مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
یادگیری
حوزه های تخصصی:
آموزش فرهنگ در یادگیری زبان خارجی و کاربرد متناسب آن در بافت های مختلف نه تنها مؤثر است، بلکه در مواردی گریزناپذیر. برای آموزش فرهنگ همراه با زبان خارجی روش های گوناگونی را می توان در پیش گرفت. در واقع آموزش زبان خارجی، خارج از بافت فرهنگی زبانِ هدف، تنها زمانی کارامد خواهد بود که با آموزش دست کم برخی از ویژگی های فرهنگی جامعة زبانی هم زمان باشد. در این پژوهش، از یک سو، تلاش شده است تا با نگاهی به دو مفهوم زبان و فرهنگ نقش این دو در آموزش زبان بررسی شود. برای نیل به این هدف، مباحث نظری ارائه شده در این زمینه و برخی از پژوهش های انجام شده مرور می شوند و مثال هایی برای روشن شدن بحث ارائه می شوند. ازسوی دیگر، مباحث مرتبط با فرایند آموزش و یادگیری زبان و نیازهای پژوهشی این حیطه بررسی می شود. در این مقاله از روش توصیفی ـ تحلیلی برای مرور پژوهش ها استفاده شده است.
تاثیر مهارت های عصب شناسی زبان بر یادگیری زبان خارجی نزد زبان آموزان خردسالان (Impact des techniques de PNL sur l’apprentissage de langue étrangère chez l’enfant)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به این پرسش خواهیم پرداخت که چگونه میتوان به زبان آموز خردسال در یادگیری زبان خارجی کمک کرد. برخی از محققین بر این باورند که یادگیری اساساً فرایند بخاطرسپاری است. اهمیت مسئله ""به خاطرسپاری"" نزد کودک از همین جا نشأت می گیرد. یکی از عواملی که کودک را به سمت موفقیت تحصیلی سوق می دهد، فراگیری بهتر به خاطر سپردن است. برای دستیابی به یادگیری مؤثر نزد خردسالان، باید مهارت های یادگیری مناسب انتخاب کرد. محققین گروه برنامه ریزی عصب شناسی زبان، مهارت های به خاطر سپاری متناسب با فرایند یادگیری زبان خارجی نزد خردسالان را ارائه میکنند. برخی از توصیه های نظری این گروه را مورد مطالعه قرار می دهیم. بر اساس این توصیه ها فعالسازی منابع حافظه ای خردسالان با کمک مهارت های بخاطرسپاری دیداری مناسب، موجب فعالسازی نیمکرة راست مغز خردسال میشود. از اینرو یادگیری زبان خارجی استوارتر می شود. این نظریه یادآور می شود که روش دیداری برای یادگیری زبان خارجی نزد خردسالان مؤثرتر است.
فراموشی به عنوان مانعی در تولید نوشتاری در زبان خارجی (مطالعه موردی نزد زبان آموزان ایرانی در زبان فرانسه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یادگیری زبان خارجی همانند زمینه های دیگر یادگیری دستخوش فراموشی است. توجه به پدیده فراموشی در بیان گفتاری و نوشتاری در زبان خارجی اهمیت خاصی دارد، زیرا این دو حوزه، نمود توانش و مهارت های زبان آموز هستند.
این تحقیق با هدف بررسی پدیده فراموشی در حوزه یادگیری زبان های خارجی )زبان فرانسه) در سطح تولید زبانی صورت گرفته است. برای بررسی نظریه های مرتبط با فراموشی، حافظه و ذخیره سازی اطلاعات از روش توصیفی- تحلیلی استفاده کردیم. در ادامه، طی یک تحقیق میدانی با استفاده از کلمات عینی و ذهنی به بررسی فراموشی کلمات در حوزه زبان خارجی پرداختیم. فراموشی کلمات را در قالب دو آزمون بر پایه دو منبع متفاوت، یعنی لیست کلمات جدای از متن و کلمات داخل متن به زبان فرانسه، در میان زبان آموزان زن و مرد با دو رده سنی 25 تا30 سال و 31 تا40 سال بررسی کردیم.
نتایج پژوهش نشان داد که فراموشی، وابسته به نوع کلمات زبانی است و کلمات ذهنی، نسبت به کلمات عینی بیشتر فراموش می شوند. داده ها نیز ثابت کرده اند که سن و جنس آزمودنی ها تأثیر معناداری بر فراموشی کلمات عینی و ذهنی دارند. به بیان دقیق تر، سن و جنس آزمودنی ها و نوع کلمات، زمانی که کلمات در قالب یک متن باشند، بر فراموشی تأثیرگذارند، به طوری که در گروه 25 تا 30 سال فراموشی کلمات عینی در بین مردان معنادار و 82/1 درصد بیشتر از زنان بوده است، ولی در گروه سنی 31 تا 40 سال، نتایج بر عکس بود و میزان فراموشی زنان 5/2 درصد بیشتر شد.
عادات و مهارت های مطالعه ی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی زاهدان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عادت و مهارت های مطالعه یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر موفقیت تحصیلی در دانشجویان می باشد. جایگزینی مهارت های مطالعه ی مؤثر و عادت های مطالعه ی مفید برای رسیدن به یادگیری و آموزش بهتر در دانشجویان توصیه می شود. هدف این پژوهش، شناسایی عادت و مهارت های مطالعه ی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی زاهدان بود.
روش بررسی: در مطالعه ی توصیفی حاضر 342 نفر (کل افراد = 2382 نفر) از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی زاهدان در نیم سال دوم سال تحصیلی 90-1389، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. پرسش نامه ی بررسی عادت های مطالعه ی کالج Redwood، در دو بخش مشخصات جمعیت شناختی (10 سؤال) و پرسش های اصلی (51 سؤال) در اختیار دانشجویان قرار گرفت. روایی پرسش نامه توسط متخصصین تأیید و پایایی آن با استفاده از ضریب Cronbach¢s alpha، 855/0 محاسبه گردید. داده ها به وسیله ی آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی و میانگین) و آمار تحلیلی (آزمون های آماری ANOVA و t)در سطح معنی داری 05/0 با نرم افزار آماری SPSS نسخه ی 15 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: مشکلات عمده ی دانشجویان مورد پژوهش در زمینه های مختلف عادت ها و مهارت های مطالعه به ترتیب در زمینه ی مدیریت زمان با میانگین (86/2)، یادآوری (93/2)، مطالعه ی یک فصل (98/2)، شنیدن و یادداشت برداری (078/3)، تمرکز (092/3)، امتحان دادن (28/3) و انگیزه (38/3) می باشد. وضعیت در زمینه ی یادآوری، شنیدن و یادداشت برداری و انگیزه در دانشجویان دختر بهتر از دانشجویان پسر بود و در زمینه ی امتحان دادن در بیشتر مواقع دانشجویان پسر بهتر از دانشجویان دختر عمل می کردند.
نتیجه گیری: وضعیت عادت ها و مهارت های مطالعه ی دانشجویان در حد متوسط برآورد شد. با توجه به اهمیت مطالعه، ضروری است که در جهت بهبود روش ها و عادت های مطالعه ی دانشجویان توجه و برنامه ریزی شود.
تأثیر خودارزیابی مستمر دانشجویان بر خودکارآمدی پژوهشی و پیشرفت تحصیلی آن ها: غنصری مغفول در تدوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تأثیر خودارزیابی مستمر دانشجویان بر پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی پژوهشی آن ها بررسی شد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و جامعه آماری آن دانشجویان کارشناسی رشته علوم تربیتی دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد با نمونه گیری در دسترس (38=n) است. به منظور بررسی فرضیه های این پژوهش از پرسشنامه های خودکارآمدی پژوهشی، خودارزیابی و نمره های پایان نیمسال دانشجویان در درس روش پژوهش به منظور اندازه گیری پیشرفت تحصیلی آن ها استفاده شد. میانگین پیش آزمون خودکارآمدی پژوهشی گروه های آزمایشی و کنترل تفاوت معناداری نداشت؛ در حالی که در پس آزمون تفاوت معناداری بین میانگین این دو گروه مشاهده شد. از طرف دیگر، با وجود انتخاب همگن دو گروه آزمایش و کنترل، تفاوت معناداری بین میانگین نمره پیشرفت تحصیلی این دو گروه در پس آزمون دیده شد. در مجموع خودارزیابی مستمر بر افزایش خودکارآمدی پژوهشی دانشجویان مؤثر بوده و بر پیشرفت تحصیلی آن ها نیز تأثیر مثبتی داشته است. توصیه می شود به خودارزیابی مستمر در تدوین و اجرای برنامه های درسی توجه شود.
ارزیابی وضعیت آموزش مجازی در مراکز آموزش الکترونیکی دانشگاه های تهران از دیدگاه دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، ارزیابی وضعیت آموزش مجازی در مراکز آموزش الکترونیکی دانشگاه های کشور از دیدگاه دانشجویان است که به روش توصیفی و به صورت پیمایشی اجرا گردید. جامعه آماری تحقیق، شامل کلیه دانشجویان شرکت کننده در مراکز آموزش های الکترونیکی دانشگاه های سراسری شهر تهران در سال تحصیلی 90- 1389 به تعداد 400 نفر بود. نمونه آماری، بر اساس جدول تعیین حجم نمونه مورگان، 196 نفر بود که به روش نمونه گیری هدف مند انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته بود که بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت تهیه شد. یافته ها نشان داد که دانشجویان شرکت کننده در دوره های آموزش مجازی مراکز آموزش الکترونیکی دانشگاه ها از دسترسی به امکانات مراکز آموزش های مجازی، یادگیری از طریق این روش و کاربرد روش آموزش مجازی، رضایت داشتند؛ هر چندکه، نگرش مثبتی به دوره های آموزشی مجازی نداشتند.
رابطه میزان استفاده از فن آوری های اطلاعات و ارتباطات با عملکرد دبیران در فرآیند یاددهی و یادگیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به منظور بررسی رابطه بین میزان استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات با عملکرد دبیران در فرآیند یاددهی و یادگیری انجام شده است. روش تحقیق از نظر شیوه گردآوری اطلاعات توصیفی (همبستگی) و از نظر هدف، کاربردی بوده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دبیران مدارس متوسطه دخترانه شهر تهران به تعداد 12571 نفر تشکیل دادهاند که حجم نمونه مطابق با فرمول کوکران 375 نفر برآورد گردید و این تعداد به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده از بین جامعه آماری انتخاب شده است. ابزار گردآوری دادهها، دو پرسش نامه محقق ساخته فن آوری اطلاعات و ارتباطات با ضریب آلفای 79/0 و پرسش نامه عملکرد بر مبنای مدل هرسی و گلداسمیت با ضریب آلفای 81/0 در طیف پنج درجهای لیکرت بوده است. دادههای گردآوری شده به کمک روشهای آمار توصیفی و استنباطی هم چون K-S، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل واریانس از طریق نرمافزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان داد که بین میزان استفاده دبیران از فن آوری اطلاعات و ارتباطات با عملکرد آنها در فرآیند یاددهی و یادگیری رابطه معناداری وجود دارد و 6/60 درصد تغییرات متغیر وابسته تحقیق (عملکرد دبیران) را به ترتیب مؤلفههای استفاده از نرمافزارهای کاربردی، استفاده از پایگاههای اطلاعاتی و سپس استفاده از اینترنت تبیین میکنند. هم چنین، بین نظرات آزمودنیها به هر دو مؤلفه تحقیق (استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات و عملکرد) از نظر سابقه تدریس، تفاوت معناداری مشاهده نشده است.
یادگیری و عوامل مؤثر بر آن از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یادگیری، علاوه بر آن که در روان شناسی از جایگاه مهمی برخوردار است، در بحث های نظری و کاربردهای عملی در تعلیم و تربیت نیز دلالت های برجسته ای دارد. ابن سینا دراین باره آرایی را طرح می نماید که هم با فرهنگ اسلامی سازگار است و هم می تواند در تدوین نظریه تربیتی بومی در دوران معاصر کارآمد باشد. وی یادگیری را آموختن مطلبی می داند که برای یادگیرنده نادانسته بوده است و برای آن سه قسم را مطرح می کند: یادگیری مستقیم و بی واسطه، یادگیری با واسطه عقلی و یادگیری با واسطه وهمی. از میان این سه نوع، آنچه می تواند در بومی کردن روانشناسی یادگیری نقش مهمی ایفا کند، قسم نخست یادگیری است که در روان شناسی یادگیری معاصر نادیده گرفته شده است. ابن سینادر تبیین فرآیند یادگیری نیز معتقد است، فعالیت های تعلیم و تعلم تنها زمینه ساز یادگیری می باشد و علت اصلی یادگیری، افاضه علوم از عقل فعال است. وی علاوه بر استعداد از عوامل مؤثری چون اشتغال و دلبستگی نفس و نیز قدرت و شرافت آن نام می برد که در روان شناسی معاصر مورد غفلت واقع شده است. توجه به این نکات می تواند بر غنی سازی تحقیقات معاصر درباره یادگیری بیفزاید.
گزاره هایی اساسی در باب تعامل تربیت و فرهنگ عمومی
حوزه های تخصصی:
با فرض وجود ارتباط میان دو حوزة فرهنگ و تربیت و نیز با فرض ضرورت انجام اصلاحات اساسی در فرهنگ عمومی و نیز برنامه ریزی برای تربیت، نحوة ارتباط این دو حوزه چگونه است؟ و بر این اساس چه دستاوردهایی را برای سیاستگذاری فرهنگی یا برنامه ریزی تربیتی به دنبال خواهد داشت؟
مباحث این مقاله در دو محور اساسی ارائه می شود: محور اول در قالب ارائه ده گزاره اساسی به موضوع کلی تربیت و تحولات شخصیت و رفتار آدمی می پردازد. در بخش دوم رابطة تربیت(یعنی رشد شخصیت و تحولات رفتار آدمی) با فرهنگ عمومی در قالب چهار گزاره اساسی بررسی می شود. در نهایت با توجه به اینکه اندیشة تربیتی مقدمات و تمهیدات لازم برای عمل تربیتی را فراهم می آورد، می توان به شکلی منطقی اندیشة تربیتی را، مانند مقدمة عمل تربیتی، بر فرهنگ عمومی مؤثر دانست و این دستاورد مقالة حاضر در زمینة سیاستگذاری فرهنگی است.
تأثیر فن آوری اطلاعات بر افزایش یادگیری دروس ریاضی و زبان انگلیسی دانش آموزان دوره راهنمایی شهر بابل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر، با هدف بررسی تأثیر به کارگیری فن آوری اطلاعات در افزایش یادگیری دانش آموزان دوره راهنمایی در دروس ریاضی و زبان انگلیسی انجام گرفت. روش تحقیق، نیمه تجربی و جامعه آماری، شامل دانش آموزان مدارس دخترانه دوره راهنمایی شهر بابل در سال تحصیلی 91 -1390 به تعداد 3828 نفر که در 16 مدرسه مشغول به تحصیل بوده اند، می باشد. از این جامعه، دو کلاس درس زبان انگلیسی و دو کلاس درس ریاضی پایه دوم (از میان مدارسی که مجهز به فن آوری اطلاعات بودند)، به صورت تصادفی ساده انتخاب گردیده و به عنوان گروه های آزمایش و گواه مورد بررسی قرار گرفتند. داده های حاصل از آزمون مرجع پیشرفت تحصیلی، با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بن فرونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که فن آوری اطلاعات در افزایش یادگیری دانش آموزان دوره راهنمایی شهر بابل در دروس ریاضی و زبان انگلیسی مؤثر می باشد.
مقایسه اثربخشی تدریس مبتنی بر نظریّه طرح واره و روش سنتی در درس زبان انگلیسی سال اول دبیرستان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی تدریس مبتنی بر نظریه طرح واره و روش سنتی در درس زبان انگلیسی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از کلیه دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان منطقه 5 شهر تهران که در سال تحصیلی 1386- 1385 مشغول به تحصیل بوده اند. به منظور انتخاب نمونه آماری پژوهش، یک دبیرستان از بین نوزده دبیرستان دخترانه منطقه 5 شهر تهران به صورت تصادفی انتخاب شد. دبیرستان انتخاب شده شامل دو کلاس سال اول بود که مجموع دانش آموزان این دو کلاس (56 نفر) نمونه آماری پژوهش حاضر را تشکیل می دادند. با توجه به آزمایشی بودن روش پژوهش، ابتدا از دانش آموزان دو کلاس، یک پیش آزمون از درس دوم کتاب زبان انگلیسی سال اول دبیرستان به عمل آمد. تحلیل آماری، تفاوت معناداری را بین نمرات دانش آموزان دو کلاس نشان نداد. لذا، به صورت تصادفی، یک کلاس به عنوان گروه آزمایش و کلاس دیگر به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. سپس، به گروه آزمایش براساس نظریه طرح واره و گروه گواه به روش سنتی، درس دوم کتاب زبان انگلیسی سال اول دبیرستان تدریس شد. در پایان تدریس، از دانش آموزان هر دو گروه، پس آزمون یکسانی گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه در سطح 05/0a= تفاوت معناداری وجود داشت. دانش آموزانی که براساس نظریه ی طرح واره آموزش دیده بودند، در مقایسه با دانش آموزانی که به روش سنتی آموزش دیده بودند، در پس آزمون، نمرات بالاتری کسب کردند. این نتایج می تواند کاربردهایی برای تدریس و یادگیری اثربخش داشته باشد که در مقاله حاضر به آن پرداخته می شود.
تأثیر الگوهای طراحی آموزشی گانیه وپنج مرحله ای بایبی در آموزش مبتنی بر شبکه بر یادگیری و یادداری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش مبتنی بر وب که یکی از اشکال آموزش الکترونیکی است در آموزش عالی رویکردی جدید است و نزدیک به 3 میلیون یادگیرنده در حال حاضر این دوره ها را می گذرانند .اما اینکه در طراحی آموزش های مبتنی بروب چه نظریه ها والگوهایی باید مورد استفاده قرار گیرد تحقیق جامعی در این رابطه به عمل نیامده است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر الگوهای طراحی آموزشی گانیه و پنج مرحله ای بایبی در آموزش مبتنی برشبکه بر یادگیری و یادداری دانشجویان است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد، واریانس، نمودار) وآمار استنباطی به منظور آزمون فرضیه های تحقیق و به عبارتی تعمیم نتایج بدست آمده از نمونه به جامعه آماری تحقیق، از، تحلیل کوواریانس، اندازه گیری مکرّر طرح یک بین- یک درون و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. ابزارهای پژوهش شامل پیش آزمون، پس آزمون یادگیری وآزمون یادداری بود که توسط محقق ساخته شده بود. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان کارشناسی رشته تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی در سال تحصیلی 89-88 بودند که از میان آنها 32 دانشجو با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، و پس از اجرای پیش آزمون یادگیری بر روی هر 32 نفر، به طور تصادفی آنها به دوگروه تقسیم شدند والگوی طراحی آموزشی گانیه بر روی یک گروه و الگوی پنج مرحله ای بایبی نیز بر روی گروه دیگر اجرا شد؛ وسپس پس آزمون یادگیری بر روی هر دوگروه اعمال شد ودر نهایت بعد از سه هفته پس آزمون یادگیری به عنوان آزمون یادداری عیناً بر روی هر دو گروه تکرار شد. یافته های تحقیق نشان داد که 1. بین یادگیری دانشجویانی که با الگوی طراحی آموزشی بایبی آموزش دیده اند و دانشجویانی که با الگوی طراحی آموزشی گانیه آموزش دیده اند تفاوت معناداری وجود دارد. و یادگیری دانشجویانی که با الگوی طراحی آموزشی بایبی آموزش دیده اند نسبت به دانشجویانی که با الگوی گانیه آموزش دیده اند بیشتر است. 2. بین یادداری دانشجویانی که با الگوی طراحی آموزشی بایبی آموزش دیده اند ودانشجویانی که با الگوی طراحی آموزشی گانیه آموزش دیده اند تفاوت معناداری وجود دارد. و یادداری دانشجویانی که با الگوی طراحی آموزشی بایبی آموزش دیده اند نسبت به دانشجویانی که با الگوی گانیه آموزش دیده اند بیشتر است.
یادیارها در تدریس کلمات انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه حدود یک هفتم مردم دنیا به زبان انگلیسی سخن می گویند و شمار زیادی آن را به عنوان زبان دوم یا زبان خارجی می آموزند. این زبان امروزه به عنوان یک زبان بین المللی، از لحاظ علمی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. از این رو بسیاری از نظام های آموزش رسمی، آموزش این زبان را در برنامه درسی خود گنجانده اند. در نظام رسمی آموزش ایران، آموزش زبان انگلیسی از سال اول راهنمایی آغاز شده و تا پایان دورة پیش دانشگاهی ادامه می یابد. در فرایند یادگیری زبان های خارجی، یادگیری لغت از جایگاه مهمی برخوردار است؛ چراکه تفاوت زبان ها با یکدیگر بیشتر به حوزة لغت مربوط می شود؛ و بسیاری از زبان ها از جمله زبان فارسی و انگلیسی در قسمت دستور زبان دارای اشتراکات فراوانی هستند. فراگیران زبان برای بخاطر سپاری درازمدت معانی لغات انگلیسی، ممکن است از راهبردهای متنوعی استفاده کنند که احتمالاً رایج ترین آن تکرار ساده است. اما این راهبرد «در دسترس» نمی تواند همواره اثربخش باشد، لذا باید به دنبال راهبردهای دیگر- و احتمالاً اثربخش تر- نیز بود. از جملة این راهبردها می توان به تکنیک های یادیار، از جمله «کلمه کلید» و «تصویرسازی ذهنی» اشاره کرد که بکارگیری آن برای یادگیری لغات زبان های خارجی در دیگر نقاط دنیا به کرات مورد تأیید قرار گرفته است. پژوهش حاضر تأثیر این دو راهبرد را در یادگیری و یادداری کلمات انگلیسی در مقایسه با روش سنتی تکرار، از سوی دانش آموزان فارسی زبان مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش سه گروه از دانش آموزان سوم راهنمایی به شیوه تصادفی مرحله ای انتخاب شده و از آنها خواسته شد که مجموعه ای از کلمات انگلیسی و معانی آنها را با سه شیوه متفاوت تصویرسازی ذهنی، کلمه کلید و تکرار ساده به خاطر بسپارند. تجزیه و تحلیل نتایج پس آزمون های مربوط به یادگیری و یادداری نشان داد که روش کلمه کلید در هر دو مورد نسبت به دو روش دیگر در سطح معناداری مؤثرتر عمل می کند. نتایج همچنین تفاوت معناداری را بین روش تکرار و روش تصویرسازی در یادگیری و یادداری معانی کلمات انگلیسی نشان نداد.
بررسی تأثیر استفاده از الگوی طراحی آموزشی مریل(نظریه نمایش اجزاء) بر میزان یادگیری ویادداری در درس زیست شناسی سال اول دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکنولوژی آموزشی با بکارگیری پایه ها ی نظری روان شناسی یادگیری وروان شناسی تربیتی، از روش ها ی موجود در حوزه طراحی آموزشی استفاده می کند و در این بین وظیفه طراحان آموزشی نسبت به گذشته دست خوش تغییراتی شده است. هدف: از اجرای این پژوهش «بررسی تأثیر استفاده از الگوی طراحی آموزش مریل بر میزان یادگیری و یادداری در درس زیست شناسی سال اول دبیرستان» بود. روش: جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان شهر محلات بودند و به منظور انتخاب نمونه از روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، با در نظر گرفتن کلاس به عنوان واحد نمونه گیری استفاده شد. تعداد حجم نمونه 57 نفر بود که دو کلاس 29 و 28 نفره حضور داشتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمون یادگیری و یادداری محقق ساخته بود که از روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل برای هر دو گروه در شرایط یکسان اجرا شد. یافته ها :این تحقیق نشان داد که: 1- میزان یادگیری دانش آموزانی که از طریق الگوی طراحی آموزشی مریل آموزش دیده اند نسبت به دانش آموزانی که به صورت سنتی آموزش دیده اند بییشتر است 2- میزان یاد داری دانش آموزانی که ار طریق الگوی طراحی آموزشی مریل آموزش دیده اند نسبت به دانش آموزانی که به صورت سنتی آموزش دیده اند بییشتر است.
بررسی و مقایسه تأثیر چگونگی طرح پرسش شفاهی کلاسی بر یادگیری درس ریاضی و علاقه دانش آموزان به این درس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش شفاهی کلاسی بخش جدا نشدنی فرایند آموزش کلاسی است و در شکل مناسب آن می تواند اثرات خوبی بر یادگیری دانش آموزان داشته باشد. این پژوهش برای بررسی تأثیر شیوه ی طرح پرسش شفاهی کلاسی بر یادگیری درس ریاضی و علاقه دانش آموزان به این درس انجام شد. 25 کلاس درس ریاضی پسرانه سال اول مقطع متوسطه مدارس روزانه دولتی پسرانه پنج منطقه شهر تهران که توسط 5 آموزگار (هر آموزگار5 کلاس) اداره می شدند، مورد بررسی قرار گرفت. به آموزگاران آموزش داده شد که 4 روش مختلف پرسش شفاهی کلاسی را در4 کلاس مختلف به کار برند و دریکی از کلاس ها نیز به عنوان گروه گواه از پرسش شفاهی کلاسی استفاده نکنند. 4 روش به کار برده شده عبارت بودند از:1- طرح پرسش های با سطح شناختی بالاتر از دانش. 2 -اصلاح پاسخ دانش آموزان و دادن بازخورد به آنان. 3- انتخاب پاسخگو پس از طرح سؤال و دادن زمان فکر کردن برای پاسخگویی. 4- پرسش شفاهی کلاسی بدون کاربرد سه روش پیشین. پس از10جلسه اجرای این روش های آموزشی، آزمون ریاضی و پرسشنامه علاقه سنج اجرا شد. داده ها با استفاده از روش تجزیه و تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی تحلیل شدند. نتایج نشان دادند که هرگاه پرسشی مطرح شود و پس از آن 5 ثانیه فرصت فکر کردن به همه دانش آموزان داده شود و سپس یکی از آنان به صورت تصادفی برای پاسخ دادن انتخاب شود و به او نیز5 ثانیه فرصت پاسخگویی داده شود، میزان یادگیری دانش آموزان به طور معناداری بیشتر از دانش آموزانی است که در آن پاسخگو پیش از طرح پرسش انتخاب می شود یا از پرسش شفاهی کلاسی استفاده ای نمی شود. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که میانگین نمره ریاضی تمامی گروه های آزمایشی بیشتر از گروه گواه بود، اگر چه این تفاوت ها در سطح 95% معنی دار نبودند. همچنین بین میزان علاقه دانش آموزان گروه های بدون پرسش کلاسی و نحوه انتخاب پاسخگو نسبت به درس ریاضی تفاوت معناداری دیده شد. روش پرسش شفاهی کلاسی در صورتی که به درستی اجرا شود می تواند اثرات مطلوبی بر یادگیری و علاقه دانش آموزان نسبت به درس ریاضی داشته باشد.
تأثیر چند رسانه ای بر میزان یادگیری و یادداری درس لوحه نویسی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی «تأثیر چند رسانه ای بر میزان یادگیری و یادداری درس لوحه نویسی فارسی» انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش عبارت است از: کلیه دانش آموزان پایه اول ابتدایی شهر تهران که در سال تحصیلی 90-89 مشغول به تحصیل بوده اند و از بین جامعه مذکور به منطقه ی یک به صورت تصادفی انتخاب و سپس نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل قرارگرفتند. روش انجام این پژوهش، شبه آزمایشی و طرح پژوهشی مورد استفاده، طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بوده است. ابتدا محققان با استفاده از آزمون محقق ساخته از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آورد؛ سپس در گروه آزمایش به آموزش لوحه نویسی با استفاده از چند رسانه ای محقق ساخته مبتنی براصول طراحی چند رسانه ای، پرداخته و در گروه کنترل معلم همان لوحه مورد نظر را با روش سنتی تدریس کرد. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. نتایج پژوهش دال بر افزایش یادگیری سمت شناسی، افزایش یادداری سمت شناسی، افزایش یادگیری مهارت هماهنگی چشم و دست، افزایش یادگیری تشخیص شکل لوحه در مقایسه با گروه کنترل است و در نهایت تأثیر چند رسانه ای را بر یادگیری تأیید می کند؛ در حالی که آزمون فرضیه ها، افزایش یادداری هماهنگی چشم ودست، افزایش یادداری تشخیص شکل لوحه را تأیید نمی کند. بر این اساس تأثیر چند رسانه ای بر یادداری تأیید نشد. بنابراین چند رسانه ای ها می توانند بر یادگیری درس لوحه نویسی فارسی مؤثر باشند اما لزوماً بر یادداری آن در دراز مدت تأثیری ندارند.
بررسی انتقال دوجانبه یادگیری در دانشجویان راست دست و چپ دست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: دست برتری با جانبی شدن مهارت های رفتاری و تفاوت های ساختاری و عملکردی در سیستم حرکتی مرتبط است. هدف: این مطالعه با هدف بررسی انتقال دو جانبه یادگیری در بین افراد راست دست و چپ دست در دو شرایط انتقال از دست مسلط به دست غیر مسلط و برعکس انجام شد. شرکت کنندگان در تحقیق دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه پیام نور واحد اندیمشک بودند که در سال تحصیلی 89-1388 به تحصیل اشتغال داشتند. روش: از بین دانشجویان مذکور 30 نفر چپ دست (13 زن و 17 مرد) و 42 نفر راست دست (17 زن و 25 مرد) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد انتخاب شده به تصادف در دو شرایط انتقال از دست مسلط به دست غیر مسلط و از دست غیر مسلط به دست مسلط جایگزین شدند. برای تشخیص چپ دستی و راست دستی شرکت کنندگان از پرسشنامه دست برتری چاپمن استفاده شد. همچنین برای اندازه گیری انتقال یادگیری از دستگاه ترسیم در آینه استفاده شد. نتیجه گیری: نتایج تحلیل واریانس عاملی(چند متغیره) نشان داد که تفاوت معنی داری در میزان انتقال یادگیری بین شرایط انتقال یادگیری دوگانه وجود دارد.نتایج نشان می دهد که میانگین میزان خطای مرتکب شده و میزان زمان صرف شده در شرایط انتقال از دست مسلط به غیر مسلط هم در افراد چپ دست و هم در افراد راست دست کمتر از شرایط انتقال از دست غیر مسلط به دست مسلط است. همچنین میزان انتقال یادگیری در شرایط انتقال از دست مسلط به دست غیر مسلط بیشتر شرایط مخالف مسیر مذکور است. این تحلیل همچنین نشان داد که چپ دست ها و راست دست ها در میزان انتقال با هم تفاوت معنی داری نداشتند. بحث و نتیجه گیری: نتایج پیشنهاد می کند که یادگیری مهارت ها از یک عضو مسلط به عضو غیر مسلط منتقل می شود.
بررسی تأثیر آزمایشگاه مجازی و واقعی بر یادگیری و یادداری در درس فیزیک و آزمایشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر برگزاری آزمایشگاه مجازی و واقعی بر یادگیری و یادداری دانش آموزان دختر رشته ریاضی و فیزیک در درس فیزیک و آزمایشگاه می باشد. نمونه پژوهش از میان دانش آموزان دختر رشته ریاضی و فیزیک سال سوم مقطع دبیرستان شهر مشهد که در نیمسال دوم سال تحصیلی 90-1389 مشغول به تحصیل بوده اند انتخاب و محتوای درسی الکتریسیته در نظر گرفته شده است. نمونه مورد نظر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و شامل 30 نفر بودند که در قالب دو گروه مورد بررسی قرار گرفتند. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون– پس آزمون و پیگیری دو گروهی می باشد. ابزارهای گردآوری اطلاعات عبارتند از آزمون یادگیری و آزمون یادداری که محقق ساخته بوده و در سه نوبت به صورت پیش آزمون، پس آزمون و آزمون یادداری (پیگیری) برگزار گردید. ضریب روایی محتوایی آزمون پیشرفت تحصیلی برابر با 68/. می باشد که با نظر اساتید و کارشناسان ذیربط مورد تأیید قرار گرفت. همچنین ضریب پایایی، با روش آلفای کرونباخ برابر با 79/.= α و با روش دونیمه سازی 73/. به دست آمد. نتایج تحلیل کوواریانس برای مقایسه دو گروه از نظر میزان یادگیری و یادداری نشان داد که، بین میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان دختر در درس «فیزیک و آزمایشگاه» سال سوم مقطع دبیرستان در دو گروه آزمایشگاه مجازی و آزمایشگاه واقعی تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نیز نشان داد که، تنها عامل تکرار اندازه گیری، معنادار است و افراد، بدون توجه به اینکه در کدام گروه قرار گرفتند، در پس آزمون و پیگیری، پیشرفت قابل توجهی نسبت به پیش آزمون داشتند.
آیا تمرین در شرایط بینایی ویژه دقت در اجرای مهارت پرتاب آزاد بسکتبال را بهبود می بخشد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، یافتن پاسخ این سؤال بود که آیا تمرین در شرایط بینایی ویژه مزیتی برای یادگیری دقت اجرای مهارت پرتاب آزاد بسکتبال ایجاد می کند یا نه؟ شرکت کنندگان 28 پسر نوجوان داوطلب با میانگین سن 75/0± 14/17 سال بودند که در دو گروه : با نور معمولی (گروه کنترل) و شرایط روشنایی ویژة متمرکز روی حلقة بسکتبال (گروه تجربی) به مدت 15 جلسه تمرین کردند. ده روز پس از آخرین جلسة تمرین، گروه ها در شرایط بینایی معمولی و ویژه ارزیابی شدند. براساس نتایج، در مرحلة تمرین بهبود دقت پرتاب های هر دو گروه مشابه بود. در آزمون با شرایط بینایی معمولی، دقت پرتاب های آزاد گروه تجربی به مقدار معناداری کمتر از گروه کنترل بود. بنابراین مزیت تمرین در شرایط بینایی ویژه تایید نشد. براساس نتایج، تنها وقتی آزمون در شرایط بینایی ویژه انجام گرفت برتری با گروه تجربی بود. در مجموع نتایج نشان داد که تنها وقتی می توان انتظار داشت یک وضعیت تمرینی خاص موجب یادگیری بهتر مهارت های ورزشی (مانند پرتاب آزاد بسکتبال) شود که شرایط حسی – حرکتی و پردازشی مشابه بر تمرین و آزمون حاکم باشد.
تأثیر فعالیت کوتاه مدت بر حافظه، یادگیری و فعالیت حرکت موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش عملکرد شناختی و حرکتی از اهداف مهم است. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر دویدن روی تریدمیل بر یادگیری فضایی و فعالیت حرکتی رت های نر بود. به این منظور 24 رت نر سالم از نژاد آلبینو- ویستار به طور تصادفی در دو گروه کنترل و فعالیت قرار گرفتند. رت های گروه فعالیت، به مدت یک هفته به فعالیت شدید (دویدن روی تریدمیل) پرداختند. پس از پایان دورة فعالیت، آزمون های ماز آبی موریس و open-field، به ترتیب برای سنجش یادگیری فضایی و فعالیت حرکتی رت ها استفاده شد. شاخص های مدت زمان تاخیر و مسافت طی شده تا پیدا کردن سکی پنهان برای سنجش یادگیری و حافظة فضایی و
شاخص های مسافت طی شده، مدت زمان حرکت و سرعت حرکت برای سنجش فعالیت حرکتی رت ها استفاده شد. برای توصیف آماری متغیرهای تحقیق از میانگین و خطای معیار میانگین (SEM±M) و برای تحلیل استنباطی داده ها در روزهای اکتساب از آنالیز واریانس مرکب (2: گروه × 3: روزهای اکتساب) و t مستقل استفاده شد. در عملکرد شناختی، گروه فعالیت در آزمون های اکتساب (شاخص های مسافت طی شده برای یافتن سکو (578/6=44و2F، 003/0= P) و مدت زمان تاخیر در یافتن سکو (550/10=F2,44، 000/0=P) و در آزمون بدون سکو ( probe ) شاخص زمان سپری شده در ربع هدف (534/2=22t، 019/0=P) و در یادداری شاخص مسافت طی شده برای یافتن سکو (651/2=22t،015/0= P) بطور معنی داری بهتر بودند، ولی در شاخص های فعالیت حرکتی، دو گروه تفاوت معنی داری نشان ندادند. یافته ها نشان داد که یک دوره فعالیت کوتاه مدت به طور معنی داری موجب بهبود یادگیری فضایی می شود، ولی بر فعالیت حرکتی رت های نر اثر معنی داری ندارد.