مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
گفتمان قدرت
حوزه های تخصصی:
تأویل و فهم هر اثر ادبی بر پایه نظریه های جامعهشناختی، نوعی تلفیق روش ها و ترکیب نگرش هاست؛ چنان که هم زاویه های تاریک اثر ادبی را روشن می کند و هم نظریه ها را به آزمون می گذارد. این مقاله رهیافتی است ساختاری و نشانهشناختی و تأویلی بر داستان کوتاه «گیاهی در قرنطینة» بیژن نجدی از مجموعه داستان یوزپلنگانی که با من دویده اند که بر اساس نظریة ایدئولوژی و گفتمان قدرت نوشته شده است. ابتدا، نگارنده نشانه های فرامتنی و متنی داستان را به تفکیک توصیف و تبیین کرده، سپس همة این نشانه ها را در شبکه ای از دلالت های متنی تأویل نموده و سرانجام کنش های معناساز و معناآفرین متن را با نظریة ایدئولوژی (مارکس، آلتوسر و ژیژک) و گفتمان قدرت (فوکو) همساز کرده است. هدف این مقاله، جدا از شناسایی ابعاد بینامتنی، ساخت های روایی، رمزگشایی نشانه های متنی و دریافت ساختار پنهان متن داستان «گیاهی در قرنطینه»، کوششی برای دست یابی به استعارة کلانی است که می تواند هستة مشترک مضامین داستانیِ یوزپلنگانی که با من دویده اند باشد؛ استعارهای که سلطه ایدئولوژی و توهمِ هویت، مستعارٌله آن است.
زن به مثابة سوژة شناسا (تحلیلی از سینمای اصغر فرهادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله نوع مواجهة با زن به منزلة سوژة شناسا در سه اثر سینمایی اخیر اصغر فرهادی در چهارچوب گفتمان های غالب اجتماعی حاکم بر جامعة ایران است. بدین منظور با بهره گیری از نظریات میشل فوکو در باب سوژه و قدرت و همچنین نظریات گفتمان لاکلا و موف سعی شده است تحلیلی جامعه شناختی از این سه فیلم ارائه شود. فوکو تأکید دارد که گفتمان با روابط قدرت پیوند خورده است و برای بررسی روابط آدمیان در فضای جامعه، باید به مطالعة گفتمان های اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی مسلط بر آن پرداخت تا بدین وسیله بتوان به شناخت مناسبات قدرت در میان افراد دست یافت. روش تحلیل گفتمان لاکلا و موف چهارچوبی برای تحلیل متون سینمایی این مقاله بوده است.
سه فیلم منتخب برای این پژوهش به زندگی روزمرة اقشار گوناگون جامعة ایرانی نگاهی آسیب شناسانه دارند و بخشی از گفتمان های گوناگون حاکم بر جامعة معاصر ایرانی را منعکس می کنند. همچنین از خلال روابطی که میان پرسوناژ های فیلم ها در جریان است سلطه و استیلای مراجع قدرت بر زندگی فردی و اجتماعی زنان طبقات گوناگون جامعه به تصویر کشیده شده است.
درنهایت، از این تحلیل نتیجه گیری می شود که در فیلم های فر هادی زنان در مناسبات اجتماعی نقش پررنگی دارند. او زنان را در سیطره و انقیاد گفتمانی حاکم بر جامعه می بیند که تصمیمات و کردار های فردی و اجتماعی شان، چه در عرصة عمومی و چه در عرصة خصوصی، تحت تأثیر این شبکة گفتمانی است. فر هادی جامعة ایرانی را تحت تسلط روابط و گفتمان قدرتِ مردانه به تصویر می کشد و جهان تصمیمات و اعمال زنان را از پیش مردانه و منفعلانه می داند؛ به حدی که فردیت و سوژگی شان در سایة این گفتمان حاکم به چالش کشیده می شود.
بررسی چگونگی ساخت و تعامل استعاره های گفتمان های قدرت و پادقدرت در روزنامه های ایران بر اساس مدل هارت و لوکس (2007) و چارتریس بلک (2004)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان ها همواره در تلاشند با کنترل ذهن مخاطب به گفتمان قدرت تبدیل شوند. مقاله حاضر با استخراج و بررسی توصیفی- تحلیلی استعاره های 600 مقاله سیاسی و اجتماعی برخی روزنامه های اصلاح طلب و اصول گرا در دو دوره پادقدرت و قدرت به روش پیکره ای و با رویکردی شناختی انتقادی، در دو مدل هارت و لوکس ( 2007 ) و چارتریس بلک ( 2004 ) نحوه به کارگیری استعاره های قدرت، پادقدرت و تعاملاتشان را بررسی می کند. نتایج به دست آمده نشان می دهد گفتمان ها با استفاده از رسانه در منابع فردی و اجتماعیِ ساخت استعاره دست می برند. با انتخاب استعاره ها و شکل دهی مفاهیم ذهنی که منطبق با گفتمان گروهشان است، گستره شناختی تجربی و حتی ایدئولوژی و فرهنگ افراد را دچار جرح و تعدیل و معنای مورد نظر خود را ایجاد می کنند. سپس، با به کارگیری ایدئولوژی، فرهنگ و تاریخ دست به انتخاب و یا ساخت استعاره های جدیدتر می زنند. به این ترتیب، به گفتمان خود مشروعیت می بخشند و از گفتمان رقیب مشروعیت زدایی می کنند و فرایند متقاعدسازی اتفاق می افتد. در صورتی که گفتمانی مشروعیت بهتری داشته باشد، گفتمان پادقدرت استعاره های موفق آن را مصادره به مطلوب می کند. طبق یافته های پژوهش طرح واره های استعاری دو جناح مطرح، از مفاهیم واحدی مانند دولت ، انتخابات ، قدرت و ... بسیار متفاوت است و در واقع به شدت همدیگر را تضعیف می کنند تا بتوانند از گفتمان رقیب مشروعیت زدایی کنند و به گفتمان خود مشروعیت بیشتری ببخشند.
تاریخ جهانگشا به مثابه گفتمان قدرت چنگیز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰ (پیاپی ۸۵)
۷۵-۹۳
حوزه های تخصصی:
گفتمان قدرت چنگیز در بستر اجتماعی و سیاسی خاصی صورت بندی شد که اگرچه مفصل بندی آن در سده هفتم هجری انجام شد، ریشه های آن را باید ماقبل حیات گفتمانی آن جست وجو کرد، یعنی در دوره سلجوقیان، به ویژه در حمله غزها به خراسان و دوره خوارزمشاهیان. در این جستار به بررسی چگونگی تکوین و چیرگی گفتمان قدرت چنگیز بربنیادِ روایت جوینی در تاریخ جهانگشا می پردازیم. برای تحصیل این مهم از میان رهیافت های مختلف، رویکرد گفتمان لاکلا و موف با توجه به مبانی و اصول آن کارآمدترین روش برای بررسی تکوین و تطور گفتمان است. از دیرباز، همواره ارتباط میان صاحبان قدرت با نویسندگان در کانون اهمیت بوده است. عطاملک جوینی نیز از این قاعده مستثنی نیست. جوینی در جایگاه ناظر و مورخ دربار مغول فجایع مغول را ثبت کرد، اما در این راه ناگزیر بود، در کنار بیان دَدمنشی ها، به دربار مغول نیز وفادار بماند. مسئله اصلی این است که جوینی در پرداخت شخصیتِ محوری متن، چنگیز، رفتاری متفاوت با دیگر مورخان به ویژه بیهقی در پیش گرفته است. کار اصلی مورخ انتخاب روایتی خاص از میان روایت هاست. روش روایت پردازی جوینی برای تثبیت معنای موردنظرش چه بوده است؟ آنچه از این تاریخ برمی آید قدرت بی بدیل چنگیز در مناطق تحت امر اوست که صدای متفاوتی از این رویداد هولناک از تاریخ جهانگشا به گوش می رسد. درنهایت، به این نتیجه می رسیم که طبق نظریه یادشده، متن تاریخ جهانگشا دارای یک نظام معنایی هم سو است و این قابلیت در آن وجود دارد تا معنا در آن تثبیت شود. مجموعه این نظام هماهنگ برای تعدیل و توجیه خشونت ناشی از قدرت چنگیز پیش می رود.
نقد فرهنگی رمان مدیر مدرسه جلال آل احمد از منظر گفتمان و نظریه قدرت میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان قدرت یکی از اندیشه های محوری میشل فوکو است. این مقاله به دنبال این سؤال مهم تنظیم شده که آیا می توان رویکرد فوکو نسبت به گفتمان قدرت را در رمان مدیر مدرسه جلال آل احمد جستجو و تحلیلی از شرایط فرهنگی ایران در دوره پهلوی، بر مبنای این گفتمان ارائه کرد؟ گفتمان قدرت و تکنولوژی انضباط از دیدگاه فوکو، با بخش های زیادی از رمان مدیر مدرسه و در سطح عینی و واقعی با شرایط سیاسی و فرهنگی جامعه ایران در دوره پهلوی دوم انطباق دارد. در این رمان با دو گفتمان سروکار داریم: گفتمان قدرت و گفتمان ضد قدرت. مدیر مدرسه با روحیه ای آرمان گرایانه به تقابل با نظم گفتمانی برآمده از قدرت (شرایط فرهنگی و آموزشی) می رود و در پایان سرخورده و مایوس استعفانامه خود را از سمَت مدیریت مدرسه می نویسد. مدرسه همانند سایر نهادهای حکومتی به عنوان نهادی انضباطی، سلطه قدرت را در افراد جامعه نهادینه می کند. جامعه ای که در حال گذار از فرهنگ سنتی و زمینداری مستبدانه به سمت سرمایه داری است و گفتمان غرب زدگی نیز از سوی جریان قدرت حاکم، حمایت می شود.
درآمدی بر نقد نگرش فرهنگ محور در سیاست خارجی نقد کتاب زبان، گفتمان، و سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم شهریور ۱۳۹۷ شماره ۶ (پیاپی ۵۸)
145-167
نویسنده در این کتاب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را برمبنای گفتمان های ضد قدرت از دهة 1330 ش به بعد با رویکرد فرهنگی و گفتمانی تبارشناسی می کند. هدف در این مقاله ارزیابی دیدگاه و نگرش فرهنگی به سیاست خارجی به طور عام و نگرش نویسنده به طور خاص است. سؤال اساسی این است که آیا نگرش فرهنگ محور توان نظری لازم را برای تبیین سیاست در ایران درکل و سیاست خارجی ایران به طور خاص داراست یا خیر. فرضیة مقاله این است که نگرش فرهنگ محور دچار تقلیل گرایی است و به جای تمرکز بر نقش قدرت و ساختار، فرهنگ را به عنوان معلول به جای علت موردتوجه قرار می دهد. از این نظر، نقد کلی نگرش فرهنگ محور به سیاست خارجی و نقد دیدگاه نویسنده درباب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از محورهای عمدة این مقاله است. به لحاظ نظری و روشی، روش و نظریة تحلیل گفتمان باتوجه به نسبی گرایی آن در تحلیل سیاست خارجی چندان قابلیت و کارآیی ندارد. دیدگاه کلی نویسنده نیز باتوجه به نگاه تقلیل گرایانه به مقولة فرهنگ ایرانیان و نقش آن در شکل دادن سیاست خارجی ایران، نقد شده است. مفروض اساسی در این پژوهش این است که دیدگاه های عینی گرایانه برای تبیین سیاست خارجی ایران کارآیی بیش تری دارند. یافتة اساسی در این پژوهش ضرورت بازبینی در کاربست نظریه ای فرهنگ گرا در تبیین سیاست و سیاست خارجی است که در بسیاری از موارد کارآیی لازم را برای تبیین کامل واقعیت های سیاسی ندارند و نقش نهاد ها و ساختار را انکار می کنند یا نادیده می گیرند.
دیرینه شناسی برساخت زنانگی در ایران از عصر مشروطه تا پایان پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال بیستم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
86 - 115
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر درصدد است تا با رویکردی پساساختارگرایانه و نیز، روش دیرینه شناسی فوکویی، نقطه پیدایی مسئله هویت زن در ایران و نیز، اصلی ترین گفتمان هایی را که در برساخت زنانگی در ایران ایفای نقش کرده اند، بازشناسد. براساس یافته های پژوهش حاضر، می توان بازه تاریخی جنبش مشروطه تا پایان پهلوی اول را که از آن با عنوان فرآیند مدرنیته در ایران یاد می شود، نقطه پیدایی مسئله زنانگی و هویت زن در ایران به شمار آورد. ضمن آن که سه گفتمان اصلی قدرت (حاکمیت سیاسی) با بهره گیری از ابزار قانون و قوه قهریه، گفتمان دینی (عمدتا روحانیت تشیع) از طریق تفسیر آیات و احادیث و باب اجتهاد و نیز، گفتمان روشن فکری با استفاده از ادبیات و رمان، نگارش کتب و چاپ نشریات، مهم ترین گفتمان های تأثیرگذار در برساخت زنانگی در این دوره به شمار می روند. باوجوداین، هرسه گفتمان مزبور با غیریت سازی از گفتمان رقیب و تعریف مفاهیم خود در مرزبندی با دیگری و برجسته سازی تنها یکی از مؤلفه های هویت ساز، تعریفی ایستا از زنانگی و هویت زن در ایران ارائه کرده و تلاش داشته اند تا فردیت و رؤیت ناپذیری سوژه های منفرد زنان را در ایران سرکوب کنند. این در حالی است که نمایندگان گفتمان مقاومت زنانه بدون توجه به الزامات گفتمانی، با روایت های زنانه و نیز، ترکیب و گزینش مؤلفه های هویتی هریک از این گفتمان ها؛ یعنی ناسیونالیسم ایرانی، مذهب تشیع و مفاهیم مدرن همچون آزادی، برابری و پیشرفت، از یک سو بر آن بوده اند تا صدای حذف شده ی آن ها شنیده شود و از سوی دیگر، با به چالش طلبیدن سلطه این گفتمان ها موجبات تضعیف آن ها را فراهم آورده و سوژگی خود را به نمایش گذارده اند.
دگرفضاهایِ خشونت در تاریخ ایران قرون پنجم و ششم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر گفتمان قدرتی اقدام به نظمدهی و سامانبخشی فضا میکند. گفتمانهای مقاومت نیز در مبارزه خویش نظم فضاییِ قدرت را به چالش کشیده و برای تصاحباش تلاش میکنند. بدینترتیب فضا به عنوان ابزارِ مبارزه میتواند به خدمت این یا آن گروه اجتماعی درآید. در فضاهایی که قدرت و مقاومت در مبارزهاند، خشونت عرصهای برای جولان مییابد و با فضا همبسته میشود. مقالهی حاضر تلاش دارد با رویکردی توصیفی-تحلیلی و با الهام از مباحث فوکو، به پژوهش درباب خشونت-فضا در قرون پنجم/ششم هجری و مبارزهی گفتمانهای رقیب بر سر فضا بپردازد. نتیجه پایانی اینکه گفتمان قدرت با شبکهبندی فضاها و به کارگرفتن نیروی نظامی-خدماتیاش تلاش داشت حضورش را همیشگی جلوه داده و با برپاکردن دگرفضاهای «انحراف» و «بحران» و دستزدن به خشونتهای نمادین و نمایشی خویشتناش را استمرار بخشد. نیروهای طردشده و گروههای شورشی مانند گدایان، بزهکاران، دزدان، مفسدان، ایلات چادرنشین و جریانهای دگراندیش مذهبی مانند اسماعیلیان نیز تلاش میکردند با اسکان، قتل، ترور، غارت و گاهی جنگ فضاها را تصاحب نمایند. اگرچه هر دو دسته نتوانستند یکدیگر را از میان بردارند، اما نقشی مهم در تضعیف یکدیگر بازی کرده و زمینه را برای بحرانهای بیشتر فراهم کردند.
تحول درگفتمان قدرت محور مقاومت از تثبیت به توسعه قدرت با تاکید بر زنجیره هم ارزی هویت قبل و بعد از شهادت سردار سلیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع اصلی این مقاله تحلیل و تبیین روند چرخش گفتمان قدرت در محور مقاومت اسلامی است. در این تحول گفتمانی، تبدیل شدن محورمقاومت به قطب قدرت در منطقه با توجه به تحول در زنجیره هم ارزی هویت که متاثر از شهادت سردار قاسم سلیمانی پدید آمده است، امری قطعی به نظر می رسد. از اینرو، شهادت سردار در تکوین این چرخش نقش مهمی را بر عهده داشته است. این پژوهش، ضمن مرور مختصر بر عناصر هویت بخش گفتمان قدرت بر محور مقاومت قبل از شهادت سردار، به واکاوی تحول گفتمانی و سرانجام علل هژمونیک شدن گفتمان قدرت محور مقاومت در منطقه بعد از شهادت ایشان پرداخته است. بررسی ادبیات موجود در خصوص محور مقاومت نشان می دهد که پژوهش های صورت گرفته عمدتا بر موضوعاتی که بر تحولات منطقه ای و تاثیر آن بر گسترش ژئوپلیتیک اسلام، تاکید می کنند. به نظر می رسد که بیشتر آنها از اهمیت عوامل هویتی درونی و بیرونی که برسازنده شکل قدرت در محور مقاومت است، غفلت کرده اند. این پژوهش در بررسی و تبیین تحول گفتمانی فوق، به نقش عوامل هویت بخش به قدرت در محور مقاومت بویژه عوامل متاثر از شهادت سردار بر توسعه قدرت در محور مقاومت اشاره دارد. بنابراین هدف اصلی این مقاله فهم این امر است که قدرت در محور مقاومت در قبل و بعد از شهادت سردار سلیمانی مبتنی بر چه استراتژی ها و رفتارهایی بازنمود این تحول است
بازنگری در پایداری روشنفکرانه و تباهی آرماﻥخواهی در نمایشنامه ادبیات مردﻩشور هاوارد برنتون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۰ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱
145 - 162
حوزه های تخصصی:
هاوارد برنتون از نمایشنامهﻧﻮیسان جنجالی انگلیسی پس از خیزش دانشجویی سال ۱۹۶۸ است. او در نمایشنامهﻫﺎیش همواره با رویکردهای بسیار انتقادی ﺑﻪ مواضع قدرت هجوم ﻣﻰبرد. چهره ها و رویدادهای مهم و متداول در درونمایهﻫﺎی نمایشنامهﻫﺎی او بت شکن و اسطورﻩزدا هستند. در این گفتار، پژوهندگان در پرتو تاریخﺑﺎوری نوین تلاش ﻣﻰکنند تا نشان دهند برنتون در ادبیات مردﻩشور (۱۹۸۴) با ترسیم دوره رمانتیسم و چهار چهره ادبی- شلی، بایرن، ماری شلی، و کلر کلرمونت- سردرگمی و تباهی آرماﻥخواهی آن نویسندگان را با روشنفکران و دیگر نمایشنامهﻧﻮیسان ﻫﻢعصرشان همانند ﻣﻰکند و به واکاوی آسیبﺷﻨﺎسی روشنفکری در جامعه و چگونگی مبارزه روشنفکر در برابر پدیده خودکامگی ﻣﻰپردازد. این گفتار موازنه دیگری را نیز در نمایشنامه بررسی ﻣﻰکند که میان حکومت خودکامه کستلری در انگستان اوایل قرن نوزدهم و خودکامگی مارگارت تاچر وجود دارد. همچنین، ﺑﻪ این موضوع نیز پرداخته ﻣﻰشود که در ادبیات مردﻩشور، وجود شکاف ژرف میان روشنفکران و مردم سبب آشفتگی و تباهی در جامعه شد. برنتون تلاش ﻣﻰکند با بازنگری در شیوه های پایداری روشنفکرانه، مانند استفاده روشنفکر از رسانه، شیوه مبارزه با خودکامگی را از نو بیان کند و پیوندی نو را با مردم ترسیم کند.
تحلیل انتقادی گفتمان قدرت در مثنوی (بررسی موردی: قصه اهل سبا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
149 - 178
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی شامل نظریه ها و روش هایی برای مطالعات تجربی روابط میان گفتمان و تحولات اجتماعی است. تحلیل گران گفتمان انتقادی برآنند که متن های ادبی مانند سایر متن ها در خدمت ارتباطند؛ بنابراین آن ها را می توان با نگرش و روش انتقادی تحلیل کرد. در این پژوهش جملات، عبارات و ساخت های دربردارنده ی مؤلفه های گفتمان مدار در حکایت «اهل سبا و طاغی کردن نعمت، ایشان را» از دفتر سوم مثنوی با رویکرد توصیفی تحلیلی، بررسی و تحلیل شده است. نتیجه ی این بررسی نشان می دهد که مولانا افزون بر بهره گیری از دانش گسترده ی خود در علوم رسمی، عرفان و ادب فارسی و عربی از بازتولید نظم گفتمانی نیز برای گستردن سلطه ی معنوی خویش بر مریدان بهره جسته و توفیق او تا بدان جا است که گفتمان قدرت در مثنوی کاملاً طبیعی و در هماهنگی کامل با اندیشه های عرفانی جلوه گر می شود و زمینه ی لازم را برای تغییر گفتمان عرفانی به دست جانشینان مولوی فراهم می سازد. وی به یاری تقابل واژگان، ساختار نحوی و مشروعیت بخشی به گفتمان خودی، سعی در تثبیت و گسترش سلطه بر مریدان دارد.
بررسی تأثیر تغییرات قدرت سیاسی بر تحولات فرش کرمان در عصر قاجار، با تأکید بر عصر نوزایی در فرش کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرش یکی از مهمترین هنرهای اصیل و سنتی ایران بهشمار میآید که در طول تاریخ هنر این سرزمین یکی از پویاترین نظامهای گفتمانی را شکل داده است. در جغرافیای فرش ایران منطقه کرمان همانند ستارهای درخشان میدرخشد. از مهمترین ویژگیهای فرش کرمان این است که بهخوبی توانسته است با تحولات فرهنگی و سیاسی ایران همراه شود و به شایستگی صورتبندیهای معرفتی و گفتمانهای رایج در فرهنگ ایرانی را بازنمایی کند. نظام گفتمانی فرش کرمان سابقه و پیشینه کهنی دارد و با گذر زمان فرازونشیبهای متعددی را تجربه کرده است. هرچند که نمونه های موجود فرش کرمان نشاندهنده آن است که سابقه این هنر در این منطقه به دوره های قبل از صفویه میرسد، درخشانترین دوره تحولات قالی کرمان پس از عصر صفویه در دوران قاجار روی میدهد و میتوان تأثیر مؤلفه های قدرت سیاسی و اقتصادی را در نظام گفتمانی فرش کرمان در عصر قاجار بهخوبی مشاهده کرد. در این پژوهش با رویکردی تاریخی و تطبیقی سعی داریم به این پرسش اصلی پاسخ دهیم که مؤلفه های قدرت بهویژه قدرتهای سیاسی- اقتصادی حاکمان محلی چه نقشی در تحولات فرش کرمان داشتهاند؟ در این مقاله با تکیه بر مبانی نظری گفتمان قدرت میشل فوکو، تحولات فرش کرمان در عصر رونق که با توجه به تحولات تاریخی فرش کرمان آن را عصر نوزایی نام نهادهایم، بررسی میشود و نتیجه قابل تأمل در این مقاله این است که قدرتهای سیاسی و اقتصادی مهمترین عوامل شکلدهنده نظام گفتمانی فرش کرمان بهشمار میروند.
تحلیل گفتمان قدرت از منظر نشانه شناسی اجتماعی در شاهنامه ی بایسنقری (مطالعه موردی دو نگاره پادشاهی جمشید و بر تخت نشستن لهراسب)
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶
3 - 11
حوزه های تخصصی:
در سنت طولانی کتاب آرایی ایران، شاید هیچ اثری به اندازه ی شاهنامه ی فردوسی مصور نگردیده باشد. نوشتار پیش رو، تلاش دارد تا با مطالعه ی دو نگاره از شاهنامه ی بایسنقری، مشخص کند این اثر ادبی تا چه اندازه ابزار مناسبی جهت مشروعیت بخشیدن به گفتمان مسلط دربار بوده است. بنابراین، تلاش شده با اتکاء به آرای میشل فوکو در نظریه ی گفتمان و با مطالعه ی بافتار و بستر سیاسی و اجتماعی دوره ی تیموری، مشخص شود چگونه از میان صدها داستان در شاهنامه، گزینش داستانی مشخص، می توانسته در جهت همراهی با گفتمان قدرت، کارکردی اساسی ایفا کند. نتایج این تحقیق که به روش تاریخی- تحلیلی انجام شده است نشان می دهد که نگارگر درباری، با یافتن مشابهت هایی در تاریخچه ی تیموریان با داستان های شاهنامه، تیمور -پادشاه غیرایرانی- را به صورت استعاری، جایگزین پادشاهان اسطوره ای ایرانی کرده است. این مطالعه، با بهره گرفتن از رویکرد نشانه شناسی اجتماعی کرس و ون لیوون، نشان می دهد انتخاب صحنه ها و چینش عناصر، گزینشی جهت دار بوده است و عناصر بصری به نوعی سازمان دهی شده اند که مخاطب، پادشاه را به عنوان دال مرکزی و بقیه ی عناصر تصویر را با توجه به موقعیت شان نسبت به این دال، حائز معنا و اهمیت می یابد. این تحقیق نشان می دهد گزینش صحنه و ساختار فرمی اثر، می توانند در تعاملات میان مخاطب و تصویر و معنای دریافتی حاصل از آن نزد بیننده بسیار تأثیرگذار باشند.
نقد و تحلیل بوم گرایی داستانِ اهل غرق منیرو روانی پور با نگاهی به گفتمان قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۴
7 - 33
حوزه های تخصصی:
نقد بوم گرا، مطالعه ی رابطه ی بین ادبیات و جهان طبیعت است که ریشه های ظهور آن طرح اندیشه های نو در مباحث انسان شناسی و معضلات زیست محیطی است؛ معضلاتی که گفتمان های اومانیستی در پدید آمدن آن ها نقش بسزایی دارند. در این پژوهش روابط شخصیت های داستانِ اهل غرق منیرو روانی پور ازجمله خیجو، زائر احمد حکیم، مه جمال، مدینه و مردان موبور با محیط زیست بررسی شده است تا نشان داده شود برپایه ی اندیشه های فوکو، چگونه روابط قدرت در سطوح گوناگون این داستان مؤثر بوده است. خیجو، مه جمال، مدینه و زائر احمد حکیم در این داستان رابطه ای نزدیک با طبیعت و همچنین نگاهی فراانسانی به زمین دارند که گفتمان غالب عصر، اومانیسم فلسفی را به چالش می کشند؛ اومانیسمی که در آن بیشتر توجه به اندیشه انسانی می شود و خود انسان و طبیعت را به چشم عنصر یا شیءای می نگرد. ازاین روست که فوکو در عصر تجدد، حضور انسان را در صحنه ی تصویرگری اندیشه و آگاهی می بیند و بر آن است که ترکیب های تجربی می باید در جای دیگری به غیراز حاکمیت مطلق «من می اندیشم» اعمال شوند؛ مردان موبور در این داستان کسانی هستند که قدرت سرمایه و اقتصاد را در اختیار دارند و از آن در راستای سلطه بر طبیعت استفاده می کنند که باعث نابودی زیست بوم طبیعی و ازهم پاشیدگی جامعه ی انسانیِ «جفره» به مثابه همه ی زمین می گردند. در این نوشتار، نظر به اهمیت و تأثیر گفتمان ها در تولید متن ادبی، هدف این بوده است که در داستان موردبحث با روش توصیفی- تحلیلی رابطه ی انسان با محیط زیست و تأثیرگذاری گفتمان های مختلف که نقش مؤثری در اعمال قدرت دارند، بررسی شود تا زمینه ساز آگاهی بخشیدن به انسان در رفتارش با محیط زیست باشد و نسبت او را با طبیعت آشکار نماید.
آندره ژید و گفتمان های قدرت؛ نگاهی نو به فرآیند افسون زدایی از کمونیسم در کتاب بازگشت از شوروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
644 - 673
حوزه های تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اکتبر روسیه در سال 1917 و استقرار نظام کمونیستی در این کشور، سرزمین شوراها به آرمان شهر بسیاری از روشنفکران آن زمان بدل شد. از آن جمله، آندره ژید بود که طی دعوتی از سوی اتحادیه نویسندگان شوروی در 1936 به همراه تنی چند از دوستان خود، به آنجا سفر کرد تا سرزمین رؤیاهای خود را از نزدیک ببیند. اما آنچه دید و در بازگشت تحت عنوان بازگشت از شوروی نوشت حکایت از تأسف و نومیدی از تحقق آرمان های بزرگ انسان قرن بیستم داشت. این افسون زدایی آشکار در متن ژید ، اما به سادگی حاصل نشده است بلکه هم زمان از تأثیرات و عواملی خبر می دهد که طبق نظر میشل فوکو ، گفتمان قدرت در یک دوره خاص را شکل می دهند و بر انتخاب های فردی و جمعی نویسنده اثر می گذارند. ما در این مقاله تلاش می کنیم تا با استفاده از روش پژوهش تاریخی و با تکیه بر نظریات تاریخ گرایی نوین به درک کنش متقابل گفتمان های مرکزی قدرت و نقش آنها در فرایند افسون زدایی از کمونیسم در نگاه ژید بپردازیم.
جنگ قدرت پس از هارون الرشید در خلافت عباسی با تاکید بر نظریه لاکلاو و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
137 - 161
حوزه های تخصصی:
حکومتها و حاکمان سیاسی برای دستیابی به قدرت و رسیدن به حاکمیت همواره برنامه ها و اقداماتی داشته اند. هارون الرشید با توجه به مواجهه شدن مسائل مناطق، حوزه های خلافت را بین فرزندانش تقسیم کرد و بعد از او، دستیابی به قدرت و خلافت، عامل نزاع بین جانشینان شد. مامون در این میان در راه دستیابی به قدرت و کسب خلافت با اتخاذ برنامه ها و اقداماتی سیاسی نقشی مهم در تحکیم خلافت عباسیان و روی کار آمدن خود داشت. این مقاله با استناد منابع و بر اساس نظریه گفتمان لاکلاو و موفه با ریشه یابی نبرد قدرت بین امین و مأمون، به بررسی اقدامات مامون جهت دستیابی به قدرت و خلافت پرداخته و مورد ارزیابی قرار می دهد. بر اساس این نظریه، یک تلاش و مبارزه قهری بین قدرت سرکوب شده و محرومیت از ایجاد شرایط در تاسیس سلطه و هژمونی وجود دارد. اعمال سلطه آمیز در قالب اعمال قدرت به مثابه یک طرح سیاسی، همواره کوشش می کند که اراده خود را به دیگران تحمیل نماید. چنین به نظر می رسد که مامون در راه کسب قدرت و رسیدن به خلافت از هر روش و اقدامی فروگذار نکرد و هدف اصلی خود را رسیدن به قدرت قرار داده بود.
مطالعه ای بر پیدایش هنر سکه دوزی در پوشاک زنان ایرانیِ دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
153 - 179
استفاده از پوشاک سکه دوزی شده طی پنج قرن اخیر در لباس زنان ایرانی به عنوان یک فرهنگ وارداتی رایج گردید، این پژوهش در پی ریشه یابی خاستگاه اصلی و چگونگی ورود این هنر و نحوه گسترش این آرایه در پوشش زنان ایرانی است، آغاز ورود مسکوکات بر روی لباس زنان ایرانی از دوره صفویه بوده است. تبیین عوامل رواج این هنر در پنج قرن اخیر ایران نیز بخشی از هدف پژوهش حاضر خواهد بود. استفاده از سکه با طرح پرندگان، با تصور دریافت نیروهای نهفته در نقوش حک شده در سکه ها که با اعتقادات شمنی آمیخته شده بود، باوری را در میان زنان ایرانی ایجاد کرد که منجر به استفاده گسترده از سکه دوزی در میان این زنان گردید. این مقاله با شیوه توصیفی-تحلیلی و بر اساس نظریه گفتمان قدرت میشل فوکو جهت دستیابی به زمینه های پذیرش فرهنگ وارداتی سکه دوزی در میان زنان قاجار، صفوی و ماقبل آن نگاشته شده. نتایج حاصله مؤید آن است که در پی آشنایی زنان ایرانی با پوشش سکه دوزی زنان اقوام ترک که در دوره صفویه تحت عنوان قزلباش به شکلی گسترده به ایران وارد شدند با همان هدف دریافت نیروهای ماورائی نقوش مندرج در سکه ها، مبادرت به استفاده از سکه هایی با نقوش جدید با هویت و ماهیت ایرانی از قبیل بز، ماهی، مار و شیر نمودند که در فرهنگ ایرانی مقدس شمرده می شدند.
نقد و تحلیل بوم گرایی رمان کلیدر با نگاهی به هویّت اکولوژیکی شخصیّت ها در تأثیرپذیری از گفتمان قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد بوم گرا به مطالعه رابطه بین ادبیات و محیط فیزیکی می پردازد و دغدغه های زیست محیطی را در زمینه های اجتماعی و سیاسی آن بررسی می کند. در این نقد ما با روش توصیفی- تحلیلی دغدغه های زیست محیطی شخصیت های رمان کلیدر دولت آبادی را در ارتباط با طبیعت بررسی و تحلیل خواهیم کرد تا تأثیر گفتمان قدرت را بر هویت اکولوژیکی شخصیت ها نشان دهیم؛ زیرا شخصیت های کلیدر هنگامی که در موقعیت های گفتمان استبدادی قدرت قرار می گیرند، رفتارهای خاصی در آنان شکل می گیرد و باعث سوژه شدگی شان می گردد که در هرکدام به نحوی نمود می یابد؛ در کلمیشی با تن دادن وی به یکجانشینی، ترس زیست محیطی و فاصله گرفتن از هویت بیابانی اش، در بلقیس با بحران روحی و هویت باختگی، در گل محمد با کفرگویی، ترس زیست محیطی، سازگار نبودن وی با خسّت اقلیمی که به آن کوچانده شده و کشتن امنیه ها، در بیگ محمد با ترس زیست محیطی و مهاجرت از آ نجا، در خان عمو با کفرگویی و راهزنی و در خان محمد با تأمل در عناصر طبیعت و گفتگو با آن و توجه به بعد باشندگی خود. با تحلیل شخصیت ها در کلیدر در ارتباط با محیط زیست به تأثیرپذیری از گفتمان قدرت به این نتایج دست یافتیم که گفتمان استبدادی قدرت باعث شکل گیری حقیقتی برساخته در شخصیت های رمان و شیء شدگی آنان گردیده و آنها را از هویّت اکولوژیکی و حقیقت درونی شان که در ارتباط با طبیعت ساخته شده، دور کرده و استقلال و عقلانیت فردمبنایانه را از آنان گرفته است. درواقع تغییر محیط زیستشان باعث تغییر خودِ آنان نیز گردیده و معرفتی ضدّگفتمانی در آنان ایجاد کرده که هم زاده قدرت است و هم قدرت زا.
مواجهه نظام دانایی ایرانی یونانی در روایت های مده آ و سهراب با تکیه بر گفتمان قدرت میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
155 - 185
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در نظر دارد با تحلیل گفتمان قدرت در دو نمایش نامه مده آ اوریپید و داستان سهراب شاهنامه فردوسی، به تبیین وجوه اشتراک و افتراق دو جهان بینی در دو اثر مذکور بپردازد. روش پژوهش حاضر تحلیلی تطبیقی و اطلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه ای کتابخانه ای و به واسطه ابزار تحلیل گفتمان انجام گرفته و هدف از آن یافتن فصل ممیز این دو اپیستمه از حیث مفهوم قدرت است. به نظر می رسد می توان نتایج حاصل از این مطالعه تطبیقی را نیز به مثابه نمونه هایی، به جهان معرفت شناسانه و گفتمان غالب در روح دو جغرافیای فرهنگی یونان کلاسیک و ایران تعمیم داد. رویکرد نظری بحث برگرفته از آراء میشل فوکو و مفهوم گفتمان قدرت در اندیشه وی است. شواهد این تحقیق گویای این واقعیت هستند که به رغم وجود مؤلفه های مشابه در اپیستمه هر دو اثر، در هر دو ساحت خدایگانی و انسانی از مفهوم تقدیر و مرگ تا عشق، اصالت و خردورزی، نقطه تمایز بنیادین آن ها در تبیین گفتمان قدرت، رویکردشان در پذیرش یا تقابل با گفتمان قدرت متعالی خدا یا خدایان است. اگر فردوسی در داستان سهراب، تقدیر یزدان را عامل فرجام پایانی می داند، در مقابل اوریپید، مده آیی می آفریند که در مقابل گفتمانِ غالبِ سنتیِ نهادینه شده می ایستد و حتی حاضر است فرزندانش را سر بریده، خدایان را همراه کرده و شکوه مندانه سوار بر ارابه خدایان گردد.
بازخوانی اصول دادرسی کیفری در تقابل گفتمان های آزادی مدار و امنیت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوقی دادگستری سال ۸۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
203 - 223
حوزه های تخصصی:
بهره گیری از اصول دادرسی کیفری نیازمند شناسایی مفهومی و مصداقی آن است تا بر اساس آن بتوان اجرای عدالت را تضمین و مانع خودکامگی صاحبان قدرت شد. به رغم اهمیت این اصول و جایگاه والای آن در قوانین کیفری، این حوزه نیز به مانند سایر شئونات دیگر زندگی اجتماعی متأثر از تقابل گفتمان های آزادی مدار و امنیت گرا بوده و همین مسئله موجب گردیده تا با گذشت حدود چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و تصویب قوانین متعدد ازجمله قانون آیین دادرسی کیفری 1392، همچنان مفهوم و مصادیق این اصول مبهم باقی بماند و تعریفی واحد از آن ارائه نشود. اختلاف نظرهای متعدد و وجود رویه های قضایی مختلف در این زمینه، ارائه تعریفی مناسب را ضمن تعیین مصادیق واقعی این اصول ایجاب می کند. در نوشتار حاضر که به روش توصیفی تحلیلی است با ارائه تعریفی مناسب از اصول دادرسی نشان داده می شود که تقسیم بندی اصول به دو دسته بنیادین و غیربنیادین صحیح نبوده و باید قائل بر یک نوع اصول دادرسی کیفری بود. در ادامه نیز با توجه به ضمانت اجراهای در نظر گرفته شده برای اصول دادرسی کیفری، ضمن برشمردن مصادیق واقعی این اصول، بیان می شود که مصادیق این اصول را باید به مواردی که رسیدگی های قضایی را تحت تأثیر قرار می دهند محدود کرد و هر مقرره قانونی را نمی توان جزء این مصادیق به شمار آورد.