مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
زمینه گرایی
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
107 - 120
حوزه های تخصصی:
عدم تاب آوری برخی از فضاهای معاصر و رهاسازی در برابر تحولات به عنوان معضل جدی در ساختار شهرهای معاصر مطرح است که تبعات فراوانی را در عرصه حیات شهرها به دنبال داشته است. به نظر می رسد عمر کوتاه فضاها به واسطه همخوانی با زمینه و برخورداری از ویژگی های محیطی قابل اصلاح و بهبود باشد تا در برخورد با اختلالات، تاب آوری لازم را در پی داشته باشند. ازاین رو هدف تحقیق حاضر که به منظور ارتقای پایداری و هویت شهری انجام یافته، بررسی تأثیر مؤلفه های زمینه ای و قابلیت های فضایی بر تاب آوری فضایی بازار تاریخی تبریز است. مطالعه حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی_تحلیلی مبتنی بر تحلیل پرسشنامه ها به روش همبستگی است. در این مطالعه متغیرهای زمینه ای و قابلیت های فضایی به عنوان متغیرهای مستقل و متغیرهای تاب آوری به عنوان متغیرهای وابسته مورد سنجش قرار گرفت. با استفاده از فرمول کوکران تعداد 357 نفر از مراجعان بازار تاریخی تبریز به عنوان نمونه آماری انتخاب و ضریب آلفای کرونباخ برای سئوالات پرسشنامه 899/0 محاسبه شد که بیانگر پایایی مناسب ابزار تحقیق است. برای تحلیل داده ها و سنجش وضعیت موجود از آزمون t مستقل و برای بررسی روابط همزمانی و میزان اثرگذاری میان متغیرها از آزمون همبستگی و رگرسیون استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد، رابطه معنی داری بین مؤلفه های زمینه ای (کالبدی، تاریخی، فرهنگی و اقلیمی_محیطی) و قابلیت های فضایی (انعطاف پذیری، تطبیق پذیری، تغییرپذیری و واکنش پذیری) با تاب آوری فضایی برقرار است و بیشترین اثرگذاری به ترتیب مربوط به قابلیت های تطبیق پذیری و واکنش پذیری و سپس مؤلفه های اقلیمی و تاریخی زمینه ای است؛ در حالی که قابلیت تطبیق پذیری و زمینه اقلیمی دارای کمترین امتیاز هستند. همچنین یافته ها حاکی از آن است که زمینه فرهنگی و اقلیمی از نظر میزان برخورداری از قابلیت های فضایی در وضعیت مطلوبی قرار دارند. در نتیجه بازار تاریخی تبریز از لحاظ تاب آوری بیشتر تحت تأثیر قابلیت های فضایی و سپس مؤلفه های زمینه ای قرار دارد؛ یعنی علاوه بر توانایی های فضایی باید به مؤلفه های زمینه ای نیز توجه گردد. تأکید توأم به هر دو ویژگی در کاهش آسیب پذیری و افزایش تاب آوری مؤثر واقع خواهد شد و رسیدن به تاب آوری مستلزم همخوانی فضا با زمینه است که توانایی مقابله فضا با اختلالات، با ارتقای قابلیت فضایی از طریق پتانسیل ذاتی زمینه تحقق می یابد.
تبیین الگوی انتخاب رنگ در طراحی عناصر مبلمان شهری برمبنای رویکرد زمینه گرایی (مطالعه موردی: خیابان مسجد جامع یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۲
۱۰۲-۹۱
حوزه های تخصصی:
رنگ مفهومی است که شناخت ویژگی ها و تأثیرات آن بر انسان، مسیری برای دستیابی به فضاهای مطلوب شهری ایجاد می کند. اهمیت این مسئله زمانی افزایش می یابد که مبلمان شهری این عنصر مهم ساختار شهری به لحاظ رنگی، آشفته و نابسامان دیده می شود. ازآنجا که عناصر مبلمان شهری از اصلی ترین اجزای شکل دهنده منظر شهری در مقیاس خرد به شمار می رود، استفاده مناسب از عامل رنگ می تواند محیط های شهری دلپذیری را پدید آورد. هدف این پژوهش، ایجاد نوعی حس وحدت با محیط های شهری و آفرینش شهرهای انسان گراست. ازاین رو، در بررسی پیش رو زمینه های مختلف شهری مدنظر قرار گرفته اند. پرسشی که در این راستا مطرح می شود اینست: ارتباط بین رنگ عناصر مبلمان شهری و بستر استفاده از آنها در فضای شهری چگونه است؟ برهمین مبنا، این نوشتار گامی درجهت بیان اهمیت موضوع رنگ و چگونگی استفاده از آن در مبلمان شهری است که با روش توصیفی- تحلیلی و شیوه تحقیق اسنادی به توسعه چارچوبی عمومی برای طراحان پرداخته است. در این پژوهش، خیابان مسجد جامع یزد مطالعه موردی قلمداد می شود؛ و شیوه جمع آوری و ارزیابی اطلاعات مشاهده، تکمیل پرسش نامه و مطالعات میدانی است. نتیجه یافته های این مطالعه نشان داد که عواملی مانند پارامترهای عملکردی، فرهنگی، زیبایی شناسانه، ارگونومی، احساسی و محیطی بر روند انتخاب رنگ در طراحی عناصر مبلمان شهری تأثیر می گذارند. بنابراین، تهیه چارچوبی که بتواند چگونگی استفاده از رنگ ها و خصوصیات آنها را در تجهیزات شهری جمع بندی و خلاصه کند، مسئله اساسی این پژوهش به شمار رفت. در پایان مقاله، الگویی برمبنای رویکرد زمینه گرایی به منظور انتخاب رنگ، درک بهتر و استفاده متخصصین طراحی و مهندسان در زمینه های مرتبط پیشنهاد شده که این الگوی رنگی، تلاشی در جهت بهره وری هدفمند به کارگیری رنگ در طراحی عناصر مبلمان شهری است.
ملاحظات معماری زمینه گرا در خیابان چهارباغ عباسی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاه به ترکیب ب ندی ظاهری خیابان های یک شهر اولین برداشت بصری هر فرد از آن شهر است. خیابان چهارباغ عباسی اصفهان محوری باارزش در شهر تاریخی اصفهان است که با گذشت زمان، به دلیل فرسودگی بدنه و بناها و بازسازی و نوسازی های بدون برنامه در برخی قسمت ها ، تغییرات اثرگذاری در سیمای کالبدی محور به وجود آمده است. با این وجود چگونگی همنشینی برخی بناهای ماندگار باقی مانده از گذشته با کاربری های متفاوت در حوزه های خاصی از محور، که طبق برنامه مشخصی ضمن حفظ استقلال سبکی و نوآوری نسبت به بناهای مجاور در هم زیستی مسالمت آمیز با محیط کالبدی پیرامون خود قرار گرفته اند، قابل تامل است. از این رو اهمیت بررسی خیابان چهارباغ عباسی از منظر زمینه گرایی از آن است که می توان روند میزان وحدت بصری را در طی دوره های مختلف ارزیابی کرد. توجه به زمینه و رعایت ملاحظات زمینه گرایی در بین برخی بناهای به جا مانده از دوره های گذشته، سبب ایجاد تداوم بصری در بخشی از خیابان چهارباغ عباسی شده است. در ملاحظات معماری زمینه گرا باید به مبحث عقب نشینی از خیابان، فاصله از ساختمان های مجاور، چگونگی ترکیب احجام ساختمانی، ارتفاع تقریبی، تناسبات و جهت گیری نما، شکل و منظر دوردست، حالت در و پنجره، اندازه ها و تناسبات در و پنجره، مصالح، رنگ و مقیاس بنا و هم چنین عناصر خاص خردمقیاس توجه کرد. تاکنون پژوهشگران این خیابان را از دیدگاه های توصیفی، تاریخی و فرهنگی بررسی کرده اند ولی به صورت مشخص کمتر به اصول زمینه گرایی در این محور پرداخته شده است. هدف از نگارش این مقاله معرفی ملاحظات معماری زمینه گرا و تحلیل بناهای شاخص موجود در خیابان چهارباغ عباسی مطابق فاکتورهای زمینه گرایی است. این روند سبب می شود تا چگونگی تبعیت بناها از یکدیگر و میزان توجه هر کدام نسبت به زمینه بیان شود. روش پژوهش، توصیفی_تحلیلی و روش گردآوری داده ها به صورت مشاهده میدانی است. با شناخت معماری زمینه گرا و اصول زمینه گرایی، به بررسی بدنه چهارباغ از طریق مولفه های زمینه گرایی پرداخته می شود و از این رو روند توجه به ملاحظات زمینه گرایی در طی دوره های مختلف بررسی خواهد شد.
تبیین رابطه معماری بومی و زمینه گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری بومی در دهه های اخیر بیش از گذشته مورد توجه محافل معماری قرار گرفته است. یافتن یک ویژگی مشترک که دربرگیرنده همه گونه های تاریخی و جغرافیایی معماری بومی باشد، در شناخت بهتر این معماری راهگشا خواهد بود. از طرفی زمینه و زمینه گرایی در معماری دارای ابعاد گوناگونی است و هر معماری ، به میزانی از ویژگی زمینه گرایی بهره برده است؛ بررسی این ویژگی در معماری بومی اساس این پژوهش بوده و پرسش اصلی این است نسبت زمینه گرایی و معماری بومی در ابعاد مختلف زمینه چگونه است؟ در این مقاله با استفاده از روش تحقیق تحلیلی - توصیفی، تعاریف و ویژگی های معماری بومی از دیدگاه صاحب نظران این حوزه مورد واکاوی قرار گرفته و هریک از این موارد به طور مشخص، با رویکرد زمینه گرایی و ابعاد زمینه، بازبینی شده اند تا از این طریق نسبت معماری بومی با زمینه گرایی مشخص شود. نتایج تحلیل منابع مکتوب در این پژوهش، در خصوص معماری بومی نشان می دهد توجه به ابعاد گوناگون زمینه در این معماری را می توان به عنوان یک ویژگی آشکار در همه نظرات گردآوری شده دانست. هرچند باید گفت این ویژگی نسبی است و صرفاً در مقام مقایسه با معماری رسمی - که از آن به عنوان نقطه مقابل معماری بومی یاد می گردد - می توان میزان این ویژگی را مورد سنجش قرار داد.
تحلیل و بررسی میزان تأثیر زمینه گرایی بر دلبستگی به مکان در محله های تاریخی (موردشناسی: محله های سرخاب و دوه چی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نادیده گرفتن اصول و ابعاد زمینه گرایی در فضای محله ها، منجر به کاهش میزان دلبستگی به مکان شده و به تبع آن مسائل و مشکلات متعددی به وجود آمده است؛ ازاین رو پژوهش حاضر با هدف ارتقاء دلبستگی به مکان محله های تاریخی (سرخاب و دوه چی) شهر تبریز ازطریق ابعاد زمینه گرایی به روش توصیفی-تحلیلی با استفاده از ابزار پرسش نامه و انجام آزمون های Spss به روش نمونه گیری تصادفی-خوشه ای انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش، ساکنان محله های سرخاب و دوه چی با تعداد 300 نمونه آماری (150 نفر از هر محله) است. برای بررسی «زمینه گرایی»، ابعاد کالبدی، تاریخی، اجتماعی-فرهنگی و طبیعی و برای بررسی «دلبستگی به مکان»، مؤلفه های کالبدی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بین ابعاد زمینه گرایی (به جز زمینه طبیعی) و دلبستگی به مکان، ارتباط خطی در محله ها برقرار است که بیشترین مقدار مربوط به بُعد کالبدی (به ویژه خوانایی) است. ازلحاظ میزان تأثیرگذاری نیز بُعد تاریخی زمینه گرایی بیشترین تأثیر را بر دلبستگی به مکان دارد؛ بنابراین برای ارتقاء دلبستگی به مکان در محله های تاریخی شهر تبریز لازم است برنامه ریزان و طراحان معماری و شهرسازی به ابعاد کالبدی و تاریخی توجه و تأکید بیشتری داشته باشند.
سنجش میزان تأثیرگذاری معیارهای معماری میا ن افزا در طراحی فضاهای فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
111 - 124
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی عوامل ارتقاء کیفی طراحی فضاهای فرهنگی با استفاده از شاخصه های معماری میان افزا برای دست یابی به راهکارهای طراحی است. بر اساس شاخصه های مؤثر در شک لگیری به متغیرهای تحقیق با روش توصیفی-تحلیلی داده های حاضر به مدل سازی مفهومی حاصل از واکاوی در متغیرهای اصلی پژوهش م یپردازد. تحلیل و سنجش نمونه های موردی در حیطه پژوهش حاضر مورد جستجو و انتخاب قرارگرفت هاند و به آزمون و کمّی سازی شاخصه های منتج از مطالعات که در مدل مفهومی پژوهش ساختار یافته اند پرداخته و سرانجام به اولوی تبندی مؤلفه های موضوع از طریق کمّی سازی و امتیازدهی بر اساس طیف لیکرت مورد شناسایی قرار م یگیرد. نهایتاً پس از بررسی و تحلیل به شش ملاک اصلی و سی وشش زیرشاخص دست یافته و با توجه به نتایج اولویت بندی شده، راهکارهای لازم ارائه گردیده است. بر اساس نتایج، در نظر گرفتن راهکارهای مطروحه، طراح ی همگون و پایدار، فضای شهری منسجم، هویت کالبدی و فرهنگی مستمر و بافتی زنده را در پی خواهد داشت.
تحلیل شاخص های زمینه گرایی در آثار معماریِ سنتی ایران (نمونه مطالعاتی: خانه صادقی اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر در 3 مرحله انجام پذیرفت که شامل:1- تدوین چارچوبی جامع برای تحلیل شاخص های زمینه گرایی بر مبنای پژوهش های انجام یافته در این حوزه 2- تطبیق این شاخص ها با خصوصیات معماری ایرانی بر مبنای نظریات صاحبنظران حوزه معماری ایرانی 3- تحلیل کالبدی فضایی خانه صادقی و بررسی انطباق خصوصیات آن با چارچوب های زمینه گرایی. تحقیق حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع کیفی است که در پروسه پیشبرد پژوهش، از روش نمونه موردی(تک نمونه) و در جهت گردآوری داده ها از مطالعات کتابخانه ای و میدانی بهره گرفته شد؛ به گونه ای که در بخش اول تحقیق(چارچوب نظری تحقیق) از مفهوم به مصداق و در بخش دوم که شامل بررسی نمونه موردی است، از مصداق به مفهوم پرداخته شد. یافته های تحقیق، حاکی از این نکته می باشد که با توجه به مطالعات انجام یافته، متغیرهای متعددی در شکل گیری خانه دوره قاجار در شهر اردبیل مورد توجه قرار گرفته اند که بنظر همگی برگرفته از ارزشها، باورها و بن مایه های ساختاریِ جامعهِ انسانی و جغرافیاییِ آن دوران بوده است؛ طوریکه می توان مدعی شد که حداقل، مسکن قاجاریِ شهر اردبیل، واجد ارزشهای زمینه گراست؛ پس می توان نظریه انحطاط و غالبیت تفکرِ مدرن در شکل گیریِ معماری دوره قاجار را که به نظر غیر صحیح و یکجانبه می آید را رد کرد.
ارزیابیِ شاخص های زمینه گرایی در فرایند طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند طراحی در هر کدام از موضوعات و مراحل توام با چالش هایی است طراح را به پیش می خواند. اما آنچه که در این مسیر اهمیت خاصی دارد، نقطه آغاز طراحی و مرحله ایده یابی است که حاصل آن شکل گیری مولد اولیه به مثابه ایده و انسجام دهنده طرح است. در این راستا، بهره گیری از تاثیرات زمینه و بستر طراحی را شاید بتوان به عنوان نقطه آغازی بسیار مهم و تاثیرگذار در فرایند طراحیِ معماری قلمداد کرد. این در حالیست که می توان تاثیرات زمینه و بستر طراحی را به عنوان نقطه آغازی بسیارمهم و تاثیرگذار در فرایندِ طراحیِ معماری قلمداد کرد. با عنایت به موارد ذکر شده، تحقیقِ حاضر با هدف تبیین و تحلیلِ شاخص های زمینه گرایی در فرآیند طراحی، انجام پذیرفت که در گام نخستِ پژوهش، با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و استنادی، شاخص های زمینه گرایی استخراج و تبیین گردید و در ادامه تحقیق و گام دوم، با استفاده از ابزار مصاحبه عمیق با خبرگان حوزه معماری و شهرسازی، اعم از اساتید دانشگاه و معماران حرفه ای به تحلیل و ارزیابیِ شاخص های زمینه گراییِ مستخرج از مطالعاتِ گامِ نخست پژوهش در فرایند طراحی پرداخته شد؛ که نهایتاً نتایج حاصله، حاکی از تاثیرگذاریِ کیفیات کالبدی، فضایی و مادی و همینطور ابعاد انسانی، اجتماعی و فرهنگی زمینه موجود است. این در حالیست که نمی توان تاثیرگذاریِ شاخصه های دیگر زمینه را در این مهم انکار کرد.
مطالعه تطبیقی نقوش تزیینی مساجد قرن سوم با رویکرد زمینه گرایی (مطالعه موردی: مسجد جامع عتیق شیراز و مسجد جامع قرطبه کوردوبا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
81 - 92
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: در این پژوهش به مطالعه نقوش تزیینی مساجد موجود در قرن سوم ه. ق. در ایران و اسپانیا (مسجد عتیق در شیراز و مسجد قرطبه در کوردوبا) پرداخته می شود. این نقوش تزیینی متناسب با عقاید و باورهای مردم منطقه است که با تمامی تفاوت هایشان در گستره جهان اسلام دارای اهداف مشترک هستند و از این رهگذر سعی در انتقال مفاهیم معنوی و روحی دارند و با تبیین و تطبیق نقوش تزیینی که نمادهایی از عناصر طبیعت هستند، ریشه در هنر ایرانی-ساسانی و بیزانسی داشته و در هنر دوران اسلامی به صورت نقش مایه، تکرار شده و تداوم یافته اند. هدف پژوهش: مطالعه تطبیقی نقوش تزیینی مسجد جامع عتیق شیراز و مسجد جامع قرطبه کوردوبا با رویکرد زمینه گرایی. روش پژوهش: این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی و مطالعه تزیینات مسجد عتیق شیراز و مسجد قرطبه در اسپانیا پرداخته تا موارد مشابه معرفی و نمادشناسی شود. نتیجه گیری: نقوش تزیینی در هنر اسلامی برگرفته از باورها و عقاید مردم در طی قرون و اعصار است که تداوم آن در هنر اسلامی از ایران به جهان اسلام راه یافته است. مساجد عتیق و قرطبه هیچ یک زمینه گرا نیستند، زیرا با الگوی مسجد پیامبر (مسجد شبستانی ستون دار) بنا شده اند، اما به جهت تزیینات هر دو مسجد زمینه گرا و از هنر ساسانی در ایران و بیزانس در اندلس الهام گرفته اند.
بررسی فرایند طراحی پروژهگر دشگری موزه معدنِ روی نروژ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
43 - 48
حوزه های تخصصی:
امروزه گردشگری بخش مهمی از فعالیت ها و درآمدهای جوامع را به خود اختصاص داده است و نقش آن هر روزه پررنگ تر می شود. در همین راستا، معماری منظر به عنوان رشته ای نوپا در عرصه طراحی محیط های طبیعی و مصنوع، باعث ایجاد خصوصیات ویژه ای برای این عرصه شده است. در واقع مهم ترین پرسش پیش رو چگونگی ایجاد تلفیق و هماهنگی میان موضوعات گوناگون و دانش وسیع مرتبط با معماری منظر است و این که چگونه می توان به این گستره دانش نظم بخشید و آن را به کار گرفت؟ لذا در این پژوهش ساز و کارهایی با تکیه بر مفهوم نگرش سیستماتیک، مدل سازی و الگو برای غلبه بر مشکل پیچیدگی و گستردگی مفاهیم در جریان طراحی، مورد بررسی قرار گرفته است تا با پیوند آن ها بتوان در نهایت چارچوبی مناسب و قابل تعمیم جهت به کارگیری در طراحی منظر مکان های دارای توانمندی گردشگری پیشنهاد نمود. روش تحقیق در این نوشتار توصیفی-تحلیلی است و با کدگذاری مفاهیم و داده های گرد آوری شده از منابع کتابخانه ای و بررسی متون و اسناد موجود در پایگاه های اطلاعات علمی انجام شده است. در نهایت این پژوهش در پی آن است تا از ورای نقد و نگاه به فرایند طراحی و ایجاد هماهنگی میان دانش های وسیع مرتبط با معماری منظر، کلیات طرح منظرین موزه معدن روی نروژ و لایه های منظرین آن را به عنوان یک پروژه گردشگری و منظرین طبیعی-اجتماعی با دو ایده کلان طراحی یعنی زمینه گرایی و نمایش رد پای تاریخ بررسی کند. این ایده ها به واسطه ابزارهایی مانند بهره گیری از مصالح بومی، کمترین مداخله در حین ساخت و اجرای طرح، چشم انداز های متنوع، رنگ و بافت های برگرفته از کالبد و تضاد های نوری در معدن، پیش ساخته سازی در تمامی قطعات و بررسی فرایند کار در معدن، در این موزه تحقق یافته اند.
طراحی الگوی نمای ساختمانهای مسکونی در شهر قائم شهر با رویکرد زمینه گرایی به کمک تکنیک دلفی و روش AHP
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
139-148
حوزه های تخصصی:
موضوع نمای ساختمان های مسکونی از این حیث حائز اهمیت است که به عنوان اولین و تاثیرگذارترین بخش ساختمان های مسکونی، همه افراد جامعه با آن در ارتباط هستند، زمینه گرایی نیز دیدگاهی است که به ویژگی های خاص یک مکان و بکارگیری آن در طراحی معاصر اشاره دارد که از سایت و زمینی که در آن واقع شده است شروع می شود و در سطح واحد همسایگی و محله مطرح می گردد و در واقع به معنی ایجاد هماهنگی میان ساختمان های مجاور و بستر طراحی است. هدف از این پژوهش بازشناسی الگو و شیوه های نماسازی موجود در شهر و بکارگیری این اجزا برای طراحی الگوی نمای زمینه گراست. با مشاهده روندی که امروزه در حوزه نماهای مسکونی در جریان است و سبب بوجود آمدن نماهای فاقد ارزش و تاثیر نامطلوب بر منظر شهری شده است، ضرورت طراحی زمینه گرا مشخص می شود. این مقاله به تدوین و پالایش شاخص های زمینه گرایی بر روی چهار نمای طراحی شده با این رویکرد به کمک روش دلفی و روش سلسله مراتبی می پردازد که در ابتدا به جمع آوری شاخص های زمینه گرایی به وسیله تیم طراحی پرداخته می شود که این شاخص ها به چهار دسته کلی ابعاد کالبدی، عملکردی، اقلیمی و اجتماعی- فرهنگی تقسیم شده اند و به منظور ارزیابی نماهای طراحی شده به وسیله این شاخص های کیفی، پژوهشگر به جمع آوری آراء حلقه ای ده نفره از متخصصان در زمینه معماری به روش دلفی پرداخته است که در دو مرحله بصورت پرسشنامه باز و پرسشنامه بسته انجام شده و داده های حاصل از توافق نیز به کمک روش سلسله مراتبی یا AHP مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد نما با رویکرد تلفیق معماری گذشته و امروزی دارای بیشترین آراء در سه بعد کالبدی، عملکردی و اجتماعی- فرهنگی در میان چهار دسته کلی و همچنین نسبت به سایر نماها است که به عنوان الگویی برای طراحی نمای زمینه گرا پذیرفته شده است.
مرکز پژوهش و هم اندیشی معماران با رویکرد زمینه گرایی
حوزه های تخصصی:
مرکز پژوهش و هم اندیشی معماران یک مرکز ارائه و برخوردی افکار و آرایی نو و یکی از نیازهای اصلی در کشور مخصوصا شهرهای بزرگ می باشد، زمینهگرایی در این مراکز باعث می شد تا اندیشه ها، دیدگاه ها و اشکال بافت و زمینه در طراحی کالبدی محیط در نظر گرفته شده و بنایی که ساخته می شود نباید تافته ای جدا از این ویژگی ها باشد، اصلی ترین سوال پیش روی مقاله آن است که شاخص ای زمینه گرایی تا چه میزان بر روی مراکز پژوهشی و هم اندیشی تاثیرگذار است؟ روش این مقاله به صورت تحلیلی و استدلال مورد استفاده قرار گرفته است. در این مقاله سعی شده با توجه به اهمیت ارزش در شکل گیری تمدن ها، به نقش معماری زمینه گرا در اثر خلق شده به عنوان یکی از مهم ترین شاخص ها پرداخته شود و درنهایت رسیدن به راهکارهایی و طراحی در تناسب با زمینه گرایی ارائه گردد.
تاثیر نگرش های زمینه گرای فرهنگی در طراحی مجموعه های بوم گردشگری
حوزه های تخصصی:
در عصر ما رشد بالای شهرنشینی و شلوغی و ازدحام بیش ازحد جمعیت و مشکلات ناشی از کمبود فضاهای گردشگری طبیعی چاره ای جز مراجعه به مناطق بکر و دست نخورده را برای شهروندان ندارد. در این راستا کشورها برای حل این معضل، ایجاد کسب وکارهای کوچک گردشگری را در مناطق سنتی و بافت های سنتی روستایی پیشنهاد داده اند که اکثر آن ها به صورت خانوادگی اداره می شوند. کشور ایران با توجه به تنوع اقلیمی، محیط مناسبی برای ایجاد این نوع کسب وکار دارد و در چند سال اخیر، ایجاد مجموعه بوم گردی مسئله مهم محافل گردشگری بوده است که همچنان در قالب کارکردی مؤثر از نظر دست اندرکاران این حوزه غافل مانده است. لذا سؤال اصلی تحقیق بدین گونه است که؛ چگونه عوامل زمینه ای بستر طبیعی شهر می تواند در کیفیت بخشی طراحی مجموعه تفریحی -بومگردی مؤثر باشد؟ و در این راستا نتایج تحقیق حاکی از آن است که با ورود گردشگران نیازها و امکانات رفاهی آنان نیز به عنوان نیاز با خود حمل می شود و در این راستا جنبه های خدماتی و سرویس دهی آنان نیز گسترش یافته و الگوی اقتصاد شهری و روستایی در پیامد آن شکل می گیرد.
خاستگاه های اندیشه و روش زمینه گرایی در شهرسازی، معماری و حوزه های تأثیرگذار بر این دو از دهه 1960 تاکنون
حوزه های تخصصی:
مفاهیمی چون گسست تاریخی، کارکردگرایی، سبک بین الملل و استانداردسازی همگی از ویژگی های مدرنیزم است. با پیدایش پست مدرنیزم، لزوم توجه به زمینه در ابعاد مختلف از سوی اندیشمندانی از حوزه های مختلف همچون تاریخ، فرهنگ، فلسفه، زبان، محیط زیست، روانشناسی و پدیدارشناسی مورد تأکید قرار گرفت؛ اما زمینه گرایی در شهر، فضا و به طور کلی محیط مصنوع، نیاز به بازشناسی موشکافانه تری به ویژه در ارتباط با حوزه هایی چون نشانه شناسی، معناگرایی و ساختارگرایی و نیز رویکردهایی چون سنت گرایی و بوم گرایی که چهارچوب های نظری آن را ایجاد نموده اند، دارد. با توجه به خاستگاه های گوناگون، بازگشت به زمینه گرایی از سال های 1960 تاکنون با دگرگونی هایی در نگرش، ابعاد، اصول و روش ها همراه بوده است. پژوهش حاضر با مروری بر اندیشه های تأثیرگذار بر زمینه گرایی در شهرسازی و معماری، به دنبال شناخت تأثیر جنبش ها، رویکرد ها و پارادایم های گوناگون در حوزه های مختلف در بازه زمانی 1960 تاکنون می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی بوده و با تشریح اندیشه های صاحب نظران زمینه گرایی در رشته معماری و شهرسازی و نیز رشته های مرتبط و پیشرویی همچون فلسفه و زبان شناسی که آبشخور اندیشه های این دو رشته اند، سه گروه اصلی و متمایز را دسته بندی می نماید. از سه دسته شناسایی شده، دسته نخست که بیشتر تحت تأثیر فلسفه و زبان شناسی اندیشمندان فرانسوی هستند؛ دسته دوم که تم رکز بیشتری بر روی تاری خ، فرهنگ، سنت گرایی، بوم گرایی و توده گرایی دارد و دسته سوم که با توجه به تاریخ، سنت، فرهنگ بومی و بوم گرایی، تلاش در همزیستی با محیط زیست داشته و در راستای همگرایی با اصول توسعه پایدار تلاش کرده است.
نسبی انگاری ارزش ها و گرایش های درباره خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
35 - 56
حوزه های تخصصی:
نسبی انگاری اخلاقی یکی از مکاتب کهن فرااخلاقی است که به وجود ویژگی های اخلاقی، و صدق و توجیه احکام اخلاقی می پردازد. با این حال، بخشی از بحث های مربوط به نسبی انگاری متوجّه معناشناسی جملات نسبی است. نظریات نسبی انگارانه سنّتی زمینه گرا هستند، به این معنا که احکام اخلاقی را دارای عنصری می دانند که به نحوی ارجاع به گوینده دارد. این دیدگاه نسبی انگاری را با چالش هایی مواجه می کند، از جمله این که اختلاف نظر که یکی از اسباب عمده گرایش به نسبی انگاری است، به سوء تفاهم فروکاسته می شود. برخی نسبی انگاران اخیراً تلاش کرده اند تا نظریاتی ارائه دهند که با ثابت دانستن محتوای احکام، دچار مشکلات زمینه گرایی سنتی نباشد. یکی از این تلاش ها، نظریه نسبی انگاریِ درباره خود ( de se relativism ) اندی ایگن است. ایگن با ترکیب نظریه دیوید لویس درباب محتوای باور، نظریه رابرت استالنیکر درباب اظهار، و نظریه استعدادی دیوید لویس درباب ارزش، بر آن است که نظریه ای نسبی انگارانه درباره ارزش ارائه کند که با طبیعی انگاری، درونی انگاری احکام اخلاقی، و شناختی انگاری سازگار باشد، و از اشکالات دیگری که خودِ او بر زمینه گرایی وارد می کند مبرّا باشد. در این مقاله نظریه ایگن بررسی می شود و نشان داده می شود که نظریه او نه تنها از اشکالات وارد بر زمینه گرایی رها نیست، بلکه به دلیل پذیرش نظریه لویس در باب محتوای باور بار بیشتری بر دوش دارد که آن را نسبت به دیگر نظریات نسبی انگارانه مرجوح می سازد.
پراگماتیسم، طبیعت گرایی و چالش حفظ هنجارمندی: مجادله ریچارد رورتی و هیلاری پاتنم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
93 - 121
ریچارد رورتی در پی چرخش زبانی ، تفسیری زمینه گرایانه از نسبت صدق و توجیه به دست می دهد و هرگونه کارکرد محتواییِ مفاهیمی چون صدق و توجیه را ورای رویّه های توجیهیِ مقیّد به زمینه، منکر می شود. در مقابل، هیلاری پاتنم که تا حدودی با گرایش های نوپراگماتیستی رورتی همسو است، معتقد است در عین التزام به پراگماتیسم باید راهی برای تبیین ماهیت تعالی جویانه مفاهیمی چون صدق و توجیه فراهم کرد، وگرنه این مفاهیم بار هنجاری خود را از دست می دهند. پاتنم همچنین به تلاش های رورتی برای تفسیر طبیعت گرایانه و جامعه شناسانه امر هنجاری خرده می گیرد و نتیجه آن را چیزی جز بی معنا شدنِ مفاهیمی چون «اصلاح» و «پیشرفت» نمی داند. در این مقاله، می کوشم نشان دهم که چگونه بخشی از انتقادهای پاتنم، رورتی را از طبیعت گرایی پرشوری که در آثار اولیه اش دیده می شود منصرف می کند و او را متقاعد می سازد که به جای تأکید بر یک طبیعت گرایی تمام عیار، بر نوعی کثرت گرایی واژگانی تأکید کند.
فلسفه قاره ای علم چیست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از این مقاله معرفی و مقایسه دو رویکرد اصلی در فلسفه علم است. رویکرد نخست که مدعی اصلی فلسفه علم است و هنوز هم نگرش رایج و اصلی در شناخت شناسی علم محسوب می شود عبارت از "فلسفه تحلیلی علم" است. اما "فلسفه قاره ای علم" نگرشی دیگر است که به موازات نسخه تحلیلی و در فضایی کاملا متفاوت و حتی گاه متناقض با رویکرد تحلیلی به موضوع علم پرداخته است. در این مقاله ضمن معرفی کلی فلسفه قاره ای علم که اصطلاحی کم و بیش نوین در شناخت شناسی علم محسوب می شود و بیان برخی انگیزه ها و مقاصد متنوع در پرداخت قاره ای، به یک مقایسه کلی بین این دو نگرش پرداخته شده است. ترتیب کار از این قرار است که ابتدا فلسفه تحلیلی علم معرفی و سپس بدیل قاره ای آن و چرایی ظهور آن در برابر رقیب تحلیلی شرح داده می شود و در نهایت مقایسه ای بین برخی مولفه های اصلی دو رویکرد صورت می گیرد.
تبیین و ارزیابی شاخص های موثر در زمینه گرایی(نمونه موردی مرکز توریستی،تفریحی،بوم گردی در شهر سرخس
حوزه های تخصصی:
با گسترش صنعت و گردشگری در ایران ، بسیاری از شهرهای کوچک تصمیم گرفته اند از آن به عنوان راهی برای توسعه اقتصاد خود و زنده نگه داشتن جوامع خود استفاده کنند. منطقه مورد مطالعه دریاچه بزنگان در سرخس است قابلیت تبدیل شدن به یک مقصد گردشگری را دارد. ساخت اقامتگاه های مناسب در کنار جاذبه های طبیعی این امکان را به وجود می آورد که گردشگران از اقصی نقاط کشور در فضایی مناسب با جاذبه های طبیعی آشنا شوند. هدف پژوهش حاضر تبیین و ارزیابی شاخص های موثر در زمینه گرایی مرکز توریستی،تفریحی،بوم گردی در شهر سرخس و پاسخ به سوالات پژوهش است.1این سوالات عبارتند از:1-کدام یک از عوامل موثر در معماری زمینه گرا در یک مرکزتوریستی ، تفریحی وبوم گردی در شهر سرخس اولویت بیشتری دارد؟ 2- به نظر میرسد در یک مرکزتوریستی، تفریحی وبوم گردی در شهر سرخس فرهنگ عاملی مهم و تاثیرگذار است. پژوهش حاضر از روشهای کتابخانه ای ، کمی و کیفی برای پاسخ به سوالات پژوهش استفاده کرده است. ابتدا پرسشنامه ای براساس شاخص های موثر در زمینه گرایی تهیه شده سپس در اختیار142نفر از گردشگران قرارگرفته و نتایج به دست آمده از پرسشنامه بررسی شده و از روش AHP با استفاده از نرم افزار اکسل به تحلیل داده ها پرداخته شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که در نزدیکی دریاچه بزنگان در شهر سرخس احداث مرکز توریستی،تفریحی و بوم گردی لازم و ضروری است علاوه بر آن طراحی این مرکز باید به گونه ای باشدکه ابتدا فرم و عملکرد با طراحی انطباق داشته باشد سپس طراحی با توجه به فرهنگ همه ی اقوام انجام بگیرد و سپس بافت و زمینه با طراحی انطباق داشته باشد و وحدت در پروژه مورد توجه قرار بگیرد همچنین طراحی باید به گونه ای باشد که پاسخگوی نیازهای انسان باشد و خلاقیت و نوآوری نیز داشته باشد و روح زمانه در آن وجود داشته باشد و خاطراتی از مکان در ذهن گردشگران و توریستان شکل بگیرد همچنین تداوم ، انطباق با مصالح و فناوری بومی ، انطباق با اقلیم وانعطاف پذیری در طراحی مورد توجه قرار بگیرد که همه این ها عوامل موثر در زمینه گرایی معماری هستند.
شناسایی اصول توسعه کالبدی سکونتگاه های غیررسمی به مثابه الگوی مبتنی بر زمینه با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
91 - 110
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: بررسی دانش تولید شده درباره سکونتگاه های غیررسمی به شناسایی دو خلاء مهم نظری می انجامد؛ اولا باوجود اینکه زمینه گرایی در مباحث مخلتف شهرسازی ورود نموده اما جای آن به عنوان یک نظریه مستقل برای توضیح فرایند توسعه شهری غیررسمی خالی به نظر میرسد. ثانیا، گویا ادبیات نظری شهرسازی فاقد چارچوب اصولی منسجمی است که توسط تحلیلی زمینه ای از الگوی توسعه کالبدی این سکونتگاه ها بدست آمده باشد.
هدف: هدف این پژوهش تحلیل ابعاد زمینه به کمک دیدگاه زمینه گرایی به منظور توضیح توسعه کالبدی سکونتگاه های غیررسمی است. همچنین این پژوهش در تلاش برای تدوین چارچوب نظری منسجمی از اصول برنامه ریزی توسعه کالبدی سکونتگاه های غیررسمی در مطالعه ای زمینه ای می باشد.
روش: این پژوهش از روش فراترکیب و الگوی هفت مرحله ای ساندلوسکی و باروسو بهره برده است طوریکه اولا 422 مقاله از طریق جستجوی نظامند بدست آمده که پس از غربالگری به کمک نرم افزار rayyan، 27 مقاله در فرایند پژوهش قرار گرفته اند. سپس مقالات منتخب به کمک نرم افزار MAXQDA بر اساس سوالات تحقیق مورد کدگذاری استقرایی قرار گرفته و در گام های بعدی به تحلیل و سنتز مفاهیم مستخرج پرداخته شده است.
یافته ها: انتزاع اطلاعات از منابع منتخب به شناسایی 1092 کد انجامیده است. همخوان یابی و ترکیب کدها به یک مقوله جانبی: اطلاعات توصیفی منابع و پنج مقوله اصلی: زمینه کلان، زمینه محلی، کارکرد زمینه، واکنش به زمینه، عوامل مداخله گر و در ادامه به چهار نوع اصل توسعه کالبدی سکونتگاه های غیررسمی یعنی اصول فرایندی، محتوایی، مدیریتی، ضوابط-مقرراتی و مشترک منتهی شده است.
نتیجه گیری: اولاً سکونتگاه های غیررسمی پدیده ای مبتنی بر زمینه بوده و برای درک منطق حاکم بر آنها نیاز به تحلیل زمینه در مقیاس های کلان و محلی است. ثانیاً اصول حاکم بر توسعه سکونتگاه های غیررسمی در فرایندی چرخه ای، دائما در حال تکامل و ارتقا هستند. در نتیجه، توسعه شهری غیررسمی، پویایی لازم را برای تطابق با دگرگونی نیازها و شرایط داشته و تاب آور، استطاعت پذیر، و پایدار عمل می نماید.
بررسی رویکردهای تحلیلیِ تحول فقه و کلام امامیه در سده های چهارم و پنجم قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
۱۱۱-۹۱
حوزه های تخصصی:
در اندیشه فقه و کلام امامی طی سده های چهارم و پنجم قمری تحولی آشکار پدید آمده و پژوهشگران غالباً با دو رویکرد متفاوت به بررسی این موضوع پرداخته اند؛ برخی با رویکرد زمینه گرا، زمینه های تاریخی را برجسته کرده و تحول کلام و فقه امامیه در این دوره را متأثر از آن دانسته اند. برخی دیگر با رویکرد ثابت گرا، بر ثبات اندیشه و فکر امامی از دوره حضور تا دوره مورد نظر تاکید کرده و اندیشه امامی آن دوره را صرفاً بسط متون و نصوص پیشین امامیه دانسته اند. در این نوشتار، نخست دو رویکرد یادشده به تفصیل معرفی و نقد شده و این نتیجه به دست آمده است که در تحلیل تحول کلام و فقه امامی در دوره زمانی مورد بحث، نه زمینه گرایی و نه ثابت گرایی بلکه رویکرد سوم با عنوان پیشنهادی «رویکرد اصل-واقع» که زمینه ها و مقتضیات آن دوران و همچنین حفظ اصول و ثابتات کلامی- فقهی مأثور از امامان(ع) را در نظر می گیرد، از اعتبار بیشتری در تبیین موضوع و مسئله برخوردار است.