مطالب مرتبط با کلیدواژه

روش شناسی میان رشته ای


۱.

پارادایم واقع گرایی انتقادی در فراسوی اثبات گرایی و هرمنوتیک: به سوی روش شناسی میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۳۲۲۸ تعداد دانلود : ۱۳۰۴
بحث از روش شناخت پدیده های طبیعی، انسانی و اجتماعی همواره یکی از مجادله برانگیز ترین مباحث در میان دانشمندان علوم مختلف بوده است. پارادایم های روش شناسانه متفاوت هرکدام براساس مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی متفاوت بدین مسأله پرداخته اند. پارادایم اثبات گرایی (پوزیتیویستم)، به جهان یگانه مستقل از ذهن باور دارد، در نتیجه علم را واحد می داند، بر همین اساس روش های علوم طبیعی را بر علوم انسانی و اجتماعی تحمیل می نماید. در مقابل پارادایم معناکاوی (هرمنوتیک) جهان انسانی را از جهان طبیعی متفاوت می داند، از این رو روش علوم انسانی (تأویل) و علوم طبیعی (تبیین) را از هم متمایز می سازد اما از نیمه دوم قرن بیستم پارادایم دیگری با عنوان «واقع گرایی انتقادی» شکل گرفته است که بیشتر با تحقیقات روی باسکار پیوند خورده است. این پارادایم تلاش دارد با فرا رفتن از دوگانه انگاری روشی و بهره گیری از هستی شناسی پوزیتیویستی و شناخت شناسی هرمنوتیکی به رویکردی میان رشته ای در باب شناخت دست یابد. بر این اساس، مقاله حاضر این پرسش ها را طرح می نماید که آیا واقع گرایی انتقادی را می توان به مثابه روش شناسی میان رشته ای تلقی نمود؟ آیا این پارادایم می تواند دانش میان رشته ای تولید کند؟ در نگاه نخست پاسخ این مقاله بدین پرسش مثبت است. از این رو، مقاله حاضر با بهره از روش اصل موضوعی تلاش می کند تا قابلیت مفروضات و گزاره های واقع گرایی انتقادی به عنوان روشی میان رشته ای - به ویژه در حوزه علوم انسانی و اجتماعی - را نشان دهد. مهم ترین استدلال نوشتار حاضر این است؛ مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی چندلایه در پارادایم واقع گرایی انتقادی، نهایتاً به روش شناسی چندلایه ختم می گردد که سنگ بنای تولید دانش میان رشته ای می باشد. مهم ترین یافته مقاله حاضر بدین قرار است: گزاره های پارادایم روشی واقع گرایی انتقادی نه تنها زمینه دانش میان رشته ای را فراهم می آورد بلکه به همان قوت گزاره های پارادایم های روشی اثبات گرایی و هرمنوتیک است؛ بدین معنا که این گزاره ها دارای سازگاری، استقلال و تمامیت هستند.
۲.

کاربست روش شناسیِ اسکینر در تفسیر متون تاریخ نگاری و تاریخ اندیشه ایرانی -اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۵۸۴ تعداد دانلود : ۳۶۵
متون تاریخ اندیشه عمدتاً با توجه به تمرکز و ابتنائشان بر ذهنیّت اندیشمندان و نظریه پردازان گذشته، واجد محتوا و ماهیت متمایزی نسبت به دیگر متون تاریخ نگارانه هستند. از آنجا که ذهنّیت هر اندیشمند، متأثر از مؤلفه های گوناگون سیاسی، اجتماعی، تاریخی، اقتصادی، مذهبی، فلسفی و فرهنگی است، تحلیل و بررسی اینگونه متون مستلزم ابزارها و روش های میان رشته ای است. چرا که تنها با کاربرد یک روش شناسی میان رشته ای است که می توان همه این مؤلفه های متنوع را به درستی تحلیل نمود. از میان روش شناسی های موجود در این زمینه، روش شناسی قصدی زمینه گرای کوئنتین اسکنیر استاد و پژوهشگر اندیشهٔ سیاسی، یکی از پرکاربردترین ها بوده است. گرچه عمدتاً تمرکز مطالعات اسکینر بر حوزه اندیشهٔ سیاسی بوده است، اما روش شناسی او بر پایه و اصول میان رشته ای بنا شده و هم خود او و هم شارحان و مفسران آثارش، این روش شناسی را در رشته های مختلف علوم انسانی به کار بسته اند. از این رو در این مقاله تلاش شده تا با روش تحلیلی توصیفی، و با ذکر نمونه های متعددی از متون تاریخ نگاری و تاریخ اندیشه ایرانی اسلامی، کاربست روش شناسی میان رشته ای اسکینر در اینگونه متون مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. بنابر یافته های مقاله، مطالعه و بررسی متون تاریخ نگاری و تاریخ اندیشه ایرانی اسلامی با توجه به تأثیری که از حوزه های مختلف علوم انسانی می پذیرند، نیازمند روش شناسی های میان رشته ای است. در این میان روش شناسی میان رشته ای اسکینر با توجه به تأکیدی که بر «قصد و نیّت» نویسنده دارد، می تواند به میزان قابل توجهی به فهم این متون و به ویژه بررسی انتقادی بسیاری از آنها کمک کند.