مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۶۱.
۶۶۲.
۶۶۳.
۶۶۴.
۶۶۵.
۶۶۶.
۶۶۷.
۶۶۸.
۶۶۹.
نفس
منبع:
علوم حدیث سال ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۹۵)
29 - 61
حوزه های تخصصی:
در منابع روایی با مفاهیمی مواجه می شویم که با اضافه شدن به واژه نفس، القاکننده کارکردهای نفس در حوزه های مهار، تنظیم، نظارت، نگهداری، و تغییر خود هستند. هدف پژوهش حاضر تحلیل مفاهیم مضاف نفس در روایات و تبیین سازه خودنظم جویی با روش پژوهش مفهومی- محتوایی است. یافته ها نشان داده که خود در منابع اسلامی انسان به اعتبار عامل تشخّص بخش غیرمادّی بوده و خودنظم جویی با تحلیل مفاهیم مضاف به «خود» (هفده مفهوم) و مفاهیم تحقق دهنده (دو مفهوم) قابل تبیین است. عام ترین مضاف های نفس اصلاح النفس و تزکیهالنفس است که توسط دو برنامه فرایندیِ مجاهدهالنفس و ریاضهالنفس پیگیری شده، و با ابزار نظارهالنفس، کفّ النفس، و ضبط النفس قابل دست یابی است. سازوکار تحقق، تمام مفاهیم مذکور به واسطه سه مفهومِ هسته ای «شناخت»، «مهار»، و «انگیزه متعالی» است که از تحلیل دو مفهوم عقل و تقوا به دست می آید.
رابطه نفس و بدن از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی و تأثیر آن بر تربیت اخلاقی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اعتقاد خواجه نصیر به تباین کامل نفس و بدن و عرضی دانستن رابطه بین این دو، تبیین رابطه نفس و بدن و بررسی تأثیر دیدگاه علم النفسی خواجه نصیرالدین طوسی بر دیدگاه اخلاقی وی شایان توجه است. روش: روش تحقیق در این مقاله، توصیفی- تحلیلی است. یافته ها: خواجه به تأثیر دوسویه بدن و قوای فیزیکی در کسب ملکات اخلاقی و نیز تأثیر کسب ملکات نفسانی بر بدن و کنترل قوای بدنی اعتقاد دارد. تأثیرگذاری نفس بر بدن از طریق روح بخاری است. روح بخاری از ترکیب اخلاط اربعه در بدن پدید می آید و سرچشمه نفس بهیمی و سبعی است. او قائل به دو نوع خلق یا ملکه(طبیعی و اکتسابی) در افراد است و معتقد است ترکیب اخلاط اربعه سبب تعیّن نوعی خلق طبعی در روح بخاری است که زمینه کسب ملکات خلق اکتسابی است. نتیجه گیری: برای تربیت اخلاقی فرد، در مرحله اول، کنترل خلق طبعی از طریق اعتدال مزاج و اخلاط اربعه مهم است. در مرحله دوم باید نفس ناطقه، تفکر در شناخت مقصد و توجه به اهمیت تربیت اخلاقی نماید؛ زیرا فعلیت نفس به آن چیزی است که به سوی آن توجه کرده است. مرحله سوم، به کارگیری اراده نفسانی در تدبیر و کنترل قواست که با تصور و تصدّق به فایده و ایجاد شوق مؤکّد و با تسلط قوه نفس ناطقه بر قوای فیزیکی حاصل می شود. مرحله چهارم، تکرار و تمرین در کسب ملکات فاضله و ترک رذایل است.
مفهوم شناسی «حیات» و جایگاه آن در سبک زندگی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: از آنجا که «حیات» واژه کلیدی در «سبک زندگی» است، هدف این مقاله تبیین معنای آن از نگاه فلسفه اسلامی و جایگاه آن در «سبک زندگی اسلامی» است. روش: در گردآوریاطلاعاتازروش کتابخانه ایودربررسیآنازروشتحلیلفلسفیاستفادهشدهاست. یافته ها: «حیات» از مفاهیم ثانویه فلسفی بوده که به آثار آن؛ یعنی رشد و نمو یا علم و قدرت تعریف شده است. «نفس» مبدء حیات است و نفس انسان در حیات دنیوی خود، دارای حیاتِ نباتی و حیوانی و انسانی بوده و موجودی انتخابگر است. نفس انسان با توجه به انتخابگر بودن و حرکت جوهری ای که دارد، در مسیر ساختن خویش حرکت می کند که بر اساس آن سبک زندگی تعریف می شود. نتیجه گیری: در این نوشتار با توجه به تعریف «سبک زندگی»، که مؤلفه اصلی آن، اراده و اختیار انسان معرفی شده، نتیجه گیری شده است که سبک زندگی اولاً، فقط در حیات انسان مطرح می شود و در حیات خداوند و موجودات مجرد و همچنین در حیات حیوانات و نباتات مطرح نیست. ثانیاً، سبک زندگی فقط در آن بخش از زندگی انسان که ارادی و اختیاری است (حیات حیوانی و حیات انسانی) مطرح می شود
جایگاه وجودی قلب در نفس شناسی صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مقاله در پیِ پیشنهاد طرحی برای تعیین دقیق جایگاه وجودی قلب در نفس شناسی ملاصدرا بوده است. روش: این مقاله از روش تحلیلی- توصیفی انجام شده است. یافته ها: در نفس شناسی ملاصدرا، جایگاه دقیق و واضحی برای مرتبه قلب(یا دل که دوست داشتن به آن منسوب است) لحاظ نشده است و تعریف قلب به نفس ناطقه، در نظری عمیق بنا به دلایلی که ذکر خواهد شد، نمی تواند چندان قانع کننده باشد. از آنجا که در این حکمت، رابطه نفس با نیروهای آن به تجلّی تبیین می شود؛ می توان به دلالت قراین، مرتبه قلب را به عنوانِ نیرویی از نیروهای وجودیِ انسان، مرتبه متوسط از نفس که هم عرض با عقل است، لحاظ کرد و آن را مظهرِ تجلّیاتِ حبّیِ روح دانست. نتیجه گیری : به طور اجمال، سه مرتبه 1. روح، 2. عقل و دل، 3. حواس و به تفصیل، پنج مرتبه 1. روح، 2. نفس، 3. عقل و دل 4. خیال، وهم، حس مشترک و...، 5. حواس پنج گانه، قابلِ طرح است که از بالا به پایین بر همدیگر مترتب اند. این سیر، نمادی است بر سیرِ نزولیِ وحدت به کثرت و سیرِ صعودی کثرت به وحدت؛ تعبیری که ملاصدرا طی آن، وجود انسان را مَثَلی بر وجود عالم و شئون باری تعالی می داند.
رابطه تشکیکی بیداری، خواب و مرگ در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
125 - 146
حوزه های تخصصی:
اصل تشکیک از مهم ترین اصولِ فلسفی در حکمت متعالیه صدرایی است که با آن سؤال از چیستیِ رابطه بین سه پدیده بیداری، خواب و مرگ پاسخ داده می شود. این نوشتار، رابطه مورد بحث را طولی و تشکیکی می داند. براین اساس، اختلاف این حالت ها به اشتراک آن ها باز می گردد که عبارت است از: شدت و ضعف در معطوف شدنِ نیرو های انسان به ظاهر یا باطن نفس و عوالم متناسب با آن ها. بیداری، حاصل توجه حداکثری قوای نفس به عالم مادی و حواس ظاهری است. با ضعیف شدن این توجه و التفاتِ بیشتر نفس به عالم مثال، خواب اتفاق می افتد. درنهایت، با قطع ارتباط کامل نفس از جهان مادی، مرگ اصطلاحی فرا می رسد. البته در معنایی دیگر، به واسطه حرکت جوهری نفس، آنچه اصطلاحاً مرگ خوانده می شود، همراه همیشگی انسان و محیط بر سایر حالات اوست. در نگاهی عمیق تر و بر مبنای وحدت شخصیه نفس، بیداری و خواب و مرگ از ظهورات نفس است و ضمن حفظ رابطه تشکیکی، با نفس و با یکدیگر عینیت دارند.
گذر از خودشناسی به شناخت غیر از منظر سهروردی و دکارت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۸
161 - 188
حوزه های تخصصی:
سهروردی و دکارت ضمن تعلق به دو فرهنگ فکری مختلف و اتخاذ مبانی فلسفی متفاوت بر نقش خودشناسی در معرفت تأکید دارند. در فلسفه دکارت من می اندیشم، پس هستم به عنوان پایه معرفت در نظر گرفته می شود که شناخت سایر مراتب وجود مانند خداوند و عالم خارج از دل آن استنتاج می شود. در فلسفه سهروردی نیز نفس انسانی نوری از انوار الهی است که در پرتو خودشناسی می تواند انوار مافوق خود، نورالانوار و اشیاء مادی را بشناسد. البته سهروردی و دکارت از دو منظر متفاوت به مسئله نفس و خودشناسی توجه می کنند. سهروردی از منظر معرفت شهودی و دکارت از منظری عقلی-استدلالی به این مسئله می پردازد. اکنون با توجه به این مقدمه مسائل مهمی مطرح می شود: چه تفاوتی میان دیدگاه سهروردی و دکارت راجع به خودشناسی وجود دارد؟ نگاه متفاوت این دو فیلسوف به مسئله خودشناسی چه تأثیری بر دیدگاه آنها راجع به سایر معارف دارد؟ این نوشتار با روشی توصیفی-تحلیلی درصدد است این نکته را تبیین کند که چگونه تلقی های متفاوت سهروردی و دکارت از نفس انسانی و مسئله خودشناسی سبب می شود این دو فیلسوف نگاهی متفاوت به شیوه گذر از خودشناسی به شناخت غیر داشته باشند.
بازتقریر استدلال های قیاسی حوزه نفس در پارادایم نظری ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
203 - 224
حوزه های تخصصی:
ارائه استدلال در قالب دستگاه منطقی یکی از روش های بیان است که با کارکردی اثباتی به جهت اتقان، دارای بیشترین تاثیر بر مخاطب مستفهم امروزی است که طالب اختصاراست؛ نگاه متفاوت ابن سینا به نفس به عنوان فیلسوفی که پزشک است، واکاوی متافیزیکی و فیزیکی وی در نفس شناسی، نوآوری های او در مباحثی چون اثبات وجود نفس، حدوث و قدم نفس، تجرد نفس و خلود آن موجب شد پژوهش حاضر با هدف بازتقریر استدلال های قیاسی حوزه نفس در پارادایم نظری ابن سینا به صورت بندی استدلال های او در قالب دستگاه قیاسی بپردازد و نسلی را که در مسائل نظری هستی شناسی، تابع استدلال و اختصار است با پارادیم ابن سینا آشناسازد. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است و با توجه به ماهیت پژوهش و نوع نگرش به موضوع، داده ها و اطلاعات به روش اسنادی جمع آوری و با رویکردی منطقی، بازتقریر شده است. یافته ها نشان داد ابن سینا با ارائه عناصر حجّت و انواع براهین، حیطه شناختی و معرفتی مخاطب را سرشار از داده های معرفتی می کند تا راه عقل نظری را برای فهم حقیقت و واقعیت، هموار نماید. نتایج حاکی از آن است که نفس شناسی ابن سینا بر سه محور تجرد، حدوث و خلود استواراست و دلایل وی در این حوزه مبتنی بر مفاهیم معقول اولیه و معقولات ثانویه فلسفی است.
تبیین کرامت انسان بر پایه انسان شناسی فیلسوفان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
73 - 93
حوزه های تخصصی:
تردیدی نیست که انسان موجودی دارای کرامت است، اما درباره این که کرامت چیست و خاستگاه آن کدام است، اختلاف نظر وجود دارد. برخی از موقعیت اجتماعی افراد به عنوان کرامت یا خاستگاه آن یاد کرده اند و کسانی از تشبه به خداوند یا برخورداری از عقل سخن به میان آورده اند. بر پایه آموزه های فلسفه اسلامی مفهوم کرامت از نوع معقول ثانی فلسفی و منشأ انتزاع آن ظرفیت های نفس ناطقه است. سؤال این است که آیا نفس ناطقه ظرفیت های لازم برای انتزاع کرامت را داراست و آن ظرفیت ها کدام است؟ در این نوشتار به شیوه تحلیلی توصیفی نشان دادیم که نفس ناطقه از چشم انداز فلسفه اسلامی دارای ظرفیت های فوق العاده پیچیده است و علاوه بر داشتن ظرفیت های نباتی و حیوانی، ظرفیت های دیگری نیز دارد که او را در مسیر فرشته شدن یاری می رساند. این ظرفیت ها باعث شده است که فیلسوفان مسلمان در جای جای آثار خود انسان را به کرامت و مانند آن توصیف کنند. از منظر فلسفه اسلامی اولاً انسان دارای کرامت است. ثانیاً خاستگاه کرامت مجموع ظرفیت های نفس ناطقه است. ثالثاً کرامت امری ذاتی و عمومی است. رابعاً کرامت مقول به تشکیک است و در همه موارد به یک میزان صدق نمی کند. آشنایی با عواملی که باعث تقویت کرامت انسانی می گردد و همچنین آشنایی با چالش ها و موانع کرامت انسانی از دیگر نتایج این نوشتار به حساب می آید.
اربعین، استمرار تجلّی نفس قدسی امام معصوم
حوزه های تخصصی:
نفس از منظر دین و حکمای اسلامی جوهری الهی و دارای مراتبی چون نفس نباتی، حیوانی و انسانی است؛ و نفس قدسی را می توان از بالاترین مراتب نفس انسانی دانست. صاحب این نفس به دلیل رهایی از تعلقات و نیز پیراستگی از هرگونه رجس و پلیدی، به تدریج به مراتب عالی تری دست می یابد و دارای تجلیاتی در عالم هستی است. در واقع، این تجلیات نشان دهنده وساطت فیض الهی و نیز ارشاد و دستگیری بندگان خدا هستند که از جمله مسئولیت های پیشوایان معصوم و اولیای خاصه الهی به شمار می آیند. نفس قدسی به موجب خصایصی که دارد، توانایی تأثیرگذاری عمیق و منحصربه فردی در زندگی انسان ها دارد و تجلیات آن در عرصه های مختلف وجود محسوس است. این تجلیات قدسی که زمان و مکان در آن تأثیری نخواهد داشت، امروزه در رویدادی مانند زیارت اربعین به وضوح دیده می شود. این مراسم نمادی از اکمال ایمان و بندگی، تجدید عهد و پیمان با ولایت، احیای فرهنگ آزادی خواهی و قیام برای خداست. همچنین، آن می تواند به عنوان پلی برای اتصال مکتب عاشورا و مکتب ظهور تلقی شود؛ که در آن مؤمنان گرد هم می آیند و با تجدید ارتباط با اهداف والای دین، مسیر خود را در تحقق آرمان های الهی هموار می سازند. این تجلیات، به ویژه در زیارت اربعین، نشان دهنده یک حرکت جمعی و الهی در سطحی وسیع هستند.