مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
پژوهش کیفی
حوزههای تخصصی:
جنبه های هستی شناسانه، معرفت شناسانه، روش شناسانه و روشی چهار جنبه از پژوهش و فهم هستند که از اهمیت خاصی برخوردارند و همگی به هم وابسته¬اند. در ادبیات پژوهش جداسازی هستی شناسی و معرفت شناسی، از لحاظ مفهومی، با مسئلة خاصی روبه رو است. اصطلاح روش شناسی نیز با بی دقتی مورد استفاده قرار میگیرد و پژوهشگران روش¬های پژوهش را به کار میگیرند بیآنکه اطلاعی از مفروضات هستی شناختی و معرفت شناختی مورد قبول خود داشته باشند. همة این مسائل بر نیاز به شفاف سازی روشها، روش شناسیها، معرفت شناسیها و هستی شناسی ها تأکید می کند. این پژوهش مبتنی بر رویکردی نظری است. در جریان گردآوری دادهها این چهار جنبه مفهومسازی و ترکیب شده است. با مراجعه به ادبیات وسیع در این حوزه سعی شده اهمیت و ارتباط این جنبه ها با یکدیگر در پژوهش های کیفی مشخص گردد. یافته ها نشان میدهد که روششناسی و روش به هیچ وجه جدا از موقعیتهای هستی شناختی و معرفت شناختی انتخاب نمی شوند. موقعیت های متفاوت هستی شناسی و معرفت شناسی، روش شناسی و روش های متفاوتی را تولید می کند که نهایتاً منجر به دانش دربارة جهان اجتماعی می گردد.
فهم جوهره تجربه بازنشستگی کارکنان در بخش دولتی؛ پژوهشی پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر کارمند در کارراهه شغلی خود، دوره ای را به نام بازنشستگی تجربه می کند. این پدیده، دارای پیامدهای مختلف جسمی، روحی و روانی برای افراد است. هدفِ این مطالعه، فهم تجربه بازنشستگی کارکنان بازنشسته در بخش دولتی است که کسب بینش عمیق تر و غنی تر درباره این پدیده را نشانه رفته است. پژوهش حاضر، صبغه کیفی دارد و بر پارادایم تفسیری استوار است که به مدد راهبرد پژوهش پدیدارشناسی به اجرا درآمده است. شیوه گردآوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته بوده که با سیزده نفر از بازنشستگان صورت گرفته است. به منظور تحلیل داده های مصاحبه از روش ون منن (تجزیه وتحلیل درون مایه ای) استفاده شده است. یافته های حاصل از پژوهش، مشتمل بر سه درون مایه است که عبارت است از: «ماهیت پدیده بازنشستگی»، «پیامدهای بازنشستگی» و «مواجهه با مشکلات دوره بازنشستگی». یافته های این مطالعه، تجلی تجربه بازنشستگیِ بازنشستگان بخش دولتی است. نتایج پژوهش نشان می دهد پدیده بازنشستگی دارای دو درون مایه فرعی «رهایی» و «طردشدگی» است و پیامدهایی نظیر «افزایش مشکلات اقتصادی»، «کاهش منزلت اجتماعی»، «نقصان سلامتی و ازکارافتادگی» و «افزایش اوقات فراغت» را به همراه دارد. بازنشستگان از راهبردهایی نظیر «ارتباط با خدا»، «یافتن شغل به منظور تأمین هزینه های زندگی» و «فعالیت های غیرشغلی» برای مواجهه با پیامدهای بازنشستگی استفاده می کنند.
کثرت روش شناسی پژوهش: افول پوزیتیویسم یا مرگ حقیقت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خطر فرو افتادن طیف گسترده و شناخته شده پژوهش های کیفی به ورطه هولناک انکار حقیقت و هیچ انگاری در لوای عطش آزادسازی فهم، معنا و پژوهش از چنبره، هژمونی و انحصار روش های کمّی به خصوص برای جوامع علمی مانند ما که در آستانه شکستن انحصار روش شناختی و توجه به روش شناسی های غیر متعارف هستند، بسیار جدی است. این خطر مبتنی بر حقیقت وجود ویژگی های «دوگانه» یا تقابل های معنادار و مهمی است که میان روش شناسی های کمّی و کیفی وجود دارد. فائق آمدن بر این خطر نیز مستلزم توجه به «سه گانه ها» یا «سه وضعیتی هایی» است که نشان می دهد گریز از «قطعیت» موعود و البته موهوم کمی گرایی نباید به پناه ناگزیر به «نسبیت» و هیچ انگاری در لوای پژوهش کیفی بینجامد، بلکه وضعیت سومی به نام «کثرت» نیز متصور است و باید به عنوان پناهگاه کیفی گرایان به رسمیت شناخته شود. نگارنده تلاش نموده است تا پاره ای از دوگانه هایی که منشا سوء تفاهم های برخی کیفی گرایان شده را مطرح نماید و نیز سه گانه هایی را که موجب خلاصی از این سوء تفاهم ها و رها شدن کیفی گرایی از نسبت های به چسب و ناچسب است، تبیین نماید. نتیجه این که طرفداران رویکردهای کیفی باید ضمن مغتنم شمردن مفهوم کثرت از فرو غلتیدن به دام نسبیت بر حذر باشند و بدین ترتیب به این رویکرد جدید پژوهش، اعتبار و وجاهت بخشند. برای خلاصی از این دام، علاوه بر تبیین نظری حد فاصل میان قطعیت تا نسبیت که همان کثرت است به موضوع التزام به رفتار روشمند توسط پژوهشگران، به ویژه پژوهشگرانی که هنجارشکنانه به سمت رویکردهای غیر متعارف روی می آورند، تاکید شده است.
بررسی موانع گرایش دانشجویان روان شناسی و مشاوره به رویکرد اسلامی: پژوهش کیفی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد کشف و تبیین آسیب هایی است که مانع گرایش دانشجویان روان شناسی و مشاوره، به رویکرد اسلامی می شوند. برای دستیابی به اهداف پژوهش، با سی دانشجو و پنج استاد مربوط به رشته های مشاوره و روان شناسی دانشگاه اصفهان که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند، مصاحبه نیمه ساختار یافته صورت گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از روش تحلیل محتوای کیفی و با استفاده از نرم افزار QSR NVivo استفاده شد. نتیجة تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های مشارکت کنندگان، دو مضمون کلی و یازده طبقه است که عبارت است از: 1. عوامل درون فردی، شامل چهار طبقه، مانند بی رغبتی کلی دانشجویان به طرح مسائل جدید، 2. عوامل برون فردی، شامل هفت طبقه، مانند کمبود منابع آموزشی و پژوهشی بودند.
بدیهی است شناخت موانعی که گرایش دانشجویان روان شناسی و مشاوره را به کاربرد رویکرد اسلامی کند می کنند، می تواند به تدوین راه کارهای مناسب برای ترغیب هرچه بیشتر دانشجویان به رویکرد اسلامی کمک کند.
تحلیلی بر رویکردهای روایی در پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، رویکرد کیفی به قلمرو پژوهش های علوم انسانی و علوم تربیتی وارد و به آن توجه شده است. از مسائل اصلی این نوع پژوهش، معیار یا معیارهایی است که نتایج این پژوهشها را قابل اعتماد میسازد. یکی از معیارهای مطرح در این میان، روایی تحقیقات کیفی است که موضوعی حیاتی و چالش بر انگیز است. در این مقاله، محققان با بهره گیری از شیوة توصیفی و تحلیلی و با بررسی ادبیات مربوط به تحقیقات کیفی، سه رویکرد عمده به مفهوم روایی را مطرح و روش های دستیابی به روایی در این سه رویکرد را بررسی کرده اند. این سه رویکرد عبارت است از: رویکرد سنتی، کل نگر و رویکرد هدف - روایی که به زعم نویسندگان، رویکرد کل نگر بر دو رویکرد دیگر برتری داشته، میتواند مسئلة روایی در پژوهش های کیفی را حل کند.
پزشکی مبتنی بر شواهد در طب سنتی ایران؛ تمهیدات و تهدیدات(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: با توجه مجدد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و محافل دانشگاهی کشور به طب سنتی ایران، شناسایی منابع معتبر و استفاده از شواهد مستند و قابل اطمینان برای آموزش دانشجویان و درمان بیماران ضروری است. بنابراین این مطالعه به منظور مشخص کردن تمهیدات و تهدیدات پیش رو و راهکارهای لازم برای به کارگیری یا افزایش کاربرد طب مبتنی بر شواهد در طب سنتی ایران صورت گرفت.
روش ها: این پژوهش کیفی به روش تحلیل محتوی، با استفاده از روش مصاحبه عمیق، انفرادی و رودررو، در سال 1390 به بررسی دیدگاه صاحب نظران طب سنتی ایران پرداخت. نمونه گیری به صورت هدفمند آغاز و تا رسیدن به اشباع اطلاعات ادامه یافت و در مجموع 13 نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختارمند با تعدادی سئوال باز بود که توسط یکی از پژوهشگران انجام شد.
یافته ها: درون مایه های به دست آمده در 3 دسته اصلی فرصت های موجود در به کارگیری طب مبتنی بر شواهد (رویکرد جهانی به طب سنتی، استقبال مسئولان و دانشگاه ها، وجود اساتید علاقمند و ...)، تهدیدهای پیش رو در به کارگیری طب مبتنی بر شواهد (عدم وجود برنامه راهبردی مشترک، کمبود استاد و ...) و الزامات و راهکارهای پیشنهادشده در به کارگیری طب مبتنی بر شواهد (الگوبرداری از کشورهای همسایه، تغییر نگرش اساتید و ...) قرار گرفت.
نتیجه گیری: تمامی صاحب نظران طب سنتی در ایران بر ضرورت به کارگیری طب مبتنی بر شواهد در طب سنتی ایران و دانشکده های طب سنتی تاکید دارند.
پژوهش کیفی، حلقه مفقوده ای در تحصیلات تکمیلی: آسیب شناسی آن در حوزه علوم انسانی در دانشگاه کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی دلایل استفاده نکردن از پژوهش کیفی در دوره تحصیلات تکمیلی مربوط به حوزه علوم انسانی در دانشگاه کردستان بود. به منظور نیل به این هدف، از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی استفاده شد. جامعه پژوهش تمامی اساتید و محققان حوزه علوم انسانی در دانشگاه کردستان بود که بر اساس اشباع نظری داده ها، تعداد 11 نفر از آن ها به صورت رو در رو مطالعه شدند. برای گردآوری داده ها از روش مصاحبه نیمه سازمان یافته و برای تحلیل آن ها روش تحلیل محتوای استقرایی استفاده شد. یافته ها نشان داد، دانش معنایی نامناسب از علم، ناآشنایی کافی از پژوهش کیفی و تردید و اعتماد سازی در محققان و اساتید این حوزه (دلایل برون زا) و پیچیده بودن ماهیت طرح پژوهش کیفی، سخت بودن گردآوری و تحلیل داده ها و مبهم بودن روش های سنجش اعتبار آن (دلایل درون زا)، دلایلی هستند که به چنین مشکلی دامن زده اند.
تردید در وجود تلقی جهان شمول از عقلانیت در رویه های شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باوری مستحکم، عمیق و دیرپا در میان شهرسازان و برنامه ریزان وجود دارد که بر مبنای آن، رویه های معمول خویش را دنبال می کنند. این باور بر پیش فرضی تردیدناپذیر بنا شده و آن همراهی تاریخی عمل و نظر شهرسازی با عقلانیت است. علاوه بر این، به نظر می رسد شهرسازان در بیشتر اوقات برای نشان دادن صحت دعاوی خویش به مفهوم عقلانیت متوسل می شوند. ظاهراً این موضوع نقشی اساسی در شهرسازی ایفا می کند و به این ترتیب، تأمل در مفهوم عقلانیت می تواند پژوهش هایی راهگشا و تعیین کننده را رقم بزند و شهرسازان را در رویارویی با پرسش های مهم یاری کند. پرسش هایی از این دست: منظور شهرسازان از معقول بودن رویه هایشان و به خصوص نظریه هایشان چیست؟ آیا چارچوب و ساختار و نظریه ای فراتاریخی، فرامکانی و فراقومی و جهان شمول از عقلانیت، در نظریه های شهرسازی وجود دارد که شهرسازان رویه های خویش را با آن تطبیق دهند؟ این مقاله سعی دارد تا با معرفی یک پژوهش کیفی و تحلیل نتایج آن، تبیینی برای دو پرسش مذکور ارائه کند. به نظر می رسد بر پایه این نتایج شهرسازان می توانند تجدید نظری اساسی در باور به ضرورت همراهی عقلانیت با شهرسازی و نیز تلقی واحد جهان شمول از عقلانیت، در نظریه های شهرسازی را در دستور کار خویش قرار دهند.
موانع اجتماعی تفکر در الگوی اسلامی پیشرفت بر اساس نظریه پردازی داده محور از قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش شناسی علمی، نظامی از قواعد و روش هاست که پژوهش بر اساس آن استوار بوده، ادعای معرفت ارزیابی می شوند. نظریه زمینه ای [1] می تواند به عنوان یکی از روش های پژوهش کیفی و مبتنی بر داده ها به تحلیل عالمانه ای در این زمینه دست یابد. این نوشتار با بهره گیری از پارادایم تفسیر اجتماعی و استقرا در آموزه های قرآن و با استفاده از فنون و مراحل نظریه زمینه ای به بررسی موانع اجتماعی تفکر در الگوی اسلامی پیشرفت می پردازد. مجموع آیات استقرا شده، چهار ویژگی خودخواهی های فراگیر شده، اختلال در فرایند جامعه پذیری، فقدان آموزش های صحیح تفکر و فقدان سعه صدر را از موانع تفکر در فرایند پیشرفت معرفی می کند.
بررسی روند تحولی چگونگی کاربری از تلفن همراه در دانش آموزان دبستانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی روند تحولی چگونگی کاربری از تلفن همراه در کودکان دبستانی بود. روش پژوهش کیفی، از نوع داده بنیاد است. نمونه مورد مطالعه 115 دختر و پسر دبستانی کاربر تلفن همراه بود که در کلاس های اول تا ششم دبستان مشغول تحصیل بودند. نمونه گیری پژوهش هدف مند بود. نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که کاربران دختر و پسر تلفن همراه در سال های اول دبستان، پس از آشنایی با کاربری های تلفن همراه، برخی از کاربری های مثبت از تلفن همراه (مانند: استفاده های ارتباطی، تفریحی، آموزشی، خدماتی) را دارند، اما در سال های آخر دبستان به دلیل عدم بسترسازی فرهنگی لازم برای کاربری مناسب از تلفن همراه در جامعه، مدرسه و خانواده، رفته رفته کاربری آنان به سمت کاربری نامناسب (مانند اتلاف وقت، مزاحمت های تلفنی، مردم آزاری، تفاخرجویی، تسهیل روابط دختر و پسر، عشق پیامکی، شارژ کشیدن، بلوتوث بازی، افشای اطلاعات شخصی افراد، کاربری از عکس ها و فیلم های نامناسب و هرزه نگار، پرخاشگری الکترونیکی، یافتن هویت پنهان، سردرگمی هویتی، اعتیاد به تلفن همراه) سوق پیدا می کند.
آسیب شناسی روش تدریس درس تعلیم و تربیت اسلامی با رویکرد پژوهشِ کیفی از منظر اساتید علوم تربیتی و دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه های تهران
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و جامعه
پژوهش حاضر با هدف شناسایی آسیب های روش تدریس درس تعلیم و تربیت اسلامی در مقاطع کارشناسی ارشد دانشگاه های تهران صورت گرفته است. این پژوهش، کیفی است و در آن از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته و نمونه گیری هدفمند و انتخابی برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. تعداد مصاحبه شوندگان 29 نفر هستند. سؤالات پژوهش عبارت اند از: آسیب های روش تدریس درس تعلیم و تربیت اسلامی کدام است؟ راه حل مناسب برای رفع این آسیب ها چیست؟ چه شباهت ها و تفاوت هایی میان نظرات مصاحبه شوندگان وجود دارد؟ برای جمع آوری اطلاعات، ابتدا مصاحبه ها بر روی نوار کاست ضبط شده وسپس برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از رویکرد توصیفی- تفسیری استفاده شده و نتایج پژوهش از درون داده ها و مصاحبه ها به دست آمده است. مهم ترین آسیب های شناسایی شده در این پژوهش، عبارتند از: نبودن محتوا و کتاب های درسی مناسب، عدم تناسب مطالب و محتوا با زندگی دانشجویان، عدم ورود بسیاری از اساتید به هر دو حوزه دین و تعلیم و تربیت، عدم شایستگی برخی اساتید از نظر علمی و اعتقادی، استفاده نکردن اساتید از طرح درس و عدم برنامه ریزی برای تدریس است.
تحلیل محتوای کیفی در آیین پژوهش: ماهیت، مراحل و اعتبار نتایج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه در عمده روش های کیفی از تحلیل محتوای کیفی استفاده می شود، با این حال هنوز توضیحی روشن از این روش وجود ندارد. در این مقاله روش تحلیل محتوای کیفی در بستر روش های پژوهش کیفی مورد بررسی قرار می گیرد. این روش در برابر تحلیل محتوای کمی قرار می گیرد و بیشتر از شمارش کلمات و اصطلاحات آشکار متن، با الگوها و مضامین نهان متون سر و کار دارد. به طور کلی تحلیل محتوای کیفی با واکاوی مفاهیم، اصطلاحات، و ارتباطات بین این مفاهیم سعی در استنباط و آشکار کردن الگوهای نهان در مصاحبه ها، مشاهدات و اسناد مکتوب دارد. ابتدا تعریفی از محتوا و تحلیل محتوا ارائه شده و سپس کاربردها، مراحل، رویکردها، نمونه گیری، واحد تحلیل و در انتها نحوه بررسی اعتبار نتایج (باورپذیری، وابستگی، انتقال پذیری، تائید پذیری) به دست آمده از این روش آمده است. همچنین به این سؤال جواب داده خواهد شد که تحلیل محتوا روش یا تکنیک است. به طور کلی می توان تحلیل محتوا را به دو شیوه اصلی استقرایی و قیاسی در سه گام آمادگی، سازماندهی و گزارش انجام داد.
مناقشات مربوط به مسئله اعتبار در پژوهش های کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به رغم این که مفهوم اعتبار در پژوهش های کمّی از پیشینة طولانی مدتی برخوردار است، با این حال مفهوم فوق در پژوهش های کیفی به اشکال و تعابیر بسیار متفاوتی بیان شده است؛ به طوری که می توان گفت هیچ مفهوم واحد، مجرد و جامعی از مفهوم اعتبار، دست کم در پژوهش های کیفی وجود ندارد. یکی از دلایل این امر فقدان مرز های مشخص بین پارادایم های کمّی و کیفی از یک سو و عدم شناخت کافی از پژوهش کیفی و روش شناسی های درون این پارادایم از سوی دیگر است. هر چند در میان پژوهش گران کیفی در خصوص ضرورت وجود معیار های تضمین کنندة کیفیت (اعتبار و پایایی) اتفاق نظر نسبی وجود دارد، با این حال وجود روش های بسیار گستردة توصیف اعتبار در مطالعات کیفی و هم چنین مناقشه بر سر انواع اعتبار، مسایل و مشکلات عدید ه ای را به وجود آورده، که مقالة حاضر به بخشی از آن ها می پردازد.
مطالعه معانی مصرف گونه های موسیقیایی از دیدگاه جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف دستیابی به دیدگاه و دلایل ذهنی مصرف نوع خاص موسیقی که از طرف جوانان انتخاب می شود، انجام گرفته است. در تمام طول پژوهش پارادایم تفسیرگرایی و توجه به دلایل ذهنی خود مصرف کننده مورد مطالعه، بر کار حاکم بوده است. این تحقیق با روش کیفی و تئوری زمینه ای انجام گرفته و تکنیک جمع آوری داده-ها، مصاحبه عمیق است. جامعه آماری جوانان 29-20 سال قزوینی هستند و نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شده است که روش مناسبی برای تحقیقات کیفی است. حجم نمونه با توجه به ویژگی های جمعیتی جامعه هدف، 23 مورد است که بر این اساس، از 12 مرد و 11 زن مصاحبه به عمل آمد. این پژوهش نشان می دهد که جوانان با انتخابی کاملاً فعال و از روی شناخت ژانرهای مختلف موسیقیایی را برمی گزینند، در انتخاب، التقاط گرایانه عمل می کنند، در مورد تفاوت در انتخاب، معتقد به خاص بودن هستند، خواهان تکثّر و سهل گیری اجتماعی در انتخاب هستند، به مردسالاری، نبود جایگزین مناسب و رها شدن اعتراض دارند، با موسیقی هویت یابی می کنند و در عین حال، احساس جدا بودن از جامعه بزرگتر ندارند و در صدد حفظ پیوند با فرهنگ حاکم اند. مصرف-کننده جوان از همه راهبردهای موسیقیایی ذکر شده استفاده می کند تا عقیده خود را در جامعه بیان کند. آن ها با این راهبردها، اعتراض و البته پیوند خود را با جامعه اظهار می-کنند.
واکاوی انتقادی رابطه استاد- دانشجو در فرایند پایان نامه نویسی؛ از منظر دانشجو: (رشته فلسفه تعلیم و تربیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد بود با رویکردی کیفی به واکاوی مسائل و معضلاتِ ارتباط دانشجویان با اساتیدِ راهنما و مشاور در فرایند پایان نامه نویسی اقدام کند. با توجه به سلطه خیز بودن این رابطه، روش هرمنوتیک انتقادی برای تحلیل داده های پژوهش برگزیده شد. با رعایت کامل اصول اخلاقی و حرفه ای پژوهش کیفی، با 14 نفر از دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری رشته فلسفه تعلیم و تربیت که حداقل یک ترم از تصویب پیشنهاده آن ها می گذشت، مصاحبه هایی انجام شد. درنهایت داده های پژوهش پیرامون سه مقوله دانشجو، استاد و فضای تعامل استاد و دانشجو تحلیل شد. با توجه به نارضایتی اکثر مصاحبه شوندگان از این فرایند، در پایان پیشنهاد شد ضمن تقویت بنیه پژوهشی و مهارتی دانشجویان قبل از درگیر شدن در این فرایند، حیطه اختیارات و وظایف هرکدام از طرفین این رابطه دقیق و شفاف تر تبیین شود تا ضمن جلوگیری از سردرگمی ها و انتظارات بی مورد، زمینه مطالبه گری قانونی برای طرفین نیز فراهم آید.
آسیبشناسی پدیده انتقال آموزش در آموزشهای ضمنخدمت سازمان آموزش و پرورش (مطالعه موردی استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی پدیده انتقال آموزش در آموزش های ضمنخدمت سازمان آموزش و پرورش آغاز شد که بدین منظور ابتدا به شناسایی دوره های آموزشی ضمنخدمت دچار شکست انتقال آموزش پرداخته شد در مرحله دوم به بررسی علل و پیامد های این امر، و در مرحله سوم به طراحی مدل توجیهی این فرایند اقدام گردید. در مرحله پایانی نیز به منظور اعتباربخشی نظریه پایانی از معیار های تناسب (بازنگری توسط شرکت کنندگان)، جامعیت (بازنگری توسط شرکت کنندگان)، قابلیت فهم (طراحی مدل و بازبینی توسط متخصصان و شرکت کنندگان)، شفافیت (توضیح روندکار) استفاده شد. رویکرد پژوهش حاضر از نوع کیفی و روش نظریه مبنایی بود که محیط پژوهش (جامعه) شامل تمامی معلمان با سابقه در زمینه حضور در دوره های آموزشی ضمنخدمت بود. اطلاع رسان ها (نمونه) نیز شامل 23 نفر از معلمان استان خراسان رضوی بودکه براساس روش نمونه گیری هدفمند و قاعده اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه های عمیق نیمهساختارمند و روش تجزیه و تحلیل داده ها، روش پیشنهادی استراس و کوربین بود. نتایج حاوی دو پدیده محوری ""انتقال آموزش"" و ""یادگیری"" بود که متأثر از عوامل زمینه ای مؤثر یادگیری (یادگیرنده، آموزش دهنده، محتوا، امکانات و تجهیزات آموزشی، زمان و مکان آموزش، ارزشیابی و بازخورد) بودند. این دو پدیده شامل پیامدهای نیز بودند که به دو دسته پیامد برای معلمان (دید منفی و بی انگیزگی نسبت به سایر ضمن خدمت ها، اتلاف وقت، کاهش سطح و کیفیت تدریس) و پیامد برای دانش آموزان (بی نظمی و شلوغی در کلاس، بهره مندی از روش های کلیشه ای و تکراری، عدم بهره مندی از مطالب روز، دل مردگی و روزمرگی) تقسیم شدند.
معماری الگوهای شایستگی: ارایه ی چارچوب مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نیازهای اساسی مدیران و کارشناسان منابع انسانی برای استقرار نظام مدیریت منابع انسانیِ مبتنی بر شایستگی، آشنایی با رویکردهاو فرایندهای شناسایی و مدل سازی شایستگی ها است. بنابراین، هدف کلی این مقاله، توسعه ی دانش و مفاهیم مربوط با تدوین الگوهای شایستگی در ابعاد نظری و عملی (طراحی و اعتباریابی چارچوب مفهومی برای تدوین و به کارگیری الگوهای شایستگی) در سازمان ها و مؤسسات ایرانی است. پژوهش حاضر، از نوع پژوهش کیفی با حجم نمونه ی 20 نفر بود. تدوین مدل اولیه ی پژوهش، از طریق بررسی مدل های موجود صورت گرفت و اعتبار آن با استفاده از مصاحبه ی انفرادی و اعتباریابی پیمایشی، مورد تأیید اعضای نمونه قرار گرفت. تحلیل مصاحبه ها نیز با استفاده از روش تحلیل محتوا صورت پذیرفت. یافته های پژوهش، فرایند پیش بینی شده، برای تدوین الگوهای شایستگی و فرایند شناسایی شایستگی ها را مورد تأیید قرار داد. ضمناً الگوی نهایی به منظور طراحی الگوی شایستگی رؤسای دانشگاه های دولتی ایران مورد استفاده و اعتبار نتایج و یافته های آن به صورت عملی نیز مورد تأیید قرار گرفت.
واکاوی تجارب معلمان زن در تدریس هنر در مدارس ابتدایی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین تجارب معلمان در تدریس برنامهدرسی هنر دوره ابتدایی است. رویکرد پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعه پژوهش معلمان دوره ابتدایی شهرستان مهدیشهر استان سمنان بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند، تعداد 10 نفر از معلمان با رعایت اصل اشباع نظری از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند در پژوهش شرکت کردند. داده ها با استفاده از روش کدگذاری تحلیل شدند و روایی و پایایی آن ها از طریق سه معیار قابل قبول بودن، قابلیت اطمینان و تأیید پذیری به دست آمد. بر اساس یافته ها، تجربه معلمان در تدریس هنر دوره ابتدایی در دو مقوله دستاوردهای مثبت (توسعه شایستگی های حرفه ای) و چالش های منفی (ضعف ارج گذاری به هنر) مشخص شد. معلمان در تدریس برنامهدرسی هنر نتوانسته اند از پتانسیل محتوایی این درس برای آموزش بهره مند شوند و بی اهمیت بودن برنامهدرسی هنر بین سایر دروس در تدریس عملی معلمان تأثیرگذار است. به دلیل مسائلی نظیر ضعف تخصص در آموزش هنر، کمبود وقت، کمبود بودجه، ناآگاهی والدین از اهمیت هنر، عموماً به برنامهدرسی هنر توجه کافی نمی شود. ارائه آموزش های ضمن خدمت تخصصی در درس هنر ویژه معلمان، ایجاد بستر مناسب برای تبادل تجارب بین معلمان، بالا بردن سطح آگاهی والدین نسبت به اهمیت درس هنر از توصیه های این پژوهش است.
شناسایی مولفه های محیط یادگیری اثربخش بر پایه ادراک دانشجویان رشته بهداشت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: محیط یادگیری اثربخش می تواند به برقراری و تقویت شرایط مناسب یادگیری در آموزش عالی منجر شود. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و تعریف عوامل مرتبط با محیط یادگیری اثربخش در آموزش رشته بهداشت بود.
مشارکت کنندگان و روش ها: این پژوهش با روش کیفی و رویکرد تحلیل محتوی از نوع قراردادی در سال 1392 انجام شد. مشارکت کنندگان 9 دانشجوی کارشناسی ارشد و 7 دانشجوی کارشناسی رشته های بهداشت علوم پزشکی دانشگاه جندی شاپور بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با روش مصاحبه ثبت شدند و با روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شدند.
یافته ها: 4 درون مایه کلی و 13 طبقه استخراج شد؛ تدریس فعال و تعاملی (استفاده از نظر دانشجویان در برنامه ریزی آموزشی، درگیرکردن دانشجویان در بحث های کلاسی، ارایه مثال های کاربردی برای تفهیم مطالب، عدم نگرانی در بیان اندیشه ها، امکان انتقاد سازنده از فعالیت ها و برنامه ریزی های استاد، توجه به شرایط و تفاوت های فردی بین دانشجویان)، جو بانشاط (برانگیختگی تحصیلی، لذت یادگیری و حضور در کلاس، احساس پذیرش و احترام از جانب استاد، پویایی و شادابی محیط کلاس و عدم خستگی)، ارتباط آموخته ها با نیازهای حرفه ای (شناخت نیازهای شغلی در آموزش محتوای درس، ارتباط آموخته ها با نیازهای موقعیت های شغلی) و توان علمی و تخصصی استاد (تخصص و توانایی علمی استاد در حوزه تدریس).
نتیجه گیری: 4 مولفه اصلی و شاخص های مربوط به آنها می توانند در سازمان دادن به محیط های یادگیری در آموزش پزشکی کمک کنند.
تبیین جامعه شناختی گرایش به دستفروشی: پژوهشی کیفی (مطالعة موردی دربارة مردان دستفروش بازار و مترو در شهر تهران)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دستفروشی از جمله مشاغل کاذبی است که با گسترش شهرنشینی، و افزایش جاذبه های شهرنشینی بوجود آمده است. این پژوهش کیفی در سال 1393، با استفاده از نتایج حاصل از مشاهده و مصاحبة عمیق با60 دستفروش مرد (30 دستفروش بازار و 30 دستفروش مترو)، در صدد آشکار کردن تجربة زیستة دستفروشان و بازگویی درون مایه های کلی دستفروشی از دید جامعة هدف بوده است. تجزیه و تحلیل یافته ها چهار درون مایة کلی، یعنی عرصة تعاملات، تیپولوژی دستفروشان، جذابیت های دستفروشی و مقصران در دستفروشی را نشان داد. بررسی درون مایة تیپولوژی دستفروشان نشان داد که دسته های شناسایی شده در نوع کار مشترک بودند، اما انگیزه آنان بر اساس سه مفهوم اجبار، آرمان و عادت متفاوت بود. بررسی درون مایة جذابیت های دستفروشی نشان داد که نیاز مالی، دستیابی به درآمد مناسب، عدم لزوم پرداخت اجاره، استقلال کاری و روزمزد بودن، از علل مشابه میان این دو شیوه دستفروشی اند. همچنین بررسی درون مایة مقصران وضع موجود با توجه به تلقی دستفروشان از این امر، بیانگر بالا بودن خطر میل به تخریب اموال عمومی در مواقع بحرانی از سوی آنان است.