مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۴۱.
۳۴۲.
۳۴۳.
۳۴۴.
۳۴۵.
۳۴۶.
۳۴۷.
۳۴۸.
۳۴۹.
۳۵۰.
۳۵۱.
۳۵۲.
۳۵۳.
۳۵۴.
۳۵۵.
۳۵۶.
۳۵۷.
۳۵۸.
۳۵۹.
۳۶۰.
دوره ابتدایی
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۷
7 - 32
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور جستاری در درون مایه های کتاب های فارسی شش پایه ابتدایی براساس مؤلفه های آموزش سپاسگزاری انجام شده است. این تحقیق کاربردی است و برمبنای روش کیفی و کمّی و با استفاده از تحلیل محتوا انجام شده است. واحد زمینه تحقیق شامل تمامی متن ها، شعرها، داستان ها، تصویرها و فعالیت های کتاب های فارسی دوره ابتدایی (درمجموع 721 صفحه) چاپ شده در سال 1399 است. در این تحقیق، از ابزارهای کتاب های فارسی دوره ابتدایی، مؤلفه های هشت گانه آموزش سپاسگزاری آدلر و فاگلی (2005) و مقوله های مستخرج از مؤلفه های آموزش سپاسگزاری استفاده شده است که براساس الگوی تحلیل محتوای قیاسی مایرینگ شناسایی شدند. متخصصان پس از چندین بار بررسی روایی، مقوله های شناسایی شده را تأیید کردند. همچنین، پایایی مقوله های شناسایی شده با بهره گیری از ضریب اسکات 82 درصد محاسبه شد. تجزیه وتحلیل داده ها براساس روش آنتروپی شانون انجام شد. طبق یافته های این پژوهش، 1265 مضمون در کتاب های فارسی دوره ابتدایی شناسایی شد که بیشترین فراوانی مربوط به مؤلفه تمرکز بر داشته ها و کمترین فراوانی مربوط به مؤلفه مصیبت/ فقدان بود. همچنین براساس نتایج تحلیل آنتروپی شانون ضریب اهمیت مؤلفه های آموزش سپاسگزاری از بیشترین به کمترین اندازه توجه به ترتیب عبارت اند از: تشریفات مذهبی، قدرشناسی، تمرکز بر داشته ها، حیرت، مقایسه (مقایسه اجتماعی، مقایسه خود)، لحظه حال، مصیبت/ فقدان و میان فردی. نتایج نشان داد به مؤلفه های سپاسگزاری و مقوله های آن در کتاب های فارسی به طور متناسب توجه نشده است.
اثربخشی راهبرد آموزش تفکر طراحی بر توانایی حل مسأله دانش آموزان دوره ابتدایی در درس تفکر و پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
129 - 114
حوزه های تخصصی:
امروزه فناوری آموزشی به عنوان یک حوزه بین رشته ای، متأثر از پیشرفت های علوم، فناوری و استفاده از یافته های آن ها برای تسهیل و ارتقای کیفیت یادگیری است. ازاین رو با هدف بهره گیری از تفکر طراحی به عنوان راهبردی نوین برای نوآوری، این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی تلفیق راهبرد آموزش تفکر طراحی در درس تفکر و پژوهش بر توانایی حل مسأله دانش آموزان دوره ابتدایی انجام شد. این پژوهش به روش شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه انجام شد. جامعه ی آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه ششم دوره ابتدایی ناحیه 1 شهرستان کرج بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 38 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (19 نفر) و گروه گواه (19 نفر) جایگزین شدند و از طریق پرسشنامه لانگ و کسیدی (۱۹۹۶) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج آزمون تی همبسته نشان داد هر دو روش یعنی راهبرد تفکر طراحی و روش سنتی در افزایش استفاده از سبک حل مسئله سازنده و کاهش استفاده از سبک حل مسئله غیر سازنده به طور معنی داری مؤثر بوده است (01/0>p). نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که تأثیر روش آموزش با کمک راهبرد تفکر طراحی در افزایش استفاده از سبک حل مسئله سازنده و کاهش استفاده از سبک حل مسئله غیر سازنده به طور معنی داری بیشتر از روش سنتی بود (01/0>p). با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می شود راهبرد آموزش تفکر طراحی در برنامه درسی دوره ابتدایی تلفیق شود و در این زمینه دوره های آموزشی با هدف توانمندسازی معلمان و به کارگیری این راهبرد در دستور کار آموزش وپرورش قرار گیرد.
طراحی الگوی مفهومی ادراک و نگرش اساتید دانشگاه نسبت به برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی و اعتبارسنجی آن از دیدگاه معلمان
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: طراحی الگوی مفهومی ادراک و نگرش اساتید دانشگاه نسبت به برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی و اعتبارسنجی آن از دیدگاه معلمان بود. روش ها : روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا، آمیخته به صورت کیفی - کمی بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل اساتید حوزه تعلیم و تربیت و در بخش کمّی کلیه معلمان دوره دوم ابتدایی نواحی یک و دو شهر کرمان در سال تحصیلی 1402- 1401 بود. نمونه مورد مطالعه در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدفمند، در بخش کمّی از روش تمام شماری استفاده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختار یافته و در بخش کمّی پرسشنامه بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش سه مرحله ای اشتراوس و کوربین و در بخش کمّی از تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری استفاده شد. جهت تامین روایی و پایایی بخش کیفی از روش گوبا و لینکلن که مشتمل بر شاخص های چهارگانه مقبول بودن، قابلیت انتقال، اطمینان پذیری، و تاییدپذیری است، استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که 13 مقؤله اصلی و 33 مقؤله فرعی شناسایی شدند. سپس پرسشنامه ای جهت اعتبارسنجی الگو طراحی گردید. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ (92/0) و روایی (صوری و محتوایی) بر اساس نظرات اساتید در حوزه تعلیم و تربیت و با استفاده از روش سیگمای شمارشی (85/0) محاسبه شد در بخش کمّی نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری ضمن تأیید برازش مدل نشان داد که هر 13 مقوله مورد بررسی دارای تأثیر معناداری بر برنامه درسی تربیت اخلاقی هستند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج این بررسی از طریق این الگو می توان به بهبود عملکرد دانش آموزان کمک کرد.
چگونه توانستم مشکلات املایی را در دانش آموزان پایه ششم بهبود بخشم
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بهبود مشکلات املایی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی دبستان بهار شهرستان الیگودرز صورت پذیرفت. تحقیق حاضر از نوع، تحقیقات توصیفی است که به صورت اقدام پژوهی انجام شد. جامعه آماری پژوهش تمام دانش آموزان پایه ششم ابتدایی دبستان بهار شهرستان الیگودرز بودند که در سال تحصیلی 1402- 1401 به تحصیل اشتغال داشتند و کل جامعه آماری که 28 نفر بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات از نوع مشاهده و بررسی املا دانش آموزان است. برای بهینه سازی روش آموزش املا (به عنوان یک ماده درسی که قابل آموزش است؛ نه به عنوان یک درس که همیشه ارزشیابی می شود)، در کنار روش مرسوم دیکته گویی از روش های نوین آموزش املا، ارائه کاربرگ های آموزش املا، روش های تقویت حافظه دیداری و... بهره گرفته شد و کلمات در قالب اسلاید در اختیار دانش آموزان قرار گرفت. بر اساس نتایج، راهکارهای اجرا شده بر خطاهای املایی دانش آموزان پایه ششم ابتدائی تأثیر دارد و مهارت های نوشتاری، دقت و توجه و حافظه دیداری آنها بهبود می یابد و مطالب را بهتر به یاد می آورند.
تحلیل محتوای کتاب مطالعات اجتماعی(با تاکید بر درس های مرتبط با علم جغرافیا) پایه های سوم تا ششم سال تحصیلی 1401-1402 براساس روش ویلیام رومی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تجزیه و تحلیل درس های جغرافیایی کتاب مطالعات اجتماعی پایه های سوم تا ششم ابتدایی بر اساس فرمول ویلیام رومی می باشد تا به این مهم بتوان دست یافت که آیا بخش جغرافیایی این کتاب ها با توجه به سن دانش آموزان، آن هارا در یادگیری محتوا درگیر می کندیا خیر؟ تحقیق از نوع تحلیلی بوده و برای بررسی داده ها و اطلاعات از ارزش های مناسب آمار توصیفی مانند: فراوانی، ضریب، رسم جدول، محاسبه یادگیری دانش آموزان با ۱۰درصد از متن بخش جغرافیایی،تمام تصاویر و فعالیت های بخش جغرافیایی استفاده شده است. ضریب درگیری متن در پایه سوم۲/۰،چهارم۰۷/۰،پایه پنجم ۰۹/۰ و پایه ششم ۱/۰می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که متن درس های جغرافیایی همه پایه ها به صورت غیرفعال است و ارزش پژوهشی کمتری دارد. ضریب درگیری تصاویر پایه سوم۰۳/۰،چهارم۷/۰ ، پایه پنجم ۵/۰ و در پایه ششم ۱/۰ می باشد که ضریب درگیری در پایه های چهارم و پنجم مطلوب است اما درپایه سوم وششم غیر فعال است. کتاب های مطالعات اجتماعی ابتدایی در بخش جغرافیایی با ضریب درگیری های پایه سوم ۶/۰،چهارم۴/۰ ،پایه پنجم ۵/۰ ، پایه ششم ۱/۱ فعالیت محور می باشد. با توجه به نتایج حاصله پیشنهاد شد که متن درس های جغرافیایی کتاب مطالعات اجتماعی ابتدایی که قسمت اعظم آن را جملاتی که نیاز به هیچ گونه تحلیل و تفسیری ندارد تشکیل می دهد اصلاح شود و متنی جایگزین شود دانش آموز را در یادگیری محتوا درگیر نماید.
تدوین راهنمای عمل برنامه درسی تلفیقی و اعتبارسنجی آن از دیدگاه معلمان
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
59 - 77
حوزه های تخصصی:
در عصر تکنولوژی یادگیرنده باید کاربرد آموخته ها را در زندگی ببیند. اما برنامه درسی موضوع محور پاسخگوی این نیازها نیست. با توجه به مزایای برنامه درسی تلفیقی بسیاری از نظام های تعلیم و تربیت به تلفیق روی آورده اند. در طراحی برنامه درسی ایران تلفیق به طور نظری در سند برنامه درسی ملی مطرح است در صورتی که باید در سطح کلاس درس عملی شود. بدین منظور لازم است معلمان، دانش و مهارت کافی را نسبت به برنامه درسی تلفیقی بدست آورند. از این رو، این پژوهش درصدد است با تدوین راهنمای عمل برنامه درسی تلفیقی گامی به سوی افزایش آگاهی آموزگاران درباره اجرای برنامه درسی تلفیقی بردارد.در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوا استفاده شد. جامعه پژوهش کتاب های درسی و کتاب های راهنمای معلم پایه چهارم ابتدایی بود. به منظور اعتبارسنجی، از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. جامعه پژوهش معلمان پایه چهارم ابتدایی استان گلستان شهرستان کلاله بودند. 12تن از این معلمان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از انجام مصاحبه، یافته ها در اختیار معلمان قرار گرفت تا اعتبار مصاحبه ی انجام شده تایید گردد.مضامین بدست آمده عبارتند از: توانا باش- ما و دیگران- طبقه بندی و مقایسه داده ها- جهان زیبا- اندازه گیری کن- خلاق شو- خدای مهربان را بهتر بشناس- ایران عزیز- نام آوران علمی، ادبی و مذهبی- اقتصاددان کوچک- محله- سلامت باشمهارت ها و مفاهیم پایه چهارم ابتدایی مضامین تلفیقی را تشکیل می دهند. طبق نظر معلمان امکان اجرای راهنمای عمل تدوین شده در کلاس درس وجود دارد و می تواند بر تعمیق یادگیری کمک کند.
تاثیر یادگیری معکوس بر تفکر خلاق دانش آموزان پسر پایه پنجم دوره ابتدایی در درس علوم تجربی منطقه ۴ آموزش و پرورش شهر تهران
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تاثیر یادگیری معکوس بر تفکر خلاق دانش آموزان پسر پایه پنجم دوره ابتدایی در درس علوم تجربی منطقه ۴ آموزش و پرورش شهر تهران بود.روش پژوهش از طرح نیمه آزمایشی و زمینه یابی تاثیر روش تدریس وارونه بر تفکر خلاق، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده نمود. جامعه آماری در این تحقیق ، شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی منطقه 4 شهر تهران بود.نمونه این پژوهش شامل 30نفردانش آموزان پسر پایه پنجم دوره ابتدایی 15 نفرگروه آزمایش 15نفرگروه گواه بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه استاندارد خلاقیت تورنس(1979) بود. در این تحقیق جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و در آمار استنباطی، با توجه به اینکه مقیاس اندازه گیری فاصله ای و با پیش فرض نرمال بودن داده ها از آمار پارامتریک و با توجه به اینکه داده ها پیوسته بوده از آزمون آماری تی وابسته و تحلیل واریانس (آنوای یک راهه) استفاده می گرددیافته ها:. یادگیری معکوس موجب بهبودسیالی ، انعطاف پذیری ، بسط و تفکر خلاق تفکردانش آموزان می گردد. نتیجه گیری: یادگیری معکوس از نوع یادگیری فعال می باشد و با روش های متفاوت آموزشی به سیالی تفکر دانش آموزان منجر می شود. دانش آموزان به صورت فعال در فراگیری و ایجاد دانش مشارکت می کنند و همچنان دانش خود را آزمایش و ارزیابی می کنند.
تاثیر اپلیکیشن شبکه آموزش دانش آموزی شاد بر خلاقیت و انگیزش تحصیلی دانش آموزان دوره ی ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثر اپلیکیشن شبکه آموزش دانش آموزی بر خلاقیت وانگیزش تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی انجام شده است. پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر روش گردآوری اطلاعات، توصیفی از نوع پیمایشی و از نظر نحوه انجام، کمی بود.جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پایه چهارم،پنجم وششم ابتدایی مدرسه دخترانه صدف تهران به تعداد 252 نفر بود.نمونه آماری براساس فرمول کوکران به تعداد 152 نفر و به روش نمونه گیری تصادفی ساده بدست آمد.ابزارگردآوری داده ها، پرسشنامه های الف) استاندارد انگیزش تحصیلی هارتر،ب) پرسشنامه خلاقیت تورنس و ج) پرسشنامه محقق ساخته کارایی اپلیکیشن شاد بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها ازآزمون رگرسیون ونرم افزار 24 SPSS استفاده شد.نتایج نشان داد برنامه شاد برخلاقیت وانگیزش تحصیلی دانش آموزان تاثیر مثبتی داشته است؛ ضرایب رگرسیونی برنامه شاد برخلاقیت وانگیزش تحصیلی به ترتیب برابر با 0.190 و 0.245 بدست آمد، اما تاثیر این برنامه بر خلاقیت از لحاظ آماری معنادار نبوده است؛مقدار معناداری این ضریب رگرسیونی برابر با 0.051 شده است که از 0.01 بیشتر می باشد.
تحلیل محتوای کتاب های فارسی اول تا ششم دوره ابتدایی براساس مدل رشدی خرد براون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و تحلیل محتوای کتب فارسی دوره ابتدایی انجام شد تا میزان پرداخته شدن به شرایط تسهیل کننده رشد خرد بر اساس مدل براون در آنها مشخص گردد. این پژوهش ازنظر هدف، بنیادی و ازنظر ماهیت، توصیفی از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه آماری شامل محتوای کتب فارسی دوره ابتدایی بود. به منظورگردآوری داده ها از روش تمام شماری استفاده شد. واحد تحلیل، صفحات(متن، تصاویر، پرسشها یا فعالیت ها) بود. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که در بین مؤلفه های رشدی خرد بیشترین فراوانی مربوط به مؤلفه ی تحلیل و قضاوت و کمترین فراوانی مربوط به مؤلفه دانش زندگی بود. به صورت کلی تنها کتاب های فارسی پایه اول و دوم بیشترین میزان توجه را به شرایط و مؤلفه های تسهیل کننده رشد خرد دارا بودند. نتایج نیز نشان داد، در کتاب های درسی فارسی توجه متناسب و مناسبی نسبت به مؤلفه های خردمندی صورت نگرفته است و ضرورت تغییر در محتوای کتب درسی وجود دارد.
اثربخشی آموزش ادراک دیداری بر کاهش اختلالات یادگیری درس ریاضی دوره ابتدایی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش ادراک دیداری بر کاهش اختلالات یادگیری درس ریاضی دوره ابتدایی انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شده بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی در پایه های سوم و چهارم ابتدایی مدارس شهرستان بروجن بود که با استفاده از آزمون هوش ریون و اجرای آزمون تشخیصی نارسایی حساب ایران کی مت 30 نفر از دانش آموزان مبتلا به اختلال در ریاضیات تشخیص داده شدند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (در هر گروه 8 دانش آموز پایه چهارم و 7 دانش آموز پایه سوم در مجموع، 15 نفر) گمارده شده بود. ابزارهای پژوهش در این تحقیق از آزمون ریاضی کی مت اسماعیلی و هومن (1381)، آزمون هوش ریون (1962)، آزمون فهرست وارسی تشخیص DSM-IV-TR استفاده شد و بسته آموزش پروتکل آموزش ادراک دیداری در 10 جلسه 45 دقیقه ای (دوبار در هفته) به اعضای گروه آزمایش آموزش داده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شد. هماهنگی حرکتی چشم بر کاهش اختلالات یادگیری با ضریب اتا برابر با 259/0 ، شکل و زمینه بر کاهش اختلالات یادگیری با ضریب اتا برابر با 213/0، ثبات شکل بر کاهش اختلالات یادگیری با ضریب اتا برابر با 279/0، روابط فضایی بر کاهش اختلالات یادگیری با ضریب اتا برابر با 233/0 تأثیرگذار بودند؛ ولی وضعیت در فضا بر کاهش اختلالات یادگیری با ضریب اتا برابر با 016/0 تأثیر معنادار نداشت. نتایج نشان داد آموزش ادراک دیداری بر کاهش اختلالات یادگیری درس ریاضی دوره ابتدایی تأثیر دارد.
میزان توجه به رفتارهای ارتقادهنده سلامت در محتوای کتاب های درسی ابتدایی و نقش این رفتارها در پیش بینی نمره شایستگی های عمومی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل میزان توجه به رفتارهای ارتقادهنده سلامت در محتوای کتاب های درسی ششم ابتدایی و نقش این رفتارها در پیش بینی نمره شایستگی های عمومی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش حاضر ترکیبی از روش تحلیل محتوای کمی و روش توصیفی از نوع همبستگی است. برای نمونه آماری ابتدا کتاب های تعلیمات اجتماعی، علوم و هدیه های ششم با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و تجزیه و تحلیل شدند. سپس، 212 دانش آموز دختر و پسر پایه ششم ابتدایی شهرستان بوکان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب، و به پرسشنامه رفتارهای ارتقادهنده سلامت (HPLP-II) پاسخ دادند و نمره نیمسال اول تحصیلی 98-99 دانش آموزان به عنوان نمره شایستگی های عمومی در نظر گرفته شد. نتایج تحلیل محتوا نشان داد توزیع فراوانی مؤلفه های ارتقادهنده سلامت و ضریب اهمیت آن ها در کتاب های درسی ششم ابتدایی غیر نرمال است؛ به طوری که مؤلفه های رشد معنوی و مسئولیت پذیری در برابر سلامت دارای کمترین ضریب اهمیت و مؤلفه های فعالیت جسمانی و تغذیه دارای کمترین میزان فراوانی در کتاب های درسی ششم می باشند. همچنین، نتایج رگرسیون همزمان نشان داد که رفتارهای ارتقادهنده سلامت تا 66% توان پیش بینی نمره شایستگی های عمومی دانش آموزان را دارا می باشند.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های مدل تدریس اثربخش در مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مؤلفه های مدل تدریس اثربخش در مقطع ابتدایی است.این پژوهش به صورت کیفی و به روش تحلیل مضمون انجام شده. مشارکت کنندگان در این پژوهش، معلمین شاغل در آموزش وپرورش استان فارس با سابقه حداقل 15 سال و دارای مدرک کارشناسی ارشد و بالاتر می باشد. انتخاب افراد به روش نمونه گیری هدفمند با ملاک سابقه تدریس در دوره تحصیلی ابتدایی انجام گرفت. نمونه گیری با مشارکت 18 نفر از صاحب نظران و خبرگان صورت گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، شامل دو بخش، بررسی و کنکاش اسناد بالادستی در بخش کتابخانه ای و مصاحبه نیمه ساختاریافته در بخش میدانی می باشد. تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس تحلیل مضمون انجام گردید . به منظور حصول اطمینان از روایی، سوالات مصاحبه مورد تائید 3 نفر از معلمین باتجربه آموزش و پروش قرار گرفت.و به منظور سنجش پایایی از ضریب آلفای کرون باخ استفاده گردید که ضریب کلی آن 84% بود.یافته ها نشان داد که مدل تدریس اثربخش شامل 3 مؤلفه اصلی (فردی، تدریس و ارزشیابی، علمی- آموزشی) و 10 شاخص (شخصیتی، ارتباطی، اخلاق حرفه ای، مدیریت کلاس درس، مهارتهای تدریس، ارزیابی و ارزشیابی، فنی و حرفه ای، آموزشی و پژوهشی، آماده سازی و گسترش، حمایت علمی) می باشد.بحث و نتیجه گیری: موضوع تدریس اثربخش در مقطع ابتدایی باید به طور ویژه ای موردتوجه قرار گیرد، همچنین معلمین به عنوان بخش مهمی از جامعه علمی هر کشور، نقش مهمی در تولید علم و دانش دارند، این نقش ایجاب می کند آموزش وپرورش در ابتدا با گزینش و جذب نیروی کارآمد و دادن آموزش ها و مهارت های موردنیاز به معلمین و همچنین درک واقعی نیازهای معلمین خود و با شناخت و آگاهی لازم، منابع موردنیاز آنان را تأمین و راه دسترسی به آن را فراهم سازند و زمینه رشد و تعالی معلمین را فراهم نماید، زیرا اگر معلمین از تدریس مطلوبی برخوردار باشند، آنگاه می توان به ارتقای کیفیت فعالیت ها و مأموریت های آموزش وپرورش امید داشت.
واکاوی ویژگی اجتماعی دانش آموزان ابتدایی از منظر معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۲
34 - 49
حوزه های تخصصی:
هدف: توجه به ویژگی اجتماعی دانش آموزان در فهرست اهداف آموزشی دوره ابتدایی همواره در طول طراحی و برنامه ریزی درسی مدنظر بوده است؛ زیرا دوره ابتدایی به عنوان دوره ای حیاتی تأثیر بسزایی در آموزش رسمی و ضمنی بعد اجتماعی دانش آموزان به صورت مقطعی و آینده نگر دارد. این مطالعه با هدف واکاوی ویژگی اجتماعی دانش آموزان دوره ابتدایی از منظر معلمان انجام شد.روش: پژوهش حاضر با رویکرد روش شناختی کیفی و روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی انجام شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند بود. مشارکت-کنندگان پژوهش در سال تحصیلی 1402-1401 به روش هدفمند از میان معلمان دوره ابتدایی شهرهای مختلف کشور ایران انتخاب شدند و با تعداد 14 معلم اشباع اطلاعات حاصل شد. تجزیه وتحلیل محتوای کیفی داده ها به کمک نرم افزار انجام شد.یافته ها: یافته ها نشانگر مهم ترین ویژگی اجتماعی دانش آموزان ابتدایی در شش کد محوری و هفده کد باز و شامل مفهوم دیگران، درک تفاوت ها، مسئولیت پذیری، حقوق و وظایف، مهارت تعاملی و عملکردگریزی بود. نتایج نشان دهنده کاهش ویژگی های مسئولیت پذیری، آگاهی از حقوق و مهارت تعاملی دانش آموزان و افزایش ویژگی های درک دانش آموزان از مفهوم دیگران، تفاوتها و عملکردگریزی در مقایسه با گذشته است.نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر توجه به ابعاد مسئولیت پذیری، حقوق و وظایف، مهارت تعاملی و عملکردگریزی را در پرورش ویژگی اجتماعی دانش آموزان تأیید کرد. تغییرات ایجادشده در ابعاد مختلف ویژگی اجتماعی دانش-آموزان باید سبب تغییر و اصلاح عناصر برنامه درسی ازجمله روش تدریس و گروه بندی دانش آموزان و درنتیجه اصلاح برنامه درسی اجراشده معلمان دوره ابتدایی شود.
میزان توجه به سرمایه های فرهنگی در کتاب های درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۲
83 - 97
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی جایگاه مؤلفه های سرمایه فرهنگی در کتاب های درسی دوره ابتدایی انجام گرفت. روش: به همین منظور از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل محتوای تمامی کتاب های درسی دوره دوم ابتدایی در سال تحصیلی 03-1402 شامل پایه های چهارم، پنجم و ششم بوده که از این جامعه، کتاب های فارسی، مطالعات اجتماعی و هدیه های آسمانی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل سیاهه تحلیل محتوای سرمایه فرهنگی برحسب نظریه بوردیو است که پیش ازاین پژوهش تنظیم شده است و روایی آن از طریق روایی محتوایی و پایایی آن از طریق روش اسکات با 20/91 درصد مجدد محاسبه شد. برای تجزیه وتحلیل داده از آمار توصیفی و روش آنتروپی شانون استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که از میان مؤلفه های سرمایه فرهنگی که عبارت اند از عینیت یافته، نهادینه شده و تجسم یافته سرمایه فرهنگی عینیت یافته با فراوانی 1837 و 25/54 درصد بیشترین سهم را دارد، و کمترین نیز مربوط به سرمایه فرهنگی نهادینه شده با فراوانی 86 و 53/2 درصد است. فراوانی سرمایه فرهنگی تجسم یافته نیز 1463 و 20/43 درصد است. کمترین بار اطلاعاتی و ضریب اهمیت مربوط به بعد نهادینه شده معادل 25/0 و 03/0 است و بیشترین بار اطلاعاتی و ضریب اهمیت مربوط به بعد تجسم یافته معادل 37/0 و 18/0 است. نتیجه گیری: بنا بر یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که، مؤلفان کتاب های درسی این دوره توانسته اند با اختصاص 73/33% از محتوای کتاب های درسی به مؤلفه های سرمایه فرهنگی تا حدی از قابلیت های کتاب های درسی ابتدایی برای انعکاس مؤلفه های سرمایه های فرهنگی استفاده نمایند.
شناسایی ابعاد و ویژگی های برنامه درسی متراکم در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۳
34 - 48
حوزه های تخصصی:
هدف: برنامه درسی متراکم، پدیده ای نوظهور و پیچیده در حوزه ی برنامه درسی است که شناخت آن برای هر نظام آموزشی یک ضرورت محسوب می شود. پیشگیری از این مسئله، نیازمند بررسی همه جانبه ی آن از حیث ابعاد و ویژگی ها است؛ بنابراین پژوهش حاضر، با هدف شناسایی ابعاد و ویژگی های برنامه درسی متراکم در دوره ابتدایی انجام شد.روش: رویکرد پژوهش کیفی و روش آن مرور نظام مند بر اس اس راهبرد هفت مرحله ای Wright و همک اران (2007) بود. جامعه پژوهش، متشکل از ۷۱ مطالعه بود که در بازه ی زمانی (۲۰۲۳-۲۰۰۰) از پایگاه های داده داخلی و خارجی معتبر گردآوری شد که پس از ارزیابی کیفیت، ۳۸ مقاله انتخاب گردید و از طریق کدگذاری مورد تحلیل قرار گرفت.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد برنامه درسی متراکم دارای سه بعد فردی، سازمانی و آموزشی است. بعد فردی، شامل احتکار محتوا توسط متخصصان موضوعی، تهدید سلامت جسمی و روحی دانش آموز، فرسودگی شغلی معلمان، ایجاد وضعیتی دوگانه برای مدیران و جابه جایی نقش معلم و والدین؛ بعد آموزشی شامل حجم بیش ازحد اهداف، افزودن محتوای جدید بدون کاهش محتوای قبلی، تعدد تکالیف و فعالیت ها، محدودیت زمان و ارزشیابی های متعدد و زمان بر و بعد سازمانی دربرگیرنده ی تصمیمات شتاب زده و بدون پشتوانه پژوهشی، نگاه ابزاری به برنامه درسی برای تحقق اهداف سیاسی و اجتماعی، حجیم بودن اسناد برنامه درسی و طرح ها و برنامه های متعدد بود.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که برنامه درسی متراکم پدیده ای چندبعدی است که پیشگیری از آن نیازمند توجه به عناصر برنامه درسی، ذی نفعان و تصمیمات سازمانی است.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی براساس رویکرد تعلیم و تربیت مثبت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۵۷
145 - 168
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی براساس رویکرد تعلیم و تربیت مثبت انجام یافته است. روش پژوهش، کاربردی توصیفی از نوع سنتزپژوهی و تحلیل محتوای اسنادی است. منابع مورد تحلیل در این پژوهش، متون و منابع مرتبط با رویکرد تعلیم و تربیت مثبت بود که از میان آنها چهل منبع داخلی و سی منبع خارجی شناسایی و تحلیل شدند. برای گردآوری داده ها از روش گزارش و ثبت اطلاعات و سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته با فهرست وارسی استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از الگوی هفت مرحله ای سنتزپژوهی مارش و روش کدگذاری باز و محوری استفاده شد. برای روایی از فرمول اسکات و برای اطمینان از نحوه کدگذاری یافته ها از دو ارزشیاب نظرخواهی شده است. براساس فرمول ضریب کاپای کوهن میزان توافق، 0/78 به دست آمد. در تحلیل محتوا، میزان فراوانی هر مؤلفه در منابع تعیین و درصد آن از کل مشخص شد. یافته های پژوهش نشان داد که برنامه درسی دوره ابتدایی با رویکرد تعلیم و تربیت مثبت شامل چهار بعد زیبایی شناختی، عقل، اخلاق و فطرت است. هر یک از این ابعاد، مرکب از مؤلفه هایی است که بعد زیبایی شناختی با 13، بعد اخلاق با 12، بعد فطرت با 12 و بعد تعقل با 10 مؤلفه، به ترتیب بیشترین و کمترین میزان توجه را داشتند. بنابراین می توان گفت برنامه درسی دوره ابتدایی به مؤلفه های تعلیم و تربیت مثبت توجه دارد.
تحلیل برداشت اساتید دانشگاه از مولفه های برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی و ارائه الگوی مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تحلیل برداشت اساتید دانشگاه از مؤلفه های برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی و ارائه الگوی مطلوب است.
روش: روش پژوهش، آمیخته اکتشافی است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل اساتید حوزه تعلیم و تربیت و در بخش کمّی کلیه معلمان دوره دوم ابتدایی نواحی یک و دو شهر کرمان در سال تحصیلی 1401- 1402 است. نمونه مورد مطالعه در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدف مند، در بخش کمّی از روش تمام شماری استفاده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 20 نفر از صاحب نظران حوزه تعلیم و تربیت در دانشگاه شهید باهنر و دانشگاه فرهنگیان کرمان در سال 1401 و در بخش کمّی پرسش نامه استخراج شده از نتایج مصاحبه بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی، از روش سه مرحله ای (استراوس و کوربین (2006) و در بخش کمّی از تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری استفاده شد. جهت تأمین روایی و پایایی بخش کیفی از روش لینکلن و گوبا (1985) که مشتمل بر شاخص های چهارگانه مقبول بودن، قابلیت انتقال، اطمینان پذیری و تأییدپذیری است، استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که 13 مقوله اصلی و 33 مقوله فرعی شناسایی شدند. سپس پرسش نامه ای جهت اعتبارسنجی الگو طراحی شد. پایایی پرسش نامه با استفاده از آلفای کرونباخ (92/0) و روایی (صوری و محتوایی) بر اساس نظرات اساتید در حوزه تعلیم و تربیت و با استفاده از روش سیگمای شمارشی (85/0) محاسبه شد. در بخش کمّی نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری ضمن تأیید برازش مدل نشان داد که هر 33 مؤلفه مورد بررسی دارای تأثیر معناداری بر برنامه درسی تربیت اخلاقی هستند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این بررسی و با تمرکز بر الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی می توان به بهبود تربیت اخلاقی دانش آموزان ابتدایی کمک کرد.
واکاوی مؤلفه های آموزش چندفرهنگی در کتاب های هدیه های آسمان دوره ی ابتدایی بر اساس معیارهای برنامه درسی فلسفه برای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف واکاوی مولفه های آموزش چندفرهنگی در کتاب هدیه های آسمان دوره ی ابتدایی بر اساس معیارهای برنامه درسی فلسفه برای کودکان انجام شد.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا کمی، با تکنیک آنتروپی شانون بود. با توجه به محدودیت جامعه، نمونه گیری به صورت کل شماری و شامل 5 جلد کتاب هدیه های آسمان پایه های دوم تا ششم در سال تحصیلی 1402-1401 بود. واحدهای تحلیل شامل متن، تصاویر و فعالیت های کتاب بود. ابزار پژوهش چک لیست محقق ساخته شامل مولفه های آموزش چندفرهنگی و معیارهای تفکر فلسفی (کاوشگری، استدلالی و تعاملی) بود، که روایی آن با روش CVR مورد تائید قرار گرفت و برای اطمینان از پایایی با اجرای مجدد، ضریب توافق 87 درصد حاصل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد در مجموع 45 مرتبه مولفه ها در کتاب ها منعکس شده، که مفهوم "معلولیت" با ضریب 0.55 دارای بیشترین اهمیت بوده و پس از آن دو مفهوم "پذیرش تفاوت ها" (0.35) و "دین" (0.1) قرار دارند. ضریب اهمیت چهار مفهوم "برابری و ضد تبعیض"، "هدف و محتوا"، "روش تدریس" و "همزیستی مسالمت آمیز" با یک مرتبه فراوانی برابر صفر بوده و به 8 مفهوم "عدالت"، "کرامت و حقوق انسانی"، "ملت/زبان"، "جنسیت"، "مواد، وسایل و محیط آموزشی"، "ارزشیابی"، "احترام به عقاید مختلف" و "ارتباطات انسانی و فرهنگی" نیز در کتاب ها هیچ توجهی نشده است.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که توزیع و پراکندگی مولفه های آموزش چندفرهنگی بر اساس معیارهای برنامه درسی فلسفه برای کودکان در کتاب ها متعادل نمی باشد. لذا کتاب های درسی جهت پرهیز از یک جانبه نگری فرهنگی و حافظه محوری، نیازمند بازنگری و طراحی مجدد می باشند.
طراحی و اعتباربخشی الگوی آموزشی و پرورشی صبر بر اساس آموزه های اسلامی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تفکر و کودک سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
249 - 277
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتباربخشی الگوی آموزشی و پرورشی صبر بر اساس آموزه های اسلامی در دوره ابتدایی است. در این مطالعه از روش آمیخته (کیفی و کمی) استفاده شده است. در بخش کیفی از تحلیل اسنادی و روش دلفی و در بخش کمی از روش پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل کلیه اسناد و منابع مرتبط با صبر از جمله قرآن، نهج البلاغه و احادیث است. جامعه آماری در بخش کمی شامل متخصصان آموزه های اسلامی و برنامه درسی بودند، نمونه آماری تحقیق براساس فرمول کوکران 384 نفر از متخصصان می باشند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای تعیین اعتبار از راهبرد بازبینی مشارکت کنندگان و بازبینی متخصصان استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که 45 شاخص حاصل از تحلیل محتوی با روش دلفی 42 شاخص و در 4 مؤلفه باقی ماندند. 4 مؤلفه شامل؛ مؤلفه هدف 21 شاخص، محتوی 8 شاخص، روش7 شاخص و ارزشیابی 6 شاخص می باشد، نتایج حاکی از برازش خوب مدل دارد. براساس یافته های تحقیق می توان نتیجه گرفت که توجه به مؤلفه های شناسایی شده صبر براساس آموزه های اسلامی می تواند راهنمای عمل برنامه ریزان درسی و معلمان در آموزش و پرورش دانش آموزان دوره ابتدایی باشد.
شناسایی ویژگی های مطلوب برنامهدرسی آموزش علوم مبتنی بر علوم اعصاب شناختی از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی ویژگی های مطلوب برنامه درسی مبتنی بر یافته های علوم اعصاب شناختی در آموزش علوم تجربی دوره ابتدایی انجام شد. روش مورد استفاده ترکیبی (کیفی و کمی) است. در بخش کیفی به روش فیش برداری و تحلیل محتوای قیاسی، داده های مرتبط با علوم اعصاب شناختی گردآوری شد. به منظور تعیین روایی محتوایی، در دو مرحله از نظرات صاحب نظران استفاده شد. جامعه آماری مرحله اول اساتید و هیات علمی در حوزه علوم اعصاب و اعصاب شناختی و در مرحله بعد متخصصان برنامه ریزی درسی و آموزش علوم بودند. روش نمونه گیری هدفمند و ابزار پژوهش از نوع پرسشنامه محقق ساخته بود. در بخش کمی از روش توصیفی - همبستگی استفاده شد. جامعه آماری شامل معلمان مدارس دوره ابتدایی شهر تبریز به تعداد 1256 نفر بود. حجم نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان، 365 نفر تعیین و با روش خوشه ای تصادفی یک مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته شامل 70 گویه در قالب ده مولفه بود. در تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی و در تعیین روایی سازه (اعتبار مولفه های برنامه درسی) از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و PLS انجام یافت. پایایی الگوی برنامهدرسی به روش آلفای کرونباخ 97/0 به دست آمد. در این بررسی تمامی رهنمودهای آموزشی شناسایی شده در مرحله کیفی، در قالب ده عنصر برنامه درسی در مدل اَکِر مورد تایید قرار گرفت. نتایج این پژوهش می تواند به عنوان نقشه ای برای هدایت طراحی آموزشی در حوزه های مختلف آموزش علوم تجربی بخصوص در دوره ابتدایی باشد.