مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
یادگیری
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۳۷
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به شناسایی عوامل تأثیرگذار بر توسعه یادگیری گروهی با هدف نهادینهسازی آن در سازمان میپردازد. این عوامل در دو دسته عوامل تقویتکننده و عوامل محدودکننده جای گرفتهاند. زمینه مورد پژوهش دیگر، روشهای یادگیری گروهی است که در این تحقیق به آن اهتمام شده است.
هدف این پژوهش، تلاش در جهت باز کردن مرحله جدیدی از یادگیری و بهبود مناسب شرایط متغیر امروزی سازمانها در حوزه مطالعات مدیریتی است و با این پیشفرض وارد بحث میشود که در شرایط جدید محیطی که سرعت تحول و تغییر بسیار فزاینده است و رقابت خیلی شدید، تنها راه باقی ماندن در گردونه رقابت، یادگیری مستمر و تعاملی افراد با همدیگر و از یگدیگر است.
در این تحقیق، با مطالعه و بررسی در میان مباحثی که به عنوان مباحث بسترساز مشارکت گروهی و پویایی آن در حوزه مدیریت مطرح شدهاند، سعی شده است عوامل موثر بر توسعه یادگیری گروهی شناسایی، موانع یادگیری گروهی معرفی و روشهای یادگیری گروهی نیز تعیین شوند.
" اثر آموزش خود گردانی در یادگیری (راهبردهای گزارش نویسی و تهیه نمودار) درس ریاضی دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان از طریق آموزش راهبردهای خودگردانی در یادگیری (گزارش نویسی و تهیه نمودار) و همچنین بهبود میزان خودگردانی دانش آموزان است. به این منظور از آزمون هوش ریون برای کنترل متغیر هوش، از آزمون خودگردانی جهت سنجش میزان خودگردانی و از آزمون معلم ساخته برای سنجش عملکرد ریاضی استفاده شد. نمونه تحقیق 60 نفر از دانش آموزان دختر سال اول یک دبیرستان بودند. این دانش آموزان از منطقه 10 آموزش و پرورش شهر تهران که در درس ریاضی و خودگردانی ضعیف بودند انتخاب شدند. دانش آموزان به طور تصادفی به چهار گروه 15 نفری که یک گروه به عنوان گروه کنترل و سه گروه به عنوان گروه آزمایشی اول، دوم و سوم بودند تقسیم شدند. به گروه کنترل، هیچ آموزشی داده نشد. به گروه آزمایشی اول، راهبرد گزارش نویسی، به گروه آزمایشی دوم، راهبرد تهیه نمودار و به گروه آزمایشی سوم، ترکیبی از هر دو راهبرد آموزش داده شد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد دانش آموزانی که از روش ترکیبی هر دو راهبرد گزارش نویسی و تهیه نمودار استفاده کردند، به طور معناداری میزان خودگردانی و عملکرد ریاضی بالاتری نسبت به دانش آموزان گروه های گزارش نویسی تهیه نمودار و کنترل از خود نشان دادند.
" فرایند تعلیم و تربیت با اقتباس از مبانی عرفان اسلامی "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"پژوهش حاضر قصد دارد با اقتباس از مبانی تربیتی عرفان اسلامی، چگونگی فرایند تعلیم و تربیت را از منظر آن مکتب تبیین کند. در حقیقت، این بررسی در صدد پاسخگویی به این سوال است که فرایند تعلیم و تربیت بر اساس مبانی نظری عرفان اسلامی چگونه است؟ در این پژوهش از روش تحلیل فلسفی با رویکرد استنتاجی استفاده شده است. به منظور پاسخگویی به سوال فوق، ابتدا مبانی معرف شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی عرفان اسلامی تشریح، و سپس ویژگی ها و اهداف تعلیم و تربیت عرفانی و همچنین چگونگی نگاه آن به برنامه درسی تبیین شدند. عمده ترین ویژگی های تعلیم و تربیت عرفانی عبارتند از: 1) وحدت گرایی، 2) اصالت باطن، 3) تاکید بر شناسایی های شهودی، 4) تلقی سفر (سیر و سلوک) از مفهوم تربیت. بر اساس این ویژگی ها، اهداف تعلیم و تربیت از منظر عرفان اسلامی را می توان در سه طبقه هدف غایی، هدف میانی و اهداف کوتاه مدت دسته بندی کرد. هدف غایی این فلسفه تربیتی عبارت است از فنا فی الله و به تعبیر دیگر معرفت توحید هدف میانی نیز مشتمل است بر خودشناسی که در این مرحله روشن شدگی و یا تحقق ادراکات شهودی حاصل می شود. آخرین طبقه، یعنی اهدافی که به منزله شیوه و روش رسیدن به هدف میانی و غایی محسوب می شوند. مشتمل است بر: 1) عشق پروری، 2) تربیت اخلاقی، 3) تربیت هنری (زیبایی شناسی).
نتایج استنباط شده در مطالعه حاضر حکایت از آن دارند که روش تربیتی رویکرد یاددهی – یادگیری مکتب عرفان اسلامی مبتنی بر فعالیت و تجارب عملی و فردی متربی است. اصولا تربیت به مثابه یک برنامه سفر است که از مراحل و منازل گوناگون و پشت سر هم تشکیل یافته است. در این رویکرد، مربی نقش هدایت و راهنمایی متربی را در جریان فعالیت های عملی و تجارب فردی وی بر عهده دارد و در واقع، مربی، بیش تر نقش یک مشاور و راهنما را ایفا می کند. مطابق با الگوی اقتباس شده، دانش آموز در فرایند یاددهی – یادگیری کاملا فعال است، چرا که بصیرت و روشن شدگی امری است باطنی که اساسا از خلال تجارب فردی حاصل می آید. بنا به این الگو، رابطه معلم – شاگرد بر دو رکن عمده استوار است. نخست، محبت و عشق دو جانبه بین مربی و متربی و دوم اطاعت متربی از مربی در فرایند تربیت. در واقع، این دو رکن از ضرورت های سفر تربیتی و معرفتی متربی محسوب می شود. در بخش پایانی این مقاله ضمن نتیجه گیری، برخی پیشنهادهای کاربردی ارایه شده اند.
"
مطالعه شکاف های دانشی: پژوهشی در مرکز پژوهش و فناوری پتروشیمی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی شکاف های دانشی در مرکز پژوهش و فناوری پتروشیمی و ارایه راهکارهایی برای از میان برداشتن این شکاف ها است. برای این منظور سه الگوی شکاف های دانشی مطرح شده اند. پژوهشگران در انجام این پژوهش، الگوی لین (2005) را که متشکل از شش شکاف است، مبنای کارخود قرار داده اند و پس از تلفیق الگوی لین با الگوی سازمان یادگیرنده و الگوی عوامل تاثیرگذار بر جو اعتماد در سازمان و تمایل افراد به تسهیم دانش، دو شکاف دیگر به الگوی اولیه افزوده اند و در نهایت بر اساس الگوی هشت شکافی، پرسش ها و فرضیه های پژوهش را تدوین کرده اند. به منظور اولویت بندی متغیرهای تشکیل دهنده هر شکاف، پژوهشگران از روش AHP استفاده کرده اند. حال آنکه برای اولویت بندی همان متغیرها، بر اساس نظر پژوهشگران سازمان از آزمون فریدمن استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش، وجود شکاف اول پذیرفته نشد حال آنکه سایر هفت شکاف در مرکز پژوهش و فناوری پتروشیمی تهران مورد تایید قرار گرفت. به علاوه در اولویت بندی شاخص های تشکیل دهنده هر شکاف بر اساس نظر صاحبنظران و پژوهشگران این سازمان تفاوت هایی مشاهده می شود
تاثیر مسوولیت اجتماعی بر نوآوری در بنگاه ها: دیدگاه مبتنی بر منابع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله نتیجه مطالعه ای است که طی یک سال و در دو مرحله، در صنعت فولاد ایران انجام شده است. روش مطالعه در هر دو مرحله، روش کیفی است. مرحله نخست شامل مصاحبه های عمیق با مدیران صنعت فولاد می باشد؛ که هدف آن تعیین ارتباط دیدگاه مبتنی بر منابع سازمان و نوآوری سازمانی است. از مصاحبه های مرحله نخست به همراه مرور ادبیات، چنین بر می آید که مسوولیت اجتماعی بنگاه در صنعت فولاد ایران در طی 8 ساله (از سال (76-1368 تاثیر عظیمی بر نوآوری در این صنعت داشته است. در مرحله دوم، به بررسی تعاملات پویا میان مسوولیت اجتماعی بنگاه، یادگیری سازمانی و نوآوری سازمانی پرداخته شده است. از نتایج حاصل از این مرحله مشخص شد که راهبردهای مسوولیت اجتماعی به توسعه توانمندی های یادگیری منتهی می شود، که به نوبه خود به نوآوری سازمانی می انجامد.
نقش حافظه در فرایند یادگیری زبان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلاسفه جزء اولین کسانی بودند که به حافظه توجه نمودند و سعی در کشف ویژگی ها و ارائه مفهومی روشن از آن داشتند. نگاه فلسفی صرف‘ پاسخگوی سایر سؤالات بشر در خصوص توانایی های حافظه در امور مختلف نبود. از این رو‘ روانشناسی با هدف بررسی دنیای ذهنی انسان ازدرون فلسفه زاده شد و تلاش کرد تا جایگاه حافظه را در فرایند یادگیری‘ بررسی و تبیین کند. بسیاری از شناخت علمی انسان از حافظه خود‘ مبتنی بر یافته های یک قرن و نیم پیش است. در دهه های اخیر ‘ بعداز گذر از مکتب رفتارگرایی و پیدایش مکتب شناخت گرایی‘ تحول عظیمی در شناخت انسان از عملکرد حافظه به هنگام یادگیری ایجاد شد. در پی تحقیقات فراوان‘ بخش های مختلف مغز و حافظه ‘ مانند حافظه کوتا مدت‘ حافظه کاری‘ حافظه بلند مدت‘ حافظه معنایی که ارتباط تنگاتنگی با فرایند یادگیری زبان خارجی دارند‘ شناسایی شدند. در این مقاله‘ نقش حافظه درفرایند یادگیری زبان خارجی بررسی می شود.
روش های مورد استفاده در کتب آموزش زبان اسپانیایی به خارجی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"گزینش کتاب و اطلاعات آموزشی لازم برای یک دوره آموزشی زبان اسپانیایی‘ به عنوان زبان خارجی ‘ مستلزم به کارگیری عوامل متعددی است. اگر چه اصول و قواعد فرایند تعلیم- یادگیری زبان اسپانیایی ‘ به عنوان زبان خارجی‘ در طول تاریخ نه چندان طولانی خود‘ تحول آشکاری را تجربه کرده است‘ با این وجود هیچ گونه وحدت نظری بین آنچه که در ایران به عنوان آموزش زبان اسپانیایی مطرح است و آنچه که در سایر کشورها اتفاق می افتد‘ وجود ندارد. در ایران در حال حاضر نزدیک به 1100 دانشجو در مقاطع و دانشگاه های مختلف به آموزش و یادگیری زبان اسپانیایی اشتغال دارند. اگر چه هدف اصلی این دوره ها آموزش زبان اسپانیایی به عنوان زبان دوم و با انگیزه رفع نیازهای جامعه است ‘ ولی هیچ اتفاق نظری بین روش ها و کتاب های مورد استفاده و نیازهای جامعه وجود ندارد. هدف از این بررسی اعمال نگرشی متفاوت و پی بردن به راه و رسمی معیار برای تسلط بر اصول و روش معتبر تدوین و تالیف کتاب های آموزش زبان اسپانیایی برای دانشجویان فارسی زبان با در نظر گرفتن اصول نوین و علمی روز و رفع نقایص موجود است.
"
پدیده دوزبانگی: عامل بازدارنده یا تقویت کننده؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر تاثیر پدیده دوزبانگی بر یادگیری زبان سوم با رویکردی زبانشناختی – اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. هدف بررسی این نکته بود که آیا اختلافی معنادار و چشمگیر میان دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه در یادگیری زبان انگلیسی در دو زمینه گرامر و لغت وجود دارد. برای تحقق این هدف، 150 دانش آموز دختر در مقطع پیش دانشگاهی از بین دو گروه ترکی – فارسی زبان و فارسی زبان برگزیده شدند. پس از همگن سازی نمونه های انتخاب شده که توسط آزمون تعیین سطح مهارت زبانی (تست نلسون) انجام گرفت، به دانش آموزان دو زبانه، دو پرسشنامه در مورد میزان درجه دو زبانگی در زمینه های گرامر، لغت، خواندن، نوشتن، صحبت کردن و درک شنیداری داده شد. سپس بر اساس نمرات حاصل از آزمون مهارت زبانی تعداد 90 نفر از دانش آموزان در مرحله بعدی پژوهش که شامل آزمون تشخیص نکات گرامری و تصحیح خطاهای زبانی مربوط می شد، شرکت جستند. بررسی های آماری از طریق تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) حاکی از این بود که بین دو گروه فوق الذکر در زمینه گرامر و لغت تفاوت معناداری وجود دارد، به این معنا که دانش آموزان تک زبانه از دو زبانه ها پیشی گرفتند. این تفاوت در زمینه گرامر چشمگیرتر از زمینه لغت بود. یافته های این تحقیق می تواند در برنامه های آموزشی تربیت معلمان زبان انگلیسی و روش تدریس انگلیسی کاربرد داشته باشد.
تأثیر فناوری ارتباطات و اطلاعات در آموزش و یادگیری زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی فناوری آموزشی تسهیل، توسعه و تقویت فرایند آموزش و یادگیری است. فناوری آموزش و یادگیری زبان یکی از دستاوردهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در گستره علوم انسانی است که چارچوب نظری و اصول خاص خود را دارد. این فناوری، ماهیتی چند بعدی و میان رشته ای دارد که در نتیجه تحقیقات در اصول و مبانی نظری و عملی گستره های زبان شناسی کاربردی، زبان شناسی رایانه ای و دانش استفاده بهینه فناوری به وجود آمده است. این مقاله با رویکردی تحلیلی، توصیفی، و تطبیقی، تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر آموزش زبان را بررسی می کند. در این زمینه مراحل مختلف الگوهای آموزش زبان، مدیریت کلاس، مسئولیت استاد، منابع آموزشی و یادگیری و تهیه و تألیف کتاب های درسی مطالعه گردیده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که نقاط مشترک زیادی بین الگوهای آموزش زبان و الگوهای فناوری آموزش و یادگیری زبان وجود دارد. به یمن معرفی و ورود فناوری اطلاعات و ارتباطات در این حوزه، مدیریت کلاس به کل متحول شده و با رویکردی پژوهش محور و دانشجو محور انجام می پذیرد . مسئولیت مدرس نیز انباشت و انتقال اطلاعات نیست، بلکه مسئولیت های گوناگونی بر عهده می گیرد و باید فردی چند مهارتی باشد. الگوی بسته، محدود و متمرکز منابع آموزشی و یادگیری سنتی هم به الگویی باز، غیر متمرکز، نامحدود، و بری از محدودیت های زمان و مکان تبدیل می شود و نتایج بسیار راهبردی برای نظام آموزش و یادگیری زبان را به ارمغان می آورد. مطالب درسی برگرفته از فناوری، ماهیتی چند بعدی و حرکتی داشته و طراحان آن رویکردی فرایند - محور دارند نه محتوا - محور.
: بررسی مسائل مرتبط با آموزش اصطلاحات و تعبیرات روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علیرغم موفقیت ها و کسب دستاوردهای قابل توجه ای که در زمینه بررسی علمی مسائل مرتبط با علم اصطلاح شناسی روسی بدست آمده است، هنوز مسائل و مشکلات پیش روی آموزش اصطلاحات و تعبیرات روسی در عرصه زبان شناسی آموزشی آنطور که باید مورد بررسی و مطالعه قرار نگرفته است. مقاله حاضر به مسئله اساسی انتخاب معقولانه مواد درسی مربوط به اصطلاحات و تعبیرات زبانی و آموزش آن به زبان آموزان ایرانی اختصاص دارد. انتخاب موفق مواد درسی مربوط به اصطلاحات و تعبیرات که متناسب با مهارت و تسلط در کاربرد عملی آن باشد، تنها در صورتی میسر می باشد که در انتخاب مواد درسی مربوط به اصطلاحات و تعبیرات، هم مسائل زبان شناسی (کاربرد معمولی از نظر سبک گفتار) و هم مسائل آموزشی (قابل دسترس بودن و استحکام در یادگیری) لحاظ گردند. تجربه چندین ساله تدریس اصطلاحات و تعبیرات روسی در دانشگاه تهران و کار پژوهشی فراوان، به مؤلف مقاله حاضر امکان چاپ کتاب درسی «اصطلاحات و تعبیرات روسی در مراکز آموزشی ایران» را داده است که این کتاب به عنوان اولین تلاش در جهت انتخاب و ساماندهی مواد درسی مربوط به اصطلاحات و تعبیرات روسی در کتاب های درسی برای زبان آموزان ایرانی محسوب می شود. مقاله حاضر به بررسی مهمترین عوامل و شرایط تاثیرگذار در روند آموزش اصطلاحات و تعبیرات روسی به زبان آموزان ایرانی می پردازد که به نوبه خود مبانی نظری کتاب درسی تالیفی را شکل می دهند
نقش تمرینهای کاربردی زبان در افزایش انگیزه زبانآموزان فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انگیزه فرایندی پیچیده و درونی است که می توان آن را ترغیب و تقویت نمود. برای هر چه فعال تر کردن کلاس شیوه ها و روش های آموزشی متفاوتی وجود دارد. ارتباط یکی از محورهای اصلی در فرایند یاددهی/یادگیری زبان است، چرا که برقراری ارتباط می تواند انگیزه و تعامل را در کلاس ایجاد و اکتساب توانش زبانی را ترغیب کند. یکی از راه های ایجاد انگیزه در زبان آموزان تعیین نوع فعالیت است. «رویکرد کنشی» ) approche actionnelle (روش جدید آموزشی است، که در آن تعامل میان زبان آموزان در چهار چوب تحقق فعالیت کاربردی زبان (tâche) صورت گرفته،که از آن به عنوان ابزاری برای آماده شدن زبان آموزان در اجتماع، به صورت انجام اعمال واقعی استفاده می گردد، و زبان آموزان این فعالیت ها را که فقط جنبه زبانی ندارند، به شکل بازیگران اجتماعی در کلاس زبان با استفاده از اسناد واقعی شفاهی و کتبی مختلف و همچنین از طریق ایجاد ارتباط، کنش و تعامل توسط دیگر شاگردان که به عنوان بازیگران اجتماع محسوب می شوند، اجرا می کنند. هدف اصلی این تحقیق پی بردن به این موضوع است که چگونه فعالیت های کاربردی زبان امر آموزش را سهولت می بخشد؛ و چگونه موجب افزایش انگیزه زبان آموزان می شود.
ویژگیهای یادگیری زبان خارجی توسط فراگیران بزرگسال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در روش های جدید تدریس، به نظر متخصصین آموزش زبان، فراگیر در مرکز توجه فرایند آموزش و یادگیر قراردارد. در هر رشته آموزشی، مدرسین باید توجه خاصی به ویژگی های فرگیران مبذول نمایند. بطور کلی اگر بخواهیم فراگیران را به گروه های مختلف تقسیم کنیم، یک گروه از فراگیران زبان های خارجی بزرگسالان هستند چه در آموزش رسمی در چهار چوب دانشگاه و چه در آموزش غیر رسمی در آموزشکده های زبان. فراگیران بزرگسال را از جنبه های قانونی، اجتماعی و روان شناختی می توان تعریف کرد. مفهوم روان شناختی بیشتر مورد توجه ماست و بطور مستقیم به آموزش زبان های خارجی مربوط می شود. لازم به ذکر نیست که خصوصیات بزرگسالانی که زبان خارجی فرا می گیرند از خصوصیات سایر بزرگسالان در دیگر موقعیت های یادگیر کاملاً متفاوت نیست. اگر موفق به شناخت ویژگی های فراگیران بزرگسال شویم، قادر به درک فرایند یادگیری شان نیز خواهیم شد. به این ترتیب نخست تلاش خواهیم کرد تعریف های گوناگون بزرگسال را ارائه کنیم و سپس ویژگی های یادگیری آنها را بررسی نماییم.
انتظارات بجا و نابجا از فلسفه تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" در سده های گذشته، نفس دانش که با هدف کشف حقایق جهان هستی توسعه یافته بود، اهمیت زیادی داشت. این نگرش در قرن بیستم، به ویژه از نیمه ی دوم آن به تدریج تغییر یافت و جنبه کاربردی و سودمند دانش روز به روز نقش محوری پیداکرد؛ به طوری که امروز در دهه آغازین قرن بیست ویکم، تولید دانش- محور، اقتصاد دانش- محور و جامعه مطلع و در حال یادگیری از ملاک های توسعه یافتگی محسوب می شوند.
ظهور مکتب عمل گرایی به ویژه پیشرفت گرایی که ارزش دانش را نه در حقیقی بودن یا تطابق آن با واقعیت بیرونی، بلکه در سودمندی و کارایی آن معرفی می کرد، نقش بسزایی در این تغییر نگرش داشته است ( اوزمن و کراور، 1379 :225 ). به دنبال آن، رشد و گسترش مدرنیسم و پسامدرنیسم که دستیابی به هرگونه حقیقت مطلق را ناممکن دانسته و آن را امری نسبی و متکثر تلقی کرد، باعث شد تا سودمندی و کارکرد علوم و معارف مختلف بیش از ارزش آن ها در بیان حقایق مورد توجه مجامع و محافل علمی قرار گیرد. این امر به نوبه خود باعث شد از فلسفه و به تبع آن فلسفه تربیت انتظارات مشابهی شکل بگیرد و این شاخه از معارف بشری به سمت و سوی کاربردی شدن و سودمندی پیش رود.
این طرز تلقی، نه تنها در محافل علمی، بلکه در میان سیاست گزاران و برنامه ریزان تربیتی نیز رسوخ پیداکرد. فلسفه از آن جا که اساسا به مسائل بنیادی می پردازد و تحقیقات مربوط به آن نیز از نوع نظری است، به تدریج از دایره توجه برنامه ریزان و سیاست گزاران تربیتی خارج شد. آنان که به شدت در پی توسعه و صنعتی شدن و نوسازی جامعه بوده و هستند موجب شدند که فلسفه و به طور کلی علوم انسانی در درجه دوم اهمیت قرار گیرد؛ چرا که کارکرد و سودمندی آن به روشنی و وضوح علوم طبیعی و دانش فنی یا فناوری نیست.
اگرچه عده ای از اندیشمندان فلسفه تعلیم و تربیت برای کاربردی کردن و نشان دادن سودمندی آن تلاش های ارزشمندی به خرج دادند، اما این تلاش ها ظاهراً به اندازه ای که نظر منتقدان را جلب کند، مؤثر نیفتاد. این مقاله در پی آن است تا به آسیب شناسی این تفکر بپردازد و با توجه به اهمیت فلسفه تربیت، چه در سیاست گزاری و برنامه ریزی و چه در پژوهش های تربیتی و فرایند یاددهی- یادگیری انتظارات بجا و نابجا را یاد آور شود.
"
بررسی خود تنظیمی یادگیری دانشآموزان و والدین: مطالعه نقش جنسیت و عملکرد تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه و مقایسه راهبردهای خود تنظیمی در یادگیری دانشآموزان و خود تنظیمی والدین آنها با توجه به نقش جنسیت و عملکرد تحصیلی است. به همین منظور، تعداد 120 دانشآموزان دختر و پسر اول دبیرستان شهر تهران با روش نمونهگیری تصادفی مرحلهای انتخاب شدند و با پاسخگویی به پرسشنامه راهبردهای خود تنظیمی در یادگیری دانشآموز و خود تنظیمی والدین، ادراک خود را از راهبردهای خود تنظیمی و خود تنظیمگری والدینشان نشان دادند. از معدل تحصیلی آنان نیز به عنوان ملاک عملکرد تحصیلی استفاده گردید دادههای حاصل شده با آزمون t مستقل، تحلیل واریانس یک راهه، و آزمون تعقیبی شفه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین راهبردهای خود تنظیمی در یادگیری دانش آموزان قوی و متوسط با دانشآموزان ضعیف و همینطور بین رفتارهای خود تنظیم گرانه والدین دانشآموزان قوی و متوسط با دانش آموزان ضعیف تفاوت معنیداری وجود دارد.
بررسی امکان نزدیک سازی یافته های مکاتب تجربه گرایی منطقی و عمل گرایی در زمینه نقش معلم و فراگیر در فرایند یاددهی یادگیری و آثار آن بر تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولفه های یاد دهی یادگیری یکی از مولفه های اساسی نظام تعلیم و تربیت است عناصر اساسی این مولفه عبارت از معلم و فراگیر است مطالعه متون مربوط به این مولفه نشان می دهد که همواره سوالات اساسی در این زمینه در درجه اول از سوی فلاسفه مطرح شده است علی رغم مطالعه های نظری و کاربردی در حوزه فرایند یاد دهی یادگیری هنوز هم یکی از مشکلات اساسی نظام های آموزشی معطوف به نقش معلم و فراگیر در این فرایند است چرایی وجود چنین مشکل یوجه مسئله خیر مقاله حاضر است مکاتب فلسفی بزرگ که ا ز قرن بیستم به بعد در این حوزه جهت گیری های نظام آموزشی را تحت تاثیر قرار داده اند عبارتند از تجربه گرایی منطقی و عمل گرایی علی رغم این که هر یک از دو رویکرد مذکور واجد دلالت های تربیتی هسعتند به نظر می رسد که نظام های آموزشی به منظور کاستن از مشکلات خود در این زمینه به توجه همزمان به هر دو رویکرد نیازمندند.
نقش انگیزش در یادگیری
حوزه های تخصصی:
گرچه اطلاعات مادرباره انگیزش اصولاتوصیفی است ولی ازروی کارکردهاورفتارهای بعدازیادگیری پی به انگیزش افرادمی بریم. انگیزش مبحثی بسیاروسیع است که حوزه های علایق ،کنجکاوی ،سلائق ،نیازهاوحتی حیطه عاطفی رادربرمی گیرد. گرچه عامل وراثت ومحیط باهوش وغنی سازی محیط آموزشی وبهبودروشهای تدریس تااندازه زیادی دربهبودوضع آموزشی تاثیردارندولی قلب آموزش انگیزش است. انگیزش عامل کلی مولدرفتاربه حساب می آیددرحالیکه انگیزه راعلت اختصاصی یک رفتارمشخص می دانندمثلاوقتی می پرسیم که چرافلان شخص رفتارخاصی راانجام می دهدبدنبال انگیزه اوهستیم. درواقع انگیزش حالت کلی تمایل به پیشرفت تحصیلی است وانگیزه حالت اختصاصی نسبت به درس خاص می باشد. انگیزش هم هدف است وهم وسیله ،بعنوان هدف ماازدانش آموزان ودانشجویان می خواهیم نسبت به موضوعهای مختلف علمی واجتماعی علاقه کسب کنند.ازاین رو،تمام برنامه های درسی که درآنهافعالیتهای حیطه عاطفی ملحوظ شده است دارای هدف انگیزشی هستندبعنوان وسیله انگیزش مانندآمادگی ذهنی یارفتارهای ورودی ،یک پیش نیازیادگیری به حساب می آیدوتاثیرآن بریادگیری یکی ازاموربدیهی است. اگردانش آموزان ودانشجویان نسبت به درس بی علاقه باشند(دارای انگیزش سطح بالایی باشند) هم به توضیحات معلم بادقت گوش خواهندداد،هم تکالیف درسی خودراباجدیت انجام خواهنددادوهم بدنبال کسب اطلاعات بیشتری درزمینه مطالب درسی خواهندرفت. در این مقاله ضمن آشنایی با نقش انگیزش بر یادگیری ،ومعرفی انواع نظریه های انگیزشی،شیوه هاواصول ایجاد انگیزش توضیح داده می شود.
یادگیری زدایی؛ راهکاری برای یادگیری بیشتر
حوزه های تخصصی:
مقدمه: به رغم آگاهی فزاینده در مورد اهمیت و ضرورت یادگیری، چگونگی، اشکال آن و رویه هایی که یادگیری را در افراد و سازمان ها تشویق می کند، شناخت بسیار کمی درباره یادگیری زدایی وجود دارد. چیستی یادگیری زدایی، چرایی مهم آن و شرایطی که آن را ترغیب می کنند، کمتر مورد بحث قرار گرفته اند. با توجه به اهمیت یادگیری زدایی و نقش آن در فرآیند انتقال و اکتساب دانش، این مقاله به بررسی یادگیری زدایی، ضرورت و انواع آن پرداخته است.
نتیجه گیری: یادگیری زدایی تغییری مستمر است که افراد و سازمان ها را برای انطباق با محیط و توسعه مهارت های جدید توانمند می کند. حرکت در منحنی یادگیری زدایی حرکتی عمدی، مستلزم ساختار سازی مجدد و پاک سازی رویه های قدیمی است. در این فرآیند، رهایی از آنچه که دیگر مفید نیست، توقف متفکرانه و خلق فضای پاک قبل از یادگیری جدید ضروری است. برای موفقیت فردی و سازمانی، لازم است که بین یادگیری و یادگیری زدایی تعادل ایجاد شود.
بررسی روش های گوناگون اصلاح آوایی در یاددهی/ یادگیری زبان های خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در یک نگاه کلی، اصلاح آوایی شامل سلسله فعالیت هایی است که در هر نگرشی می تواند به صورت مروری و مختصر وجود داشته باشد. اما در نگاه جدی تر و عمیق تر به اصلاح آوایی، که امروزه در فن آموزش زبان به یک رشته تخصصی تبدیل شده، پی می بریم که شناخت عمیق و دقیق اهداف، اصول، روش و ابزارهای هر کدام از این روش ها به خودی خود فضای تحقیقی وسیعی را می طلبد.
در این جستار هدف این است تا با توصیف روش های موجود اصلاح آوایی در دنیا، به بررسی نقاط قوت و انتقادی هر کدام به صورت جداگانه پرداخته شود. بنابراین، هدف مؤلفین، بررسی این مهم است که کدام یک از روش های موجود، از میان روش های معرفی شده، می تواند کارآمدی بیشتری در اصلاح آوایی داشته باشد. از میان پنج روش بسیار رایج در سطح جهانی، نتیجه می گیریم که هر چند استفاده از روش آزمایشگاهی و روش تولیدی آسان تر است و همین امر باعث رواج بیشتر آن ها شده است، اما، با توجه به تحلیل های انجام شده مؤلفین، بر پایه نظریات نوین آواشناسی، معلوم می شود که روش آهنگی- کلامی می تواند مؤثرتر باشد. در انتها، یک دورنمای آموزشی نیز با تاکید بر روش قابل قبول ارائه شده است.