مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
دانش آموز
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۹ زمستان ۱۴۰۲شماره ۳۶
243 - 217
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه ساختاری بین سیستم های مغزی رفتاری و نظم جویی شناختی هیجانی با وابستگی به شبکه های اجتماعی در دانش آموزان بود. روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری شامل دانش آموزان مقطع دوم متوسطه می باشند. برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده (17 متغیر) و تخصیص ضریب 15 برای هر متغیر مشاهده شده تعداد 261 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های سیستم های مغزی رفتاری کارور و وایت (1994)، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (۲۰۰۱) و پرسشنامه وابستگی به شبکه های اجتماعی خواجه احمدی و همکاران (۱۳۹۵) پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS 18 و Amos 24 انجام شد. یافته ها نشان داد سیستم فعال ساز رفتاری با وابستگی به شبکه های اجتماعی رابطه مثبت و معنادار و سیستم بازداری رفتاری با وابستگی به شبکه های اجتماعی رابطه منفی و معنادار و نظم جویی شناختی هیجانی منفی با وابستگی به شبکه های اجتماعی رابطه مثبت و معنا دار و نظم جویی شناختی هیجانی مثبت با وابستگی به شبکه های اجتماعی رابطه منفی و معنا دار دارد. همچنین نظم جویی شناختی هیجانی میانجی گر رابطه سیستم های مغزی رفتاری و وابستگی به شبکه های اجتماعی است. مدل پژوهش نیز تأیید شد و به طورکلی 75 درصد از واریانس وابستگی به شبکه های اجتماعی توسط سیستم های مغزی رفتاری و نظم جویی شناختی هیجانی قابل تبیین می باشد.
ساخت و رواسازی پرسشنامه چند عاملی انگیزش تحصیلی نسخه ویژه دانش آموزان سال اول مقطع متوسطه اول شهر سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ساخت و رواسازی پرسشنامه چند عاملی انگیزش تحصیلی بود که ابعاد مختلف انگیزشی را در این دانش آموزان بررسی می کند. روش: جامعه آماری پژوهش همه دانش آموزان سال اول مقطع متوسطه اول شهر سمنان بودند. 580 دانش آموز به شیوه تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. همه آنها پرسشنامه چند عاملی انگیزش تحصیلی سمنان را تکمیل کردند. اندازه های مؤلفه های آموزشی مانند نمره انضباط، فراونی غیبت از مدرسه و معدل دانش آموزان جمع آوری شد. همبستگی عامل ها، مؤلفه های آموزشی و تحلیل اعتبار برای بررسی ویژگی های روان سنجی و تحلیل عاملی تأییدی برای بررسی مدل اندازه گیری و ساختار روابط درونی گویه ها استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد در مقایسه با چهار مدل رقیب، یک مدل نه عاملی با پرسشنامه چند عاملی انگیزش تحصیلی سمنان برازنده بود. رابطه عامل های انگیزشی با مؤلفه های آموزشی در جهت مورد انتظار بود. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که پرسشنامه چند عاملی انگیزش تحصیلی سمنان ویژگی های روان سنجی مناسبی دارد و می تواند به عنوان ابزاری تشخیصی و پژوهشی مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه ارزشیابی برای یادگیری و استفاده دانش آموزان از راهبردهای شناختی و فراشناختی: یک مدل چند سطحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی رابطه ارزشیابی برای یادگیری و استفاده دانش آموزان از راهبردهای شناختی و فراشناختی در سطوح دانش آموز، کلاس و مدرسه بود. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی است. در این مطالعه 888 دانش آموز مقطع متوسطه اول شهر همدان، در سال تحصیلی 95-94 به روش نمونه گیری خوشه ای از بین 26956 نفر انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده های پژوهش، پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناسی، پرسشنامه ارزشیابی برای یادگیری ویژه دانش آموز (SAfL) ساخته پت- ال (2013) و پرسشنامه یادگیری خودگردان ساخته وندولد، وان کر و راسل (2013) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و مدل های چندسطحی استفاده شد. یافته ها نشان داد بین ارزشیابی برای یادگیری و یادگیری خودگردان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد که این رابطه تحت تأثیر سطح کلاس است و سطح مدرسه تأثیری بر شدت این رابطه ندارد. نتایج این پژوهش بر اهمیت ارزشیابی در واگذاری مسئولیت یادگیری به دانش آموزان تأکید می کند. ارزشیابی می تواند ابزاری قدرتمند برای پیشبرد استفاده دانش آموزان از راهبردهای شناختی و فراشناختی باشد
عوامل بازدارنده شرکت دانش آموزان دختر در فعالیت های ورزشی خارج از مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۵
213 - 230
هدف از انجام این تحقیق، بررسی عوامل بازدارنده شرکت دانش آموزان در فعالیت های ورزشی خارج از مدرسه بود. جامعه آماری این تحقیق توصیفی تحلیلی که به شکل پیمایشی انجام شد، کلیه دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی شهر اراک بودند(13262 نفر) که بر اساس جدول برآورد حجم نمونه مورگان 372 نفر از آنها به صورت نمونه گیری تصادفی سهمیه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی محتوایی آن توسط متخصصان و اعضای هیات علمی تربیت بدنی و روایی سازه آن از طریق تحلیل عاملی تایید شد و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید (893/0 = α). این پرسشنامه دارای 39 سوال در هفت مولفه شامل عوامل بازدارنده ساختاری، فردی، بین فردی، مالی، اجتماعی- فرهنگی، اماکن ورزشی و مدیریتی در طیف 5 ارزشی لیکرت بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون رتبه ای فریدمن تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که عوامل بازدارنده شرکت دانش آموزان در فعالیت های ورزشی خارج از مدرسه به ترتیب عبارت بودند از: عوامل مرتبط با اماکن ورزشی، مالی، بین فردی، مدیریتی، اجتماعی و فرهنگی، ساختاری و فردی. بر این اساس پیشنهاد می شود تدابیر و اقدامات لازم برای رفع عوامل بازدارنده شرکت دانش آموزان دختر در فعالیت های ورزشی خارج از مدرسه به عمل آید.
بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های معنوی بر احساس تنهایی و امنیت روانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۶
159 - 174
کاهش احساس تنهایی به عنوان یک ناکارآمدی روانشناختی و ارتقای امنیت روانی به عنوان یکی از نیازهای اساسی بشر در راستای بالا بردن سلامت روان برای نوجوانان اهمیت بسزایی دارد. بنابراین هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های معنوی بر میزان احساس تنهایی و امنیت روانی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول است. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری دراین پژوهش، تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهرستان ساری می باشد که براساس آمار آموزش وپرورش تعداد آنان 3285 نفرمی باشد. نمونه آماری با حجم 44 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 22 نفره مورد آزمایش و کنترل قرار گرفتند. قبل از شروع آموزش از هر دو گروه پیش آزمون با پرسشنامه های احساس تنهایی آشروهایمل ورنشاو(1984) و امنیت روانی مزلو(2004) گرفته شد و بعد ده جلسه آموزش مهارت های معنوی براساس کتاب ویژه مربیان باعنوان "آموزش مهارت های معنوی" از دکتربوالهری و همکاران به گروه آزمایش به صورت یکباردرهفته به مدت یک ساعت به صورت گروهی انجام شد. پس ازآموزش، از هر دوگروه پس آزمون گرفته شد و در پایان بعد از یک ماه پیگیری، تست فالوآپ از هر دوگروه گرفته شد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یک عاملی استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت معناداری میان نمرات دو گروه در مرحله پس آزمون و پیگیری وجود داشت. همچنین، اثربخشی آموزش مهارت های معنوی بر امنیت روانی بیشتر از احساس تنهایی بود. هرچه فرد احساس صمیمیت و نزدیکی بیشتری را نسبت به خدا داشته باشد و بر این باور باشد که خداوند بندگان خود را دوست دارد و آنها را مورد عنایت و رحمت خویش قرارمی دهد و در سختی ها به آنها یاری می رساند، احساس آرامش بیشتری دارد و هیجانات منفی مانند احساس تنهایی در او کاهش پیدا خواهد یافت (کرکپاتریک ،1999). آزمودنی با کسب مهارت های معنوی می آموزد که خداوند اساس ایمنی است. از این رو، احساس قدرت می کند و در لحظات اضطراب وترس، اعتماد به نفس بالایی ازخود نشان می دهد و با تکیه بر موجودی که برعزت واقتدار اوهیچ نقصی نمی رسد، قادر مطلق و توانمند به انجام هرکاری است و نقص ها و ضعف های آنهایی را که به اوتکیه می کنند جبران می کند، ازلحاظ امنیت روانی، دارای اعتماد به نفس بالا، امنیت وعدم نگرانی وترس ازآینده می شود.
بنابراین پیشنهاد می شود با بکار گیری آموزش مهارت های معنوی مانند خودآگاهی، توکل، ذکر، بخشش و حل مسئله به افزایش متغیرهای روانشناختی وامنیت روانی و کاهش هیجانات منفی در دانش آموزان کمک کرد.
تأثیر برنامه بازآموزی اسنادی بر اسنادهای شخصی و اضطراب ریاضی دانش آموزان دختر دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵۸
141 - 156
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر برنامه بازآموزی اسنادی بر اسنادهای شخصی و اضطراب ریاضی دانش آموزان دختر دوره متوسطه بود. طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهرستان میبد بود که از میان آنان 200 دانش آموز دختر به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. 40 دانش آموز دارای اضطراب ریاضی سطح بالا به شیوه تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های اضطراب ریاضی(پلیک و پارکر، 1982) و سبکهای اسنادی(پیترسون و همکاران، ۱۹۸۲) بود. یافته ها نشان دادند که برنامه بازآموزی اسنادی موجب تغییر اسناد در موقعیت مثبت ( 0/001 >p) و منفی ( 0/040 >p)، در اضطراب یادگیری ریاضی(0/001 >p)، و اضطراب سنجش ریاضی(0/001 >p) در دانش آموزان شده است. اضطراب یادگیری ریاضی می تواند تا حدودی تحت تأثیر اسنادهای شخصی باشد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر برنامه بازآموزی اسنادی می تواند به منزله راهبردی مؤثر برای ایجاد تغییرات مثبت در اسنادهای شخصی دانش آموزان دارای اضطراب ریاضی مؤثر واقع شود.
تحلیل جامعه شناختی اولویت های تربیت شهروند مطلوب در اسناد رسمی و واقعیت اجتماعی مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۶ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
169 - 179
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های شهروندی مطلوب از نظر نظام رسمی جمهوری اسلامی و میان دانش آموزان انجام گرفت.روش: روش مطالعه این پژوهش کمی-کیفی بود که برمبنای آن نخست با مرور اسناد رسمی(قانون اساسی و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش) با منطق روش تحلیل محتوای کیفی، مؤلفه های تربیت شهروندی مطلوب مدنظر نظام جمهوری اسلامی ایران به صورت نظری، فیش برداری شد. سپس فرایند کدگذاری کیفی روی آنها انجام گرفت. در ادامه برای شناسایی جایگاه مؤلفه های شهروندی و نمود آنها در بین دانش آموزان(واحد تحلیل)، از میان معلمان متوسطه پسرانه شهر تهران به عنوان واحد مشاهده به روش پیمایش و با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، نمونه ی 210 نفری انتخاب شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه خودساخته جمع آوری گردید که مقدار الفای آن 82/. در سطح قابل قبولی بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارspss و با استفاده تحلیل عامل اکتشافی و در سطح معناداری 0.05 انجام شد.یافته ها: در این پژوهش با واکاوی مفهومی اسناد مورد مطالعه، مشخص شد که تمامی مؤلفه های تربیت شهروندی در جمهوری اسلامی ایران با محوریت دین و رسیدن به قرب الهی مفهوم سازی شد. براین اساس شهروند در حوزه دینی با شاخص های اعتقادی، عبادی، شناختی و در حوزه اجتماعی با شاخص های منفعت اجتماعی، مشارکت و نقش آفرینی مجزای اجتماعی مطلوب به شمار می آید. با بررسی محورهای شهروندی در بین دانش آموزان مؤلفه ی اعتماد و مسئولیت پذیری با (مقدارویژه 012/6 و تعهد دینی و سازمانی با مقدار ویژه 073/2 بیشترین نمود را در بین دان آموزان داشتند. نتیجه گیری: با بررسی نسبت داه های دو بخش کمی و کیفی می توان نتیجه گرفت لزوم توجه به اولویت های تربیت دانش آموزان به عنوان شهروندان آینده می تواند به هم گرایی دورنی نظام رسمی و واقعیت جامعه کمک کند.
شناسایی عناصر و شاخص ها و اعتباریابی الگوی جامع برنامه درسی آنلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
418 - 433
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه با توجه به رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، اهمیت بهره گیری از برنامه درسی آنلاین افزایش پیدا کرده است. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی عناصر و شاخص ها و اعتباریابی الگوی جامع برنامه درسی آنلاین بود.روش: این مطالعه کاربردی از نوع کیفی بود که با روش سنتزپژوهی انجام شد. در پژوهش حاضر از میان پژوهش های مرتبط با حیطه پژوهش تعداد 75 مورد با روش هدفمند انتخاب و یادداشت برداری از آنها جهت دستیابی به یک جمع بندی مناسب درباره الگوی جامع برنامه درسی آنلاین صورت پذیرفت. همچنین، برای بررسی اعتباریابی الگوی مذکور از 32 نفر از خبرگان استفاده شد که آنان درباره اهمیت هر یک از 31 پرسش درباره اعتبار الگوی جامع برنامه درسی آنلاین نظر دادند. در نهایت، داده ها با روش های سنتزپژوهی و دلفی فازی تحلیل شدند.یافته ها: یافته های سنتزپژوهی نشان داد که برای برنامه درسی آنلاین 174 شاخص در 13 عنصر شامل اهداف (با 10 شاخص)، دانش آموز (با 12 شاخص)، معلم (با 14 شاخص)، محتوا (با 15 شاخص)، پشتیبان (با 12 شاخص)، گروه بندی (با 17 شاخص)، حضور (با 11 شاخص)، فناوری (با 11 شاخص)، زمان (با 11 شاخص)، محیط یادگیری (با 12 شاخص)، تعامل (با 23 شاخص)، مواد و منابع (با 8 شاخص) و ارزشیابی (با 18 شاخص) شناسایی شد. یافته های دلفی فازی در دور دوم نشان داد که از 31 پرسش درباره اعتباریابی الگوی جامع برنامه درسی آنلاین، الگوی مذکور دارای اعتبار مناسبی بود.نتیجه گیری: الگوی جامع و معتبر برنامه درسی آنلاین این مطالعه می تواند توسط متخصصان و برنامه ریزان درسی جهت بهبود آموزش آنلاین مورد استفاده قرار گیرد.
نقش واسطه ای سیستم خودهای انگیزشی زبان در رابطه بین باورهای معرفت شناختی و اضطراب نوشتن زبان دوم در دانش آموزان متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اضطراب زبان یکی از موضوعات مهمی است که یادگیرندگان هنگام یادگیری یک زبان خارجی ممکن است سطوح مختلفی از آن را تجربه کنند. در بین مهارت های مختلف زبان، مهارت نوشتن با توجه به اهمیت آن می تواند اضطراب بیشتری ایجاد کنند و بر عملکرد زبان آموزان تأثیر زیادی داشته باشد. بنابراین این پژوهش نقش واسطه ای سیستم خودهای انگیزشی زبان در رابطه بین باورهای معرفت شناختی و اضطراب نوشتن زبان دوم را در دانش آموزان متوسطه دوم مورد بررسی قرار داد. روش تحقیق از نوع هم بستگی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را تمام دانش آموزان دوره متوسطه دوم تشکیل دادند که تعداد 203 دانش آموز به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه های سیستم خودهای انگیزشی زبان پاپی (2010)، اضطراب نوشتن زبان دوم چنگ (2004) و فرم کوتاه باورهای معرفت شناختی شومر (1999) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که باورهای معرفت شناختی بر اضطراب نوشتن زبان دوم و سیستم خودهای انگیزشی زبان بر اضطراب نوشتن زبان دوم اثر مستقیم دارند. همچنین، باورهای معرفت شناختی از راه سیستم خودهای انگیزشی زبان بر اضطراب نوشتن زبان دوم اثر غیرمستقیم دارند. مدل پژوهش نیز تأیید شد و نتیجه نشان داد مدل های اندازه گیری متغیرها از برازش خوبی دارند و 45 درصد واریانس اضطراب نوشتن زبان توسط متغیرهای پزوهش تبیین می شوند. براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که بین متغیرهای باورهای معرفت شناختی، سیستم خودهای انگیزشی زبان و اضطراب نوشتن زبان دوم به صورت مستقیم و غیرمستقیم رابطه علّی وجود دارد و نقش واسطه ای سیستم خودهای انگیزشی زبان در رابطه بین باورهای معرفت شناختی و اضطراب نوشتن زبان دوم تأیید شد.
بررسی میزان رابطه خودباوری با سرمایه روانشناختی در ورزشکاران دانش آموز در دوره کرونا
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان همبستگی بین خودباوری و سرمایه روانشناختی ورزشکاران (دانش آموزانی با سابقه فعالیت ورزشی مداوم حداقل یک سال) در دوران کرونا بوده است. جامعه آماری این پژوهش 200 ورزشکار دانش آموز پسر می باشد که به شیوه تصادفی انتخاب و بین آنها دو پرسشنامه خودکارآمدی و سرمایه روانشناختی توزیع شد. داده ها توسط آزمون های همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و نرم افزار SPSS نسخه 24 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین سرمایه روانشناختی و خودباوری با 99 درصد اطمینان (01/0=α) و ضریب همبستگی 369/0 رابطه مثبت معنادار وجود دارد. خودباوری و زیرمولفه های سرمایه روانشناختی (خودکارامدی، امیدواری، تاب اوری و خوش بینی) در سطح معناداری (01/0=α) 99 درصد اطمینان بوده است و ضریب همبستگی هر کدام به ترتیب 196/0، 254/0، 20/0 و 571/0 می باشد. همچنین، میانگین سرمایه روانشناختی برابر با 63/108 و میانگین خودباوری 56/27 می باشد. همچنین در زیرمقیاس های سرمایه روانشناختی، 25/29(خودکارآمدی)، 54/27(امیدواری)، 78/26(خوش بینی) و 97/24(تاب آوری) از بیشترین به کمترین میانگین را دارا می باشند. با توجه به نتایج می توان استنباط کرد که رابطه مثبت بین آنها برقرار است و سرمایه روانشناختی و مقیاس های آن عامل مهمی برای خودباوری افراد در شرایط حاد استرس زا مانند زمان شیوع ویروس کووید 19 می باشد و هر چقدر سرمایه روانشناختی دانش آموزان ورزشکار قوی تر و پررنگ تر باشد، خودباوری بیشتری در آنها دیده می شود.
شناسایی عوامل مؤثر بر قلدری در مدرسه: تحلیل کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلدری، مشکل رفتاری پیچیده ای است که در بیشتر مدارس به چشم می خورد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر قلدری در مدرسه با استفاده از تحلیل کیفی انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است. نمونه گیری استفاده شده در این پژوهش، نمونه گیری خوشه ای و با شیوه ی نمونه گیری هدفمند بود. منبع اصلی جمع آوری اطلاعات، انجام مصاحبه های عمیق با خبرگان، مدیران، معلمان و متخصصین حوزه آموزش و پژوهش تا دستیابی به اشباع نظری بوده است. در مجموع 19 مصاحبه انجام شد. پس از جمع آوری اطلاعات، کدهای مربوط به مصاحبه های مکتوب با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل شدند. یافته های پژوهش که پس از انجام مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی، مدل نهایی پژوهش است. نشان می دهد عوامل موثر بر قلدری در مدرسه با 66 کد و در 6 مقوله عوامل فردی، عوامل آموزشگاهی، عوامل خانوادگی، مسائل مربوط کلاس درس، دوستان و همسالان و عوامل محیطی است. که با کاربست عوامل شناسایی شده می توان برای درمان و کاهش قلدری در مدرسه مهارت هایی به دانش آموزان آموخت تا با استفاده از آن ها بتوانند بر قلدری خود غلبه کنند.
نقش تشخیصی خودبازداری، معنا در زندگی و افسردگی در احتمال خودکشی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
131 - 143
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف متمایز ساختن دانش آموزان با احتمال خودکشی بالا و پایین از یکدیگر، بر اساس مؤلفه های خودبازداری، معنا در زندگی و افسردگی انجام شد. روش پژوهش حاضر علی_ مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان اسکو در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با توجه به جدول کرجسی و مورگان، 766 نفر از آنها با دو روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و روش هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس خودبازداری وینبرگر و شوارتز (1990)، مقیاس معنا در زندگی استگر و همکاران (2006)، پرسشنامه افسردگی بک (1966) و پرسشنامه احتمال خودکشی کال و گیل (2002) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار 22spss و آزمون تحلیل تشخیصی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های تحلیل تشخیصی، منجر به یک تابع تشخیص معنادار شد که طبق این تابع متغیر افسردگی و مؤلفه های کنترل تکانه و مسئولیت پذیری دارای بالاترین توان تمایز بودند. مؤلفه های بعدی متمایزکننده گروه ها به ترتیب مؤلفه های کنترل خشم، وجود معنا، جست وجوی معنا و مراعات دیگران بودند (01/0< p). همچنین نتایج تحلیل تشخیصی نشان داد که بیشتر دانش آموزان با احتمال خودکشی پایین با بالاترین درصد تشخیص (8/89 درصد) به درستی از دیگر دانش آموزان متمایز شده بودند و 9/84 درصد از افراد دو گروه طبق تابع به دست آمده به طور صحیح مجدداً طبقه بندی شده بودند. نتایج این طبقه بندی مجدد نشانگر توان متغیرهای یادشده در تمایز میان دانش آموزان با احتمال خودکشی بالا و پایین بود؛ لذا به متولیان عرصه تعلیم و تربیت پیشنهاد می شود که برنامه هایی را در راستای ارتقای مهارت های خودبازداری و معنابخشی به زندگی دانش آموزان در نظر بگیرند.
پیامدهای اجرای برنامه درسی تلفیقی علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
73 - 112
حوزههای تخصصی:
روند کنونی در یادگیری برنامه درسی علوم بیشتر به سمت یادگیری میان رشته ای (تلفیقی) گرایش دارد. بنابراین، هدف این مقاله برداشتن گامی در جهت معرفی هرچه بیشتر این رویکرد نوین آموزشی و ارائه تصویری روشن، جهت عملیاتی کردن این چهارچوب در سیستم آموزشی است. این پژوهش از نوع توصیفی است و روش این پژوهش مرور نظام مند می باشد. جامعه پژوهش متشکل از 270 مقاله درباره پیامدهای اجرای برنامه درسی تلفیقی علوم تجربی بود، که بین سال های 2010 تا 2019 میلادی در مجلات معتبر علمی Indexed Scopus, Google Scholar, Springlink, Science Direct ارائه شده بودند. نمونه پژوهش، شامل 28 مقاله بود، که به صورت هدف مند و بر اساس غربال گری در مراحل مختلف، مورد مطالعه عمیق و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که علوم تلفیقی در کشورهای مختلف اجرا شده است؛ با وجود این، اجرای علوم تلفیقی آن طور که انتظار می رفت، موفقیت آمیز نبوده است. شناخت نداشتن دانش آموزان نسبت به تلفیق، مرتبط نبودن سوابق آموزشی معلمان با تلفیق، به روز نبودن کتاب های درسی و همچنین گسترده نبودن برنامه درسی در سطح وسیع، از جمله مشکلات در اجرای برنامه درسی تلفیق بوده است؛ بنابراین آگاهی از اجرای برنامه درسی تلفیق علوم در ارتقای مهارت های دانش آموزان مؤثر است.
نقش احساس تعلق به مدرسه در رابطه تعامل معلم-دانش آموز و تاب آوری تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
72 - 57
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی احساس تعلق به مدرسه در رابطه بین تعامل معلم-دانش آموز و تاب آوری تحصیلی در بین دانش آموزان متوسطه دوم طراحی شد. روش پژوهش توصیفی از نوع هم بستگی به روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان ثلاث باباجانی به تعداد 430 نفر بود که تعداد 205 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه تعامل معلم-دانش آموز موری و زواک (2011)، پرسش نامه احساس تعلق به مدرسه بری، بتی و وات (2004) و پرسش نامه تاب آوری تحصیلی مارتین (2006) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی تحت نرم افزار اس پی اس اس نسخه 23 و برای بررسی برازش مدل پژوهش نیز از نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد تعامل معلم-دانش آموز بر تاب آوری تحصیلی تأثیر مثبت و مستقیم دارد، احساس تعلق به مدرسه بر تاب آوری تحصیلی تأثیر مثبت و مستقیم دارد و تعامل معلم-دانش آموز بر احساس تعلق به مدرسه تأثیر مثبت و مستقیم دارد؛ همچنین تاب آوری تحصیلی در رابطه بین تعامل معلم-دانش آموز و تاب آوری تحصیلی نقش میانجی دارد؛ بنابراین می توان گفت که تعامل معلم-دانش آموز و احساس تعلق به مدرسه از متغیرهای مهم و مؤثر بر تاب آوری تحصیلی است که لازم است مورد توجه پژوهشگران حوزه تعلیم و تربیت قرار گیرد و برای طراحی اقدامات پیشگیرانه در جهت افزایش تاب آوری تحصیلی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر خودکارآمدی و مسئولیت پذیری در دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان عسلویه
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
210 - 225
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: برای جلوگیری از مشکلات تحصیلی و روانی-هیجانی در دانش آموزان، شناسایی عوامل مرتبط و اقدامات آموزشی-درمانی امری حیاتی تلقی می گردد. لذا این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر خودکارآمدی و مسئولیت پذیری در دانش آموزان مقطع ابتدایی اجرا شد.روش شناسی پژوهش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مشغول به تحصیل در مقطع ابتدایی شهرستان عسلویه در سال تحصیلی 1403- 1402 بود، که تعداد 30 آزمودنی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه انتصاب تصادفی در دو گروه مساوی (آزمایش، 15 نفر و کنترل، 15 نفر) گمارش شدند. برای گردآوری داده ها علاوه بر چک لیست اطلاعات جمعیت شناختی، از پرسشنامه خودکارآمدی (موریس، 2001) و پرسشنامه مسئولیت پذیری (لوئیس، 2001) استفاده شد. داده ها با روش های آمار توصیفی و آنالیز کوواریانس با نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه آموزش ذهن آگاهی باعث افزایش نمره کل خودکارآمدی(515/89=F، 000/0=P و 547/0=η) و افزایش نمره کل مسئولیت پذیری(737/77=F، 000/0=P و 479/0=η) و هر یک از مؤلفه های آن ها در افراد گروه آزمایش شده است، اما در میانگین نمرات این مؤلفه ها در افراد گروه کنترل طی مراحل مختلف سنجش، تغییر معناداری از نظر آماری مشاهده نشد.نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی آموزش ذهن آگاهی، روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی می توانند از این رویکرد درمانی به منظور توانمندسازی روانشناختی و کاهش آسیب در دانش آموزان استفاده کنند.
تشویق و تنبیه در آموزش مجازی از دیدگاه معلمان نمونه دوره ابتدایی شهرستان نی ریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تعلیم و تربیت دانش آموزان همواره باید از روش ها و ابزارهای تربیتی فراوانی بهره گرفت و در این بین تشویق کردن و تنبیه کردن از مهمترین ابزارهای سیستم آموزش برای تربیت صحیح دانش آموزان در مدارس است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی با روش پدیدارشناسی، شیوه-های انجام تشویق و تنبیه در آموزش های مجازی را مورد بررسی قرار داد. قلمرو پژوهش شامل معلمان نمونه شهرستان نی ریز بود و مشارکت کنندگان با استفاده از نمونه گیری هدفمند (موارد مطلوب) انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. بدین صورت که پس از مصاحبه با 10 معلم، اشباع داده ها حاصل شد. داده های به دست آمده مطابق کدگذاری اشتراوس و کوربین تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد استفاده از شیوه های متنوع تشویق و تنبیه، رعایت اعتدال، استفاده از شیوه های بدیع، استفاده از چارچوب رفتاری درست در کلاس مجازی از مضامین اصلی به شمار می آید. همچنین به منظور غنای آموزش مجازی، ساخت استیکر از مخاطبان و توجه خاص به تفاوت های فردی آنان از سوی مشارکت کنندگان طرح شد. جهت حفظ انگیزه یادگیری فراگیران و جلوگیری از کج روی ها در آموزش های مجازی استفاده از تشویق و تنبیه ضرورتی انکارناپذیر است.
بررسی افت تحصیلی یکی از دانش آموزان پایه دهم رشته انسانی: اقدام پژوهی برای بهبود عملکرد تحصیلی
منبع:
تجارب معلمی و مطالعات کارورزی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
92 - 107
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: این پژوهش با هدف حل مسئله افت تحصیلی یکی از دانش آموزان پایه دهم رشته انسانی در مدرسه نمونه تقوی شهرستان بیرجند در سال تحصیلی 1403-1402 انجام شده است.روش ها: این پژوهش با استفاده از روش اقدام پژوهی انجام شده و داده های آن از طریق مشاهده و مصاحبه جمع آوری گردید.یافته ها: یافته ها نشان داد که عواملی مانند کمبود اطلاعات در زمینه روش های مطالعاتی، کاهش تمرکز، افزایش استرس و کاهش انگیزه می توانند منجر به افت تحصیلی شوند. برای حل این مسئله، پژوهشگر با استناد به پیشینه نظری و عملی، راه حل هایی شامل تقویت مهارت های مطالعاتی، افزایش انگیزه درونی دانش آموز، آموزش مهارت های برنامه ریزی درسی و مدیریت زمان ارائه داد. نتایج: نتایج نشان داد که اجرای راه حل ها به بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموز، افزایش انگیزه و اعتمادبه نفس او و کاهش استرس منجر می شود. این تحقیق پیشنهاد می کند که معلمان و مدیران مدارس از این روش ها برای بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان استفاده کنند و به نیازهای فردی آن ها توجه ویژه ای داشته باشند. استمرار در اجرای این راه حل ها و پایبندی دانش آموزان به آن ها نیز از اهمیت بالایی برخوردار است تا نتایج مثبت بلندمدت حاصل شود.
تأثیر فضای مجازی و تکنولوژی های نوین بر سلامت روان و سبک زندگی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با بررسی تأثیرات مثبت و منفی فضای مجازی و تکنولوژی های نوین بر سلامت روان و سبک زندگی دانش آموزان در دوره دوم ابتدایی صورت گرفته است .این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره دوم ابتدایی بود که حدود500 نفر که در سال تحصیلی 1402-1401 در استان تهران منطقه رودهن مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری با توجه جدول کرجسی و مورگان 350نفر برآورد شد که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه آسیب های فضای مجازی و تکنولوژی های نوین استفاده شده است . در این پژوهش بعد از تایید روایی، پایایی هر یک از پرسشنامه ها به ترتیب80/0، 82/0 محاسبه گردید. برای تجزیه وتحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. در سطح توصیفی از شاخص هایی مانند میانگین، واریانس، انحراف استاندارد، فراوانی و درصد استفاده شد. برای آزمون فرضیه ها پژوهش از روش آزمون تی تک نمونهای، تحلیل فریدمن استفاده شد؛ و به کمک نرم افزار.22 اس پی اس اس استفاده گردید. نتایج حاکی ازآن است که فضای مجازی آسیب هایی چون شکاف نسل ها، اعتیاد به فضای مجازی، انزوای اجتماعی، تعارض ارزش ها و... را درپی دارد.
تبیین اهمیت جایگاه «آگاهی» در فلسفه ی تربیت معلم (دانش آموز بودن چه کیفیتی دارد)؟
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
34 - 41
حوزههای تخصصی:
نوع نگرش معلم به دانش آموز رکن رکینی در تعلیم و تربیت است که در طول مدت تدریس، چون نقشه ی راه اوست. یکی از وظایف فلسفه ی تربیت معلم ارائه ی دیدگاهی صحیح نسبت به دانش آموز است. هدف از تألیف این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی به نگارش درآمده، تبیین اهمیت جایگاه «آگاهی» در فلسفه ی تربیت معلم است. یافته های پژوهش اجمالاً حاکی از آن است که معلم به لحاظ فلسفی هیچ راهی ندارد برای اثبات اینکه آیا دانش آموز وی ذهن دارد یا خیر، اما شهودی قوی در ما وجود دارد که دیگر انسان ها ازجمله دانش آموزان نیز مانند ما دارای ذهن هستند. بنابراین، معلم باید از منظر عاطفی با دانش آموز همدلی کند و خود را به جای او قرار دهد. با چنین فرض و نگرشی است که راه نه برای آموزش صرف، بلکه برای تربیت انسانی فراهم می شود. بی تردید، چنین نگرشی نتایج بسیار مهمی در برنامه ی درسی، روش تدریس، نحوه ی ارزشیابی و ... دارد که برای آشنایان با مکاتب تربیتی بی نیاز از ذکر است.
بازشناسی مؤلفه های راهبردهای یاددهی - یادگیری در آموزش وپرورش بر مبنای فلسفه هستی گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه و عمل در تربیت معلمان سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
242 - 221
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، طراحی راهبردهای یاددهی - یادگیری در آموزش وپرورش بر مبنای فلسفه هستی گرا بوده است روش ها : رویکرد پژوهش حاضر، کیفی و روش مورداستفاده، مطالعه موردی کیفی است. مشارکت کنندگان؛ استادان، متخصصان و معلمان آشنا به مکتب هستی گرایی بودند که به صورت هدفمند با 25 نفر به اشباع نظری رسید. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مضمون (فراگیر، سازمان دهنده و پایه) صورت گرفت. به منظور اعتبار داده ها در پژوهش حاضر از مسیر ممیزی استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده در قالب 123 مضمون پایه، 11 زیرمؤلفه، 4 مضمون سازمان دهنده (فضای آموزشی، معلم، دانش آموز و روش تدریس هستی گرا) و یک مضمون فراگیر استخراج و طبقه بندی شدند. زیرمؤلفه ها شامل؛ فضای آموزشی موقعیت محور و اصیل، اجتناب از فضای استاندارد و قالبی، فضای انعطاف پذیر و همدلانه، تعامل انسانی بین معلم و دانش آموز و حفظ کرامت ذاتی دانش آموز، معلم به مثابه فردی تسهیلگر و بسترساز، معلم به مثابه ی فردی مسئول و مثبت اندیش، اولویت داشتن دانش آموز نسبت به برنامه درسی و روش، ظرفیت انتخاب گری دانش آموز، دانش آموز به عنوان فردی مسئول، اولویت داشتن دانش آموز نسبت به برنامه درسی و روش تدریس، تنوع روشی بر اساس موقعیت و شرایط، تأکید بر روش های تعامل محور و انسان گرا است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها پیشنهاد می گردد که برنامه درسی نظام آموزشی به صورت گام به گام از حالت رفتار گرا به سمت برنامه درسی هستی گرایانه تغییر جهت دهد.