پژوهش هنر

پژوهش هنر

پژوهش هنر سال 12 بهار و تابستان 1401 شماره 23 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

مطالعه تطبیقی هنر کومیکوی ژاپنی و گره چینی ماسوله ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر کومیکوی ژاپن هنر گره چینی ماسوله نماد تزئینات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳ تعداد دانلود : ۲۳۲
کشور ژاپن و استان گیلان به دلیل قرارگیری در اقلیم های مشابه موجب شده تا مشخصه های معماری و هنری یکسانی همچون هنر کومیکو و گره چینی در هر دو منطقه ایجاد شوند. با توجه به آنکه تاکنون پژوهشی درباره مشابهت ها و تفاوت های میان هنر کومیکو و گره چینی صورت نپذیرفته است، تحقیق حاضر در تلاش خواهد بود تا به بررسی مؤلفه های شکل گیری دو هنر بپردازد. نگارندگان با بهره مندی از مطالعات تطبیقی و مقایسه ای، به دنبال پاسخ گویی به این سؤالات هستند؛ چه عواملی در شکل گیری هنر کومیکوی ژاپن و گره چینی ماسوله مؤثر بوده اند؟ نقوش هندسی هنر کومیکوی ژاپن و گره چینی ماسوله در چندین سطح دسته بندی می شوند؟ هنر کومیکوی ژاپن دارای چه شباهت و تفاوت هایی با هنر گره چینی ماسوله است؟ پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و تطبیقی بوده و از تحقیقات کتابخانه ای و میدانی در شناخت گره چینی ها استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که عمده ترین عوامل مؤثر در شکل گیری هنر کومیکو، وجود مفاهیمی همچون؛ اشکال گیاهی، حیوانات، تعاملات فرهنگی با کشورهای چین و هند، البسه سنتی چین و ژاپن، عناصر معماری سنتی و محیط زندگی و زیست محیطی ژاپن است. مفاهیم شکل دهنده گره چینی ها به صورت های؛ اجرام آسمانی، نمادهای مذهبی، اسما و اعداد مقدس، اشکال هندسی ساده و پیچیده، الگوهای غیربومی، نقوش حیوانات و گیاهان بومی ماسوله هستند. از عمده تفاوت ها و شباهت های دو هنر، می توان به وجود ساختارهای هندسی پیچیده ، مصالح ساده و کالبد ظریف تر کومیکو ها نسبت به گره چینی ها اشاره کرد. کاربرد کومیکوها در تقسیم بندی فضاها و گره چینی ها در بازشوها است. اتصالات کومیکوها به صورت کام و زبانه و گره چینی ها به صورت های کام و زبانه و قواره بری است. نتایج پژوهش نشان دهنده وجود شباهت های فرمی، تأثیرپذیری مفاهیم مذهبی، تاریخی، به کارگیری اشکال گیاهی و نقوش جانوری یکسان در هنر کومیکو و گره چینی هستند.
۲.

خوانش وجوه تصویری گروتسک در نقاشی «پیروزی فقر» اثر نیکول آیزنمن بر اساس آرای میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نیکول آیزنمن نقاشی معاصر پیروزی فقر میخائیل باختین گروتسک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۳۰
نیکول آیزنمن نقاش فیگوراتیو معاصر، به نسلی از استادان هنر تعلق دارد که منابع خود را از کاریکاتورهای روزنامه ها و نقاشی های دوران رنسانس به طور یکسان اقتباس کرده و در پی ستردن مرز میان هنر عالی و فرهنگ عامه است. اثر "پیروزی فقر" که یکی از گزنده ترین آثار این هنرمند است، برداشتی معاصر از اثری به همین نام است که توسط هانس هولباین نقاشی شده و دارای فضایی چندلایه، گفت وگویی، تمثیلی، هجوآمیز و گروتسکی است. میخائیل باختین از مهم ترین نظریه پردازان قرن بیستم محسوب می شود که به مطالعه زبان به عنوان یک سیستم و نحوه عملکرد گفت وگو در رابطه با اثراتی پرداخت که از طریق ارتباط ایجاد می کند و پیوندی میان هنر و این برقراری رابطه مشاهده کرد. او کارناوال را که عرصه ای محبوب جهت رها کردن خود در زیاده روی های جسمانی است، واجد فضایی گفت وگویی و یک سنت گروتسکی و مردمی دانست که تصاویر آن در پیوندی تأثیرگذار بین نشاط و خشونت یا کیفیت پایین ماتریالیسم هستند. وی بدن مشترک و تحریف شده گروتسک را در چارچوبی بلندنظرانه و مثبت قرار داده و اذعان داشت چنین بدنی پتانسیل ایجاد بی ثباتی در هنجارهای پذیرفته شده اجتماعی، سیاسی و زیباشناسی را دارا است. در این راستا و با عطف به ویژگی های خاص رئالیسم گروتسک، این پژوهش به خوانش و تحلیل وجوه تصویری نقاشی پیروزی فقر اثر نیکول آیزنمن بر اساس آرای میخائیل باختین پرداخته و از نظر هدف، توسعه ای و از نظر نوع و روش، کیفی و توصیفی- تحلیلی است. یافته های تحقیق آشکارکننده این واقعیت هستند که این هنرمند با به کارگیری هنر خود، به نشان دادن پیروزی طعنه آمیز فقر پس از تصمیم گیری های ضعیف دولت امریکا پرداخته است که مسبب اصلی بحران اقتصادی سال 2008 در این کشور است و به این ترتیب، اعتراض خود را نسبت به سیاست گذاری های غلط، مدیریت ناکارآمد وقت، بی عدالتی و نابرابری در جامعه ابراز نموده است.
۳.

مطالعه تطبیقی نقوش قالی های موجود در نگاره های دوره تیموری ایران با قالی های موسوم به هولباین عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قالی تیموری قالی هولباین طرح قالی نقش قالی گره سرنوشت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۵ تعداد دانلود : ۱۶۱
با آغاز قرن 8 ه.ق./ 14 م. تا پایان سده 10 ه.ق./ 16 م. یکی از دوره های درخشان قالی ایران شکل می گیرد که با توجه به اهمیت این دوره در تغییرات سبکی فرش دستباف به دلیل محدود بودن نمونه های موجود، ابهامات زیادی در زمینه ماهیت قالی ایران در این عصر به وجود آمده اند. با وجود منابع اندک در این عصر، شامل قالی های باقی مانده و نگارگری های دوره تیموری و ترکمانان، سؤال های بی شماری در مورد ساختار قالی ایران در این دوره وجود دارند و همین ابهامات موجب شده که متخصصان حوزه تاریخ فرش غیرایرانی، وجود فرش قبل از عصر صفوی را در هاله ای از ابهام قرار دهند؛ درصورتی که می توان با مطالعه تطبیقی فرش های منقوش در نگاره های این دوران با نمونه های هم عصر در آناتولی، به ارتباط سبکی قالی ایران در این بازه زمانی با قالی آناتولی پی برد. این پژوهش با هدف مقایسه تشابهاتِ فرش های دوره تیموری ایران (911-771 ه.ق./ 1506-1370 م.) با فرش های هولباین ترکیه (حدود 8 تا 12 ه.ق./ 14 تا 17 م.) به منظور بیان روابط سبکی فرش ایران تیموری با فرش آناتولی در این بازه زمانی صورت می پذیرد تا به این پرسش اصلی پاسخ دهد که علت وجود و تداوم ویژگی های مشابه در فرش های دوره های تیموری ایران و عثمانی ترکیه چه بوده است؟ در این راستا، این پژوهش به صورت تطبیقی- تحلیلی، داده های خود را با روش اسنادی و حصول اشباع نظری تأمین کرده و با دسته بندی مؤلفه های تطبیقیِ پیکره ها در سطح توصیف، به تبیین تشابهات آنها در سطح تحلیل پرداخته است. برآیند یافته ها نشان می دهد این ویژگی های مشابه در اصل از ایران به ترکیه راه یافته اند و فرم و محتوای فرش از طریق بافت اجتماعی- فرهنگی و ایدئولوژی حاکم بر طراحان آناتولی، سبکی جدید را مبتنی بر سنت های طراحی فرش در این منطقه، ارائه کرده است. همچنین این برهم کنش متقابل میان هنرمندان ایران و ترکیه، ناشی از قرارگیری در محیط، ایجاد ادراک مشترک میان افراد درگیر و مشارکت آنها در انتقال، آموزش و یادگیری است که حاصل آن، نگاشتن طرح های مشابه فرش است؛ لذا هنرمندان هر دو پیکره مطالعاتی در آموزش و تداوم این قالی ها نقش مهمی را ایفا کرده اند.
۴.

تحیل ابعاد کالبدی و غیرکالبدی اقلیم در دیوارنگاره های معاصر شهر اصفهان براساس مدل مکان پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دیوارنگاری ابعاد کالبدی و غیرکالبدی اقلیم مکان پایدار شهر اصفهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۸۳
رابطه بین ویژگی های اقلیمی و ابعاد کالبدی مکان و فضای شهری، از جمله عوامل مهم در فرآیند طراحی تا اجرای دیوارنگاری است که به خصوص در شهرهای تاریخی می تواند نقشی مؤثر در آراستگی، هماهنگی و وحدت، تداوم و پیوستگی فضایی با بافت تاریخی داشته باشد. در یک دهه اخیر دیوارنگاره هایی در شهر اصفهان اجرا شده که در مطالعه ای میدانی به علت کم توجهی به ابعاد کالبدی و غیرکالبدی، در فرآیند ذکرشده، تأثیرات نامطلوبی را در شکل گیری منظر مطلوب شهری با بافتی تاریخی ایجاد نموده اند. هدف از این پژوهش، شناسایی و تدوین شاخصه ها و زیرشاخصه های مرتبط با ابعاد غیرکالبدی و کالبدی دیوارنگاری در فضای شهری بوده است که با روش توصیفی و تحلیلی و بر اساس مدل مکان پایدار، به شناسایی و تدوین موارد مذکور پرداخته است. نتایج به دست آمده، حاکی از شناسایی دو شاخصه اصلی هستند؛ 1. نوع اقلیم و تأثیرات آب و هوا که شامل زیرشاخصه هایی می شود؛ الف. گونه ها و الگوهای اقلیمی که به تغییرات فصلی آب و هوا در فصول چهارگانه در طراحی و اجرای دیوارنگاره ها نظر دارند، ب. پایداری اقلیمی که انسجام و پایداری و سازگاری اقلیمی در تغییرات میانگین میزان بارندگی و رطوبت حاصله، زاویه و میزان تابش نور آفتاب را در یافتن موقعیت مکانی مناسب دیوارنگاره با اقلیم غیرکالبدی رصد می نماید. 2. مواد و مصالح بوم آورد که شامل زیرشاخصه هایی هستند؛ الف. امکانات بوم شناسانه پایدار که به انواع رنگدانه های طبیعی، معدنی و آلی در کنار بست های طبیعی در دیوارنگاری اشاره دارند، ب. در نظر گرفتن پالت رنگ های دیوارنگاره متناسب با رنگ شاخص محیط و هم سو با ویژگی های اقلیمی، ج. پیوستاری با محیط طبیعی و مصنوع و انعکاس آن در ویژگی های تصویری دیوارنگاره.
۵.

بررسی اصالت رساله مداد الخطوط منسوب به میرعلی هروی در مقایسه با رساله خط و سواد از مجنون رفیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رساله مدادالخطوط میرعلی هروی رساله خط و سواد مجنون رفیقی هروی جعل و تحریف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۴۷
میرعلی هروی (ف. 951 ق.) از بزرگ ترین استادان خط نستعلیق است که حتی در زمان حیات خود نزد پادشاهان و حاکمان ازبک، شبه قاره هند و عثمانی به شهرت بسیار رسیده بود. مجنون رفیقی نیز از خوشنویسان و شاعران هم دوره با او است که مؤلف سه رساله در آموزش خوشنویسی است. او در زمان خود صاحب نام بوده، اما به خاطر نداشتن آثار شناخته شده و چه بسا شاگردان و پیروان برجسته، به مرور شهرت وی کاهش یافته است. منسوب کردن رساله های کهن آموزش خوشنویسی به مشاهیر خوشنویسی، دارای سابقه است. یکی از آنها، انتساب رساله آداب المشق باباشاه اصفهانی به میرعماد قزوینی است. به جهت شهرت عالم گیر میرعلی، رساله "خط و سواد" مجنون رفیقی هروی، پس از دوره صفوی به میرعلی منسوب شده است. این انتساب سبب شده تا پژوهشگران معاصر یقین کنند که رساله ای با نام مدادالخطوط از میرعلی هروی وجود دارد و این خطا باعث شده تا بارها بازنشر شده و مورد استفاده و استناد دانشجویان و پژوهشگران حوزه هنرهای اسلامی قرار گیرد. در این مقاله، فرض بر این است که شخصی با دست کاری جزئی در رساله خط و سواد از مجنون رفیقی، آن را با عنوان مدادالخطوط به نام میرعلی هروی کرده است. این پژوهش با روش کتابخانه ای و مبتنی بر شیوه توصیفی تحلیلی با استفاده از منابع چاپی و دست نوشته های خطی صورت گرفته است. پس از معرفی دو خوشنویس و دو رساله یادشده، با روش مطالعه تاریخی، منابع دست اول در اواخر دوره تیموری و عصر صفوی بررسی شده و سپس متن دو رساله با هم تطبیق داده شده است. در نتیجه، ساختگی بودن این رساله در سده سیزدهم هجری و عدم انتساب آن به میرعلی هروی به اثبات رسیده است.
۶.

نقش محققان آلمانی در شکل گیری مطالعات هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر اسلامی فردریش زاره ارنست هرتسفلد ارنست کونل موزه هنر اسلامی برلین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۵۲
در آغاز قرن نوزدهم با افزایش علاقه مندی مردم اروپا به مشرق زمین، اولین مقالات درباره فرهنگ کشورهای اسلامی در آلمان منتشر شدند. در نیمه سده نوزدهم، مدخل هایی از دانش نامه های آلمانی به هنر اسلامی اختصاص یافتند و از اواخر همین قرن، اولین کتاب های مستقل درباره تزئینات و معماری اسلامی ظاهر شدند. از آنجا که این مطالب توسط مورخان هنر اروپا نوشته می شدند، آثار هنر اسلامی را بر اساس اصول زیباشناختی اروپایی تحلیل می کردند. از اوایل سده بیستم به دنبال برگزاری نمایشگاه های بزرگ هنر اسلامی و حفاری های باستان شناسی، مطالعات علمی در این حوزه آغاز شدند. نمایشگاه "شاهکارهای هنر محمدی" که در سال 1910 در مونیخ برگزار شد را می توان نقطه عطفی در پژوهش های این رشته در دنیای غرب تلقی نمود. محققانی مانند؛ فردریش زاره، ارنست کونل، ارنست هرتسفلد و ریچارد اتینگهاوزن، نقش مهمی در این راه ایفا کردند. این مقاله که با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای و به شیوه تاریخی انجام شده است، با جست وجو در میان کتاب ها و مقالات آلمانی زبان منتشرشده در سده های نوزدهم و بیستم، در پی پاسخ گویی به سؤالاتی مانند نحوه شکل گیری و سیر تکامل این مطالعات در آلمان است. باید گفت که در پژوهش های پراکنده سده نوزدهم نمی توان سیر تکاملی مشخصی را شناسایی کرد. دو دهه آغازین سده بیستم، دوره معرفی و دسته بندی آثار هنر اسلامی بوده است. در دهه سوم، مطالعات آیکونوگرافیک در مؤسسه واربورگ در هامبورگ رواج یافتند و پس از قدرت گرفتن حزب نازی، اتینگهاوزن آن را ادامه داد. در سایر کشورهای اروپایی، پژوهش های تاریخ هنر اسلامی پس از جنگ جهانی اول آغاز شدند.