مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
دوره ابتدایی
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
187-217
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا به تبیین وضعیت برنامه درسی اجراشده مطالعات اجتماعی پایه ششم ابتدایی از بعد تربیت شهروندی بپردازد. روش اجرای این مطالعه آمیخته از نوع مدل «پیگیری تبیین ها» است که در مدارس دوره ابتدایی یکی از مناطق آموزش وپرورش شهر تهران انجام شد. حجم نمونه در مرحله کمّی را 85 معلم و بیست کلاس درس و در مرحله کیفی 36 اطلاع رسان تشکیل دادند. روش نمونه گیری در بخش کمّی، تصادفی خوشه ای یک مرحله ای و دو مرحله ای و در بخش کیفی نمونه گیری هدفمند از نوع نمونه گیری معیار است. گرد آوری اطلاعات در مرحله کمّی به صورت پیمایشی و با استفاده از دو ابزار پرسشنامه محقق ساخته و مشاهده و در بخش کیفی نیز با استفاده از مصاحبه نیمه ساختمند انجام شد. برای تعیین اعتبار ابزارهای اندازه گیری از روایی محتوایی و صوری، برای تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ و به منظور افزایش روایی و پایایی ابزار مشاهده از روش پیش آزمون استفاده شد. یافته ها نشان داد که برنامه درسی اجراشده مطالعات اجتماعی پایه ششم ابتدایی از بعد تربیت شهروندی با چالش های مضاعفی روبه روست که می توان آنها را در قالب عوامل ساختاری، انگیزشی، نگرشی، مهارتی، عوامل مربوط به شرکای برنامه درسی و عوامل مربوط به منابع و امکانات دسته بندی نمود؛ از این روی می باید به منظور کاهش فاصله میان برنامه درسی قصدشده و اجراشده تصمیماتی در سطح کلان گرفته شود.
واکاوی تجارب زیسته معلمان دوره ابتدایی از علل افت تحصیلی دانش آموزان در آموزش مجازی دوران همه گیری کووید-۱۹(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال ۵ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
59-70
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پس از همه گیری کووید-۱۹ در جهان و در راستای پیروی از سیاست های قرنطینه، آموزش مجازی جایگزین آموزش حضوری شد. آموزش مجازی علی رغم مزایای متعدد، چالش هایی را نیز به دنبال دارد که یکی از آن ها افت تحصیلی دانش آموزان علی الخصوص در دوره ابتدایی است. لذا هدف پژوهش حاضر تحلیل تجارب زیسته معلمان دوره ابتدایی از علل افت تحصیلی دانش آموزان در آموزش مجازی است. روش: پژوهش حاضر به شیوه کیفی و از نوع پدیدارشناسی بررسی شد. با توجه به ماهیت پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار استفاده شد، که با مصاحبه عمیق ۱۱ معلم دوره ابتدایی، داده های اخذشده به اشباع رسید. داده های حاصل از تجارب زیسته معلمان به روش کُلایزی (۲۰۰۲) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند و از نرم افزار ۱۱MAXQDA به عنوان ابزار تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از تجارب زیسته معلمان دوره ابتدایی از علل افت تحصیلی دانش آموزان در آموزش مجازی، در قالب شش مضمون اصلی: "مشکلات فنی و زیرساختی"، "مشکلات مربوط به معلم"، " مشکلات مربوط به دانش آموز و خانواده دانش آموز "، "فشارهای روانی"، "عدم ارزشیابی صحیح و اصولی" و " کاهش انگیزه دانش آموزان" طبقه بندی گردید. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از تحلیل تجارب زیسته معلمان نشان می دهد مجموعه از عوامل در افت تحصیلی دانش آموز نقش دارند که بخش عمده ای از این عوامل به وسیله معلم قابل کنترل و مدیریت است. لذا معلمان علی الخصوص معلمان دوره ابتدایی، می بایست مهارت های مدیریت، تدریس، ارزشیابی و برقراری ارتباط با دانش آموزان و والدین آن ها، تجدیدنظر کرده را در خود توسعه دهند.
بررسی نقش خودکارآمدی فردی، انتقال دانش و کیفیت زندگی کاری در توانمندسازی معلمان دوره ی ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
172-184
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش خودکارآمدی فردی، انتقال دانش و کیفیت زندگی کاری در توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی، از لحاظ ماهیت، توصیفی- همبستگی و از لحاظ روش گردآوری داده ها، میدانی و کتابخانه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه معلمان ابتدایی(452زن و 251مرد) شهرستان مرند بودند. از این جامعه، نمونه ای به حجم 248 نفر(160 نفر معلم زن و 88 نفر معلم مرد) برابر جدول مورگان با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. در پژوهش حاضر جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه صلاحیت های حرفه ای معلمان ملایی نژاد(1391)(پرسشنامه توانمندسازی معلمان)، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری ایلگان و همکاران(2014)، پرسشنامه خودکارآمدی فردی شرر(1982) و پرسشنامه انتقال دانش وی و خی یان(2006) استفاده شد؛ سپس، روایی پرسشنامه ها مورد تایید اساتید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 97/0، 73/0، 96/0 و 95/0 به دست آمد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون رگرسیون خطی ساده و رگرسیون چندگانه و نرم افزار SPSS انجام شد. تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که از بین سه متغیر، متغیر خودکارآمدی فردی با بتای 037/1 در توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی نقش دارد. همچنین تجزیه و تحلیل رگرسیون های خطی ساده نیز نشان داد که خودکارآمدی فردی با بتای 514/0؛ انتقال دانش با بتای 502/0 و کیفیت زندگی کاری با بتای 226/0 در ارتقای توانمندسازی معلمان نقش دارد. می توان چنین برداشت کرد که خودکارآمدی فردی به عنوان پایه و اساس برای توانمند شدن است؛ چرا که در صورت وجود خودکارآمدی مولفه های دیگر مثل انتقال دانش و کیفیت زندگی کاری بر توانمندسازی معلمان موثر خواهند بود.
نقش رهبری توانمندساز مدیران مدارس در توسعه حرفه ای معلمان با میانجی گری یادگیری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
23 - 40
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی نقش رهبری توانمند ساز مدیران مدارس در توسعه حرفه ای معلمان با میانجی گری یادگیری سازمانی بود. روش پژوهش: جامعه پژوهش کلیه معلمان مدارس ابتدایی (دخترانه و پسرانه) استان کردستان بودند که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی و بر مبنای فرمول کوکران نمونه ای به حجم 364 معلم انتخاب شد. روش پژوهش کمی از نوع مطالعات همبستگی و رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری کوواریانس محور است. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های رهبری توانمند ساز Ahearn, Mathieu and Rapp (2005)؛ یادگیری سازمانی García Morales et al (2006) و توسعه حرفه ای Nova (2008) استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها با تکنیک آلفای کرانباخ برای رهبری توانمند ساز(94/0)، یادگیری سازمانی(89/0) و توسعه حرفه ای (95/0) گزارش شد و روایی سازه پرسشنامه ها بوسیله تحلیل عاملی تأییدی بررسی و تایید شد، جهت تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار lisrel 10.20 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد رهبری توانمند ساز مدیران و یادگیری سازمانی اثر مستقیم مثبت بر توسعه حرفه ای معلمان در سطح 05/0 دارند؛ رهبری توانمندساز مدیران مدارس به واسطه یادگیری سازمانی اثر غیرمستقیم مثبت بر توسعه حرفه ای معلمان در سطح 05/0 دارد؛ همچنین رهبری توانمندساز مدیران مدارس و یادگیری سازمانی قادر به تبیین 51/0 واریانس توسعه حرفه ای معلمان هستند. نتیجه نهایی بیانگر میانجی گری معنادار یادگیری سازمانی در رابطه رهبری توانمندساز با توسعه حرفه ای معلمان بود.
تدوین بسته آموزشی تربیت شهروندی در حوزه روابط اجتماعی ویژه دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۴)
57 - 74
حوزه های تخصصی:
تربیت شهروندی که برگرفته از ارزش ها و ایدئولوژی جامعه باشد از ارکان مهم هویت ملی است که پرداختن به آن با توجه به نقشی که درشکل گیری احساس تعلق افراد دارد، حائز اهمیت است و این امر به ویژه در سال های اولیه زندگی افراد که مبنای شکل گیری شخصیت آن هاست، بیشتر قابل تأمل است. در این راستا، آموزش وپرورش به عنوان نظام اصلی تعلیم و تربیت در جامعه، نقش مهمی در تربیت دانش آموزان دارد و نیاز است که در برنامه درسی خود، به بررسی چگونگی تربیت شهروندی دانش آموزان بپردازد؛ ازاین رو، هدف پژوهش حاضر تدوین بسته آموزشی تربیت شهروندی (شناسایی اهداف، مؤلفه ها و روش های آموزش) در حوزه ی ارتباطات اجتماعی به دانش آموزان دوره ابتدایی بود. پژوهش با رویکرد کیفی از نوع تحلیل محتوا به شیوه شبکه مضامین انجام گرفت. مشارکت کنندگان پژوهش معلمان مقطع ابتدایی دوره دوم بودند که با استفاده از رویکرد هدفمند، به روش صاحب نظران کلیدی و استفاده از روش معیار اشباع نظری انتخاب شدند (16 نفر). برای گردآوری داده های موردنیاز از روش مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده گردید. در پاسخگویی به سؤال اول پژوهش مبنی بر چیستی اهداف تربیت شهروندی در ارتباطات اجتماعی، یافته های حاصل از سه مضمون فراگیر با عناوین مهارت های حیطه ی سر، قلب و سلامت و هفت مؤلفه سازمان دهنده (خودآگاهی، مهارت ارتباطی، همدلی، مهارت های بین فردی و...) و 41 مضمون پایه (هویت فردی، هویت جمعی، تعهد و...) خلاصه گردید. نتایج پرسش دوم درخصوص شناسایی مؤلفه های بسته تربیت شهروندی در حوزه ارتباطات اجتماعی سه مضمون فراگیر شامل دانش، مهارت و نگرش و چهار مضمون سازمان دهنده (شناختی، عاطفی، نگرشی- انگیزشی و مهارتی)، پانزده مضمون پایه (تشویق، تنبیه، وطن دوستی، خداشناسی و...) خلاصه گردید. نتایج پرسش سوم درخصوص روش های آموزش تربیت شهروندی شامل دو مضمون فراگیر ازجمله آموزش فعال و آموزش غیرفعال و پنج مضمون سازمان دهنده (تعاملی، مسئله محور، مستقیم، غیرمستقیم، انفرادی) و 25 مضمون پایه (بازی، سخنرانی، نمایش و...) بود. درنهایت، یافته های پژوهش حاضر توجه به اهداف مشخص فردی و اجتماعی، توجه به دانش، مهارت و نگرش و به کارگیری و روش های آموزش فعال و غیرفعال را در تربیت شهروندی تأیید کرد.
بررسی تمرین های واژه آموزی کتاب های نگارش فارسی دورۀ دوم ابتدایی بر اساس دانش واژگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
341 - 372
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، تمرین های واژه آموزی کتاب های نگارش فارسی دوره دوم ابتدایی بر اساس طبقه بندی واژگانی مطالعه شده اند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام یافته است. ابتدا، تمرین های واژه آموزی کتاب ها در زیرمقوله های مختلفِ طبقه بندی دانش واژگانی قرار داده شد تا فراوانی و میانگین درصد آنها مشخص گردد. سپس، برای تحلیل داده ها از نرم افزار اِس. پی. اِس. اِس استفاده شد. نتایج تحلیل آمار توصیفی نشان می دهد که در هر سه کتاب نگارش فارسی، تمرین های مرتبط با بعد صورت نوشتاری از فراوانی حداکثری برخوردار هستند، درحالی که ابعاد دیگر دانش واژگانی، نظیر همایی واژه ها، دارای فراوانی حداقلی هستند. همچنین، اختصاص ۸۰ درصد از تمرین های صریح واژه آموزی به فعالیت های واژگانی دریافتی در مقایسه با تنها ۲۰ درصد تمرین های تولیدی، نامتوازن بودن طراحی تمرین ها در کتاب های نگارش فارسی را نشان می دهد؛ درصورتی که این کتاب ها برای آموزش مهارت نوشتن تدوین شده ا ند که یک مهارت تولیدی است. طبق نتایج آمار استنباطی، بین ابعاد مختلف دانش واژگانی تمرین های واژه آموزی کتاب های نگارش فارسی در سه پایه تحصیلی دوره دوم ابتدایی تفاوت معناداری وجود ندارد؛ درصورتی که تفاوت بین نوع تمرین های این کتاب ها به لحاظ آماری معنادار است. پیشنهاد می شود تمرین های واژه آموزی کتاب های درسی پیکره بنیاد باشند. همچنین، ابعاد مختلف دانش واژگانی در تمرین های متنوع دریافتی و تولیدی کتاب ها نمود پیدا کنند تا دانش آموزان به دفعات متعدد در معرض یک واژه قرار گیرند، زیرا تکرار واژه، عامل مهمی در یادسپاری واژه های زبان است. یافته ها و نتایج پژوهش حاضر، افزون بر کارآمدبودن در طراحی و تدوین کتاب های درسی، در حوزه تدریس نیز می توانند برای معلمان مفید باشند.
تحلیل محتوای کتاب های درسی ابتدایی بر اساس میزان توجه به مؤلفه های محیطی گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۴
79 - 98
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب های درسی مقطع ابتدایی بر اساس میزان توجه به مؤلفه های محیطی گردشگری تدوین شد.روش شناسی: طرح پژوهش کمی و روش مورد استفاده، توصیفی از نوع تحلیل محتوا است. جامعه آماری شامل تمامی کتاب های درسی دوره ابتدایی در سال تحصیلی 1400-1399 و نمونه آماری شامل فارسی(خواندنی)، فارسی(نوشتاری)، علوم تجربی، هدیه های آسمانی، مطالعات اجتماعی، کار و فناوری، تفکر و پژوهش بود. جهت گردآوری داده ها از چک لیست محقق ساخته حاوی مؤلفه ها و شاخص های محیطی گردشگری استفاده گردید.یافته ها: یافته ها نشان داد بیشترین ضریب اهمیت به ترتیب مربوط به کتاب علوم(402/0)، مطالعات اجتماعی(318/0)، فارسی (138/0)، ریاضی(083/0) و هدیه های آسمانی(056/0)بوده است و در کتاب های تفکر و پژوهش و کار و فناوری توجهی به مؤلفه های محیطی گردشگری نشده است. نتایج تجزیه و تحلیل حاکی از آن بود که معضلات زباله و مواد زائد با فراوانی 46 در رتبه اول، معضلات کیفیت هوا با فراوانی 29 در رتبه دوم و معضلات حیات وحش با فراوانی 28 در رتبه سوم قرار گرفته است.نتیجه گیری و پیشنهادات: کتاب های درسی باید بر آموزش های لازم جهت آموزش محیطی گردشگری و ارتقای مؤلفه های آن تأکید نمایند که در کتاب های درسی به برخی از مؤلفه های محیطی گردشگری توجه چندانی نشده است.نوآوری و اصالت: واردکردن مفاهیم و مؤلفه های آموزش محیط زیست و گردشگری در محتوای برنامه درسی مقاطع تحصیلی باعث می شود که دانش آموزان از همان ابتدا و در همان زمان تکوین شخصیت حفاظت از محیط زیست گردشگری را نه فقط به عنوان یک درس بلکه به عنوان یک وظیفه و مسؤولیت انسانی تلقی نماید.
فهم تربیت زیبایی شناختی و هنری از دیدگاه آموزگاران دورۀ ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵۴
۱۱۸-۱۰۳
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این پژوهش، فهم تربیت زیبایی شناختی و هنری از دیدگاه آموزگاران دوره ابتدایی شهر یاسوج بود. ساحت تربیت زیبایی شناختی و هنری یکی از شش ساحت اصلی تربیت در سند تحول بنیادین در نظام تعلیم وتربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران است. این پژوهش، به صورت مطالعه ای کیفی از نوع تحلیل استقرایی با نظام کدگذاری طراحی و اجرا شده است. مشارکت کنندگان این پژوهش 21 نفر از آموزگاران دوره ابتدایی شهر یاسوج بودند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته به شیوه هدفمند و با رعایت قاعده اشباع نظری گرد آوری شده و تحلیل آنها به شیوه تحلیل محتوای استقرایی انجام گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش، الف) در بخش اهداف ساحت تربیت زیبایی شناختی و هنری مقوله های محوری استخراج شده عبارت اند از: 1. شکوفایی زیبایی و هنر، 2. هدف تربیت هنری لزوماً پرورش هنرمند حرفه ای نیست، 3. شناسایی استعداد و شکوفایی خلاقیت و رشد همه جانبه ابعاد احساسی، عاطفی و شناختی متربیان . ب) در بخش جهت گیری کلی ساحت تربیت زیبایی شناختی و هنری نیز مقوله های محوری، 1. هنر همچون هدف و 2. هنر همچون ابزار تشخیص داده شده اند. ج) در بخش اصول ساحت تربیت زیبایی شناختی و هنری 1. اصل تأثیر هنر و نگاه زیبایی شناسانه در یادگیری سایر دروس، 2. اصل تأثیر هنر و نگاه زیبایی شناسانه در کشف استعدادها و پرورش قدرت خلاقیت کودکان و 3. اصل رمزگشایی واکاوی و خلق معنا تشخیص داده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بر اساس فهم آموزگاران، در نظام تعلیم وتربیت کشورمان تربیت هنری و زیبایی شناسی در دوره ابتدایی آن گونه که باید، مورد توجه قرار نگرفته و به درس هنر در دبستان اهمیت درخور داده نمی شود.
بررسی میزان توجه به مؤلفه های طرح خوانا در محتوای برنامه درسی فارسی دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه به مؤلفه های طرح خوانا در محتوای برنامه درسی فارسی دوره دوم ابتدایی انجام گرفت که از نظر روش، با تکنیک تحلیل محتوا و بر اساس آنتروپی شانون بود. جامعه پژوهش کتاب های فارسی دوره دوم ابتدایی و نمونه گیری مطرح نبود. ابزار گردآوری، سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بود که روایی آن با نظرات استادان محترم برنامه درسی و مدرسان استانی طرح خوانا تأیید گردید. پایایی آن نیز توسط مدرسان طرح خوانا انجام و ضریب توافق 85 صدم بدست آمد. بر اساس یافته های این پژوهش، میزان توجه به مؤلفه مهارت های زبانی طرح خوانا در محتوای برنامه درسی فارسی چهارم 80، پنجم 80، ششم 85 درصد؛ و در مجموع فارسی سه پایه دوره دوم 82 درصد و میزان توجه به مؤلفه آداب و مهارت های زندگی طرح خوانا (ادب، مسئولیت پذیری و جرأت ورزی) در محتوای فارسی چهارم 55، پنجم 47، ششم 42 و در مجموع 48 درصد می باشد.
طراحی الگوی ابعاد و مؤلفه های شایستگی مدیران مدارس دوره ابتدایی: یک مطالعه آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (مهر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۷
۱۴۸۳-۱۴۶۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: با توجه به این که مطالعات نشان داده است که شایستگی های مدیران در سازمان ها باعث توسعه منابع انسانی می شود، اما پژوهشی که به صورت کامل به ابعاد و مؤلفه های شایستگی های مدیران دوره ابتدایی پرداخته باشد، انجام نشده است. هدف: هدف این پژوهش، طراحی الگوی ابعاد و مؤلفه های شایستگی مدیران مدارس دوره ابتدایی آموزش و پرورش از نظر معاونان و کارشناسان آموزش ابتدایی ادارات آموزش و پرورش و مدیران برتر مدارس ابتدایی بود. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ روش، یک پژوهش آمیخته اکتشافی بود. در فاز کیفی، فرآیند گردآوری داده ها مشتمل بر 18 مصاحبه نیمه ساختاریافته با صاحبنظران بود. نمونه گیری به صورت هدفمند و تا اشباع داده ها ادامه یافت. در روش تحلیل محتوا تحلیل داده ها همزمان با جمع آوری آن ها و به روش مفاهیم، زیر مقوله و مقوله اصلی انجام شد. در فاز کمی، جامعه آماری مدیران مدارس دوره ابتدایی استان بوشهر به تعداد 521 نفر بودند که بر اساس جدول کرجسی - مورگان تعداد 230 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار در بخش کمی یک پرسشنامه محقق ساخته بود. به منظور اعتباریابی الگوی شناسایی شده بخش کیفی از روش تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزار PLS استفاده شد. یافته ها: الگوی ابعاد و مؤلفه های شایستگی مدیران مدارس دوره ابتدایی با چهار بعد: شایستگی های فردی، شغلی، ارتباطی و دانشی و هشت مؤلفه: شخصی، اخلاقی، آموزشی، مدیریتی، رفتاری، اجتماعی، دانش عمومی و دانش حرفه ای شناسایی شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که تمامی بارهای عاملی بالاتر از 0/4 است و مدل در سطح اطمینان (95) درصد معنادار است و برازش مدل با مقدار 0/435 مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که هر کدام از ابعاد و مؤلفه های به دست آمده از این پژوهش می تواند مدیران مدارس ابتدایی را در راستای توسعه شایستگی هایشان یاری رساند تا به واسطه آن زمینه توسعه شایستگی های معلمان و دانش آموزان مدارس دوره ابتدایی را که همانا زیربنای نظام آموزشی است، فراهم کنند.
طراحی چارچوب برنامه درسی سواد مدنی کتاب مطالعات اجتماعی پایه ششم آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
136 - 167
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش کیفی از نوع مطالعه موردی، طراحی چارچوب برنامه درسی سواد مدنی کتاب مطالعات اجتماعی پایه ششم آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران بود. مشارکت کنندگان بالقوه، سه گروه شامل 30 نفر از معلمان نمونه استانی اداره کل آموزش و پرورش فارس، 9 نفر از اعضاء هیأت علمی جامعه شناسی دانشگاه شیراز و 27 نفر از سرگروه های مطالعات اجتماعی دوره اول متوسطه اداره کل آموزش و پرورش فارس بودند، که به شیوه هدفمند و با استفاده از روش نمونه گیری گروه بارز با رعایت قاعده اشباع شدگی، جهت مصاحبه انتخاب گردیدند. روش گردآوری داده های پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود که داده ها به شیوه تحلیل مضمون، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند که در این فرایند چارچوب برنامه درسی سواد مدنی کتاب مطالعات اجتماعی ششم ابتدایی با 10 عنصر، تحت عناوین منطق و چرایی، اهداف، محتوا، موادو منابع یادگیری، فعالیت های یادگیری، نقش معلم، گروه بندی یادگیرندگان، زمان آموزش، مکان آموزش و ارزشیابی همراه با مولفه های مربوط به هر عنصر طراحی گردید. یافته های پژوهش نشان داد که کسب سواد مدنی منجر به مشارکت فعال دانش آموزان در امور مختلف مدنی و همچنین باعث توسعه انسانی و کاهش فقر فرهنگی در جامعه می گردد. توسعه و پرورش سواد مدنی دانش آموزان در مدارس پیامدهای فردی و جمعی برای جامعه به دنبال دارد. شکل گیری سواد مدنی دانش آموزان اقدامی موثر جهت اجتماعی نمودن دانش آموزان به عنوان شهروندان آینده می باشد که نیازمند توجه برنامه ریزان و سیاستمداران به این راهبرد آموزشی است. حاصل این پژوهش چارچوب برنامه درسی سواد مدنی بود که به برنامه ریزان و مولفان کتب درسی توصیه می شود با توجه به این چارچوب، فصلی را جهت کتاب مطالعات اجتماعی پایه ششم ابتدایی تولید و طراحی نمایند.
اثربخشی روش تدریس علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس رویکرد فولن بر تفکر انتقادی و خلاقیت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
168 - 183
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی روش تدریس علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس رویکرد فولن بر تفکر انتقادی و خلاقیت دانش آموزان بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را دانش آموزان پسر دوره ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل دادند. از مدارس شهر اصفهان یک مدرسه پسرانه به صورت در دسترس انتخاب و از آن مدرسه دو کلاس پایه سوم دوره ابتدایی که هر کدام 25 دانش آموز داشتند، به تصادف به عنوان گروه آزمایش و کنترل در نظر گرفته شدند و به پرسشنامه تفکر انتقادی (CTQ) و پرسشنامه خلاقیت (TTCT) به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. در ادامه، گروه آزمایش با روش تدریس علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس دیدگاه فولن مورد آموزش این درس در یک نیم سال و طی چهار ماه قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل آموزش مرسوم را دریافت نمودند. در نهایت بعد از اتمام نیم سال تحصیلی، پس آزمون به اجرا درآمد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و به روش تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج نشان داد با کنترل نمرات پیش آزمون هر دو گروه، اثر تدریس علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس دیدگاه فولن بر تفکر انتقادی و خلاقیت معنی دار بوده و این روش تدریس باعث شده است تا تفکر انتقادی و خلاقیت دانش آموزان، افزایش یابد. بنابراین از این روش تدریس به عنوان روشی کارآمد در آموزش علوم تجربی دوره ابتدایی می توان بهره برد.
شناسایی برنامه های درسی پنهان ناشی از جوّ اجتماعی مدارس ابتدایی: تعاملات مدیران- نومعلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲شماره ۳
89 - 115
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش شناسایی برنامه های درسی پنهان ناشی از جوّ اجتماعی مدارس ابتدایی با تمرکز بر تعاملات میان نومعلمان فارغ التحصیل از دانشگاه فرهنگیان و مدیران مدارس ابتدایی بود. این مطالعه با رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمون انجام شد. جامعه پژوهشی 108 نفر از دانشجو معلمان ورودی سال 1391 در دانشگاه فرهنگیان بودند که اکنون (سال 1400) به عنوان نومعلم در شهر مشهد مشغول به خدمت هستند. مشارکت کننده های پژوهش حاضر، 25 نفر از این نومعلمان بودند که با آنها مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت. مصاحبه های مکتوب شده با استفاده از روش تحلیل مضمون، تجزیه وتحلیل شد. برای اعتبار تحقیق، معیارهای لینکلن وگابا مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس یافته های به دست آمده عمده ترین برنامه های درسی پنهان حاکم بر جوّ اجتماعی مدارس ابتدایی را می توان در قالب 4 مضمون فراگیر(شامل نگرش ها و انتظارات پنهان مدیر در تعامل نومعلم با دانش آموزان، تعامل نومعلم با همکاران، تعامل نومعلم با مدیر و تعامل نومعلم با والدین دانش آموزان)، همچنین21 مضمون سازمان دهنده و 62 مضمون پایه دسته بندی کرد. نتایج این پژوهش بیانگر آن بود که بیشتر مدیران مدارس ابتدایی، به رغم برخورداری از سابقه بالای مدیریتی، اما "فاقد دانش و مهارت های ضروری به عنوان مدیر مدرسه" هستند و بسیاری از انتظارات مستقیم و غیرمستقیم آنها از نومعلمان، منجر به ایجاد مانع یا جوّ اجتماعی نامطلوبی برای عملکردهای اثربخش نومعلمان می شود
تحلیل مقایسه ای از مؤلفه های آموزش صلح در کتاب های درسی علوم اجتماعی قبل و بعد از سند تحول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲شماره ۳
205 - 235
حوزه های تخصصی:
امروزه آموزش برای صلح، در کنار رشد و توسعه پایدار، برابری، حقوق بشر و اهداف مربوط به آن، نقش بسیار مهمی را ایفا می کند. در واقع انسان ها باید خود را به عنوان جزئی از یک اجتماع مردمی آرام و صلح طلب بدانند و از طریق گفت وگو و مذاکره، به مشارکت و همکاری بپردازند؛ چنین دستاوردی تنها از طریق آموزش صلح به صورت نظام مند امکان پذیر خواهد بود. هدف اصلی این پژوهش، بررسی و تحلیل محتوای کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره ابتدایی قبل و بعد از سند تحول بنیادین بر مبنای مؤلفه های هفت گانه آموزش صلح یونسکو (1999) بوده است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و بر مبنای روش کیفی_کمّی و با استفاده از تحلیل محتوای قیاسی مایرینگ انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که در کتاب های قبل از سند مؤلفه های بین المللی گرایی، دموکراسی و حفظ فرهنگ ها بیشتر از بقیه مؤلفه ها مورد توجه و اهمیت بوده، ولی مؤلفه خود و دیگری کمترین اهمیت را داشته است، در حالی که این مؤلفه در کتاب های بعد از سند، از بیشترین توجه و اهمیت برخوردار شده است. این پژوهش می تواند به مسئولان نظام آموزش و پرورش یادآوری کند که نسبت به افزایش فراوانی مؤلفه های صلح یونسکو در محتوای این کتاب ها اهتمام ورزیده و طبق مدل رودخانه ای برانتمایر، هر یک از مؤلفه ها به طور متوازن در بین پایه ها توزیع شوند؛ تا فراگیران با شناخت خود، همدلی و احترام نسبت به هم و با رعایت برابری و عدالت و بیان آزادانه عقاید خود با دیگران به صورت مؤثر و سازنده ارتباط برقرار کنند.
بررسی مولفه های هوش هیجانی در برنامه درسی مطالعات اجتماعی با تاکید بر رویکرد مساله محوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخصه های هوش هیجانی در برنامه درسی مطالعات اجتماعی با تاکید بر رویکرد مساله محوری انجام شد. رویکرد پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش اجرا،کیفی از نوع تحلیل محتوای استقرایی بود. جامعه پژوهش شامل کتب مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی(پایه سوم تا ششم) در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با توجه به ماهیت موضوع کتب همه پایه ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت اعتباربخشی به دقت و صحت داده ها از روش خودبازبینی محقق و توصیف غنی داده ها و برای پایایی داده ها از بررسی همزمان استفاده شد. هم چنین برای جمع آوری و تحلیل داده ها از فهرست وارسی تحلیل محتوا به شیوه کدگذاری استفاده شد. یافته های این تحقیق 5 مقوله اصلی، 20 مقوله فرعی و 209 کد اولیه را در بر گرفت که مقوله های اصلی مهارت های اجتماعی(نوع دوستی، مشارکت پذیری، حقوق شهروندی، دوست شناسی، کنش گرایی)، خودآگاهی(معنویت گرایی، ماهیت شناسی، خلاقیت پروری)، خودتنظیمی(تصمیم گیری، مدیریت گری، مهارت پروری، تفکرگرایی، رهبری)، همدلی(ارزش مداری، ادراک پذیری، اصیل سازی رفتاری، الگوپذیری) و انگیزه بخشی(هدفمندی، معناگرایی، دانش افزایی)در آن شناسایی گردید. نتایج نشان داد که کاربرد مفاهیم و فعالیت های مربوط به هوش هیجانی در راستای نهادینه سازی عملکردهای مطلوب در زندگی شخصی دانش آموزان و گسترش آن به فعالیت هایی باشد که افراد جامعه از پیامدهای آن ذینفع هستند.
تأثیر روش یادگیری معکوس بر عزت نفس دانش آموزان دوره ابتدایی
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
35 - 48
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر در راستای بررسی تأثیر روش یادگیری معکوس بر عزت نفس دانش آموزان دوره ابتدایی باروش شبه آزمایشی( پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه کنترل) صورت گرفت. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه اول ابتدایی منطقه پادناسمیرم بود، نمونه شامل 30 دانش آموز که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به گروه آزمایش و کنترل هر گروه 15 نفرتقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت بودکه در پنج مؤلفه(اجتماعی، آموزشگاهی(تحصیلی- شغلی)، خانوادگی، عمومی و کلی) طراحی شده است و نتایج پژوهش آقاداداشی(۱۳۸۴) نشان دهنده اعتبار و روایی قابل قبول برای سیاهه عزت نفس کوپر اسمیت است. برای تدریس معکوس، بسته آموزشی را پژوهشگران ب ا همک اری دو تن از متخصصان رشته برنامه ریزی درسی و معلم کلاس طراحی کردند و پس از هماهنگی و احراز روایی صوری و محتوایی برای مداخل ه در هفت جلسه40 دقیقه ای اجرا شد. یافته های حاصل از آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که یادگیری معکوس توانسته است اثر معنی داری بر متغیر عزت نفس بگذارد همچنین یادگیری به روش معکوس می تواند موجب افزایش عزت نفس در دانش آموزان گردد
آسیب شناسی برنامه درسی دوره ابتدایی از تولید تا مصرف
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی برنامه درسی دوره ابتدایی با استفاده از روش تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی و با مصاحبه نیمه ساختاریافته بامولفان کتب درسی ابتدایی از سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی تهران، سرگروه های آموزشی، معلمان و دانش آموزان پایه ششم شیراز انجام شد. سپس داده ها با استفاده از فن تحلیل مضمون در نرم افزار Nvivo (8.8) تحلیل و در قالب مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر دسته بندی شد. بر اساس یافته های این تحقیق موارد آسیب زا در برنامه درسی دوره ابتدایی از تولید تا مصرف، در هفت طبقه شناسایی گردید. 1. شامل موارد نادیده گرفته شده، 2. شامل موارد حذف شده، 3. شامل موارد منسوخ شده، 4. شامل موارد تحریف شده، 5. شامل موارد ناقص گفته شده، 6. موارد تکراری و بیش از حد نیاز گفته شده و 7. شامل مواردی بود که ممنوع اعلام شده است.
طراحی و اعتباریابی چهارچوب برنامه درسی آموزش اقتصاد مقاومتی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۰
103 - 140
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تدوین و اعتباریابی چارچوب برنامه درسی آموزش اقتصاد مقاومتی برای دوره ابتدایی بود. رویکرد پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی است. در بخش کیفی 15 نفر از متخصصان به شیوه نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی انتخاب شدند. از مصاحبه فردی نیمه ساختمند ، بررسی پیشینه و اسناد بالادستی برای دستیابی به مفاهیم، عبارات و واژه های کلیدی مرتبط با برنامه درسی اقتصاد مقاومتی استفاده گردید. با روش تحلیل مضمون، چارچوب اولیه شکل گرفت و با روش های کیفی اعتبار یابی شد. در بخش کمّی، جامعه آماری متخصصان در حوزه ی اقتصاد مقاومتی و برنامه درسی و معلمان دوره ابتدایی بودند. تعداد 30 نفر از متخصصان و 100 نفر از معلمان به شیوه تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تدوین شده در مرحله کیفی استفاده شد. برای سنجش روایی از روایی صوری و محتوایی و تحلیل عامل و برای محاسبه پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج نشان داد که این چارچوب از روایی و پایایی لازم برخوردار است و در نتیجه چارچوب نهایی با ابعاد منطق و چرایی، محتوا، مواد و منابع آموزشی، روش های تدریس و روش های ارزشیابی مورد تایید قرار گرفت.
چگونگی آموزش سواد مالی و تأثیر آن بر کاهش مصرف گرایی دانش آموزان دورۀ ابتدایی شهرستان کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش سواد مالی بر کاهش مصرف گرایی دانش آموزان پایه دوم ابتدایی به روش شبه آزمایشی و با استفاده از طرح چهارگروهی سولومون انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی شهرستان کاشان بود که از این تعداد 60 نفر به صورت چهار گروه 15 نفره برای نمونه انتخاب شد. ابتدا پیش آزمون برای گروه آزمایش اول و گروه گواه اول اجرا شد. سپس دوره آموزش سواد مالی برای هر دو گروه آزمایش (25 جلسه یک ساعته) برگزار و درنهایت، برای هر چهار گروه پس آزمون اجرا شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل چک لیست مشاهده رفتار محقق ساخته در شش مقوله لوازم التحریر، اسباب بازی، خوراکی، انرژی، لوازم بهداشتی-آرایشی و پوشاک رفتار مصرفی دانش آموزان را از سوی اولیا سنجش می کرد و آزمون محقق ساخته سطح سواد مالی دانش آموزان را براساس روش GISS در چهار حیطه خرج کردن، پس انداز، سرمایه گذاری و بخشش می سنجید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 22 استفاده شد. یافته ها نشان دهنده آن بود که آموزش سواد مالی به روش GISS تأثیر معناداری بر کاهش مصرف گرایی داشته و میانگین نمره مصرف در همه حیطه ها کاهش یافته است؛ همچنین کاهش مصرف در حیطه های خوراکی، انرژی و لوازم بهداشتی-آرایشی معنادار بود و نمره سواد مالی در گروه آزمایش در پس آزمون افزایش چشمگیری نسبت به پیش آزمون و گروه گواه داشت که این امر نشان دهنده آن بود که سواد مالی را می توان از دوران کودکی آموزش داد؛ بنابراین با عنایت به نتایج پژوهش، آموزش سواد مالی برای حل معضل مصرف گرایی پیشنهادی مؤثر است.
شناسایی مولفه های تفکر محاسباتی در مهارت های یادگیری دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه بیان ویژگی ها، قابلیت ها و مولفه های تفکر محاسباتی به عنوان یکی از مهارت های اساسی یادگیری در دوره ابتدایی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش فراترکیب انجام شده است. برای جستجوی مقالات مرتبط جهت تحلیل و بررسی از کلیدواژه های فارسی «تفکر، مهارت های تفکر، تفکر محاسباتی در دبستان، تفکر محاسباتی در دانش آموزان» و معادل انگلیسی آن ها در پایگاه های داده مگ ایران، سید، سیویلیکا، ساینس دایرکت و اسکوپوس، انستیتوی مهندسان برق و الکترونیک بین سال های 1390 تا 1399 و 2000 تا 2021، استفاده شده است. داده ها براساس یک طرح پژوهش کیفی از نوع فراترکیب و با استفاده از گام های هفتگانه سندلوسکی و باروسو، جمع آوری شده اند. انتخاب نمونه با استفاده از معیارهای پذیرش و عدم پذیرش و برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی صورت گرفت. جهت بررسی قابلیت اعتبار یافته ها از معیارهای خودبازبینی محقق؛ مرور همتایان و نظرسنجی متخصصان بهره گرفته شد. در بررسی اولیه 1643 مقاله استخراج شده که از این تعداد 1533 مقاله براساس عنوان، 35 مقاله براساس چکیده و 51 مقاله براساس محتوا غربال شده و در نهایت 24 مقاله نهایی استخراج و مورد بررسی قرار گرفت. طبق یافته های پژوهش و بررسی های نهایی، مولفه های تفکر محاسباتی را می توان در نوزده طبقه کلی دسته بندی و متناسب با آن ماهیت عناصر آن را نمایان کرد. نتایج حاکی از این پژوهش نشان دهنده سه مقوله اساسی از این نوع مهارت تفکر و اهمیت پرورش آن در مدارس به ویژه از دوران کودکی و سال های اولیه دبستان است؛ این مقوله ها شامل مهارت های شناختی، مهارت های ارتباطی و اطلاعاتی (فناوری) و علوم، تکنولوژی، مهندسی و ریاضی است. نتایج پژوهش نشان دهنده هم پوشانی بالای این عناصر، مولفه ها و مقوله ها و رابطه مثبت میان آن هاست. نتایج حاکی از آن است که تفکر محاسباتی به عنوان یکی از مهارت های نوظهور و یکی از مهارت های حل مسئله به شمار آمده و با استفاده از فناوری و علوم کامپیوتر در سال های اولیه کودکی در مدارس دنیا در حال آموزش و یادگیری بوده و به عنوان مجموعه ای از مهارت ها و دانش های عرضی برای همگان لازم و ضروری است.