مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
اسطوره
حوزه های تخصصی:
اسطوره از کهن ترین و مهم ترین ساخته های ذهن بشر است که بنا به اهمیت و تأثیر فوق العاده اش، از دایره ساخته بودن فراتر رفته و خود مبدل به سازنده زندگانی بشر شده است. اسطوره، روایتی نمادین از هستی است که به مسایل کلان و بنیادین از قبیل پیدایش جهان و اجزایش و سرانجام جهان می پردازد و به رغم نبود پشتوانه تاریخی و علمی، برای علاقه مندان حقیقتی قدسی، والا و قطعی است. یکی از مهم ترین روایت های اساطیری در همه اقوام و ملل، کیفیت پیدایش مردم است. این اسطوره در میان اغلب اقوام و ملل، با وجود تفاوت های فکری، فرهنگی و دینی شان، شباهت ها و اشتراکات بسیار دارد، از جمله آفرینش مردم در نظام اساطیری آریایی و به ویژه ایرانی، شباهت های بسیار با روایت آفرینش مردم در میان سامی نژادان دارد که برخی تجلیات آن را در دو دین یهود و اسلام می توان مشاهده کرد. در این مقالله به روش تحلیلی توصیفی و بر اساس روایت های موجود در منابع ایرانی و سامی به بررسی تطبیقی اسطوره آفرینش مردم در این دو نظام اساطیری پرداخته ایم. این بررسی نشانگر شباهت هایی چشمگیر در آفرینش مردم در این دو نظام متفاوت است؛ به ویژه در گیاه واره انگاشتن انسان نخستین و از خاک دانستن منشأ او. این شباهت ها گاه ناشی از تأثیر و تأثر طبیعی اساطیر است و گاه نیز از باورهای بنیادین و مشترک بشر که حاصل مشترکات تجارب زیستی انسان ها است، ناشی می شود.
تحلیل اسطوره ی آفرینش در منطق الطیر عطار با تکیه بر قداست اصل و بن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
129-150
حوزه های تخصصی:
تحلیل اسطوره آفرینش در منطق الطیر عطار چکیده اسطوره آفرینش یکی از مضامین محوری اساطیر جهان را تشکیل می دهد. این پژوهش بر آن است تا نمادهای بکار رفته در منطق الطیر را به عنوان یک اثر نمادین با اسطوره آفرینش مورد تحلیل قرار دهد. مطابق نتایج پژوهش، عطار در یک فضاسازی آگاهانه از بیت آغازین با توصیف آفرینش الهی به طور مبسوط داستان آفرینش کیهان را مطرح نموده است. وی با کمک انگاره هایی ماندالایی (نماد هستی الهی) از تناظر ذره و عالم در آفرینش الهی تا وحدت سی مرغ با سیمرغ، همزاد و قرینه آسمانی خود، در جهت طرح اعتبار اسطوره "اصل و بن" به بازآفرینی "اسطوره آفرینش" پرداخته است؛ آفرینشی که هدف آن تکامل و ادغام دوگانگی ها در ترکیب عالی تری برای رسیدن به یکپارچگی است. قهرمانان با گذر از آزمون های رازآموز با کمک انگاره-های ماندالایی و اسطوره قداست "اصل و بن" از "آشوب ازلی" به "سامان مینوی" رسیده و با بازیابی یکپارچگی ازلی، مجذوب نخستین تجلی الهی گشتند. منطق الطیر با قصه آفرینش عالم آغاز می شود و با قصه بازآفرینی آفرینش از طریق توجه به اسطوره قداست "اصل و بن" به پایان می رسد؛ ذره، ماندالا، سیمرغ، کوه قاف، هفت وادی، شهریاری سیمرغ و سفر یادآور کمال و قداست "اسطوره اصل و بن" می-باشند.
تحلیل سیر تخیل نظامی در اسطوره بهرام گور (با توجه به نظریه ژیلبر دوران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۹۶
105-129
حوزه های تخصصی:
اسطوره از دیدگاه محققان به صورت هایی متفاوت تعریف شده و شاخصه هایی متعدد برای تعریف و یا تشخیص اسطوره وجود دارد. در این مقاله تعریف ما از اسطوره بنا بر دیدگاه «ژیلبر دوران» نظریه پرداز معاصرفرانسوی است. اسطوره از نظر ژیلبر دوران، مجموعه ای ترکیب شده از نمادها، کهن الگوها و محرکه هاست. همچنین از نظر وی رابطه-ای میان تخیل و اسطوره وجود دارد. به اعتقاد اسطوره شناسان، از طرفی انسان میل به جاودانگی دارد و از طرف دیگر زمان و گذر ان بزرگ ترین ترس انسان هاست. اسطوره برای از میان برداشتن این زمان کشنده و رسیدن به جاودانگی، نقشی مهم دارد. اسطوره را می توان همچون پادزهری علیه زمان و مرگ در نظر گرفت. بنا بر نظر ژیلبر دوران، نیروی تخیل می تواند اثاری علیه مرگ خلق کند. حکیم نظامی یکی از خیال انگیزترین سرایندگان در عرصه خیال پردازی به شمار می اید. داستان بهرام گور نظامی، داستانی سراسر مملو از نمادهاست. در این جستار با بهره گیری از نظریه ژیلبر دوران و نیز بر اساس طبقه بندی و ساختاری که ژیلبر دوران از تصاویر زمان (ترس) معرفی کرده، نشان داده شده است که نظامی توانسته با تخیل قوی خویش و خلق تصاویری بی بدیل، از بهرام چهره ای ارمانی، مقدس و اسطوره ای بیافریند.
خوانشی نو از تلفیق مضامین اسطوره ای و عرفانی نزد حافظ شیرازی و آندره ژید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیوند اسطوره و مضامین عرفانی در بسترهای ادبی و داستانی و در قلمرو وسیع ادبیات یکی از صورتهای بازشناسی هویت های انسانی و اجتماعی است. بررسی و کاربرد آنها در بافتهای ادبی معاصر در نزد حافظ و ژید بمنظور نمایش تحولات اجتماعی، روانی و فردی بوده و صورت نمادین دارد. اگر متون مولفان حکایتی از زمان و مکان را برای ما مشخص می کنند «نمادها و اسطوره های کابردی» آنها این تعیین موقعیت های مکانی و زمانی را بسیار ملموس خواهد کرد. برخی از آنها بسیاری از مفاهیم ذهنی مثبت را نشان خواهند داد برخی دیگر انگاره های ذهنی منفی را مجسم خواهند کرد. اسطوره نه تنها به فرهنگ زندگی انسانها، بلکه به ادبیات و عرفان نیز عمیقاً نفوذ کرده است. بسیاری از روایت های منظوم و منثور در نزد حافظ و آندره ژید از مفاهیم عرفانی برخوردار هستند که دسترسی به آنها نیازمند شناسایی عوامل و محتوای متن این مولفان است. در مقاله حاضر تلاش بر این است تا با بررسی متون این خالقان ادبی از منظر اسطوره و مضامین عرفانی، تقارب و تفاوتهای آن را نشان دهیم.
بررسی ساختاری قصه «فایز و پری» و اسطوره هندی «ازدواج گنگا و شاه شانتن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میان دو سرزمین ایران و هند، شباهت های فرهنگی، اعتقادی و ادبی بسیاری دیده می شود. یکی از موارد مشابهت در ادبیات این دو سرزمین، همانندی میان قصه مشهور ایرانی «فایز و پری» و اسطوره هندی «ازدواج گنگا و شاه شانتن» است که تاکنون کسی بدان نپرداخته است. در این مقاله، به کمک نظریه «اسطوره شناسی ساختارگرا»ی لوی استروس به بررسی ساختاری این قصه و اسطوره می پردازیم. بررسی ساختاری این روایات، توجه به نمادها و نشانه های موجود در آن ها و کارکردهای شخصیت ها، شباهت ساختاری بسیاری از این روایات به یکدیگر را آشکار می کند. چنین می نماید که اسطوره هندی یادشده، صورت کهن تر قصه «فایز و پری» است. همچنین نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد این روایت ها در ژرف ساخت خود بیانگر تقابل های دوگانه «باروری/ بارخواهی(ناباروری)» و «آسمان/ زمین» هستند.
مو در قصه های شفاهی و اساطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصهها بازتاب تفکر، شیوه زندگی و اعتقادات مردم در طول زمان هستند. با وجود تفاوت های آشکار قصه ها با یکدیگر در فرهنگ ها و اقالیم مختلف، دارای ویژگی های مشترکی نیز هستند. قصه ها به عنوان بخشی از ادب و هنر عامیانه از اسطوره ها بهره فراوان برده اند. گروهی از اندیشمندان مانند فروید معتقدند اساطیر بر داستان های شفاهی عامیانه مؤثر بوده اند اما گروهی دیگر از جمله اندرو لانگ بر خلاف این دسته برآنند که قصه پس مانده اسطوره نیست و در واقع این اساطیر هستند که بر اساس قصه های شفاهی عامیانه شکل گرفته اند. در هر جامعه ای الگوهای رفتاری تربیتی کهنی وجود دارد که ممکن است لزوما تنها به طور غیر مستقیم به افراد جامعه تعلیم داده نشود. یا بالعکس ممکن است در نظام آموزش رسمی بر بعضی از آن کهن الگوها صحه گذارده شود. همه آن رفتارهای کهن امروزه جزیی از فرهنگ بوده که از نسلی به نسل دیگر به ارث رسیده و منتقل شده است. این مقاله بر آن است تا پس از بررسی مقوله «مو» در داستان های شفاهی عامیانه حتی الامکان سعی در یافتن نمود های اسطوره ای آن ها داشته باشد. نتیجه این تحقیق که داده های آن به شیوه کتابخانه ای و بر مبنای روش تحقیق توصیفی- تحلیلی جمع آوری شده اند، نشان می دهد که گیسو نشانه زنانگی و قدرت جنسی زن محسوب می شود و شخصیت زن قصه ها عمدتا دارای ویژگی های بارورکنندگی، ارتباط با آب و ایزد بانوان بارورکننده نباتی دارد. هم چنین بسیاری از شیوه های زندگی و به ویژه ازدواج در این گونه داستان ها، مراسم و آیین های دوران مادرسالاری را تداعی می کنند.
تیپ شناسی قهرمان مرد در داستان های عاشقانه کهن فارسی (مطالعه موردی سه تیپ در شش داستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۷۹
119-136
حوزه های تخصصی:
شخصیت پردازی و تیپ سازی قهرمانان مرد در قصه های ایرانی بر اساس الگوهای موجود در سنت پادشاهی و دینی ایران صورت گرفته است. با مطالعه موردی شش قصه، سه تیپ در این قصه ها شناسایی می شود. تیپ اول، پهلوان خاندان سام(زال و رستم) که با صفات اسطوره ای ایزد بهرام (ورثرغنه) ظاهر می شود و متأثر از اسطوره های هند و ایرانی است. تیپ دوم، قهرمان خاندن های کهن پادشاهی دارای فر ایزدی(سیاوش، بیژن و خسرو). صفات این قهرمان برآمده از الگوهای آرمانی پادشاهی کهن ایرانی است. تیپ سوم، تیپ خنیاگر شادخوار(رامین). این تیپ هرچند برآمده از سنت بزم در دربارهای ایران است، به سبب ویژگی های خاصش در کنار دو تیپ اول و دوم، تیپ مستقلی به شمار می رود.
نمادشناسی مهرهای ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
67 - 78
حوزه های تخصصی:
نقوش مُهرهای ساسانی، در قالب نقوش جانوری، گیاهی، انسانی و ... ارائه شده اند و حاکی از تأثیر نقوش از نمادهای اساطیری و باورهای مذهبی می باشند که بخش عمده ای از این نگاره ها به نماد فرّه ایزدی و ایزدان دین مزدیسنا و بخشی نیز از سایر فرهنگ ها و تمدن ها اقتباس گشته است. هدف از ارائه این مقاله، توضیح و تفسیری برای نقوش مُهرهای ساسانی و همچنین علت استفاده و کارکرد این مُهرهاست. سوال اصلی تحقیق این است که : مضامین و مفاهیم نقوش بکار رفته در مُهر ها چه بوده و چه ارتباطی با باورهای دینی و اساطیر دوره ساسانی داشته است؟. نگارنده برای پاسخ به این پرسش، در ابتدا توضیحی در مورد کارکرد مُهرها و فیزیک مُهرهای ساسانی خواهد داشت و سپس به شرحی در مورد نماد و اسطوره می-پردازد و در نهایت با ارائه تعدادی از نقوش مُهرهای ساسانی به تفسیر نقوش این مُهرها خواهد پرداخت. نتیجه حاصل از این پژوهش این است که: اعتقادات مذهبی و اسطوره ای فرد، بیشترین تأثیر را در انتخاب نقش مُهر داشته است؛ و در مورد کارکرد این مُهرها باید گفت که علاوه بر استفاده به عنوان سند مالکیت، نقش طلسمی نیز داشته اند و این نکته در انتخاب نقش مُهرها بسیار حائز اهمیت می باشد. واژگان کلیدی: مُهرهای ساسانی، نقوش نمادین، اسطوره،
بررسی تطبیقی بُراق و سانتور در ایران و یونان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۱)
59 - 68
حوزه های تخصصی:
آن چه در این مقاله می خوانید، نقش مهم و اثرگذارِ اساطیر، حکومت، ایدئولوژی، هِژِمونی(Hegemoni)، قومیت ، زبان و نشانه های دیداری و دیگر رویدادها و مؤلفه ها بر الگوهای باستانی، روایی و تصویریِ ایران و نواحی آن می باشد. این مجموعه از مبادلات فرهنگی و سیاسی، با روی کار آمدن دولت ها و هم نشینیِ اندیشه متفکران و هنرمندان، بنیاد نشانه های تصویری را دگرگون نموده و آموزه های دینی را در بطن آن، مستتر گردانیده اند. بدین ترتیب، این ساختار، موجب تغییر در مفهوم و اندک تمایزی بر شکل ظاهری مرکب پیام آورِ اسلام (بُراق/ تصویر 1و3) در داستان معراج گردیده است. اسطوره ای همتایِ سانتور(Centaur)یونانی (تصویر2)، با پیکره ای حیوانی و سیمایی زیبا و انسانی، که قدرتِ حاکمان نواحی اسلامی، روابط نمادین در علم اعداد، ناخودآگاهِ مردانه و جنسیتِ زنانه و دیگر موارد را با روایتی مقدس و منسوب به مسلمانان(معراج پیامبر) ادغام و منتشر نموده است. از این رو، آمیزش صورت گرفته، محصول نوعی تطبیق بینافرهنگی و جهان بینیِ سیاسی در پادشاهی گسسته ایران می باشد، که به منظور ترویج آرمان های مذهبی، حکایتِ معراج را با نقشِ بُراق(Buragh)، به صورت آشکار یا پنهان پیوسته و روانه فرهنگ اسلامی می گرداند. حال آن که، گفته های بالا نتیجه ساختارِ پژوهشی کتابخانه ای و تطبیقی از گونه عَرضْی است؛ تا در رسیدن به وجهی دیگر از جوهره فکری و تصویری هنر ایران دست یابیم. بر این اساس، مطالعات نظری این تحقیق، ما را در جهت پاسخ به: 1-چگونگیِ رابطه ظاهری و معنوی بُراق و سانتور؛ 2- بررسیِ جنسیت، مفاهیم و عوامل اثرگذار بر زنانگی یا مردانگیِ مَرکَب پیامبر، یاری خواهد کرد.
دگرریختی دیوان در تصاویر چاپ سنگی اسکندرنامه نقالی (74-1273ق./57-1856م.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
41 - 57
حوزه های تخصصی:
با ورود صنعت چاپ به ایران و دسترسی گسترده مردم به کتاب و کتابخوانی، داستان های عامیانه به ویژه آن هایی که افسانه های عجیب و حوادث شگفت در آن دیده می شوند، از رونق خاصی برخوردار می گردند. یکی از محبوب ترین این داستان ها اسکندرنامه نقالی است که در دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی بارها به شیوه چاپ سنگی به طبع رسیده است. این روایت اسلامی شده اسکندر، سرشار از موجوداتی فراطبیعی و افسانه ای است. در خصوص توصیف برخی از این موجودات همچون دیو و غول، می توان از اصطلاح اسطوره شناسی دگرریختی استفاده کرد؛ به این معنی که ظاهر و توانایی های چنین پدیده هایی دستخوش تغییر شده است. هدف از این پژوهش، علاوه بر معرفی یکی از نسخ چاپ سنگی اسکندرنامه نقالی به تاریخ 74-1273ق.، توصیف و تحلیل شش نمونه از این موجودات و مقایسه آن ها با دو اسکندرنامه چاپ سنگی دیگر است. سوالات تحقیق از این قرارند: دیوان اسکندرنامه نقالی از چه ویژگی های منحصر به فردی در ظاهر و توانایی برخوردار هستند؟ وجوه اشتراک و افتراق چنین موجوداتی نسبت به سایر همتایانشان چیست؟ چگونه می توان با توجه به مفهوم اسطوره شناختی دگرریختی به توصیف و طبقه بندی آن ها پرداخت؟ روش این تحقیق توصیفی و تحلیل و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است؛ و تصاویر مورد نظر با روش آیکونوگرافی پانوفسکی مورد تحلیل قرار گرفته است. مقایسه تطبیقی این سه نسخه، نشان از اقتباس تصاویر اسکندرنامه مظفری از نسخه مورد بحث و پیموده شدن مسیری متفاوت در تصویرسازی دیوان در نسخه عصر پهلوی دارد. همچنین، دیوانِ به تصویر کشیده شده در این نسخه سه نوع متفاوت دگرریختی را به شکلِ ناقض (بخشی از پیکره)، کلی و شفابخش به نمایش می گذارند.
تحلیل ژرف ساخت اسطوره ای آثار مهسا محب علی با تکیه بر رمان نفرین خاکستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره نحوه تلقی بشر اعصار کهن از پدیده هاست؛ بیانی است که ژرف ساخت آن حقیقت و روساخت آن داستان است. اسطوره پرداز معاصر بر پایه ایدئولوژی خود و بر اساس شرایط اجتماعی تاریخی دوره خویش به تجدید حیات اسطوره دست می زند و این زندگی تازه اسطوره در اثر ادبی، محصول نگاه فلسفی اجتماعی اوست. نویسنده معاصر برای نشان دادن دیدگاه های خود از اسامی نمادین و کهن الگوها استفاده می کند تا بتواند به معنای ضمنی و دیدگاه شخصی خود تجسم عینی ببخشد. مهسا محب علی از جمله زنان داستان نویس معاصر است که در داستان های خود اسطوره را در خدمت روایت و مقاصد معناشناختی و زنانه خود قرار داده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر نظریه های روان کاوی اساطیر، در پی تحلیل چگونگی و دلایل بازآفرینی مضامین اسطوره ای در آثار وی است. از میان آثار محب علی نفرین خاکستری رمانی است که فضاسازی، مضمون سازی و شخصیت پردازی آن را تنها با نگاهی اسطوره شناختی می توان تبیین کرد. در این رمان، محب علی از فضای تهران معاصر و با بهانه قرار دادن بیماری روانی و مسئله روان کاوی، نقبی به گذشته می زند و از این طریق پیکره رمانش را از زبان شخصیت محوری داستان بنا می نهد. نویسنده در جست وجو و دفاع از هویت و حقوق زن از کهن الگوها و اسطوره ها بهره می جوید
اسطوره در متل کودکان (با نگاهی به متل دویدم و دویدم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها یا همان سلوک و مذاهب منسوخ اقوام و ملّت ها که خواب و خیال گونه در ذهن و رفتار ناخودآگاه فردی و جمعی حاضرند پیوندهایی عمیق و دیرپا با ادبیات و هنر دارند. در حقیقت، اسطوره ادبیاتی است غیر تاریخی که در انواع ادبی؛ یعنی شفاهی و مکتوب، سرود ه ها و نوشته ها، حماسه ها و مانند آن به چشم می خورد. ادبیات کودک و نوجوان نیز از شاخ و برگ های انبوه و در هم تنیده و در عین حال استواری است که ریشه در فرهنگ و ادبیات عامّه دارد. ردّ پای گذر اسطوره از گذرگاه این بخشِ ادبیات، در پیکره ترانه ها، متل ها، حکایات و قصّه ها عمیق و ماندگار است. متل ها با درون مایه های لطیف و سرگرم کننده به شعر و یا نثرِ خوش آهنگ، بخشی از این ادبیات خوانده می شوند. در این پژوهش اسنادی کتابخانه ای برای نشان دادن وابستگی میان اسطوره و ادبیات کودک و نوجوان، به بررسی و تحلیل متل «دویدم و دویدم» و عناصر اساطیری آن پرداخته شده است.
بازتاب پاره ای از عناصر اساطیری در همای و همایون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواجوی کرمانی از نام آورترین شاعران ادب فارسی که لحن زیبا و کلام دلنشین او گیرایی و جاذبه فراوانی دارد. از زیباترین آثار وی مثنوی همای و همایون است که شاعر در سرودن آن از شیوه نظامی گنجویپیروی کرده است. وی تلاش کرده است تا در خلال ذکر داستانی عاشقانه، با پرداختن به اسطوره ها به عنوان عوامل تمدن ساز و پشتوانه فرهنگی یک قوم در حفظ و بقای فرهنگ و تمدن ایرانی گامی مؤثر بردارد. در این مقاله با روش تحلیلی تطبیقی برآنیم تا با بررسی تطبیقی پاره ای از نکات اساطیری موجود در این اثر با اساطیر بین النهرین، هند، چین و یونان به میزان توجه خواجو به نکات اساطیری در این منظومه بپرداریم، و همچنین از میان انواع گوناگون اسطوره ها، دریابیم خواجو از کدام یک بهره بیشتری برده است. آنچه مسلم است این است که خواجوی کرمانی پس از نظامی گنجوی، بیشتر از شاعران ادب غنایی در آثارش به ویژه در همای و همایون از اسطوره ها بهره برده است؛ و در بین انواع گوناگون اسطوره ها، به اساطیر مرتبط با نیروها و موجودات فراطبیعی، آیین ها و رسومات اساطیری، مکان های اساطیری، آفرینش کیهانی و آفرینش اهریمنی بیشترین سهم را به خود اختصاص داده اند.
مطالعه تطبیقی در اساطیر ایران و شرق دور (اسطوره سیاوش ایران و کوتان اوتونایِ قوم آینو با رویکرد جوزف کمبل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلقی امروزی انسان نسبت به اساطیر حاکی از این است که اسطوره، امری فراتر از افسانه است. پاسخ انسان به سؤال هایی که در دوران پیش از علم و فلسفه با آن مواجه شده است را می توان در اسطوره ها باز یافت. از مسائل مطرح شده در خصوص اسطوره ، شباهت آن ها در میان اقوام و تمدن های مختلف است. حال این سوال مطرح می شود که علت تشابه اسطوره های اقوام غیرمرتبط با هم چیست؟<br /> این مقاله با روش تحلیلی تطبیقی برای نشان دادن این موضوع، اسطوره سیاوش ایران و حماسه کوتان اوتونای، متعلق به قوم آینو (ساکنین دوران سنگی جزایر ژاپن) را بررسی کرده است. الگوی سفر قهرمان جوزف کمبل، به عنوان رویکرد نظری و مراحل سه گانه آن به عنوان متغیر این مطالعه تطبیقی به کار گرفته شده است. این پژوهش نشان می دهد که انسان دوران اسطوره ای صرف نظر از بستر مکانی زبانی متمایز دارای بنیان های معرفت شناسی و هستی شناسی مشترکی بوده اند که در اسطوره ها بازنمایی شده است.
ظرفیت ها و محدودیت های اسطوره پردازی در رمان جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۳
243 - 280
حوزه های تخصصی:
اسطوره و اسطوره پردازی از تمهیداتی اساسی است که مناسبت قابل توجهی با پدیده جنگ دارد و نویسندگان جنگ با توسل بدان می توانند آثار ادبی ماندگاری خلق کنند. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، ظرفیت ها و محدودیت های اسطوره پردازی در رمان های جنگ بررسی شده است. نگارندگان با تأمل در ساختارهای سیاسی، اجتماعی، روان شناختی، فرهنگی و... مسلط در دوران جنگ، به کشف و واکاوی بسترها و موانع اسطوره پردازی در رمان های جنگ پرداخته اند. مطالعات انجام شده نشان می دهد، ظرفیت هایی مانند تأثیرپذیری و الگوبرداری جنگ از انقلاب اسلامی و تأثیر انقلاب در به کارگیری اسطوره ، تأثیر دین در خلق و بازپیدایی اسطوره ها، شباهت ساختار روایت انقلاب و جنگ با ساختار کلان پایه اسطوره ایرانی؛ یعنی تقابل خیر و شر و...، می توانستند محل توجه نویسندگان برای خلق رمان های اسطوره ای ماندگار باشند؛ از سوی دیگر، محدودیت هایی مثل نگاه تک ساحتی و احساس استغنای بسیاری از نویسندگان نسبت به شناخت اساطیر ایران و اساطیر دیگر ملل، و همچنین عواملی از این دست، در گرایش نویسندگان جنگ به اسطوره موانعی به وجود آورده است.
بررسی نمادها و کارکردهای کهن الگوی «دایره» با تأکید بر تفکّر اسطوره ای و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۳
281 - 320
حوزه های تخصصی:
کهن الگوها مجموعه ای از تصاویر، صور مثالی و تجربیات زیستی روانی آدمیان را تشکیل می دهد که در قالب نماد و مضامین مشترک در اساطیر، ادیان و آیین ها، عرفان و قصه ها، نمود پیدا کرده است. از مهم ترین این کهن الگوها، تصویر دایره است که از دیرباز، نمادها و کارکردهای مشترکی در اسطوره و عرفان داشته است. از جمله نمادهای مربوط به کهن الگوی دایره می توان به وحدت و تمامیّت، روح، خود، کمال، جلال و قدرت، قداست و تبرّک، بخت و طالع، دوستی و صمیمیّت، زمان و ابدیّت و کارکردهایی چون حفاظت و نگهبانی، تمایز دو فضای ناهمگون، درمان بخشی و تحرک، خودشناسی، تجلّی حقّ، تمثّل معارف الهی و حقایق ربّانی و اطوار هفت گانه قلب، اشاره کرد. این مقاله با رویکرد تطبیقی تحلیلی، به برشمردن مهم ترین نمادها و کارکردهای کهن الگوی دایره در اسطوره و عرفان و بیان خاستگاه ها و وجوه مشترک آن کوشیده است اهمیت «دایره، مرکز و حرکت دوری» را در تفکر اسطوره ای و باورهای دینی عرفانی بیان کند همچنین وضوح نقش محوری این طرح واره تصویری را در بیان موتیف هایی چون تجلّی، روند تکاملی عالم، قوس نزولی و صعودی، خلق مدام و هفت گانه های نمادین و مقدّس در حوزه عرفان و تصوّف آشکار تر کند.
اسطورة همزادان در داستان های «بوف کور» و «پیکر فرهاد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باور به همزاد، همواره در فرهنگ ها و افسانه های ملل مختلف وجود داشته است. در ادبیات غرب، اسطورة همزاد تعابیری روانشناختی به خود گرفته است. در ایران صادق هدایت با تأثیرپذیری از آثار غربی، به اسطورة همزاد در آثار خود توجه داشت. در بوف کور وجود شخصیت هایی با هویت یکسان، نمایانگر تعدّد همزاد یک فرد است که نتیجة این شباهت ها، عدم تفاوت و نیز ایستایی جامعه در قرون مختلف است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رویکردِ نوی صادق هدایت و عباس معروفی به همزاد با عنوان «همزادان» در بوف کور و پیکر فرهاد صورت گرفته است. ما در هر دو رمان با روشی تحلیلی، اسطورة همزادان را بررسی کرده ایم و بر آن بودیم تا منشأ و نتایج این اندیشه را روشن سازیم؛ بنابراین در آغاز این پژوهش به ریشة همزادان در اسطوره ها و افسانه های کهن و اندیشة «اتو رنک» اشاره کرده ایم و سپس به پیامد پدیدة همزادان یعنی عدم تحول تاریخی پرداخته ایم.
ایزدبانوان اساطیری در قصه های عامیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از قصه های عامیانه، خاستگاهی اسطوره ای دارند. در این قبیل قصه ها، شخصیت ها و وقایع بر مبنای یک اسطوره و باور کهن شکل گرفته اند. یکی از این اسطوره ها، ایزدبانوان هستند. تقدّس، اهمیّت و ویژگی های گوناگون آنها، این توان و ظرفیت را دارد که درون مایه های قابل توجه و رنگارنگی در افسانه ها بیافریند. روش تحقیق در این مقاله، شیوه توصیفی - تحلیلی است. نخست، شخصیت اساطیری ایزدبانو ذیل این سه عنوان معرفی شده است: 1- ایزدبانو بزرگ مادر 2- همسر ایزد شهیدشونده 3- آناهیتا. سپس تأثیر و بازتاب آنها در قصه ها واکاوی شده است. برای این منظور، مجموعه «قصه های عامیانه فارسی» گردآورده سید ابوالقاسم انجوی شیرازی و کتاب «افسانه های آذربایجان» از صمد بهرنگی بررسی و تحلیل شده است.
نقد اسطوره ای نماد «پری و باد» در «شاهنامه فردوسی» و رمان «پریباد» نوشته «محمدعلی علومی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
95 - 116
حوزه های تخصصی:
نقد اسطوره ای از آن نظر که با زمینه های متنوع و گوناگونی مانند: مردم شناسی، مطالعات تاریخ تمدن، ادیان، روان شناسی جمعی و روان شناسی یونگ و مطالعات کهن الگویی، مرتبط است؛ روی کردی میان رشته ای به حساب می آید. منتقد در این نقد به تحلیل و بررسی تمامی نشانه های کهن الگویی موجود در متن می پردازد که خودآگاه یا ناخودآگاه در آفرینش اثر ادبی، مؤثر بوده اند. با توجه به کاربرد این شیوه در شناخت ارزش های ناخودآگاهانه متن و تحلیل سطوح نمادین آن، به نظر می رسد متونی که حاوی نشانه های اسطوره ای هستند؛ برای تحلیل با این شیوه، قابلیت بیش تری دارند. از جمله این متون، رمان پریباد نوشته محمدعلی علومی است. این رمان، سرشار از بن مایه های اسطوره ایست که مؤلف آن، خودآگاه یا ناخودآگاه به آن توجه کرده است. محقق در این مقاله بر آن است تا با روشی تحلیلی به بررسی اسطوره های شاخص این رمان هم چون اسطوره پری و باد و تطبیق آن با شاهنامه فردوسی بپردازد. بررسی های حاصل از تحقیق نشان می دهد که این مفاهیم در شاهنامه به عنوان پیش متن، بیان شده است و نویسنده رمان سعی در خوانش دوباره این اسطوره ها در رمان پریباد دارد.
تحلیل بن مایه اسطوره ای کوه آتشفشان در چهار منظومه غنایی همای و همایون، گل و نوروز، جمشید و خورشید و مهر و ماه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۷
146 - 170
حوزه های تخصصی:
بن مایه های اسطوره ای نامیرا و ماندگار، با ویژگی انعطاف پذیری خود و با معانی گسترده، عمیق و شگرفی که در خود دارند، به مقتضای خصوصیات فکری و اجتماعی ادوار مختلف و همچنین متناسب با مضمون روایات گوناگون همواره در این روایات حضور می یابند و به جریان یافتن باورهایی که پایه و اساس شکل گیری آنها محسوب می شوند، تداوم می بخشند. یکی از این بن مایه های ماندگار کوه آتشفشان است که چون اژدها یا اهریمنی جلوه می کند و مبارزه شخصیت اصلی روایت با آن در راستای اثبات شجاعت و لیاقت او برای رسیدن به مقصود و همچنین برکت بخشی برای دیگران تعبیر می شود. این بن مایه کهن، که قدمتش به اساطیر آریایی می رسد، فقط در روایات حماسی حضور نیافته است، بلکه نمونه های جابه جاشده آن را می توان در برخی از منظومه های غنایی نیز مشاهده کرد. در این مقاله، به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی بن مایه اسطوره ای کوه آتشفشان در چهار منظومه غنایی همای و همایون، گل و نوروز، جمشید و خورشید و مهر و ماه و همچنین شباهت و تفاوت آن با روایات حماسی پرداخته می شود و جریان پویای اساطیر در متونی غیر از حماسه ها اثبات می گردد.