مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
خشونت سیاسی
حوزه های تخصصی:
دین همواره نیرومندترین عامل ایجاد نظم و ثبات در ابعاد گوناگون روابط اجتماعی و سیاسی بوده است و باورهای مذهبی ، تداوم اجتماع را از طریق معنابخشی به حیات جمعی و قاعده مند سازی است مناسبات گروهی ، تضمین کرده اند . در عین حال دین مقوله ای تفسیر پذیر است و از این رو منشاء تاریخی شکل گیری نحله ها ،فرقه ها و دستجات مختلف بوده است که پیامد آن شقاق اجتماعی و ناپایداری ها سیاسی است .
پاسخ به تروریسم و خشونت در سیاست کیفری اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود این که در مورد تعریف تروریسم اجماع قابل ذکری وجود ندارد، اما ارتکاب برخی اعمال که به ایجاد ترس, وحشت, ترور و کشتن بی¬گناهان منجر می¬شود، در بسیاری از نظام¬های حقوقی به عنوان تروریسم جرم¬انگاری شده است. در سیاست کیفری اسلام، توسل به ترور، ایجاد رعب و وحشت و سلب آسایش عمومی، جرم تلقی شده و با پاسخ کیفری شدید و سخت¬گیرانه¬ای همراه است. در عین حال، در مواردی که توسل به خشونت با انگیزه¬های سیاسی و به قصد مقابله با حکومت یا فرد حاکم انجام می¬گیرد، پاسخ¬ها تنظیم¬کننده، تدافعی و در راستای اعاده نظم اجتماعی است. بررسی سیاست کیفری اسلام در خصوص تروریسم و خشونت سیاسی موضوع این نوشتار است.
تروریسم به مثابه یک جنبش اجتماعی جدید در مواجهه با دموکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با نفی بعضی رویکردهای روان شناسی، علوم سیاسی و حقوق به دنبال بررسی این مفهوم با استناد به تئوری های جامعه شناسی در سطح جنبش های اجتماعی می باشد. از آن جا که پایه های شکل گیری برخی از اشکال تروریسم جدید در جهان بیش از آن که اهداف سیاسی- نظامی باشد ریشه در عوامل اجتماعی- هویتی دارد؛ از این رو تروریسم جدید یک جنبش اجتماعی جدیدِ معکوس در دنیای مدرن سیاست می باشد که «استراتژی زندگی» را که مهمترین مفهوم لیبرال دموکراسی است به چالش کشانده است. گسترش فزایده تروریسم همزمان با مسلط شدن نظام های دموکراسی و جامعه مدنی نشانگر شکل گیری مقاومتی جدید از سوی نیروهای اجتماعی مدافع حقوق اقلیت ها است. مجادلات جامعه شناسان درباره مفهوم تروریسم در قالب 2 دیدگاه طرح می شود:1) دموکراسی می تواند امنیت را به جامعه جهانی بازگرداند. 2) دموکراسی خود عامل تنش زا و تولید کننده تروریسم تلقی می شود. این مقاله با تحلیل های نظری و شواهد آماری اثبات می کند که جنبش های تروریستی مقاومتی علیه گونه های خاصی از نظام های دموکراتیک می باشند.
بررسی گفتمانی فرایندهای ارتباطی و بیانیه های تبلیغاتی در بمب گذاری های سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشونت سیاسی، کنشی جمعی است که هدف و بهانه های دستاویز آن به لحاظ نمادین، اجتماعی و نه شخصی می باشد و در این میان، بمب گذاری، نمادین ترین گونة ممکن است. در همین راستا، این مقاله به دنبال آن است که با ارائه مدلی ارتباط شناختی، فرایند بمب گذاری را به مثابه یک واقعه رسانه ای مورد مطالعه قرار دهد و این نوع نگاه را در بررسی اهداف، معانی و گفتمان خشونت سیاسی عملیات های بمب گذاری سال های (1389-1387) در استان سیستان و بلوچستان ایران بسط دهد. مقاله حاضر بر اساس مدل ارتباط شناختی بمب به مثابه واقعه رسانه ای طراحی شده و به دنبال بررسی نحوه رمزگذاری گروه معارض در عملیات بمب گذاری می باشد. در این میان، به منظور استخراج معانی و مضامین مقوم گفتمان مشروعیت بخش این نوع خشونت، از روش تحلیل محتوای کیفی مضمونی بهره برداری شده تا با اتکا بر آن بتوان به کدگذاری و کشف شاخص های معنایی اصلی در محتوای این مقوله های کلامی پرداخت.
درآمدی انتقادی بر مفهوم و شاخص های بی ثباتی سیاسی: به سوی مدلی جامع و روزآمد برای سنجش بی ثباتی سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر بی ثباتی های سیاسی به دلیل فراوانی ، آثار و پیامدهایشان به کانون توجه دولت ها و پژوهشگران تبدیل شده اند. در ایران نیز طی سال های اخیر مطالعات و پژوهش های قابل ملاحظه ای در این باره آغاز شده است. با این وجود، مطالعات ایرانی هنوز چندان از حد کلیات و یا اقتباس مفهوم سازی ها و مدل های قدیمی فراتر نرفته است. این مقاله بر این مفروض استوار است که هرگونه مطالعه و پژوهش روشمند، دقیق و راهگشا در مورد این موضوع، نیازمند مواجهه ی انتقادی با ادبیات موجود و بازاندیشی در مفاهیم، شاخص ها و ابزارهای سنجش و تحلیل بی ثباتی سیاسی است. این مقاله همین هدف را در مورد ابعادِ توصیفیِ بی ثباتی سیاسی دنبال کرده است؛ در این مقاله مفهوم سازی ها، شاخص ها و مدل های موجود، مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته و سعی گردیده بر اساسِ تحولات اخیر جهانی و هم چنین تجربیات بومی، مفهوم سازی و شاخص سازی روشن تر و کارآمدتری برای سنجش بی ثباتی سیاسی ارائه شود. در انتها نیز بیان می گردد که در سنجش بی ثباتی سیاسی لازم است متغیرهای ذهنی (نظام ادراکات سیاسی و فرهنگ سیاسی جوامع موردِ مطالعه) و ابعاد تاریخی (پیشینه ها و تجربیات سیاسی مردم و دولت ها) هم چنین گونه های جدید رویدادهای بی ثبات کننده (که به ویژه نتیجه فرآیندهایی چون جهانی شدن، رسانه ای شدن و مجازی شدن سیاست هستند) مورد توجه قرار گیرند. مدل پیشنهادی این مقاله برای سنجش بی ثباتی با توجه به چنین یافته ها و ملاحظاتی تنظیم شده است.
دولت - ملت سازی بین المللی و خشونت سیاسی در عراق جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عراق کشوری است که به دلیل تنوع قومی و فرقه ای محیط اجتماعی اش در زمره جوامع پرشکاف دسته بندی می شود، تعدد و تراکم این شکاف ها و ناتوانی نخبگان سیاسی این کشور در حلّ مشکلات دولت–ملت سازی همواره تهدیدی جدی برای حیات سیاسی-اجتماعی این کشور بوده است. با این حال پس از حذف دولت اقتدارگرای بعثی توسط نیروهای خارجی، خشونت و منازعات فرقه ای و قومی در این کشور شدّت و گسترش بی سابقه ای به خود گرفته است. با این توضیح سؤال اصلی نوشتار حاضر این است که علت تشدید خشونت های قومی و فرقه ای در عراق پس از فروپاشی رژیم صدام چیست؟ در پاسخ به این مسأله ، فرضیه پژوهش عبارت است از این که پروژه دولت-ملت سازی بین المللی یا دولت-ملت سازی از بیرون که با رویکردی امنیت محور از سوی غرب به ویژه آمریکا درعراق به مرحله اجرا درآمد به علت ناسازواری با مبانی فرهنگی، هویتی و اجتماعی این کشور خود عاملی در قطبی شدن شکاف های اجتماعی و تشدید خشونت های فرقه ای و قومی شده است. پژوهش حاضر با اتکا به روش کیفی از نوع تبیین علّی و با بهره گیری از نظریه «راجر بروبیکر» به تشریح این موضوع می پردازد.روش انجام پژوهش نیز کتابخانه ای– اسنادی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ساختارهای نهادی یک سان و مشابه نمی تواند برای همه جوامع کاربردی باشد. در عرصه نهادسازی باید به تمام قابلیت ها و ظرافت های هر جامعه دقت کرده و ویژگی های منحصر به فرد آن جامعه را به حساب آورد.
بررسی عوامل موثر بر خشونت سیاسی (مطالعه موردی: جمعیت بلوچ شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده خشونت سیاسی از آن دسته آسیب های اجتماعی- سیاسی است که نظم حاکم بر جامعه را مختل می کند و همواره مواجهه با آن مورد توجه سیاستمداران می باشد. پژوهش حاضر به بررسی عوامل تاثیرگذار بر میزان گرایش رفتارهای خشونت آمیز سیاسی در بین شهروندان بلوچ شهر زاهدان می پردازد. مسایل قومی- طایفه ای این منطقه بستر جغرافیایی مناسب برای ناامنی و بی ثباتی ایجاد می کند. همانندی های فرهنگی، قومی، مذهبی با دو کشور بحران زده افغانستان و پاکستان نیز بر افزایش خشونت در این منطقه می افزاید. روش تحقیق مورد استفاده در این بررسی روش پیمایشی است. تکنیک جمع آوری اطلاعات، استفاده از پرسشنامه می باشد. جامعه آماری نوشتار حاضر شامل کلیه شهروندان اهل سنت بلوچ زاهدان می باشد که حجم نمونه 384 نفری به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. اطلاعات گردآوری شده به کمک نرم افزارSPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد در کنار عوامل جامعه شناختی مانند محرومیت نسبی، عوامل دیگری همچون ساختار اجتماعی فرهنگی خاص، سیستم قوم مداری، جعرافیای طبیعی استان، قاچاق مواد مخدر، تعداد زیاد اتباع بیگانه در منطقه و تقویت گروه های تروریستی توسط عوامل خارجی بر میزان خشونت در این منطقه تاثیرگذار است.
انقلاب لیبی؛ دولت شکننده و چالشهای گذار سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکل گیری خیزش انقلابی در لیبی و متعاقب آن سقوط دولت دیکتاتوری قذافی پس از چهار دهه این خوش بینی اولیه را در اذهان جهانیان و به ویژه خود مردم لیبی ایجاد کرد که این کشور آینده ای دموکراتیک و توسعه یافته را پیش رو خواهد داشت. اما شکل گیری رویدادهای سیاسی از فردای پیروزی انقلاب در این کشور بازگوکننده واقعیات تلخی بود که در طول حکمرانی دیکتاتوری قذافی شکل گرفته و امروز با برافتادن ساختار تجمیع کننده آن خود را نشان می دهد. نوشتار حاضر به روش کیفی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و اینترنتی در پی پاسخگویی به این پرسش اصلی است که دولت پساانقلابی لیبی چه ویژگی هایی دارد و عمده ترین چالش های پیش روی این دولت در فرایند گذار سیاسی لیبی پس از قذافی چیست؟ یافته های پژوهش نشان از شکل گیری نوعی دولت شکننده در لیبی پس از انقلاب دارد که موجب رشد ناهنجاری ها و نابسامانی های سیاسی و اجتماعی در این کشور گردیده و امنیت را به مثابه نخستین سنگ بنای پیشرفت، به کالایی دست نیافتنی تبدیل کرده، از این رو شکل گیری دولت منسجم و توانمند در این کشور به اولویت اصلی بدل گردیده که در صورت عدم دستیابی به آن خشونت سیاسی در این کشور روندی افزایشی یافته و فرایند گذار سیاسی این کشور به دموکراسی را با چالش های اساسی روبه رو خواهد کرد.
احساس محرومیت نسبی در میان قوم بلوچ و تأثیر آن بر خشونت سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی رابطه محرومیت نسبی و خشونت سیاسی در بین شهروندان زاهدانی می پردازد. استان سیستان و بلوچستان به علت شرایط خاص اقلیمی و فرهنگی، همواره یکی از مناطق حساس و چالش زا در ایران بوده است. دو چالش اصلی اقلیت گرایی قومی و اقلیت گرایی مذهبی، این منطقه را مستعد رفتارهای خشونت آمیز می کند. پدیده خشونت سیاسی در مناطقی از کشور که به شدت متأثر از ارزش های سنتی و قومیتی خود هستند و گرایش و پایبندی کمتری نسبت به حکومت مرکزی دارند، بیشتر مشهود است. خشونت های سیاسی در این منطقه محصول علل و عوامل مختلف و متنوعی است و ابعاد عینی و ذهنی متعددی دارد که در این پژوهش به تبیین رابطه احساس محرومیت نسبی با خشونت سیاسی پرداخته می شود. روش تحقیق مورد استفاده در این بررسی، روش پیمایشی است. فن جمع آوری اطلاعات، استفاده از پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه شهروندان شهر زاهدان بوده است که حجم نمونه 384 نفری به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. اطلاعات گردآوری شده به کمک نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین احساس محرومیت نسبی با رفتارهای خشونت آمیز در میان شهروندان مورد بررسی، ارتباط معنی داری وجود دارد. تفاوت های مذهبی، دوری از مرکز و مراودات فرهنگی، بافت زندگی عشیره ای، فقر و بیکاری، عدم مشارکت فراگیر، قاچاق، ضعف زیرساخت ها، همانندی های فرهنگی، قومی، مذهبی با دو کشور بحران زده افغانستان و پاکستان، تقویت جریان های ضد شیعه نظیر فرقه وهابیت از جانب بیگانگان از جمله عربستان و پاکستان و مشکلات طبیعی مثل کمبود آب، خشک سالی و... از علل اساسی خشونت سیاسی در این منطقه محسوب می شود.
خشونت دینی: واقعیت یا توهم؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش اصلی این مقاله این است: «آیا خود دین نقشی در خشونت سیاسی بازی می کند؟». در آغاز اصطلاحات مربوط و رایج در ادبیات این بحث، مانند «دین»؛ «خشونت دینی»؛ «خشونت سکولار»؛ «خشونت سیاسی» و «فعل اختیاری» را تعریف می کنم. سپس به بررسی دو استدلالی خواهم پرداخت که می توان به سود این مدعا که خود دین یگانه علت به اصطلاح نوع دینیِ خشونت سیاسی است، اقامه کرد، و از این بحث نتیجه خواهم گرفت که این دو استدلال در معرض نقد قرار دارند و هیچ یک قادر به تأیید ادعای مذکور نیستند. در پایان تبیین مورد قبول خود از علت و ریشه اصلی خشونت سیاسی به نحو عام و راه حل درست آن را پیشنهاد خواهم کرد. همچنین از بحث خود نتیجه خواهم گرفت که تفکیک مشهور میان خشونت دینی و خشونت سکولار قابل دفاع نیست.
شناسایی ابعاد پتانسیل خشونت قومی وعوامل اجتماعی مرتبط با آن (مطالعه موردی : استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
219 - 256
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، شناسایی ابعاد پتانسیل خشونت قومی وعوامل اجتماعی مرتبط با آن در استان آذربایجان غربی می باشد. در پژوهش حاضرعمدتاازتئوری های منزا و بروکز، بارت، ویمر، آکلائف استفاده شده است. پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی بوده که به روش نمونه گیری خوشه ای و به وسیله پرسشنامه محقق ساخته بر روی384 نفر از شهروندان استان آذربایجان غربی در سال1398 انجام گردید. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس ورگرسیون چندگانه همزمان از نرم افزار 24spss استفاده شد. پایایی پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ ( خشونت قومی 86/0، شکاف قومی 81/0، ضعف ارتباطات میان فرهنگی قومی 89/0 ، حافظه جمعی 82/0، الگوی رأی دهی قومی 80/0، بازنمایی خشونت در رسانه 76/0 ) و برای روایی از روایی سازه و تکنیک تحلیل عاملی استفاده شد. یافته ها : تحلیل داده های این پیمایش نشان داد بین ضعف ارتباطات میان فرهنگی قومی،شکاف قومی،حافظه جمعی،الگوی رأی دهی قومی و بازنمایی خشونت در رسانه با پتانسیل خشونت قومی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد.نتایج حاصل از رگرسیون همزمان نشان می دهد که به صورت واقعی و تعدیل یافته 43 درصد از واریانس پتانسیل خشونت قومی توسط متغیرهای مستقل تبیین و پیش بینی می شود. نتیجه گیری: نتایج تحلیل یافته ها بیان می کند که خشونت قومی دارای دو بعد پتانسیل خشونت اجتماعی وسیاسی می باشد. با افزایش شکاف قومی، تضعیف ارتباطات میان فرهنگی قومی، رأی دهی قومی،حافظه جمعی و بازنمایی خشونت در رسانه ها و شبکه های اجتماعی پتانسیل خشونت قومی در استان آذربایجان غربی افزایش می یابد.
بررسی عوامل مؤثر بر خشونت سیاسی با تأکید بر شکاف قومی (مطالعه موردی: استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر بر خشونت سیاسی با تأکید بر شکاف قومی در استان آذربایجان غربی است. خشونت سیاسی، بیشتر به معنای اِعمال زور در روابط جمعی بین قومی است که با حوزه سیاست ارتباط دارد. خشونت، نوعی از قدرت است که هدف خاصی را تعقیب می کند و آن، مشخص کردن مرزها و جلوگیری از اِعمال یک قدرت دیگر است. در پژوهش حاضر، به طور عمده از نظریه های آکلائف، بارت و گالتونگ استفاده شده است. پژوهش حاضر، توصیفی از نوع پیمایشی است که به روش نمونه گیری خوشه ای و با پرسش نامه محقق ساخته روی 384 نفر از شهروندان ترک و کردزبان استان آذربایجان غربی در سال 1398 انجام شد. برای آزمون فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و رگرسیون چندگانه هم زمان از نرم افزار SPSS24 استفاده شد. پایایی پرسش نامه براساس آلفای کرونباخ (خشونت سیاسی 82/0، شکاف قومی 81/0، ضعف رعایت حقوق شهروندی 85/0، تبعیض 89/0، الگوی رأی دهی قومی 80/0، ضعف مدارای هویتی 71/0) سنجیده شد و برای روایی، روایی سازه و تکنیک تحلیل عاملی به کار رفت. تحلیل داده های این پیمایش نشان داد بین شکاف قومی و ابعاد آن (انکار هویت قومی، فاصله قومی، مرزبندی قومیتی)، ضعف رعایت حقوق شهروندی، تبعیض، الگوی رأی دهی قومی و ضعف مدارای هویتی با خشونت سیاسی، رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون هم زمان و تحلیل مسیر نشان داد متغیرهای شکاف قومی، الگوی رأی دهی قومی، ضعف رعایت حقوق شهروندی، تبعیض و درنهایت، ضعف مدارای هویتی بر خشونت سیاسی تأثیر دارد و به صورت واقعی و تعدیل یافته، 3/28 درصد از واریانس خشونت سیاسی با متغیرهای مستقل تبیین و پیش بینی می شود.
واکاوی خشونت سیاسی از منظر دلاپورتا: خشونت پنهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
53 - 76
تحوّلات موسوم به بهار عربی که بسیاری از آن تعبیر به بهار و بیداری می کردند و وجه بارز آن را مطالبه آزادی و دموکراسی می دانستند، خیلی زود به خزان نشست. مسیر این روند منحرف و خشونت به وجه بارز آن مبدّل شد. گروه های بنیادگرایی چون داعش، رژیم های دیکتاتوری، گروه های تندروی چون القاعده و گروه های شبه نظامی در عراق، سوریه و یمن، ابعاد تازه ی از سبعیت و خشونت لجام گسیخته را به کمک ظرفیت رسانه های دیداری- شنیداری به نمایش گذاشتند. در حقیقت خشونت به شکل بی سابقه ای به اهرم نمایش قدرت کنشگران مختلف مبدل شد. از این رو اهمیت این متغیر و نقشی که این عامل در تحولات اخیر خاورمیانه بر عهده دارد، نویسندگان را مجاب ساخت تا به بررسی علل و پیامدهای شکل گیری خشونت، به ویژه با انگیزه های سیاسی بپردازند. این هدف حول این پرسش شکل گرفت که ویژگی های محوری خشونت سیاسی از دیدگاه دلاپورتا چیست. از این رو تلاش می شود تا با رویکردی تحلیلی- تبیینی و با استناد به آرای «دوناتلا دلاپورتا» در حوزه خشونت سیاسی و رجوع به منابع کتابخانه ای و اینترنتی به واکاوی این پدیده در قالب فکری و گفتمانی پرداخته شود. فرضیه پژوهش بر این اصل استوار است که خشونت سیاسی و به طور ویژه خشونت پنهان، فرآیندی پیچیده و چندبُعدی است که سازوکارهای مختص خود را دارد. خشونت سیاسی پنهان در حقیقت برآیند تعامل و تقابل چندسویهحاکمیت و گروه های اجتماعی و کنشگران با توجه به امکانات و ظرفیت های موجود است.
بررسی میزان تمایل به خشونت سیاسی در بین جوانان 18 تا 29 سال؛ مطالعه موردی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
تحقیق حاضر با هدف بررسی میزان تمایل جوانان 18 تا 29 ساله شهر رشت به خشونت سیاسی و تأکید آن بر بروز و ظهور رفتار خشونت آمیز و شدت آن صورت گرفته است. به منظور تدوین چارچوب نظری تحقیق از نظریه های تد رابرت گر و نظریه ارزش- نظام جانسون استفاده شده است. روش تحقیق حاضر از نوع کمّی و تکنیک پیمایشی بود. به منظور جمع آوری داده های تحقیق از ابزار پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی جوانان 18 الی 29 سال ساکن در مناطق شهری رشت است که به منظور تعیین حجم نمونه آماری از مجموع 146754 نفر اعضای جامعه آماری، 384 نفر از طریق فرمول کوکران انتخاب شدند. در تحقیق حاضر، نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از آمار توصیفی و با توجه به نرمال بودن توزیع داده ها، از آزمون های پارامتریک، تحلیل مسیر و نرم افزار SPSS استفاده شده است.داده های بدست آمده نشان داد که احساس تبعیض،استفاده از رسانه،آگاهی سیاسی و پایگاه اجتماعی –اقتصادی بر تمایل به خشونت سیاسی اثرگذار است. در ضمن 31./ درصد از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیرهای فوق الذکر تبیین می شود.
نوسازی و خشونت سیاسی: بررسی تطبیقی کشورهای اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) سال شانزدهم تابستان ۱۳۸۸ شماره ۴۵
159 - 178
یکی از موضوعات مورد توجه در جامعه شناسی سیاسی تطبیقی، پژوهش تجربی درباره خشونت سیاسی و تبیین رابطه بین متغیرهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی با وقایعی است که تحت این عنوان مطرح هستند. این پژوهش در چارچوب رهیافت نوسازی، با اتخاذ رویکرد تطبیقی و کاربرد تحلیل همبستگی کنونیکال به بررسی رابطه میان نوسازی و خشونت سیاسی در کشورهای اسلامی می پردازد. برای سنجش نوسازی، از شاخص کیفیت زندگی و برای سنجش خشونت سیاسی، ار داده های ثانویه مربوط به خشونت سیاسی استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی کنونیکال دو مجموعه متغیر خشونت سیاسی و نوسازی نشان می دهد که اولاً، بین نوسازی و خشونت سیاسی در کشورهای اسلامی، رابطه معناداری وجود دارد و ثانیا، متغیرهای فرهنگی و اقتصادی، بیشترین همبستگی را با خشونت سیاسی در این کشورها دارند.
بازنمایی خشونت نظامیان عراقی در خاطره نگاشته های اسرای ایرانی جنگ/دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناکامی های عراق در جبهه های جنگ علیه ایران از سویی و طبیعت خشونت طلب حکومت بعثی عراق از سویی دیگر باعث شد حکومت این کشور به گروهی از قربانیان جنگ، یعنی اسرای جنگی بیشترین خشونت را برای اعمال قدرت خود اعمال کند. اسرای ایرانی در بازداشتگاه های اعلام شده، مخفی یا در زندان های مخوف عراق، هدف انواع رفتار غیر انسانی و انتقام جویی رژیم حاکم در عراق قرار داشتند. انجام هدفمند این سبک رفتاری در زیرمجموعه خشونت سیاسی قرار می گیرد، همچنین می توان این مسئله را یک امر اجتماعی دانست که محصول محیط است و در انواع خشونت فیزیکی، روحی، فردی و ساختاری تقسیم بندی می شود. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی بر آن است تا انواع خشونت در خاطره نگاشته های اسرای ایرانی جنگ را بازنمایی کند. گستردگی اعمال خشونت فیزیکی در صورت انواع شکنجه های جسمی، اعمال محدودیت های دارویی برای اسرای بیمار و بی توجهی به بهداشت اردوگاه ها و همچنین ایجاد محدویت در انجام مناسک مذهبی و سعی در آلوده کردن اسرا به مسائل مبتذل به عنوان نمود عینی شکنجه های روحی، از مسائلی است که در این خاطرات به فراوانی به آن ها اشاره شده است و می توان به آن ها به عنوان بخشی از داده های پژوهش اشاره کرد؛ داده هایی که همچنان نشانگر بی تفاوتی فاحش در روایت حوادث با تمام تفاوت های طبقاتی، قومی و اجتماعی خاطره نگاران است و به نوعی می توان با عنوان یکسانیِ روایت از آن ها نام برد.
عربستان سعودی؛ صورت بندی آنتاگونیستی «امر سیاسی» و گسترش خشونت سیاسی در بستر خیزش های مردمی خاورمیانه (2011 تا 2017)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
17 - 47
حوزه های تخصصی:
عربستان سعودی یکی از مهم ترین دولت های ایدئولوژیک منطقه خاورمیانه است که فرقه وهابیت نقش زیادی در فرایند تشکیل و تداوم حیات سیاسی آن ایفا کرده است؛ به نحوی که به منزله پایگاه و پناهگاه عمده سلفی ها، همواره در تولید و بازتولید گونه ای از گفتمان جهادی منطقه ای و فرامنطقه ای نقش اصلی را داشته است. پژوهش حاضر، درصدد پاسخ به این پرسش کلیدی است که «امر سیاسی» در گفتمان حکومتی عربستان سعودی چگونه صورت بندی شده است و این صورت بندی چه تأثیری بر رویکرد سیاست خارجی این کشور در منطقه (بین سال های2011 تا 2017) داشته است؟ فرضیه مورد آزمون پژوهش این است که «بر پایه گفتمان سیاسی حاکم بر رژیم عربستان سعودی (با دال مرکزی اسلام سنی وهابی)، خوانش عربستان سعودی از مفهوم امر سیاسی، آنتاگونیستی/ تخاصمی (بر پایه دوست/ دشمن) است و از این رو بازتولید این رویکرد در عرصه سیاست خارجی موجب گردید که این کشور، سیاست حذف «غیر» (از جمله جمهوری اسلامی ایران و جنبش های اسلامی مورد حمایت این کشور) را در صدر اولویت های خود قرار دهد، این امر به نوبه خود به شکل گیری و تقویت گروه های تندروی سلفی جهادی و گسترش خشونت سیاسی در منطقه دامن زده است». برای آزمون و تبیین متغیرهای اصلی پژوهش، از مفهوم پردازی کارل اشمیت در خصوص امر سیاسی و روش تحلیل گفتمان لاکلائو و موف بهره گرفته شده است.
تبیین جامعه شناختی تمایزات خشونت سیاسی پیش و پس از انقلاب مشروطیت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
129 - 151
حوزه های تخصصی:
پیش از پیروزی مشروطه، هویت های جمعی عمدتاً متکی به خاندان، طایفه، ایل، محله، دین و مذهب بود، که می توان آن را «هویت منتسب» نامید. منازعات قدرت که منجر به بروز خشونت سیاسی می شد، بر حسب ظرفیت های اجتماعی این هویت ها بروز پیدا می کرد. نقطه اتکای این خشونت، مشروعیت الهی قدرت بود که در نهایت، منازعات خشونت بار به بازتولید مناسبات اجتماعی موجود می انجامید. پس از مشروطه با شکل گیری سازمان های نوین و برآمدن هویت های سازمانی و «مکتسبِ» تجددگرایانه و روند رو به رشد شهرنشینی، نقطه اتکای خشونت سیاسی، از یک سو قانون به مثابه انتظام بخش زندگی نوین، و از سوی دیگر آرمان های انقلابی شد که خود را در سازمان دهی های حزبی، فرقه ای و نیز مخفی نشان می داد. این مقاله به روش تحلیل تاریخی نشان می دهد خشونت سیاسی از قواعد نانوشته، هویت های منتسب، نقش های محول، اراده شخصی، انتساب طایفه ای، اعتقادی، تداوم نظم موجود، سخت کُشی و حذف افراد مشخص، به همراه تغییرات اجتماعی و اقتصادی، به خشونت سیاسی با قواعد نوشته شده، هویت های مکتسب، نقش های محقق، انتساب سازمانی، سهل کشی، حذف مناسبات مشخص برای درانداختن مناسبات نوین ایدئولوژیک تغییر کرد.
آزمون بین کشوری نظریه بسیج منابع
منبع:
انقلاب پژوهی سال ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
161 - 186
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، تحلیلی بین کشوری برای آزمون تجربی، نظریه بسیج منابع در تبیین خشونت سیاسی را ارائه داده است. در فرمول بندی اصلی نظریه بسیج منابع، اگر خیل ناراضیان همچنان غیرسازمان یافته و فاقد منابع باقی بمانند؛ و حکومت گران بتوانند هزینه های کنشهای شورشی را به حد کافی بالا ببرند، ناکامی و نارضایتی های گسترده هیچ گاه به تنهایی نمی تواند منجر به بروز خشونت سیاسی شود. برای آزمون پذیر نمودن این نظریه، چندین مرحله استدلال اقامه شد تا در نهایت این فرضیه به عنوان بازنمای نظریه بسیج منابع فرموله گردید که سرکوب رژیم ارتباط غیرخطی یا منحنی شکل با خشونت سیاسی دارد. جهت وارسی اعتبار تجربی این نظریه، فرضیه مذکور با داده های ثانویه از ۷۴۱ کشور مقابله شد تا میزان انطباق و تناظر پیشبینی نظریه بسیج منابع با شواهد تجربی مورد ارزیابی قرار گیرد. در مجموع، یافته های این تحقیق توانست حمایت جدی و قابل اعتمادی برای نظریه بسیج منابع در تبیین واریانس بین کشوری خشونت سیاسی به دست آورد.
ریشه ها و علل خشونت سیاسی در خاورمیانه
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
125 - 153
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر قصد دارد با اتکا به دیدگاه نظری هانتینگتون(نظریه نوسازی) و رویکرد نظری رابرت گر(محرومیت نسبی)، ریشه ها و علل خشونت سیاسی در خاورمیانه را تحلیل کند. سوال اصلی پژوهش این است که، چه عواملی به وقوع خشونت های سیاسی در خاورمیانه دامن می زنند؟ روش پژوهش از نوع تاریخی-اسنادی است که محقق با مراجعه با مقالات، کتب، پژوهش ها و آثار علمی چاپی در پایگاه ها و همچنین با رجوع به گذشته تاریخی پدیده( خشونت سیاسی) در پی پاسخ به هدف تحقیق است. بر این اساس؛ نتایج تحقیق نشان می دهد خشونت های سیاسی خاورمیانه زاییده نوسازی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. این کشورها، هنگام انتقال از الگوهای سنتی و کهن به الگوهای نوین؛ تغییراتی را در بطن جامعه پذیرفته اند، اما، با پذیرش این تغییرات؛ که در اثر صنعتی شدن، تحرک، آگاهی و نوسازی روانی بوجود آمده است؛ اقتدارهای کهن فرو ریخته، و چالش های جدید سیاسی، اجتماعی و امنیتی از جمله خشونت های سیاسی بوجود آمده است. بنابراین؛ خشونت های سیاسی خاورمیانه زاییده مقاومت و محافظه کاری شیران عرصه قدرت؛ و تلاش و تکاپوی روباهان عرصه جامعه مدنی است.