مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۴۱.
۴۴۲.
۴۴۳.
۴۴۴.
۴۴۵.
۴۴۶.
۴۴۷.
۴۴۸.
۴۴۹.
۴۵۰.
۴۵۱.
۴۵۲.
۴۵۳.
۴۵۴.
۴۵۵.
۴۵۶.
۴۵۷.
۴۵۸.
۴۵۹.
۴۶۰.
اسطوره
حوزه های تخصصی:
بررسی و تطبیق شخصیت جمشید و سلیمان در مثنو یهای عطّار- دیوان حافظ و دیوان خواجو
حوزه های تخصصی:
در فایل اصل مقاله موجود می باشد
نقد اُسطور های دو رُمان مَلَکوت و یَکُلیا
حوزه های تخصصی:
از نظر علم روان شناسی آرزوهای واپس زده ی نویسنده ورویاهای نافرجام روزانه، می توانند در آثار هنریِ نویسنده تحقّق بیابند؛ این گونه آثار سمبلیک و نمادین سخن می گویند و از اُسطوره ها بهره می برند. اُسطوره ها هنگام بازسازی، به اقتضای زمانه، معانی جدیدی می یابند و تعبیر مضامین مختلف زندگی را عهده دار می شوند و به طور کلّی رنگ عواطف و آرزوهای حاکم بر محیط روشنفکری را می گیرند. هر نسل، اُسطوره ها را بنا به نیازها، باورها و انگیزش های ایدئولوژیک خود دریافت و تأویل می کند؛ پرداختن نویسندگان پس از کودتای 28 مرداد نیز به عوامل محدود کننده ای چون جنگ، رنج، گناه و مرگ حاکی از ن است که فرد یا اجتماع، یک بحران وجودی بنیادین را تجربه می کند.
در داستان های اُسطوره ای همچون "ملکوت" و "یَکُلیا و تنهایی او" یادآوری فکر مرگ که در هرلحظه از زندگی، حضور دارد سعادت و شادی زندگی اشخاص را نابود می کند. بهرام صادقی و تقی مدرسی به شیوه ی سورئالیست ها در زندگی روزمره و درهرجریان عادی، عامل خرق عادت را جستجو می کنند و اُمور غریب و مافوق طبیعی را آشنا و در دسترس بشرمی گذارند. در دنیای وهم آمیز ایشان، عجیب ترین حوادث، عادی و طبیعی می نماید.
اختناق حاکم برجامعه و فردگرایی، نویسندگانِ روشنفکرِ این دو رُمان را به بی مسئولیّتی و لذّت جویی فرا می خواند و با دادن جنبه ای اُسطوره ای به دردهایی که نتیجه ی وضعیت اجتماعی- تاریخی خاصی است به آن ها کلّیت می بخشند، آن ها را در جامه ی اُسطوره می پیچند و دردهای ازلی و ابدی بشر می پندارند. یکی از زمینه های متنوع نقد اُسطوره ای، بر اساس کاربرد آن، نقد کهن الگویی است؛ در این نوع نقد، اثر ادبی به پیش نمونه یا ژرف ساخت کهن الگویی تأویل می شود. در این مقاله دو رُمان مذکور، با رویکرد نقد کهن الگویی بررسی می گردند.
خوارق عادات در بهین نامه فردوسی با تکیه بر صنعت ادبی اغراق
حوزه های تخصصی:
نخستین و برترین ویژگی حماسه های طبیعی و ملی، اساطیری بودن است و ویژگی سرشتینه اساطیر، خارق العادگی. بنابراین حماسه ها از راه پیوند با اساطیر، و اساطیر از راه همبستگی با خوارق عادات، قداست پیدا می کنند. روایتگران حماسه ها نیز برای برانگیختن توجه و احساسات مخاطبان خود به رنگ آمیزی و جلا دادن خوارق عادات و بزرگ نمایی در حماسه ها می پردازند. دانسته است که هر ملتی دوست دارد قهرمانان ملی خود را در مقام قداست و شکوه مندی ببیند، لذا به صنعت اغراق روی می آورد تا از این راه تعجب و شگفتی مخاطبان را برانگیزد و به آن ببالد. بزرگ نمایی، ویژگی ذاتی شعر است و به ویژه در ادبیات حماسی با تمام گونه ها رخ می نماید همچون: شود کوه آهن چو دریای آب اگر بشنود نام افراسیاب شایان توجه خواهد بود که بدانیم سرایندگان متون حماسی، آفرینندگان حماسه و اساطیر آن نیستند بلکه هنر آفرینندگی خود را در پردازش و آرایش صحنه ها و بزرگ نمایی آنها به کار می گیرند.
بررسی و تحلیل نقش جلوه سیمرغ در آینه متون عرفانی با تکیه بر منطق الطیر عطار و مثنوی مولانا
حوزه های تخصصی:
با بررسی داستان ها و افسانه ها در میان ملت های مختلف می توان به حضور عناصر و ویژگی های مشابهی دست یافت که هر یک از آن ها از زوایای مختلف قابل توجه و بررسی است. در این میان نام سیمرغ به عنوان یکی از نمادهای ادب پارسی در اساطیر و متون عرفانی امری قابل توجه است که در فرهنگ ایرانی به دوره پیش از اسلام می رسد. تجلی این پرنده نخستین بار در قلمرو حماسه و سپس در عرفان مشاهده شده و جلوه ای خاص به ادبیات حماسی و عرفانی بخشیده و نمود بارز این امر در آثار شعری فردوسی، عطار، مولوی، سعدی و حافظ به گونه ای خاص نمایان است. بطوریکه با بررسی سیمرغ در شاهنامه جلوه های ایزدی و اهریمنی آن و همچنین با تفحص در آثار عرفانی بُعد روحانی آن مورد توجه قرار می گیرد که رموز جاودانگی، وحدت وجود و ذات مطلق را نمایان می سازد. با عنایت به آنچه ذکر شد در این مقاله بر آن شدم که ابعاد گوناگون وجود این مرغ اسطوره ای را با تکیه بر دو شاهکار عرفانی، مثنوی معنوی و منطق الطیر مورد مداقه قرار دهم که در وهله نخست به بررسی نقش اساطیری سیمرغ و سپس به جایگاه عرفانی آن با توجه به نمادها و ویژگی های منحصر به فرد این پرنده در آثار یاد شده خواهم پرداخت.
بررسی مفهوم انقلاب در داستان ضحاک با نظریه ی گلدمن
حوزه های تخصصی:
ایران کشوری کهن و متمدن بوده است و با کمی دقت در متون حماسی آن که بن مایه های فکری کهن دارند و اسطوره ها را در خود جای داده اند می توانیم ردپای بسیاری از پدیده های اجتماعی را که در جوامع کهن – نه فقط جوامع مدرن- هم وجود داشته اند بیابیم و از این طریق ادعا کنیم که با جامعه روبرو بوده ایم. به ویژه جامعه ای که هویت در آن شکل گرفته بوده و احساسات ملی مردمانش از آن حمایت می کرده است. ادبیات تولید شده در یک جامعه به بهترین شکل، نوع اند یشه ای را که برخاسته از اوضاع اجتماعی یک جامعه است می نمایاند. از جمله ی مهم ترین پدیده ها ی اجتماعی موجود، پدیده ی اجتماعی انقلاب – به مفهوم مدرن آن نه شورش و قیام- است که در داستان پادشاهی ضحاک رخ نشان می دهد. از آنجا که داستان ضحاک و کاوه اسطوره ای است پس با رویارویی با پدیده ها ی اجتماعی در متون ادبی موجود می توانیم نتیجه بگیریم که حداقل در اند یشه ی ایرانی – از آنجا که اساطیر آنقدر کهن هستند که نمی توان برای آن داده ی اجتماعی یافت- که خاستگاه اساطیر است این مفاهیم وجود داشتهاند.در این جستار هدف بر این است که با بررسی داستان ضحاک و قیام کاوه بر اساس ساختارگرایی تکوینی گلدمن بتوانیم ثابت کنیم که پدیده ی اجتماعی انقلاب در ایران باستان وجود داشته است و این بسیار کهن تر از زمانی است که انقلاب ها ی اجتماعی به ثبت رسیده است.
تقابل های دو گانه در ساختار شعر خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه تصویر و خیال پردازی در شعر منوط به استفاده از همه ظرفیت های زبان است ؛یکی از از ابزارهای تولید و توسعه تصاویر، توجه به روح تقابلی واژگان در فرهنگ و زبان است.براساس نظریه تقابلی زبان ، ذهن در مواجه با یک مدلول از تصور شهرت یکی به تصور شهرت دیگری منتقل می شود.بنابراین رابطه بین کلمات و اصطلاحات و نشانه ها در یک سیستم و ساختار زبانی آشکار می گردد.اشعار خاقانی در اغلب موارد با شبکه ای از تصاویر متعدد که با بهره مندی از علوم و فنون مختلف حاصل آمده ، در هم تنیده شده است. رابطه تقابلی یکی از موارد اصلی این شبکه است که در محور افقی شعر خاقانی بسیار نیرومند عمل می کند. این الگوی ساختاری در شعر خاقانی در حوزه های مختلف بررسی و طبقه شده است ؛ تا بدین وسیله راهی به دنیای ذهن و تفکّر شعری خاقانی گشوده گردد.
بررسی تطبیقی - تحلیلی اسطوره زال و رودابه با اسطوره های ایرانی و مصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در لایه پنهانی اسطوره زال و رودابه، مانند اساطیر هم سان مصری و ایرانی آن، بیانی نمادین نهفته است. زال و سیمرغ، معادل خورشیدند و نماد خدا- قهرمان غول آسا. رودابه مظهر ایزدان مرتبط با آب و ماه و نماد ناخودآگاهی و بی تمایزی اولیه است. هر سه شخصیت، مانند نمونه های ازلی شان جاودانه می شوند. اسطوره زال و رودابه سرشار از دوگانگی هایی است که میل به اتحاد و تعالی دارند و برای نمونه، می توان از استحاله شخصیتی زال برای گریز از دوگانگی و بدل شدن به نیرویی اهورایی با زیستن در جوار سیمرغ- خدا؛ و میل رودابه که یین، منفعل و مونث است برای پیوستن به زال که یانگ و فعّال و مذکّراست، نام برد. در این مقاله اسطوره زال و رودابه با اسطوره های کهن تر ایرانی و مصری که به جهات گوناگون، ارتباط ساختاری و مفهومی دارند تطبیق داده شده است تا با اشراف بر وجه تمثیلی این اسطوره های همسان، تحلیلی کهن الگویی و نمادین از آن ارائه شود.
تفسیر و تحلیل مرگ گریزی و جلوه ی آن در خلق شخصیت های رویین تن ملل جهان (با تأکید بر وجوه اشتراک شخصیت های اسفندیار، آشیل، زیگفرید و بالدر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آدمی از ابتدا سوال ها و چالش هایی را پیش روی خود دیده و همواره سعی بر آن داشته است که جوابی برای این پرسش های خود بیاید. یکی از این مسائل که از همان دوران آغاز زندگی بشر گریبان گیر وی بوده است، هویت و ماهیت مسئله ی مرگ بوده است، چون موجودی که تشنه ی بقا بوده است را به سوی فنا و نابودی می کشاند. انسانی که با مشکل حل ناشدنی و گریزناپذیر مرگ رویاروی بود در ضمیر خویش به دنبال راه رهایی می گشت تا تسلی خاطر آشفته ی خویش را نه در دنیای بیرون، بلکه در جهان ذهن خویش جستجو کند. تکاپوی همه ی اقوام و ملل در تمام دوران سبب گشت تا آن ها به خلق شخصیتی توانمند دست بزنند که از فنا، و آسیب و گزند در امان باشد و به نوعی نامیرا و ابدی باشد و به این دلیل است که در فرهنگ ها، اساطیر و آثار حماسی ملل مختلف شخصیت هایی را می بینیم که ویژگی های مشابهی دارند و برجسته ترین ویژگی این اسطوره ها، رویین تنی است. در این پژوهش سعی می کنیم با بیان مشترکات چهار شخصیت ، که از مشهورترین قهرمانان رویین تن ملت ها به حساب می آیند ریشه ی مشترک خلق این آثار و تلاش برای تدبیر مرگ اندیشی بشر پیشین را نشان دهیم.
بررسی مسایل زنان از منظر اسطوره، در رمان طوبی و معنای شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان طوبی و معنای شب، بازخوانی چند دهه از تاریخ ایران است، که پیچیده شده در فضایی وهم آلود و اسطوره ای با قهرمانی به نام طوبی دارد. او که نامش نیز نمادین است، در جوار پدری دانشمند به نام ادیب پرورش می یابد. این رمان شاخص ترین اثر داستانی شهرنوش پارسی پور است که در اوج انقلاب مشروطه و حوادث پس از آن تا رسیدن به دوره پهلوی است. نویسنده در این رمان، زندگی زنی را به تصویر می کشد که علی رغم وجود تمام محدودیت های آن زمان برای زنان، توانسته است در سایه تعالیم مردان آگاه، تمام زندگی خود را مصروف رسیدن به حقیقت کند. آنچه بررسی، این رمان را، درخور اهمیت می کند، این است که محوریت داستان بر اساس شخصیت طوبی به عنوان نمونه برجسته زنان هم عصر خود است؛ اما زنان دیگر رمان، اغلب یا از نوع و نمونه افراد عقب مانده یا جاهلی هستند که در آنها هیچ قدرتی برای جذب دیده نمی شود، یا زنانی هستند متجدد، که طوبی بخاطر بینش سنتی خود، از آنها روی گردان است. این اثر با ایجاد فضایی وهم آلود و با استفاده از مضامینی مانند اسطوره، نماد و آرکی تایپ، نشان می دهد که استعداد آفرینندگی زنان، در صورت قرار گرفتن در کنار قدرت مردان، می تواند باعث نجات بشر از تیرگی ها شود. این مقاله برآن است تا ضمن بررسی کارکرد کهن الگوها به ویژه آنیموس در قهرمان، به باورهای نمادین و اسطوره ای بپردازد و از این رهگذار به این سؤال پاسخ دهد که چگونه می توان با مطالعه ریشه های فکری و فرهنگی، ستیزه های جنسیتی را پایان بخشید.
تحلیل و تفسیر اسطوره قهرمان در کلیدر دولت آبادی بر اساس نظریه جوزف کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره حاصل تفکر، اعتقاد و اندیشه بشر و یکی از عناصر اصلی سازنده فرهنگ و هویت ملل است. جوزف کمپل اسطوره شناس آمریکایی، برای تمام اساطیر جهان الگو و ساختاری یگانه ارایه می دهد. پژوهش حاضر، با روش توصیفی، تحلیلی و مروری و بر مبنای الگوی کمپبل به این نتیجه رسیده است که رمان کلیدر با زیرساخت حماسی ساختاری مشابه با الگوی جهانی اسطوره قهرمان دارد. الگویی که بر مبنای آن گل محمد قهرمان کلیدر قهرمان انسانی است که دوباره متولد می شود و با گذر از سه مرحله عزیمت، آیین تشرف و بازگشت به شیوه خاص خود به مرتبه شهود، ادراک تقدس و به مرتبه اسطوره قهرمان نزدیک می شود. دولت آبادی از ظرفیت اسطوره قهرمان در روایت پردازی و انسجام ساختاری و همچنین خلق معانی جدید در رفتار چون ردّ دعوت استفاده کرده است. با توجه به نوع کارکرد اسطوره قهرمان در کلیدر می توان گفت این اثر از رویکرد سطحی و تلمیحی به اسطوره های گذشته گذر کرده است و به بازپردازی و بازآفرینی آن ها رسیده است و توانسته است یک الگوی منطبق با زمان ارایه دهد.
بررسی کارکرد اسطوره های حماسی و تاریخی در قصاید شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین عناصر ادبی در توضیح و تبیین منظومه های فکری یک شاعر، اسطوره است. غالباً شاعران برجسته اسطوره ساز هستند و به کمک این عنصر، بسیاری از داشته های فکری خود را عینیت می بخشند. حضور و بروز اسطوره در شعر شاعران فارسی زبان از سابقه ی دور و درازی برخوردار است که این امر، با توجه به پیشینه ی غنی سرزمین ایران بدیهی می نماید. در این بین، شهریار عنایت ویژه ای به این عنصر سودمند داشته است. در جستار پیش رو، با روش توصیفی- تحلیلی، کارکرد اسطوره های حماسی و تاریخی در آیینه ی قصاید این شاعر بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مهم ترین اسطوره ها عبارتند از: اسکندر، جمشید، خسرو و شیرین که عمدتاً کارکردی تعلیمی، ستایشی و توصیفی، تاریخی و در نهایت، زیبایی شناسی دارند. کارکرد عرفانی هم، تنها در یک مورد و در بخش مربوط به اسکندر دیده شد که این امر، با مسلک عرفانی شهریار در غزلیات همخوانی ندارد.
بررسی و تحلیل آیین نیایش در متون حماسی به روایت شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حماسه های ملی جایگاه تجلی باورها، فرهنگ و رسوم کهن یک قوم می باشند که براساس اسطوره ها و آیین ها خلق شده اند. آیین ها برای آن که کارکرد اجتماعی خود را از دست ندهند و در گذر زمان فراموش نشوند با باورهای اساطیری مقدس پیوند می یابند. آثار برجسته حماسی نظیر شاهنامه، مهابهاراتا، ایلیاد و ... از مهم ترین سرچشمه آگاهی ما از آداب و سنت های گذشته اقوام ایران، هند و یونان است. این اقوام که خاستگاه یکسانی داشته اند پس از مهاجرت و سُکنی گزیدن در مناطق جدید، بسیاری از باورها و آیین های مشترک خود را حفظ کرده اند. آیین نیایش که میراث مشترک مذهبی بسیاری از اقوام است و پیشینه ای همزاد آفرینش آدمی دارد، بخش مهمی از آثار حماسی را تشکیل می دهد. بسامد بالای این آیین در مراسم عبادی هر قوم نشان دهنده ارزش و اهمیت این آیین نزد آن قوم می باشد. در ساختار نیایش های اقوام باورمند هند و اروپایی اشتراکات بسیاری وجود دارد که از مهمترین آن می توان به قربانی کردن، سر و تن شستن، دست به سوی آسمان بلند کردن و ...اشاره کرد. منشأ و سرچشمه این آداب مشترک، کهن الگوها و همچنین باورهای اساطیری مشترک این اقوام و پایبندی آن ها به سنت های گذشته می باشد. با این حال گذشتِ زمان، شرایط محیطی و تحولات مذهبی سبب به وجود آمدن تعدادی از آداب خاص در ساختار نیایش های هر کدام از آن ها گردیده است. در این جستار با مقایسه ساختار نیایش ها، آداب و الگوهای مشترک و پیوند این آداب را با باورهای اساطیری اقوام هند و اروپایی نشان می دهیم.
تفسیر و تحلیل اندیشه حماسی در ایران (شاهنامه) و اسکاندیناوی (حماسه اسکاندیناوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فارغ از مسئله تأثیرگذاری و تأثیرپذیری آثار دو سرزمین، می توان بابی را گشود در موضوعی خاص که از جهت محتوا در آنها وجوه اشتراکی وجود دارد و آن را دستمایه قیاس یک موضوع، یک گرایش و یک محتوای ویژه مشترک در دو سرزمین مختلف قرار داد. مسئله رویین تنی از نکات پر اهمیت و پر بسامد در تاریخ ادب و اعتقادات سرزمین های مختلف است که رویی جانب تاریخ و رویی جانب تخیل بشر روزگار پیشین دارد. در این پژوهش بنا داریم تا به بررسی اندیشه حماسی ایران و اسکاندیناوی و مشهورترین تجلی این اندیشه در آثار حماسی این دو قوم پرداخته و به بیان وجوه اشتراک و سنجش برتری ها و کاستی های این آثار در مقابل یکدیگر بپردازیم تا به این بهانه، این دو اثر در قابی مشترک به نمایش درآیند و به این واسطه نکاتی چند در باب هر یک با نگاهی دقیق تر آشکار گردد
تحلیل انگاره اسطوره ای پیکرگردانی در افسانه های عامیانه آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های شناخت باور ها و عقاید هر ملتی، بررسی نماد ها و نهادهای اسطوره ای آن ملت ها است که از ژرفای ذهن و ضمیرشان سرچشمه گرفته و در تاریخ و هنر و ادبیات آنان جاری و باقی گشته اند. از مهم ترین راه های بقای اساطیر کهن می توان به تغییر شکل یافتن آنان به صورت قصه ها و داستان های عامیانه اشاره نمود که با کارکرد فرهنگی خود به حیات انگاره های اساطیری به عنوان پیکره ای زنده و پویا مدد رسان هستند. معنی واژه های اسطوره و افسانه در ایران و جهان اغلب با هم درهم آمیخته شده اند. قصه صورت تضعیف شده مضمونی قوی تر یعنی اسطوره است، آن هنگام که اسطوره در مرحله ای از تاریخ خود، با از دست دادن بخشی از تقدسش به شکل قصه و داستان هایی که دوره به دوره محل انعکاس اندیشه های گوناگون، کلمات جدید، آیین ها و مناسک و آداب تازه تر می شوند، چهره بدل می نماید. مطالعه این داستان ها در ژرف ساخت، ما را با بستر اسطوره ای این افسانه ها آشنا می سازد. افسانه های آذربایجان از جنبه برخورداری از نمونه ها برای انگاره پیکر گردانی از غنای قابل توجهی برخوردارند چنانچه پژوهش حاضر بر می نماید در افسانه های آذربایجان انواع پیکر گردانی ها، پیکر گردانی انسان به حیوان و انسان به انسان و انسان به گیاه و جماد و بالعکس و نیز استحاله های دیو و پری و دیگر موجودات عجیب و افسانه ای به خوبی قابل مشاهده است.
تفسیر و تحلیل گیاهان نمادین و اساطیری در حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه سنائی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان آثار سنایی غزنوی حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه از تمایز و تشخص قابل توجهی برخوردار است؛ زیرا در قالب داستان های آن، مجموعه ای از رمزها، نمادها و کاربردهای آنها به مخاطب ارائه می شود. حدیقه الحقیقه از منظومه هایی است؛ که بر بسیاری از شاعران تأثیر گذارده است. سنایی با سرودن این منظومه ، باب تازه ای را در سرایش منظومه های عرفانی در تاریخ ادب و عرفان گشود. شاعران بزرگی همچون خاقانی و نظامی به ترتیب تحفه العراقین و مخزن الاسرار را تحت تأثیر مستقیم این منظومه سرودند، و سال ها بعد، عطّار و مولانا سرایش مثنوی های عرفانی را به اوج تکامل رساندند. در میان این نمادها، کاربرد عناصر نباتی به ویژه گیاهان قابل تأمل و توجه می باشد. برخی از این گیاهان نمادهایی هستند؛ که نه تنها به این اثر منتسب می باشند؛ که تجلی آنها میان سایر ملل به وفور قابل مشاهده است. نگارندگان در این مقاله به بررسی کاربرد و نماد تعدادی از گیاهان پرداخته اند. نتیجه حاصل شده بدین صورت است؛ که سنایی در مثنوی حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه نیز مانند سایر آثارش برای بیان هر چه بهتر مضامین و مفاهیم از عناصر نمادی و اسطوره ای استفاده کرده است.
تحلیل اسطوره خاک در اندیشه خیام نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر کوشیده ایم میان حکمت خیام و اسطوره اندیشی او رابطه ای برقرار کنیم. زیرا دریافته ایم که انتخاب شعر برای بیان اندیشه های او، با توجه به رابطه شعر و اسطوره، انتخابی آگاهانه بوده است. چرا که نشانه های بسیاری نظیر زمان اساطیری، دور و دایره می خواری، از خاک بر آمدن گل و سبزه و خاک شدن آن ها، کوزه و کوزه گری، مشاهده اعضای آدمیان رفته در ذرّات غبار معلّق در هوا و نظایر این ها بر اسطوره اندیشی او دلالت دارد و بیان بینش اساطیری جز از رهگذر ادبیات و به ویژه شعر ممکن نیست، از این گذشته با توجه به نشانه هایی که همه با «خاک » ارتباط دارند، این نکته هم برجسته می شود که طبع خیام خاکی است و مطابق نظر اسطوره شناسان که برای هر هنرورز، نویسنده و شاعر عنصری از میان عناصر اربعه برمی گزینند، ما عنصر خیام را «خاک» دانسته و کوشیده ایم با تکیه بر نشانه هایی که از رباعیات او استخراج کرده ایم، این مدعا را قابل قبول سازیم. بنابراین روش تحقیق در این مقاله کیفی و توصیفی بوده و اطلاعات مربوط به آن با شیوه کتاب خانه ای فراهم آمده است. هدف نویسندگان بیش تر اثبات اسطوره اندیشی خیام با تکیه بر خاک بوده، نتایج به دست آمده گرایش خیام را به این عنصر زایا نشان می دهد.
عروج و رجعت عیسی از منظر اسطوره و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عیسی بن مریم، زندگی شگرفی دارد که نقش عرفانی و اسطوره ای مسیح در عروج و رجعت برای وصل به اصل خویش، از کهن الگوهای گردونه مقدس(ماندالا) است. در این جستار، عروج و رجعت، با هدف الگو پذیری انسان از زندگی زاهدانه مسیح به روش توصیفی- تحلیلی، تبیین، شده است. همچنین با نگاهی اساطیری(اسطوره دایره، اسطوره انسان کامل، اسطوره نوزایی، اسطوره آب و...) و با بینشی عرفانی، رجعت گذر از تاریکی جسم دانسته شده که در قوص صعود، نفس در تلاش برای اتصال به عالم نور، خود را از حصار ظلمت (مغرب تن)می رهاند و پله پله خویشتن را با راهنمایی انسان کامل و الگوپذیری از مسیح، مجرد گونه، به انوار ایزدی ( مشرق جان) و به یقین که منزل اول و آخر سالک است، می رساند تا از آبِ حیات عشق بنوشد. این پژوهش، راز عروج را دست یابی به جاودانگی معرفی می کند و جایگاهِ جاودانگی (عشق) را نیز با پیروی از عقل(پیرِخردمند) می شناساند که این سفر روحانی از همان مبدأ تنها در سایه درد، آغاز و طلب می شود و در فرجام به رجعت و قرب (مبدأ/ مقصد)می انجامد.
پیاده روی اربعین به مثابه اسطوره ای برای بازآفرینی هویت فرهنگی (تحلیل اسطوره شناختی پیاده روی اربعین حسینی)
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال پنجم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
113-138
حوزه های تخصصی:
بستر شکل گیری هویت فرهنگی، زندگی جمعی است و اسطوره یک مقوله فرهنگی است که می تواند افکار و شیوه زندگی ما را هدایت و جهت دهد. اسطوره ها کارکردهای گوناگونی دارند که ساحت عرفانی و دینی آن در ایجاد و تقویت هویت فرهنگی مؤثر است. در همین راستا آفرینش پیاده روی اربعین به مثابه اسطوره برای جلوگیری از سرگشتگی جامعه توده ای نقش آفرین بوده و امکان عمل و فرصت در حوزه عمومی را فراهم می آورد. این مقاله با تحلیل اسطوره شناختیِ برگرفته از مؤلفه های اسطوره ای جوزف کمبل، درصدد بررسی معناداری تجربه زیسته زائران پیاده روی اربعین با آزمون t تک نمونه ای برآمده است تا ضمن پیکربندی اربعین با مؤلفه های اسطوره، به تبیین هویت فرهنگی بپردازد. از آن جایی که جایگاه واقعه عاشورا در ذهن و ضمیر شیعیان، دارای اعتبار و حجیت بوده و هم مبنای رفتار و کنش سیاسی و اجتماعی است یافته های پژوهش نشان می دهد پیاده روی اربعین در حیات بخشیدن به هویت فرهنگی و اجتماعی مؤثر بوده است.
بازنگری قصه خلقت آدم در قرآن و تورات با تاکید بر سبکهای داستان گوئی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۹
53-76
حوزه های تخصصی:
قرآن کتاب هدایت بشر در تمام اعصار است و بدین منظور از شیوه های متفاوت بیانی بهره گرفته است. در قرآن کریم نیز خداوند متعال به منظور تسریع در فهم و آسان سازی مطالب و تنزّل مفاهیم عمیق معنوی ،در روح و جان آدمی، از قالب قصه و در قصص از سبکهای مختلف بیانی بهره برده است که بخش قابل توجهی از آیات را به خود اختصاص داده است.داستان خلقت از جمله حکایتهای مطرح شده در قرآن و تورات میباشد که در این مجال به بررسی شیوه های انتقال مفاهیم اخلاقی و معرفتی در این قصه میپردازیم.