مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
نابرابری جنسیتی
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۶
95 - 137
حوزه های تخصصی:
زنان همیشه و همواره در جامعه با خانه و خانه داری تعریف شده اند، فعالیت و زحمات آنان به دلیل بی مزد بودن مورد غفلت عامه مردم واقع شده است. در این پژوهش با روش کیفی و با رویکر نظریه ی داده مبنا، سعی شده است با انجام مصاحبه های عمیق با 22 زن، 20 تا 60 سال شهر قم، فهم آنان از خانه داری به عنوان یک شغل و چالش های آن، مورد بررسی قرار گیرد. طبق یافته های پژوهش مهمترین مسئله ای که زنان با آن روبرو بوده اند، هنجارهای مردسالارانه ی نهادینه شده بوده و دلایلی که منجر به شکل گیری این مسئله شده است را می توان در تصورات قالبی و کلیشه های جنسیتی و تداوم سنت های پیشین، جامعه پذیری متفاوت مردان و زنان، ایدئولوژی تقسیم کار جنسیتی، ارتباطات اجتماعی محدود زنان وهمچنین عدم ارزش گذاری کارخانگی جستجو کرد. این چالش ها باعث شده تا استراتژی هایی مانند بازاندیشی در هنجارهای مردسالارانه، تبعیض مثبت، پرورش نسل، غربالگری سنت ها، اختصاص یارانه، ارائه ی بیمه ی رایگان، حمایت مالی توسط دولت، دیده و شنیده شدن توسط جامعه، و همچنین کارآفرینی اینترنتی، از منظر زنان جهت کاهش و کم کردن فشار ناشی از این چالش راهگشا باشد.
تحلیلی دیگر از رفتار زیست محیطی زنان: ورود مفهوم نابرابری جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعات حوزه جامعه شناسی محیط زیست، جنسیت اغلب به عنوان متغیر زمینه ای وارد تحلیل می شود که موجب تبیین ناقص رفتار زیست محیطی زنان و مردان در حوزه خصوصی شده است. هدف این مقاله بررسی رابطه الگوی رفتار زیست محیطی زنان و مردان در حوزه خصوصی (خانه) با پایگاه اقتصادی آنان است. در چهارچوب نظری، از مفهوم نابرابری جنسیتی برای تبیین تفاوت های رفتار زیست محیطی بهره برده شده که با مفاهیم تقسیم کار جنسیتی، دسترسی بیوگرافیکی و تخصص گرایی، عاملیت بیشتر زنان در رفتارهای مسئولانه زیست محیطی در حوزه خصوصی، نسبت به مردان را بحث می کند. پژوهش به روش پیمایش با جامعه آماری شهروندان بین 18 تا 75 سال ساکن در شهر قزوین انجام شده و نمونه ها از طریق شماره گیری ارقام تصادفی مبتنی بر چارچوب شماره تلفن با حجم 390 نفر انتخاب شده اند؛ داده ها نیز از طریق مصاحبه تلفنی با سؤالات بسته چندگزینه ای جمع آوری شده است. یافته ها حاکی از آن است که میانگین رفتار زیست محیطی زنان در حوزه خصوصی در سه سطح اقتصادی شاغل، شاغل تمام وقت و شاغل با قدرت نظارتی، بیشتر از مردان است؛ این نشان می دهد که ساختار فرهنگی و اجتماعی مبتنی بر نابرابری جنسیتی، الگوهای رفتاری در حوزه خصوصی را حوزه تخصصی زنان تعریف کرده و به این علت میزان رفتار زیست محیطی زنان نیز با هر پایگاه اقتصادی در این حوزه بیش از مردان است.
کاربرد تجزیه ی بلایندر- واهوکا در تبیین تمایز جنسیتی درآمد در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصادی دوره ۵۲ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۰)
735 - 761
حوزه های تخصصی:
نابرابری در توزیع درآمد گاهی به صورت شکاف میان دو گروه جنسیتی ظاهر می شود. وجود شواهد کافی از این نوع نابرابری درآمدی، اقتصاددانان را به تلاش برای ریشه یابی این پدیده و اندازه گیری مقدار آن واداشته است. آنچه در این بین بسیار مورد توجه قرار می گیرد عبارت است از تفکیک سهم ناموجه از آن بخش از تفاوت درآمدی که با توانایی و بهره وری مردان و زنان توضیح داده می شود. در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از روش تجزیه ی بلایندر- واهوکا و داده های حاصل از یک مطالعه ی میدانی، سهم موجه و ناموجه تمایز جنسیتی درآمد بر اساس دو نمونه از مردان و زنان ساکن شهر تهران شناسایی شود. داده ها با ابزار پرسشنامه و در اواخر سال 1390 تا اوایل سال 1391 جمع آوری شده اند. یافته ها حکایت از آن دارند که در حدود 41 درصد از بیش تر بودن درآمد مردان نسبت به زنان به تفاوت در سرمایه ی انسانی مربوط می شود و در حدود 59 درصد باقیمانده سهم ناموجه است. هم چنین مشخص می شود که تحصیلات، نابرابری جنسیتی درآمد را به نفع زنان تغییر می دهد، در حالی که تجربه ی شغلی عامل مسلط در بروز نابرابری به نفع مردان است. از این رو، گسترش فرصت های آموزشی برای زنان می تواند اقدامی در جهت تعدیل نابرابری جنسیتی باشد.
طبقه بندی JEL : I24, J16, J71
تأثیر گفتمان های ارسطو، خواجه نصیرالدین طوسی، و ملاصدرا در نابرابری های جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیر زبان و گفتمان در ایجاد نابرابری های جنسیتی موضوعی قابل توجه و کنکاش است که لازم است بیش از پیش بدان پرداخته شود. در این میان نقش اندیشمندان قطعاً تأثیرگذارتر و بسا حساس تر است؛ چرا که عملاً فرهنگ، آداب و رسوم و قوانین با الهام از همین اندیشه ها شکل می گیرد، گسترش می یابد و پایدار می شود. پس لازم است با بررسی مداوم اندیشه ها و قرار دادن آنها در بوته ی نقد به پالایش آنها همت گماشت. روش های تحلیل انتقادی گفتمان در این راستا ابزارهایی مؤثر و کارگشایند که در به دست آوردن تحلیلی علمی از این متون پژوهشگر را یاری می کنند. این مقاله در نظر دارد با نقد و تحلیل اندیشه های ارسطو، خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا در مورد زنان، به بیان این نکته بپردازد که زبان ما و نوع گفتمانی که به کار می بریم در ایجاد تغییرات در جهان و شکل یابی هویت افراد تأثیر گذار است؛ گفتمانی که در سخنان برخی از فیلسوفان ظهور یافته و پایه گذار بسیاری از نابرابری های جنسیتی موجود در جهان شده است.
مطالعه پدیدار شناختی تجارب زنان روزنامه نگار از پدیده نابرابری جنسیتی در محیط شغلی مطبوعات (مورد مطالعه: زنان شاغل در شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال هجدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
285 - 255
حوزه های تخصصی:
در دوران معاصر و هم زمان با ورود مدرنیته به جامعه ایران، زنان ایرانی به باز تعریف هویت خویش در سایه دگرگونی-های کلان اجتماعی پرداختند. اما روند تغییر نقش های سنتی زنان، و حضور آنان در سپهر عمومی، فرآیندی بی چالش نبوده است. آن ها در فرآیند هویت یابی خویش هم چنان با ساختار نابرابری جنسیتی دست به گریبانند. در این پژوهش با رویکردی فمینیستی و با روشی کیفی و پدیدارشناختی به مطالعه تجربه زیسته زنانی پرداخته ایم که با حضور در حیطه اشتغال در مطبوعات، روزگاری متفاوت با مردان هم قطار خویش را تجربه می کنند. بر این اساس با تکنیک نمونه گیری هدفمند به مصاحبه روایی و عمیق با 16 تن از زنان شاغل در مطبوعات شهر مشهد پرداختیم. تجربه توزیع نابرابر قدرت، ثروت، منزلت و فرصت ها، تقسیم کار جنسیتی، حضور کلیشه های جنسیتی، جامعه پذیری جنسیتی، حضور ایدئولوژی های جنسیتی، کوری جنسیتی محیط کار، احساس محرومیت نسبی، خود ابژه سازی و تکیه بر سرمایه جنسی توسط برخی از زنان در محیط کار، و استراتژی های زنان در برابر ساختار نابرابری جنسیتی، مضامین و مفاهیمی است که به توضیح تجربه زنان مشارکت کننده در این پژوهش از پدیده نابرابری جنسیتی در محیط اشتغال می پردازد. نتایج این پژوهش نشان داد که زنان روزنامه نگار ایرانی هنوز هم با پدیده نابرابری جنسیتی در محیط شغلی دست به گریبانند. عطف توجه به تجارب زیسته مطرح شده در این تحقیق، راهگشای گام هایی عملی در رفع موانع جنسیتی این گروه شغلی خواهد بود.
تأثیر خیزش راست افراطی بر آینده سیاسی فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
267 - 249
حوزه های تخصصی:
تأثیر خیزش راست افراطی بر آینده سیاسی فرانسه چکیده سیاست در اروپا در حال حاضر روز به روز شاهد ظهور فزاینده احزاب سیاسی است که به عنوان راست افراطی،یا راست رادیکال درنظر گرفته می شوند.مسائل اجتماعی و اقتصادی همراه با افزایش نارضایتی های اجتماعی منجر به افزایش محبوبیت جنبش های راست افراطی شده است.اخیرا ظهور راست افراطی در اروپا در زمینه های مختلف آشکار شده است که چالش های اساسی برای حفظ صلح و ثبات در اروپا ایجاد می کند.در اینجا در قلب اروپای غربی یعنی فرانسه جبهه ملی سابق را نشان می دهد.فرانسه به دلیل داشتن بحران بدهی اروپا و همچنین داشتن تعداد زیادی پناهجو و روبه رو شدن با پدیده یورو اسپکتیسیم،گفتمان راست افراطی از جذابیت زیادی در این کشور برخوردار است.هدف از انجام این پژوهش بررسی شناخت ویژگی های راست افراطی و این که چرا این ایدئولوژی های افراطی به طور فزاینده ای صلح و ثبات در فرانسه را با چالشی جدی مواجه کرده است.بر این اساس سؤال اساسی پژوهش حاضر این است که تأثیر خیزش راست افراطی بر فضای سیاسی فرانسه چه می باشد؟روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی-توصیفی و گردآوری اطلاعات آن کتابخانه ای و بر اساس بررسی اسناد و مدارک،آراء و نظرات مشورتی و تفسیری،کتب،مقالات،دکترین های موجود و بررسی مقررات می باشد.یافته های پژوهش نشان می دهدکه تقویت نقش و جایگاه راست افراطی در نظام آتی سیاسی و تصمیم گیری فرانسه می تواند به معنای فاصله گرفتن فرانسه از اتحادیه اروپا، استقلال از دیگر سازمان های بین المللی و تضعیف روند همگرایی در این اتحادیه باشد واژگان کلیدی:راست افراطی،پوپولیسم،فرانسه،بحران،احزاب
گونه شناسی ابعاد و شناسایی مدل جامعه پذیری جنسیتی زنان در بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
106 - 137
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد جامعه پذیری جنسیتی زنان و ارائه مدلی برای آن در بین 400 نفر از زنان شهر بندرعباس انجام شد. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه ساختمند استفاده شده است. روایی صوری و محتوایی از طریق مرور ادبیات و قضاوت خبرگان و روایی سازه ای آن از طریق تحلیل عامل اکتشافی و آلفای کرونباخ درspss24 و مدل به دست آمده با استفاده از تحلیل عامل تأییدی در Lisrel10، بررسی و تأیید شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که، سه بعد اصلی «ارزش های جنسیتی خانوادگی» با مؤلفه های «خانواده، ازدواج، طلاق، فرزندآوری»، «نابرابری جنسیتی» با مؤلفه های « تقسیم کار اجتماعی، نابرابری فرهنگی، نابرابری فردی» و «روابط قدرت در خانواده» با مؤلفه های « تقسیم کار در منزل، تصمیم گیری در منزل» می باشد و در مجموع، 60/571 درصد از کل واریانس جامعه پذیری جنسیتی، توسط این «9» مؤلفه تبیین می شود. واریانس به دست آمده به ترتیب، در مؤلفه های خانواده، 8/282 درصد، تصمیم گیری، 8/107 درصد، نابرابری فردی، 7/699 درصد، طلاق 7/452 درصد، تقسیم کار اجتماعی، 7/255 درصد، تقسیم کار، 6/641درصد، ازدواج، 5/245 درصد، نابرابری فرهنگی، 5/002 درصد و در مؤلفه فرزندآوری، 4/688 درصد می باشد.
بررسی جامعه شناختی خشونت خانگی نسبت به زنان در ایران: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
399 - 416
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: خشونت خانگی نسبت به زنان همواره یک مشکل اجتماعی بوده و در تاریخ اجتماعی ایران تداوم داشته است. مطالعات زیادی از دیدگاه های مختلف به بررسی علل و زمینه های این مشکل پرداخته اند. این مطالعه با هدف دستیابی به یک مدل نظری جامع از علل و زمینه های خشونت خانگی نسبت به زنان در ایران انجام شده است. روش و داده ها: روش انجام این مطالعه، مرور روایتی بوده و تعداد 95 مطالعه به زبان فارسی که طی سال های 1381 تا 1400 منتشر شده است را مورد بررسی قرار داده است. متغیرهایی که در مطالعات قبلی اثر یا همبستگی معناداری با خشونت نسبت به زنان داشتند، دسته بندی شد و روابط متغیرهای جدید با یکدیگر مشخص شد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که ارزش ها و باورهای مردسالارانه و تفاوت در پایگاه اجتماعی-اقتصادی و سرمایه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی پایین، علل اصلی و بنیادی خشونت خانگی نسبت به زنان است. متغیرهای دیگری که در مدل نهایی نشان داده شد، همه متأثر از یکی از این دو متغیر اصلی بودند. بحث و نتیجه گیری: در این مطالعه، عوامل اجتماعی و فرهنگی در کنار هم گذاشته شده تا تصویری کامل تر از عوامل و زمینه های تببین کننده خشونت خانگی نسبت به زنان در ایران ارائه شود. مدل نهایی ارائه شده می تواند به عنوان چارچوب نظری در پژوهش های آتی مورد استفاده قرار گیرد. پیام اصلی: ارزش ها و باورهای مردسالارانه و نابرابری جنسیتی عوامل اصلی و زمینه ساز خشونت خانگی نسبت به زنان در ایران است.
تبیین جامعه شناختی زمینه های مؤثر بر نابرابری جنسیتی در دستگاه های اجرایی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
165 - 178
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تبیین جامعه شناختی زمینه های مؤثر بر نابرابری جنسیتی در دستگاه های اجرایی در سال 1400 انجام شد.این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی و کمی است.جامعه آماری این پژوهش 8200 هزار نفر از کارکنان دستگاه های اجرایی شهر کرمان است.حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 400 نفر انتخاب شد .شیوه نمونه گیری خوشه ای است . ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته و روایی پرسشنامه توسط آلفا کرونباخ 79/0به دست آمده و پایائی صوری و محتوایی پرسشنامه تائید شد. روش تجزیه وتحلیل آماری حداقل مربعات جزئی(pls)می باشد. یافته های این پژوهش نشان داد که از میان زمینه های فرهنگی رسانه ها، ایدئولوژی های مردسالارانه، سرمایه فرهنگی، عقاید قالب، آموزش و شیوه جامعه پذیری جنسیتی به ترتیب بر نابرابری جنسیتی در ادارات شهر کرمان تأثیر گذاشته است. نتیجه این یافته های تأییدی است بر این موضوع که عامل فرهنگی نقش موثری در نابرابری جنسیتی در دستگاه های اجرایی شهرکرمان دارد.آموزش نهاد خانواده که بخش عهده ایی از فرآیند اجتماعی شدن و جامعه پذیری جنسیتی در آنجا انجام می شود، از دیگر راهکارهایی است که برای کاهش نابرابری های جنسیتی در نسل های آینده باید به آنها توجه نمود.
واکاوی بسترها و زمینه های نابرابری جنسیتی در بازار کار و اشتغال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۵
37 - 69
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف واکاوی بسترها و زمینه های شکل دهنده نابرابری جنسیتی در بازارکار و اشتغال و با استفاده از رویکرد کیفی پدیدارشناختی و مبتنی بر تجربیات زیسته زنان ساکن شهر تهران انجام شده است. به این منظور، با 23 زن 18 تا 68 ساله که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند، مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد تا بسترها و زمینه های شکل دهنده نابرابری جنسیتی در بازار کار و اشتغال واکاوی گردد. در مرحله تحلیل داده ها، از روش تحلیل داده کلایزی استفاده شده و فرایندکدگذاری متن مصاحبه ها به صورت دستی انجام شده است. درمجموع 3 مقوله اصلی، 10 مقوله فرعی و 59 مفهوم استخراج شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که سه مقوله «باور به تقسیم کار جنسیتی»، شامل مقوله های فرعی «نان آوری مردان»، «زنانگی و الزامات آن» و «جایگاه زنان در عرصه خصوصی»، «نهادینه شدن فرودستی زنان»، شامل مقوله های فرعی «جامعه پذیری زنان»، «سلطه پذیری زنان» و «باورها و کلیشه های جنسیتی مردمحورانه» و درنهایت مقوله اصلی «سیطره الگوی مردانه»، شامل مقوله های فرعی؛ «اعتقاد به برتری مردان»، «سلطه جویی مردان»، «توانمندپنداری ذاتی مردان» و «نادیده گرفتن توانمندی زنان در عرصه بازارکار و شغل»، بسترها و زمینه های شکل دهنده این پدیده هستند که با بستر فرهنگی حاکم بر جامعه و خانواده تداوم پیداکرده و دائم تولید و بازتولید می شوند.
تغییر نگرش جنسیتی نسل آینده در راستای دستیابی به صلح پایدار: نگرش جنسیتی نسل آینده
نابرابری جنسیتی، پدیده ای جهانی است که با تبعیض و خشونت های جنسیتی پیوندی ناگسستنی دارد. فرهنگ با استفاده از اعتقادات، شیوه ها، هنجارها و کلیشه های سنتی جنسیتی تلاش می کند نابرابری و خشونت جنسیتی را توجیه پذیر و عادی جلوه دهد. از آنجا که هنجارهای جنسیتی در دوران کودکی و نوجوانی شکل می گیرند، برنامه ها، دروس و مطالبی که از طریق مدارس ارائه می شوند، فرصتی برای تأثیرگذاری بر نگرش های جنسیتی افراد فراهم می کنند و این نگرش ها با گذر سال های زندگی در افراد نهادینه می شوند. از این رو، آموزش و جامعه پذیری مطلوب در مدارس می تواند با به چالش کشیدن کلیشه هایی که به مردان قدرت و امکان اعمال قدرت نابجا را می دهد، برای حذف و ریشه کنی هنجارها و نگرش های نامطلوب جنسیتی پیش از نهادینه شدن در ساختار ذهنی و رفتاری کودکان و نوجوانان اقدام کرده، از خشونت آنها علیه زنان در سال های بزرگسالی جلوگیری کند. در این پژوهش داده ها با استفاده از یک پرسشنامه پیرامون مطالعه نگرش 1752 دانش آموز پسر پایه ششم و پدران آنها نسبت به نقش ها و کلیشه های جنسیتی مختلف، خشونت علیه زنان و نابرابری جنسیتی در عرصه های مختلف به دست آمد. نتایج نشان داد که نگرش نوجوانان در حمایت از عقاید، تعصبات و هنجارهای سنتی جنسیتی مردسالار نسبت به پدران خود تغییر کرده است و تمایل بیشتری به برابری جنسیتی، حذف کلیشه های جنسیتی کژکارکرد و تجربه صلح پایدار در سبک جدید زندگی خود دارند. این پژوهش نتیجه می گیرد برخی سنت ها، هنجارها و کلیشه ها باید تاریخ انقضا داشته باشند و DNA فرهنگی، درست به مثابه DNA افراد، با هر نسل تغییر کند.
تفاوت های روستا-شهری ازدواج و ترک تحصیل دختران در دوره متوسطه دوم (دبیرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
ترک تحصیل دختران تحت تأثیر عوامل و بسترهای متعددی رخ می دهد. در این میان، ازدواج زودهنگام تعیین کننده مهم و کلیدی است. این مقاله با استفاده از داده های کمی و کیفی به کندوکاو پیشران ها و بسترهای ترک تحصیل دختران با تاکید بر ازدواج زودهنگام می پردازد. در بخش کمی، از تحلیل ثانویه داده های سطح فردی سرشماری 1395 و در بخش کیفی از مصاحبه عمیق و رویکرد مردم نگارانه در منطقه شهن آباد لرستان استفاده شده است. نتایج نشان داد شیوع ترک تحصیل دختران 17-15 ساله در مناطق روستایی حدود سه برابر مناطق شهری است. بخش زیادی از تفاوت های روستا-شهری ترک تحصیل دختران ناشی از شیوع بیشتر ازدواج زودهنگام در مناطق روستایی است. نتایج رگرسیون لوجستیک نشان داد دخترانی که ازدواج کرده اند بیشتر از افراد ازدواج نکرده احتمال ترک تحصیل دارند. نتایج بخش کیفی مطالعه نیز نشان داد عوامل متعددی نظیر عوامل خانوادگی (فرار از خانواده نابسامان، اعتیاد والدین، عدم توجه والدین به تحصیل دختران، اقتدار و سخت گیری والدین)، اقتصادی (فقر و محرومیت)، اجتماعی (ترس از مجرد ماندن، نفوذ همسالان، نابرابری جنسیتی) و فرهنگی (حفظ آبرو، فرار از فشارهای اجتماعی، عدم دسترسی به مراکز آموزشی)، بسترها و پیشران های مهم ازدواج زودهنگام و ترک تحصیل دختران روستایی می باشند.
تبیین ابعاد سقف شیشه ای فرا روی مدیریت بانوان در ورزش (رویکرد کیفی: فراترکیب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
109 - 130
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تبیین ابعاد سقف شیشه ای فراروی مدیریت بانوان در ورزش است که از پارادایم تفسیری و منطق استقرایی با رویکرد کیفی تبعیت می کند. با استفاده از شیوه فراترکیب، مطالعات 10 سال اخیر از پایگاه های اطلاعاتی متنوع به دو زبان انگلیسی و فارسی، درمجموع 163 مطالعه استخراج شد. معیار ورود پژوهش ها برای تحلیل، پیروی از پرسش اصلی پژوهش، استفاده از مصاحبه جهت جمع آوری اطلاعات، وجود مشارکت کنندگان مشخص، استفاده از اشباع نظری برای تعیین مشارکت کنندگان و کاربرد کدگذاری جهت تجزیه و تحلیل است. درنهایت 8 مطالعه با احراز معیارهای لازم، انتخاب و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، بررسی و تحلیل شدند. پژوهش حاضر مبنی بر سقف شیشه ای مدیریت بانوان در ورزش، از 5 مقوله اصلی و 14مقوله فرعی تشکیل شده است. مقوله های اصلی شامل: غالب بودن فرهنگ مردسالاری در جامعه، نبود اعتمادپذیری در جامعه به توانمندی بانوان، بی توجهی به سیاست گذاری کلان در توسعه ورزش بانوان، عزت نفس پایین بانوان در توسعه ورزش و ناسازگاری محیط شغلی و شخصی بانوان است. نظر به ابعاد سقف شیشه ای مدیریت بانوان در ورزش، معیارهای انتخاب احراز پست های مدیریت در سازمان های ورزشی به دلایل فرهنگی و فردی منصفانه نیست. با انجام مطالعات وسیع باید مفاهیم ساختاری در این زمینه اصلاح شود تا نگرش ها نسبت به بانوان و توانمندی های آنان تغییر یابد.
تحلیلی کیفی از جرایم خشن زنان: زمینه ها و انگیزه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۳ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
171 - 192
حوزه های تخصصی:
در حالی که خشونت مردان در متن زندگی اجتماعی آن ها بررسی می شود، خشونت زنان، بدون در نظر گرفتن تأثیر عوامل اجتماعی، به عوامل فردی ای چون استرس های روانی، پرخاشگری یا عصبانیت های زنانه نسبت داده می شود. برخلاف این گونه تفسیرهای رایج و متعارف، که سعی می کند خشونت زنان را در قالب تفاسیر فردی و کلیشه ای قرار دهد، در این مقاله، خشونت زنان در ارتباط با تجربیات زندگی آن ها توضیح داده می شود. مطالعه حاضر، که از نوع مطالعات کیفی است، با انجام دادن مصاحبه های عمیق با 30 زن، که به علت ارتکاب جرایم خشن در زمان اجرای مصاحبه ها (سال های 1391 تا 1393) در زندان بوده اند، به این مطلب دست یافت که خشونت زنان عمدتاً مواجهه ای است و تفسیر جرایم خشن زنان بدون توجه به نابرابری های ساختاری، نابرابری های جنسیتی، انزوا و بی قدرتی آن ها ممکن نیست. روایت زندگی زنان مصاحبه شده نشان می دهد که خشونت زنان انعکاس دهنده سبک زندگی آن هاست که با محرومیت ها و تبعیض های فردی، خانوادگی و اجتماعی در هم تنیده است و به عبارت دیگر، رفتارهای خشن زنان نوعی مقابله با شرایطی است که دائماً آن ها را در موضع قربانی شدن قرار داده است. پیشینه و نحوه زندگی زنان مطالعه شده نشان می دهد که بسیاری از آن ها در دوران کودکی خشونت های فیزیکی، عاطفی، روانی و جنسی را تجربه کرده اند یا با ازدواج های اجباری و زودرس دائماً تحت یک نوع رابطه اجباری و سلطه جویانه درآمده اند که در واقع منعکس کننده تعاریف فرهنگی از نقش مردان است.
بررسی نابرابری جنسیتی بین دختر و پسر در خانواده و تبیین عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
95 - 117
حوزه های تخصصی:
خانواده از ارکان مهم اجتماعی است و میزان نابرابری جنسیتی میان دختر و پسر در خانواده بر سایر ابعاد جامعه تأثیر می گذارد. درحالی که قواعد و قوانین قضایی در حوزه خانواده حقوق ویژه ای برای مرد قائل اند و هنجارهای تبلیغی ازدواج و روابط زناشویی نیز میل به اقتدارگرایی مردانه را دارد. نوع روابط والدین با فرزندان تغییر کرده و با گرایش به تک فرزندی الویت میان دختر و پسر در خانواده تحول یافته است. این مقاله با دو هدف 1. شناخت میزان نابرابری جنسیتی بین دختر و پسر در خانواده و 2. شناخت عوامل مؤثر بر نابرابری جنسیتی در خانواده میان دختر و پسر تدوین شده است. تحقیق روش تبیینی کمی دارد که با 500 تن از والدین ساکن در تهران که دارای حداقل یک فرزند پسر و یک دختر هستند پرسشگری شده است. نتایج پژوهش نشان داد: نابرابری جنسیتی میان دختر و پسر در خانواده در تهران کاهش یافته است. رابطه معنادار میان میانگین درآمد خانواده و پدرسالاری و پذیرش تبعیض اجتماعی، پذیرش تبعیض قانونی، رشد شخصیتی و عاطفی والدین، جامعه پذیری تبعیض در کودکی والدین و تحصیلات والدین با سطح نابرابری جنسیتی میان دختر و پسر درخانواده وجود دارد. همچنین بین رشد شخصیتی و عاطفی والدین و درآمد خانواده با نابرابری جنسیتی رابطه معکوس وجود دارد.
جنسیت و مهاجرت: تحلیل جامعه شناختی تفاوت های جنسیتی در مهاجرت های داخلی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهاجرت، همانند هر فرایند اجتماعی دیگر، یک فرایند جنسیتی است. انگیزه ها، محدودیت ها و فرصت های مهاجرت برای مردان و زنان متفاوت است. امروزه، زنان حضور و مشارکت کمی و کیفی زیادی در فرایند مهاجرت دارند تا جایی که اخیراً مبحثی با عنوان «زنانه شدن مهاجرت» در ادبیات مهاجرتی مطرح شده است. مقاله پیش رو با استفاده از تحلیل ثانویه داده های فردی نمونه دو درصدی سرشماری1390 به تحلیل جنسیتی رفتارهای مهاجرتی زنان و مردان و تعیین کننده های آن می پردازد. نتایج بررسی نشان می دهد در دو دهه اخیر سهم زنان در جریانات مهاجرتی افزایش یافته است. زنان و مردان به دلایل و انگیزه های متفاوتی مهاجرت می کنند. حدود یک چهارم زنان در مقایسه با سه چهارم مردان مهاجر نقش فعالی در فرایند مهاجرت داشته اند. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد که حدود سه چهارم تفاوت های جنسیتی در ایفای نقش فعال در فرایند مهاجرت، ناشی از نابرابری های اقتصادی و اجتماعی بین دو جنس می باشد. از این رو، ساختارهای اقتصادی مردانه و هنجارهای جنسیتی نقش مهمی در تبیین تفاوت های جنسیتی مهاجرت در ایران دارند.
نابرابری های جنسیتی و طبقاتی در اندیشه ی پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۲ بهار ۱۳۹۰ شماره ۳
19 - 35
حوزه های تخصصی:
پروین اعتصامی شاعری است که از دوران نوجوانی با بهره گیری هنرمندانه از نظم و ادبیات فارسی، به انتقاد از شرایط موجود و بیان کاستی های جامعه خویش می پردازد، دیوان اشعارش به عنوان تنها یادگار از او، سرشار از مناظره ها، تمثیل ها و کنایه ها با مضامین اجتماعی است. در این مقاله به بررسی جامعه شناختی نابرابری های اجتماعی و طبقاتی از نگاه پروین اعتصامی پرداخته و سعی در معرفی اجمالی دیدگاه او در این مورد می شود. هم چنین از شرایط سیاسی و اجتماعی که پروین از آن ها متأثر بوده صحبت شده و از نگاه او به زن و نظریه اش در باب رهایی زنان و ظلم ستیزی پروین، مطالبی ارایه می شود.
نقد نابرابری های جنسیتی در اشعار زن نگار مندرج در روزنامه نامه بانوان (1299- 1300)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
415 - 434
حوزه های تخصصی:
توجه به مقوله نابرابری های اجتماعی یکی از موضوعات مهمی است که زنان شاعر در ایران به آن توجهی خاص داشته اند؛ امری که نخستین نمونه های آن را در اشعار منتشرشده در جراید زن نگار اواخر دوره قاجار می توان مشاهده کرد. این پژوهش، که به روش توصیفی تحلیلی و با تأکید بر همه شمارگان باقی مانده از روزنامه نامه بانوان ، به عنوان اولین روزنامه حاوی اشعار متعدد از زنان، گردآوری شده، در تلاش است با نگاهی جامعه شناختی مسئله اصلی در افکار و اشعار آن شاعران زن را تحلیل و بررسی کند. بررسی های انجام شده نشان می دهد که موضوع اصلی در شعر این زنان نقد نابرابری های جنسیتی در جامعه مردمَدار ایران است. مخاطب اصلی این اشعار بیشتر زنان ایرانی اند. بر الگوی فردیت زنانه «جنس زن» تأکیدی خاص شده است. الگوی مقایسه شده به دلیل توجه به موضوع برابری اجتماعی، جایگاه و حقوق اجتماعی مردان است و اصلی ترین راه حلِ رفع نابرابری های جنسیتی، تغییر نوع نگاه جامعه به زنان و همچنین علم آموزی آن ها معرفی شده است.
مرور نظام مند مطالعات عدالت جنسیتی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدالت جنسیتی مفهومی نامتعین است که در مکاتب مختلف معنای خاصی به خود می گیرد و در رویکرد اسلامی معنایی تناسبی و در رویکرد فمینیستی معنایی تساوی گرایانه دارد. در عصر حاضر روز به روز بر تعداد پژوهش هایی که با رویکردهای مختلف به موضوع عدالت جنسیتی می پردازند افزوده می شود و همین مسئله اهمیت ارزیابی، تلخیص و جمع بندی این پژوهش ها را آشکار می کند. مطالعه حاضر با روش مرور نظام مند به ارزیابی 26 مقاله علمی- پژوهشی حول عدالت جنسیتی، در بازه زمانی 1395 تا 1400 پرداخته است. نتایج حاکی از آن است که 09/59 درصد پرسش های پژوهش ها جنبه اجتماعی داشتند. هم چنین عوامل اجتماعی چون «کلیشه های جنسیتی»، «ایدئولوژی مردسالار»، «ساختار اجتماعی و سازمانی مردانه» و «شهرسازی مردانه» با 81/61 درصد، بیشترین نقش را در ایجاد نابرابری جنسیتی داشتند. به علاوه تبعیض جنسیتی سبب بروز پیامدهای اجتماعی و روانی چون «بازتولید ساختار اجتماعی نابرابر»، «احساس محرومیت» و «کاهش انگیزه شغلی و تحصیلی» گردیده است. 15/95 درصد پژوهش های تحت مطالعه معنای تساوی گرایانه از عدالت جنسیتی را مفروض گرفته -بودند.
بررسی رابطه نابرابری جنسیتی با سلامت روان دانشجو معلمان دختر دانشگاه فرهنگیان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
19 - 31
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه نابرایری جنسیتی با سلامت روان دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان، انجام شده است. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر دوره کارشناسی امور تربیتی دانشگاه فرهنگیان، پردیس فاطمه الزهرا (س) یزد به تعداد 90 نفر بود که در سال تحصیلی ۱۴۰2 –1401 در این دانشگاه، مشغول به تحصیل بودند. کل جامعه با روش نمونه گیری سرشماری، انتخاب شدند و درنهایت 73 نفر به پرسش نامه ها پاسخ دادند. گردآوری داده ها از طریق دو پرسش نامه سلامت روان گلدبرگ (1972) و پرسش نامه نابرابری جنسیتی جلیل دهنوی (1384) صورت گرفت. برای تحلیل داده های توصیفی و همبستگی بین متغیرهای پژوهش از نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها نشان دادند که رابطه نابرابری جنسیتی با سلامت روان 352/0 درصد است که رابطه مثبت و معناداری است؛ به طوری که هرچه احساس نابرابری کمتر باشد، سلامت روان افراد، بهتر است. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که به منظور ارتقای سطح سلامت روان دانشجومعلمان باید به ارزش های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و تساوی آن ها بین دختران و پسران توجه شود.