مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۴۱.
۳۴۲.
۳۴۳.
۳۴۴.
۳۴۵.
۳۴۶.
۳۴۷.
۳۴۸.
۳۴۹.
۳۵۰.
۳۵۱.
۳۵۲.
۳۵۳.
۳۵۴.
۳۵۵.
۳۵۶.
۳۵۷.
۳۵۸.
۳۵۹.
۳۶۰.
اسطوره
حوزه های تخصصی:
خاقانی شَروانی (520- 595 ه.ق) از شاعران بزرگ سبک آذربایجانی است که از ویژگی های برجستة این سبک، استفاده از ابزارهای گوناگون جهت دشوار ساختن کلام است. اشراف خاقانی بر اسطوره ها و آموزه های مسیحی و توجّه به ظرافت ها و دقایق تلمیحی آن، بی گمان بر پیچیدگی و ابهام در عبارت پردازی های او مؤثر بوده است. این مقاله در پی آن است تا با بررسی تلمیحات اسطوره ای و حماسی و نیز اشارات عیسوی دیوان خاقانی، دلایل ابهام و پیچیدگی در تلمیحات او را مشخص کند. بررسی مأخذ تلمیحات از اهداف این پژوهش محسوب می شود. روش این پژوهش، بررسی نمونه ها بر اساس متن اشعار خاقانی و دیگر آثار او و برون متن و کتاب هایی است که به نظر می رسد خاقانی از آن ها مطلع بوده است. با توجّه به این که یکی از سطوح ابهام در شعر خاقانی ابهامی است که عامل ایجادکننده آن برخی تلمیحات موجود در اشعار اوست، تحقیق دراین باره امری ضروری است. نتایج به دست آمده نشان دهنده آن است که ابهام در تلمیحات خاقانی، بیشتر در دسته ابهامات عمدی قرار دارد.
از البرز تا قاف: بررسی تطبیقی دو رشته کوه اسطوره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"البرز" و "قاف" دو رشته کوه اسطوره ای در باور جمعی اقوام ایرانی و عربی است که در روایت های اسطوره ای به سه طریق به کار رفته اند: گاه مستقل از یکدیگر، گاه به صورت این همانی (یکسان پنداری) و در برخی موارد هم یکی را نتیجه دیگری پنداشته اند. البرز اساطیری ریشه در ایران باستان دارد و با مسائل دینی زرتشتی درآمیخته است و قاف، اسطوره ای مربوط به دوره اسلامی است و صبغه عربی آن غالب است. با توجّه به ویژگی های مشابه و مشترکی که این کوه ها با یکدیگر دارند و در برخی منابع دوره اسلامی نیز بعضاً به جای یکدیگر به کار رفته اند، نوشتار حاضر در واقع، تحقیقی است انتقادی پیرامون ساختارها و کارکردهای این دو رشته کوه اساطیری. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که آیا اسطوره قاف در دوره اسلامی، دگردیسی همان البرز اساطیری ایرانی است؟ یا اینکه هر کدام از این کوه ها هویّت و ساختار اسطوره ای مستقلّ و متفاوتی دارند؟ فرضیه ما این است که اسطوره قاف در منابع دوره اسلامی، طرح و الگویی از اسطوره ایرانی البرز باشد. هدف این پژوهش، بررسی تطبیقی ویژگی های مشترک این رشته کوه های اساطیری است تا از این رهگذر، همانندی های موجود و علّت یکسان پنداری آن ها مشخص شود.
کارکرد ماورائی اسطوره در بخش اساطیری شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره را نباید صرفا افسانه هایی روایی اغراق آمیز و استحاله شده از وقایع تاریخی دانست؛ چرا که این روایت ها در جنب پر کردن خلاء علمی و تاریخی بشر، پاسخ دهنده بسیاری از نیازهای از روحی و روانی جوامع انسانی از عصر باستان بدین سو نیز بوده اند. با چنین رویکردی، جوزف کمبل، صاحب نظریه تک اسطوره (سفرقهرمان)، به پشتوانه سال ها مطالعه و تحقیق در باب اساطیر مختلف تمدن های گوناگون، قائل به چهار کارکرد اصلی برای اسطوره است. این کارکردها عبارتند از: کارکرد ماورائی، کارکرد کیهان شناختی، کارکرد جامعه شناختی و کارکرد تعلیم و تربیتی. به باور وی این کارکردها جهان شمول بوده و بر تمام آثار اسطوره ای جهان، قابلیت تطبیق دارد. از آن جا که شاهنامه ی فردوسی، عرصه ی ظهور و بروز اساطیر بزرگ ایرانی را فراهم آورده است؛ مصادیق این کارکردهای چهارگانه را می توان در داستان های مختلف آن مشاهده وتبیین کرد. در این پژوهش کارکردهای ماورائی اسطوره که حالتی آمیخته از هراس واحترام و بهت در برابر عظمت و مجهولات عالم هستی در ذهن آدمی پدید می آورد و تضمین کننده امنیت عاطفی و روانی انسان ها است؛ در بخش اساطیری شاهنامه مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته و جلوه های مختلف آن به تصویرکشیده می شود.
تحلیل تقابل دوگانه در داستان جمشید برپایه نظریه لوی استروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقابل دوگانه سازنده بنیادین داستان جمشید است و دو دوره سپاس و ناسپاسی را در این داستان مشخص می کند. در ژرف ساخت تقابل دوگانه این داستان، دو اصل مهم به نام «پر بهادادن به پیوند خویشاوندی» (OOK) و «کم بهادادن به پیوند خویشاوندی» (UOK) وجود دارد. اصل اول به همه رویدادها در دوره سپاس جمشید، مفهومی مثبت و اصل دوم به همه رویدادها در دوره ناسپاسی او، مفهومی منفی داده است. هر رویدادی در دیدگاه تقابل دوگانه لوی استروس، «اسطوره واج» خوانده می شود. در این مقاله داستان جمشید در بُعد هم زمانی در دو دوره متقابل و برپایه OOK و UOK، به چهل اسطوره واج تقسیم شده و در جدولی به نمایش درآمده است. این جدول بیانگر آن است که در داستان جمشید به طور آشکار دو نوع تقابل «دوگانه علت و معلولی» و «دوگانه تناقضی» وجود دارد. برپایه این دو نوع تقابل، معنای پایانی تک تک هر اسطوره واج و معنای کلی دوره های متقابل داستان جمشید بیان می شود. از تحلیل پایانی تقابل های دوگانه داستان این نتیجه به دست می آید که چون اسطوره واج های دوره ناسپاسی جمشید بیش از دوره سپاس او هستند، پایان داستان به نابودی او و خواری ایرانیان می انجامد. آنچه بیان شد چکیده ای از این پژوهش است که به طور گسترده با استفاده از نظریه «تقابل دوگانه لوی استروس» به چند پرسش اساسی درباره ساختار این داستان در شاهنامه پاسخ می دهد.
تحلیل داستان سارای از دیدگاه نشانه شناسی بارت
حوزه های تخصصی:
داستان سارای یکی از افسانه های معروف آذربایجان است که در آن قهرمان داستان با تکیه بر نیروی عشق، تدبیر شجاعانه ای اندیشید که همین اراده او را در زمره اسطوره های معروف آذربایجان قرار داد. اسطوره شناسی بخشی از دانش گسترده نشانه شناسی است که هدف آن یافتن اندیشه نهفته در اساطیر و شالوده فرهنگ یعنی باورها، ارزش ها و روحیات هر قوم است. پژوهش حاضر با استفاده از نظریه نشانه شناسی بارت (1392) و شیوه تحلیلی – استنباطی، اسطوره سارای را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و به نتایجی دست یافته است. براساس یافته های پژوهش، تأمل در عناصر اسطوره ای نهفته در لایه های زیرین این داستان همانند وفاداری، شهامت، پاکدامنی و آزادگی قهرمان آنکه در پایان داستان با سپردن جسم خویش به آرپاچای خود را جاودانه کرد، راز ماندگاری اسطوره سارای بوده و مبین فرهنگ و روحیات مردم این منطقه است و نشان می دهد که چطور برخی باورها در داستان تقویت شده و متعالی جلوه داده می شوند و چگونه برخی باورها تضعیف می گردند.
تحلیل نشانه شناختی داستان بهرام گور با زن پالیزبان («زن پالیزبان»ِ شاهنامه در خانه «خُره نما»یِ مرزبان نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره گونه ای از زبان است که می توان آن را نشانه شناسی کرد. در این شیوه، می توان اسطوره را نظام نشانه شناسیک ثانویه ای دانست که پس از نشانه شناسی اولیه، در مرحله دوم، معنا یا نشانه پیشین نیز نشانه شناسی می شود و از این طریق می توان به مفهوم نهفته اسطوره دست یافت. مفهوم اسطوره که کاملاً دریافتنی نیست، ممکن است از آیین ها، رسوم و رفتارهای پنهان قومی که داستان در آن به وجود آمده است، نشانه هایی داشته باشد. از سوی دیگر می توان مفهوم مبهم اسطوره را با کمک روایت های دگرگون هر اسطوره، ملموس کرد. با استفاده از همین شیوه کوشیده ایم ضمن تطبیق داستان «بهرام گور با زن پالیزبان» از شاهنامه با حکایت «خُره نما با بهرام» از مرزبان نامه ، نشان دهیم که این دو داستان صورت هایی متفاوت از داستانی واحدند که به دلیل تحولات فرهنگی به دو شکل روایت شده اند. با تحلیل نشانه شناختی این دو روایت، مشخص شد که این داستان ضمن برخورداری از ساختار منسجم روایی و براعت استهلال به جا که در اختیار مضمون کلیِ «برخاستن برکت به دلیل ستم پادشاه» قرار دارد، دربردارنده نکته مهمی درباره بهرام گور است که می تواند رهاورد تربیتِ متفاوتِ او باشد.
باورهای عامیانه درباره خون و خون ریزی در طومارهای نقالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خون، خون ریزی، برخی کردن و مضامین مربوط به آن ریشه های دیرینه ای دارد و پیوسته ذهن بشر را به خود مشغول کرده و در فرهنگ ایران و جهان تأثیرگذار و ماندگار بوده است. مضامین و باورهایی مانند قربانی و برخی کردن انسان و حیوان و آیین ها و باورهای پیرامون آن، کشتن انسان های مقدس و تأثیر پادافراه آن بر سرنوشت آدمی، شومی خون زن، پاشیدن خون بر سنگ برای رفع جادو، کشتن حیوان مقدس و نزول بلا، خون خواری و مالیدن آن بر بدن، شومی خون سگ، حصار ساختن از خون دشمن، خون مظلوم و جوشش خون و انتقام گیری از صاحب آن، روییدن گیاه از خون بی گناه در داستان سیاوش، کشتن ایرج، سهراب و اسفندیار ازجمله باورهای عامیانه ای است که در طومارهای نقالی و روایات شفاهی درباره حماسه ملی، بازتاب یافته و ریشه ای در اساطیر و شاخه ای در باورهای عامیانه دوانده و گسترانده است. در این پژوهش با بهره گیری از طومارهای نقالی و دیگر منابع، ابتدا باورهای عامیانه مرتبط با خون و بن مایه های آن در طومارهای نقالی بررسی و سپس به شیوه تحلیل محتوا به دسته بندی و مقایسه نمونه های مورد نظر پرداخته می شود.
قربانی نخل؛ آیینی بازمانده از آیین های دوموزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قربانی همواره یکی از رایج ترین اعمال آیینی در ایران بوده است. امروزه در ایران مفهوم قربانی به قربانی خونی محدود شده است؛ اما در برخی از بخش های نخل خیز ایران نظیر جنوب، جنوب غربی و حاشیه کویر مانند خور و بیابانک و طبس هنگام بازگشت از زیارت خانه خدا یا سفری دیگر، در مراسم عروسی و مهم تر از همه پیش از عید نوروز (اول فروردین) و روز سیزده به در درخت نخل قربانی می شود. در این مقاله با بررسی های تاریخی، اسطوره شناختی و نمادشناختی این فرض پیش نهاده شده است که آیین قربانی نخل، در آیین های باروری اساطیر تغییر فصل (اعتدال بهاری)، به ویژه دوموزی ریشه دارد؛ زیرا نخل، نماد خدای دوموزی، از خدایان شهید بین النهرین است. آیین های مربوط به دوموزی نیز از چند جهت با آیین قربانی نخل شباهت دارد : در مراسم قربانی نخل و آیین های دوموزی، شخصیت اصلی دوموزی است؛ در آیین کهن دوموزی به عنوان یک ایزد قربانی (شهیدشونده رستاخیزکننده) و امروزه نماد دوموزی، نخل، به عنوان نماد باروری (چرخه مرگ رستاخیز طبیعت) و قربانی است. هر دوی این آیین ها در اواخر اسفند و اوایل فروردین برگزار می شدند. دیگر اینکه آیین تموز مبتنی بر باروری (زنان/ زمین) بوده است. در باورهای عامه مردم نیز هنوز بر این نکته تأکید می شود که گرده درخت خرمای نر، پنیر نخل، میوه خرما و دیگر اجزای آن در تقویت قوای جنسی و باروری مردان مؤثر است. نکته مهم دیگر برگزاری این آیین به صورت گروهی و در کشتزار (نخلستان) است. پختن کماچ یا نان فطیر نیز یکی دیگر از اشتراکات این دو آیین است.
اسطوره شناسی یونانی در نگاهی فرا تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هشتم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
41 - 54
حوزه های تخصصی:
تمدن هر ملتی در بردارنده تمامی عناصر فرهنگی آن ملت است و اسطوره ها نخستین بن مایه های فرهنگی آن هستند. کارل گوستاو یونگ معتقد است اسطوره ها در روان جمعی هر ملتی حضور دارند و ویکو نیز عقیده دارد اندیشمندان هر عصری می توانند با بررسی اسطوره های ملت ها به اکتشاف دوباره تاریخ نائل شوند. اسطوره های باستانی به علت فرا تاریخی بودنشان نمونه هایی مثالی برای انسان کنونی هستند که شگفتی، حرمت گذاری و خطا پذیری انسان اولیه را از منظری فرا زمانی به انسان کنونی نشان می دهند. آگاهی فرا تاریخی از اسطوره ها موجب می شود ریشه های تمدنها شناخته شود و قدرت اداره و برنامه ریزی برای پیشرفت انسان حاصل شود. در مقاله پیش رو اسطوره های یونانی به عنوان ریشه ای ترین عناصر تمدن کنونی غرب با نگاهی فرا تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است.
معرفت شناسی اسطوره از منظر فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اسطوره، دنیای محسوس و مشهود از ذهن خلاق و خیال پرداز انسان، به نمادها گراییده است، و از آن رو، روایت های اسطوره ای، سرشتی نمادین یافته اند و بدین ترتیب در اسطوره، جلوه ای از معناهای پنهان عالم ماورا، بروزمی یابند. از جهتی سرشت و چگونگی نمادها نیز نسبت به اینکه در لایه های فرازین یا فرودین ناخودآگاهی پدید می آیند، متفاوتند و از این حیث آراء و نظرات فروید مورد توجه اسطوره شناسان قرار می گیرد. در قرن بیستم علم جدید از حیث مرجعیت جانشین الهیات گردید. از این پس هر زمان که در چند و چون طبیعت و اصرار گیتی سخن به میان می آید، مردم پاسخ خویش را در رسائل کلامی نمی جویند، بلکه مایل اند پاسخ های علمی را از زبان دانشمندان بشنوند و بدین ترتیب اعتبار نظریه های علمی در دوران جدید بسیار بیشتر شده. در این راستا از اعتبار علمی برای بحث درباره کلمه عرصه های غیر علمی نیز استفاده شد و همین امر سبب پیدایش و گسترش حوزه تازه ای از اساطیر علمی گردید، و این کار در خدمت مقاصد اخلاقی، فلسفی و کلامی انجام شد. ضمیر ناخوداگاه، رویا و اسطوره، تأویل نمادها و اسطوره ها، اندیشه اساطیری.
بازنمایی ستاره ورزشی در تبلیغات بازرگانی تلویزیونی (نشانه شناسی تبلیغات شامپو «کلیر» و روغن موتور «کاسپین»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه نشانه ها سراسر زندگی انسان ها را در برگرفته اند. تبلیغات نیز نظامی از نشانه هاست که در همه ساعات شبانه روز، ذهن و چشم افراد را تسخیر کرده است. دراین بین افراد معروف، گاه دستاوردی می شوند برای افزایش میزان نفوذ تبلیغات در اذهان عمومی. در این راستا هدف مقاله پیش رو ارائه نوعی اسطوره شناسی و اسطوره زدایی از واقعیت پنهان پشت متن تبلیغات است. در این مطالعه در قالب نظریه نشانه شناسی و تحلیل اسطوره بارت، دو آگهی مورد تحلیل قرارگرفته تا معنای ضمنی و مرتبه دوم پیام و متن مشخص گردد. از میان آگهی های بی شماری که در سراسر جهان و با حضور اسطوره های ورزشی تهیه می شوند این مقاله به نشانه شناسی تبلیغ شامپوی «کلیر» با حضور کریستیانو رونالدو و تبلیغ «روغن موتور کاسپین» با حضور «جواد نکونام» پرداخته تا تأثیر حضور این افراد بر عملکرد تبلیغ نشان داده شود. درنهایت این تحقیق به این نتیجه رسید که این اسطوره ها به بازنمایی واقعیت پرداخته و شرایط را آرمانی تر از چیزی که هست نشان داده و بدین وسیله مخاطبان زیادی برای خود فراهم می کنند.
Kosmogonische Mythen im religiösen Glauben der Ahl-e Ḥaqq und der Bektaši-Aleviten eine vergleichende Untersuchung(مقاله علمی وزارت علوم)
Die Kosmogonie oder Erschaffung des Universums ist ein grundlegendes Konzept in diversen religiösen Systemen und bietet einen idealen Kontext für wesentliche Annahmen bezüglich der menschlichen Position im Universum, die Beziehung des Menschen mit anderen spirituellen und materiellen Wesen, die Bedeutung von Ritualen, Sotierologie und Eschatologie. In den meisten Religionen der Welt, egal ob primitive, alte oder große Religionen, wird die Schaffung der Welt in symbolischer Weise in Form eines Schöpfungs-Mythos erzählt, der die wichtigsten Konzepte des menschlichen Lebens und Schicksals mit einem ursprünglichen Gründungsakt verknüpft. Kosmogonische Mythen behandeln jene Akte des Erschaffens, durch die eine neue Welt oder eine endgültige Ordnung (daher der Kosmos als Gegenstück zum Chaos) begründet wird, weshalb sie symbolische Ausdrücke für die Modifizierung der Realität in Bezug auf eine bestimmte Struktur sind. Diese Struktur ist das Universum, in dem sich der Mensch verortet, in einer Beziehung gemeinsam mit den göttlichen Wesen und weltlichen Kreaturen, die wiederum durch denselben Mythos oder andere, nachgeordnete Mythen definiert wird. Daher können wir sagen, dass der kosmogonische Mythos im allgemeinen der Ausdruck der menschlichen kosmischen Orientierung ist, und aus diesem Grund von den Gläubigen als Bericht ihrer „heiligen oder ursprünglichen Geschichte“ oder ihrer „wahren Geschichte“ verstanden wird.
»طبیعت» تجلی مکان مقدس در نگارگری ایران بازتاب کهن الگوی ایرانی «زمین» و «کوه» در نگارگری ایران با کمک از آرای میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
131 - 145
حوزه های تخصصی:
منظره نگاری ایرانی با حضور تأثیرگذار خود اگرچه در نگاه عمومی بخشی از بافت روایی و در ارتباط با متن مصور به نظر می رسد، اما از نگرشی ویژه به طبیعت برخوردار است و جنبه هایی نمادین به خود می پذیرد. چنانکه مناظر همیشه بهار نگارگری، مکان رویدادها را در حالتی ازلی و آغازین نمایش داده که به آن جلوه ای تقدس گونه می بخشد. تحقیق پیش رو با در نظرداشتن این معنی به دنبال بررسی جنبه های اساطیری طبیعت در نگارگری مکتب شیراز سده های8تا10هق است که با مضامین آفرینش طبیعت در فرهنگ ایران باستان مرتبط به نظر می رسد. انعکاس برخی از مضامین تقدس گونه طبیعت در نگارگری ایران، بیشتر با شواهدی در رابطه با «کوه» و «زمین» و در تجلی مفهوم «مقدس» از مکان همراه است و آن را در آرای میرچا الیاده پیرامون تقدس مکان در طبیعت می توان مشاهده نمود و از آن در این پژوهش بهره برد. واکاوی الگوی اسطوره شناسانه تقدس طبیعت در آرای الیاده و بازخوانی و ارجاع اسطوره های آفرینش طبیعت در ایران باستان به متون اصلی و پایه اساطیری قبل از اسلام مانند بخش های مختلفی از اوستا، به ویژه «بندهش» و ردیابی آن در نگارگری و منظره پردازی، هدف اصلی این تحقیق می باشد. در همین راستا، این مقاله به دنبال پاسخ دو سؤال اصلی است:1- اساطیر آفرینش طبیعت در ایران باستان تا چه اندازه در منظره پردازی هایی از نگارگری حضور دارد؟ 2- الگوی تقدس محور طبیعت در اسطوره شناسی الیاده تا چه میزانی درباره آنها مصداق دارد؟ اطلاعات ضروری تحقیق، به صورت کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری شده و به روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد، بیان تجسمی ویژه از طبیعت و روح کلی مناظر نگارگری ایران که «زمین»و«کوه» دو عنصر غالب آن به شمار می رود، با روایت های اساطیری از «طبیعت» در فرهنگ ایران باستان مرتبط بوده و در مواردی نیز به آنها اشاره مستقیم دارد و همانگونه که الیاده به «تقدس طبیعت» در اساطیر سرزمین های مختلف اعتقاد دارد، الگوهای کلی طبیعت پردازی نگارگری ایران نیز نشان دهنده تقدس طبیعت و عناصر اصلی آن است.
نقد مقاله «آدم و فرشتگان، بررسی عناصر اساطیری در مآخذ اسلامی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به نقد پنج مورد از مباحث مقاله «آدم و فرشتگان، بررسی عناصر اساطیری در مآخذ اسلامی» اثر پژوهشگر یهودی، «چیپمن» می پردازد. چیپمن از منابع یهودی و برخی مصادر اهل سنت استفاده کرده است و نتیجه گرفته که در مقایسه روایات مطروحه در مآخذ اسلامی با میدراش یهودی، مشخص می شود منابع اسلامی، استنباط اسطوره ای فراگیرتری درباره موضوع خلقت آدم دارند. در این نقد، عمدتاً به تفاسیر روایی متقدم و متأخر شیعی استناد شده است، به دلیل آنکه چیپمن از منابع شیعی استفاده نکرده است و نوعی یک سونگری در مقاله وی ایجادشده است. در مقایسه براهین برگرفته از تفاسیر شیعی با نظرات چیپمن و یافتن نکات افتراق آن ها مشخص شد که بسیاری از روایات مطروحه در مقاله چیپمن، مورد تأیید قرآن کریم و معصومان (ع) نیست و روایات مذکور، اسرائیلیات و خرافات
تحلیل اسطوره ای در مطالعات ادبی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل اسطوره ای، شاخه ای از نقد ادبی است که به تجزیه و تحلیل ساختار و معنای متن می پردازد و ارزش ادبی آن را از جهت کاربست باورهای اسطوره ای در آن ارزیابی و بررسی می کند. کاربست این روش در حوزه مطالعات قرآنی، از یک سو به کار گرفتن قوانین ادبی در فهم معنای قرآن است و از دیگر سو، میراث بشری این متن را بررسی می کند. در سنت تفسیری و علمی مسلمانان بوده اند کسانی که از این منظر به قرآن کریم بپردازند و بیان هایی از قرآن را مبتنی بر باورهای اساطیری بدانند و از آن جا روش های مختلف نقد ادبی را برای تحلیل معنای متن بکار گیرند. این مطالعه برای بازشناسی همین کوشش ها نگارش یافته و درصدد است آن ها را از یکدیگر تفکیک کند. بنابراین ما در این نوشتار به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که رویکردهای عمده و شناخته شده در تحلیل اسطوره ای قرآن کریم کدام اند؟ این رویکردها چه مناسبتی با یکدیگر دارند؟ آیا می توان برمبنای این رویکردها، سطوح مختلف این متن را از یکدیگر تفکیک کرد؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که تحلیل اسطوره ای قرآن کریم، فارغ از تمامی پیش فرض های کلامی و تعلیمی، حداقل در سه لایه از متن قرآن قابل پیگیری است: مضامین، زبان و بلاغت. نوشتار حاضر به واکاوی آثار مختلف پژوهشگران در هریک از سه سطح فوق پرداخته است.
اسب در ادبیات فارسی و روسی
حوزه های تخصصی:
در نوشتار حاضر به بررسی و مقایسه ی جایگاه اسب در آثار ادبی فارسی و روسی پرداخته شده است. اسب در ادبیات هر دو ملت غالباً از هویتی انسانی برخوردار است و همدم و یار باوفای انسان برشمرده می شود. این حیوان اسطوره ای در آثار ادبی هردو سرزمین، همواره نماد مثبت بوده و فاقد خصایل منفی است. برای نشان دادن این امر به آثاری از هردو سرزمین اشاره کرده ایم که در آن ها اسبان نقش آفرین بوده اند. بااین وجود در یکی از داستان های حماسی مشهور روسی به نام «آلک دل آگاه» که ریشه در تاریخ روسیه دارد و با اسطوره های ملی روسی درآمیخته است، نقش اسب از سایر آثار متفاوت می باشد و به نوعی ناخودآگاه منجر به سرنوشت تلخ قهرمان می گردد. اسب در اسطوره های ادبی مکمل شخصیت قهرمان محسوب می شود و در سیر تکامل شخصیت وی نقش دارد. هدف از پژوهش حاضر نشان دادن اشتراک دیدگاه دو فرهنگ به یک نمادینه ی مشترک است.
نیروهای فراطبیعی و نقش آن ها در طومار هفت لشکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بن مایه های داستان های حماسی و اساطیری، مداخله قوای فراطبیعی در قالب امدادهای غیبی در حمایت از قهرمان است. در اساطیر، ناتوانی قهرمان با نیروهای پشتیبان یا فراطبیعی جبران می شود. قهرمان اساطیری با نیایش و مددخواستن از خداوند، به نبرد با ضدقهرمان، دیو و اژدها می پردازد و با بهره مندی از امدادهای غیبی بر تمامی دشمنانش پیروز می شود. قهرمان حماسه پیوند محکمی با نیروهای غیبی و فراطبیعی دارد که اغلب به-صورت ارتباط با خدایان و پیشگویی سرنوشت او صورت می گیرد. پیشگویی ها معمولاً با دیدن رؤیا، شنیدن آوای سروش، پیشگویی منجّمان، پیران، جنّیان و سیمرغ اتفاق می افتد و ارتباط قهرمان با خداوند و بهره مندی او از حمایت خدایان گاهی مستقیماً صورت می گیرد. اشیای جادویی، رزم افزارهای آیینی و ویژه اژدهاکشی مانند گرز گاوسر و رزم افزارهایی که از نیاکان پهلوان به یادگار مانده اند، گوهر بازوبند، حیوانات واقعی و اساطیری، موجودات فراطبیعی چون پری و دیو و قوای طبیعی ای چون باد به یاری قهرمان می آیند. در این نوشتار سعی شده با مراجعه به طومار نقالی هفت لشکر، قوای فراطبیعی که از قهرمان حمایت و او را یاری می کنند، به شیوه تحلیلی- توصیفی بررسی شوند.
تحلیل کارکرد دیدگاه اسطوره ای الیاده در صفوه الصفای ابن بزاز اردبیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
81 - 105
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و براساس دیدگاه اسطوره ای میرچا الیاده، به نقد و تحلیل صفوه الصفای ابن بزاز اردبیلی می پردازد. از دیدگاه الیاده، اسطوره مهم ترین شکل تفکر جمعی، واقعی و مقدس است و به همین دلیل سرمشق و تکرارپذیر می شود. در اسطوره، قهرمان با تغییر و تبدیل تجربه حسی به تجربه دینی، به شرایط فراانسانی دست می یابد. دینی بودن این تجربه بدین معناست که وجود فرد در دنیای روزمره متوقف، و با نیروهای ماورای طبیعی به جهانی نورانی وارد می شود. درنتیجه با بهره گیری از تجربه دینی می تواند وقایع اسطوره ای را تکرار کند. مطابق با الگوی اسطوره ای الیاده، قداست اسطوره ای شیخ صفی، قهرمان صفوه الصفا ، همانند کهن الگوی ایزدان و دیرینه الگوهاست. مصادیق و مؤلفه های زمان و مکان اساطیری میرچا الیاده نیز در صفوه الصفا مشهود است؛ چنانکه شیخ صفی با بهره گیری از تجربه دینی، به نوعی وقایع اسطوره ای را تکرار می کند و متناسب با مصداق انسان مذهبی، با ریاضت کشی از توان حسی به توان دینی دست می یابد و از این طریق به اشراق و بصیرت درونی نائل و دل او آماده پذیرش حقایق می شود. در مرحله رازآموزی و تشرف، آزمون های سخت و مکان های تنگ و محبوس برای یادگیری رموز عرفانی، به نوعی تداعی کننده عالم جنینی و تولد دوباره است. قهرمان با طی مراحل تشرف و رازآموزی، به تجلی مقدس دست می یابد و با صعود روحانی (عروج) به رؤیت فرشتگان نائل می شود. مصادیق متعددی از الگوها و تکرارهای اساطیری در تجربه عرفانی شیخ صفی الدین اردبیلی در صفوه الصفا مشاهده می شود.
«معشوقِ پهلوان» بازشناخت صورت دوگانه کهن الگوی پری در تقابل با شش شخصیت حماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هفدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
209 - 232
حوزه های تخصصی:
ز دیدگاه روان شناسی تحلیلی، بر اساس نظریات کارل گوستاو یونگ، کهن الگوها عناصر مشترک در ضمیر ناخودآگاه انسان ها هستند و اسطوره ها از تجلّی گاه های کهن الگوها به شمار می روند. پری، از جمله کهن الگوها یا میراث روانی مشترک بشر است که در بخش غنایی داستان های حماسی وجود دارد. هدف این جستار، شناسایی و بازشناخت پری و ویژگی های آن در روایات رستم و سهراب، برزونامه، بانوگشسپ نامه، فرامرزنامه، شهریارنامه و جهانگیرنامه است. قهرمانان اصلی این روایات، شامل رستم و دیگر پهلوانان که همگی از نسل اویند، در بخش غنایی داستان ها، درتقابل با پری قرار می گیرند. این پژوهش، به روش تحلیلی-توصیفی گرد آمده است. با واکاوی کهن الگوی پری در این داستان ها، آنچه دریافت شده آن است که پری، صورتی دوگانه دارد؛ گاهی نقش آنیمای پهلوان را به صورت مثبت و سازنده برعهده دارد و موجب تثبیت شخصیت و کمک به او در رسیدن به کمال یابی می شود و گاهی به صورت زن جادو، بازتابی از آنیمای منفی پهلوان و سایه است که مانع از رسیدن به فردیت یابی می شود و باید کنترل شود. همچنین به این نکته پرداخته شده است که چگونه کهن الگوی پری که دارای نقش مثبت در ایران باستان است، به زن جادو در ادبیات مزدیسنایی تبدیل شده است.
پیوند فضای قدسی اساطیر ایران با مکان حماسی شاهنامه فردوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مکان اساطیری یکی از ویژگی های تأثیرگذار اسطوره بر حماسه است. براساس متون فارسی میانه، خونیرس به عنوان مرکز مقدس اساطیر ایران شناخته می شود و به عنوان آفریده خاص اورمزد که محمل آغازهاست، از آن یاد می شود. این مرکز مقدس مزدیسنا، بر اساس قانون انتقال عناصر اساطیری به حماسه، وارد متن شاهنامه شده است و برخی ویژگی های خاص خود مانند: تقدس، پایداری، مورد رشک بودن و پاس داشته شدن از سوی بهدینان را به گونه های متفاوتی وارد متن حماسه کرده است. اثبات علمی این نکته که خونیرس همان مفهوم ایران در شاهنامه است؛ نیازمند معرفی مجموعه پیونددهنده های این دو مکان اساطیری و حماسی بود، بنابراین در این راستا برخی از پیونددهنده ها، مانند: پهلوانان و اخلاق پهلوانی، دشمنان ایران، جادو ستیزی، خردگرایی ایرانیان و فره و فرهمندی بررسی و بازشناسی شده اند. رویکرد مقاله حاضر در بحث اسطوره-شناسی برپایه مکتب پدیدارشناسی و نظریات میرچا الیاده بوده است و براساس اصول نظری این مکتب ارتباط مکانی اسطوره و حماسه تبیین شده است