مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
عقل اول
حوزه های تخصصی:
طرح مساله صادر نخستین در فلسفه و عرفان، باعث تضارب آرای متوغلان در هر یک از این علوم، و همچنین این علوم با یکدیگر شده است. اختلاف آرا زمانی شدیدتر می شود که عارفان متفلسف و متفلسفان عارف به جمع رای فلاسفه و عرفا می پردازند.
در این مقاله، رای حضرت امام خمینی(س) در مورد صادر نخست در چهار محور پیگیری می شود: 1) قاعده الواحد لایصدر عنه إلا الواحد؛ 2) نظر فلاسفه در مورد صادر نخست؛ 3) نظر عارفان در مورد آن؛ 4) حکومت بین آرای دو فرقه. سپس نتیجه گیری خواهد شد که حضرت امام در یک مورد، جمع آرای فلاسفه و حکما را می پذیرند؛ اما در مورد دیگر، در حالی که نظر دو فرقه را مخالف با یکدیگر نمی دانند، اظهارنظر می کنند که طرح این بحث در دو علم دو شان و مقام متفاوت دارد که نباید آنها را با یکدیگر خلط کرد.
سیری بر نظریه عرفانی نور یا حقیقت محمدیه (ص)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات و آموزه های مهم و کلیدی و قابل بحث عرفان اسلامی، موضوع «حقیقت محمدیه» می باشد، این موضوع درباره مظهریت تام الهی و تجلی خداوند و ذات مع التعین الاول بوده و در خصوص کیفیت و آغاز و سیر خلقت و مراتب هستی و اینکه اولین مرتبه از مراتب خلقت و نظام هستی که موجود به وجود خارجی شد، بحث و نظریه پردازی می شود. موضوعی که در متون اسلامی با عنوان «وجود نوریه» یاد شده است. ر شرح و بسط این موضوع در جهان بینی عرفانی مخصوصاً مکتب ابن عربی و پیروان و متاخرین او مطالب و مسائل مهمی مطرح گردیده است، این موارد که بیشتر حول محور اولین و کاملترین و جامع ترین مخلوق می باشد، تحت عناوین و تعابیر مختلف و در عین حال قریب به هم، مورد توجه قرار گرفته است. از جمله:عقل اول، صادر اول، معلول اول، علت ثانی، روح اعظم، اسم اعظم، نور اعظم و اول، قلم، لوح محفوظ، در بیضاء، حضرت واحدیت، نفس الرحمن، انسان کبیر، روح القدس، حقیقه الحقایق، جوهر، هباء و ... این حقیقت کلی و واحد که تعین اول است در واقع نامهای مختلف به لحاظ اعتبارات گوناگون گرفته، و در جای خود تشریح و تبیین گردیده است.عرفا و حکمای اسلامی علاوه بر استدلالات و استنادات شهودی و حکمی، از مستندات و دلایل قرآنی و روایی مخصوصاً روایات قدسی نیز بر اثبات و تایید این مطلب استفاده کرده بلکه آنرا اساس نظریات خویش قرار داده و نتیجه گرفته اند که منظور از وجود نوری و روحانی پیامبر اعظم (ص) همان حقیقت محمدیه (ص) می باشد که به دلیل هویت و ظرفیت تام خویش لیاقت اولین مخلوق و دومین علت را یافته، از یک سو خلق و عبد خداست و از سوی دیگر، مربی و فیاض مخلوقات مادون می باشد به همین جهت واسطه الفیض و المدد میان حق و خلق است.
تأملی در مبانی اختلاف نظر ابن سینا و ملاصدرا پیرامون صادر اول و انطباق آن با حقیقت محمدیه (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلاسفه، مبدأ سلسله عقول؛ یعنی «عقل اول» را صادر نخستین میدانند و عرفای مسلمان، حقیقت محمدی (ص) را اولین مخلوق میخوانند و در روایات از عقل، قلم، روح و نور پیامبر (ص) به عنوان مخلوق اول یاد میشود. این مقاله به تبیین دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا در مورد صادر اول میپردازد و در این مسیر توجه خود را بر این مسأله معطوف میکند که آیا واقعیت همه این تعابیر مختلف، برهم منطبق است و به طور خاص، آیا حقیقت و باطن پیامبر خاتم (ص) میتواند مصداق صادر اول باشد یا خیر؟ نویسنده میکوشد مبانی اختلاف نظر ابن سینا و ملاصدرا در این موضوع را روشن کند و معتقد است که این اختلاف مبتنی بر رد یا قبول اصالت و تشکیک وجود، حیات قبلی نفس و متفاوت یا برابر دانستن ذات و ماهیت پیامبر (ص) با ذات و ماهیت سایر انسان هاست
هویت معرفتی تداوم فیض و استمرار وجود خلیفه الله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استمرار وجود خلیفه الله باوری است که قرآن، برهان و عرفان آن را تایید می کنند؛ پیامبر اسلام| از مصادیق بارز خلیفه الله است که پس از رحلتشان، به حکم خاتمیت منصب نبوت و رسالت به پایان رسید ولی شئون متعددی که قرآن برای پیامبر| به عنوان خلیفه الله ثابت می داند، تعطیل بردار نیست؛ زیرا عالم بشری برای تداوم دریافت فیوضات تشریعی و عالم هستی برای تداوم دریافت فیوضات تکوینی، همچنان محتاج وجود و حضور خلیفه الله است. آنچه در این مقاله خواهد آمد این است که علم کلام با مراجعه به قرآن و برهان، و حکمت با مراجعه به آموزه فیض، استمرار وجودی خلیفه الله را در قالب امام معصوم منصوص و مستدل می سازد.
چینش نظام عالم از دیدگاه ابن عربی
حوزه های تخصصی:
محور مباحث عرفان ابن عربی و محققان عرفان نظری در مکتب ابن عربی، توحید عرفانی و وحدت وجود است که بر اساس آن، تمام کثرات، تجلیات و ظهورات حق واحدند. با توجه به آموزة وحدت وجود و به عنوان یکی از لوازم آن در عرفان نظری، بحث از تبیین کثرات و چگونگی چینش نظام تجلیات مطرح است، این موضوع بحث عمده ای در آثار عرفان محقق پدید آورده است. ابن عربی نیز دربارة ترتیب این تجلیات بیانی دارد که در این مقاله بررسی شده است. وی پس از صقع ربوبی و عالم اله از ارواح مهیمه، عقل اول، نفس کلی، عالم طبیعت، هباء، افلاک ثوابت و زمین و آسمان ها نام میبرد.
دو تفسیر از صادر اول و اجزای آن در حدیث حدوث اسماء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدیث اول از باب حدوث اسماء اصول کافی که به حدیث «حدوث اسماء» مشهور است، از مشکلات و متشابهات احادیث و مشتمل بر معرفت برجسته ای از معارف فراوان موجود در روایات اهل البیت (ع) است و به دلیل جذابیت محتوای آن، مورد تفسیرهای متعدد واقع شده است. بر اساس این حدیث که مبیّن ترتّب و تنزّل و تکثّر اسماء الهی است، مخلوق اول اسمی است که چهار جزء دارد که یک جزء آن در حجاب سه جزء دیگر قرار گرفته است. آن سه جزء یا سه اسم، هرکدام دارای چهار رکن اند و هر رکنی سی اسم در ذیل خود دارد تا درنهایت به سیصدوشصت اسم بالغ شود. در آخر حدیث، اشاره ای مشتمل بر تفسیر و تعلیل به آیه «قُل اُدعوا اللهَ او ادعوا الرَّحمن ایا ما تَدعوا فَلَهُ الاسماءُ الحسنی» شده است. در میان تفسیرهای متعدد این حدیث، تفسیر ملاصدرا در شرح اصول کافی و تفسیر علامه طباطبایی در المیزان و رسالة الاسماء به جهاتی از جمله مهم ترین و مؤثرترین شرح های موجودند. در این مقاله به بیان و مقایسه تحلیلی این دو تفسیر پرداخته ایم.
قاعده الواحد از منظر فلسفه و عرفان اسلامى با تأکید بر آراى ابن عربى و مشائیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
قاعده «الواحد»، یکى از قواعد مهم فلسفى است که بر طبق آن، از علت واحد جز معلول واحد صادر نمى شود: «الواحد لایصدر عنه الا الواحد». با وجود توافقى که میان فلاسفه نسبت به این قاعده وجود دارد، در کلمات عرفا، این قاعده با انکار و یا دست کم اصلاح روبه رو شده است. فارغ از قبول یا عدم قبول اصل قاعده، چالش اصلى تقریر فلسفى و عرفانى تعیین مصداق براى مصدر و صادر اول و همچنین تبیین چگونگى صدور کثرات از علت واحد است. این مقاله با روش تحلیلى توصیفى درصدد است با ارائه قرائت هاى فلسفى و عرفانى این قاعده و بررسى ایرادات عرفا به فلاسفه، مصادیق ارائه شده براى مصدر و صادر اول در دو دستگاه فکرى را معرفى کرده، تقریر ایشان را نسبت به چگونگى صدور کثرات بیان کند؛ همچنین ثابت نماید که اولاً، فارغ از اختلافات صغروى فلسفه و عرفان، اصل قاعده با مبانى عرفانى سازگار است و ثانیا، ایرادى که عرفا بر فلاسفه وارد کرده اند قابل پاسخ گویى است؛ اگرچه تقریر عرفانى مبتنى بر رد یا قبول اشکال مزبور نمى باشد.
جایگاه وجودی و معرفتی عقل انسانی از منظر ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
167 - 190
حوزه های تخصصی:
عقل با توجه به معنای لغوی، خصوصیات و لوازم ذاتی آن، میان همه موجودات عقلانی، از عقل اول گرفته تا قوه عاقله انسانی مشترک است. به همین دلیل، ابن عربی وقتی از عقل سخن می گوید، معنای لغوی آن را در نظر می گیرد. عقول انسانی از عقل اول به نحو تجلی و افاضه به وجود آمده اند. براین اساس، حقیقت عقول انسانی، همانند عقل اول، از سنخ نور و مجرد از ماده اند. کثرت عقول انسانی و نیز تفاوت و امتیاز میان آنها به واسطه مواد قابلی است، نه از ناحیه فاعل مفیض. عقل انسانی دارای دو بعد یا جنبه است: جنبه عملی که مربوط به کنترل غرایز نفسانی و هدایت آن به سمت موارد مشروع و دعوت به خیر و جلوگیری از انجام شر است، و جنبه نظری که عقل از این جهت به عنوان یکی از قوای ادراکی انسان، ابزار و طریق و یا منبع برای معرفت و شناخت به واقع است. عقل دارای هویت نوری و ادراکی است و همانند نور کاشفیت و روشنگری درباره غیر دارد و ازاین رو، در حد توان خود می تواند واقع را بیابد. عقل برای کسب معرفت جدید، یا از قوه فکر و نظر مدد می گیرد (عقل ناظر) و یا اینکه حقایق و معارف از سوی حق تعالی بر او افاضه می شود و او می پذیرد (عقل قابل).
تحلیل انتقادیِ دیدگاه ملاصدرا درباره «خزائن» در پرتوِ معناشناسی ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتالهین در ارائه نظریه خود درباره علم الهی به اشیاء، ره آوردی نوآورانه دارد که ضمن آن از کاربرد قرآنیِ خزائن بهره برده است. مسأله اصلی تحقیق حاضر این است که ملاصدرا در ارائه دیدگاه های فلسفی خود درباره واژه قرآنی «خزائن»، تا چه اندازه به مؤلفه های معناشناختی ساختاری-تحلیلی آن در قرآن کریم توجه داشته است. تحلیل مفهومی و سیستمی آرای صدرا درباره خزائن و سنجش آن با داده های معناشناسی ساختاری-تحلیلیِ کاربرد این واژه در قرآن نشان می دهد صدرا ضمن توجه به کاربرد قرآنی خزائن، هم از ویژگی ها و هم از مؤلفه های مفهومی خزائن، تبیینی فلسفی ارائه می کند. میزان قابل توجهِ بهره مندی ملاصدرا از قرآن در برشمردن اوصاف خزائن (مانند «حضور در صقع ربوبی»، «حافظ»، «بی حدّی» ،«باق» و «أبقی»، «مرتبه علمیِ پیش از ایجاد»،«واحد کثیر») به این معناست که وی در مواجهه با این واژه قرآنی، بیشتر از ارائه تفسیر فلسفی، به فلسفیدنِ مبتنی بر تفسیر پرداخته است که می توان آن را «فلسفه تفسیری» نامید.
مصداق قاعده الواحد در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از قواعد مهمی که ملاصدرا مانند حکمای سلف، آن را در فلسفه خود بیان کرده، قاعده «الواحد لایصدر عنه الا واحد» است. اگرچه وی این قاعده را از مستقلات عقلی دانسته و مفاد این قاعده را تا حدودی شبیه حکمای پیش از خود مطرح کرده است؛ اما با توجه به نظرات وی در باب وحدت شخصی وجود، قاعده بسیط الحقیقه، جایگزینی تجلی و تطور به جای علیت و بحث توحید، نمی توان مصداقی بر این قاعده در فلسفه او ارائه کرد. طرح قاعده بسیط الحقیقه و حذف علیت به معنای رایج آن، وحدت شخصی وجود را تائید می کند، در نتیجه هیچ موجودی غیر از خداوند از وجود حقیقی برخوردار نخواهد بود و همه موجودات در حکم سایه ها و تجلیات آن وجود حقیقی، محسوب خواهند شد. با حذف دوئیت در وجود، قاعده الواحد مصداق های متداول خود را از دست خواهد داد زیرا صدور در این قاعده فرع بر دوئیت و کثرت است.
بررسی انتقادی دیدگاه غیاث الدین دشتکی نسبت به رویکرد ابن سینا در مسأله ی صدور کثیر از واحد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۳
1 - 16
حوزه های تخصصی:
مسأله ی صدور کثرت از وحدت، ازجمله مباحث مهم و حیاتی و بحث برانگیز در میان فیلسوفان اسلامی است. ابن سینا با تمسک به قاعده ی الواحد سعی کرده است این مسأله را برهانی کند. در دیدگاه وی جهات و حیثیاتِ موجود در عقل اول، سبب ایجاد دو موجود دیگر یعنی عقل دوم و فلک اول می شود. وی در کلامی تفصیلی، به سه جهت در عقل اول قائل می شود که بر اساس آن، پس از ایجاد عقل دوم، جهت دوم نفس فلک و جهت سوم جرم فلک اول را محقق می شود. از منظر وی، وجود حیثیات و جهات گوناگون و مختلف در عقل اول، با قاعده ی الواحد منافاتی ندارد؛ زیرا این جهات و حیثیاتِ متعدد و متکثر، از لوازم مرتبه ی وجودیِ صادر اول هستند، نه آنکه واجب الوجود آن ها را حقیقتاً صادر کرده باشد. این مسأله در فیلسوفانِ پس از ابن سینا تأثیر بسزایی داشته است، به گونه ای که برخی اندیشمندان معتقدند طرز تبیین ابن سینا، با ابهام و اشکالات مختلفی مواجه است؛ ازجمله ی این اندیشمندان، غیاث الدین منصور دشتکی است. وی در کتاب الأمالی به ناتمام بودن این استدلال ابن سینا اشاره کرده است. نگارنده با روش تحلیلی- تطبیقی به بررسی این استدلال و کاوش در آن پرداخته است.
بررسی تطبیقی جایگاه «عقل اول» در اندیشه فلسفی و پندارِ «تفویض در خلقت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
45 - 66
حوزه های تخصصی:
تفویض غالیان، بدان معنا که خداوند کارهایش را به دیگری واگذار کرده، بسته به متعلق خویش بررسی می شود؛ واگذاریِ آفرینش، شریعت، آمرزش، حسابرسی و اراده. تفویض در خلقت به ادله ای سمعی و عقلی استناد داده شده است. در استناد عقلی بر این پندار، آموزه عقل اول بر اولیای الهی تطبیق داده می شود.و در این جهت، صدور ممکنات از عقل اول نیز به نحو علت فاعلی تصویر می گردد. بررسی این روند بر پایه تحلیل عقلانی و مراجعه به سخنان فیلسوفان آشکار خواهد ساخت که این استناد استوار نیست. عقل اول نزد فیلسوفان معنایی، جامع کمالات امکانی است و صدور ممکنات فرودین از عقل اول به نحو اشتمال اجمال بر تفصیل است. همچنین تطبیق عقل اول بر اولیای الهی تنها بدان معنا معقول است که ولیّ در پی عبودیت کامل، جامع کمالات امکانی را تعقل می کند و از باب قاعده اتحاد عاقل و معقول، با عقل اول متحد می شود. این اتحاد به معنای اتصال جِرمی، یکی شدن دو موجود و یا اضمحلال یکی در دیگری نیست؛ بلکه بر پایه درک کمال در حدّ تمام حاصل می شود. نتیجه آنکه آموزه عقل اول و صدور ممکنات فروتر از آن، پندار تفویض غالیان را پشتیبانی نمی کند. همچنین تطبیق عقل اول بر اولیاء (انسان کامل) تنها بر اساس اتحاد عاقل و معقول معنادار است.
انواع عقل از دیدگاه ملاهادی سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از عقل برداشتهای متنوع و متکثری شده و بتناسب این برداشتها، وظایف، اقسام و مراتب مختلفی برای آن در نظر گرفته شده است؛ از عقل فطری، نظری، عملی، عقل کل، عقل فعال و... گرفته تا مناط تکلیف و حتی ذمّ و گریز از عقل توسط عرفا و صوفیه. در این مقاله تلاش شده است با روش توصیفی — تحلیلی و در ضمن یک تقسیمبندی جدید از حیث وجودشناختی و معرفت شناختی، انواع عقل از دیدگاه ملاهادی سبزواری بررسی شود. در هستی شناسی عقل، عقل را بعنوان مرتبه یی از وجود یا بمثابه یک موجود بررسی میکنیم که در قالب عقول کلیه، عقول جزئیه و عقول دهگانه بحث میشود و همچنین تبیین رابطه و تفاوت آنها اشاره میشود. از دیدگاه معرفت شناختی، عقل بمثابه قوه ادراکی انسان مد نظر است. عقل مطبوع و مسموع، عقل نظری و عملی و مراتب آنها و نیز عقل بسیط و عقل تفصیلی در ضمن معرفت شناسی عقل مورد بررسی قرار میگیرد. یافته های پژوهش بیانگر آنست که در تبیین انواع عقل، گاهی مراد عقل انسانی (مراتب نفوس ناطقه، عقل جزئی یا عقل معاش) است و گاهی عقول غیر انسانی (عقول کلیه مفارقه)، و چون عقول صاعده و عقول نازله دو مرتبه از یک نوعند، در قوس صعود و نزول بهم میپیوندند. همچنین روشن میشود که مراد از عقلی که عرفا نکوهش میکنند، عقل جزئی به کمال نرسیده و مشوش به اوهام است و این عقل بالملکه و مطبوع است که مناط تکلیف قرار میگیرد.
جایگاه وجودی ولی و امام در حکمت متعالیه (دیدگاه حکیم زنوزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر درصدد است با بررسی مفهوم ولی و امام در دیدگاه حکیم زنوزی، نشان دهد که میتوان بنا بر قواعد فلسفه نظری حکمت متعالیه همچون قاعده الواحد، امکان اخس و بویژه امکان اشرف شأن ضروری وجود عقل را اثبات نمود. از آنجا که «ولی» در برترین مرتبه عقل بالفعل و قوه تحریک قرار دارد، بر مرتبه عقل اول بعنوان حق ثانی، اتم و اقرب جواهر نشئه ملکوت به حق تعالی منطبق میشود، از اینرو این مرتبه بر «ولی» صادق است. همچنین این عقل که درحکمت اشراقیه متعالیه «عقل متکافئه» و «رب النوع» و در این مقاله نمونه برتر «موجود مستکفی» شناخته میشود، به این سبب که دارای جنبه یی از ربوبیت حق تعالی است، بر خلاف عقول مفارق، به تربیت و تدبیر مادون خویش التفات دارد. نمونه این عقل را میتوان در انوار مدبره انسانیه و نفوس عالیه، از جمله اولیا وحکمای متأله، مشاهده کرد. نویسنده با بررسی این ویژگیها و مصادیق اینگونه از عقل، نتیجه میگیرد که بر اساس تحلیل حکمی محتوای بعضی از روایات میتوان زمینه را برای تطبیق این ویژگیها بر اولیاء آماده ساخت و بتعبیر زنوزی، رکن ابیض عرش الهی وعقل کل را نماینده این مرتبه معرفی نمود. سرانجام، بنا بر این باور که عقل، اشرف و اقرب و محبوبترین جواهر ملکوتی است، میتوان آن را روح دانست. به این سبب، ولی، روح و عقل ناطقه یی است که در معرض فرامین و ثواب و عقاب حق تعالی قرار میگیرد.
اصطلاح شناسی ابداع در الهیات اسماعیلیه عصر فاطمیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر چند که «ابداع» مورد توجه همه فیلسوفان مسلمان بوده، اما در الهیات اسماعیلیه توجه ویژه ای به آن شده است به گونه ای که شخصیت ها و گروه های نامداری مانند نسفی، ابوحاتم رازی، سجستانی، اخوان الصفا، کرمانی و ناصرخسرو، به تفسیر آن اقدام کرده اند. این تحقیق که بر دیدگاه های اسماعیلیه در دوره فاطمیان محدود شده است با مراجعه به آثار آنان و به کارگیری روش های توصیفی و تحلیلی، این یافته ها را در اختیار خواننده قرار می دهد: اثرپذیری الهیات اسماعیلیه از نوافلاطونیان، سبب دشواری در دریافت دیدگاه آنان در خصوص مسائل مختلف از جمله ابداع، شده است؛ میان متالهان اسماعیلی در مولفه های به کار رفته در تعریف ابداع یا اجمال و تفصیل این مولفه ها و نیز در این که چه موجوداتی متعلق ابداع الهی هستند اختلاف نظر وجود دارد؛ هر چند که به نظر می رسد متالهان اسماعیلی ابداع و اختراع را متراداف می دانند اما در الهیات آنان رابطه ابداع با مفاهیم دیگر همچون خلق، امر، انبعاث، اراده، ترکیب، و صنع در هاله ای از ابهام قرار دارد.
صفت ابداع در الهیات امامیه و اسماعیلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان امامی مانند کندی، فارابی، صدوق، مفید، علم الهدی، طوسی، طبرسی و ... ابداع را یکی از صفات فعلیه خداوند می دانند و در تعریف آن با یکدیگر اختلاف دارند. دانشمندان اسماعیلی نیز مانند ابوحاتم رازی، سجستانی، اخوان الصفا، کرمانی و ناصرخسرو درباره ابداع با یکدیگر و در برخی موارد با الهیات امامیه ناسازگاری می کنند. هر دو الهیات، ابداع را صفت فعل خداوند می شناسند و در تعریف حداقلی و حداکثری ابداع با یکدیگر اختلاف دارند. برخی بیشترین شرایط را لحاظ می کنند و شماری به کمترین شرایط بسنده می کنند و هر دو گروه به اشتباه ابداع را «ایجاد من لا شی» تعریف می کنند و افزون بر این، در مبدَع نخست نیز با یکدیگر ناسازگارند. هدف این پژوهش، بررسی و سنجش نظریات اندیشمندان اسماعیلی و امامی و بیان همانندی ها و تفاوت ها است و نوع پژوهش، کتابخانه ای و روش پژوهش، تحلیل و توصیف است.
روایات خلقت نوری و موضع سه حکیم بزرگ: صدرالمتألهین، فیض کاشانی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
261 - 282
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحث اعتقادی، مسئله جایگاه وجودی پیامبر خاتمN پیش از مرتبه طبیعت است. شناخت و فهم صحیح این مسئله، در بسیاری از مسائل دیگر همچون تفویض امور خلائق، وساطت حضرات معصومین در آفرینش و برخی دیگر از حقوق ایشان بر مخلوقات، تأثیر قابل توجهی خواهد داشت. یکی از راه های شناخت این مهم، بررسی روایات خلقت نوری اهل بیتM است. در این پژوهش تلاش شده تا با گردآوری کتابخانه ای اطلاعات و به مدد تحلیل و توصیف داده ها، به دیدگاه سه حکیم عالی قدر در جهان اسلام، ملاصدرا، فیض کاشانی و علامه طباطبایی، و در ضمن آن، به سه روایت در این باب اشاره شود. حاصلِ به دست آمده چنین است که هر سه فیلسوف، روایات خلقت نوری را پذیرفته و لازمه آن را عینیت عقل اول و نور پیامبر خاتمN و اهل بیتM می دانند.
نقد و بررسی تفسیر میرداماد از روایات خلقت نوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ششم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
133 - 155
حوزه های تخصصی:
فلاسفه مسلمان ضمن تعقل و تفکر درباره اصول و مبانی عقلی، با یاری وحی و مذهب، بر حیطه مسائل فلسفی افزوده اند. یکی از مباحثی که حکمای مسلمان به تبیین عقلانی آن پرداخته اند، مباحث مربوط به «نب وت» به ویژه نبوت پیامبر اسلام9 است که یکی از فروعات آن، خلقت نوری و تقدم آفرینش ایشان بر جمیع مخلوقات می باشد. نخستین حکیم فرزانه ای که به تبیین و تفسیر عقلانی این روایات همت گماشته، میرداماد است. در این پژوهش تلاش شده تا با روش جمع آوری کتابخانه ای، اطلاعات و توصیف و تحلیل آن ها، تفسیر و تقریر میرداماد از روایات خلقت نوری به ویژه روایت «اول ما خلق الله نوری» ارائه شود و سپس نقد و بررسی گردد. حاصل این بررسی آن است که تفسیر سید از روایاتی که متضمن معنای تقدم آفرینش پیامبر9 بر مخلوقات است، عبارت است از تکافؤ، تضاهى و برابری منزلت پیامبر اسلام9 در سلسله عود با صادر نخستین در سلسله بدو، اما این تفسیر نه تنها با برخی متون نقلی در تعارض است، بلکه با مبانی فلسفی میرداماد نیز سازگار نمی باشد.
اقنوم احد در فلسفه ی نوافلاطونی و اندیشه ی اسماعیلیه
حوزه های تخصصی:
اسماعیلیه به عنوان یکی از مذاهب زیر مجموعه ی شیعه، در مباحث کلامی و فلسفی متأثر از فلسفه ی افلاطونی و نوافلاطونی هستند. این گروه با الهام از فلاسفه ی نوافلاطونی، خدا، عقل و نفس را در برابر احد، عقل و نفس نوافلاطونیان ، پدر ، پسر و روح القدس کلیسا و نیک، عقل و روح افلاطونی قرار می دهند. در اقانیم ثلاثه نوافلاطونیان، رابطه ی اقانیم طولی است، چنان که در فلسفه ی افلاطونی این رابطه طولی است اما در تثلیث مسیحیت رابطه ی اقانیم عرضی و همه در یک مرتبه هستند. در نگاه اسماعیلیه نیز رابطه ی اقانیم طولی است و نه عرضی. اقنوم اول اسماعیلیه همانندیهای بسیاری با اقنوم اول نوافلاطونیان دارد. فلاسفه ی نوافلاطونی، عقل را قادر بر شناخت اقنوم اول نمی دانند و توصیف احد را به صفات روا نمی بینند و اندیشمندان اسماعیلی نیز توانایی عقل بر درک و فهم احد را بر نمی تابند و توصیف حق تعالی را به صفات پذیرا نیستند. هدف این پژوهش نشان دادن همانندیهای اقنوم نخست از اقانیم ثلاثه ی نوافلاطونیان و اسماعیلیه است و روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. منابع این نوشتار، همه از آثار اصلی اسماعیلیه است و در گزارش نظریات اندیشمندان اسماعیلی از منابع مخالفین اسماعیلیه استفاده نشده است. در ترتیب گزارش و تحلیل نظریات ، تقدّم و تأخر نظریات مد نظر قرار گرفته است.
بررسی و نقد نظریه عقول از دیدگاه بانو امین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
191-217
حوزه های تخصصی:
بانو امین که مشرب صدرایی دارد، در مواضعی مانند تقسیم بندی قوای نفس انسان، نظریه عقول و... تفاوت هایی با پیشینیانش دارد. در «نظریه عقول»، او ضمن انتقاد به نظریات پیشین، «نظریه ی روح محمدی» را مطرح می کند. مسئله پژوهش حاضر بررسی نوع مواجهه او با نظریه عقول و ارزیابی نظریه روح محمدی است. بر اساس یافته های پژوهش، بانو امین به هشت اشکال پیرامون نظریه عقول پاسخ می گوید: دو اشکال بر تجرد و قدم عقل، پنج اشکال بر مادی بودن عقل و یک اشکال بر ترتیب طولی و عدد عقول است. او از سویی دلایل عقلیِ تجرد عقول را قبول می کند و از سوی دیگر بنا بر ادله نقلی و ایرادات قاعده الواحد، مادی بودن عقول را به طور کلی مردود نمی داند؛ بلکه آن را «جایز» می داند و برای تبیین ربط واحد به کثیر از نظریه روح محمدی استفاده می کند. او گاهی روح محمدیه را معادل عقل اول می داند و گاهی با مادی دانستن عقل اول و مجرد دانستن روح محمدیه آن ها را غیر از هم می داند. بنابراین با نقد نظریات موجود در باب عقول، از هر دو نظریه ی مادی بودن و تجرد عقول قسمت هایی را می پذیرد و قسمت هایی را نمی پذیرد و سرانجام نظریه ی جدیدی بیان می کند. ترجیح دلایل نقلی و بحث از نظرگاه های مختلف، موجب نظریه جدیدی در آراء بانو امین شده است. روش این پژوهش تحلیلی انتقادی است.