژوهش شباهت هایی ازجمله ویژگی های عجیب، زاد و ولد و سکونت... و تفاوت هایی مانند؛ محتوا، هدف و نوع عمل... بررسی گردیده است. منشاء اشتراکات فطرت انسانی، اعتقادات دینی و تخیلات جمعی است و تفاوت ها به محیط بازمی گردد. در بازآفرینی داستان ها مشخص شد مرگ و امید، جادو و خرد در آن دوره بر جامعه ایران حاکم بود. درحالی که برجامعه عرب مرگ و جادو سایه افکنده بود. دو اسطوره با هستی و آرمان بشر تناسب داشته و تحولات اجتماعی بعد از اسلام در شباهت بیشترشان مؤثر بوده است.
مقایسه دو روایت از افسانه نبرد با ایزد در اسطوره «مهر» و عهد عتیق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هفتم بهمن و اسفند ۱۳۹۸ شماره ۳۰
228-249
حوزه های تخصصی:
یکی از افسانه هایی که حول اسطوره «میترا» شکل گرفته، نبرد او با ایزد خورشید در شب میلاد است. در فصل سی و دوم سفر پیدایش عهد عتیق نیز افسانه ای از نبرد یعقوب با الوهیم (ایزد) نقل شده است که از نظر سبک، مضمون و ویژگی های نسبت داده شده به خداوند، قطعاً به عهد عتیق تعلق ندارد؛ اما از نظر عناصر روایت، شباهت بسیاری با روایت «آیین مهر» دارد. برخی از این عناصر مشترک عبارت اند از: مبارزه با ایزد، شب (آغاز نبرد)، آب، خورشید و صبح (پایان نبرد). مهم ترین عنصر اساطیری مشترک در این دو روایت، اعطای فره (برکت) است. با این تفاوت که در برشیت، الوهیم برکت را به یعقوب اعطا می کند و در روایت افسانه ای «میترا»، مهر پرتوهای نور و فرمانروایی آسمان را به خورشید عطا می کند. در این مقاله به بررسی عناصر مشترک و تفاوت های این دو روایت خواهیم پرداخت. به علاوه، با توجه به اینکه چنین روایاتی نمی تواند محصول یک آیین توحیدی باشد، احتمال تأثیرپذیری از آیین های هم جوار، دور از ذهن نیست. لذا، در این مقاله تماس فرهنگی میان آیین میترا و یهود نیز از نظر تاریخی و جغرافیایی به صورت مختصر بررسی شده است.
مطالعه ای در باب پیوندهای عجایب نامه و اسطوره: قواعد شبه اسطوره ای در جهان عجایب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عجایب نامه نویسی سنتی نوشتاری است که از قرن پنجم تا قرن دوازدهم هجری آثاری از آن به جا مانده است. انگاره بنیادین پژوهش حاضر این است که محتوای عجایب نامه ای با تفکر اسطوره ای پیوند دارد. برای ردیابی این مدعا، با کندوکاو به شیوه توصیفی تحلیلی در آثار به جامانده از این سنت، ارتباط اندیشه عجایب نویس با تفکر اسطوره ای نشان داده شده است. خیال ورزی جمعی در عجایب نامه به تولید گزاره هایی انجامیده است که با وجود ادعای مؤلفان درباره ارائه روش ها و موضوعات عینی و حقیقی، با بن مایه های شبه اساطیری پیوند می یابد. این بن مایه ها، ذیل مباحث تعلیل های شبه اسطوره ای، تبدیل و وحدت اسطوره ای، تکرار اسطوره ای و تقابل اسطوره ای بازنمایی شده است.
تفسیر ساختارگرایانه وضعیت آغازین افسانه های سحرآمیز ایرانی در الگوی پراپ در مقایسه با شاهنامه و اساطیر بندهشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ریخت شناسی افسانه های سحرآمیز، پراپ دو نوع وضعیت آغازین را تشخیص می دهد که یکی را کمبود می نامد و دیگری را شرارت و هر دو را وضعیت هایی خودبه خودی و اصیل می داند. در این مقاله، فرض بر این است که نخست این الگوها معنا دارند و دوم کمبود همواره در شرارت منشأ دارد و در اندیشه ایرانی وضعیتی مستقل و قائم به ذات نیست. برای کشف معنای این الگوها، افسانه های سحرآمیز به صورت تطبیقی با داستان های اسطوره ای و حماسه ملی ایران، مطالعه شده اند. روش تحلیل، ساختارگرایانه و درزمانی است. نتیجه پژوهش از این قرار است: اسطوره های آفرینش دو الگو دارند که هر دو مبتنی بر تنازع و تزاحم دو نیروی متضاد است که یکی آفریننده است و دیگری ویرانگر. در اولی، نیروی آفریننده به گوهر یا عنصری نیاز دارد که کیهان مادی از آن ساخته می شود یا وجود کیهان مادی به آن بازبسته است. این الگو در افسانه های سحرآمیز به صورت وضعیت کمبود نمایان می شود. در الگوی دوم، نیروی آفریننده، کیهان را در وضعیت ایدئال می آفریند؛ اما این کیهان مورد هجوم نیروهای ویرانگر قرار می گیرد و از صورت ایدئال خارج می شود. این الگو در افسانه های سحرآمیز به صورت وضعیت شرارت نمایان می شود.
حمام های تاریخی، به عنوان مکان سوم (مطالعه موردی: حمام وکیل شیراز)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی با تکیه بر روش اسنادی _ میدانی انجام شده است به بررسی جایگاه و ارزش حمام های ایرانی در شکل گیری تعاملات اجتماعی به عنوان مکان های سوم دنج پرداخته است. نتایج نشان داده است حمام های تاریخی ایرانی به عنوان آثاری تاریخی نقش بسیار مهمی در شکل گیری تعاملات اجتماعی، حفظ فرهنگ و تمدن ایرانی داشته اند. این حمام ها با داشتن معماری، گچ بری، نقاشی های اسطوره ای و مذهبی در کنار دیگر آثار تاریخی در مراکز جمعیتی همچون مسجد، بازار و ارگ حکومتی (مشخصه های اصلی شهرسازی ایرانی-اسلامی) قرار دارند. حمام های تاریخی به عنوان فضاهای عمومی جزو میراث فرهنگی ملموس به شمار می آیند که اندیشه حاکم بر مفاهیم زیبا شناختی نقاشی، هنرهای ظریف حمام و به خصوص دنج بودن آن ها جهت برقراری تعاملات اجتماعی گفتمان، میراث فرهنگی ناملموس حاکم بر آن ها هستند.
اشعار تی. اس. الیوت در زبان فارسی: بررسی موردی ترجمه کهن الگوها در شعر سرزمینِ بی حاصل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر بر آن است که ترجمه های فارسیِ بخش چهارم شعرِ سرزمینِ بی حاصل اثر تی. اس. الیوت را با به کارگیری مبانی نظریه جهانی های ترجمه و با توجه ویژه به مفهوم « ناخودآگاه جمعی » بررسی و مقایسه کند. منابع فراوانی در باب تعاریف، انواع و کارکردهای مفهوم کهن الگو در دسترس است، اما بررسی بازنمایی کهن الگوها در آثار ادبی از منظر ترجمه پژوهی تلاشی نو به شمار می رود. با توجه به اینکه کهن الگوها مفاهیمی جهان شمول و ثابت هستند، ابراز آن ها در زبان های مختلف به شیوه ای تا حدی یکسان صورت پذیرفته است. از سوی دیگر، کاربست نظریه جهانی های ترجمه در بررسی معادل گزینی کهن الگوها در ترجمه های گوناگون فارسی نشان می دهد ترجمه این بخش از شعر در مقایسه با دیگر بخش ها کمتر چالش برانگیز بوده است. بسامد بالای کهن الگوها در بخش چهارم شعر سرزمینِ بی حاصل با عنوان «مرگ در آب»، باعث شده ترجمه های فارسیِ صورت گرفته از این بخش، در مقایسه با دیگر بخش های شعر که کمتر به کهن الگو پرداخته اند، دارای کمترین اختلاف در ترجمه باشند. بخش چهارم شعر دارای فضایی مذهبی، اسطوره ای و حاوی بیشترین تعداد کهن الگوی به کاررفته نسبت به دیگر بخش های این شعر بوده و از این رو از زبانی آرکائیک برخوردار است. یافته های پژوهش حاضر، به دنبال تحلیل هفت ترجمه متمایز فارسی از بخش چهارم شعر مذکور، نشان دهنده این است که از لحاظ تراکم واژگانی، تنوع واژگانی و میانگین طول عبارات و جمله ها شباهت های بسیاری در متن های ترجمه شده وجود دارد و جملگی حول نقطه میانی یک گستره قرار دارند.
چرا فریدون سومین است؟ رمزگشایی نام فریدون با روش تحلیل خویشکاری اسطوره بر مبنای زبان شناسی تاریخی (ریشه شناسی درزمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فریدون، اسطوره ای هندوایرانی است که در اوستا و ریگ ودای هندوان، داستان او با اختلافات جزئی آمده و معنای نامش «سومین» است. دویست سال است که پژوهشگران پی گیر دلیل این نام گذاری بوده اند و هنوز پاسخ را نیافته اند. در نام گذاری اساطیر، «نام» خلاصه نخستین خویشکاریِ یک اسطوره است. زبان شناسی تاریخی می تواند اولین خویشکاری اسطوره را در خلأ مستندات مکتوب، از نام آن اسطوره استخراج کند. در این جستار، با روش تطبیق ریشه شناسی درزمانی با خویشکاری اسطوره کوشیده شده است، معمای نام «فریدون» افشا شود. در وداها معنای نام دو برادر بزرگ تر او اولین و دومین است. این جستار ثابت می کند دلیل این نام گذاری در کهن ترین زمان این بوده که او سومین و بهترین تهیه کننده هوم (سومه ودایی) یا فرزند این تهیه کننده بوده است. همچنین، ریشه شناسی درزمانی ثابت کرده، او فرزند خدای آّ ب ها و وارث کرّ و فرّ پدر بوده است. در اساطیر ایرانی، گسستگی شخصیت ها مسئله را پیچیده تر کرده است. این خویشکاری در زمان های جدیدتر، به دلیل تصعید و تقدس «سه» در همه ادیان به کهن الگوی برتری پسر سوم و اسطوره «سه برادر» تبدیل شده است.
تحلیل کارکرد نمادین غار در کیش میترائیسم بر بنیاد دیدگاههای میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
133 - 146
حوزه های تخصصی:
میترائیسم، یکی از کهن ترین کیش های ایرانی، در راه هدایت پیروان خود، از نمادهایی اسطوره ای بهره می برد که تحلیل آنها رهبرنده مخاطب به درکی صحیح از جنبه های مختلف کارکرد این نمادها در این آیین است. مهرابه ها، نیایشگاههای پیروان این آیین، ساختاری نمادین دارند؛ این نیایشگاهها یا در غارهای طبیعی ساخته یا به شکل غار طراحی شده اند. در این پژوهش تلاش شده است کارکرد نماد غار بر بنیاد دیدگاه الیاده و کارکرد این نماد در کیش میترائیسم بررسی شوند. در این پژوهش با تکیه بر دیدگاههای اسطوره شناختی و دین پژوهانه میرچا الیاده، نماد غار و کارکردهای ذکرشده آن در متون مختلف بررسی شده اند و با بهره گیری از تحلیل های الیاده در آثار مختلفش، نگارندگان کوشیده اند کارکرد نمادین غار را در آیین میترائیسم بررسی کنند. بر پایه طبقه بندی نوین ارائه شده در این پژوهش و برایند واکاوی آثار الیاده، باید کارکرد نمادین غار در آیین میترائیسم را در زیرمجموعه «جایگاه نمادین آیین تشرف» دسته بندی کرد که در پیوند با «زهدان زمین مادر» و «دنیای درون و ناخودآگاه» است.