فاطمه صدر نبوی

فاطمه صدر نبوی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۱.

عوامل مؤثر بر فرصت های شغلی با تأکید بر نیروی کار متخصص و کارآمد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرصت های شغلی زنان تحصیل کرده نیروی کار متخصص و کارآمد سیاست های اشتغال زنان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۸ تعداد دانلود : ۱۸۴
  پژوهش حاضر با توجه به اهمیت جایگاه اشتغال زنان در قانون اساسی کشور، سند چشم انداز بیست ساله، جایگاه زنان در منشور حقوق و مسئولیت های آنان و همچنین سیاست های اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران انجام شده است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل اثرگذار در فرصت های شغلی زنان تحصیل کرده، با تأکید بر نیروی کار متخصص و کارآمد در بین دانشجویان زن تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد مشهد بوده است. پارادایم پژوهش از نوع اثبات گرا و با رویکرد قیاسی است. روش تحقیق پیمایشی است و برای گردآوری داده های تحقیق از ابزار پرسش نامه استفاده شده است. این تحقیق در میان 313 دانشجوی زن در مقطع کارشناسی ارشد به روش نمونه گیری «طبقه ای متناسب با حجم» اجرا شده است. یافته های پژوهش نشان داد هرچه کلیشه های جنسیتی و نابرابری جنسیتی در جامعه بیشتر باشد، فرصت های شغلی در میان دانشجویان زن تحصیلات تکمیلی کمتر است و هرچه حمایت های خانواده ، جامعه، دوستان و همکاران بیشتر باشد، فرصت های شغلی در میان دانشجویان زن تحصیلات تکمیلی بیشتر خواهد بود. همچنین براساس بررسی متغیرهای زمینه ای، رشته تحصیلی و وضعیت تأهل بر فرصت های شغلی گروه مورد نظر تأثیر مثبت و معنادار دارد و متغیرهای سن و سطح درآمد سرپرست خانوار در گروه هدف بی اثر بوده است.
۲.

تحلیل جامعه شناختی فرآیندهای رسیدن به گورخوابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گورخوابی بی خانمانی خانواده متزلزل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۵ تعداد دانلود : ۱۳۳
پدیده گورخوابی چندسالی است در برخی از شهرهای ایران شکل گرفته است. این پدیده به عنوان یکی از  مهم ترین مسائل آسیب پذیر در جامعه شهری، مورد توجه جامعه شناسان قرار گرفته است. مطالعه حاضر با رویکرد کیفی و با هدف شناسایی فرآیندهای بروز گورخوابی در میان گورخوابان به بررسی پرداخته است. از آنجا که برای فهم درست پدیده گورخوابی، شناخت دینامیک ورود به این شکل از زندگی حائز اهمیت است، ما نیز با استفاده از روش تحلیل روایت بر اساس روش هوئوپرت، به زندگی آن ها رسوخ کرده تا بتوانیم فرایندهای مهم زندگی که آن ها را به سمت گورخوابی کشانده است را به دست آوریم، استفاده نموده ایم. برای فهم عمیق تر عوامل رسیدن به گورخوابی، از تکنیک مصاحبه های باز و عمیق استفاده و نمونه گیری به صورت هدفمند انتخاب شده است. اعتبار یابی با استفاده از معیار زاویه بندی دنیزین و پایایی بر اساس چهار معیار صحت فرآیندهای دنبال شده، قابل فهم بودن، استفاده از مستندات و شواهد کافی و فراهم سازی مکانیزم های غلبه بر خطا بوده است. بر اساس یافته های تحقیق می توان به سه مدل کلیدی و برساختی درباره فرآیند گورخوابی دست یافت؛ 1- مدل سابقه اعتیاد در خانواده 2_ مدل فقر فرهنگی 3_ مدل عوامل اجتماعی _ اقتصادی.      
۳.

دگرخواهی و تأثیر آن بر رفتارهای زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۰۵ تعداد دانلود : ۱۲۲
اخلاق زیست محیطی نقشی تعیین کننده در تفکر و نگرش انسان ها در برابر محیط زیست دارد. این پژوهش علمی با هدف بررسی تاثیر روحیه ی دگرخواهی بر رفتارهای زیست محیطی با حضور سه متغیر میانجی آگاهی، دانش و نگرش زیست محیطی انجام شده است. روش پژوهش از نوع پیمایشی بوده و تکنیک مورد استفاده پرسشنامه می باشد. جامعه آماری افراد دارای تحصیلات دانشگاهی انتخاب شده اند. روش نمونه گیری از نوع متناسب با حجم بوده و ملاک ارزشیابی، روایی سازه، همگرا و محتوا می باشد. بمنظور پایایی ابزار از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شده است. پژوهش به روش معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. از تمامی شاخص های بدست آمده این گونه استنباط می شود که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بوده است. یافته ها نشان می دهد افرادی که دارای روحیه ی دگرخواهی بیشتری هستند. هرگاه از دانش و آگاهی زیست محیطی بهره مند شوند. نگرش آنها تغییر یافته و رفتارهای زیست محیطی بیشتری نسبت به افرادی که کمتر دگرخواهند از خود نشان می دهند.  علاوه بر آن نتایج نشان داد. روحیه ی دگرخواهی، رفتارهای زیست محیطی، نگرش و آگاهی به طور معناداری در گروه متاهلین بیشتر از مجردین بوده و در مورد متغیر دانش زیست محیطی تفاوت معناداری بین دو گروه نامبرده وجود ندارد. و همچنین، روحیه ی دگرخواهی، رفتارهای زیست محیطی، دانش، نگرش و آگاهی زیست محیطی در زنان بیشتر از مردان بوده است. و در نهایت گروه های تحصیلی نیز نشان می دهد، سطح تحصیلات بر روحیه ی دگرخواهی تاثیری نداشته ولی رفتارهای زیست محیطی، نگرش، آگاهی و دانش زیست محیطی با بالا رفتن سطح تحصیلات افزایش می یابد.
۴.

روایت پژوهی زندگی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زنان سرپرست خانوار روایت پژوهی تجربه زیسته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۹ تعداد دانلود : ۳۳۶
در جامعه امروز آمار "زنان سرپرست خانوار" به دلایل گوناگونی رو به افزایش است. این گروه از زنان، از گروه های حاشیه ای جامعه اند که با ناملایمات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فراوانی رو به رو هستند. در این پژوهش تلاش کرده ایم تا با به مرکز توجه آوردن تجربیات زیسته آنان، نگاهی عمیق به هستی و داستان زندگی آنان داشته باشیم و  روایتی زنانه از مفهوم سرپرست خانوار ارائه دهیم. این پژوهش در قالب روش شناسی کیفی و به مدد روش روایت پژوهی انجام شده است. شیوه نمونه گیری هدفمند بوده، و از یک اطلاع رسان آگاه برای دسترسی به نمونه های پژوهش کمک گرفته ایم. با پانزده نفر از زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) مشهد مصاحبه های روایی انجام داده ایم. تجارب این زنان در ذیل کلان روایت های: کودک همسری و مادر شدن زود هنگام، سطح پایین سرمایه های اقتصادی و اجتماعی، سطح پایین سرمایه فرهنگی، کار موقت و بی آتیه و ناامن، ازدواج ناموفق و جدایی از همسر، ناامنی ها و ناملایمات و فشارهای اجتماعی، فرسودگی، رنج تنهایی، و نگرانی و تشویش بی پایان، روایت شده است. بنا بر نتایج به دست آمده از این پژوهش، اشتغال پایدار مهم ترین بحث در زندگی زنان سرپرست خانوار است. دوره های مهارت آموزی جهت برطرف نمودن فقر قابلیتی، تأمین اشتغال ثابت همراه با بیمه، جایگزین کردن سیاست های اجتماعی منفعل با سیاست های فعال در جهت سازگار کردن شرایط اشتغال زنان سرپرست خانوار با مسئولیت های خانوادگی، گام هایی عملی در رفع مشکلات زندگی آنان خواهد بود.
۵.

جبر چند ساحتی و بازماندگی انتخابی: مطالعه کیفی فرآیند بازماندگی از تحصیل کودکان افغانستانی ساکن در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۲۳
با توجه به جذب قانونی یا غیرقانونی کودکان مهاجر افغانستانی در سیستم آموزش کشور، همچنان بازماندگی از تحصیل در این کودکان مشاهده می شود. ازاین رو هدف تحقیق حاضر، شناسایی و تحلیل چالش های کودکان مهاجر افغانستانی بازمانده از تحصیل ساکن در شهر مشهد، در قالب پژوهش کیفی بود. روش روایت پژوهی برای دستیابی به روایت زندگی کودکان بازمانده از تحصیل به کار برده شد. جامعه آماری پژوهش، کودکان مهاجر افغانستانی بازمانده از تحصیل ساکن در مشهد بودند. نمونه آماری، مصاحبه با 20 کودک بود که اشباع نظری داده ها برای محقق حاصل شد. سپس روایت هرکدام از کودکان استخراج شد و براساس پی رنگ های مشترک، روایت ها و فرایندهای آنان مشخص شد. در راستای شناسایی چالش های کودکان مهاجر افغانستانی بازمانده از تحصیل، یافته های پژوهش نشان داد که فرهنگ سنتی و مذهبی چه در پذیرش نقش مذهبی از سوی کودک و چه به صورت اجباری از سمت خانواده، سبب بازماندگی از تحصیل کودک می شود. اضطراب کودک ناشی از تجربه جنگ، عامل دومی است که بر فرایند بازماندگی وی از تحصیل تأثیرگذار است. زدن برچسب بزه کار به کودک از سوی مسؤولان مدرسه باعث افتخار کودکی می شود که بزهکاری را نشانه مردانگی می داند. این امر ناشی از خرده فرهنگی است که درون آن رشد یافته است و موجبات بازماندگی وی از تحصیل را فراهم کرده است. به دلیل خارج شدن پدر از چرخه سرپرستی خانوار به علت اعتیاد و ازکارافتادگی، فرزندان در حال تحصیل یا به خاطر اجبار یا فداکاری، تحصیل را رها می کنند و وارد بازار کار می شوند. در بین نزدیکان و اقوام کودک، وجود الگوهای ناموفق تحصیلی در ایران و الگو های موفق غیرتحصیلی مهاجرت کننده به کشورهای اروپایی سبب می شود تا خانواده کودک تحصیل کردن وی را بی فایده قلمداد کند، انگیزه تحصیلی کودک از بین برود، میل به مهاجرت در او تقویت شود و درنهایت کودک تحصیل را رها کند. کودکی که در افغانستان تحصیل کرده است و در نیمه های سال تحصیلی به سبب وجود ناامنی در افغانستان به ایران مهاجرت کرده است، به علت نبود تطابق تحصیلی بین ایران و افغانستان، در آزمون ورودی مدارس ایران پذیرفته نمی شود و به پایه های پایین تر تحصیلی تنزّل پیدا می کند. به این ترتیب، انگیزه کودک برای تحصیل کردن از بین می رود و موجب توقّف تحصیلی او می شود.  
۶.

مطالعه پدیدار شناختی تجارب زنان روزنامه نگار از پدیده نابرابری جنسیتی در محیط شغلی مطبوعات (مورد مطالعه: زنان شاغل در شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نابرابری جنسیتی زنان روزنامه نگار پدیدار شناسی فمینیستی روش شناسی کیفی تجربه زیسته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۲۶
در دوران معاصر و هم زمان با ورود مدرنیته به جامعه ایران، زنان ایرانی به باز تعریف هویت خویش در سایه دگرگونی-های کلان اجتماعی پرداختند. اما روند تغییر نقش های سنتی زنان، و حضور آنان در سپهر عمومی، فرآیندی بی چالش نبوده است. آن ها در فرآیند هویت یابی خویش هم چنان با ساختار نابرابری جنسیتی دست به گریبانند. در این پژوهش با رویکردی فمینیستی و با روشی کیفی و پدیدارشناختی به مطالعه تجربه زیسته زنانی پرداخته ایم که با حضور در حیطه اشتغال در مطبوعات، روزگاری متفاوت با مردان هم قطار خویش را تجربه می کنند. بر این اساس با تکنیک نمونه گیری هدفمند به مصاحبه روایی و عمیق با 16 تن از زنان شاغل در مطبوعات شهر مشهد پرداختیم. تجربه توزیع نابرابر قدرت، ثروت، منزلت و فرصت ها، تقسیم کار جنسیتی، حضور کلیشه های جنسیتی، جامعه پذیری جنسیتی، حضور ایدئولوژی های جنسیتی، کوری جنسیتی محیط کار، احساس محرومیت نسبی، خود ابژه سازی و تکیه بر سرمایه جنسی توسط برخی از زنان در محیط کار، و استراتژی های زنان در برابر ساختار نابرابری جنسیتی، مضامین و مفاهیمی است که به توضیح تجربه زنان مشارکت کننده در این پژوهش از پدیده نابرابری جنسیتی در محیط اشتغال می پردازد. نتایج این پژوهش نشان داد که زنان روزنامه نگار ایرانی هنوز هم با پدیده نابرابری جنسیتی در محیط شغلی دست به گریبانند. عطف توجه به تجارب زیسته مطرح شده در این تحقیق، راهگشای گام هایی عملی در رفع موانع جنسیتی این گروه شغلی خواهد بود.
۷.

تحلیل کیفی تأثیر شیوع بیماری ویروس کرونا بر مناسک زیارت در حرم امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۸۵ تعداد دانلود : ۸۰۱
این مقاله تحلیلی فرهنگی از پیامدها و تأثیرات فرهنگی بحران ویروس کرونا در ایران است. در ماه هایی که بحران ویروس کرونا شکل گرفته است این پرسش در کانون توجه جامعه و اندیشمندان ایران بوده است که این بحران چه دلالت هایی برای شیوهٔ زندگی و فرهنگ در ایران دارد؟ نگارنده در پی ارزیابی این پرسش است. در قسمت مقدمهٔ مقاله هدف و چگونگی و پرسش های اصلی مقاله را توضیح داده می شود. در قسمت دوم مقاله به تحیلی از مسئله مندی فرهنگ در ایران امروز پرداخته می شود و این که چگونه ذهنیت جمعی مردم ایران متأثر از بحران ویروس کرونا هوشیار و حساس و شده و  به پرسشگری از امور بدیهی و طبیعی فرهنگ می پردازد. سپس سه دیدگاه دربارهٔ نحوهٔ صورت بندی کردن این پرسشگری ارائه می شود: 1) گفتمان تداوم؛ 2) گفتمان گسست؛ و 3) گفتمان بازاندیشی انتقادی. در قسمت سوم مقاله این گفتمان ها شرح داده می شود. رویکرد نگارنده به موقعیت کرونایی همسو با گفتمان بازاندیشی است. از این رو بخش مهم مقاله را به ویژگی ها و ابعاد این بازاندیشی انتقادی اختصاص داده شده است. نگارنده استدلال می کند که انفجار اطلاعات و دانش، آشنایی زدایی، بازاندیشی در نظام اولویت ها، دیجیتالی شدن مضاعف، افزایش توانش تطبیقی، افزایش تقاضای اجتماعی برای دانش، و در نهایت افزایش سوژگی و عاملیت، مجموعه عواملی هستند که گفتمان بازاندیشی را شکل می دهند. روش نگارنده در این مقاله تحلیل دیدگاه های شکل گرفته دربارهٔ پیامدهای فرهنگی بحران کرونا در ایران است. در عین حال، از تجربه های زیسته و درک های شهودی ام نیز کمک گرفته ام. تجزیه وتحلیل نظری مفاهیم و دیدگاه ها یکی از راهبردها برای فهم روایت های شکل گرفته از پیامدهای بحران کروناست.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان