از میـانه ســده نوزده میـلادی تاکنون، نمایشــنامه عربی ارتباطی تنـگاتنگ با «سنــت» داشــته اسـت. یکـی از مشهورترین نمایشنامه هایی که نویسنده آن از سنت بهره برده است، الملک هو الملک اثر نمایشنامه نویس سوری، سعدالله ونّوس، است. نویسنده، در این اثر، از ساختار داستان «النائم و الیقظان»، یکی از داستان های مشهور هزارویک شب، الهام گرفته است. در این پژوهش برآنیم تا کارکرد سنت در نمایشنامه الملک هو الملک را بررسی، و صور تغییر و تحول آن را ارزیابی کنیم؛ ازاین رو، تمام عناصر این نمایشنامه، از جمله «پیرنگ»، «اندیشه اصلی» (= «اندرینه»)، «شخصیت» ها، «زبان» و «گفت وگو» و غیره را مورد کندوکاو قرار دادیم و چگونگی کارکرد سنت در هریک از آن ها را استخراج نمودیم؛ و به این نتیجه رسیدیم که ونّوس در الهام از داستان «النائم و الیقظان» بسیاری از عناصر این داستان را متحول ساخته است. اهمیت دستیابی به این نتیجه باعث می شود که خواننده نمایشنامه الملک هو الملک به آسانی بتواند وجوه اشتراک و اختلاف نمایشنامه را با اصل آن دریابد و کارکرد سنت در تک تک اجزای آن را نیز درک نماید.