مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۸۱.
۵۸۲.
۵۸۳.
۵۸۴.
۵۸۵.
۵۸۶.
۵۸۷.
۵۸۸.
۵۸۹.
۵۹۰.
۵۹۱.
۵۹۲.
۵۹۳.
۵۹۴.
۵۹۵.
۵۹۶.
۵۹۷.
۵۹۸.
۵۹۹.
۶۰۰.
نفس
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
35 - 62
در این نوشتار بعد از تبیین دیدگاه ملاصدرا درباره رابطه نفس و بدن، با رویکرد تحلیلی- توصیفی به بررسی دیدگاه دیوید بوهم در فیزیک مدرن درباره نحوه ارتباط ذهن و مغز می پردازیم. ملاصدرا با استفاده از اصولی مانند حرکت جوهری نفس و جسمانیهالحدوث بودن آن، نحوه ارتباط نفس و بدن را روشن می کند. بوهم نیز برای تبیین دیدگاه علّی خویش از مفاهیمی مانند میدان پنهان کوانتومی، جهان هولوگرافیک و کلیت واحد عالم استفاده می برد. همان طور که در نگاه ملاصدرا نفس و بدن مراتب متفاوتی از یک حقیقت واحده اند، در نگاه بوهم، ذهن و ماده به عنوان دو ساحت متفاوت از یک کلّیّت واحد و فراگیر مطرح شده اند. در فلسفه ملاصدرا تمام عالم خاکی می تواند حکم بدن نفس تکامل یافته انسان را داشته باشد و نفوس انبیا می توانند بدون محدودیت در اشیا اثرگذار باشند؛ همچنان که با توجه به ایده های بوهم، امکان تأثیرات سریع تر از نور ذهن بر بدن انسان و اشیای خارجی قابل پذیرش است. علاوه بر وجود ابهاماتی در اندیشه متافیزیکی بوهم و نتایج آن، به نظر می رسد ذهنی که بوهم از آن سخن می گوید، تنها ساحتی متفاوت از بدن است -نه نفس مجرد فلسفی. اما مکان مند و زمان مند نبودن ذهن در میدان کوانتومی اصلاح شده بوهم که توسط آقایان جمالی و گلشنی ارائه شده است، می تواند در تبیین رابطه ذهن و مغز سودمند باشد و با درنظرگرفتن برخی ملاحظات هم راستا با مبانی فکری ملاصدرا مطرح گردد
نوآوری های صدرالمتألهین در تبیین فلسفی حشر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
225 - 245
حشر از مسائل مهم و اساسی در باب معاد است که مغفول حکماء و عرفاء اسلامی نمانده است و هریک به فراخور مبانی خود نکاتی هرچند مختصر بیان کرده اند. در این میان صدرالمتألهین با دقت و بررسی و جرح وتعدیل در مبانی و آراء گذشتگان و بر اساس اصول خویش، نقائص بسیاری از آراء گذشته را بر طرف کرده و تبیین نکویی از حشر ارائه داده است. در این مقاله تلاش شده تا در آغاز به دیدگاه صدرالمتألهین پرداخته و نگاه فلسفی او به مسئله حشر تبیین شود؛ سپس، مآخذ آراءش در آثار پیشینیان جست وجو و خاستگاه دیدگاه او معین شود. از آنجا که فیلسوفان مشائی تنها به مراتب حشر اشاره کرده و گاهی به شرع ارجاع داده اند، نمی توان تأثیر زیادی برای آنان در اندیشه صدرا یافت. شیخ اشراق با قبول تجرد قوه خیال نگاه تازه ای به حشر داشته و راه را برای ملاصدرا گشوده است. اکثر عرفاء نیز حشر را مادی دانسته و مکان تحقق آن را زمین پنداشته اند؛ ولی برخی از آنان، مانند ابن عربی، از سویی تلاش داشته اند تا جزئیات بیشتری از حشر بیان کنند و از سوی دیگر، بین عقل و شرع در تبیین حشر جمع کرده و ازاین رو، نقش مؤثرتری در اندیشه ملاصدرا داشته اند. ملاصدرا حشر را وصول به غایت دانسته و بر این اساس، مسئله حشر را فلسفی دانسته است و تبیینی مبتنی بر اصول حکمت متعالیه ارائه می دهد.
اثبات جنسیت پذیری نفس بر اساس مبانی حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
5 - 24
در تعریف نفس و بیان ویژگی های آن در مباحث مربوط به نفس شناسی فلسفه صدرایی بحثی ویژه درباره جنسیت بیان نشده و این امر موجب شده است محققانی که در این زمینه پژوهش کرده اند، نفس را بدون جنسیت توصیف کنند؛ اما در این مقاله سعی شده است با توجه به مبانی حکمت صدرایی از قبیل وحدت نفس و بدن در مراحل متناظرِ وجودی خود و... جنسیت داشتن برای نفس تبیین شود. البته این ویژگی مختص نفس است و به سایر مجردات قابل اطلاق نیست؛ چراکه نفسانیت نفس به همراهی آن با بدن در تمام ساحات وجودی نفس است. با اثبات جنسیت داشتنِ نفس، درواقع انسان ها به دو نوع اصلی تقسیم خواهند شد. ارزش این تقسیم در رد نظر برخی مکاتب فمنیستی که احقاق حقوق زنان را در برابری زن و مرد در تمام شئون می دانند و نیز تبیین تفاوت های میان دو جنس بسیار روشن است. در این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای و تحلیل مبانی حکمت صدرایی جنسیت پذیری نفس تبیین شده است.
بررسی میزان اعتبار تجارب نزدیک به مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال نوزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۳)
489 - 500
موارد متعددی از تجارب نزدیک به مرگ توسط انسان های مختلف در نقاط گوناگون دنیا گزارش شده است. این پژوهش ضمن بررسی دلایل موافقان و مخالفان این تجارب، اثبات می کند که نه می توان تمام این تجارب را معتبر دانست و نه اینکه تمام آنها را نادرست تلقی کرد، بلکه باید بین انواع تجارب نزدیک به مرگ تمایز نهاد: الف) نسبت به برخی از تجارب که تبیین طبیعی وجود ندارد، این تجارب دارای اعتبارند؛ ب) نسبت به مواردی که مخالف آموزه های عقلی و دینی اند، این تجارب فاقد اعتبارند؛ ج) در خصوص برخی دیگر نمی توان موضع قاطعی اتخاذ کرد و تنها می توان صحت آن تجارب را محتمل دانست. نکته مهم دیگر اینکه پذیرش اعتبار برخی از این تجارب بدین معنا نیست که تجربه گران واقعاً وارد جهان برزخ شده و سپس از جهان برزخ بازگشته اند، بلکه مقصود از درستی این است که این تجارب محصول ذهن و توهم نیست، بلکه خداوند اراده کرده که روح برخی انسان ها در حالات نزدیک به مرگ، از بدن آنها جدا شود و آنها گوشه ای از حقایق مرتبط با جهان پس از مرگ را مشاهده کنند تا هم برای خود ایشان و هم برای دیگران، نوعی یادآوری جهان آخرت محسوب شود.
نظریه سلسله مراتب موجودات در اندیشه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸۷
293 - 317
یکی از راهکارهایی که فلاسفه برای توجیه پدیدآمدنِ کثرت از وحدت ارائه داده اند درنظرگرفتنِ سلسله مراتبی برای موجودات بوده است. سنایی غزنوی ازجمله اندیشمندانی است که به سلسله مراتبی برای موجودات قائل بوده و در این بحث تحت تأثیر نوافلاطونیان بوده است. اما سنایی از حکمت دینی نیز تأثیر پذیرفته است. همین امر موجب شده که نظر او در عین تأثّر از اندیشمندان نوافلاطونیِ مسلمان، متفاوت از آنان باشد. آنچه بیش از هر چیز نمایانگر اختلاف سنایی با فیلسوفان نوافلاطونی است، تأکید وی بر اراده الهی و وابستگی عقل کلی و نفس کلی به امر است. سنایی، ضمن درنظرگرفتن نقشی برای واسطه ها در آفرینش، تأکید دارد که آنها وجهی از امر الهی هستند و آنچه واقعاً علت پدیدآمدنِ موجودات است قدرت الهی است و خداوند مستقیماً موجودات را خلق کرده است. سنایی بیشتر قصد تنزیه خداوند را دارد و عقل و نفس کلی را هم برای همین موضوع به کار می برد اما آنچه از نظر او واقعاً وجود دارد نه عقل و نفس بلکه خداوند است.
نقش فلسفه در رستگاری از نظر افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
367 - 384
رستگاری همواره مفهوم مورد التفات اکثر ادیان و مکاتب فکری در طول تاریخ بوده است. افلاطون نیز به عنوان متفکری مؤسس در این باب اندیشیده و بررسی اندیشه او در این باب مورد پژوهش مقاله حاضر بوده است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که رستگاری و فلسفه در فلسفه افلاطون ارتباط وثیقی دارند. این ارتباط به نقش عقل در فلسفه او برمی گردد. عقل برای افلاطون جزئی از نفس است که اولاً انسان را انسان می کند و نهایتاً می تواند او را الهی نیز بکند. معنای این سخن آن است که افلاطون فکر می کند انسان به کمک عقل می تواند از چرخه تناسخ رهایی یابد و زنده فناناپذیر شود. توضیح این که از نظر افلاطون موجودات زنده به دو نوع هستند: فناپذیر و فناناپذیر. موجود زنده فناناپذیر همان نفس است که بال و پر (پاکی و کمال) خود را از دست نداده است و در عالم بالا می گردد و جهان لایتناهی را می پیماید. وقتی نفس بال و پرش را از دست بدهد و به کالبدی زمینی هبوط کند و منشأ حرکت آن می شود، تبدیل به موجود زنده فناپذیر می شود. رستگاری از نظر افلاطون وقتی حاصل می شود که انسان به کمک عقل بتواند به عالمی که از آن هبوط کرده است، بازگردد. به دیگر سخن رستگاری حقیقی از نظر افلاطون رهایی نفس از چرخه تناسخ است و رهایی از چرخه تناسخ فقط با زندگی فیلسوفانه حاصل می شود.
مقایسه مفهوم نفس در قرآن با مفهوم روان در روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در منابع روانشناختی با رویکردی اسلامی، غالبا واژه نفس معادل مفهوم روان در نظر گرفته شده و با این تناظر مفهومی تلاش می شود تا برای روانشناسی در چارچوب دینی تاریخی تدارک شود. این مقاله در صدد است تا نشان دهد که میزان قرابت مفهومی این دو واژه تاچه حد است و آیا می توان این دو را معادل سازی کرده و با این نگاه از دانش روانشناسی اسلامی با بهره گیری از علم النفس یاد کرد. روش تحقیق این پژوهش تحلیل متن است. در این بررسی منابع اصیل تفسیری و لغت، تحلیل و با مقایسه آن با روان و تعریف آن در کتاب های مرجع روانشناسی، به تحلیل نسبت نفس و روان پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که واژه نفس در قرآن کریم به معنای حقیقت و هویت انسان به کار رفته است و می تواند ابعاد مختلف وجودی او را در برگیرد. اصلی ترین نقطه تمایز نفس و روان در بعد فراجسمانی نفس است. روان در روان شناسی در مکاتب مختلف معنایی مادی و دنیایی دارد. اما در نفسی که قرآن معرفی می کند بعد فرامادی و فراجسمانی، بسیار پررنگ است. به طور خلاصه می توان گفت رابطه نفس و روان عموم و خصوص مطلق است. چرا که نفس همه حقیقت انسان را نشان می دهد؛ اما روان به ابعاد محدودی از وجود انسان اشاره دارد. با این توصیف این تناظر مفهومی موجود که نفس را معادل روان در نظر می گیرد، غالبا به تقلیل مفهوم نفس منتهی شده و نتایج آن از شمول کافی برخوردار نیست.
تفسیر حکیم ترمذی از مفهوم قرآنی قلب
حوزه های تخصصی:
حکیم ترمذی در جای جای آثارش به تبیین مفاهیم قرآنی می پردازد. یکی از این مفاهیم قلب است. وی قلب را به مثابه اندامی از اندام های بدن می انگارد و گاه بِضعَه و گاه مُضغَه لقب می دهد، در کنار دیگر اندام ها می نشاند، از تعاملات آن با دیگر جوارح سخن می گوید و رفتارهای مختلف انسان را هم برپایه وضعیت های مختلف قلبش تبیین می کند. گاه نیز برای همین قلبِ اندامی اعضائی هم چون چشم، گوش، عروق، عُقَد، و شهوت قائل می شود، به تبیین شیوه راه یافتن شیطان در قلب از طریق ورودش به عروقِ قلب می پردازد، و اوصافی دیگر به قلب می دهد که دست کم از نگاه غالب مفسران قرآن توصیفات ماهیتی غیر از قلبِ اندامی اند. مجموع این توصیفات فهم تصویر ذهنی حکیم ترمذی از مفهوم قرآنی قلب را دشوار کرده است. بنا ست که در این مطالعه با مرور و دسته بندی تبیین های پراکنده او از قلب درک وی از این مفهوم را بازخوانی کنیم. فرضیه این مطالعه آن است که حکیم ترمذی عوارضی غیرمادی اعم از نور، معرفت، علم، حکمت، حالات نفسانی و امثال آن ها را به همین قلبِ جسمانی منتسب کرده، و مجموع این اوصاف را برپایه دیدگاه های طبّی خویش درباره قلب انسان به مثابه یک حکیم تبیین نموده است.
دفاع مشروع در برابر ضابطین در حقوق ایران و حقوق بین الملل
منبع:
دانش انتظامی سمنان دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۷
8 - 40
حوزه های تخصصی:
ما در این مقاله به دنبال بررسی دفاع مشروع در برابر ضابطین در حقوق ایران و حقوق بین الملل هستیم. از پژوهش فوق نتیجه گیری کردیم که همان طور که مردم و دولت از مأموران توقع دارند که در انجام دادن وظایف خود، جانب امانت و صداقت رعایت کنند باید به آنان نیز این اطمینان داده شود که به هنگام ایفای وظیفه مصون از هرگونه تعرض و تجاوز خواهند بود . بااین حال هر نوع مقاومتی که در مقابل مأموران دولت صورت می گیرد را نمی توان تمرد محسوب و مرتکب آن را مجازات نمود، بلکه مقاومت در برابر مأموران دولت، حالات متعددی دارد که در برخی موارد نه تنها تمرد محسوب نمی شود و مجازات ندارد بلکه با اجتماع شرایطی که در قانون ذکرشده، دفاع مشروع محسوب و مرتکب از هر نوع مسئولیتی مبرا خواهد بود.بااین حال هر نوع مقاومتی که در مقابل مأموران دولت صورت می گیرد را نمی توان تمرد محسوب و مرتکب آن را مجازات نمود، بلکه مقاومت در برابر مأموران دولت، حالات متعددی دارد که در برخی موارد نه تنها تمرد محسوب نمی شود و مجازات ندارد بلکه با اجتماع شرایطی که در قانون ذکرشده، دفاع مشروع محسوب و مرتکب از هر نوع مسئولیتی مبرا خواهد بود.
مفاهیم روح و نفْس در قرآن و مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
101 - 113
حوزه های تخصصی:
واژه «روح » از واژه های پر رمز و راز و اسرار آمیز در حوزه های دین و روان شناسی است. مولانا روح را امری از طرف خدا می داند که برای دیگران امری ناشناخته است. باید وجهه مادی نفسانی را رها کرد و آنچه می ماند روح است که خداوند به انسان عنایت کرده است. نویسنده معتقد است که از روح تعاریف و برداشت های مختلفی ارائه شده و مفسران در قرآن به شرح ابعاد گوناگون آن اشارات مهم و کاربردی پرداخته اند. هر جا از حیات و آثار آن نشانی هست، نشانگر وجود مرتبه ای از روح است. واژه روح 37 بار در قرآن کریم آمده است.
بررسی تطبیقی عقبات السلوک شیخ صنعان و هفت خوان رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
73 - 99
حوزه های تخصصی:
رهروان طریقت در سلوک خود به سوی حضرت دوست، برای رسیدن به پختگی و پالودگی، به ضرورت باید عقبات بازدارنده ای را از پیش روی بردارند. رستم در هفت خوان و شیخ صنعان در «منطق الطیر» عطار از جمله این رهروان اند که توانسته اند با جانفرسایی در عقبات نفس گیر، از فراز و فرودهای راه و گردنه های مهلک و سخت آن بگذرند و راه به حریم دوست برند. در این مقاله ابتدا با استناد بر «شاهنامه» ( پهلوانی های رستم در هفت خوان) و داستان شیخ صنعان در «منطق الطیر» موانعی که بر سر راه این دو رهرو در هر دو پهنه عرفان و حماسه وجود دارد مشخص گردیده، سپس با روش تطبیقی و مقایسه ای این عقبات مورد بررسی قرار گرفته است. در این بررسی که بیش تر با هدف نمایاندن دشواری های سلوک به رهروان طریق صورت گرفته است، این نتیجه کلی حاصل گردید که در هر دو مسیر، رهرو با عقبات ریز و درشت بسیاری روبه رو است که لازمه رسیدن سالک در عرفان و پهلوان در حماسه به مرز پختگی و کمال، گذز از این گردنه های دشوار است. هرچند این گریوه ها ممکن است در عنوان و شکل با یکدیگر متفاوت باشند اما در ذات و درونمایه و گمراه ساختن رهرو از راه راست سلوک، مشترک اند.
بررسی تطبیقی تمایز و یگانگی نفس و روح در معانی و کاربردها از دیدگاه ارسطو و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
219 - 237
حوزه های تخصصی:
از مسائل مهم مربوط به انسان و ابعاد وجودی اش، مسأله تمایز و یگانگی نفس و روح است. در حوزه تفسیر و فلسفه اسلامی، غالباً مسأله تعدد روح و نفس کم تر مطرح بوده است به این دلیل که این دو را، حقیقت واحد قلمداد نموده و نفس را به جای روح و روح را به جای نفس استعمال کرده و بیان می دارند که نفس و روح مفهومِ واحدی داشته است و لذا در کلمات مفسّرین و بزرگان نفس و روح در کنار هم استفاده شده است. ولی از نظر فلسفی آن ها دو مفهوم متفاوت اند به این معنا که نفس جوهری است که ذاتاً مجرد ولی در عمل مادی می باشد؛ یعنی افعال خود را از طریق ابزارهای مادی انجام می دهد؛ بر خلاف روح که ذاتاً و فعلاً مجرد است؛ یعنی همانطور که خود ماده نیست در کنش ها و فعالیت هایش نیز نیازمند به ابزار مادی نمی باشد. قابل ذکر است دانستن این مطلب از آن جهت دارای اهمیت است که اختلاف اندیشمندان در مسائلی مانند تجردیا عدم تجرد نفس، حدوث نفس و حرکت نفس به سبب عدم تفکیک این دو حقیقت رخ داده است.
اقنوم احد در فلسفه ی نوافلاطونی و اندیشه ی اسماعیلیه
حوزه های تخصصی:
اسماعیلیه به عنوان یکی از مذاهب زیر مجموعه ی شیعه، در مباحث کلامی و فلسفی متأثر از فلسفه ی افلاطونی و نوافلاطونی هستند. این گروه با الهام از فلاسفه ی نوافلاطونی، خدا، عقل و نفس را در برابر احد، عقل و نفس نوافلاطونیان ، پدر ، پسر و روح القدس کلیسا و نیک، عقل و روح افلاطونی قرار می دهند. در اقانیم ثلاثه نوافلاطونیان، رابطه ی اقانیم طولی است، چنان که در فلسفه ی افلاطونی این رابطه طولی است اما در تثلیث مسیحیت رابطه ی اقانیم عرضی و همه در یک مرتبه هستند. در نگاه اسماعیلیه نیز رابطه ی اقانیم طولی است و نه عرضی. اقنوم اول اسماعیلیه همانندیهای بسیاری با اقنوم اول نوافلاطونیان دارد. فلاسفه ی نوافلاطونی، عقل را قادر بر شناخت اقنوم اول نمی دانند و توصیف احد را به صفات روا نمی بینند و اندیشمندان اسماعیلی نیز توانایی عقل بر درک و فهم احد را بر نمی تابند و توصیف حق تعالی را به صفات پذیرا نیستند. هدف این پژوهش نشان دادن همانندیهای اقنوم نخست از اقانیم ثلاثه ی نوافلاطونیان و اسماعیلیه است و روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. منابع این نوشتار، همه از آثار اصلی اسماعیلیه است و در گزارش نظریات اندیشمندان اسماعیلی از منابع مخالفین اسماعیلیه استفاده نشده است. در ترتیب گزارش و تحلیل نظریات ، تقدّم و تأخر نظریات مد نظر قرار گرفته است.
بررسی تحلیلی- انتقادی؛ نماد نفس بودن زن از منظر عرفا با تکیه بر داستان اعرابی و خلیفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳
85 - 102
حوزه های تخصصی:
موضوع زن، نماد نفس کوششی است در تبیین چرایی زمینه های نمادین زن و نفس. در این نوشتار، ابتدا خلاص? داستان " اعرابی و خلیفه" از منظر نماد پرداخته شده و در ادامه تعریفی از نفس، نماد، چرایی نماد ِنفس بودن زن از منظر عرفا مطرح شده است. نتیجه تمثیلی داستان بر اساس نظری? نجم رازی، بیانگر آن است که همپویگی و سلوک نفس با عقل، عشق را در سالک به ظهور می رساند؛ سرّ "من عرف نفسه، فقد عرف ربّه" اینجاست و با نگاهی انتقادی به باور ِنماد نفس بودن زن؛ با استناد به آیات الهی قرآن، نشان داده شده است که از منظر کلام الله، سیر الی الله خاص مردان نیست و زنان نیز می توانند به قل? کمال انسانی و عشق الهی دست یابند.
طریق کمال از نظر گاه نجم الدین رازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات قرآنی (فدک سبزواران) سال اول زمستان ۱۳۸۹ شماره ۴
23 - 36
حوزه های تخصصی:
وجه بارز اندیشه صوفیان، اعتقاد به تکامل است؛ هرچند زمینه این نظریه در دستگاه های مختلف فلسفی و عرفانی وجود دارد، لیکن نوع تبیین آن فرق می کند. در قلمرو اسلام با پیدایش اخوان الصفا که مشربشان آمیزه ای از اندیشه های ارسطویی و نوافلاطونی بود، گامی تازه در فرضیه تکامل برداشته شد. صوفیه که اساس تفکر خود را در خصوص آفرینش بر تعالیم اسلام استوار کرده است، چنین فرضیه هایی را با عقاید اسلامی به گونه ای که متهم به کفر نشود، در هم آمیخت. نمونه بارز این اندیشه ها را در سخنان مولوی می بینیم: از جمادی مردم و نامه شدم و ز نما مردم ز حیوان سر زدم نجم رازی نیز نفس انسانی را بالقوه مستعد آیندگی می داند و راه رسیدن به آن را به جز ابزار اصلی(شور و شوق و عشق) که تنها با سلوک در جاده شریعت و طریقت و حقیقت دست می دهد، می داند.
نگرشی به معاد جسمانی در قرآن کریم و عهد جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال چهارم بهار ۱۳۹۲ شماره ۱۳
125 - 146
حوزه های تخصصی:
پیروان ادیان آسمانی همگی معتقد به زندگی بعد از مرگ بوده ، و آن را یکی از اساسی ترین مسائل مذهبی به شمار می آورند. عموم پیامبران همراه دعوت به توحید، از معاد و حیات پس از مرگ نیز سخن گفته، و ایمان به جهان آخرت را سرلوحه برنامه خود قرار داده اند . معاد و سرنوشت نهایی جهان بشریت از آموزه هاى مهم، حیاتى و مشترک ادیان آسمانی است که از رهاورد تطبیق آن، دستاوردهاى عظیم فکرى و کاربردى نصیب آدمیان می شود. از این رو نوشتار حاضر بر آن است که معاد را در بستر تفکر اسلامى و مسیحى، به صورت تطبیقى مورد کاوش قرار دهد که معاد جسمانی و روحانی، تلازم نفس و بدن، و ثواب و عقاب، محور موضوعات مورد بحث آن را تشکیل می دهد.
جاودانگی نفس در اسلام با تأکید بر آیات قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال چهارم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱۶
25 - 46
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین دغدغه های بشری در طول حیاتش مسأله جاودانگی و فناناپذیری وی بوده است، جاودانگی نفس یکی از مسائل اساسی در اسلام می باشد، که رویکردهای مختلف فلسفی و کلامی را به دنبال داشته است؛ و با تجرد نفس و بحث معاد ارتباط تنگاتنگی دارد. در قر آن کریم نیز آیات زیادی دلالت براین مسأله دارد، یعنی هم به معانی مختلف نفس و تجرد آن اشاره کرده، و هم به بحث جاودانگی و معاد، چه جسمانی وچه روحانی، پرداخته، وآن را امری فطری دانسته است. هدف این مقاله تأکید بر این موضوع است که میل به جاودانگی فطری و طبیعی است، و همه ادیان به این قضیه اذعان دارند اما در شکل های مختلف. این مقاله موضوع را از نگاه فلسفه و کلام اسلامی و با تأکید بر آیات و روایات مورد بررسی قرار می دهد.
نفس، فطرت و اخلاق در سوره مبارکه شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال ششم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲۲
67 - 84
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش می شود که بنیان های معرفتی و فطری اخلاق با تکیه بر آیات قرآن، به ویژه سوره مبارکه شمس روشن شود. برای فهم فطرت و اخلاق لازم است نفس را به عنوان موجودیتی باقی و ابدی بشناسیم. این پژوهش با هدف شناخت بنیان های اخلاق بر اساس فطرت شناسی و نفس شناسی طرح شده در سوره مبارکه شمس انجام شده است. سوره مبارکه شمس تزکیه نفس را به عنوان مهم ترین رسالت بشر معرفی و با توجه به فطرت انسان اخلاق را تنها راه تزکیه نفس معرفی می فرماید. بررسی نظریات مربوط به نفس و فطرت از سوی فلاسفه و در نهایت آنچه در آیات متعدد قرآن کریم و سوره مبارکه شمس آمده است و لزوم اخلاقی بودن افعال انسان در این مقاله مورد توجه قرار گرفته است.
جایگاه قرآن کریم در سرچشمه های مکتب شیخ شهاب الدین سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
67 - 81
حوزه های تخصصی:
دومین مکتب تأثیرگذار درفلسفه اسلامى در قرن ششم هجرى قمرى به واسطه شیخ شهاب الدین سهروردى به نام حکمت اشراق پایه گذارى شد. ویژگى مهم این مکتب، هماهنگى میان آموزه هاى غرب و شرق است. وی با مطالعه و فهم اندیشه های گوناگون به نوآورى پرداخته و فلسفه خود را بنیاد نهاد. هدف از این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی نگارش گردید، کاوش در تأثّر وی از آموزه های قرآن کریم می باشد که در نوشته های مرتبط به طور خاص مورد بررسی قرار نگرفته است. حاصل این پژوهش این است که شیخ اشراق با کنجکاوى در میان متون مختلف به ویژه آموزه های قرآن کریم توانست مکتب فلسفى خود را که متفاوت با آنچه در فلسفه مشّایى می باشد بنا کرده، و گامى تأثیرگذار در جهت شکوفایى فلسفه اسلامى بردارد. وی تلاش نمود در بحث های مختلف فلسفی برای استحکام دلائل ارائه شده در مقابل مخالفان، تشویق مخاطبان به پذیرش آن ها، اذعان به محوریت آیات قرآن در مکتب فلسفی خود و نیز نشان دادن تعامل عقل و دین از آیات مختلفی از کلام الهی استفاده نماید.
درآمدی بر تحقق کمال انسان از منظر قرآن و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
365 - 384
حوزه های تخصصی:
باور همه شیعیان اثنی عشری آن است که نه تنها پیامبر اسلام و ائمه اطهار(علیهم السلام) انسان های کاملی بوده اند بلکه دیگران را به رسیدن به این مرتبه دعوت کرده و راه های نیل به کمال را در سیره و سنّت خویش بیان کرده اند. به این ترتیب اصطلاح الانسان الکامل و اصطلاحات مشابهی مانند الانسان الحقیقی و کمال الانسان، به فرهنگ و علوم اسلامی راه یافته و در علوم مختلف اسلامی مانند عرفان، حکمت، کلام، تفسیر و حدیث درباره آن سخن رفته است. اکنون سؤال این است که آیا کمال انسان امری است که در این دنیا و پیش از مرگ قابل حصول است و انسان می تواند قبل از قطع تعلق روح از بدن به آن دست یابد؟ یا اینکه دنیای مادی محدودتر از آن است که بتواند ظرف چنین کمالی برای نفس باشد و بنابراین دستیابی به این کمال منوط به مرگ است و فقط در جهان دیگر و نشئه دیگر قابل دسترسی است؟ همچنین در صورتی که کمال پس از مرگ حاصل می شود، آیا مراد از این مرگ، موت ارادی و کشتن نفس به سبب ریاضت های شرعی است یا مراد مرگ طبیعی است و یا آنکه متون دینی در این باره صراحت ندارند و پاسخ روشنی در قبال این پرسش ارائه نکرده اند؟