مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
اسطوره
حوزه های تخصصی:
محمد قیسی شاعر نوپرداز فلسطینی است که با استفاده از زبان سمبلیک و اسطوره ای توانسته حضوری فعال در عرصه های مقاومت این کشور داشته باشد. البته در این راه میراث کهن عربی و فرهنگ و تمدن اقوام ملل مختلف، منبع الهام شاعر بوده اند. وی افزون بر استفاده از اسطوره های بابلی، بین النهرینی و یونانی، به اسطوره های کنعانی و عربی نیز توجه وافری داشته است. نگارندگان در این پژوهش که به شیوة توصیفی تحلیلی تدوین شده است، نخست از اسطوره و خاستگاه تاریخی آن و انگیزه هایی که سبب توجه شاعران فلسطینی به اسطوره پردازی شده، به اختصار سخن به میان آورده اند. سپس انواع اسطوره های به کار رفته در شعر محمد قیسی را تبیین و تحلیل کرده اند. از یافته های تحقیق برمی آید که شاعر از هر پدیده موروثی و اسطوره ای اعم از مکانی، زمانی، انسانی و دینی برای ترسیم شور و شوق ملی، عشق به وطن و بازگشت به میهن، بهره برده و توانسته سخن گوی صادقی برای بیان آلام، آرمان ها و اندیشه های خود یا هم وطنانش در داخل و خارج از سرزمین های اشغالی فلسطین باشد.
جاودانگی و نامیرایی در اسطوره های شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اغلب شاعران و نویسندگان برجسته برای جاودانه کردن آثارشان از انواع اسطوره ها بهره می گیرند و با همانند کردن قهرمانان خود به قهرمانان اسطوره ای، نه تنها پیوند و پلی ما بین زمان حال و گذشته ایجاد می کنند بلکه قهرمانان خود را جاودانه می گردانند. در میان شاعران معاصر شاملو به سبب داشتن روحیه مبارزه جویی بیشتر به اسطوره روی آورده است و بسامد بالای کاربرد انواع اسطوره های ملّی و میهنی و حتّی جهانی، او را به شاعر اسطوره سازِ جهانی معروف کرده است. او در اسطوره هایش نه تنها از شخصیّت های قهرمانی بلکه از اسطوره های حیوانی، گیاهی، عناصر طبیعی و آیینی برای بیان آرمان هایش بهره جسته است. هر چند جاودانگی از صفات همه اسطوره ها است امّا ویژگی بارز اسطوره های شاملو حیات مجدّد و تولّد دوباره آنها است. در تفکّر اسطوره ای او مرگ جسمانی قهرمان، حیات ابدی و جاودانی به همراه دارد تا آن حد که شاملو کلام و اشعارش را بعد از مرگ جسمانی خود، تولّد دوباره اسطوره شاملو و شاملوها می داند. بنابراین، مقصود شاملو از به کار بردن اسطوره، جاودانگی و حیات بخشی به قهرمانان خود است. در این مقاله به تحلیل نمونه هایی از اسطوره های شاملو پرداخته می شود که شاعر با آوردن آن ها انگیزه رویش و تولّد دوباره را اراده کرده است تا آن حد که حیاتشان را در مرگشان می داند.
خوانش حماسه نو در عاشقانه های مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخوان ثالث شاعری است که به حق لقب حماسه سرای نوپرداز در کنار شاعرانی چون شاملو و سیاوش کسرایی را به خود اختصاص داده است. زبان حماسی او خاصّ خودش می باشد که تلفیقی از حماسه کهنه و نو است و نشان از تسلّط او بر متون نظم و نثر قدیم و جدید دارد. در این مقاله آثار او در شش بخش «واژگان و ترکیب ها، ساختار، صحنه و فضاسازی، زینت ها، روحیه سازی و لحن و اسطوره» و شانزده قسمت «به گزینی واژگان و اصطلاحات، ترکیب های وصفی و اضافی، آغاز و پایان، ساختار کهن دستوری، عشق و مبالغه، فضاسازی، تضادّ و تناقض، وزن و ردیف، تناسب لفظ و معنا، خردورزی، گروه بندی جمعی، ستیزه جویی اهریمن و اهورا، روایت گرایی، قهرمان پروری و شهادت پیروزمندانه» مورد بررسی و تجزیه و تحلیل توصیفی قرار گرفته و به این نتیجه رسیده است که مهدی اخوان ثالث نه تنها شاعری حماسه سرا، بلکه شاعری با ویژگی های خاصّ حماسه نو می باشد. بعضی از آثار او مانند: آدمک، خوان هشتم، آن گاه پس از تندر، قصّه شهر سنگستان، کتیبه و باغ منحاکی از تسلّط او بر حماسه سرایی می باشد.
"ققنوس" و "فینیق" در اشعار نیما و آدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی اسفندیاری (نیما یوشیج) و علی احمد سعید (آدونیس)، از شاعران برجستة معاصرِ فارسی و عربی هستند که دستی بر اسطوره و رمزگرایی دارند. یکی از این اسطوره ها «ققنوس» و «فینیق» است که از مشترکاتِ اساطیر ایرانی و سامی هستند. در این مقاله از شیوة توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی استفاده شده است؛ به این ترتیب که نخست، طرح اولیه و ویژگی های اساطیری ققنوس و فینیق، براساس منابع اسطوره ای ایرانی و سامی بیان گردیده و سپس، به مسئلة بازتولید این اسطوره ها در قالب شعر نو فارسی و عربی پرداخته شده است. در گام بعدی، این دو اسطوره از نظر وجوه تشابه و تفاوت و چگونگی کاربردشان در جهت بیان مسائل سیاسی- اجتماعی عصر نیما و آدونیس مقایسه شده اند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که نیما و آدونیس، اسطورة «ققنوس» و «فینیق» را به طور نمادین و با وجه شبهی تازه، متفاوت با اشعار پیشینیان، در سروده های خود به کارگرفته اند که هم رمز و نمادی برای خود شاعر است و هم جهت القای مفاهیمِ سیاسی- اجتماعی مدّنظر ایشان به کارگرفته شده است؛ به نوعی که هر دو شاعر، از این اسطوره برای مضمونی واحد و رسالتی مشابه بهره برده اند.
بررسی اسطوره ضحاک بر اساس ساختار تقابل های دوگانه کلود لوی استروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلود لوی استروس برای منطق اسطوره قائل به ساختاری دوقطبی -تقابلی است. به عقیده او ساختار ذهن انسان برای درک پدیده ها هر پیوستاری را در قطب های متقابل دوگانه ای قرار می دهد و این کنشِ ذهنیِ فراگیر در نهایت منجر به تقابل های دوگانه ای چون شب/ روز، سیاه/ سفید، خام/ پخته و مفاهیمی از این دست می شود. او معتقد است در یک مطالعه ساختارگرایانه نمی توان از زنجیره تشکیک مراتب اجزا غافل بود. بنابراین باید هر تقابل کلی در اسطوره قابل تقسیم به تقابل هایی جزئی تر باشد. البته این تجزیه پذیری پیوسته، بدان معنا نیست که تجزیه پذیری اسطوره ای به معنی قطع ارتباط جزء و کل است؛ بلکه کنش و معنای هر تقابل خُرد همواره در راستای تقابل کلان تر قرار دارد. در این جستار با بررسی اسطوره ضحاک از منظر تقابل های دوگانه روشن شد که تقابل هایی چون تقابل ایرانیان و انیرانیان، شیر و خون، کاوه و ضحاک، جامعه اشتراکی و حکومت متمرکز، شهرناز، ارنواز و تقابل های آتیِ شاهنامه و ... همه در خدمت تقابل های کلّی تر و در جهت تقویت سویه های متقابل بنیادین اسطوره است. به عبارتی دیگر، اسطوره در بطن خود تقابل های کلانی دارد که هریک قابل تجزیه به تقابل هایی خردترند.
کارکردهای اسطوره شناختی آب در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عناصر اربعه و به ویژه آب از اصلی ترین عناصر طبیعت و از حیاتی ترین پدیده هایی است که بشر با آن مواجه شده و ضرورت و اهمیت آن را دریافته است. در ادیان قبل از زرتشت و نیز در دین زرتشت آب همواره مقدس بوده و الهه گان و ایزدانی از آن محافظت و مراقبت می کرده اند. بخش قابل توجهی از اسطوره های ادیان باستانی ایران اختصاص به آب دارد. در نظام فرهنگی و زیستی دوره های آغازین حیات، انسان برای شناخت و معرفی پدیده های هستی از شیوه های خاصی بهره می گرفت که یکی از آنها اسطوره است. اسطوره ها جزو اولین استدلال ها و تبیین های شناختی بشر اولیه برای مشخص کردن چیستی و جایگاه عناصر در دسترس و ناشناخته طبیعت هستند و بخشی از نظام معرفتی انسان در دوره آغاز زندگی بشری را در بر می گیرند. دامنه کارکردهای اسطوره اغلب شناخت قالب های رفتاری انسان در همه ابعاد آن و توجیهی عمومی از پدیده های اجتماعی- فرهنگی پیرامون اوست؛ به عبارتی اسطوره ها تصویر نمادین پدیده های طبیعت به زبانی محسوس و قابل رؤیت و بیان نمادین زیرساخت های اجتماعی و اندیشه مشترک در منابع باستانی و پیش از تاریخ اند که در پیوند با آیین ها، رفتارها، اخلاقیات و مقررات نظام سنتی اجتماعی و خانوادگی، انعکاس خارجی و عینی می یابند؛ بنابراین می توان با اسطوره ها نظام شناختی و معرفتی یک ملت و یا دین را بررسی کرد و دیدگاه ها و عملکردهای آنان را سنجید. بر این اساس این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی سعی دارد تا پس از اشاره ای اجمالی به اسطوره و کارکردهای معرفتی و هستی شناختی آن به بیان چیستی و هویت آب در باور ایرانیان باستان و در ادیان ایرانی به ویژه دین زرتشت بپردازد و کارکردهای اسطوره شناختی آن را در رابطه با بینش و نگرش ایرانیان به این پدیده طبیعی بیان نماید.
بررسی تطبیقی نقش اسطوره ای «آب» در داستان کوراوغلو با شاهنامة فردوسی و روایات شفاهی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اساطیر و حماسه ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند، از این رو برای شناخت آثار حماسی باید عناصر اسطوره ای را نیک شناخت. یکی از این عناصر اسطوره ای که رمز هستی است و با اساطیر آفرینش، پیوندی ناگسستنی دارد، اسطورة «آب» است. این عنصر که به عنوان یکی از عناصر متضاد چهارگانة جهان مادی در نزد اکثر ملل، مظهر جاودانگی و تداوم حیات است، دارای نقش اسطوره ای گشته است. در داستان کوراوغلو نقش اسطوره ای آب در کنار کوه وآتش برجسته است. اسبان اسطورهای برآمده از آب، گذر از آب، قوشابولاغ که قهرمان داستان را فره مند می کند و او را قدرت بازو، نعرة پهلوانی و هنر خنیاگری می بخشد با آب حیات ارتباط دارد، اگرچه نمود دیگر آب حیات را در آخر داستان می بینیم که کوراوغلو با خوردن آن به چهل تنان می پیوندد. نقش مشترک آب در داستان کوراوغلو و شاهنامه فردوسی و روایت های شفاهی آن حماسی ملی ملت های ترک زبان، نشان از ارتباط تنگاتنگ و ظریف فرهنگ ها با یکدیگر دارند. این مقاله به مقایسة اسطورة آب در داستان حماسی کوراوغلو و شاهنامه فردوسی و روایت های شفاهی می پردازد.
سیر آتش از اسطوره تا عرفان (ریشه های اسطوره ای نمادهای مربوط به آتش در عرفان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آتش به دلیل وابستگی زندگی بشر بدان، در اساطیر اغلب ملل، دارای قداست و اهمیت ویژه است. قداست آتش در اساطیر از نقش های الهی و مینوی که بدان داده شده تا آزمون، راهنمایی، پالایندگی و واسطگی زمین و آسمان را در بر می گیرد؛ علاوه بر این، در اساطیر برخی ملل، یکی از خویشکاری های آتش، مجازات بدکاران است. آتش در ادیان کارکردهایی مشابه اساطیر دارد، اما این کارکردها از حیث ماهوی و چیستی، متفاوت است. در عرفان نیز شاهد برخی کارکردهای آتش هستیم که گمان می رود با اساطیر در پیوند باشد. این پژوهش برای یافتن ارتباط کارکردهای آتش در اساطیر و عرفان، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و شیوة جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای شکل گرفته است. نگارندگان پس از بررسی و تطبیق کارکردهای آتش در اساطیر، ادیان و عرفان به این نتیجه رسیده اند که کارکردهای آتش در عرفان که برای تبیین معرفت، عشق، آفرینش و پلیدی به کار رفته است، از جهاتی با اساطیر و از جهاتی نیز با ادیان پیوند دارد. کارکردهای معرفت، عشق و پاک کنندگی، مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر اسطوره ها بوده است و کارکرد پلیدی با توجه به اینکه مطابق باورهای اسلامی، ابلیس از آتش خلق شده، نشأت گرفته از دین اسلام است.
نشانه های اساطیری گیو در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شواهد زیادی در شاهنامه و متون دوره میانه وجود دارد که نشان می دهد گیو، پهلوان بزرگ شاهنامه سرشتی ایزدینه دارد و ریشه های او به عصر کهن هندوایرانی باز می گردد. ویو، ایزد باد، از خدایان ارتشتار هندوایرانی است که در فرهنگ ایرانی دو پاره شد و پاره نیک آن وایِ وه نام گرفت. در برخی از داستان های شاهنامه که گیو در آنها نقش اصلی دارد مانند آوردن کیخسرو از توران به ایران، تسخیر دژ بهمن و نبرد کاس رود نشان می دهد که این شباهت ها فراتر از یک رابطه تصادفی است و ریشه در سرشت یگانه ویو و گیو دارد. در این داستان ها، پارة دیگر ویو، وای بد به صورت بادهای سرد و مرگزا، اهریمن و افراسیاب در برابر گیو قرار می گیرد. همچنین، قوانین حاکم بر تحولات واجی نشان می دهد که واژة ویو در گذر زمان می تواند به واژه گیو دگرگون شود که خود تأییدی بر فرض این پژوهش است.
تحلیل جایگاه روایی اسب در تمدن های چین، ژاپن و ایران از دیدگاه نشانه معناشناسی گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسب به دلیل خصوصیات و ویژگی های منحصر به فرد خود ازجمله فراست و هوشمندی، تند و تیزی و نجابت و وفاداری در بین حیوانات موضوع روایت های اسطوره ای ملت های مختلف بوده است. پژوهش حاضر با استفاده از دیدگاه نشانه معناشناسی گفتمانی به بررسی و تحلیل جایگاه و نقش اسب در روایات تمدن های چین، ژاپن و ایران پرداخته است تا نشان دهد چه ساختارها و یا فرایندهای مبتنی بر کارکرد روایی اسب در این تمدن ها صورت گرفته و اسب چگونه در شکل گیری و تحول این روایت ها، ایفای نقش کرده است. تحلیل روایی متون داستانی مربوط به اسب از نظر سطوح عینی و انتزاعی، حاکی از وجود نوعی نوسان معنایی است که آن را در نظام های روایی، از یک موجود حیوانی و زمینی به موجودی استعلایافته ارتقا داده است و نشان می دهد که چگونه روایت پردازی با تکیه بر اسب به عنوان موجود اسطوره ای و ایفای نقشِ گفته پردازی تحت تاثیر این نوسان معنایی قرار دارد. هدف اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل نظام گفته پردازی مبتنی بر کارکرد روایی اسب در تمدن های چین، ژاپن و ایران جهت پاسخ به این پرسش است که جایگاه اسب در ارتقای توانش های مادی و معنوی، چگونه و بر اساس چه معیارهایی قابل تبیین است. یافته های متنی این پژوهش حکایت از وجود دو دیدگاه اقتصادی و اخلاقی در متون روایی مورد تحلیل دارد.
بررسی مفاهیم نم اد شیرسنگی در همدان
بنیان زندگی فرهنگی و اجتماعی جوامع باستانی در اساطیر آن ها متجلی است. اساطیری که ریشه پیدایش حیوانات و انسان ها در مجموعه نظام کیهانی را بیان می کند. نماد در ارتباط مستقیم با باورهای آیینی و مذهبی هنرمند بوده و به نوعی نهادینه کردن و به شکل کشیدن تصوراتی است که در ذهن وی ریشه دوانده و اعماق روح و جان او جای گرفته اند. نقش شیر همواره حاوی معانی و مفاهیم عمیق اسطوره ای و نماد بسیاری از خصوصیات برجسته انسانی به شمار رفته است. مقاله حاضر با انتصاب نماد شیر سنگی به عنوان یکی از مهم ترین نمادها که همواره در طول تاریخ هنر ایران حضور داشته به چگونگی شکل گیری مفاهیم متفاوت نماد شیر سنگی در همدان می پردازد. روش مطالعه به صورت توصیفی-تحلیلی و داده ها به صورت کتابخانه ای جمع آوری و موردمطالعه و بررسی قرارگرفته است. بعد از بررسی منابع موجود این نتیجه به دست آمد که نماد شیر سنگی در همدان در طول تاریخ ابتدا دارای مفاهیم شجاعت و دلیری سپس نگهبان و امروزه به مفهوم باروری تغییر پیداکرده است.
منظر کوه در شعر نو پارسی؛ مقایسه جایگاه کوه در اسطوره های ایرانی با شعر نو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۲
32 - 37
حوزه های تخصصی:
کوه نزد ایرانیان از دوران های کهن تا کنون دارای جایگاه ویژه ای بوده است. قبل از اسلام بواسطه شخصیت اسطوره ای آن و از جمله محل زندگی الهه آناهیتا ستایش شده است و بسیاری از اسطوره های دیگر نیز در ارتباط تنگاتنگ با کوه جاودان شده اند. به همین واسطه شخصیت کوه نیز از ارزش ویژه ای برخوردار بوده و این مهم در خلق آثار معماری، شهری و هنری ایران تاثیر گذار بوده است. مقابر، بقعه ها، نقاشی ها، میناتورها و همچنین سازمان فضایی شهرها از جمله آثاری هستند که رد پای کوه را در شکل گیری آنان می توان مشاهده نمود. اما امروزه با گذر تاریخ، این ارزش ها تغییر کرده و شخصیت کوه دگرگون شده است. این مقاله در صدد است به تحلیل ابعاد منظرین کوه و تغییرات آن در اندیشه معاصر ایرانی بپردازد. به همین منظور، مقاله با مطالعه آثار برجسته شعر نو – به مثابه یکی از تجلی گاه های اندیشه معاصر – به طبقه بندی تحولات مفهومی کوه خواهد پرداخت.
حماسه ایرانی و کتاب غولان مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار به بررسیِ پیوند میانِ سنّتِ حماسیِ کهنِ ایرانی و کتاب ِ غولانِ مانی پرداخته ام: روایتِ حماسی اسطوره ای و داستان هایِ پُرآوازه گذشته درباره سرچشمه جهان و انسان، تا اندازه ای در اسطوره مانی و مبلّغانِ مانوی گنجانده شده و با سنّت هایِ اسطوره ای و در پیوند با کتابِ مقدّس درباره غولان و طوفان برآمیخته است. مانیْ اسطوره هایِ ایرانی را دگرگون کرده است تا با روایتِ خویش از پیدایشِ گیتی هم آهنگی یابد. همه قطعه هایِ ادبیِ بازمانده از مانی که دربردارنده اشاره هایی به سنّتِ حماسیِ ایران است، برایِ آسانیِ کار در این جا گرد آمده است.
آیین مهر در اسطوره و تاریخ و سیرتحول آن در شرق و غرب
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۲
41 - 48
حوزه های تخصصی:
نسبت آرمان و واقعیت در اندیشه سیاسی زرتشت، مانی و مزدک در دوره ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا نسبت میان «آرمان» و «واقعیت» را در اندیشه زرتشت، مانی و مزدک مورد واکاوی قرار دهد. اندیشه های زرتشت مبنای شکل گیری دولت ساسانی و حرکت تأسیسی اردشیر بابکان بود. مانی و مزدک که در دوره ساسانیان ظهور می کنند، در تقابل با ساسانیان قرار گرفته و با وجود همکاری قباد با مزدک و شاپور دوم با مانی، به دلیل عدم هماهنگی میان آرمان و واقعیت در اندیشه مانی و مزدک، این دو اندیشه به حاشیه رانده شده و شکست خورند. در حالی که، هم وندی ارگانیگ میان «اسطوره و قدرت» و «آرمان و واقعیّت» در اندیشه زرتشت وجود داشت؛ امری که موجب باقی ماندن اندیشه زرتشتی به عنوان گفتمان غالب آن روز شد. مانی و مزدک، نه تنها با حاکمیت ساسانی ناهماهنگ بودند، بلکه از آن، با ساخت ارزشی و فرهنگی ایران آن روز سازگاری نداشتند و نتوانستند در ایران پایایی و مانایی قوام بخشی داشته باشند. بدین سان پرسش اصلی این نوشته آن است که چه نسبتی میان آرمان و واقعیت در گفتمان های زرتشتی ، مانوی و مزدکی وجود دارد. فرضیه آن است که رابطه آرمان و واقعیت در گفتمان زرتشتی، رابطه ای هم ساز و از آن سو در گفتمان مانوی و مزدکی رابطه ای ناهم ساز است. برای آزمون این فرضیه که به روش توصیفی-تاریخی انجام می شود، ابتدا بحثی نظری درباره آرمان و واقعیت صورت خواهد گرفت. آنگاه شرایط امکان ظهور آرمان یا اسطوره را در سه مکتب فکری فوق الذکر بررسی خواهیم کرد و در نهایت نسبت این مفاهیم دوگانه-آرمان و واقعیت- را در مکاتب مذکور مورد سنجش قرار خواهیم داد.
بررسی دلایل همبافتی زمان و مکان در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمان به عنوان یک پدیده، از دغدغه های همیشگی ذهن بشر بوده است. در همه جنبه های حیات بشری، نمودی از زمان را می توان مشاهده کرد؛ از جمله در حماسه ها جلوه های متنوعی از زمان قابل مشاهده است. حماسه هایی چون شاهنامه به دلیل دربرداشتن ابعاد مختلف از جمله ابعاد اسطوره ای، تاریخی، طبیعی و فلسفی نمودگاه جلوه های مختلفی از زمان است. مطالعه مفهوم زمان در شاهنامه به عنوان اثری که مشحون از تاریخ و باورهای متنوع ملت متمدن و باسابقه ایران است، می تواند بخشی از روند باوری و تحولات و تنوع مفهوم زمان را نشان دهد. از جمله نکات قابل تأمل درباره مفهوم زمان در شاهنامه فردوسی، کاربرد فراوان آن با واژه مکان است که اگر این هم بافتی را اتفاقی ندانیم و قصد توجیه آن را با آرایه های ادبی نداشته باشیم، می تواند پرسش های اساسی و مهمی را برانگیزد. برای یافتن این دلایل هم بافتی زمان با مکان در شاهنامه، ابتدا به روش تحلیل متن، انواع زمان در شاهنامه مورد تأمل قرار گرفته و پس از بررسی های دقیق مشاهده می شود که زمان در شاهنامه به چهار نوع «نجومی، اسطوره ای، فلسفی و تاریخی» تقسیم گردیده و در نهایت با روش تحلیل بافت مشخص می شود که زمان در مفهوم فلسفی خویش با مکان دارای مفهومی مشترک و یگانه است که همین امر سبب هم بافتی این دو واژه شده است.
جلوه های عرفان نظری در حماسه های منظوم فارسی رامایانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۳
91-112
رامایانا، کهن ترین حماسه هندی است که توسط والمیکی، به زبان سانسکریت، بین قرون 5 تا 3 ق.م. سروده شده و بعدها به صورت منظوم و منثور، به زبان فارسی، برگردانده شده است. گرچه در نگاه نخست، این داستان حماسی می نماید؛ ولی سرشار از آموزه های اخلاقی و مضامین عرفانی است. مفاهیم عرفان نظری شامل: وحدت وجود، تجلی و انسان کامل در نسخه های چهارگانه رامایانا، به وفور یافت می شود که نیاز به بررسی و واکاوی دارد. پدیدآورندگان حماسه های فارسی رامایانا، در پردازش مفاهیم عرفان نظری، علاوه بر بهره گیری از عرفان هندو، از عرفان اسلامی نیز استفاده کرده و تحت تأثیر محیط جغرافیایی هند در زمان سلطنت فرمانروایان گورکانی، به طرح مباحثی در خصوص حماسه های فارسی رامایانا پرداخته اند که از صلح و آشتی، میان عرفان هندو و اسلامی حکایت می کند. در این پژوهش، به بررسی و کاربرد مفاهیم ذکر شده در ترجمه های رامایانا پرداخته و جایگاه عرفان اسلامی و اندیشه های هندوییزم، نموده خواهد شد. این پژوهش به روش کتابخانه ای، انجام می گیرد، و ابتدا مقدماتی درباره مباحث عرفان نظری مورد نظر، طرح، و سپس جلوه های عرفان نظری از دل آثار مذکور، استخراج و بررسی می شود.
بررسی بازتاب نزاع سیمرغ و اژدها در قالی های ایرانی با تکیه بر اسطوره ها و متون ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقوش قالی های ایرانی، حاوی روایاتی نمادین است که با اللهام از اسطوره های ملی در متن و حاشیه قالی ها به زیبایی به تصویر کشیده شده اند. نزاع سیمرغ و اژدها یکی از این نقوش است که به شکل گرفت وگیر و در هییت تقابل، رخ نموده است. بازتاب های نمادین هر یک از این دو اسطوره شامل شاخصه هایی چون نمادهای اهورایی و اهریمنی، نیکی و شر، زمین و آسمان، مرگ و زندگی و روح و نفس است که با الویت بخشی به اسطوره های بومی و در نظرگرفتن مواردی چون تکرار، بسامد و اصالت در این پژوهش مورد بررسی و واکاوی قرار می گیرند. یافته های پژوهش ناظر بر این است که ریشه اصلی این نزاع، بیانگر مفهوم خیر و شر برخاسته از تقابل اهورایی و اهریمنی این دو اسطوره و تأثیر رویکرد آیینی در شکل گیری این نزاع است. نزاعی که در آن، اهریمن با نماد مار و اژدها در حال ستیز با آیین تازه ای به نام «مهر» با نماد سیمرغ است.
خوانش کهن الگویی در داستان های ژان ماری گوستاو لوکلزیو: «بیابان، جوینده طلا و کتاب گریز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قوه خیال و داستان پردازی یکی از ابزارهای بیان معماهای تاریخی و زیستی بشر است. ارتباط ادبیات و اسطوره از بدو خیال پردازی انسان بی وقفه خود را از لحظه آفرینش های ادبی نشان داده است. نوشته های مستند و داستانی، پدیده های تاریخی و اسطوره ای را بازسازی می کنند و بررسی مفاهیم روان شناختی را در خود به تحلیل می طلبند. بسترهای تخیلی و واقع گرای نویسندگان قرن بیستم از جمله گوستاو لوکلزیو حامل اشکال ادراکی و تاریخی بوده که به گونه ای جمعی قابل دستیابی هستند. لوکلزیو با بازخوانی برخی از کهن الگوهای مطروحه توسط یونگ همچون پرسونا، آنیما، آنیموس، بازگشت به خویشتن، تولد، پیر دانا، سایه و گریز بخش زیادی از نوشته های خود را بر روی ناخودآگاه جمعی و اسطوره ها قرار داد. او توانست عمیق ترین لایه های دیرین و اسطوره های نهفته روان بشری را در کنار عناصر فردی و طبیعی در عالم داستانی و تخیلی به تصویر بکشد. فرآیند فردیت و حرکت شخصیت های داستانی وی نیز در کنار همین تصاویر ابتدایی و اسطوره ای شکل می گیرد. از این رو ساختار روایی و داستانی وی، نمود یک نظام نمادین روانی است که در بطن تاریخ و اسطوره تعریف می شود. شناسایی همین صور ارثی و بی زمان در سازه های داستانی مؤلف مذکور همراه با آراء یونگ از اهداف این مقالله خواهد بود.
مطالعه و تحلیل کهن الگوهای آنیما و آنیموس در اسطوره ماه نزد ملل مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحله های فکری گوناگون، راه های متفاوتی را برای مطالعه اساطیر پیشنهاد می کنند. یونگ از پیشگامان روان شناسی، اعماق مفاهیم ناخودآگاهی جمعی و کهن الگو ها را پیش روی می نهد. آنیما نیمه زنانه در وجود مردان و آنیموس نیمه مردانه در وجود زنان، از کهن الگو های شاخص یونگ در جست وجوی ناخودآگاه بشریت هستند که از ابعاد مثبت، منفی و مراحل انکشاف خاص خود برخوردار هستند. این نحله های فکری قسمت عمده ای از ضمیر ناخودآگاه خود را از طریق اسطوره ها جلوه گر می سازند؛ ماه به شکل نمادین و روایت های اسطوره ای آن نزد ملل مختلف، بستر مناسبی برای جست و جوی این بخش از ناخودآگاه و کهن الگو ها است. در این پژوهش، بررسی روایت ها و شناسایی روابط کهن الگویی، اشتراکات فراوان ملل را نشان می دهد و از سرشت دو گانه ماه رازگشایی می کند، همچنین اتحاد اضداد را در این اسطوره به اثبات می رساند.