مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
نظم
حوزه های تخصصی:
احکام راجع به علیت- راجع به اینکه چه چیز علت چه چیز می شود- آن قدر در زندگی ما متداول است که ما متوجة آن نمی شویم. اما چرا یک چیز علت چیزی دیگر می شود؟ چه چیزی یک شیء را علت شیء دیگر می سازد. ما ابتدا باید میان فهم رابطة علیت و فهم آنچه علیت به هم می پیوندد، فرق بگذاریم. این رابطة علیت چیست که علت و معلول را به هم پیوند می دهد؟ این سؤال اول است. اما همچنین می توانیم بپرسیم علت و معلول باید چه نوع هویاتی باشند تا در این رابطه قرار بگیرند؟ به عبارت دیگر، علل و معلولات چه هستند؟ این پرسش دوم است.
عمدة بحث این نوشتار به پرسش اول می پردازد و بخش پایانی نیز به پرسش دوم خواهد پرداخت.
جامعه شناسی تاریخی در اندیشة شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر و نظم موضوع مرکزی و فصل مشترک بزرگان اندیشه اجتماعی و جامعه شناسی تاریخی در عصر مدرن می باشد. به علاوه نحوه تبیین این دو پدیده نیز در گذر زمان از طبیعت گرایی و نفی انسان تا توجه به عاملیت و ساختار و کنش متقابل این دو سیر کرده است. این مقاله تلاش می کند پس از فراهم آوردن مقدمات نظری، دیدگاه شهید مطهری را در مورد تغییر و نظم و همچنین نحوه استدلال او را تدوین و با آخرین دستاورد های جامعه شناسی تاریخی مقایسه کند. در بین دیدگاه کسانی که در تحلیل به عاملیت توجه می کنند یا به ساختار ، شهید مطهری تغییر و نظم را بر اساس تعامل دو سویه عاملیت و ساختار تحلیل نموده است، منتها در مقام ارزیابی عاملیت و ساختار نقش اساسی را به عاملیت واگذار می کند نه به ساختار.
مؤلفه های اخلاق علمی و شاگرد پروری در سیرة علمی- آموزشی امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی مؤلفه های اخلاق علمی و شاگردپروری در سیرة علمی- آموزشی امام خمینی(ره) می پردازد. روش مورد استفاده در این پژوهش تحلیل اسنادی بوده و در این باره منابع و مراجع موجود و مرتبط با موضوع مورد مطالعه مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته ها که حاصل بررسی سه سؤال پژوهشی است، نشان می دهد امام خمینی (ره) به تربیت صحیح انسان و کسب عادات و رفتارهای درست و درونی ساختن آنها توجه خاص داشته است و مسئله اساسی در زمینه تعلیم و تربیت را روح و قلب آدمی می داند و معتقد است که اگر قلب آدمی الهی شود، همه کردار، رفتار و نیات او نیز الهی خواهد شد. در این راستا سیرة علمی – آموزشی امام می تواند الگوی خوبی برای تعلیم و تعلم باشد. در ادامه مقاله تلاش شده است به مؤلفه های اخلاق علمی امام مانند نظم و تواضع، احاطه و تسلط علمی، خلاقیت و نوآوری علمی و روحیه انتقاد پذیری اشاره شود. در بخش پایانی نیز مؤلفه های شاگرد پروری در سه محور تربیت اخلاقی، تربیت سیاسی و تربیت علمی از نگاه امام مورد بحث قرار گرفته است.
آزمون رابطه اختلال اجتماعی، حمایت اجتماعی و عزت نفس جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
عزت نفس، که یکی از مؤلفه های شخصیت رشدیافته و پایدار است، در بسیاری از گفتمان ها ازجمله توسعه و سیاست اجتماعی اهمیت محوری دارد. مقاله حاضر با هدف بررسی چگونگی و میزان عزت نفس در میان جوانان و برخی عوامل تأثیرگذار بر آن، همچون اختلالات اجتماعی و حمایت اجتماعی، در نظر دارد به تبیین چرایی و چگونگی شکل گیری این مؤلفه مهم شخصیتی بپردازد. چارچوب نظری پژوهش بیان می کند وجود انواع اختلالات اجتماعی در جامعه، روابط عاطفی و حمایتی میان افراد را کاهش می دهد و ازاین طریق بر عزت نفس جوانان اثر می گذارد. به عبارت دیگر، انواع اختلالات اجتماعی بر روابط عاطفی بین افراد در حوزه های مختلف اجتماعی، اعم از خانوادگی، دوستی و خویشاوندی تأثیر می نهد و موجب عدم حمایت افراد از یکدیگر می شود. دریافت نکردن حمایت های اجتماعی در نظام شخصیت اختلال ایجاد می کند و از عزت نفس افراد می کاهد. این مقاله با استفاده از روش پیمایش فرضیه فوق را به آزمون می گذارد.
نتایج تحلیل های آماری نشان می دهد که متغیرهای نام برده، یعنی حمایت و اختلال اجتماعی، با عزت نفس جوانان رابطه معناداری دارد. بدین معنی که هرچه میزان حمایت دریافتی افراد بیشتر باشد، عزت نفس آن ها افزایش می یابد و با بالارفتن میزان اختلالات اجتماعی عزت نفس جوانان کمتر می شود. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان می دهد 0.44 از واریانس عزت نفس را متغیرهای اختلال و حمایت اجتماعی تبیین و پیش بینی می کند. تحلیل آماری لیزرل نیز مدل تحقیق را تأیید می کند و نشان می دهد این مدل از برازش نسبتاً خوبی برخوردار است
شاعران چگونه در فضای شعر می اندیشند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر به اشاره در باب چیزی می پردازد که نمی توان آن را بیان کرد و اصولاً قابل بیان به نثر و زبان نثر و یا نثر منظوم نیست. در حقیقت، شعر قابل معنی کردن نیست، بلکه قابل تعبیر است.
برخی شاعران برای اندیشه و مسئله یا مناسبتی که در ذهن دارند اقدام به سرودن شعر می کنند. این گونه شاعران را «شاعران مناسبت ها» لقب می دهیم. به گمان ما در این صورت آن چه ساخته می شود در حوزة تمثیل قرار می گیرد و ارتباطی به شعر ندارد، زیرا شعر در مقولة رمز قرار می گیرد. از این جاست که هرمنوتیک (تأویل متن)، که دربارة آثار دینی به کار گرفته می شود، در باب شعر هم مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین هر خوانش (قرائت) از هر شعری خود رمزی تازه است که به سامان شعر افزوده می شود. حوادث بیرونی در برخورد با تجربیات شاعر در ذهن او انعکاس می یابد و شاعر را برابر با ساختار تجربیات او و جهت گیری وی نسبت به آن ها تحت تأثیر قرار می دهد. این تأثیر پذیری به صورت ناخودآگاه انجام می شود و در بیان دوبارة آن از سوی شاعر، به زبان، ترجمه می شود. بیان تأثر شاعر از سائقه های بیرونی عمدی نیست و ناخودآگاه بر مبنای جهان بینی او صورت می گیرد. هرگاه شعر در ذهن او و در ناخودآگاه او برساخته و کامل شد، به دنیای کلمات زاده می شود.
در این پژوهش نحوة اندیشیدن شاعر، و نه ناظم، در فضای شعر ردیابی می شود و نیز این نکته مطرح می شود که نظم محصولی فردی و شعر محصولی اجتماعی است؛ بدین معنا که در شعر فردیتِ هنرمند در هویتِ جمعی حل می شود، به بیان دیگر نظم تک اندیشی و شعر جمع اندیشی است.
روش های سازمان دهی متداول سکه ها و اسکناس ها در موزه های ایران ...(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، شناسایی و بررسی روش های سازمان دهی متداول سکه ها و اسکناس ها در موزه های ایران، و مقایسه آن با روش های برتر سازمان دهی این اشیاء، با تأکید بر موزه های حاوی سکه و اسکناس مطرح جهان است. این پژوهش، پیمایشی و توصیفی است. پژوهشگران با مطالعه منابع مرتبط و به ویژه استفاده از ابزار مصاحبه به جمع آوری اطلاعات پرداخته است. در پژوهش، مصاحبه باز به کار برده شده است. (مصاحبه حضوری، تلفنی و از طریق پست الکترونیک). جامعه پژوهش موزه های حاوی سکه و اسکناس ایران و مطرح خارج از ایران است. 65 موزه دار (13 موزه دار ایرانی و 52 موزه دار خارج از ایران) در مصاحبه شرکت کردند.
بررسی تاریخی ناامنی های عهد مغول و نقش آن در انحطاط اخلاقی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوره استیلای مغول، با به خطر افتادن امنیت مردم و لرزان شدن پایه های زندگی اجتماعی و فردی، ارزش های اخلاقی تا حدودی رو به انحطاط رفت؛ زیرا بارزترین انواع امنیت- که در پناه آن می توان آسوده زندگی کرد- مانند امنیت اجتماعی، اقتصادی، شغلی، فردی، قضایی، روانی و فرهنگی، همگی دچار سیر نزولی شدید شدند و با تنگ شدن عرصه زندگی بر ایرانیان، مبارزه آنان با حاکمان مغول به مبارزه برای بقا تبدیل شد و مسئله فرهنگ و اخلاق اصیل به مرتبه دوم سقوط کرد.البته باید اذعان کرد که مغولان علت تامه انحطاط اخلاقی نبودند، یعنی نمی توان همه نابسامانی ها در این حوزه را به آنان منتسب کرد؛ اما روش حکومت و سیاست گذاری های آنان به گونه ای بود که منجر به تشدید این انحطاط شد؛ انحطاطی که از قبل آغاز شده بود.پس از پایان حاکمیت مغول، تمامی خسارات در حوزهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، شغلی و... جبران شد، اما خسارت های اخلاقی تا مدت ها پایدار و پابرجا بود؛ به گونه ای که بعضی صاحب نظران معتقدند که تاکنون نیز تأثیر اقدامات آنان در لایه های زیرین تفکر و فرهنگ ایرانی مشهود است.در این مقاله، با روش تحلیلی به تبیین این موضوع می پردازیم.
شعر به مثابه حوزه ای معرفتی با کارکردهای میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرچه میان رشتگی به مثابه یک مفهوم علمی، تاریخ طولانی چندانی ندارد، اما به مثابه یک رویه پژوهشی، از دیرینه ای به قدمت پژوهش برخوردار است. پرسش این نوشتار آن است که آیا میان رشتگی، خاص حوزه تمدنی غرب است و یا در تاریخ مشرق زمین و به ویژه ایران زمین نیز سابقه دارد؟ این نوشتار کوشید نشان دهد که علاوه بر میان رشته ای بودن برخی تالیفات و آثار علمی دانش پژوهان ایرانی، می توان به شعر و نظم به مثابه حوزه ای معرفتی با کارکرد میان رشتگی نگریست. کارکردهای میان رشتگی شعر را در سه سطح می توان تحلیل کرد: سطح اول، سطح موضوعات است. سطح دوم، سطح مسئله هاست. و سطح سوم، سطح راه حل است. گرچه شعر پارسی را نمی توان یک حوزه ی میان رشتگی به معنای دقیق کلمه دانست اما نگاه به شعر به مثابه یک فعالیت احساسی از سر بطالت یا ذوق نگاهی تقلیل گرایانه است و اگر با رویکردی پدیدارشناسانه فارغ از پیش فرضهای برساخته بنگریم شعر یکی از دیرپاترین، عمیق ترین و آسمانی ترین انواع کنش فرهنگی و معرفتی بشر در گذر روزگاران بوده و کارکردهای میان رشتگی مهمی را به سامان رسانده است؛ هرچند که دقیقاً یک حوزه میان رشته ای با دیسیپلین های علمی نیست.
منصب داروغه در دوره قاجار (1212 تا 1313ق/1۷96 تا 1۸96م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داروغه از مناصب حکومتی است که از دوره تیموری تا پایان عصر قاجار، در قالب اشکال مختلف چون داروغه دفترخانه، داروغه ایلات و داروغه شهر وجود داشت. این منصب از دوره تیموری تا قاجار، به تناوب دارای اختیارات سیاسی و قضایی شد. داروغه به عنوان حاکم شهر یا ایالت، معمولاً با مقوله نظم و امنیت عمومی جامعه در ارتباط بود. این منصب در دوره قاجار تا پایان عصر ناصری (1212 تا 1313ق/1۷96 تا 1۸96م) همچنان نقش اساسی، در تامین نظم و امنیت عمومی جامعه داشت. در این مقاله برآنیم تا به این پرسش بپردازیم که در این دوره، داروغه از چه ساختاری برخوردار بود؟ کارکردهای این منصب، تا چه اندازه در تداوم کارکردهای پیشین بود و تا چه میزان این کارکردها دچار دگرگونی شد؟برای پاسخ به پرسش های فوق تلاش کرده ایم به روش توصیفی تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای و آرشیوی، به بررسی تحولات منصب داروغه در دوره قاجار بپردازیم. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد در این دوره در مقایسه با ادوار پیش، منصب داروغه از نظر ساختار و محتوا دچار تغییر شد و تا حد چشمگیری تنزل یافت؛ اما اهمیت و نفوذ خود را در امور عمومی نظم و امنیت جامعه که مهم ترین کارکرد آن بود، حفظ کرد. داروغه از اواخر دوره ناصری به تدریج با تنزل جایگاه مواجه شد. علت این امر شتاب گیری روند نوسازی و تجدد متاثر از غرب و ورود برخی نهادهای نظامی جدید تامین کننده نظم عمومی بود؛ سرانجام نیز در سال های پایانی دوره قاجار و آغاز عصر پهلوی به کلی از میان رفت.
مبانی نظم عمومی در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظم عمومی ازجمله موضوعات بنیادین مورد بحث درحوزه فقه و حقوق عمومی است، برخی عقیده دارند این موضوع و مباحث پیرامونی آن، از ابداعات ودستاوردهای حقوقدانان است و در متون دینی اهتمام چندانی نسبت به آن صورت نگرفته است. اما بادقت و تأمل در آموزه های قرآن به خوبی می توان به بنیان های تشریعی و احکام اساسی آن از منظر کتاب به عنوان نخستین مصدر استنباطات فقهی دست یافت.که در نوشتار حاضر تلاش برآن است تا پس از توصیف حقوقی نظم عمومی، بایسته های قرآنی آن مورد دقت قرار داده شود.
الإعجاز اللغوی الأسلوبی فی القرآن الکریم (دراسة نظریة النظم فی سورة غافر) (اعجاز زبانی در قرآن کریم (بررسی نظریه نظم در سوره غافر))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در توجه دانشمندان به قرآن کریم از همان زمان نزول آن بر پیامبر اکرم (ص) هیچ شکی نیست و از موضوعاتی که توجهی ویژه به آن داشته اند نظم قرآن و ارتباط آن با مسئله اعجاز است که این مهم نزد عبد القاهر جرجانی نضج یافت و به کمال رسید؛ چه وی با نظر و بذل توجه به منابع قبل از خود منادی نظریه نظم شده، فلسفه آن را با اسلوب منطقی و فکر آگاهانه خود بیان داشته است. از این رهگذر مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی ضمن اشاره به تعریف نظم و آراء علماء درباره آن به بررسی نظم در سوره غافر با توجه به اجزای سه گانه آن یعنی واژه، ترکیب نحوی، و معنا پرداخته است. مهم ترین یافته های پژوهش بیانگر آن است که هماهنگی در سطوح مختلف سوره از واژگان و ترکیب ها تا معانی ودلالت ها واضح و روشن بوده و انسجام کاملی در به کارگیری اسلوب های مختلف وجود دارد علاوه بر اینکه تصاویر هنری همراه با تعابیر دقیق به سوره ویژگی خاص اعجازی را بخشیده است.
عدالت و امنیت ملی در اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این واقعیت که عدالت و امنیت هر دو از فضایل عالی به شمار آمده و مطلوب جوامع مختلف هستند، پاسخ دادن به این سؤال را که در مقام تعارض کدامیک از این دو اصل می باشند و یا اینکه نسبت بین این دو فضیلت، چگونه است؟ را بسیار دشوار می سازد. در مقاله حاضر، محقق ضمن تعریف مفاهیم مذکور و تبیین مواضع بروز تعارض بین «عدالت» و «امنیت ملی» در دو ساحت نظر و عمل؛ به دسته بندی دیدگاه های موجود در جهت خروج از این وضعیت می پردازد که عبارتند از رویکردهای امنیت محور و عدالت محور. در ادامه، ضمن نقد این رویکردها، دیدگاه بدیل اسلام که بر اصل تعامل استوار است، ارایه می شود. مطابق این رویکرد جدید، باید بین دو وجه اصلی عدالت و امنیت ملی (کارکرد و بنیاد) تفکیک قایل شد. تنها در این صورت است که مشخص می شود عدالت و امنیت ملی در شرایط طولی (کارکرد امنیت با کارکرد عدالت و یا بنیاد امنیت با بنیاد عدالت) از در تعارض در نمی آیند و فقط در شرایط تقاطعی (کارکرد امنیت ملی با بنیاد عدالت و یا بنیاد امنیت ملی با کارکرد عدالت) چنین تعارضی امکان تحقق می یابد. در این مواقع نیز به طور طبیعی کارکردها بر بنیادها اولویت می یابند.
ارتباط احساس محرومیت نسبی با همبستگی اجتماعی بین جوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همبستگی اجتماعی بر هماهنگی و هم آوایی افراد یک جامعه درباره موضوعی مشخص دلالت دارد. چنان چه افراد جامعه ای درباره اصول و قواعد اجتماعی خود به توافقی جمعی دست یابند، آن جامعه به همبستگی اجتماعی یا توافق دست یافته است. در این پژوهش، محرومیت نسبی یکی از عوامل مهم و مؤثر بر همبستگی اجتماعی به شمار می رود.
برای بررسی ارتباط بین دو مفهوم احساس محرومیت نسبی و همبستگی اجتماعی بین جوانان شهر تهران، پرسشنامه ای با سه بخش برای سنجش همبستگی اجتماعی، احساس محرومیت نسبی و ویژگی های جمعیت شناختی پاسخگویان تدوین و بین نمونه ای با تعداد384 نفر (محاسبه براساس فرمول کوکران) پخش شد. این نمونه ها از مناطق 6، 10 و 17 شهر تهران انتخاب شدند. آزمون فرضیه ها، ارتباط بین متغیرهای جنس و اشتغال با همبستگی اجتماعی را تأیید کرد اما متغیرهای سن، تأهل، تحصیلات و منطقه سکونت بی ارتباط با همبستگی اجتماعی بودند. آزمون فرضیه های اصلی پژوهش نیز ارتباطی معکوس بین دو احساس محرومیت ادراکی و نسبی با همبستگی اجتماعی را نشان می دهد؛ بدین معنا که هرچه درک و احساس پاسخگویان از سطح محرومیت خود در مقایسه با دیگران بیشتر باشد، اندازه همبستگی در جامعه کاهش می یابد.
اخلاق، عقلانیت و مسئلة نظم در علم اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم اقتصاد نئوکلاسیکی متعارف بر مبنای برداشت مطلوبیت گرایانه از اخلاق و عقلانیت، بر مفهوم «حداکثر سازی مطلوبیت» بنا شده است. مقالة حاضر ضمن بررسی نتایج طرح این دو مفهوم از اخلاق و عقلانیت در علم اقتصاد متعارف، این فرضیه را مطرح می کند که این رویکرد موجب غفلت از ابعاد نهادی اقتصاد شده است. یافته های تحقیق، که به روش «تحلیلی» سامان یافته است، نشان می دهد تقلیل اخلاق به خودخواهی، و عقلانیت به حسابگری منطقی موجب غفلت از ابعاد نهادی علم اقتصاد، و در نتیجه، ناکامی اقتصاد نئوکلاسیکی در تبیین نظم اجتماعی حاصل از کنش اقتصادی شده است. حل این مشکل با ارائة تعریفی فراگیرتر از اخلاق و عقلانیت در پیوند با نظم اجتماعی امکان پذیر است. برای این کار، نیازمند یک اخلاق اجتماعی هستیم که خود را به شکل ارزش ها و هنجارها در یک ساختار نهادی نشان می دهد و مقدم بر اخلاق فردی در جامعه وجود دارد. با ورود اخلاق اجتماعی به علم اقتصاد، مسئلة رابطة علم اقتصاد و نظم اجتماعی مطرح می شود، ولی مسئلة جدیدی بروز می کند که مربوط به معیاری برای انتخاب مبنا در اخلاق اجتماعی است. این مسئله یک چالش بنیادی رودرروی هر مکتب اقتصادی، از جمله اقتصاد اسلامی است.
حقیقت یابی وأدالبنات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمله معروف «الشعردیوان العرب» بیانگر این حقیقت است که تمام یا اکثر وقایع فردی و اجتماعی عرب ها در دوران های مختلف به نوعی در ابیات شاعران آن ها منعکس گردیده است. بر این اساس، طبیعی به نظرمی آید اگر شیوع وأد البنات در عصرجاهلی واقعیت داشته باشد، می بایست نمونه های فراوانی از آن در شعر و نثر عصرجاهلی یافت شود. وأد البنات و مسأله ی واقعیت داشتن آن موضوعی است که ما در این مقاله به آن می پردازیم. اسناد و مدارکی از قبیل نظم و نثراعراب جاهلی و صدر اسلام و آیات و روایات چنین می نمایند که وأد البنات در دوران جاهلیت و صدر اسلام و پس از آن حتی تا عصر حاضر وجود داشته و دارد؛ اما وجه اختلاف، آن است که آیا این مطلب فقط منحصر به قوم عرب و در یک زمان و مکان و در میان قبیله ای خاص بوده است؟ یا در زمان ها و مکان های دیگر و در میان سایر ملل و اقوام نیز رواج داشته و دارد؟ شواهد به دست آمده نشان می دهد همه ی قبائل عرب به این ننگ تن درنمی دادند، بلکه بسیاری از اقوام عرب احترام خاصی برای دختران و زنان قائل بودند. وجود زنان تاجر و شاعر در عصر جاهلی و بر جای ماندن آثار برجسته ی برخی از آن ها مانند خنساء در شعر و حضرت خدیجه (س) در تجارت بیانگر صدق این ادعاست. از سوئی دیگر اگر وأد البنات را به معنای کنایی آن در نظر بگیریم و فقط به معنای لغوی آن بسنده نکنیم مصادیق زیادی از اهانت و تحقیر به شخصیت های دختران و زنان در دوران های پس از اسلام نیز مشاهده می گردد تا آنجا که قرآن کریم با واژه ی «لاتقتلوا» انسان های تمام أقوام و نژادها را در اعصار و قرون متمادی گذشته و کنونی از ارتکاب چنین اعمالی نهی می نماید.
سبک شناسی ادبی نکوهش های امام علی (ع) در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی (أسلوبیة) در اصطلاح علمی است در حوزة زبان شناسی و ادبیات که موضوع آن بررسی شیوه های گوناگون بیانی در آثار ادبی است. نهج البلاغه از جمله متونی است که شیوه های ادبی به کار برده شده در آن مطابق با مقتضای حال است. بنابراین با بررسی سبک شناسی نهج البلاغه می توان به معرفی الگویی مناسب در نوشتار ادبی، که راه گشای نویسندگان باشد، دست یافت. مقالة حاضر به بررسی سبک شناسی بیانات امام علی (ع) دربارة «نکوهش» پرداخته است. دلیل انتخاب نکوهش ها این است که نکوهش علاوه بر اهمیت تربیتی، از نظر بلاغی، شکل ها و اسلوب های خاصی از سخن را اقتضا می کند، که در دیگر اغراض سخن کم تر دیده می شود؛ زیرا در نکوهش سخن باید به گونه ای ایراد گردد که با جلوه ای نیکو در جان مخاطب نفوذ کند و تأثیرگذار واقع شود. بنابراین هدف از این پژوهش دست یابی به سبک امام (ع) در بیان نکوهش هاست. برای دست یابی به این هدف، مقالة حاضر ابتدا به بیان معانی لغوی و اصطلاحی سبک شناسی به عنوان پدیده ای زبان شناختی پرداخته است و سپس بر اساس پنج مسئلة مطرح در سبک شناسی (گزینش واژگان ، نظم ، آهنگ ، گسترش و تصویر) بررسی ادبی تفسیری بیانات امام (ع) را پی می گیرد. روش و منهج این جستار توصیفی تحلیلی است و با شیوة مطالعة کتاب خانه ای انجام شده است.
بررسی تقابل زمان روایی و زمان متن در حکایت های گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«گلستان سعدی» اثری روایی است که از تکنیک های زمان روایی به خوبی بهره برده است. هدف اصلی این پژوهش کشف تمایز زمان تقویمی و زمان متن در روایت های این کتاب است. روش مورد استفاده در این پژوهش، روش تحلیل محتواست و واحد تحلیل، مضمون در نظر گرفته شده است. بدین منظور، بر پایة نظریّة روایت شناسی ژرار ژنت، مولّفة زمان در روایت های «گلستان سعدی» بررسی شد و این نتایج به دست آمد که در بخش هایی از روایت های گلستان انحراف از سیر خطّی زمان وجود دارد؛ از جمله بر اساس معیار نظم، تعداد کُلّ حکایت های حاوی گذشته نگری، حدود 23% و تعداد کُلّ حکایت های حاوی آینده نگری، کمتر از 2% است. بر اساس معیار تداوم، تعداد کُلّ حکایت های حاوی توصیف های بلند و کوتاه، حدود 23% است. در 5/16% از حکایت های «گلستان»، تعادل زمانی بین زمان متن و زمان داستان دیده می شود و کُلّ حکایت با شتاب ثابت روایت می شود. 96% حکایت های «گلستان» به دلیل استفاده از شگرد فشرده نویسی، با شتاب مثبت روایت می شود. آغاز 91% حکایت های این کتاب به دلیل استفاده از شگرد حذف، با شتاب مثبت روایت می شود. بر اساس معیار بسامد، اغلب روایت های «گلستان» از بسامد مفرد برخوردارند و حدود 2% از روایت های آن بسامد مکرّر و 3% از روایت ها، بسامد بازگو دارد.
فهم قرآن در پرتو نظم شبکه ای یا فراخطی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۷)
حوزه های تخصصی:
بر اساس شواهد موجود، اطلاعاتی که ما از جریان تاریخی فهم قرآن داریم چیزی جز تفسیرهای متعدد و مختلف از کلام الهی نیست که در واقع بر مبنای قواعد رایج در عرف و نظم خطی و طولی حاکم بر متون بشری بروز یافته اند. تمرکز صرف بر این امر از یک سو، مخاطب قرآن را از واقعیت متن و نظم فراخطی و حلقوی آن دور ساخته؛ از سوی دیگر، سبب پیدایش توجیهات نامناسب و وجوه بعیده را در ربط دهی و پیوند آیات و سوره ها با یکدیگر شده است. بی شک مقصود نفی مطلق، نظم خطی قرآن نیست، بلکه توجه به ساختار متن و نظم قرآنی است که به جهت شبکه ای و فراخطی بودن هم مبانی تفسیر موضوعی، وحدت موضوعی و بنائی قرآن را تحکیم می بخشد و هم نگرش نوینی در فهم و تفسیر قرآن القا می کند که رهیافت حاصل از آن اثبات توقیفی بودن ترتیب موجود، انسجام درونی متن به مثابه وجه معقول و جامع اعجاز قرآن، هم پوشانی نشانه ها و دلالت های آیات با یکدیگر، کشف نظریه قرآنی در موضوعی خاص، عینیت بخشی به منطق شهادت و تنطیق آیات و کاربرد مطالعات معناشناختی و زبان شناختی متن در شناسایی ظرفیت های متن قرآنی و از همه مهم تر زمینه ظهور تفاسیری جدید از قرآن با توجه به موقعیت و شرایط جهان معاصر خواهد بود.
ادبیات عاشورایی ،سیر تحول و تکامل آن در ادب فارسی
حوزه های تخصصی:
حماسه بزرگ عاشورا وقیام جاودانه سیّد الشهدا علیه السلام،از چنان جایگاه ومنزلتی برخوردار است که اندیشه حقیقت جوی آدمی را در هر گوشه جهان به تأمّل وتفکّر درباره خویش فرا می خواند .
اگر چه بیش از هزار سال از آن رخداد سرنوشت ساز می گذرد ،امّا گستردگی وغنای آن به گونه ای است که هرگاه کسی به اندیشه وتعمّق پیرامون آن بپردازد ،بازهم به نکته ای تازه ودر خور دست می یابد.
به راستی راز این تازگی وماندگاری در چیست؟حقیقت آن است که این حرکت بزرگ ریشه در باورها ی آرمانی وفطرت پاک انسانی دارد وهمین امر سبب شده تا شاعران وسخنوران حق جو در طول تاریخ به دور ازهرگونه چشم داشت و توقّع، زبان به وصف این حماسه بزرگ وپدید آورندگان آن بگشایند،در ادبیات ما نیز ،این حرکت بزرگ از نظرگاه شاعران اخلاق گرا ومتعهّد ،دور نمانده واز نیمه دوم قرن چهارم به عنوان طرحی نو (شعر عاشورا) در ادب فارسی به ظهور رسیده است .این مقاله برآن است تا بااستناد به مدارک ومنابع موجود ،به شیوه تحلیلی به بررسی این بخش از ادبیات آیینی بپردازد.
رویکرد «درزمانی» به تعبیر «نظم أمرکم» در عبارتِ «أُوصِیکُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امام علی(ع) در نامة 47 نهج البلاغه به سه امر مهم، یعنی «تقوای الهی»، «نظم امر» و «اصلاح ذات البین» وصیت فرموده است. در سده های اخیر، عبارت «نَظمِ أَمرِکُم» به «نظم فردی»، یعنی «قرارگیری هر شیء در جایگاه خود» معنی شده است. امّا بر اساس قرائن موجود در متن نامه، از جمله شرایط حسّاس زمانی، مخاطبان نامه، معنای لغوی و کاربردی نظم در آن عصر و دیگر تعابیر امام(ع)، به نظر می رسد معنای دیگری اراده شده است. در بررسی لغوی، این نکته به دست می آید که در دوره های متقدّم، واژة «نَظْم» مفهوم اجتماعی داشته، به معنای «پیوستگی» بوده است، در حالی که برخی از لغتنامه های متأخّر، علاوه بر معنای اجتماعی، معنای فردی را نیز برای آن در نظر گرفته اند. از برآیند آرای شارحان و برخی مترجمان نهج البلاغه ذیل «نَظمِ أَمرِکُم» نیز همان معنی اجتماعی «وحدت و پیوستگی» به دست می آید. کاربردهای «نَظْم» و «أَمْر» در نهج البلاغه و دیگر متون، «پیوستگی» را برای واژة «نظم» به عنوان معنای اصیل، و «کار»، «کثرت» و«حکومت» را برای واژة «أَمْر» برجسته تر می کند. نظرات برخی از معاصران دربارة «نَظمِ أَمرِکُم» حاکی از آن است که معنای وحدت برای نظم، نقطة مشترک آرای ایشان است، هرچند برخی از آنان، اقامة نظام حکومتی و امر خلافت را معنای دقیق این اصطلاح دانسته اند. در نهایت، می توان گفت در کلام امیرالمؤمنین علی(ع)، «نَظمِ أَمرِکُم» بیانگر تأکید آن حضرت بر وحدت بوده است.