مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
نظم جویی شناختی هیجانی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف اساسی پژوهش حاضر مقایسه ابعاد سرشت و منش و نظم جویی شناختی هیجانی در دانشجویان مضطرب و سالم بود. روش: در این مطالعه که از نوع علی -مقایسه ای بود، شرکت کنندگان پژوهش را 87 نفر مضطرب و 87 نفر سالم تشکیل داده که از بین دانشجویان دانشگاه پیام نور رشت انتخاب شده بودند. گروهها بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی همتاسازی شدند و پرسشنامه های نظم جویی شناختی هیجانی و سرشت و منش را تکمیل نمودند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه مضطرب و سالم در تمامی مؤلفه های نظم جویی شناختی هیجانی و هم چنین آسیب پرهیزی، خود-راهبردی، همکاری و خود-فراروی در ابعاد سرشت و منش تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهند که نظم جویی شناختی هیجانی و ابعاد سرشت و منش، اضطراب افراد را تحت تأثیر قرار می دهند.
تأثیر روش اجتماع پژوهشی بر نظم جویی شناختی هیجانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر روش اجتماع پژوهشی بر نظم جویی شناختی هیجانی دانش آموزان ابتدایی انجام شد.جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان ابتدایی سال ششم از شهرستان رزندیه بود که نمونه ای با روش خوشه ای تصادفی انتخاب شد و پرسشنامه نظم جویی شناخنی هیجانی گارنفسکی ، کرایج و اسپینهاون ( 2001 )، توسط دانش آموزان هر دو گروه تکمیل شد، سپس به طور تصادفی یک کلاس در گروه گواه و کلاس دیگر در گروه آزمایش قرار گرفت. در این پژوهش گروه آزمایش در 10 جلسه 45 دقیقه ای در معرض برنامه آموزشی به روش اجتماع پژوهشی قرار گرفت و در نهایت پس آزمون اجراشد. داده های بدست آمده از نمره گذاری پرسشنامه ها با روش آماری تحلیل کواریانس ( Ancova ) و تحلیل کوواریانس چند متغیره( Mancova ) مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های پژوهش ، مداخله آموزشی بر نظم جویی شناختی هیجانی دانش آموزان تأثیر معناداری دارد. به طوری که مؤلفه های ملامت خویش، پذیرش، نشخوارگری، تمرکزمجدد مثبت، تمرکز بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد، دیدگاه گیری، فاجعه سازی و ملامت دیگران در گروه آزمایشی افزایش معناداری را نسبت به گروه کنترل نشان داد. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که روش اجتماع پژوهی، راهبردهای مثبت نظم جویی شناختی هیجانی را افزایش و راهبردهای منفی این متغیر را کاهش می دهد .
پیش بینی تمایل به اعتیاد بر اساس عاطفه مثبت و منفی و نظم جویی شناختی هیجانی و کارکردهای شناختی اجرایی مغز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
183-202
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه به منظور بررسی نقش کارکردهای شناختی اجرایی مغز، عاطفه مثبت و منفی و نظم جویی شناختی هیجانی در گرایش به مصرف مواد در دانشجویان انجام شد. روش : روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری را دانشجویان شاغل به تحصیل دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل می دادند. از بین این دانشجویان نمونه ای به حجم 200 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شده و با استفاده از پرسش نامه های گرایش به اعتیاد وید و بوچر، مقیاس عاطفه مثبت و منفی واتسون و تلگن، مقیاس نظم جویی شناختی هیجانی گارنفسکی و آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که بین مولفه های عاطفه مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، تعداد طبقات، تمرکز مجدد مثبت و آمادگی به اعتیاد همبستگی منفی و معنادار و بین مولفه های عاطفه منفی، فاجعه سازی، ملامت دیگران، درجاماندگی و آمادگی به اعتیاد همبستگی مثبت و معنادار وجود داشت. اما بین مولفه های ملامت خویش، پذیرش، نشخوارگری، دیدگاه گیری و آمادگی به اعتیاد رابطه معناداری مشاهده نشد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد مولفه های عاطفه منفی، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی و ملامت دیگران قادرند تمایل دانشجویان به مصرف مواد را پیش بینی کنند. نتیجه گیری : نتایج پژوهش حاضر نشان داد که کارکردهای شناختی اجرایی مغز، عاطفه مثبت و منفی و نظم جویی شناختی هیجانی در گرایش دانشجویان به مصرف مواد موثر است.
اثربخشی برنامه آموزشی غنی سازی مهارت های رابطه بین فردی بر اسنادهای علّی، راهبردهای حل تعارض های بین فردی، مهارت های مقابله شناختی و ادراک از روابط مثبت با دیگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه آموزشی غنی سازی مهارت های رابطه بین فردی بر اسنادهای علّی، راهبردهای حل تعارض های بین فردی، راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و ادراک از روابط مثبت با دیگران در دانشجویان انجام شد. در این پژوهش تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و همراه با پیگیری، 72 دانشجو در دو گروه آزمایش (40 نفر) و کنترل (32 نفر) قبل و بعد از آموزش به پرسشنامه سبک اسنادی (پیترسون و دیگران، 1982)، سیاهه سبک حل تعارض (کاردک، 1994)، نسخه کوتاه پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2001) و مقیاس روابط مثبت با دیگران (ریف، 1989) پاسخ دادند. برنامه آموزشی غنی سازی مهارت های رابطه بین فردی در 10 جلسه و هر جلسه یک ساعت به صورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج روش های آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری نشان داد که در کوتاه مدت و بلندمدت برنامه آموزشی غنی سازی مهارت های رابطه بین فردی در افزایش میزان اسنادهای علّی مثبت، راهبرد حل مسئله مثبت، راهبردهای انطباقی مقابله شناختی و ادراک از روابط مثبت و در کاهش نمره اسنادهای علّی منفی، راهبردهای غیرانطباقی حل تعارض های بین فردی و راهبردهای غیرانطباقی مقابله شناختی دانشجویان مؤثر است. در مجموع، نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه آموزشی غنی سازی مهارت های رابطه بین فردی از طریق تقویت راهبردهای تفکر مثبت، راهبردهای انطباقی مدیریت هیجان و همچنین پربارسازی مهارت های رابطه بین فردی، در تحقق ایده ایمن سازی روانی فراگیران به طور تجربی مؤثر واقع می شود.
نقش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی در پیش بینی پرخاشگری کودکان
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی در پیش بینی پرخاشگری انجام شد. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان پسر متوسطه منطقه 6 تهران بودند که تعداد 250 نفر به عنوان نمونه آماری و بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. روش پژوهش کاربردی با ماهیت توصیفی- همبستگی بود. شاخص هایی نظیر فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد نمرات و در بخش استنباطی(تحلیل فرضیه ها) از تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها سه پرسشنامه تنظیم هیجان شناختی گارنفسکی و کرایج (2006)، و پرسش نامه پرخاشگری باس و پری (1992) بودند. تحلیل یافته های پژوهش با آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد بین راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی و پرخاشگری رابطه معنادار، همچنین راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی و هوش معنوی می توانند، پرخاشگری را پیش بینی کنند. نوجوانان با ایجاد شبکه معنایی امید بخش در حکم راهبرد نظم جویی شناختی هیجان، تغییر و توسعه چشم اندازها، تمرکز مثبت بر وقایع، ارزیابی مثبت از شرایط پیش آمده و پذیرش آن شرایط قادر خواهند بود به کنترل تکانه ها و برنامه ریزی برای کم کردن عوارض منفی دوران بلوغ و نوجوانی دست یابند.
رابطه ی تمایز یافتگی خود و باورهای ارتباطی در ادراک استرس زوجین و نقش واسطه گری نظم جویی شناختی هیجانی
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف رابطه ی تمایز یافتگی خود و باورهای ارتباطی در ادراک استرس زوجین ونقش واسطه گری نظم جویی شناختی هیجانی انجام شد. روش: به لحاظ روش گردآوری داده ها، از نوع توصیفی _ همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش عبارت بود از کلیه ی زوج هایی که در سال 1400 به کلینیک های مشاوره و روانشناختی منطقه سه شهر تهران مراجعه کردند. از میان آنان نمونه ای به حجم 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. در این پژوهش به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تمایز یافتگی خود (دریک، 2011)، استرس ادراک شده (کوهن، کامارک و مرملستین، 1983)، باورهای ارتباطی (ایدلسن و اپستین،1982) و نظم جویی شناختی هیجانی(گارنفسکی و همکاران، 2001) استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین تمایزیافتگی و استرس ادراک شده و بین باورهای ارتباطی و استرس ادراک شده رابطه معنادار مستقیم و غیر مستقیم (از طریق نقش واسطه گر تنظیم شناختی هیجان) وجود دارد. (05/0p<) نتیجه گیری: نتایج نشان داد که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و باورهای ارتباطی و نقش مهم و مؤثری بر کیفیت و ثبات زندگی زوجین دارد. زیرا کمبودهای موجود در کفایت عاطفی و عاطفی زوجین در کنار باورهای نادرست می تواند مانعی بر سر راه برقراری روابط صمیمانه و درک احساسات و کاهش رضایت زوجین باشد.
مقایسه ی اثربخشی رویکرد راه حل محور و درمان متمرکز بر شفقت بر نظم جویی شناختی هیجانی و اختلال استرس پس از ضربه در زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۵
۱۹۱-۱۶۲
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رویکرد راه حل محور و درمان متمرکز بر شفقت بر نظم جویی شناختی هیجانی و اختلال استرس پس از ضربه در زنان سرپرست خانوار انجام گرفت. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی شهر تهران در نیمه اوّل سال 1399 بود. 36 نفر از زنان سرپرست خانوار به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 12 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش مقیاس اختلال استرس پس از ضربه می سی سی پی کن (2006) و پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، گرایچ و اسپینهاون (2002) بود. شرکت کنندگان گروه آزمایش جلسات مشاوره راه حل محور گرانت (2011) و درمان متمرکز بر شفقت گیلبرت (2010) را به مدت 8 جلسه دریافت کردند. علاوه بر آماره های توصیفی، از تحلیل کواریانس و مقایسه زوجی بنفرونی برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج آنالیز داده ها نشان داد که درمان راه حل محور و درمان متمرکز بر شفقت بر نظم جویی شناختی هیجانی و اختلال استرس پس از ضربه در زنان سرپرست خانوار موثر است (01/0>P). تفاوت بین درمان راه حل محور و درمان متمرکز بر شفقت بر نظم جویی شناختی هیجانی مثبت و اختلال استرس پس از ضربه غیرمعنادار ولی در متغیر تنظیم شناختی هیجانی منفی تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش مداخلات رویکرد راه حل محور و درمان متمرکز بر شفقت در بهبود نظم جویی شناختی هیجانی و اختلال استرس پس از ضربه مؤثر است و از این دو رویکرد می توان برای کاهش تنظیم هیجان سازش نایافته و اختلال استرس پس از ضربه زنان سرپرست خانوار استفاده کرد.
رابطه ساختاری بین سیستم های مغزی رفتاری با وابستگی به شبکه های اجتماعی با میانجی گری گری نظم جویی شناختی هیجانی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۹ زمستان ۱۴۰۲شماره ۳۶
243 - 217
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه ساختاری بین سیستم های مغزی رفتاری و نظم جویی شناختی هیجانی با وابستگی به شبکه های اجتماعی در دانش آموزان بود. روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری شامل دانش آموزان مقطع دوم متوسطه می باشند. برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده (17 متغیر) و تخصیص ضریب 15 برای هر متغیر مشاهده شده تعداد 261 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های سیستم های مغزی رفتاری کارور و وایت (1994)، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (۲۰۰۱) و پرسشنامه وابستگی به شبکه های اجتماعی خواجه احمدی و همکاران (۱۳۹۵) پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS 18 و Amos 24 انجام شد. یافته ها نشان داد سیستم فعال ساز رفتاری با وابستگی به شبکه های اجتماعی رابطه مثبت و معنادار و سیستم بازداری رفتاری با وابستگی به شبکه های اجتماعی رابطه منفی و معنادار و نظم جویی شناختی هیجانی منفی با وابستگی به شبکه های اجتماعی رابطه مثبت و معنا دار و نظم جویی شناختی هیجانی مثبت با وابستگی به شبکه های اجتماعی رابطه منفی و معنا دار دارد. همچنین نظم جویی شناختی هیجانی میانجی گر رابطه سیستم های مغزی رفتاری و وابستگی به شبکه های اجتماعی است. مدل پژوهش نیز تأیید شد و به طورکلی 75 درصد از واریانس وابستگی به شبکه های اجتماعی توسط سیستم های مغزی رفتاری و نظم جویی شناختی هیجانی قابل تبیین می باشد.