مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
سنت
حوزه های تخصصی:
جریان روشنفکری دینی یکی از جریان های فکری تاحدی تأثیرگذار معاصر میباشد و با وجود طیف های مختلف روشنفکری، میتوان جنبه های مشترکی نیز در این میان پیدا کرد. یکی از شخصیت های این جریان آقای مصطفی ملکیان است. این مقاله با رویکرد تحلیلی و بررسی اسنادی، درصدد بررسی دیدگاه های مصطفی ملکیان است. ابتدا تلاش شده است تا اجزای مختلف اندیشه وی با مراجعه همدلانه به آثار وی بازخوانی شود. سپس نویسنده، با اندکی تحلیل و بررسی، با نگاهی نقادانه دیدگاه خود را درباره اندیشه های ایشان بیان کرده است.
اما از آنجا که در این نوشتار نمیتوان به همه ابعاد اندیشه ایشان اشاره کرد، به ناچار برخی وجوه مهم تر بررسی شده است. اصلیترین دیدگاه ایشان در نظریه عقلانیت و معنویت ارائه شده است. این نظریه نوعی وحدت گرایی تکثرخیز است که به صورتی حداقلی به مسائل معنوی نگریسته و عقلانیت مدرن را پایه اصلی کار خود قرار داده است. یک ویژگی این نظریه، نوعی معنویت گرایی است که وجوه مشترکی با دین دارد، دین نیست، مخالف آن هم نیست، اما همه وجوه آن را نمیپذیرد. این نظریه، مهم ترین وجه دین، یعنی تعبد، را انکار میکند.
قرآن بسندگی و انکار حجیت حدیث: بررسی خاستگاه و اندیشه های اهل قرآن/ قرآنیون
حوزه های تخصصی:
«حدیث» پس از قرآن، دومین منبعِ استنباط احکام فقهی و شریعت اسلامی شناخته میشود. عموم مسلمانان حدیث را تنها ابزار دستیابی به سنت نبوی یعنی قول، فعل و تقریر پیامبر میدانند. بنابراین، حدیث نقشی اساسی در شکل گیری سنت اسلامی داشته است تا آنجا که تلقی عام این است که حدیث همواره از حجیتی بیچون و چرا برخوردار بوده است.این مقاله با رویکرد تحلیلی به این موضوع می پردازد. بررسی تاریخی نشان میدهد که حدیث همواره از این مقبولیت و حجیت گسترده و عام بهره مند نبوده است. در آثار اسلامی کهن، مخالفت هایی با نقل و ضبط حدیث و کاربرد آن به عنوان منبع استنباط احکام شرعی گزارش شده است. در سدة نوزدهم و بیستم میلادی نیز مجدداً مخالفت هایی با حدیث شکل گرفته است که لزوماً محدود به یک منطقة جغرافیایی خاص نیست.
ریشه ها و مبانی مکتب اخلاقی ـ عرفانی تشیع در اندیشه و آثار مجلسی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دودمان مجلسی (پدر، پسر، دختران، دامادها و نوادگان و أحفاد) نقش اساسیی در رشد علوم دینی و نیز شکلدهی معارف شیعی در عصر صفوی و پس از آن داشته اند. ملامحمد تقی مجلسی معروف به مجلسی اول آغاز گر این خاندان بعنوان عالمی فرهیخته و فقیهی برجسته است که نام او و فرزند پرآوازه اش علامه ملامحمد باقر مجلسی در تاریخ حیات علمی شیعه، جاودانه است و تفکر شیعی و اسلامی به آن دو مدیون. دربارة احوال و آثار و اندیشه های این دو فقیه و محدث نامی و خاندان ایشان سخن بسیار گفته شده و کتابهایی به رشته تحریر درآمده است. موضوع این نوشتار به شخصیت والای مجلسی اول محدود میشود؛ آن هم به جنبه عرفانی و اخلاقی وی و تأثیر آن بر عالمان شیعی پس از او.
ملامحمد تقی مجلسی از فقیهان و محدثان نامدار جهان تشیع در قرن یازدهم هجری است که در دانشهای گوناگون فقه، حدیث، تفسیر، کلام، اخلاق و عرفان تبرز داشته و با بجا گذاشتن آثاری ارزشمند از خود در زمینه های نامبرده، شاگردان مبرز و برجستهیی را نیز تربیت کرده است. او علاوه بر اینکه ستارهیی فروزان در جهان علم و دانش بود، اسوهیی کامل برای سالکان راه حق بشمار میرفت؛ وی از کوثر علوم علوی نوشیده و با معارف اهل بیت (ع) بالیده و عشق و دوستی آنان را چراغ راه خویش کرده بود تا اینکه در عرصه علم و عمل، جلوه دار زمان گردید. مجلسی اول، مکتب و شیوهیی خاص در اخلاق و عرفان داشت و توانست تأثیری ماندگار زائد بر عالمان پارسای پس از خود بجای گذارد. ریشه ها و پایه های مکتب اخلاقی ـ عرفانیی که توسط حکیم فقیه و عارف نامی آقا محمد بید آبادی بنیان نهاده شد، در آثار و آراء و اقوال مجلسی اول دیده میشود.
شعر و نقاشی در دوران قاجار؛ چالش سنّت و مدرنیته
حوزه های تخصصی:
تحولات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ایران در دوران قاجار جامعة به شدت سنتی ایران را در برابر امواج تمدن غربی قرار داد و در مجموع، شرایطی به وجود آورد که تا آن زمان برای جامعة ایران بی سابقه بود. پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش است که آیا شرایط ویژة اجتماعی و فرهنگی عهد قاجار تأثیری در شعر و نقاشی این دوران گذاشته است؟ و اگر پاسخ مثبت است، آیا تأثیر پدیدآمده در این دو حوزة هنری مشابه بوده است یا خیر؟
بدین منظور نخست با بررسی شرایط اجتماعی و فرهنگی عهد قاجار و پژوهش در شعر و نقاشی این دوران درمی یابیم که، در هر دو حوزه جریان های چهارگانة متناظری وجود داشته که دو جریان از آن ها کاملاً جدید است. تمسک شاعران و نقاشان به شیوه های گوناگون بیان هنری چیزی نیست جز آزمونی برای برون رفت از بحران اجتماعی ـ فرهنگی دوران قاجار.
نتیجه گیری مقاله آن است که شرایط اجتماعی مشترک تأثیری واحد در این دو هنر بر جای گذاشته؛ تأثیری که سرگذشت آن ها را به گونه ای دور از انتظار به یکدیگر شبیه ساخته است.
تفسیر قرآن به سنّت در کلام امیرالمومنین علی(ع)
حوزه های تخصصی:
تفسیر قرآن به سنّت در مرحلة بعد از تفسیر قرآن به قرآن و در طول آن است و معیّت آن دو با هم، لازم و ملزوم است. یعنی حجّیّت قرآن به جهت اینکه کلام خداست، ذاتی است ولی حجّیّت سنّت را خداوند در قرآن تجویز فرموده است.
بدان جهت که نمی توان همه آیات قرآن را با خود قرآن تفسیر کرد که لازمه اش کفایت قرآن و عدم نیاز به سنّت و اهل بیت(ع) است، چاره ای جز رجوع به سنّت معصومین برای تفسیر قرآن نیست که آن، یکی از بهترین و ضروری ترین راه های شناخت قرآن و یکی از منابع تفسیر قرآن است. ولی از آنجا که بحث ما، بررسی روایت تفسیری علی (ع) است، لذا مقصود ما در این مقاله، احادیث تفسیری است که علی(ع) از پیامبر(ص) نقل می کند و آن اقسامی دارد که عبارتند از:
الف ـ تفسیر قرآن با تکیه بر فضیلت آیات.
ب ـ بیان مقصود و معانی کلمات و اصطلاحات.
ج ـ بیان مصداق (مصداق انحصاری، مصداق اکمل، یکی از مصادیق).
د ـ تفصیل مطالب و تبیین داستان های قرآنی.
هـ ـ بیان تأویل آیه.
و ـ بیان شأن نزول آیه.
ز ـ بیان امور تاریخی و پیشگوئی آینده.
ح ـ تطبیق
ط ـ تمثیل و ... .
جایگاه اهل البیت (ع) در میان امت اسلامی از دیدگاه امام علی (ع)
حوزه های تخصصی:
در قرآن و سنت جایگاه ویژه و منحصربه فردی به اهل بیت (ع) داده شده است. توجه به این جایگاه اقتضا می کرد که این خاندان پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) سکاندار دستگاه حکومتی مسلمانان شوند و در عرصه های گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی جامعة اسلامی رهبری بلا منازع را برعهده گیرند. پس از گذشت نیم قرن از واقعة سقیفة بنی ساعده، ماجرای خونین کربلا به وقوع پیوست و بر عترت پیامبر آن رفت که رفت و حتی طرح فضائل آنان ممنوع و خطرآفرین شد.
امیر المؤمنین علی (ع) با شناخت عمیق از مقولة چگونگی گفتمان با اهل بیت (ع) در عصر خود و آینده به طرح مبانی نظری مربوط به عترت پیامبر (ص) و آثار گستردة آنان در حیات بشری و به خصوص جامعة اسلامی پرداخت. در این مقاله با رویکردی تاریخی ـ تحلیلی شیوة پرداختن امام به این مسئله مورد بررسی قرار می گیرد و تلاش آن حضرت برای بیدار کردن وجدان های خفته در قبال وظیفه ای که در برابر این هدایتگران الهی داشت، بررسی می شود و سرانجام، اثر گذاری ارشادات امام در بخشی از جامعه با وجود موانع بسیار، و صفات محبان اهل بیت (ع) در کنار صفات مخالفان آنان طرح می گردد.
جلال آل احمد، غرب زدگی و ضرورت بازگشت به سنت
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد است تا دریافت جلال آل احمد از معنا و مفهوم «غرب و غرب زدگی»، تلقی او از علل و ریشه های پدیدار تاریخی غرب زدگی و نیز فهم وی از سنت و دلایل ضرورت بازگشت به سنت را، که نقشی اساسی در شکل گیری فضای ذهنی (پارادایم) تفکر اجتماعی ما ایرانیان در دورة معاصر ایفا کرده اند، به خصوص در قیاس با بصیرت های بنیادین متفکر معاصر، سید احمد فردید، مورد نقد و بررسی قرار دهد. پارادایمی که پس از گذشت حدود نیم قرن از زمان ظهور آن بر ذهن و اندیشه و فضای اجتماعی جامعة ایرانیان غلبه دارد.
معضل رابطة سنت و تجدد در جهان عرب از منظر محمد عابد الجابرى
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تفکر فلسفی در اندیشة عرب و گرایش های مختلف متفکران عربی را بیان می کنم و بر اساس نگرش محمد عابد الجابری به بررسی گونه های برخورد متفکران عربی در قبال معضل نحوة ارتباط سنت و تجدد می پردازم و نقدهای وی بر این نگرش ها را مطرح می کنم؛ در نظر جابری تمام سوگیری هایی که در مورد این موضوع بوده است گرفتار آفات روشی و نگرشی است.
اسلامیسازی علم؛ بررسی و تحلیل دیدگاه های ضیاء الدین سردار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایده اسلامیسازی علم از مسایل مهم معرفتی کشورهای اسلامی است که ضیاءالدین سردار پاکستانی، در این زمینه به ارایه دیدگاه های جدیدی اقدام کرده است. در نظریه او نقد سکولاریسم و شرق شناسی غربیان جایگاه محوری دارد. او تعریفی از علم ارایه میدهد که آن را در یک سنت فرهنگی قرار داده و رجوع به سنت و قرآن و بازتعریف واژگان اساسی اندیشه اسلامی، چون توحید، را در دستور کار دارد و بر بازگشت به دیدگاه های متفکران بزرگ اسلامی، بویژه معرفت شناسی غزالی و جامعه شناسی تاریخی ابن خلدون تأکید خاصی دارد و دچار برخی اشکالات نیز است. او درعین حال نگرش واقع گرایانه به دست آوردهای عظیم غرب را برای بازسازی علم اسلامی ضرورتی اجتناب ناپذیر میداند؛ یعنی مسلمانان با استفاده از ابزار های کنونی علم مدرن در چهارچوب جهان بینیاسلامی و نگرش عمل گرایانه، میتوانند فرایند اسلامیسازی علم را به سرانجام برسانند.
حکم فقهی جزئیت بسم الله الرحمن الرحیم در سوره حمد
حوزه های تخصصی:
با توجه به این که سوره حمد به عنوان سرآغاز نماز «لا صلوه الا بفاتحه الکتاب» حداقل «ده بار» در نماز های پنج گانه تکرار می شود، بحث فقهی جزئیت بسمله در سوره حمد و در بقیه سوره ها با توجه به اختلافی که پدید آمده است، بحثی است کاربردی، لذا باید دید جزئیت آن ریشه در سنت نبوی6 دارد و در نتیجه انکار آن «اجتهاد در مقابل نص» است و یا اجتهادی محض؟
در این مقاله پس از بیان تاریخچه بحث، و بیان نظریه ها با «ادله یازدگانه» روشن شده است که: پیامبر6 به عنوان جزء در هر نماز جهر به «بسمله» داشته، صحابه هم شهادت جهر به «بسمله» پیامبر6 داده اند، روش خلفا هم در نمازها جهر به «بسمله» بوده است، شهادت اصحاب قرائت نیز «جهر بسمله» و جزئیت آن بوده است، تواتر روایات، سیره مسلمانان و مصاحف صحابه و تابعان نیز همه موید جزئیت است، لذا شیعیان بر اساس احادیث اهل بیت: اتفاق نظر در این باره دارند. نقد و بررسی «ادله چهارگانه» منکران جزئیت و بیان نتایج پایان بخش مقاله است.
مشارکت اجتماعی زنان؛ رویکردی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ورود زنان به حوزه ای فراتر از محدوده تعریف شده خانواده و مسئولیت پذیری در جامعه و انجام فعالیت هایی که به صورت فردی قابل تحقق نیست، به منزلة ورود به عرصه حضور و مشارکت اجتماعی است.
روند تحول در حقوق و مسئولیت های اجتماعی زنان در طول تاریخ کند و همواره با حساسیت همراه بوده است. در پی ظهور اسلام، رویه ها و قواعد متحجرانه نسبت به زنان و دختران به شدت منع گردید و قرآن و سنت رویه های حمایت گونه از حقوق و مسئولیت های زنان را ارتقاء بخشیدند.
رکود روندهای حضور اجتماعی زنان در سده های پس از ظهور اسلام به ویژه در سده های میانی موجی از جنبش های و نهضت های مساوات طلبانه زنان و مردان را در قالب مفاهیم فمینیستی در پی داشت که با افراط و تفریط هایی مواجه گشت و بنیاد خانواده را در جوامع غربی به شدت متزلزل کرد. این رویه های غلط، رجوع مجدد به قرآن کریم و سنت نبوی را در خصوص نحوة مشارکت اجتماعی زنان به عنوان یک ضرورت نه تنها پیش روی مسلمانان بلکه کلیه افراد جامعه بشری قرار داد. در این مقاله ضمن بررسی آداب حضور اجتماعی از منظر قرآن و سنت و آسیب شناسی نگاه های افراطی به حضور اجتماعی زنان، الگوی حضور اجتماعی آن ها با نگاه دینی در پرتو تجربه عملی نظام جمهوری اسلامی ایران که برخاسته از دین مبین اسلام است، بررسی و تجزیه و تحلیل می گردد.
جایگاه سنت در مقام استدلال
حوزه های تخصصی:
این مقاله در مقام آن است با بررسی محورهایی که در دانش های اسلامی می توان از آن ها جایگاه سنت را در مقام استدلال شناخت، نشان دهد سنت در مقام استدلال در تراز قرآن نیست و پس از آن جای دارد. در این مقاله این محورها بر اساس متون حدیثی، دانش نقد حدیث، علم اصول، علم کلام و علم تفسیر شامل؛ ارزیابی حدیث با قرآن، نسخ قرآن با سنت، تفسیر قرآن با حدیث، دلیل اعتبار سنت و ماهیت سنت مورد بررسی قرار می گیرد. به عبارت دیگر ابتدا ظرفیت این محورها از جهت دلالت بر جایگاه سنت پردازش شده، آنگاه با نگاهی فراگیر نشان داده شده که این محورها در یک سطح از جایگاه قرار ندارند بلکه برخی مقدم بر برخی دیگر است.
ماهیت سنت و دلیل اعتبار آن اهمیت بیشتری دارد چه، نتیجه آن دو هر چه باشد می تواند جهت و دلالت دیگر محورها را تعیین نماید. بر پایه ی این فرایند این قول قوی می نماید که سنت در استدلال در تراز قرآن نیست
عاملیت بدعت و تحجر در عرفی شدن دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاوش نظری در کرسی های آزاداندیشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سحر و جادو، طلسم و تعویذ و دنیای زنان در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ایران روزگار قاجار گرایش به خرافات و بهره گیری از طلسمات و تعویذ ها گسترده و عمومی بود. با این حال بیش تر، و یا اساساً، عملی زنانه تعریف می شد. این نگرش ریشه ها و پایه ها و در ادامه آثار و پیامدهایی داشت و مقالة حاضر در صدد است پایه ها و پیامدها را بررسی و درباره چرایی و چگونگی به وجود آمدن این تعاریف پرسش کند. می توان ادعا کرد اساس مرتبط کردن زنان با پدیده خرافاتْ چیرگی فکر و فرهنگی مردسالار بود که زن را ذاتاَ ناقص و ضعیف تلقی می کرد. پیامد این تفکر نیز «زن هراسی» بود که به محرومیت زنان از بدیهی ترین حقوق اجتماعی و مدنی شان، همچون محرومیت از حق رأی در قانون انتخابات مجلس مشروطه، انجامید. از اواسط دوران قاجار پاره ای از نواندیشان و نوگرایان ایرانی به ارتباط معنادار میان عقب ماندگی عمومی جامعه و عقب ماندگی زن ایرانی پی بردند و تلاش کردند با نشان دادن ریشه های اجتماعی و تاریخی مشکلات جامعه، از جمله مسائل و مشکلات زنان، رویکرد و نگاه ذات باورانه سنتی را به چالش بکشند و راه را بر اندیشة اصلاح و ترقی بگشایند.
مکتب تفکیک و تفسیر اثری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتب تفکیک به عنوان مکتبی که مدعی جدایی و تفکیک بین معارف وحیانی و علوم بشری به ویژه فلسفه و عرفان است، در زمینة تفسیر قرآن و نقش سنت در آن، دیدگاه هایی را مطرح میکند که بررسی و تحلیل آن ضروری به نظر میرسد. این مکتب اگرچه از تفسیر اجتهادی به عنوان روش مختار خود در تفسیر سخن به میان میآورد، در بسیاری از موارد به این ادعا پایبند نیست و به نوعی نقشی محوری برای احادیث و روایات در تفسیر قرآن قائل است و سایر منابع تفسیر از قبیل عقل، لغت و ادبیات و حتی خود آیات قرآن در این دیدگاه، در رتبه ای پایین تر از سنت قرار دارند. رهیافت پژوهش حاضر، معطوف به این نکته است که در این مکتب، استفاده از ادلة نقلی برای اثبات موضوعات و مضامین عقلی از جمله در مباحث مربوط به یقین، یکی از نمونه های آن است. حجیت قرآن و قطع و یقین نیز در کنار سنت و به تأیید روایات اثبات میشود. در این مقاله، دیدگاه های تفکیکیان دربارة نقش و کارکرد سنت در تفسیر قرآن، به اجمال مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.
سنت به مثابه خاستگاه عقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی تلقی گادامر از سنت و نسبت میان عقل و سنت می پردازد. ابتدا ضمن اشاره به معنای لغوی واژة سنت، سه تعریف انسان شناسانه، کلامی و سنت گرایانه از سنت ارائه و با یکدیگر مقایسه و در نهایت معنای اصطلاحی مورد نظر گادامر بیان می شود. گادامر که یک فیلسوف احیاگر سنت است دیدگاه خود در خصوص رابطة عقل و سنت را با تحلیل چگونگی نگاه روشنگری و رومانتیسم به عقل و سنت آغاز می کند. درحالی که فیلسوفان عصر روشنگری سنت را در برابر عقل قرار داده و برای پاسداری از حریم عقل، سنت را بی اعتبار کردند، رومانتیسم در واکنشی افراطی به این طرز تلقی ضمن تأیید تقابل عقل و سنت، عقل را به نفع سنت کنار زد. اما این خط کشی جدایی ساز بین دو قلمرو متمایز عقل و سنت با مخالفت جدی فیلسوفانی نظیر مایکل اوکشات، ادموند برک، فردریش فون هایک و گادامر مواجه شد. از نظر این عده نسبت میان سنت و عقل پیچیده تر از آن است که بتوان آنها را در تقابلی واضح قرار داد. سنت نه تنها مانعی برای عقل محسوب نمی شود بلکه از جهاتی مقوم آن نیز هست و بدون سنت عقلی در کار نخواهد بود.
تحلیل انتقادی نظریه حکومتی سنت گرایان در عصر غیبت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان نظام سیاسی شیعی بر امامت استوار است و مسئله سلطنت در آن نه تنها جایگاهی ندارد، بلکه در تنافی با آن نیز هست. از گذشته های دور این پرسش مطرح است که آیا همکاری و همراهی بعضی از علما و فقهای شیعی با برخی از سلاطین به معنای پذیرش نظام سلطنت است؟ در دوره جدید، گفتمانی به نام سنت در برابر مدرنیته و تجدد شکل گرفته است که به جای پذیرش نظام مرسوم حاکمیت سیاسی شیعی به سلطنت اعتقاد دارد و بر آن است که بهترین شکل حکومت در دوره غیبت، سلطنت است. این نگرش در تنافی و تعارض با نظریه ولایت ـ دیدگاه عمده علمای شیعی در عصر غیبت ـ است. در واقع، نگاه سنت گرایان در نظام سیاسی معارض با اسلام فقاهتی است. تحلیل، بررسی و نقد این دیدگاه، رویکرد اصلی این مقاله است.
کارکرد سنت در نمایشنامه الملک هو الملک اثر سعدالله ونّوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میـانه ســده نوزده میـلادی تاکنون، نمایشــنامه عربی ارتباطی تنـگاتنگ با «سنــت» داشــته اسـت. یکـی از مشهورترین نمایشنامه هایی که نویسنده آن از سنت بهره برده است، الملک هو الملک اثر نمایشنامه نویس سوری، سعدالله ونّوس، است. نویسنده، در این اثر، از ساختار داستان «النائم و الیقظان»، یکی از داستان های مشهور هزارویک شب، الهام گرفته است. در این پژوهش برآنیم تا کارکرد سنت در نمایشنامه الملک هو الملک را بررسی، و صور تغییر و تحول آن را ارزیابی کنیم؛ ازاین رو، تمام عناصر این نمایشنامه، از جمله «پیرنگ»، «اندیشه اصلی» (= «اندرینه»)، «شخصیت» ها، «زبان» و «گفت وگو» و غیره را مورد کندوکاو قرار دادیم و چگونگی کارکرد سنت در هریک از آن ها را استخراج نمودیم؛ و به این نتیجه رسیدیم که ونّوس در الهام از داستان «النائم و الیقظان» بسیاری از عناصر این داستان را متحول ساخته است. اهمیت دستیابی به این نتیجه باعث می شود که خواننده نمایشنامه الملک هو الملک به آسانی بتواند وجوه اشتراک و اختلاف نمایشنامه را با اصل آن دریابد و کارکرد سنت در تک تک اجزای آن را نیز درک نماید.
تحلیل و بررسی اصطلاح سنت در نظر سنت گرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم بنیادهای فکری یک اندیشه، کلید فهم آن است. «Tradition / سنت» محوریترین اصل فکری مکتباندیشگی سنت گرایی است. به نظر میرسد این اصل به نحو روشن و خالی از تعقید، دست کم به زبان فارسی، بیان نشده و ازاین رو نیازمند ایضاحی کامل است و این جستار بدین منظور انجام شده است. عنصر اصلی در معنای لغوی «tradition» انتقال و در معنای لغوی سنت، راه و روش است؛ اما انتقال و روش با هم ملازم اند؛ زیرا سنت به لحاظ عرفی، راه و روش یا آداب و عاداتی است که در یک اجتماع نسل به نسلانتقال یافته، از آنها پیروی میشود. با بررسی آثار مختلف سنت گرایانمیتوان چهار معنا برای «Tradition / سنت»یافت: حقایق الوهی مطلق بیصورت و فرازمان و نیز تعین و تجسم صوری آن حقایق در آموزه ها، آیین ها، شعایر، مناسک، نمادها و اسطوره ها که در طول زمان انتقال مییابند تا در دسترس نسل های متمادی بشری قرار گیرند. نفس فرآیند زنده و پویای انتقال سنت و طریق و مجرای خاص آن، دو معنای دیگر سنت در نظر سنت گرایان است.