مطالب مرتبط با کلیدواژه

رابطه دیالکتیکی


۱.

تلفیق کنش و ساختار در اندیشه گیدنز، بوردیو و هابرماس و تاثیر آن بر جامعه شناسی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختار کنش بازتابندگی تلفیق رابطه دیالکتیکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۹۴
تلفیق گرایی سومین رویکرد از نظریه پردازی اجتماعی در سه دهه آخر از قرن بیستم است که متأثر از دو رویکرد اثبات گرا و تفسیرگرا و به عبارتی کنشگرایان و اختیارگرایان افراطی و قائلین به آزادی بی حد و حصر برای کنشگر از یک سو، و ساختارباوران و جبرگرایان در مقیدکنندگی ساختار، جامعه و نظام بر کنشگر (انفعال کنشگر) از سوی دیگر، به طور همزمان می باشد. تلفیق گرایان پیروان هر رویکرد را به تنهایی دارای کاستی هایی در روش و تقلیل گرا محسوب می کنند و خود به تبیین نظریه ای تلفیقی با رابطه ای دیالکتیکی و بازتابنده در چهارچوبی تاریخی و پویا (جهان مدرن) و مبتنی بر فرهنگ، ارتباطات و زبان می پردازند.آنتونی گیدنز با طرح «نظریه ساختارمندی» خود مدلی پویا از رابطه کارگزار ـ سیستم ارایه می دهد: استقلال و محرکی انسان از یک سو و ساماندهی نهادها در تعامل اجتماعی از سوی دیگر (دوسویگی ساخت). پیـر بوردیو نیز با ترکیب نظریه عادت واره و حوزه در «ساختارگرایی تکوینی»اش خواهان رفع تناقض میان عینیت گرایی و ذهنیت گرایی است. یورگن هابرماس با ایراد نظریه «کنش ارتباطی» به ترکیب نظام دانش و معرفت (عوامل عینی) و منافع انسانی (پدیده های ذهنی) می پردازد (عقلانیت ارتباطی). هر سه اندیشمند به اعاده حیثیت انسانی از یک سو و پویایی جامعه از سوی دیگر مدد می رسانند.
۲.

نگاهی تحلیلی ـ فلسفی به منظومة «صدای پای آب سپهری»

کلیدواژه‌ها: تحلیل فلسفی صدای پای آب معرفت شناختی رابطه دیالکتیکی غایت شناسانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷۶ تعداد دانلود : ۹۰۷
اغلب گمان می کنند که منظومة «صدای پای آب» سپهری منظومه ای صرفاً توصیفی ـ شاعرانه است. اما این مقاله، از طریق آگاهی های به دست آورده، ثابت می کند که در لایه های پنهان این منظومه کارکردی فلسفی نهفته است. همچنین، در این اشعار بین عناصر و پدیده های طبیعت نوعی کنش هستی شناسی دیده می شود؛ زیرا سپهری از جمله شاعرانی است که هم از آموزه های مکاشفه ای و هم از قابلیت های توصیفی و هنری برخوردار بوده است. سپهری، با درکی هوشمندانه، مفاهیم معنادار عناصر را به خوبی درمی یابد و سپس تلویحاً رابطة دیالکتیک پدیده ها و نوع نظم کیهانی آن ها را در قالبی شاعرانه بیان می کند. اندیشیدن به اضلاع و کانون های ارجاعی و فکری منظومه نشان می دهد که او زوایای پنهان این شعر را در منزلتی تعالی گرایانه و با رویکردی غایت شناسانه فراهم آورده است. از رهگذر دریافت ها، به جرئت می توان گفت که شاعر در این شعر صرفاً در پی توصیف و بیان لذت نفس در قالب و نگاهی شاعرانه نبوده است، بلکه از این رهیافت مبانی بنیادین وجودشناسی را به گونه ای معرفت شناختی تبیین کرده است. ازاین رو، نگارنده در این مقاله با چنین نگرش و دریافتی و با استفاده از روش مطالعة کتابخانه ای و با شیوة تحلیلی ـ فلسفی به گردآوری مطالب و اثبات نظریات خود مبادرت ورزیده است.
۳.

ساختار گرائی تکوینی در رئالیسم ایرانی؛ «رابطه» متقابل عاملیت و ساختار در شعر و ادب معاصرفارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پیر بوردیو رابطه دیالکتیکی رئالیسم ادبی شعر سیاسی ایران معاصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۵ تعداد دانلود : ۱۶۹
هر چند ادبیات فارسی از قدمت و سابقه طولانی در ایران زمین برخوردار است ولی کمترحضور آن در متن جامعه،احساس شده است .پرداختن به مقولات انتزاعی از یک سو و نپرداختن به دغدغه های مردم از سوی دیگر در این موضوع بی تاثیر نبوده است.پژوهش پیش رو بر آن است تا با استفاده از دیدگاه پی یر بوردیو،چگونگی حضور شعر و ادبیات در جامعه از رهگذر برقراری «ارتباط» بین عاملیت (شعرا و ادبا) و متن جامعه(ساختار)در جامعه معاصر ایران که از دوره مشروطه آغازیدن گرفت و در مقطع پس از آن نیز ادامه پیدا کرد را مورد بررسی قرار دهد.فرضیه این نوشتار آن است که رواج رویکرد رئالیستی در ادبیات فارسی،بستر مناسبی برای اصحاب ادب فراهم ساخت تا از رهگذر تمرکز بر دلمشغولی های مردمی و به حساب آوردن آن ها در جریان رخدادهای سیاسی،با مردم و جامعه «رابطه»برقرار نمایند.هدف پژوهش حاضر نشان دادن چگونگی رابطه متقابل و دیالکتیکی بین عاملیت و ساختار بر اساس نظریه پیر بوردیو در تحول شعر و ادب فارسی می باشد که از رهگذر تاثیر پذیری از ساخت سیاسی-اجتماعی معاصر ایران به گونه ای که شعر برای رسیدن به رسالت خویش-یعنی خروج از درون دربار و رهسپاری به درون خانه های مردم- به مفاهیم مدرنی چون آزادی، وطن، ملت و... ذیل کلیتی رئالیستی روی آورد،انجام پذیرفت.برآیند و نتیجه حاصل از این تحقیق نشانگر آن است که با اتخاذ رویکرد رئالیستی منجر به برقراری"رابطه"بین ادیبان و شاعران(عاملیت)و متن جامعه و مخاطبانِ سروده های آنان(ساختار)،شعر ایرانی از حالت انتزاعی به در آمد و به جای پوشیده گوئی و گزارش مسائل کلی،واقعیت های جامعه و نیازها و مطالبات مردمی را به نمایش درآورد و در برابر،مردم نیز سخن ادیبان را صدای رسای خود شناختند.