مطالب مرتبط با کلیدواژه

تئاتر نوین ایران


۱.

چگونگی شکل گیری میدان تئاتر نوین ایران بین سال های 1300 تا 1332 شمسی بر اساس آرای پیر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تئاتر نوین ایران ساختارگرایی تکوینی پیر بوردیو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۸ تعداد دانلود : ۳۲۰
دیالکتیک میان جایگاه میدان قدرت و تأثیر آن در میدان تئاتر ایران در بازه ی 1300 1332ش، با ایجاد تغییر و تنوع در قریحه ی عاملان، و کاربست این قریحه در فرایند تولید و مصرف حوزه های متنوع نمایش، موجب ایجاد تغییرات بنیادی در فرایند تولید و مصرف تئاتر ایران شد که در گروه های تولیدی، سالن داران و تماشاگران تأثیر گذاشت؛ لذا در این پژوهش قصد داریم به شیوه ی ساختارگرایی تکوینی بوردیو و بر پایه ی نظریه های تمایز، منش، سرمایه و میدان ، به چگونگی موقعیت و تعامل عاملان بر اساس منشأ اجتماعی هر یک در ارتباط با میدان تئاتر؛ تمایز و موضع گیری عاملان در مقابل مواضع متناظر؛ و چگونگی ترکیب سرمایه های فرهنگی، اقتصادی و نمادین آنها، به شیوه ی توصیفی تحلیلی بپردازیم. در انتها درمی یابیم منش و شیوه ی تسلط عاملان بر عادت واره ها و سرمایه های میدان، نقش اساسی در شکل گیری میدان های تئاتری این دوره داشته و نظام اندیشه ای خود را به میدان تئاتر تحمیل کرده و منجر به ایجاد تمایز در هویت میدان های تئاتری این دوره شده است.
۲.

نقش نهاد بروکراتیک آموزش مدرسه ایِ عصر رضاشاه در مشروعیت یابی ساختار میدان تئاتر نوین ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تئاتر نوین ایران سرمایه تحصیلی سرمایه فرهنگی مشروعیت نهاد بوروکراتیک آموزش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۱۱۴
یکی از مهم ترین تاکتیک های حکومت رضاشاه، در سامان دهی فرهنگی، ایجاد نهاد رسمی و بوروکراتیک راهبری تولیدات هنری و نظارت بر آن بود. این نهاد در ادامه راهبرد تکوین جامعه نوسازی شده بر پایه ناسیونالیسم مدرنیستی مطلقه و اقتدارگرایی مرکزگرایانه بر دو رکن ارتش و بوروکراسی استوار بود. میدان تازه تأسیس و رو به مشروعیت تئاتر نوین ایران نیز تحت نظارت این نهاد قرار گرفت؛ یکی از نشانه های مهم این امر سامان دهی آموزش مدرسه ای تئاتر برای پرورش هنرمندان در راستای سیاست فرهنگی سازمان پرورش افکار بود. در این مطالعه، ضمن بررسی زمینه های شکل گیری سیاست فرهنگی عصر یادشده، فرایند ایجاد آموزش مدرسه ای تئاتر و چگونگی اکتساب سرمایه تحصیلی برای افزایش سرمایه فرهنگی کنشگران تئاتر بررسی می شود. از نتایج این امر می توان کوشش حاکمیت برای کنترل نیروهای مرکزگریزی را برشمرد که در دنیای هنر تئاتر گرد می آمدند و حاشیه مقاومی را در برابر مرکزیت خودکامه شکل می دادند. نکته دیگر، پرورش نسل تازه ای از کنشگران تئاتری است که، نسبت به پیشروان قدیم میدان تئاتر، حائز منش متفاوتی بودند و تئاتر را به سوی خصلت های زیبایی شناختی پیش می بردند. همچنین، تغییر در میزان و نوع سرمایه فرهنگی موجب پرورش کنشگرانی شد که از کنش عمدتاً سیاسی به کنش عمدتاً زیباشناختی در تولید آثار خود سوق یافتند.