مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۶۱.
۳۶۲.
۳۶۳.
۳۶۴.
۳۶۵.
۳۶۶.
۳۶۷.
۳۶۸.
۳۶۹.
۳۷۰.
۳۷۱.
۳۷۲.
۳۷۳.
۳۷۴.
۳۷۵.
۳۷۶.
۳۷۷.
۳۷۸.
۳۷۹.
۳۸۰.
دوره ابتدایی
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
91 - 120
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف ارزیابی برنامه درسی تعلیم و تربیت اسلامی دوره ابتدایی بر اساس مؤلفه ها ی انگاره خدا انجام گرفته است. رویکرد تحقیق، آمیخته و راهبرد آن، اکتشافیِ متوالی است. جامعه مورد مطالعه، کلیه کتاب های هدیه های آسمان دوره ابتدایی چاپ سال 1401 است. به دلیل ماهت و اهداف تحقیق، نمونه با جامعه برابر بوده و از روش تمام شماری استفاده شده است. در مرحله اول پژوهش، کتاب های درسی هدیه های آسمان به عنوان اسناد، مطالعه و از طریق کدگذاری، مقوله بندی و تشکیل مضمون تجزیه و تحلیل شدند. در مرحله دوم، ابتدا فراوانی مقوله های شناسایی شده در مرحله قبل، مشخص گردید، سپس برای تعیین ضریب اهمیت این مقوله ها، داده های کمّی با روش آنتروپی شانون، مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد، مؤلفه های مربوط به انگاره خدا در کتاب های درسی هدیه های آسمان عبارتند از مهربان، آفریننده، متعال، قادر، عالم، رزاق، عادل، یکتا، غفّار الذّنوب، قابل التّوب، حافظ، فرمان دهنده، مدبّر و هادی. همچنین تحلیل داده ها نشان داد بیشترین میزان توجه به مؤلّفه «مهربان» با ضریب اهمّیت 095/0 و کمترین میزان توجه به مؤلّفه ها ی «حافظ» با ضریب اهمیّت 071/0 و «قابل التّوب» با ضریب اهمیت «0» اختصاص یافته است.
شناسایی عوامل مدرسه ای مؤثر بر تربیت اخلاقی دانش آموزان دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان: مطالعه کیفی
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
1 - 16
حوزه های تخصصی:
تربیت اخلاقی در عصرحاضر از مهمترین اهداف نظام تعلیم و تربیت است. دراین راستا هدف این پژوهش بررسی عوامل مدرسه ای موثر ازدیدگاه معلمان دوره ابتدایی بر تربیت اخلاقی بود. پژوهش با رویکرد کیفی از طریق تحلیل محتوا به شیوه تحلیل شبکه مضامین (اتراید استرلینگ، 2002) انجام گرفت و عوامل مدرسه ای موثر بر تربیت اخلاقی استخراج گردید. شرکت کنندگان پژوهش به صورت نمونه گیری بارز با اصل حداکثر تنوع انتخاب شدند(17 معلم مقطع ابتدایی). برای گردآوری داده از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده گردید وجهت اعتبار داده ها از روش بازبینی محقق انجام گرفت. پس از تجزیه و تحلیل و طبقه بندی داده ها 82 مضمون پایه (شکیبایی و تاب آوری معلم، تسلط معلم نسبت به محتوا، بحث های اخلاقی، تقلید از همسالان، وضع مقررات اخلاقی و...)؛ 11مضمون سازمان دهنده(ویژگی شناختی معلم ، ویژگی های شخصیتی و اخلاقی معلم، نحوه ی تعامل با دانش اموزان، ارزشمندی محتوا و... )؛ 5 مضمون فراگیر (معلم، محتوا، فضای مدرسه و چینش کلاس، گروه همسالان و مقررات مدرسه) استخراج گردید .
چالش های رسانه های دیجیتالی در تربیت اخلاقی دانش آموزان دوره ابتدایی و ارائه راهکارهای پیشگیرانه آن
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
24 - 36
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی چالشهای رسانه-های دیجیتال در تربیت اخلاقی دانش آموزان دوره ابتدایی و راهکارهای پیشگیرانه آن است. روش پژوهش حاضر، کیفی و از نوع توصیفی- تحلیلی (تحلیل محتوای کیفی) و استنتاجی است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای- اسنادی است و اسناد مورد تحلیل شامل کتب، پایان نامه، مقالات و پیشینه مطالعاتی است. یافته های پژوهش نشان داد؛ مهمترین چالش های رسانه های دیجیتال در تربیت اخلاقی دانش آموزان شامل هنجارشکنی، قانون گریزی، تزلزل جایگاه تربیتی والدین و مربیان، سست شدن فضایل تربیتی و اخلاقی، روزمرگی و نابودی تفکر انتقادی، توجه به نیازهای لوکس و غیر ضروری، نقض حریم خصوصی است. همچنین نظارت بر استفاده بهینه از رسانه های دیجیتال (شامل تعیین چارچوب محدودکننده و تقویت تعاملات بین فردی و گروهی)، ایجاد چهره ای الگویی در استفاده منطقی از رسانه ها (شامل مدیریت زمان و میزان استفاده، مدیریت و نظارت بر محتوای رسانه ها، حفظ حریم خصوصی)، پرهیز از معصوم پنداری رسانه ها ، پرورش مهارت تفکر انتقادی و فراگیری سواد رسانه ای مهمترین راهکارهای پیشگیرانه آن است. در پایان می توان چنین نتیجه گیری کرد؛ اگر رسانه های دیجیتال نتوانند همسو با اهداف تربیت اخلاقی نهاد آموزش و پرورش به پرورش کودکانی اخلاق مدار، آگاه، توانمند و مسئولیت پذیر بپردازد در آینده قبول صلاحیت های آن از سوی گروه های مرتبط ذینفع (خانواده ، مدرسه و جامعه) زیر سؤال خواهد رفت.
واکاوی مولفه های مدیریت دانش در تحلیل محتوای کتب آموزش ابتدایی: مطالعه موردی (دانشگاه فرهنگیان)
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
69 - 81
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی شاخص های مدیریت دانش در راستای تحلیل محتوای کتب درسی دوره ابتدایی بود. رویکرد تحقیق کیفی و از نوع روش تحلیل مضمون همراه با تحلیل مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان شهید مطهری خوی بوده که 19 نفر از آنها به صورت نمونه گیری هدفمند از نوع موارد شاخص در سال تحصیلی 1400-1399 انتخاب شدند و مصاحبه های نیمه سازمان یافته ای تا رسیدن به حد اشباع داده ها صورت گرفت. جهت اطمینان و اعتباربخشی به دقت و صحت داده ها از روش توصیف غنی داده ها و خود بازبینی پژوهشگر استفاده شد. یافته های به دست آمده نشان داد که مدیریت دانش در فرایند تحلیل محتوا، دارای مضامین فراگیر 4 گانه ای مانند فرهنگ سازمانی(گفتمان تحلیل، سنخیت شناسی، عیارسنجی)، فرایند فعالیت(شبکه سازی دانشی، مدل سازی، خود معلم سازی)، خط مشی ها(تدریس پژوهی، شخصی سازی دانش، برنامه مهارتی)، و فناوری(کلاس های کانونی، هسته اساتید، کارگاه های دانش افزایی) است که از طریق دسته بندی 142 کد اولیه به دست آمده اند. نتایج نشان داد که مدیریت دانش به عنوان نقطه اتصال فعالیت ها و کنش های متقابل در فرایند تحلیل محتوا، باید در چارچوب سازی فعالیت های آموزشی به کار گرفته شود.
طراحی برنامه درسی آموزش فارسی مبتنی بر رویکرد قصه گویی در دوره ابتدایی
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف اصلی این پژوهش، واکاوی عناصر برنامه درسی آموزش فارسی مبتنی بر رویکرد قصه گویی در دوره ابتدایی بود. روش ها این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه اعضای هیئت علمی و معلمان متخصص در زمینه قصه گویی و ادبیات کهن فارسی است که در دانشگاه فرهنگیان استان گلستان تدریس می کنند. شیوه انتخاب آن ها هدفمند، از نوع گلوله برفی بوده است. درمجموع با 21 نفر مصاحبه شد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند در طی سه مرحله به شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحقیق در قالب مدل پارادایمی و مدل مفهومی بدین صورت شکل گرفت: اهداف ، محتوای درس فارسی ، روش های یاددهی-یادگیری ، نقش معلم ، ارزشیابی ، منابع تخصصی آموزش فارسی با رویکرد قصه گویی ، فضا ، مهارت های ارتباطی ، یادگیری مفهومی فارسی و نتایج تربیتی (شکل گیری هویت دانش آموزان در فرایند قصه گویی، رشد مهارت های زبانی، فراهم آوردن تجربه یادگیری فعال و خلاق همراه با پیشرفت تحصیلی، تقویت حافظه شنیداری و دیداری، تقویت سخنوری، افزایش سطح عمومی یادگیری درس فارسی و پیشرفت تحصیلی). نتیجه گیری: در پایان یافته ها و نتایج به دست آمده مورد بررسی قرار گرفت و بر مبنای آن ها، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه درسی آموزش فارسی مبتنی بر رویکرد قصه گویی در دوره ابتدایی ارائه شد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل اثرگذار در مدرسه در ایجاد و ارتقای سواد عاطفی اجتماعی دانش آموزان مقطع ابتدایی
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر در مدرسه در ارتقای سواد عاطفی اجتماعی دانش آموزان مقطع ابتدایی بود. روش ها : این پژوهش کاربردی به صورت آمیخته و با روش های تحلیل مضمون و توصیفی- پیمایشی انجام شده است. داده ها با ابزار پرسشنامه و مطالعه کتابخانه ای گرداوری و مورد تحلیل قرار گرفت. نمونه لازم در مرحله اول به صورت هدفمند و در مرحله دوم به صورت تصادفی خوشه ای تک مرحله ای تعداد 252 نفر مدیر و معلم انتخاب شدند. جمع آوری داده ها به کمک پرسشنامه محقق ساخته انجام شد؛ بدین صورت که ابتدا با مطالعه پیشینه و ادبیات تحقیق تعدادی از عوامل اثرگذار بر سواد عاطفی اجتماعی دانش آموزان استخراج شد؛ سپس از نمونه اول خواسته شد دیگر عوامل مد نظر خود را فهرست کنند. این فرآیند تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. روایی پرسشنامه به وسیله متخصصان فن، تأیید و پایایی آن نیز پس از اجرای آزمایشی ضریب 92/0 برای آلفای کرونباخ به دست آمد. سپس پرسشنامه در اختیار نمونه دوم قرار گرفت تا اهمیت گویه های این پرسشنامه بر ایجاد و ارتقای سواد عاطفی اجتماعی دانش آموزان، بر اساس نظر مدیران و معلمان تعیین شود. یافته ها: تعیین مؤلفه های اصلی به کمک آزمون تحلیل عاملی اکتشافی به روش تجزیه مؤلفه های اصلی و چرخش واریماکس نشان دهنده چهار عامل مشخص به عنوان عوامل اثرگذار در مدرسه در ارتقای سواد عاطفی اجتماعی دانش آموزان بود و شاخص های مطلوب به دست آمده از تحلیل عاملی تاییدی نشان دهنده روایی این ابزار بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که عوامل قابل ارزیابی ایجاد و ارتقای سواد عاطفی اجتماعی دانش آموزان در چهار مؤلفه اصلی شامل شایستگی های عاطفی اجتماعی مدیران، شایستگی های عاطفی اجتماعی معلمان، جو عاطفی اجتماعی مدرسه و کلاس و برنامه های رسمی و غیررسمی ارتقای سواد عاطفی اجتماعی قرار می گیرد که این عوامل می تواند راهنمای کارشناسان، پژوهشگران، برنامه ریزان آموزشی و سیاست گذاران تعلیم و تربیت، جهت استقرار یک سیستم یادگیری عاطفی اجتماعی و ارزیابی آن باشد.
نمود حیات طیّبه در هر یک از ساحت های شش گانه محتوای آموزشی دوره ابتدایی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نمود حیات طیبه در هر یک از ساحت های شش گانه محتوای آموزشی دوره ابتدایی بود. این پژوهش از نوع تحلیل محتوا بوده و از مراحل سه گانه آنتروپی شانون استفاده کرده است. جامعه آماری پژوهش شامل محتوای برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی آموزش و پرورش ایران در سال تحصیلی 1402-1403 بود که مجموعه این محتواها چهار جلد کتاب درسی را شامل می شد که به صورت سرشماری، همه آن ها به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش چک لیستی بود که براساس نظر 13 متخصص در هر یک از ساحت های شش گانه تعلیم و تربیت طراحی شد، و پایایی آن با روش هولستی (89/0) و روایی آن با استفاده از نظر صاحب نظران و درگیری طولانی مدت با پژوهش، احراز شد. نتایج نشان داد که از میان 1069 مورد یافت شده در ارتباط با حیات طیبه، ساحت سیاسی و اجتماعی با 378 مورد (35%) بیشترین فراوانی، و ساحت هنری و زیبایی شناختی با 60 مورد (06%) دارای کمترین فراوانی در میان زیرمولفه های حیات طیبه است. نتایج تحلیل آنتروپی شانون نیز مؤید این واقعیت بود که توازن و تناسبی میان زیرمؤلفه های حیات طیبه در هر یک از ساحت های شش گانه وجود ندارد. همچنین تعداد فراوانی مولفه های حیات طیبه در کتب تعلیمات اجتماعی تقریباً یکسان است، ولی میزان ضریب اهمیت آنان با هم برابر نیست. موضوع حیات طیبه در زندگی دنیوی و اخروی در فرهنگ اسلامی از چنان اهمیتی برخوردار است که باید همه شئون زندگی براساس آن تنظیم شود. بنابراین، محتوای کتب درسی ابتدایی در این حیطه باید مورد بازبینی و اصلاح جدی قرار بگیرد. اما این تعداد به صورت یکسان و یکدست در میان ساحت های شش گانه تعلیم و تربیت تقسیم نشده اند.
ارائه مدل زیباشناختی و هنری در برنامه درسی دوره ابتدایی براساس آیات و روایات
منبع:
روان پژوهی و مطالعات علوم رفتاری سال ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
21 - 35
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال ارائه مدل زیباشناسانه و هنری در برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس آیات و روایات با استفاده از روش آمیخته (کیفی و کمی) است. مولفه-های زیباشناختی و هنری برنامه درسی براساس آیات و روایات از طریق بررسی اسناد و تبیین مبانی و انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با متخصصان این حوزه تبیین و استناج شد. در بخش کمی جامعه آماری، شامل کلیه معلمان، مدیران و فرهنگیان دارای مدرک دکتری تخصصی در استان سیستان و بلوچستان بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 265 نفر انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها نیز استفاده از پرسشنامه محقق ساخته بود. مدل اولیه، با مولفه های حاصل از پرسشنامه طراحی شد و با استفاده از نرم افزار PLS مورد تحلیل قرار گرفت و شکل تاییدی آن بدست آمد. در مدل اعتبار شده 12 مولفه بدست آمد. در تحلیل تاییدی PLS و سوالات پژوهش از طریق بارهای عاملی و ارزش های R2 و از روش بوت استراپ (با 500 زیر نمونه) برای محاسبه مقادیر آماره T جهت تعیین معناداری ضرایب مسیر استفاده شد. مدل با توجه به جداول و ضرایب در سطح قابل قبول برازش شد و کلیه بارهای عاملی مرتبه اول بالای 50/0 به دست آمد. در نهایت مدل برآمده از PLS، در قالب نمودار اشعه خورشیدی (Sunburst) حاصل شد.
مؤلفه ها و شاخص های مطلوب تربیتی در مدارس ابتدایی از منظر مدیران مدارس در شرایط کرونا
هدف از انجام این پژوهش، شناسایی مؤلفه ها و شاخص های مطلوب تربیتی در مدارس ابتدایی است. پژوهش حاضر پدیدارنگاری و از انواع پژوهش های کیفی است که براساس تجارب زیسته مدیران به واکاوی شرایط ناشی از شیوع کرونا و نقش مدیران در این شرایط خاص می پردازد. شرکت کنندگان این پژوهش 35 نفر از مدیران مدارس ابتدایی ناحیه یک و دو شهر ری هستند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. در این مطالعه با توجه به هدف تحقیق، نوع و ماهیت سؤالات پژوهش از ابزار مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده شده است. کلیه مصاحبه ها پس از معرفی اهدافِ پژوهش به مصاحبه شوندگان، ضبط و بلافاصله تایپ شد و تا اشباع داده ها ادامه یافت. میانگین مدت هر مصاحبه حدود پنجاه دقیقه بود. برای تحلیل داده ها از کدگذاری در دو سطح باز و محوری استفاده شده است. در این پژوهش چهار سؤال اصلی و چند سؤال فرعی در جریان مصاحبه جهت تعمیق اطلاعات مطرح شد. علاوه بر کدگذار از بازنگری توسط اساتید فن و افراد متخصص نیز استفاده شد. در مجموع 362 کد استخراج شد که پس از حذف کدهای مشابه به 52 کد تقلیل یافت که در سیزده مؤلفه، شش مقوله و درنهایت سه بُعد اصلی (معلم، مدیر و محیط یادگیری) دسته بندی شدند. نتایج حاکی از این است که اجرای با کیفیت ابعاد و مؤلفه های استخراج شده در این پژوهش موجب بهره وری فرایند یاددهی-یادگیری در شرایط کرونا و بهبود کیفیت آموزش در فضای مجازی می شود.
بررسی مولفه های کاهش استرس به منظور بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان در دوره ابتدایی
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
38 - 44
حوزه های تخصصی:
با توجه به مطالعات، راهکارهای مختلفی برای کاهش استرس آزمون در دوره ابتدایی وجود دارد. برخی از این راهکارها شامل موارد زیر می شوند:آماده سازی مناسب: ایجاد برنامه مطالعاتی منظم و مدیریت زمان به منظور آمادگی برای آزمون ها. تمرین و تکنیک های تنفسی: آموزش تکنیک های تنفسی و تمرین های آرامش برای کنترل استرس و اضطراب. پشتیبانی از خانواده و معلمان: ارتباط مستقیم با خانواده و معلمان برای حمایت و راهنمایی در مورد مدیریت استرس. فعالیت های تفریحی: فعالیت های ورزشی یا هنری برای کاهش فشار و استرس. ایجاد محیط آموزشی مثبت: ایجاد محیط صمیمی و حمایت امروزه دانش آموزان به دلیل نقش مهمی که در اداره آینده کشور به عهده دارند و مدیران اصلی در اداره آینده کشور و رهبر سایر اقشارجامعه خواهند بود بنابر این سلامت جسم و روان ان ها با سلامت جامعه ی آینده و آینده ی کشور ارتباط مستقیم دارد. دوره ی ابتدایی دوره ای پر تنش و بسیار مهمی در زندگی است چرا که نه تنها جسم بلکه توان روانی در طی این دوره ی حساس زندگی دچار تحول اساسی میشود و سازگاری با چنین تغیرات اساسی بر جسم روان فشار میاورد. علاوه بر این دوره ی ابتدایی سن بحران رشدی است و در این دوره افزایش انواع استرس ها وآسیب پذیری به فشار روانی ، اجتماعی ،ورزشی با کاهش مهارت های مقابله ای همراه میشود به طوری که استرس زیاد و بیش از حد شدیدا بر کیفیت زندگی دانش آموزان تاثیر میگذارد و موجب افت شدید و کاهش کیفیت زندگی دانش آموزان میشود.
استفاده از فناوری بلاک چین برای بهبود فرآیند آموزشی دانش آموزان ابتدایی: فرصت ها و چالش ها
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
37 - 43
حوزه های تخصصی:
با گسترش روزافزون فناوری ها در حوزه آموزش وپرورش، استفاده از فناوری بلاک چین به عنوان یک ابزار نوین و نوآورانه برای بهبود فرآیند آموزشی دانش آموزان ابتدایی به عنوان یک موضوع موردتوجه قرارگرفته است. به همین منظور هدف این پژوهش استفاده از فناوری بلاک چین برای بهبود فرآیند آموزشی دانش آموزان ابتدایی: فرصت ها و چالش ها است که به شیوه ی مروری و تحلیل محتوای اسناد انجام شده است. جست وجو در پایگاه های داده, Web Science, Scopus,Google Scholar مگ ایران، نورمگز، جهاد دانشگاهی و سیویلیکا با واژگان کلیدی Blockchain Technology ,Education ,Elementary Student صورت گرفت. در این جست وجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه ها انتخاب شدند و مورد تحلیل قرار گرفتند. بررسی و تحلیل مقالات نشان داد که استفاده از بلاک چین در آموزش، پتانسیلی برای تقویت توانایی های دیجیتال و ریاضی دانش آموزان دارد و بهبود امنیت، شفافیت، ایجاد رکوردهای پروژه های آموزشی و فرصت های شغلی را نیز فراهم می کند. این فناوری می تواند بهبودی اساسی در فرآیند آموزشی ایجاد کرده و باعث افزایش کیفیت آموزش و یادگیری در دوره های ابتدایی گردد.
پردازش الگوی مدیریت مهارت آموزی در دوره ابتدایی، در نظام تعلیم و تربیت
منبع:
مطالعات توسعه و مدیریت منابع دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
71 - 92
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر، میزان توجه برنامه درسی دوره ابتدایی به مهارت آموزی را مورد کاوش و بررسی قرار داده است. داده های مورد مطالعه بر اساس پژوهش کمی از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است. حجم نمونه را 196 نفر از معلمان دوره ابتدایی مدارس دولتی منطقه 10 تهران و 30 نفر تشکیل دادند. تحلیل داده ها از طریق تحلیل عاملی صورت گرفت. نتایج نشان داد میزان توجه برنامه درسی دوره ابتدایی به مولفه های مهارت آموزی (خودشناسی - جرات مندی - کنترل هیجانات عاطفی و رفتاری - همدلی - رابطه با همسالان – همکاری- مولفه کلام (گفتگو) - شنود موثر - صداقت و راستگویی – امانتداری - حسادت نکردن - تفکر خلاق - تفکر نقاد - فهم مسئله - تصمیم گیری - مدیریت زمان - سخت افزار و نرم افزار - شبکه جهانی اینترنت - دوستدار محیط زیست - مصرف بهینه انرژی - مدیریت پسماند - کارآفرینی - مدیریت مالی - تغذیه سالم - پوشش مناسب - آگاهی از بیماری ها) مناسب نیست.
هدف گذاری تربیت جنسی برای مدارس دوره ابتدایی با نظر به آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۲
221 - 246
حوزه های تخصصی:
«هدف گذاری تربیت جنسی برای مدارس دوره ابتدایی با نظر به آموزه های اسلامی» و به عبارت دیگر، تعیین هدف نهایی، اهداف میانی و اهداف جزئی تربیت جنسی برای این دوره تحصیلی، هدف اصلی این پژوهش است. اهداف تربیت جنسی، ویژگی هایی در ساحت جنسی متربی اند که فرایند تربیت در پی تحقق آنها است. تعیین این اهداف در محیط ها و دوره های سنی مختلف، نقشه راه تربیت را تا حد زیادی ترسیم می کند. روش پژوهش، ترکیبی از روش قیاس عملی و روش اجتهادی است. جامعه تحقیق همه آیات و روایات مرتبط با امر جنسی، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و اهداف تحصیلی مصوب سال 1397 است. نمونه گیری صورت نگرفته و نمونه با جامعه یکسان است. بر اساس یافته های این پژوهش، هدف نهایی تربیت جنسی در دوره ابتدایی، بر اساس آموزه های اسلامی «صیانت کودک از بلوغ جنسی زودرس و انحراف جنسی و ایجاد آمادگی برای زندگی عفیفانه در آینده» است. اهداف میانی در این دوره عبارتند از: احساس خودارزشمندی، خویشتن داری، حیا و صیانت از سوء استفاده جنسی. اهداف جزئی در سه دسته اهداف شناختی مانند آشنایی با الگوهای عینی حیا و عفاف، اهداف گرایشی مانند علاقه به حیا، عفاف و پوشش مناسب و اهداف رفتاری_مهارتی مانند خویشتن داری در امور روزمره، صورت بندی شده اند.
طراحی الگوی آموزش هنر مبتنی بر تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
33 - 65
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی آموزش هنر مبتنی بر تربیت اسلامی در دوره ابتدایی است. روش: برای دستیابی به این هدف از رویکردآمیخته و روش کیو استفاده شده است. برای جمع آوری اطلاعات از روش نمونه گیری هدفمند با 15 نفر از معلمان با تجربه دوره ابتدایی در استان فارس مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شده است. معیار انتخاب تعداد نمونه اشباع داده ها بود. در بخش دوم به منظور امتیازدهی به گزینه های کیو که برگرفته از نتایج کیفی بود از 27 نفر معلم با تجربه کمک گرفته شد. یافته ها: داده های جمع آوری شده با روش تحلیل عامل کیو تجزیه و تحلیل و خوشه بندی شد و آموزش هنر مبتنی بر تربیت اسلامی را با 5 عامل معرفی کرد که عبارت اند از 20 فعالیت آموزشی، 11 روش تدریس، 27 هدف آموزش هنر مبتنی بر تربیت اسلامی، 18 مورد کمبودهای آموزشی و 12 راهکار در جهت بهبودکیفیت آموزش هنر مبتنی بر تربیت اسلامی. نتایج پژوهش نشان داد که در دوره ابتدایی به تربیت اسلامی با تلفیق هنر توجه چندانی نشده و دچار ضعف ها و کمبودهای فراوانی است که پس از بررسی و جمع بندی داده ها الگوی آموزش هنر مبتنی بر تربیت اسلامی به دست آمد. این الگو با بازنمایی و برجسته سازی واقعیت موجود خواهد توانست علاوه بر تقویت هویت اسلامی−ایرانی در دانش آموزان چشم انداز جامعی درباره آنچه که باید به وسیله هنر در زمینه تعلیم و تربیت اسلامی کسب شود را ارائه می دهد.
بررسی میزان توجه به مؤلفه های هویت ملی و دینی در کتاب های فارسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
91 - 117
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی میزان توجه به مؤلفه های هویت ملی و دینی در کتاب های فارسی دوره ابتدایی صورت گرفته است. روش: به همین منظور از روش تحلیل محتوای کمی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل محتوای تمامی کتاب های فارسی خوانداری دوره ابتدایی در سال تحصیلی 1402−1403 از پایه اول تا ششم بوده که تمامی حجم جامعه مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش، سیاهه تحلیل محتوای مؤلفه های هویت ملی و دینی است که پیش ازاین پژوهش توسط صانعی مهر و رزم آزما تنظیم شده است و روایی آن از طریق روایی محتوایی و پایایی آن از طریق روش اسکات با 30/81 درصد مجدد محاسبه شد. تجزیه وتحلیل داده با آمار توصیفی و روش آنتروپی شانون انجام شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهد، مؤلفه های هویت ملی بیشتر از هویت دینی دیده شده اند؛ از میان مؤلفه های فرعی هویت ملی، هویت اجتماعی و هویت فرهنگی بیشترین میزان توجه و هویت سیاسی کمترین میزان توجه را به خود اختصاص داده اند. از میان مؤلفه های فرعی هویت دینی نیز بیشترین میزان توجه به ارزش ها و هنجارهای مذهبی و کمترین میزان توجه به سیره زندگی مبتنی بر دین است. همچنین بیشترین کاربرد مؤلفه هویت ملی، در متن کتاب های فارسی و کمترین میزان استفاده در پرسش ها؛ و بیشترین کاربرد مؤلفه هویت دینی در متن و کمترین میزان استفاده در تصاویر بوده است. هویت دینی بنا بر دلایلی متعدد تاریخی و عناصری مانند مذهب، تدین، معنویت جز پایدار هویت ایرانیان محسوب می شود و نباید پرورش هویت ملی و دینی در دانش آموزان از یکدیگر جدا باشد. نتایج نشان می دهد هویت ملی بیشتر مورد توجه بوده است و در کتاب های درسی از پرداختن به هویت دینی دانش آموزان غفلت شده است.
مسجد در کتاب های درسی دوره آموزش عمومی؛ از وضعیت موجود تا مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۳شماره ۶۷
187 - 227
حوزه های تخصصی:
تربیت نسل آینده مبتنی بر ارزش های مطلوب، برای هر ملت یک امر ضروری است. در این میان در دین اسلام و به ویژه کشور ما، نهاد مسجد از ظرفیت بسیار زیادی در این زمینه برخوردار است. از این رو، انس و آشنایی نسل جدید با این نهاد، اهمیت بسیاری دارد. آموزش و پرورش در کنار خانواده، دو نهاد اصلی برای حصول به این مهم هستند و کتاب درسی به عنوان منبع آموزشی فراگیر که یکی از بسترهای پیوند میان مدرسه و خانواده ملاحظه می شود، نقش حائز اهمیتی در این خصوص دارد. این پژوهش به بررسی نسبت نهاد مسجد و محتوای کتاب های درسی پرداخته است. در این پژوهش از مصاحبه و مطالعات اسنادی برای جمع آوری اطلاعات و از روش کیفی تحلیل مضمون برای تحلیل اطلاعات جمع آوری شده، استفاده شده است. یافته های پژوهش حاضر به دو سطح: 1. وضعیت موجود کتب درسی در نسبت با مسجد و 2. وضعیت مطلوب کتب درسی در نسبت با مسجد در نگاه کارشناسان و خبرگان تقسیم می شود. در این پژوهش در سطح اول، 45 مضمون پایه، 9 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر به دست آمد که مضامین فراگیر، نشان دهنده توجه کتب درسی به 4 مفهوم اهمیت مسجد، کارکرد های مسجد، نحوه ارتباط و سبک زندگی مسجدی و مصادیق مسجد بوده است. در سطح دوم، 72 مضمون پایه، 10 مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون فراگیر، استخراج شده است که نشان دهنده لزوم توجه بیشتر به مفاهیمی همچون درک از مسجد و ارتباط مبتنی بر این درک با آن، کارکردهای گوناگون مسجد و روش انتقال محتوا از نگاه کارشناسان این حوزه است.
شناسایی راهبردهای به اشتراک گذاری تجارب مدیریتی در مدارس ابتدایی به شیوه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: با توجه به اینکه الگویی بومی برای به اشتراک گذاری تجارب مدیریتی برای مدیران مدارس دوره ابتدایی در دسترس نیست و این در حالی است که این دسته از مدیران بطور جدی برای ارتقای سطح تجارب مدیریتی خود به چنین الگویی نیازمندند. از این رو، هدف تحقیق حاضر شناسایی راهبردهای به اشتراک گذاری تجارب مدیریت در مدارس ابتدایی بوده است.روش شناسی پژوهش: روش تحقیق کیفی-پدیدارشناسی بوده است. محیط پژوهش شامل کلیه مدیران مدارس ابتدایی بالای 25 سال سابقه بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع نمونه گیری تا 29 نفر ادامه یافت. برای حمع آوری داده های مورد نیاز از مصاحبه عمیق استفاده شد. تحلیل داده ها به شیوه کُدگذاری، باز، محوری و انتخابی صورت پذیرفته است.یافته ها: بطور کلی یافته های تحقیق نشان داد،253 کُد باز،10 کُد انتخابی(امنیت شغلی، اعتماد سازمانی، انگیزه شغلی، مدیریت دانش، بازنگری در ارزشیابی، تعهد سازمانی، درگیری شغلی، جوّ سازمانی باز، همکاری های گروهی، یادگیری سازمانی) و 29 کُد محوری(یادگیری مدلهای مدیریتی، یادگیری فرانیدها، یادگیری روشهای نوین، همکاری برای بهبود، همکاری برای جستجوی منابع، همکاری برای یکپارچه سازی، انگیزه رشد و پیشرفت مدرسه، انگیزه فردی، انگیزه اجتماعی، ارزشیابی مشارکت مدیران، ارزشیابی رهبری یادگیری، ارزشیابی فرایند مدرسه داری، ذخیره سازی دانش، سازماندهی دانش، تسهیم دانش، اعتماد به سازمان، اعتماد به همکاران، اعتماد به شغل، تعهد هنجاری، تعهد عاطفی، تعهد مستمر، ارتباط آزادانه با یکدیگر، غیر رسمی بودن، تفویض اختیار، کمال طلبی، الهام گرفتن از محیط، ایجاد ثبات شغلی، اعتبار سازی شغلی، آرامش شغلی) در رابطه با راهبردهای به اشتراک گذاری تجربیات مدیران مدارس استخراج گردید.بحث و نتیجه گیری: مدیریت مدارس ابتدایی مهمترین دوره آموزشی برای کودکان است و لذا نیازمند برطرف سازی نقاط ضعف آنها از سویی و و رشد، پیشرفت و ارتقای آنها از سویی دیگر است.اشتراک گذاری تجربیات مدیران مدارس ابتدایی از راهبردهای مهمی است که موجب بهبود کیفیت مدارس ابتدایی از جوانب محتلف می شود.
تأثیر ارزشیابی توصیفی بر پیشرفت تحصیلی و نگرش نسبت به مدرسه در دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ارزشیابی توصیفی بر پیشرفت تحصیلی و نگرش نسبت به مدرسه در دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی شهرستان پیرانشهر صورت پذیرفته است. روش پژوهش، شبه تجربی است و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی شهرستان پیرانشهر بوده که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 132 نفر به عنوان نمونه پژوهش (44 نفر گروه آزمایشی و 88 نفر گروه کنترل) انتخاب گردید. ابزارهای جمع آوری اطلاعات، آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی و پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی در مدرسه می باشد که روایی و پایایی هر دو ابزار مورد تایید قرار گرفته است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) استفاده شده است. عمده ترین نتایج بیانگر آن است که بین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مشمول طرح ارزشیابی توصیفی و دانش آموزان عادی تفاوت معنی داری وجود دارد و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان این طرح بیش از دانش آموزان مدارس عادی بوده در ضمن نگرش نسبت به مدرسه در بین دوگروه تفاوت معنی داری داشته، بدین صورت که دانش آموزان مشمول طرح ارزشیابی توصیفی نگرش مطلوب تری نسبت به مدرسه داشته اند.
تبیین ویژگی های ارزشیابی مطلوب برنامه درسی زبان آموزی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال ۷ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۷
109 - 131
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین ویژگی های ارزشیابی مطلوب برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان بود. طرح پژوهش ترکیبی در هم تنیده بود. جامعه آماری در بخش کمی شامل همه معلمان شهر کرمان بود که از میان آنها 350 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در بخش کیفی نیز نمونه آماری شامل 30 نفر از معلمان برتر استانی در دوره ابتدایی بود. ابزار پژوهش در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود. در بخش کیفی نیز از مصاحبه غیرساختارمند برای جمع آوری داده ها استفاده شد. میزان پایایی پرسشنامه با استفاده از نرم افزار PLS و روش پایایی مرکب 91/0 و مقدار روایی همگرا 52/0 برآورد شد. عمده ترین نتایج پژوهش حاکی از آن بود که معلمان در ارزیابی یادگیری های زبانی کودک بیشترین اولویت را به استفاده از آزمون عینی و کمترین اولویت را به آزمون های استعداد و پیشرفت تحصیلی می دهند. همچنین، وقت گیر بودن فعالیت های نوشتاری معلمان، مانند ثبت مشاهدات و مدیریت پوشه کار و تکمیل فرم های ارزشیابی، از مهم ترین علل ضعف ارزشیابی برنامه درسی زبان آموزی از دیدگاه معلمان بود. از سوی دیگر، کاهش اضطراب دانش آموزان در کلاس درس زبان آموزی و همچنین تعامل دانش آموزان با یکدیگر و با معلم در برنامه درسی زبان آموزی، به ترتیب به عنوان مهم ترین دلایل قوت ارزشیابی برنامه درسی زبان آموزی از دیدگاه معلمان بود.
الزامات ارزشیابی از عملکرد معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، شناسایی الزام های ارزشیابی مطلوب از عملکرد معلمان دوره ابتدایی بود. روش پژوهش؛ پژوهش نظریه ای و منابع گردآوری داده ها شامل اسناد فرادست، نظرات متخصصان موضوعی، تجارب جهانی و نظرات معلمان ذی نفع بود. برای پاسخ به پرسش های پژوهش، از تحلیل مضمون و تحلیل اسناد استفاده شد. در این مطالعه، الزام های نه گانه ارزشیابی معلمان، استخراج شد. سپس مؤلفه ها و محورهای اصلی ارزشیابی مطلوب از عملکرد معلمان دوره ابتدایی در چهار محور ارتباط با دانش آموز، توسعه حرفه ای، ویژگی های شخصیتی و تعامل اجتماعی شناسایی شد. بر اساس همسویی داده های گردآوری شده از طریق منابع مختلف و اجماع کلی صاحب نظران، اعتبار کلی فرایند پژوهش و چارچوب الزام های ارزشیابی، مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس یافته های این مطالعه می توان استنتاج کرد که افزایش کیفیت ارزشیابی از معلمان، مستلزم تغییر نگاه سیاست گذاران آموزشی به ارزشیابی معلمان و مؤلفه های ارزشیابی است و باید از منابع و ذی نفعان متنوعی مشتمل بر همکاران، اولیا و دانش آموزان بهره گیری کرد. همچنین نیاز است که در زمینه شکل دهی انتظارات واقعی از معلمان توسط جامعه عمومی و ذی نفعان، فرهنگ سازی شده و از ابزارها و کاربرگ های ارزشیابی متنوعی بهره گیری شود. چنانچه رویه موجود در ارزشیابی معلمان تداوم یابد و به الزامات آن کم توجهی شود؛ بالندگی نظام آموزشی با مانع مواجه خواهد شد.