مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
خودشناسی
حوزههای تخصصی:
فنا و بقا از مهم ترین مباحث مشترک در دو سنت عرفانی اول و دوم است که با دو رویکرد متفاوت بدان پرداخته شده است. عرفای نخستین، فنا را پاک شدن از صفات نکوهیده و بقا را تحصیل اوصاف ستوده دانسته اند. در سنت اول عرفانی، انسان و خدا دو وجود متمایز از یکدیگرند که ذات و صفات و افعالِ یکی(انسان) در دیگری(حق تعالی) فانی می شود، اما ابن عربی اعتقاد به فنا را با شرک برابر می داند. از نظر او آنچه افراد از روی جهل، ماسوی الله می خوانند و برای خود نیز وجودی سوای حق در نظر می گیرند، پنداری باطل است و این پندار در نهایتِ سلوک و با اعتقاد به وحدت وجود از بین خواهد رفت. در این فرایند، جهل فرد فانی می شود نه خود فرد. به عقیده ابن عربی، نباید تصور کرد که در فنا ترک صفات می شود، زیرا صفاتی در کار نبوده است که بخواهیم آن را ترک کنیم. حق، عین آن صفاتی است که به خلق نسبت داده می شود. تمایز بندگان خاص از غیرخاص، در علمِ بدین مطلب است. در این مقاله، به تحلیل و تطبیق و مقایسه فنا و بقا در دو سنت عرفانی اول و دوم پرداخته می شود.
موانع و آثار سیر انفسی انسان در بینش عرفانی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان انفسی و توجه به سیر درونی انسان برای وصال به حقیقت در تعالیم مولوی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تأکید مولوی در این مسئله هم متأثر از تأکید متون دینی و هم متأثر از تجربه های عرفانی و درونی او بوده است. از نظر مولوی، نفس انسان حقیقتی دارای مراتب و مجرد است که ماهیتش آگاهی است و منشأ الهی دارد. تأکید مولوی در این سیر درونی بر مسئله خودشناسی و شناخت موانع آن است. این موانع گاهی از سنخ بیماری های اخلاقی و گاهی از سنخ امور معرفتی نظیر ازخودبیگانگی، وهم و خیال و شناخت تقلیدی است. علاوه بر شناخت موانع، وصال خداوند و بازگشت به اصل، غایت این سیر درونی در آموزه های اوست. در این مقاله مسئله سیر انفسی و خودشناسی با تأکید بر موانع و آثار آن در آموزه های مولوی با روش توصیفی تحلیلی بیان شده است.
فروکاهش تقریرهای ملاصدرا از رابطة خودشناسی و خداشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا در آثار مختلف خود تقریرات مختلفی از رابطة شناخت خداوند و شناخت نفس ارائه کرده است. بنا بر احصای انجام شده تعداد این تقریرها به ده تقریر بالغ می شود که عبارت اند از: تقریر مثال و صورت، تقریر انسان کامل، تقریر لُبّ لُبّ قشر انسانی، تقریر عبودیت، تقریر تجرد نفس، تقریر لا مؤثر فی الوجود الاّ الله، تقریر عقل اول، تقریر سیر تکاملی انسان، تقریر شناخت عالَم و تقریر وجود رابط. نخست، به نظر می رسد این تقریرات بیان های مستقل از یکدیگر در تفسیر عبارت «من عرف نفسه عرف ربه» باشد. با بررسی این تقریرات از جنبة حضوری یا حصولی بودن شناخت و همچنین یگانگی یا دوگانگی شناخت نفس و شناخت خداوند، این ده تقریر به تقریر وجود رابط بازمی گردد. بنابراین، این تقریرات که در ابتدا غیرمرتبط با یکدیگر به نظر می رسند، با بررسی انجام شده، در واقع بیان گر وجوه مختلف از یک تقریر خواهند بود.
بررسی بوم گرایانة با شبیرو، اثر محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود آن که طبیعت و محیط زیست همواره جزء لاینفک، اجتناب ناپذیر، و تأثیرگذار در زندگی بشر بوده است، گاه در مطالعات ادبی و تحلیل داستان ها فقط مکانِ رویدادِ حوادثِ داستان و یکی از عناصر فرعی و حاشیه ای قلمداد شده و به منزلة یکی از عناصر اصلی داستان، کمتر بدان توجه شده است. این مقاله، با رویکرد نقد بوم گرا، به بررسی نقش طبیعت در داستان با شبیرو، اثر محمود دولت آبادی، و تأثیر رابطة شخصیت های داستان با طبیعت وحش می پردازد. دولت آبادی در با شبیرو، از محیط غیرمتعارف داستان هایش، یعنی بندر و به ویژه دریا، که در اصول نقد بوم گرا جزء طبیعت وحش است، بهره جسته و تا حدی از محیط تکراری زمینی (غیردریایی) روستایی و شهریِ محض فاصله گرفته است. به همین سبب، ُبعد تاریک و روشن طبیعت، که از منظر نقد بوم گرا در محیط زیست طبیعی نمایان تر است، به واسطة حضور قهر و لطافت طبیعت در این داستان، دست مایة اصلی برای تحلیل این اثر مهجورماندة دولت آبادی قرار می گیرد. از منظر ارتباط انسان با طبیعت، که محور اصلی رویکرد بوم گرایانه است، شخصیت های داستانِ با شبیرو در رابطة با دریا، به منزلة طبیعت وحش، و همچنین جبر آب و هوایی، از یک سو، به جایگاه اصلی خود و حقارت انسان در مقابل قدرت طبیعت پی می برند و از سوی دیگر با بهره گیری از لطافت دریا، مظهرِ طبیعت مادر، به تسکین و تهذیب جسم و روح خود می پردازند.
تعالی اعمال و تجسد ارواح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی رابطه نفس و مکتسباتش همواره مورد توجه فلاسفه بوده است. در این میان نحوة حصول علم و کیفیت تأثیر فعل و خُلق بر نفس از وجوه مهم خودشناسی در حکمت متعالیه است. تحقیق در این مسایل بر پایة مبانی ای چون اصالت وجود، حرکت جوهری نفس، اتحاد عاقل و معقول و حدوث جسمانی نفس استوار است. ملاصدرا اثبات می کند که حقیقت نفس هر انسان حاصل تروّح (روحانی شدن) خصوصیات علمی و ملکات عملی و رسیدن به مرتبه اعلای نفس او است؛ همانگونه که حصول ملکات مختلف، خود مبدأ فاعلی صدور اعمال و صور علمی جزیی در مراتب نازل است.
نظام فلسفی بابا افضل: طرحی نو در فلسفه اسلامی - ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سده ششم را در تاریخ فلسفه اسلامی-ایرانی می توان نقطة عطفی به شمار آورد، در این سده فلسفه با قرائت مشائی آن که در آثار فارابی و به ویژه ابن سینا ساخته و پرداخته شده بود، در مواجهه با انتقادات شدید غزالی دچار رکود شد و رفته رفته زمزمه تفکرات فلسفی تازه ای در قالب هایی غیر از نظام ارسطویی - ابن سینایی از جانب کسانی مانند شیخ شهاب الدین سهروردی به گوش می رسید. یکی از اندیشمندان ایرانی که در این سده ظهور کرد افضل الدین محمد مرقی کاشانی بود. گرچه در تاریخ فلسفه اسلامی - ایرانی نامش به آوازه دیگر متفکران سدة ششم نیست، اما باید توجه داشت که او فیلسوف نوپردازی است که سبک فلسفه ورزی خاصی دارد. بابا افضل به فراست دریافته بود که پس از انتقادات غزالی، تداوم تفکر فلسفی به شیوه مرسوم آن روزگار، یعنی به سبک مشائیان، آسان نیست و فلسفه مقبولیت خود را نزد مخاطبان از دست داده است. او به این اندیشه افتاد که طرحی نو در فلسفه دراندازد و راهی تازه پیش روی اندیشه ورزان و دانش وران بگشاید. بابا افضل ایراد اصلی را در ستیز و مخالفت کسانی مانند غزالی و دیگران با فلسفه نمی دید، بلکه معتقد بود که فلاسفه رسالت اصلی خود را فراموش کرده اند و در انجام کاری می کوشند که از عهده فلسفه بیرون است.
الگوی تربیت اخلاقی اسلامی با محوریت کرامت نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«کرامت نفس» ازجمله مهمترین مبانی انسان شناختی تربیت اسلامی است. این مفهوم در اخلاق و تربیت اخلاقی اسلامی نقطه کانونی ایجاد تحول اخلاقی است. در این پژوهش با بررسی متون اسلامی، مفاهیم مرتبط با کرامت نفس شناسایی، و روشن شد این مفاهیم در ارتباطی منطقی باهم است و می توان الگویی از تربیت اخلاقی را با محوریت مفهوم کرامت نفس ارائه کرد. در آموزه های اسلامی، کرامت از وجهی ذاتی وجود انسان تلقی شده است که به این دلیل به عنوان مبنای تربیت اسلامی مورد توجه قرار می گیرد. مایه این نوع از کرامت، عقل و فطرت انسان یا به طورکلی روح الهی انسان است. از وجهی دیگر کرامت، اکتسابی نامیده شده است که به این دلیل هدف تربیت اسلامی تلقی می شود. علاوه بر این، مفاهیم دیگری چون «خودشناسی»، «احساس کرامت نفس» و «تقوا» در قرآن و روایات در ارتباط با مفهوم کرامت مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش با بررسی آیات و روایات مشتمل بر مفهوم کرامت انسان، به روش فقه الحدیث، تحلیل و استنتاج در پی شناسایی کارکرد این مفهوم در تربیت اخلاقی برآمده و بر این اساس الگویی از تربیت اخلاقی را با محوریت کرامت آدمی شامل پنج مبنا، یک هدف نهایی (کرامت اکتسابی)، سه هدف واسطی (خودشناسی، احساس کرامت نفس و تقوا) پنج اصل و پنج روش کلی ارائه کرده است.
بررسی مسئله ازخودبیگانگی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد است به مسئله ازخودبیگانگی از دیدگاه ملاصدرا بپردازد. هرچند ملاصدرا از اصطلاح «ازخودبیگانگی» به صراحت نام نبرده، اما اصطلاحات معادلی مانند خودفراموشی، ناخودشناسی و غفلت از خویشتن در آثار وی یافت می شود. با تحلیل سخنان ملاصدرا در مباحث قوس نزول و صعود، بازگشت به اصل، غفلت از خود عقلی، مراتب قوای انسانی و تناسخ ملکوتی می توان ازخودبیگانگی را استنباط کرد. ملاصدرا در حکمت متعالیه، درصدد تعالی و تکامل انسان است. غایت انسان شناسی ملاصدرا علامت گذاری راه و مسیر کمال انسان است تا آدمی به نهایت کمال وجودی خود برسد و آن، همان سعادت انسان و حیات مطلوب اوست. حال اگر انسان به معرفت نفس نائل نگردد و طریق تهذیب نفس پیشه نکند، در مسیر کمال قرار نمی گیرد، بلکه روز به روز از خویشتن خویش فاصله گرفته و با خود بیگانه می شود و در نتیجه پیامدهای ناگوار فراوانی در پی خواهد داشت. بنابراین سعی شد با تکیه بر افکار صدرالمتألهین، ضمن بررسی پیامدها و علل ازخودبیگانگی، راهکارهای رفع آن نیز بیان شود.
بررسی تطبیقی «ازخودبیگانگی» از دیدگاه مولوی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
چکیده
بیشتر دیدگاه های حکیم صدرای شیرازی و ملای رومی، با توجه به اشتراکات وسیع فرهنگی، اجتماعی و دینی آنها، شبیه یکدیگر و در نتیجه مکمل هم بوده است و بین آنها تنها اختلاف های اندکی در مبانی فکری وجود دارد. هرچند از نظر پارادایمی، اندیشه های دو متفکر بسیار به هم نزدیک است، صدرالمتألهین در بحث خویش از روش حکمی عرفانی استفاده می نماید و مولوی بیان خود را در قالب روشی عرفانی و به صورت تمثیلی بیان می کند تا برای عموم، قابل فهم تر باشد. یکی از محورهای مهم در اندیشه ایشان، پرداختن به «ازخودبیگانگی» است که البته در عبارات مولوی و ملاصدرا به طور صریح به کار نرفته است؛ اما معادل آن، یعنی «غفلت از خویشتن و خودباختگی» در آثار آنها یافت می شود. در جریان مطالعه تطبیقی افکار این دو، سعی بر آن است تا تصور، ابزارانگار باشد. بر همین اساس، مسئله اصلی پژوهش، در کنار توصیف مواضع خلاف و وفاق، تبیین مواضع نیز بوده است و ازاین رو تعریف و تبیین مسئله ازخودبیگانگی از نظر هر دو اندیشمند و نیز پیامدها، علل بروز و راهکارهای درمان آن به صورت تطبیقی بررسی خواهد شد.
بررسی تطبیقی طباع تام و راهنمای درونی برپایة خودشناسی در عبهرالعاشقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
راهنمای درونی یکی از مهم ترین ارکان عرفان است. سالک یا هر شخصی که در پی اصل خود است، مراتب یا مقام هایی را برای رسیدن به معرفت باید بپیماید. راهنما در این سیر و سلوک اهمیت ویژه ای دارد و همة رخدادهای عارف به گونه ای با راهنمای درونی در ارتباط است. در عبهرالعاشقینلازمه دیدار با راهنمای درونی یا طباع تام، بازگشت به درون و پالایش دل است و عشق در همة مراحل سلوک تا لحظه دیدار روحانی، راهنمای سالک است. هدف از بررسی راهنمای درونی، یافتن تأثیراتی است که عرفان در این زمینه از فلسفه و حکمت اشراق پذیرفته است؛ زیرا تأثیر اندیشه های گوناگون بر دیدگاه عارفان پایة جستجو و رویارویی با من ملکوتی است. درحقیقت سالک در ملکوت یا عالم مثال با طباع تام یا خویشتن ازلی خود، همانند راهنمای درونی روبه رو می شود. طباع تام ویژگی معرفت بخشی دارد که در شیخ یا پیر نیز مشاهده می شود. در این پژوهش طباع تام یا راهنمای درونی در عبهرالعاشقینباتکیه بر مباحثی مانند تجربه عرفانی و خودشناسی بررسی می شود و سپس جزئیات این راهنمای درونی که همان طباع تام است تبیین خواهد شد.
پیش بینی خودشناسی انسجامی فرزندان براساس ویژگی های فرزندپروری والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۷
65-78
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، رابطه ویژگی های فرزندپروری والدین با خودشناسی انسجامی فرزندان مورد بررسی قرار گرفت. هدف، آزمودن قدرت پیش بینی خودشناسی انسجامی فرزندان بر اساس ویژگی های مشارکت، حمایت از خودپیروی و مهرورزی والدین در یک نمونه دانشجویی بود. تعداد 352 دانشجو (142 پسر، 210 دختر) از مقطع کارشناسی دانشگاه تهران در این پژوهش شرکت کردند. از آزمودنی ها خواسته شد مقیاس ادراک از والدین (PPS) و مقیاس خودشناسی انسجام ی (ISKS) را تکمیل کنند. نتایج نشان داد که ویژگی های حمایت والدین از خودپیروی و مهرورزی والدین با خودشناسی انسجامی رابطه مثبت معنادار دارند. تحلیل رگرسیون نشان داد که به ترتیب ویژگی مهرورزی مادر و حمایت پدر از خودپیروی می توانند تغییرات مربوط به خودشناسی انسجامی را پیش بینی کنند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که ویژگی های فرزندپروری والدین به شکل های گوناگون و احتمالاً بر حسب مکانیسم های متفاوت، خودشناسی انسجامی فرزندان را تحت تأثیر قرار می دهند. این ویژگی ها هم چنین تحت تأثیر متغیرهای فرهنگی هستند.
بررسی مفهوم خودشناسی در دیدگاه امام علی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت خود ازجمله مطالب و موضوعات مهم و مورد توجه در مکاتب مختلف الهی و غیرالهی است. امام علی (ع) برای اشاره به این موضوع از عبارت «معرفت نفس» استفاده کرده اند که مقایسه و تطبیق با دیگر کلمات و عبارات متعدد مترادف در این باره، دقت و نکته سنجی حضرت را به تصویر می کشد. خودشناسی بر دیگر انواع متصور شناخت مقدم است؛ در اهمیت آن، همین بس که غایت علم و معرفت، برترین عقل و حکمت ها، فوز اکبر و ... نام گرفته است. تأکیدات و توصیفات فراوان درباره خودشناسی، وقوع آن ممکن ساخته، لکن واقعیت جاری زندگی انسان، نمایان گر چیز دیگری است. سهل بینی، خودمحوری و خویشتن پسندی، نیکوپنداری، تحویل و تحصیر، راحت طلبی، خدافراموشی و جهل و نادانی، ازجمله موانع خودشناسی به شمار می رود که در کلام امام علی (ع)به آنها اشاره شده است.
بررسی تطبیقی تناسخ در اندیشه پال توئیچل و راجنیش اشو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
419 - 441
حوزههای تخصصی:
آرای پال توئیچل و راجنیش اشو در باب تناسخ را می توان از جنبه هایی مقایسه کرد. در این تطبیق دو وجه اشتراک و دو وجه اختلاف به دست می آید. وجوه اشتراک از این قرارند: نخست) هر دو قائل به معنای واحدی از تناسخ هستند و به تأثیرگذاری یک جانبه قانون کرمه بر چرخه زندگی اذعان دارند؛ دوم) هر دو به اهمیت اثبات تناسخ اعتقاد دارند، در این مقام علاوه بر استناد به تجربه ها ی معنوی خویش، از نظریه یادآوری خاطرات تمسک جسته اند. موارد افتراق به این شرحند: نخست) رویکرد آن دو درباره تناسخ متفاوت است؛ با این توضیح که توئیچل با برجسته سازی نظریه یادآوری که در مقام اثبات به آن استناد کرده بود، به اهمیت خودشناسی ارجاع می دهد. وی با اصیل پنداشتن اینکه «تنها راه شناختن خویش، مشاهده خود است» التفات ویژه ای به تناسخ و یادآوری خاطرات دارد. اشو با برجسته سازی رنج و درد این حیات که نتیجه اساسی چرخه های مکرر زندگی است، به اهمیت امکان رهایی از رنج اذعان داشته و التفات به شادی و نشاط را ملاک این غلبه قلمداد کرده است؛ دوم) توئیچل با نظام هستی شناسانه ای که ترسیم کرده است، راه رهایی از تناسخ را خروج از جهان های روانی و ورود به جهان های معنوی معرفی می کند، این خروج و ورود، تبعات متفاوتی دارند که مهم ترین آنها رهایی از تناسخ است. در اندیشه اشو، رهایی از تناسخ تنها با اتحاد با برهمن و تحقق نیروانه محقق خواهد شد. در این مقاله درمی یابیم که فارغ از وجوه اشتراک و افتراق، مسئله تناسخ در اندیشه آن دو تا چه اندازه از اهمیت بنیادین برخوردار است.
مطالعه تطبیقی نفس در نظام فکری باباافضل کاشانی و ذهن در فلسفه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
1 - 18
حوزههای تخصصی:
دکارت به دلیل نوآوری های بسیارش در فلسفه، زبان زد است. او را به درستی پدر فلسفه جدید نامیده اند و آثارش را در گروه های فلسفه در همه دانشگاه های دنیا می خوانند؛ پیوسته درباره ابعاد گوناگون نظام فکری اش کتاب، مقاله، پایان نامه و رساله می نویسند و از جمله فیلسوفانی است که بر تمام جریان های فلسفی مهم در غرب از سده هفده تاکنون تأثیر نهاده است. او را در میان فیلسوفان پیش از خود، بیشتر با آگوستین سنجیده اند و در میان مکاتب فلسفی پیش از او، در برابر سنت ارسطویی مدرسی قرارش داده اند. در جهان اسلام نیز بیشتر از هر اندیشمندی، او را با غزالی سنجیده اند و کتاب تأملات در فلسفه اولای او را با المنقذمن الضلال مقایسه کرده اند.در این مقاله، کوشش شده تا نظام دکارتی را در کنار نظام فکری فیلسوف ایرانی گمنامی گذاشته شود که گرچه چندان نام ونشانی از او در میان نیست، در آنچه تا این اندازه مایه بلندآوازگی دکارت در تاریخ فلسفه غرب شده، سخنان تازه و نغز بسیاری دارد که دست کم فضل تقدم او را در این حوزه ها به خوبی نشان می دهد. گاه چنان شباهت شگفت انگیزی در سخنان او با آنچه دکارت چهار سده بعد بیان می کند، به چشم می خورد که این گمان را در خواننده برمی انگیزد که نکند دکارت یا پیشینیانش در سده های میانه و دوران نوزایی، آثار او را دیده یا خوانده اند. این فیلسوف، افضل الدین کاشانی معروف به باباافضل است که برخلاف جریان تفکر فلسفی در روزگار خویش، همه آثارش را به زبان فارسی ساده و آسان یابی به نگارش درآورده است. او نه تنها در زبان نگارش، بلکه در موضوع و هدف فلسفه ورزی نیز نوآوری های دارد که از این حیث در میان دیگر فیلسوفان مسلمان، شاید بی رقیب باشد.
خود ادراکی استعلایی و خودشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معمولاً اصل خود ادراکی/ ادراک نفسانی را در بخش «استنتاج استعلایی» کتاب نقد عقل محض، شاهکار آن بخش کتاب کانت دانسته اند. خودادراکی استعلایی آغازگاه بحث استعلایی را تعیین می کند. کانت اصطلاح «خود ادراکی» را برای اشاره به خودآگاهی به کار می برد. از این رو، تألیف بنیادی ای را که هم تجربه را ممکن می سازد و هم به ما امکان می دهد همه تجربه های خود را به شناسنده یا من خودآگاهی نسبت دهیم، وحدت تألیفی خود ادراکی می نامد. نقد عقل محضمشتمل بر دو تعلیم متفاوت درباره رابطه و نسبت بین فاعل خود ادراکی و خود عقلیاب است. طبق یک تعلیم فاعل و سوژه خود ادراکی با خود عقلیاب یا واقعی کاملاً یکسان است. براساس تعلیم دیگر، فاعل یا سوژه خود ادراکی از خود عقلیاب و هر نوع شیء یا متعلّق معقول دیگر متمایز است. من در این مقاله، این رابطه و نسبت بحث انگیز را مورد بررسی و ارزیابی قرار خواهم داد.
خودادراکی استعلایی کانت و خودشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معمولاً اصل خود ادراکی/ ادراک نفسانی را در بخش «استنتاج استعلایی» کتاب نقد عقل محض شاهکار آن بخش کتاب کانت دانسته اند. خودادراکی استعلایی آغازگاه بحث استعلایی را تعیین می کند. کانت اصطلاح «خودادراکی» را برای اشاره به خودآگاهی به کار می برد. از این رو، تالیف بنیادی ای را که هم تجربه را ممکن می سازد و هم به ما امکان می دهد همه ی تجربه های خود را به شناسنده یا من خودآگاهی نسبت دهیم، وحدت تالیفی خودادراکی می نامد. نقد عقل محض مشتمل بر دو تعلیم متفاوت درباره رابطه و نسبت بین فاعل خودادراکی و خود عقلیاب است. طبق یک تعلیم فاعل و سوژه ی خودادراکی با خود عقلیات یا واقعی کاملاً یکسان است. براساس تعلیم دیگر فاعل یا سوژه ی خودادراکی از خود عقلیاب و هر نوع شی یا متعلّق معقول دیگر متمایز است. من در این مقاله این رابطه و نسبت بحث انگیز را مورد بررسی و ارزیابی قرار خواهم داد.
بررسی موانع شناخت از دیدگاه مولانا(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
شناخت راز هستی و حقیقت انسان، از جمله اصلی ترین تعالیم بسیاری از ادیان و مکاتب فلسفی و عرفانی به شمار می رود تا او را به هدف اصلی خلقت هدایت نماید. خودشناسی، امکان رسوخ بی واسطة بشر به تجلی الهی را میسر می سازد. مولانا، با الهام از حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه»، به شیوه های گوناگون به اهمیت خودشناسی و تبیین انواع راه های ارتباطی آن با خداشناسی پرداخته است. اگرچه شناخت نفس ناطقه موجب شناخت خدا می شود، اما برای رسیدن به نور معرفت و حصول کمال، که نتیجة تصفیه باطل و گسیختگی از عالم ظاهر و پیروی از پیران راستین است، باید موانع شناخت را که سد تکامل نفس یا حجاب حق به شمار می آید، از میان برداشت. در این مقاله، مهم ترین موانع حجاب از منظر مولانا مورد توصیف و تحلیل قرار گرفته است. مهم ترین موانع شناخت از نظر وی، عبارتند از: شهوت و هوی و هوس، حب دنیا، تقلید کورکورانه و حرص و آز.
خودشناسی و دلالت های تربیتی آن از منظر اقبال لاهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پایه های اصلی پرورش فضائل اخلاقی و تکامل معنوی، خودشناسی و معرفت نفس است، و تا انسان این مرحلة دشوار را پشت سر نگذارد، به هیچ یک از مقامات معنوی نایل نخواهد شد؛ به همین دلیل اندیشمند شهیری مانند اقبال لاهوری، به بررسی دقیق و جامع این مسئله پرداخته است. هدف این پژوهش تبیین راه کارهایی برای رسیدن به خودشناسی و تربیت نفس در آدمی است تا از این طریق راه سعادت برای انسان هموار گردد. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی، به فلسفة خودی اقبال پرداخته است. فلسفه ای که مبنایش آزادی نفس از قیود بشری، و رهایی از سلطه و استکبار جهانی است. تحقق این امر، در بستر عوامل و زمینه های متعددی، از قبیل: تعبد، عشق، آزادی و... میسر است. در این مقاله راه کارهای تربیتی، با تکیه بر فلسفة خودی اقبال، استنتاج و تبیین شده است. حرکت بر اساس این تدابیر و عمل نمودن به آنها، سلامت فرد و جامعه را تضمین خواهد کرد.
نخستین تکلیف انسان، خداشناس ی یا خودشناس ی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
83 - 100
حوزههای تخصصی:
متکلمان مسلمان عموماً نخستین تکلیف انسان را تأمل درباره خدا دانسته اند. متکلمان اشعری این تکلیف را نقلی و برگرفته از آیات و روایات و نیز اجماع، و متکلمان معتزله و امامیه آن را عقلی دانسته و دو برهان برای آن اقامه کرده اند؛ یکی «دفع ضرر محتمل» و دیگری «وجوب شکر منعم». مدعای ما در این نوشتار این است که ادله هر دو طرف ناتمام است و نخستین تکلیف انسان، نه «خداشناسی»، بلکه «خودشناسی» است؛ و این تکلیف، عقلی است؛ چراکه عقل حکم می کند برای رساندن خود به کمال و سعادت، شناخت خود ضروری است و البته برای خودشناسی در گام های بعدی، نوبت به شناخت مسائل اساسی دیگر می رسد. مطابق سخن مشهور، خداشناس مدعی است و اگر نتواند مدعای خود را اثبات کند، مدعای ملحد اثبات می شود؛ اما طبق سخن دوم، همه انسان ها مدعی هستند و هر یک باید خویشتن را تبیین کنند و با عجز یکی مدعای دیگری اثبات نمی شود
نقش میانجیگر خودشناسی در رابطه بین سبک های دفاعی و علایم جسمانی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۶۶
200-212
حوزههای تخصصی:
ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﺆﻟﻔﻪ ﻫﺎی ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ ﺳﻼﻣﺖ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ و رواﻧﯽ، روز ﺑﻪ روز اﻫﻤﯿﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮی در ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت رواﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﭘﯿﺪا ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺧﻮدﺷﻨﺎﺳﯽ و ﺳﺒﮏ ﻫﺎی دﻓﺎﻋﯽ از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی رواﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯽ ﻣﺆﺛﺮ در ایﻦ ﺣﯿﻄﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻫﺪف ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺮرﺳﯽ ﻧﻘﺶ ﻣﯿﺎﻧﺠﯿﮕﺮ ﺧﻮدﺷﻨﺎﺳﯽ در راﺑﻄه ﺳﺒﮏ ﻫﺎی دﻓﺎﻋﯽ ﺑﺎ ﻋﻼیﻢ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﺳﺎزی ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﻧﻤﻮﻧه ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺷﺎﻣﻞ 253 داﻧﺸﺠﻮ (149 زن و 104 ﻣﺮد) ﺑﻮده اﺳﺖ و اﺑﺰارﻫﺎی ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣه ﺳﺒﮏ ﻫﺎی دﻓﺎﻋﯽ (اﻧﺪروز و ﻫﻤﮑﺎران1993)، ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣه ﺧﻮدﺷﻨﺎﺳﯽ اﻧﺴﺠﺎﻣﯽ (ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ و ﻫﻤﮑﺎران، 2008) و ﭼﮏ ﻟﯿﺴﺖ ﻋﻼیم ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﺳﺎزی( ریﻒ و ﻫﯿﻠﺮ، 1998) ﺑﻮدﻧﺪ. داده ﻫﺎ ﺑﺎ روش ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﭘﯿﺮﺳﻮن و ﺗﺤﻠﯿﻞ رگرﺳﯿﻮن ﭼﻨﺪﻣﺘﻐﯿﺮه، ﻣﻮرد ﺗﺠﺰیﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. یﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎ ﻧﺸﺎن دادﻧﺪ ﺑﯿﻦ ﺳﺒﮏ ﻫﺎی دﻓﺎﻋﯽ رشد ﻧﺎیﺎﻓﺘﻪ و روان آزرده ﺑﺎ ﻋﻼیﻢ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﺳﺎزی ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﻣﺜﺒﺖ و ﺑﯿﻦ ﺳﺒﮏ دﻓﺎﻋﯽ رﺷﺪیﺎﻓﺘه و ﺧﻮدﺷﻨﺎﺳﯽ اﻧﺴﺠﺎﻣﯽ ﺑﺎ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﺳﺎزی ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﻣﻨﻔﯽ ﻣﻌﻨﺎدار وﺟﻮد دارد (0/01<P). ﻫﻢ ﭼﻨﯿﻦ ﺧﻮدﺷﻨﺎﺳﯽ اﻧﺴﺠﺎﻣﯽ ﻧﻘﺶ ﻣﯿﺎﻧﺠﯿﮕﺮ در راﺑﻄه ﺑﯿﻦ ﺳﺒﮏ ﻫﺎی دﻓﺎﻋﯽ رﺷﺪﻧﺎیﺎﻓﺘﻪ و روان آزرده ﺑﺎ ﻋﻼیﻢ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﺳﺎزی دارد (0/01<P). یﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎی ایﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ ﺷﻨﺎﺳﺎیﯽ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺧﻮدﺷﻨﺎﺳﯽ ﺳﺒﮏ ﻫﺎی دﻓﺎﻋﯽ ﻣﺆﺛﺮ در ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﺳﺎزی و ﺳﻼﻣﺖ اﻓﺮاد، ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ در ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی از ایﺠﺎد و ﻋﻮد اﺧﺘﻼﻻت روان ﺗﻨﯽ و اﻓﺰایﺶ ﺳﻼﻣﺖ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ و رواﻧﯽ ﻣﺆﺛﺮ واﻗﻊ ﺷﻮﻧﺪ.