مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
یادگیری
حوزه های تخصصی:
مگیل و هال (1990) نظریه ای ارائه دادند، مبنی بر این که اثر تداخل زمینه ای تنها وقتی بروز می یابد که مهارتهای در حال یادگیری با برنامه حرکتی تعمیم یافته متفاوت کنترل شوند. از این رو، تحقیق حاضر به منظور آزمایش نظریه آنان اجرا شد. آزمودنیها را 52 دانشجوی دختر غیر تربیت بدنی دانشگاه تهران تشکیل دادند که همگی مبتدی و راست دست بودند (میانگین سنی 21.5 ± 1.23 سال)و به طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. دو گروه، تمرین قالبی و تصادفی را با برنامه حرکتی تعمیم یافته GMP)) یکسان و تغییرات پارامتر مسافت و دو گروه دیگر تمرین قالبی و تصادفی رابا GMPمتفاوت انجام دادند. هر نفر 180 ضربه سرویس بدمینتون (در شش جلسه در شش هفته) را برای اکتساب و بعد از یک هفته بی تمرینی ، 18 کوشش را به طور بلوکهای تصادفی برای آزمون یاد داری اجرا کرد. نتایج آزمون t گروههای مستقل (P<0.05) نشان دادند که تفاوت معناداری بین میانگین آزمون یادداری گروه اول و دوم وجود ندارد، ولی بین میانگین تفاوت پیش آزمون و آزمون یادداری گروه سوم و چهارم تفاوت معناداری وجود دارد. این یافته ها نشان می دهد که تداخل زمینه ای اثر مثبتی بر یادگیری آن دسته از مهارتهایی دارد که با برنامه تعمیم یافته متفاوت کنترل می شوند، ولی اثر معناداری بر یادگیری مهارتها با برنامه حرکتی تعمیم یافته یکسان و تغییرات پارامتری ندارد. ازاین رو ، یافته های این تحقیق از فرضیه مگیل و هال (1990) و فرضیه بازسازی طرح عمل (لی و مگیل، 1985) حمایت می کند.
مشکلات یاددهی و یادگیری درس زبان انگلیسی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان از دیدگاه دبیران
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی مشکلات یاددهی و یادگیری درس زبان انگلیسی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان بود. سؤالات تحقیق با توجه به عوامل واژگان زبان فارسی، نظام آوایی زبان فارسی، دستور زبان فارسی، عوامل آموزشی، فردی و فرهنگی و اجتماعی مشکلات یاددهی ـ یادگیری درس زبان انگلیسی مطرح شده است. این تحقیق چون به بررسی مشکلات یاددهی و یادگیری درس زبان انگلیسی دانش آموزان دوره متوسطه می پردازد، توصیفی ـ پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دبیران شهر اصفهان 398 نفر است که براساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای ساده 105 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته مشکلات یاددهی و یادگیری زبان انگلیسی با 44 سؤال بسته پاسخ برحسب طیف پنج درجه ای لیکرت بود که روایی آن به صورت صوری و محتوایی مورد تایید استادان با تجربه و متخصص در این زمینه قرار گرفت و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرانباخ 89/0 محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی (فراوانی، درصد و میانگین) و استنباطی (آزمون t) با استفاده از نرم افزار آماری SPSS صورت گرفت. یافته ها نشان داد نقش عوامل فرهنگی ـ اجتماعی، فردی و آموزشی بیش از سطح متوسط است و عوامل نظام آوایی، واژگان زبان فارسی و دستور زبان فارسی تاثیر چندانی در مشکلات یاددهی ـ یادگیری درس زبان انگلیسی در دوره متوسطه نداشته است. همچنین براساس یافته ها تفاوت معناداری بین نظرات دبیران در خصوص مشکلات یاددهی ـ یادگیری زبان انگلیسی برحسب مدرک تحصیلی و سابقه خدمت وجود ندارد، اما این تفاوت برحسب جنسیت در خصوص عوامل فردی معنادار بود.
تاثیر روش های سنجش تکوینی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کلاس چهارم ابتدایی در درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنجش تکوینی فرایندی است که با هدف آگاه کردن معلم و دانش آموز از میزان پیشرفت تحصیلی، تعیین نقاط قوت و ضعف یادگیری و تشخیص مشکلات روش آموزش معلم و بهبود کیفیت یادگیری اجرا می شود. در این مقاله تاثیر روش های سنجش تکوینی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کلاس چهارم ابتدایی شهرستان همدان در درس علوم مورد بررسی قرار گرفته است. تحقیق حاضر پیرو طرح شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری، دانش آموزان سال چهارم ابتدایی در سال تحصیلی83-82 شهرستان همدان هستند که از بین آنها شش کلاس (سه کلاس دخترانه و سه کلاس پسرانه) به عنوان گروه آزمایش و شش کلاس(سه کلاس دخترانه و سه کلاس پسرانه) به عنوان گروه گواه به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده (در پیش آزمون و پس آزمون)، آزمون پیشرفت تحصیلی با پایایی 77/0 و 84/0 بوده است. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از میانگین، انحراف معیار، آزمون t گرو ه های مستقل و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شده است. نتایج نشان داد که تفاضل میانگین نمرات گروههای آزمایش و گواه معنا دار است. بنابراین روش های سنجش تکوینی در بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان اثر دارد و گروههای آزمایشی که کاربندی های مشاهده مستمر و آزمون کتبی به همراه بازخورد کلامی و نوشتاری دریافت کرده اند، پیشرفت بیشتری نشان دادند.
ارزیابی نگرش دانشجویان نسبت به زبان انگلیسی (مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه های آزاد اسلامی غرب مازندران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اهمیت یادگیری زبان انگلیسی می تواند یکی از شاخص های مهم در ارزیابی پیشرفت افراد در جامعه جدید جهانی به حساب آید. در محیط های آموزشی علیرغم تلاش بسیار زیاد که از طرف اولیاء، مربیان آموزشی و مسئولین ذیربط انجام گرفته است، ارتقاء کیفیت یادگیری زبان انگلیسی همچنان بی نتیجه مانده است. شایدبتوان گفت بخشی از این عدم موفقیت، مربوط به زبان آموز و بخش دیگر به محیط پیرامون او مربوط است. بر این اساس پژوهش حاضر در پی بررسی این این دو حوزه است . یافته های حاصل از این تحقیق نشان می دهد که نمرات تحصیلی افراد مورد مطالعه کاملا تحت تأثیر نگرش آنان قرار گرفته و این امر به حد لازم در اعتبارسنجی نیز مورد قبول واقع شده است. به عنوان اهداف ویژه می توان به نکات زیر اشاره کرد: سنجش میزان گرایش دانشجویان در رشته های مختلف علوم انسانی نسبت به درس زبان انگلیسی، سنجش میزان انتظار فایده دانشجویان از یادگیری زبان انگلیسی، سنجش ارزیابی فایده دانشجویان از یادگیری زبان انگلیسی، بررسی علل و عوامل مؤثر در نگرش دانشجویان نسبت به زبان انگلیسی، سنجش میزان تأثیر انتظارات دیگران بر نگرش دانشجویان در یادگیری زبان انگلیسی، بررسی میزان همبستگی نمره نگرش دانشجویان نسبت به درس زبان انگلیسی با میزان پیشرفت تحصیلی آنان در همان درس و بررسی میزان نگرش دانشجویان در واحدهای مختلف آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی منطقه غرب مازندران. یافته ها نشان می دهد که متغیرهای زمینه ای، خانوادگی، اجتماعی، شناختی و عاطفی در ایجاد، گسترش وتقویت نگرش مثبت و قوی نسبت به زبان انگلیسی کمال تأثیر را خواهند داشت. لذا لازم است برنامه ریزان و دست اندرکاران از طریق ایجاد بستر مناسب در روند تقویتی نگرش افراد، تصمیم سازی و تصمیم گیری نمایند.
جایگاه شناخت کنشی و شناخت زیست - فرهنگی در فرایند یاددهی / یادگیری زبانهای خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عناصر بسیاری در فرایند آموزش و یادگیری زبان دخیل هستند، ازمیان آنها میتوان به عناصر شناختی اشاره کرد که خود به دو بخش شناخت کنشی و شناخت زیست- فرهنگی تقسیم میشوند. شناخت کنشی شناختی است مکانیکی وبه شناخت درمورد چگونه عمل کردن مربوط میشود درحالیکه شناخت زیست- فرهنگی به حوزه انسانی و احساسی متعلق بوده و از حضور کنشگر در دنیا با توجه به ویژگی های فرهنگی گواهی میدهد.
شناسایی این شناختها امکان دستیابی مدلی آموزشی را فراهم میاورد که درآن همزیستی وجه انسانی وفنی میسرمیگردد. دراین مقاله میکوشیم با نشان دادن این مطلب که کدام نوع شناخت در فرایند آموزش و یادگیری زبانهای خارجی قبل ازسایرین قراردارد مدرسان رادرراستای انتخاب شیوه آموزشی مناسب ازجهت روش شناختی و تعلیمی یاری رسانیم
تأثیر کمبود و مکمل عنصر روی در رژیم غذایی موش های مادر بر یادگیری، حافظه و عملکرد حرکتی نوزادان آنها با استفاده از ماز آبی موریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر دو نوع رژیم غذایی عنصر روی در دوران بارداری و شیردهی موش های ماده بر یادگیری، حافظه و عملکرد حرکتی نوزادان آنها بود. کمبود عنصر روی و مکمل عنصر روی در دوران بارداری و شیردهی مادر، ممکن است بر حافظه، یادگیری و عملکرد حرکتی نوزادان آنها تاثیر بگذارد. جامعة آماری تحقیق حاضر، موش های صحرایی ماده (نژاد آلبینو – ویستار) خریداری شده از انستیتو پاستور ایران بودند. بعد از مرحلة جفت گیری، 12 مادر باردار انتخاب و به 3 گروه تقسیم شدند و در هفتة آخر بارداری و کل دوران شیردهی رژیم غذایی مورد نظر را مصرف کردند. گروه اول، گروه کنترل بود که از غذای استاندارد استفاده کرد؛ گروه دوم، گروه دریافت کنندة مکمل روی که به مقدار ppm 10 مکمل روی به آب آنها افزوده شد؛ و گروه سوم، گروه کمبود روی که از غذای فاقد عنصر روی استفاده کردند. پس از اعمال متغیر مستقل، برای هر گروه 12 سر موش نر به عنوان نمونة آماری در نظر گرفته شد که در 56 روزگی تحت آزمون حافظه و یادگیری از طریق ماز آبی موریس قرار گرفتند و در 66 روزگی عملکرد حرکتی آنها به وسیلة دستگاه سنجش فعالیت حرکتی (Open Field) اندازه گیری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون تعقیبی توکی و تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. یافته های تحقیق حاضر نشان داد که کمبود عنصر روی در هفتة آخر بارداری و دوران شیردهی موجب تخریب یادگیری، حافظه و ضعف در عملکرد حرکتی می شود. به علاوه مکمل عنصر روی، سبب بهبود یادگیری و حافظه شد، اما تأثیر معنی داری بر عملکرد حرکتی نوزادان نداشت.
عوامل مؤثر بر عدم کاربست وسایل کمک آموزشی در جریان یاددهی - یادگیری از دیدگاه دبیران استان مازندران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی دیدگاه دبیران درباره عوامل مؤثر بر عدم استفاده از وسایل کمک آموزشی در جریان یاددهی و یادگیری در مدارس متوسطه استان مازندران بوده است. روش انجام این تحقیق توصیفی ـ پیمایشی، و جامعه آماری کلیه دبیران مقطع متوسطه استان مازندران که دارای سابقه تدریس بیش از دو سال داشته اند را، شامل می شده است. از کل جامعه آماری به روش نمونه گیری تصادفی ساده، نمونه ای به تعداد 360 نفر طبق جدول نمونه گیری مورگان انتخاب گردید، و داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید و در تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج تحلیل داده های تحقیق حاکی از آن بود که عواملی چون نگرش منفی دبیران نسبت به وسایل کمک آموزشی، کمبود و عدم وجود وسایل کمک آموزشی، تراکم دانش آموزان در کلاس درس، عدم تسلط معلمان در به کارگیری وسایل کمک آموزشی، و نارسایی در شیوه مدیریت مدارس بر عدم به کارگیری وسایل کمک آموزشی در جریان یاددهی و یادگیری تاثیرگذار است.
تاثیر تصاویر گرافیکی پویا و ایستا بر یادگیری هندسه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در دهه حاضر؛ چندرسانه ای ها به عنوان یکی از ابزارهای نوین آموزشی به گسترش دانش در عصر اطلاعات کمک فراوانی کرده اند. تصاویر گرافیکی یکی از عناصر نظام چند رسانه ای می باشندکه امکان بیشترین خلاقیت را برای یادگیری فراهم می سازند. تصاویر گرافیکی پویا برای تحصیل و افزایش یادگیری طراحی شده و در نرم افزارهای آموزشی گنجانده می شوند. هدف این پژوهش، مطالعه تاثیر نقش تصاویر گرافیکی در دو نقش پویا و ایستا بر یادگیری درس هندسه بود. این تحقیق کاربردی و از نوع شبه آزمایشی بود. سه فرضیه در رابطه با تاثیر تصاویر گرافیکی پویا و ایستا در مقایسه با روش سنتی متداول بر یادگیری درس هندسه تدوین شد. از طرح آزمایشی پیش آزمون پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل استفاده شد. قبل از مداخله متغیر مستقل، پیش آزمون جهت همگنی گروه ها به عمل آمد. جامعه آماری دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی شهر تهران بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای از سه منطقه به صورت تصادفی انتخاب شدند. از هر منطقه یک مدرسه و از هر مدرسه یک کلاس 30 نفری جهت انجام پژوهش انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. از آزمون t دو گروه مستقل جهت بررسی تفاوت میانگین گروه ها استفاده شد. نتایج نشان داد که بین روش یادگیری درس هندسه با استفاده از تصاویر گرافیکی پویا، ایستا و سنتی تفاوت معنی داری وجود ندارد.
پاسخ ها و تاثیرات: الگوی کاربرد اطلاعات پیوسته برای یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود تلفیق سواد اطلاعاتی با برنامه های درسی دانشگاه، محدودیتهای واضحی در استفاده دانشجویان از اطلاعات وجود دارد که با نبود تعادل بین مهارتهای فناوری اطلاعات و رویکردهای فرعی و با تفاوت در تجارب زبانی و فرهنگی، همراه شده است. پیچیدگی استفاده از اطلاعات پیوسته برای یادگیری در شرایط متنوع فرهنگی، فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و آموزش عالی، مورد بررسی قرار میگیرد. این مقاله الگوی پاسخها و تأثیرهای کاربرد «اطلاعات پیوسته»[5] در یادگیری را ارائه میکند که به افزایش آگاهی از پیچیدگی استفاده از اطلاعات پیوسته و پشتیبانی توسعه سواد اطلاعاتی کمک می کند. این الگو، ترکیبی از الگوهای رفتار اطلاعاتی و جستجوی اطلاعات، سواد اطلاعاتی، تطبیق بین فرهنگی و «استفاده پیوسته انعکاسی»[6] را ارائه میکند. رفتارهای مشارکتی، واکنشهای شناختی و انفعالی همراه با تأثیرهای زبانی و فرهنگی در یک ساختار پژوهشی که استفاده کامل، پویا و مداوم از اطلاعات پیوسته را نشان میدهد، به عنوان تجربه استفاده از اطلاعات پیوسته برای یادگیری درنظر گرفته شده است. این الگو با نشان دادن هم افزایی بین استفاده از اطلاعات بر یادگیری، رویکردهای انعکاسی به سواد اطلاعاتی را که به چالشهای یادگیری ناشی از عدم تعادل سواد اطلاعاتی و تنوع زبانی و فرهنگی توجه میکند، گسترش میدهد
مقایسه تاثیر روشهای سنجش (عملکردی، تشریحی و عینی) بر عملکرد دانشجویان رشته مشاوره و راهنمایی در درس روش تحقیق، دانشگاه آزاد اسلامی شبستر
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تاثیر روش های مختلف سنجش (تشریحی، چهار گزینه ای و عملکردی) بر میزان یادگیری در درس روش تحقیق در دانشجویان رشته مشاوره و راهنمایی بوده است. در این پژوهش 69 نفر از دانشجویان که به صورت تصادفی در سه گروه آزمایشی متناسب با سطوح متغیر آزمایشی (روش سنجش) جایگزین شده بودند، شرکت داشتند. برای جمع آوری داده ها در خصوص میزان یادگیری دانشجویان از آزمونهای تکوینی متناسب با متغیر آزمایشی مربوطه و همچنین آزمون جامعی که متشکل از سوالات چند گزینه ای، تشریحی و عملکردی بود، استفاده شد. آزمون جامع تهیه شده در دو نوبت (پیش و پس از شروع نیمسال تحصیلی) به اجرا در آمد و آزمونهای تکوینی در هر گروه در سه نوبت اجرا شد. تمامی آزمونهای مورد استفاده محقق ساخته بودند. برای تحلیل داده ها از روشهای آماری آزمون t، آزمون ANOVAهمراه با مطالعات تعقیبی و همچنین تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که در آزمون جامع (ارزشیابی بر اساس ترکیبی از سوالات سه نوع روش سنجش)، تفاوت میانگین های گروههای آزمایشی عملکردی و تشریحی-هردو-با گروه آزمایشی چند گزینه ای معنی دار، ولی با هم غیر معنی دار بود. در کل بهترین نتایج از نظر میزان یادگیری (با توجه به میانگین نمرات) برای گروه آزمایشی عملکردی و ضعیف ترین نتایج برای گروه آزمایشی چهار گزینه ای به دست آمد. مقایسه های درون گروهی نشان داد که برای گروه آزمایشی عملکردی پاسخگویی به سوالات چهار گزینه ای آسانتر از سوالات تشریحی و برای گروه آزمایشی تشریحی پاسخ گویی به سوالات چهار گزینه ای آسانتر از عملکردی بود. (تفاوت میانگین ها به ترتیب در سطح اطمینان 99 و 95 درصد معنی دار بود). معادله رگرسیون پیش بینی نمرات دانشجویان در آزمون جامع بر اساس آزمونهای تکوینی، نوع روش سنجش اعمال شده و همچنین پیش آزمون به عمل آمده از ایشان نشان داد که در این ارتباط آزمونهای تکوینی اول و دوم و همچنین روش سنجش (به ترتیب با 99 و 95 درصد سطح اطمینان) اندازه های پیش بینی معنی دار بوده ولی آزمون تکوینی سوم و پیش آزمون به عمل آمده از این لحاظ معنی دار نبودند.
رابطه بین توانمندسازی و یادگیری سازمانی (مورد مطالعه: دانشگاه تربیت مدرس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور غلبه بر شرایط نامطمئن، پیچیده و پویا تنها راهی که پیش روی مدیران قرار دارد، داشتن نیروی انسانی توانمند و کارآمد که بنیاد ثروت و دارایی های حیاتی سازمان به حساب می آیند، منافع بسیار زیادی برای کلیه موسسات و سازمان ها، خواهد داشت. در مقاله حاضر، به بررسی رابطه یادگیری سازمانی و توانمندسازی کارکنان و سنجش میزان احساس توانمندی کارکنان و تعیین موقعیت دانشگاه از نظر یادگیری سازمانی پرداخته شده است. از این رو از دو پرسشنامه استاندارد یادگیری و توانمندسازی استفاده گردید. جامعه آماری در این تحقیق تعداد 271 نفر از کارکنان دانشگاه تربیت مدرس با تحصیلات لیسانس و بالاتر است. نمونه آماری تحقیق 74 نفر محاسبه شد. با این حال تعداد 90 پرسشنامه توزیع گردید و تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس تعداد 89 نفر با استفاده از نرم افزار SPSS 15 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد رابطه معنی دار میان یادگیری بر توانمندسازی و تاثیر بسیار قوی یادگیری بر توانمندسازی است و نیز مشخص گردید که در دانشگاه، پنج بعد توانمندی که عبارتند از: احساس شایستگی، استقلال، موثر بودن، معنی داری و اعتماد در کارکنان وجود دارد، اما از هفت بعد یادگیری سازمانی، سه بعد: کار و یادگیری گروهی، اشتراک دانش و رهبری مشارکتی از حد متوسط کمتر و چهار بعد: چشم اندار مشترک، فرهنگ یادگیری، تفکر سیستمی و توسعه شایستگی کارکنان، از حد متوسط بالاتر است.
بررسی علل افت تحصیلی دانشجویان رشته های غیر زبان در درس زبان انگلیسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چه عواملی بر یادگیری تأثیر منفی میگذارند؟ چگونه میتوان شرایطی ایجاد کرد تا زمینه حذف و یا تقلیل اثر این عوامل فراهم گردد؟ اهمیت یادگیری زبان انگلیسی بر هیچ کس پوشیده نیست. این درس با عنوانهای زبان تخصصی، زبان عمومی و گاهاً زبان پیش برای همه دانشجویان ارائه میشود. ولی واقعیت امر نشان میدهد که اکثر دانشجویان در یادگیری آن افت داشته اند و در این مورد شکایتهای زیادی به گوش میرسد. از آنجایی که عوامل زیادی در این زمینه میتوانند تأثیرگذار باشند، تحقیق حاضر به بررسی عواملی چند که به نظر محقق میتواند بر افت تحصیلی دانشجویان در درس زبان انگلیسی در بین دانشجویان رشته های غیرزبان موثر باشد میپردازد و در این رابطه تعداد شش فرضیه را مطرح نموده است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان رشته های غیرزبان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قوچان میباشد که برای تحقیق هدف فوق نمونه ای به حجم 220 نفر از دانشجویان مذکور انتخاب شدند و آزمون روی آنها اجرا گردید سپس با حذف پاسخنامه های ناقص (29 عدد) این نمونه 220 نفری به 191 نفر تقلیل یافت (42 نفر دانشجوی افتاده و 149 نفر دانشجوی پاس کرده). ابزار تحقیق پرسشنامه 36 گویه ای بود که دارای 5 زیر مقیاس (1، 2، 3، 4 و 5) به نشانه های تأثیر خیلی کم، تأثیر کم، تاثیر متوسط، تأثیر زیاد و تأثیر خیلی زیاد میباشد که تاثیر عوامل مؤثر بر افت تحصیلی را میسنجد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t برای مقایسه میانگین دو گروه استفاده گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان میدهد که عواملی مانند مشکلات مالی خانواده، کمبود امکانات آموزشی و کتب درسی و کمبود اساتید با تجربه در افت تحصیلی دانشجویان در درس زبان تأثیر چندانی ندارند ولی عوامل نبود انگیزه و علاقه کافی، عدم برنامه ریزی آموزشی مناسب و مشکلات محیطی اجتماعی بر افت تحصیلی دانشجویان در درس زبان تأثیر دارند.
بررسی میزان اثربخشی سبک آموزشی مک کارتی (MAT-4) در مقایسه با سبک های سنتی آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طراحی و ارایه آموزش بر اساس دیدگاه سنتی، اغلب این فرضیه مطرح است که همه یادگیرندگان به شیوه یکسان و مشابه هم یاد می گیرند. حاکمیت چنین دیدگاهی بر آموزش و یادگیری، وجود موضوع مهم تفاوت ها در سبک های شناختی را نادیده می گیرد. سبک شناختی یک فرد به شکل قابل ملاحظه ای بر شیوه ای که اطلاعات در ضمن تفکر و یادگیری عادتا پردازش می شود، اثر می گذارد. تاثیر سبک شناختی بر شیوه پردازش اطلاعات به نوبه خود می تواند اثرات وسیع و بسزایی بر اثربخشی و کارایی آموزش برجای گذارد. با وجود این، شخص از سبک شناختی خود خیلی به درستی اطلاع و آگاهی ندارد؛ زیرا او سبک فرد دیگری را تجربه نکرده است. رویکرد استفاده از سبک های یادگیری ـ شناختی در آموزش، رویکردی است که بر توجه به تفاوت های فردی در آموزش تاکید می کند. دانش در این زمینه به معلمان کمک می کند تا با روشی منظم، آموزش های انفرادی را در کلاس به کار گیرند. «مک کارتی» (1990) با استفاده از تعریف سبک های یادگیری و تغییر دادن آنها، نحوه ای از آموزش دهی را طراحی کرد که به 4-MAT مشهور است. پژوهش حاضر، به مقایسه سیستم آموزش دهی مک کارتی با چهار نوع یادگیرنده (4-MAT) با روش سنتی به منظور آزمون دو فرضیه «بیشتر بودن» و «پایدار بودن» میزان یادگیری بر اساس شیوه (4-MAT)از میزان یادگیری بر اساس روش سنتی پرداخته است. طرح تحقیق نیمه تجربی و از نوع «پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه گواه» است. جامعه آماری شامل 136 نفر دانش آموز دختر سال سوم علوم انسانی شهر سنندج است که از میان آنان به طور خوشه ای 2 کلاس 20 نفره به عنوان نمونه انتخاب شده است. ابزار اندازه گیری شامل یک آزمون 120 سوالی 4 گزینه ای است. نتایج پژوهش نشان داد که با اطمینان 97 درصد میزان یادگیری بر اساس سیستم4- MAT پایدار است و با همین مقدار اطمینان میزان یادگیری بر اساس روش سنتی پایدار نیست؛ در نتیجه، میزان یادگیری بر اساس سیستم 4- MAT از میزان یادگیری بر اساس روش سنتی پایدارتر است.
شیوه طراحی و تالیف کتاب درسی
حوزه های تخصصی:
ساختار کتاب درسی به عنوان وسیله یادگیری ، بدون تامل در فرایند یادگیری ، قابل فهم نمی باشد بر این اساس یادگیری به زمینه سازی ذهنی و مفهومی نیاز دارد . کتاب درسی که در دنیا به عنوان یک رسانه مهم شناخته شده است باید بخش مقدمات داشته باشد و موارد ضروری قبل از متل درسی را در بر گیرد . همچنین یادگیری دارای متن و پیکرده اصلی است طبق این قاعده کتاب درسی نیز باید دارای متن مناسب درسی باشد و در آن عناصر یادگیری به صورت یکپارچه انسجام یابد تا به یادگیری مؤثر منجر شود ...
بررسی تاثیر کاربست برنامه درسی مساله محور در آموزش تخصصی اپراتورهای تولید صنعت خودروسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر ارزشیابی اثربخشی کاربست رویکرد نوین آموزشی در آموزش های صنعتی است. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه آماری متشکل60 نفر از کارگران شرکت ایران خودرو خراسان بوده که بصورت تصافی انتخاب و به گروه های آزمایش و کنترل انتصاب تصادفی یافتند. ابزارهای پژوهش شامل سه پرسش نامه جهت سنجش رضایت، نگرش و تغییر رفتار فراگیران و آزمون پیشرفت تحصیلی برای سنجش یادگیری بود. نتایج نشان داد که بکارگیری رویکرد برنامه درسی مساله محور در آموزش های صنعتی موجب افزایش اثربخشی دوره های آموزشی می شود (000/0p) و تغییر عملکرد شایسته تری (022/0>p) در قیاس با فراگیران گروه موضوع محور داشتند.
آموزش علوم تجربی و فرهنگ: تبیین انسان شناختی یادگیری علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار تبیین «رویکرد انسان شناختی» به آموزش علوم تجربی و توضیح در خصوص کمک و تاثیر بالقوه ای است که این رویکرد می-تواند برای نگریستن به مسائل و چالش های پیش روی یادگیری و تدریس علوم تجربی داشته باشد. این رویکرد با اتخاذ نگاهی کل گرا و درونی زاویه دید و منظری جدیدی در پژوهش های علوم تربیتی را موجب می شود. برای تبیین رویکرد انسان شناختی به آموزش علوم و نشان دادن وجوه تمایز آن از دیدگاه-های ساخت و سازگرایی شخصی (دیدگاه روان شناسانه) و ساخت و سازگرایی اجتماعی (دیدگاه جامعه شناسانه) خطوط کلی بحث در قالب ابعاد معرفت شناختی، پداگوژی و روش شناسی توضیح داده شده است. در تبیین وجوه فرهنگی یادگیری علوم از ایده «گذار از مرزهای فرهنگی» ژیرو بهره گرفته شده است. این ایده، به همراه تعریفی که از یادگیری مبتنی بر رویکرد انسان شناختی ارائه شده، ابعاد تازه ای از مساله پیچیده یادگیری علوم را روشن می کند. براساس این رویکرد، می توان گفت یادگیری علوم منحصر به قابلیت های ذهنی و شناختی دانش آموزان نیست. تفاوت های فرهنگی که دانش آموزان میان دنیای زندگی روزمره و کلاس ادراک می کنند، در فهم بسیاری از مسائل و مشکلات مرتبط با یاددهی-یادگیری علوم تجربی بصیرت آفرین و مهم است. با داشتن نگاه کل-گرا، متاثر از رویکرد انسان شناختی، می توان یادگیری علوم تجربی مدرسه ای را حاصل تعامل پویا، پیچیده و پیوسته وجوه روان شناختی و شخصی یادگیری؛ زیست بوم اجتماعی کلاس درس؛ خرده فرهنگ خانواده، اجتماع محلی و مدرسه دانش آموز؛ فرهنگ ملی دانش آموز؛ و خرده فرهنگ علم و علوم مدرسه-ای دانست.
بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و استقرار مدیریت دانش (مطالعه موردی شرکت توزیع نیروی برق معاونت اجرایی شمال شرق تهران )(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین دو متغیر فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در شرکت توزیع نیروی برق معاونت اجرایی شمال شرق تهران است. پنج مولفه تیم سازی، یادگیری، مذاکره و گفتگو، حمایت مدیریت عالی و ارتباطات به عنوان مولفه های فرهنگ سازمانی، و تبدیل ایده، ذخیره دانش، انتقال دانش و تولید دانش به عنوان مولفه های استقرار مدیریت دانش در نظر گرفته شده اند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان شرکت فوق الذکر در سال 88-1387 می باشند که تعداد آنها 81 نفر است. ابزار اندازه گیری پرسشنامه فرهنگ سازمانی می باشد. ابزار پژوهش در این بررسی پرسش نامه ای محقق محور بود که پایایی آن بر اساس آلفای کرونباخ 83%=a محاسبه و روایی آن به شیوه روایی محتوا بر اساس نظر اساتید صاحب نظر مورد تایید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از روش های آماری در سطح آمار توصیفی شامل جدول توزیع فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار، نمودارها و در سطح آمار استنباطی از آزمون نشانه (علامت) و جهت آزمون نهایی از آزمون معادلات ساختاری استفاده شده است. تحلیل داده ها نشان داد که وضعیت تیم سازی، مذاکره وگفتگو، ارتباطات، حمایت مدیریت عالی و یادگیری در شرکت فوق الذکر به گونه ای است که زمینه لازم برای استقرار مدیریت دانش در سازمان را مهیا نمی کند.
نقش گرایشبهیادگیری بر نوآوری و عملکرد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حالی که پژوهشهای متعددی به بررسی نقش یادگیری محوری بر عملکرد بنگاههای کوچک و متوسط و شرکتهای بزرگ پرداخته اند با این وجود ادبیات پژوهش با شواهد تجربی کمی در رابطه با بررسی اثر یادگیری محوری بر نوآوری در شرکتهای کوچک همراه می باشد. یافتههای این پژوهش پس از بررسی 87 بنگاه کوچک خدماتی و تولیدی تهران ضمن تأیید نتایج پژوهشهای گذشته، بینش جدیدی را در خصوص شناسایی تأثیر ابعاد یادگیری محوری بر نوآوری و به تبع آن بر عملکرد بنگاههای کوچک فراهم میآورد. همچنین با وجود تأیید برخی فرضیهها، ضروری به نظر می رسد که نتایج باید در سایه محدودیتهای موجود مورد توجه قرار گیرند، که البته این امر حوزههای مناسبی را جهت پژوهش های آتی فراهم خواهد آورد.
توسعه و ارزیابی سامانه اطلاعات مکانی عامل مبنا به منظور تعیین تاثیر توده های آلودگی هوا بر روی محدوده های ریسک زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر آن است که با طراحی و ارزیابی سامانه عامل مبنای مکانی، اطلاعات مربوط به توده های آلودگی زیست محیطی را به صورت آنی و از طریق تصاویر ماهواره ای NOAA استخراج کند و سپس تاثیر آنها را بر روی محدوده های زیست محیطی جنگلی به صورت مناطق ریسک مشخص گرداند. در این کاربرد، آلودگی هوا پدیده ای است که به اشکال گوناگون باعث به وجود آمدن ریسک در محدوده های جنگلی می گردد. لذا به دست آوردن تمامی تاثیرات آلودگی هوا بر محدوده های جنگلی امری دشوار قلمداد می شود. با این حال برخی از تاثیرات آن از قبیل تاثیر بر رشد پوشش گیاهی منطقه را می توان به عنوان عاملی ضروری تر در فرایند تصمیم گیری وارد ساخت. برای بررسی این موضوع، پیامد انتشار آلودگی ناشی از آتش سوزی چاه های نفت کویت در سال 1991 و تاثیر آن بر جنگل های جنوب غربی کشور در نظر گرفته شده است. بررسی تصاویر نیم روزانه NOAA-AVHRR به خوبی آشکار می سازد که آلودگی به سمت مرز ایران حرکت کرده و منابع طبیعی و جنگل های جنوب غربی کشور را تهدید کرده است. با در نظر گرفتن شواهد مذکور، ردیابی، تخمین و ارزیابی سریع و آنی محدوده های ریسک، امری ضروری به شمار می آید. این مقصود با طراحی سامانه هوشمند عامل مبنایی که در آن ابزارهای مرتبط با سامانه اطلاعات مکانی و سنجش از دور یکپارچه شده اند، محقق می گردد. در آن سامانه به منظور استنتاجگری، روش های مختلف یادگیری ژنتیکی قوانین ارزیابی می شوند و قوانین بهینه مشخص می گردند. با توجه به اینکه دو پدیده مورد نظر (آلودگی هوا و محدوده ریسک) دارای مرز نامعلوم و ماهیتی نامعین هستند، لازم است که وضعیتی قابل پیش بینی از قوانین برای آنها در نظر گرفته شود و مطابق آن برای هر دوره محاسباتی، فرایند تنظیم و یاد گیری قوانین استنتاج در شرایط نامعین، اجرا گردد. لذا مناطق ریسک به صورت آنی و هوشمند تعیین می شوند و روش های مختلف یادگیری ژنتیکی به همراه استنتاجگری مکانی فازی، با استفاده از داده های استخراجی از تصاویر ماهواره ای لندست TM مورد ارزیابی قرار می گیرند.