مطالب مرتبط با کلیدواژه

باباافضل


۱.

مطالعه تطبیقی نفس در نظام فکری باباافضل کاشانی و ذهن در فلسفه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باباافضل دکارت خودشناسی نفس ذهن آگاهی وجود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۰ تعداد دانلود : ۵۸۹
دکارت به دلیل نوآوری های بسیارش در فلسفه، زبان زد است. او را به درستی پدر فلسفه جدید نامیده اند و آثارش را در گروه های فلسفه در همه دانشگاه های دنیا می خوانند؛ پیوسته درباره ابعاد گوناگون نظام فکری اش کتاب، مقاله، پایان نامه و رساله می نویسند و از جمله فیلسوفانی است که بر تمام جریان های فلسفی مهم در غرب از سده هفده تاکنون تأثیر نهاده است. او را در میان فیلسوفان پیش از خود، بیشتر با آگوستین سنجیده اند و در میان مکاتب فلسفی پیش از او، در برابر سنت ارسطویی مدرسی قرارش داده اند. در جهان اسلام نیز بیشتر از هر اندیشمندی، او را با غزالی سنجیده اند و کتاب تأملات در فلسفه اولای او را با المنقذمن الضلال مقایسه کرده اند.در این مقاله، کوشش شده تا نظام دکارتی را در کنار نظام فکری فیلسوف ایرانی گمنامی گذاشته شود که گرچه چندان نام ونشانی از او در میان نیست، در آنچه تا این اندازه مایه بلندآوازگی دکارت در تاریخ فلسفه غرب شده، سخنان تازه و نغز بسیاری دارد که دست کم فضل تقدم او را در این حوزه ها به خوبی نشان می دهد. گاه چنان شباهت شگفت انگیزی در سخنان او با آنچه دکارت چهار سده بعد بیان می کند، به چشم می خورد که این گمان را در خواننده برمی انگیزد که نکند دکارت یا پیشینیانش در سده های میانه و دوران نوزایی، آثار او را دیده یا خوانده اند. این فیلسوف، افضل الدین کاشانی معروف به باباافضل است که برخلاف جریان تفکر فلسفی در روزگار خویش، همه آثارش را به زبان فارسی ساده و آسان یابی به نگارش درآورده است. او نه تنها در زبان نگارش، بلکه در موضوع و هدف فلسفه ورزی نیز نوآوری های دارد که از این حیث در میان دیگر فیلسوفان مسلمان، شاید بی رقیب باشد.
۲.

مبانی انسان شناختی اخلاق از دیدگاه خواجه افضل الدین کاشانی(مقاله ترویجی حوزه)

کلیدواژه‌ها: باباافضل افضل الدین فلسفه اخلاق مبانی انسان شناختی اخلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۹ تعداد دانلود : ۳۳۸
پژوهش حاضر برگرفته از پایان نامه کارشناسی ارشد نویسنده با عنوان «مبانی نظری اخلاق از دیدگاه باباافضل کاشانی» است. در این مقاله، بررسی مبانی انسان شناختی اخلاق از نگاه باباافضل که یکی از زمینه های لازم برای استخراج نظریه اخلاقی وی است، فراهم می شود. باباافضل ضمن اعتقاد به تشکیل انسان از سه جزء تن، جان و خرَد یا عقل، با تأکید بر رابطه شناختی و وجودیِ مثلثِ «خداشناسی، هستی شناسی و انسان شناسی» معتقد است که وجود تامّ و حقیقی هر چیز، صورت علمی و معقول آن است و بر همین اساس، کمال نهایی انسان نیز در بقای عقلانی اوست؛ زیرا کمالِ حیات و حسّ، به قوّه ادراک و تعقّل است و کمالِ ادراک و تعقّل نیز به فعلیت آن و کمال فعلیّت تعقّل و دانش و به اتّحاد عاقل و عقل و معقول است. از نگاه وی حقیقت وجودی انسان و بُعد جاودان او، به نفس عاقله و خرَدش وابسته است و سعادت حقیقی انسان این است که در عالم نفسانی، صورت نفسانی اش به بهترین حالتِ علمی باشد. مهم ترین بن مایه های این سعادت و کمال نفسانی، علم و یقین یا حکمت است؛ یعنی هدف نهایی انسان این است که دانایی بالقوه را به دانایی بالفعل تبدیل کند و به مرتبه عقل بالفعل برساند.
۳.

بابا افضل، حکیم، عارف و شاعر بزرگ قرن هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۳۱۹ تعداد دانلود : ۲۳۰
یکی از بزرگان علم و ادب و حکمت پژوهان در مورد تعامل فرهنگ و تمدن یونان و اسلام چنین گفته است: پس از برخورد فلسفه یونانی با عالم اسلام، حیات عقلانی و روحانی در چهار جریان فرهنگی و عقیدتی در جهان اسلام تبلور یافت. فلسفه مشائی، حکمت اشراقی، کلام، تصوف و عرفان، بازگشت این چهار جریان در موضوع شناخت و معرفت به دو مسأله اساسی برمی گردد است. یکی از تدلال و نظر و دیگری ریاضت و تزکیه و مجاهدت نفسانی. به عبارت واضح تر، برای شناخت آغاز و انجام جهان از دو راه تفکر و یا ریاضت و مجاهدت می توان طی طریق کرد . در ایران اسلامی هر کدام از این چهار جریان مذکور، در دامن خود، بزرگ مردان و دانشیانی را پرورده که آوازه آنها جهانی است. ابوعلی سینا، شهاب الدین سهروردی، غزالی و خواجه نصیرالدین طوسی، نمونه های شاخص برای هر کدام از این جریان ها محسوب می شود. مشکل بتوان تصور کرد که چهره های برجسته و نمادهای بارز این حیات عقلانی و یا روحانی فقط به همان جریان که در آن برجسته بودند، تعلق داشتند. مرحوم مجتبی مینوی گفته است: در دو قرن پنجم و ششم جماعتی از بزرگان بوده اند که در عین تعلق به یکی از چهار طریقت مذکور، علاقه ای به یکی دیگر از طریقه های دیگر هم داشته اند . به نظر ایشان طریقه تصوف و عرفان، از طریقه هایی بوده که هم فلاسفه و هم متکلمان و هم حکمای اشراقی به آن نظر داشته اند. یکی از شخصیت های بسیار مهم، مبتکر و حکیم متألّه در فاصله دو قرن پنجم و ششم با مشخصه ای که مذکور افتاد، باباافضل مرقی کاشانی است که در این مقاله، زندگی، افکار و آثار او مورد بررسی قرار می گیرد.