مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
اخلاق
حوزه های تخصصی:
امروزه نظریة تعارض ضروری تئوری روابط بین الملل با هنجارهای دینی با چالش های عمیقی مواجه است. علاوه بر آن، به منظور بهره گیری از ظرفیت های ادیان برای جبران کاستی های روند اصلی تئوری روابط بین الملل تلاش های جدیدی شده است. این مقاله درپی شناسایی زمینه های طرح تئوری دینی روابط بین الملل است. فرضیة ما این است که دین می تواند به مثابة بستری مهم برای طرح تئوری های هنجارگرا در روابط بین الملل عمل کند. در این چهارچوب، استدلال شده است که تصور جدایی ناگزیر دین از عرصة نظری روابط بین الملل ریشه در نگاه مضیق و تقلیل گرایانه به چیستی و کارکرد تئوری دارد. براین اساس، لازم است در ماهیت و کارکرد تئوری روابط بین الملل بازبینی شود تا بتوان از ظرفیت ها و قابلیت های دین برای طرح تئوری دینی روابط بین الملل بهره گرفت. در این مقاله از اسلام به مثابة دینی یاد می شود که به واسطة ظرفیت های بیش تر هنجارسازی در عرصه های گوناگون حیات اجتماعی از زمینه و بستر مناسبی برای پردازش تئوری های هنجاری در عرصة روابط بین الملل و سیاست خارجی برخوردار است.
رابطه ادبیات با اخلاق در آثار میخائیل نعیمه (اصل مقاله به زبان عربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات از دید گاه میخا ئیل نعیمه پرده برداشتن از تمامی نیازها، روحیات و آرمان های انسان ، با رویکرد ی صادقانه و زیباست؛ و اخلاق مجموعه ای از اصول و مبانی است که ناظر بر فرایند زندگی و کمال و سعادت انسان است. در آثار نعیمه ارتباط و انسجا می عمیق میان ادبیات و اخلاق است که از آبشخور اندیشه ای واحد سرچشمه م ی گیرد و اهدافی مشترکی را دنبال می کند. اهدافی همچون: خودشناسی، شناخت نهفته های انسان و هدف از وجودش که به معرفت خداوند و یکی شدن با او منتهی می شود. ادبیات و اخلاق در آثار نعیمه تنها در عنوان از یکدیگر جدایند؛ چرا که وی پیوندی عمیق با مسائل عمومی داشت و در یاری کردن اخلاق و هنجارها ، و در طلی عه آن ارزش های آزادی و احترام به انسان و حقوقش سخت پایداری می ورزید.
نعیمه ادیبی متفکر و اخلاقی است با احساساتی سرشار از معرفت و اخلاق عالی. ادبیات نعیمه آیینه ای بی غبار از اندیشه ها و عواطف و دردها و آرزوهای او و بازتاب دهنده حقیقی جامعه و حوادث آن است. ادبیات نعیمه رسالتی والا و بیدار در پویایی و بالندگی وجدان بشری و بیدار کردن وجدان انسانی و توسع ه و شکوفایی فضیلت های اخلاقی دارد. همچنین تعبیری از نفس بشری و انتشار خیر و فضیلت ها و پایبندی به ارزش های انسانی است. دوری وی از مردم و ازدواج نکردنش بیانگر آرمان خواهی او در رسیدن به شناخت زندگی و خالق آن است؛ چرا که از دیدگاه او، زندگی زناشویی مانع رسیدن به این هدف است. آنچه در این مقاله شایان ذکر است اینکه ادبیات نعیمه ادبیات متعهد و مکتبی است که نسبت به رسالت خود امین و وفادار است و راه روشن زندگی را برای کسانی که در تاریکی های نادانی و توهم و شک سرگردانند ترسیم م ی کند. نعیمه همه تلاش خود را برای سعادت انسان، تحقق آزادی و زنده کردن قلب و فکر و روح مبذول داشته است؛ از این رو هرگاه از ادبیات نعیمه سخن می گوییم، در حقیقت از فضیلت های انسانی و اندیشه های ارزشمند وی که همه مسائل انسان و زندگی را فرا می گیرد پرده برمی داریم.
«مثنوی»، دریای فضایل تربیتی و تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مثنوی» مولانا اثری عرفانی است که در آن حال و ذوق و عشق و آشفتگی، در قالب تعلیم بیان شده است. در این اثر علاوه بر مفاهیم و معانی اسلامی- عرفانی، مطالبی ذکر شده که راه رسیدن به مقام عالی انسانی و طریق خلیفه اللهی او را نشان می دهد که از مهم ترین آنها، متخلق گشتن به اخلاق نیکوست. هدف مولانا، تعلیم برای رسیدن به کمال نفس است. اندیشه های تعلیمی مولانا، به تصوف او رنگ خاصی بخشیده و او را هم عارف و هم حکیم و هم فقیه معرفی کرده است. مولانا با تعالیم اخلاقی خود به سالکان می آموزد که آزادگی و رهایی از هوای نفس از مهم ترین نکته های عرفانی و اخلاقی است. مولانا اخلاق و عرفان را دو مقولة مرتبط به هم می داند و معتقد است تا سالک متخلّق به اخلاق الله نگردد، نمی تواند مراتب سیر و سلوک را طی کند و عارف راستین تا از رذیلت ها صافی نشود، به مرتبة کمال نمی رسد. در این مقاله با تکیه بر تحلیل ابیات «مثنوی» و روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی این مهم پرداخته میشود. با این هدف که اصالت تعلیم را، که رویکرد اصلی مولوی در «مثنوی» است، یادآور شویم.
رویکرد اخلاقی در تحلیل حقوق اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق اسلامی با بهره گیری از قواعد برخاسته از عقل و وحی، به لحاظ نظری توجیه مناسبی برای تحلیل و بسط نظریه حقوق اساسی به شمار میرود. براساس این نظریه حقوق اساسی به عنوان حقوق و قواعد بنیادین، بر مبنای ارزش های اخلاقی استوار گشته و توجیه قواعد اساسی صرفاً بر تحولات تاریخی و فرهنگ سیاسی خاصی متکی نیست. طرح نظری مبنای اخلاقی برای حقوق اساسی، بر پایه رویکرد سیستمی به مجموعه علوم اجتماعی صورت گرفته که میتواند ضمن ایجاد توانایی گفتمان و هم گرایی بیشتر ملت ها در این حوزه، قابلیت طرح نظریه های حقوق اساسی را برای فرهنگ های مختلف بالا برده، معیاری برای ارزیابی قواعد حقوق اساسی به دست دهد. این مبنای اخلاقی دستاوردی است که به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران در حقوق اساسی به ثمر نشست. انقلاب اسلامی ایران ساختار سیاسی نظام را به عنوان ابزاری برای نیل به مقاصد اخلاقی مورد توجه قرار داد.
عدل الهی و کارآمدی نظام تربیتی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدل به عنوان یکی از صفات الهی، رابطه تنگاتنگی با نظام تربیتی اسلام در ابعاد مختلف، ازجمله معنویات، افکار، کمال انسان، عقائد، رفتار عمومی، امنیت روحی ـ روانی، امنیت و آرامش اجتماعی، تربیت و اخلاق فردی و اجتماعی و نوع نگرش انسان های معتقد و غیرمعتقد به عدل الهی دارد؛ به گونه ای که اگر شخص مسلمانی که در این نظام تربیتی زندگی میکند، به عدل الهی اعتقاد درستی نداشته باشد، آثار اخلاقی و تربیتی آن در زمینه زندگی فردی و اجتماعی او بروز نخواهد کرد. در این مقاله سعی شده تا نقش و آثار اخلاقی و تربیتی اعتقاد به عدل الهی که مجموعه ای از مسائل گوناگون فردی و اجتماعی است، بررسی شود.
فضیلت و سعادت در اندیشه اخلاقی سقراط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش ”سعادت چیست؟“ از جمله مهم ترین پرسش هایی است که اندیشه فیلسوفان یونان باستان را به خود مشغول داشته بود. در آن دسته از محاورات اولیه افلاطون که به احتمال زیاد نمایانگر اندیشه سقراط هستند، سقراط به بررسی مسائل اخلاقی و می کوشد تا حد ممکن، تبیینی از چیستی فضیلت (یا فضایل)، زندگی سعادتمندانه و نسبت میان فضیلت (یا فضایل) و تحقق سعادت به دست دهد. در این مقاله، با قبول اصل سعادت باوری سعی شده است تا آرای سقراط درباره نسبت میان فضیلت و سعادت تبین شود و دفاعی از آنچه به «اصل حاکمیت فضیلت» معروف است ارائه گردد.
بررسی عرفان و معنا در حکایت امیر و خفته از مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی معنوی مولانا یکی از بزرگترین منابع حکمت آموز دینی و اخلاقی است که در ورای ابیات آن، معارف و آموزه های عرفانی و دینی نهفته است که با بررسی دقیق این کتاب، می توان به آن دریای معارف راه یافت. در این نوشته، به بررسی یکی از حکایات این کتاب با نام ""رنجانیدن امیری خفته ای را که مار در دهانش رفته بود"" پرداختیم و پس از بررسی های زبانشناختی و دینی دریافتیم که مولانا، با استفاده از واژگان، صنایع ادبی و با بهره گیری از تلمیحاتی همچون استفاده از حکایتها، روایتها و آیه های قرآن و استفاده از معرفت زمینه ای، از معنای ظاهری که بیانگر حکایت است، به معنای باطنی که همان معارف و پندهای اخلاقی و دینی است رهنمون شده است . بر پایه ی بررسی ها این نتیجه حاصل شد: پیام این داستان، شکیبایی در برابر دشواریها و اعتماد به حکمت خداوندی؛ تحمل سختی هایی که با دور کردن بدیها از خویش و رفتن به راه مستقیم، ارتباط دارد؛ و دوستی با دانایان به رغم آسیب های ظاهری که از آنان به ما وارد گردد.
مقایسه آموزه های اخلاقی شاهنامه فردوسی و مهابهاراتا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی و مهابهاراتای هندی اگر چه در نگاه نخست منظومه هایی حماسی به شمار می روند، برخلاف انتظار، گنجینه هایی بی همتا و آکنده از آموزه های اخلاقی و شایست و ناشایستها هستند و همچون آینه ای صاف و درخشان، واقعیات، اوضاع و احوال و فرهنگ زمانه ی خویش را بازتاب می دهند. امور اخلاقی و گزاره های مطرح شده در این دو اثر، طیف گسترده ای را در بر می گیرد که هم شامل اخلاقیات کلی و عمومی که در مورد تک تک افراد بشر در هر زمان و هر مکان و هر شرایطی صدق می کند و هم شامل اخلاقیات طبقات و اصناف گوناگون اجتماع می شود. در این گفتار برآنیم تا با بررسی گزاره ها و آموزه های اخلاقی این دو اثر و ارزیابی آنها با دیدگاه های رایج در علم و فلسفه ی اخلاق، به پاسخی درخور درباره ی مفهوم اخلاق از نگاه این منظومه های بزرگ و گران سنگ دست یابیم و دریابیم که اخلاق مطرح شده در آنها - از حیث مفهوم و معنا - با کدام یک از اقسام اخلاق شباهت و قرابت بیشتری دارد.
رابطه زیبایی و اخلاق در اندیشه عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع حُسن یا زیبایی یکی از مهمترین موضوعات مطرح شده در اندیشه ی عرفانی است. در همان نگاه نخست به این عنوان، به نظر می رسد که واژه ی حسن و معادل فارسی آن «نیکویی»، دارای نوعی دلالت اخلاقی است. کلماتی چون احسان و محسن که از مشتقات حسن است، غالباً در حوزه ی اخلاقی به کار می روند. همین نکته حاکی از آن است که بحث از زیبایی و حسن در عرفان اسلامی نمی تواند یک بحث زیباشناختی صرف به شمار رود و باید به گونه ای به دنبال تبیین پیوند میان زیبایی و اخلاق در این حوزه بود. این نوشتار بر آن است تا با ارائه ی تعریفی اجمالی از حسن و انواع آن، مقدمات پرداخت به چگونگی رابطه ی میان زیبایی و اخلاق در اندیشه عرفانی را فراهم بسازد. به عبارت دیگر، مسأله ی اصلی این مقاله، کوشش برای یافتن مبنای مابعدالطبیعی این ارتباط است. به نظر می رسد که بحث از رحمت امتنانی در اندیشه ی عرفانی (اندیشمندان بزرگی چون ابن عربی، شیخ محمود شبستری و...) و مساوقت آن با وجود، و از سوی دیگر، مساوقت زیبایی با وجود، دلالت بر پیوند ژرف میان زیبایی و اخلاق دارد.
اخلاق، دولت و نسبت آن ها در آرمان شهر مهدوی
حوزه های تخصصی:
وضعیت اخلاقی یک آرمان شهر که در ذهن فردی یوتوپیک شکل می گیرد، از دو حال خارج نیست؛ یا او در ناکجاآباد مطلوب خود به دنبال «همه» خوبی ها می گردد، یا در پی «غلبه» خوبی هاست. در حالت نخست، ما در جست وجوی یک بهشت تمام عیاریم که اگرچه تصور آن در دنیایی دیگر معقول است، اما امکان پیدایش آن در این دنیا و مختصات انسان ها پذیرفتنی نیست. از دیگرسو، در شق دوم، نه تنها به وادی انتزاع یا ناکجاآبادسازی نیفتاده ایم، بلکه جهانی نه فقط مطلوب و مطبوع، بلکه ممکن و شدنی را تصویر کرده ایم.
در این نوشتار، نخست برای تبیین مفهوم غلبه خوبی ها و سپس اثبات آن، اوصاف اخلاقی به دو دسته مستقل و وابسته تقسیم شده و در همین راستا مبتنی بر دو دسته از دلایل روایی و فرااخلاقی ثابت شده است که آخرالزمان اسلامی یک یوتوپیا به معنای مرسوم آن در ادبیات و فرهنگ جهان به ویژه غرب نیست و دوم آن که این شرایط اگرچه آرمانی است، اما دست نایافتنی، فراانسانی و غیرنرمال نیز به شمار نمی رود.
بدن و دلالت های فرهنگی ـ اجتماعی آن
حوزه های تخصصی:
اگرچه پیکر جسمانی انسان دلالت های فرهنگی ـ اجتماعی متعددی دارد، متقدمان جامعه شناسی به مطالعة آن چندان عنایتی نداشته اند. این نوشتار به منظور برجسته ساختن اهمیت مطالعة جامعه شناسانة بدن تدوین شده است. به این منظور نویسنده کوشیده است در چارچوب روش تحلیل نظری به اهداف زیر نزدیک شود:
ـ معرفی جامعه شناسی بدن،
ـ بررسی دلایل بی توجهی متقدمان جامعه شناسی به مطالعة بدن،
ـ بررسی زمینه های رشد مطالعة جامعه شناسانة بدن در سال های اخیر،
ـ بررسی دلالت های فرهنگی ـ اجتماعی بدن.
دیدگاه های مطرح شده بر این واقعیت دلالت دارد که الزامات جامعه شناختی بدن به اندازه ای است که نمی توان آن را یک ماهیت صرفاً زیستی و جسمی محسوب کرد. مطالعة جامعه شناسانة بدن، از یک سو بینش ما را به تعامل میان فرد وجامعه قوت می بخشد، و از سوی دیگر با تقویت تعامل میان جامعه شناسی و برخی رشته های علمی دیگر به رشد درونی جامعه شناسی کمک می کند.
منابع انگیزش اخلاقی با رویکرد تطبیقی بین دیدگاه علامه طباطبایی و مازلو(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش که با هدف بررسی منابع انگیزش از دیدگاه علامه طباطبایی و آبراهام مازلو و مقایسه آن دو دیدگاه انجام شد به دنبال پاسخگویی به این سؤال بود که: منبع انگیزشی رفتار اخلاقی انسان ها چیست؟
روش این پژوهش تحلیل عقلی و نظری متون دینی و روان شناختی است. این پژوهش از یک سو، دارای رویکردی میان رشته ای بین اخلاق و روان شناسی و از سوی دیگر پژوهشی علمی _ دینی است.
براساس بعضی از دستاوردهای این پژوهش، علامه طباطبایی سه نظریه «اخلاق یونانی»، «اخلاق دینی» و «اخلاق قرآنی» را به ترتیب با سه منبع انگیزشی «تحسین اجتماعی»، «ثواب اخروی» و «محبت مبتنی بر توحید» مورد تأکید قرار می دهد. مازلو نیز بر دیدگاه «اخلاق مبتنی بر نیاز و فطرت» تأکید کرده است. بین دیدگاه علامه طباطبایی و آبراهام مازلو پنج وجه تشابه و چهار وجه تفاوت کشف شد.
تربیت عقلانی، محور اساسی در تبلیغ دینی
حوزه های تخصصی:
مهم ترین عامل بی اخلاقی ها، جهالت است؛ از این رو وظیفه عمده مبلّغین دینی، معرفت بخشی و هدایت بشر به سمت رفتارهایی عقلانی است که در این مقاله از آن به «تربیت عقلانی» تعبیر شده است. رفتارهای انسان های رشدنایافته غالباً در سطح احساسی و به دور از عقلانیت انجام می شود و بهترین مبلّغان دینی آنهایی هستند که رفتارهای انسان ها را به سمت سطح عقلانی سوق دهند. این مقاله بر آن است تا نشان دهد مهم ترین وظیفه مبلّغین دینی هدایت رفتار فردی و اجتماعی ازسطح احساسی به سطح عقلانی است. روش این مقاله توصیفی_تحلیلی بوده و در برخی موارد از آیات و روایات به عنوان مویّد بهره برده است.
ارزش های اخلاقی زیربنای موفقیت سازمان
حوزه های تخصصی:
باوجود پیشرفت روزافزون علوم در زمینه های گوناگون بازهم بشر بامحدودیت وکمبودهای فراوانی مواجه می باشد,که این امر ناشی از خالی بودن صحنه از وجود افراد با اخلاق است. پس از سالها تجربه هم اکنون سازمان ها به سمت یک رویکرد جدید به نام معنویت روی آورده اند.
برای موفقیت هر سازمانی آن سازمان باید دارای کارکنانی متعهد و پرشور باشد که در این زمینه رواج و گسترش معنویت گامی بسیار مهم تلقی می شود و این امر موجب افزایش دلگرمی و روحیه کارکنان، افزایش تعهد کاری و بهبود عملکرد سازمان خواهد شد ( مرادی، 1385: 183).
ازآن جا که گسترش وتوسعه معنویات درسازمان باعث تربیت وپرورش کارکنانی بااخلاق ودارای وجدان کاری درسازمان می شود ویا به عبارت بهتروجود کارکنانی دارای اخلاق کاری درنتیجه توسعه وکاربرد اصول معنوی درسازمان می باشد پس اخلاق به عنوان یکی ازمولفه های معنویت مدنظرقرارمی گیرد .
بنابراین دراین مقاله ابتدا به تعریف مختصری ازمعنویت پرداخته وسپس به طور اجمالی بحث اخلاقیات را بسط داده ودرانتها یک دیدگاه کاربردی جهت گسترش اخلاقیات درسازمان ارائه می دهیم .
فتوت اسلامی و جایگاه اخلاق در حرفه ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازجمله خدمات عرفان و عرفا خدمت به ساحت اخلاق است که جایگاه اخلاق در حرفه آموزی با توجه به «فتوت نامه ها» نشانگر آن است. فتوت نامه ها، رساله ها و کتاب هایی هستند که بزرگان اهل فتوت در مقام آموزش اخلاقی پیروان و مریدان خود، درباره شیوه جوانمردی در حرفه ورزی می نوشتند. در فتوت، پیش از ورود به هر حرفه ای باید «فتا» شد؛ لازمه فتا شدن نیل به ویژگی هایی اخلاقی است که در مشرب جوانمردان برای رسیدن به این جایگاه شریف ضروری است. در این نوشتار با گذری بر مفهوم واژگانی و اصطلاحی فتوت، موارد کاربست این واژه در قرآن رصد گردیده و به پیشینه فتوت و نسبت آن با پیامبران اشارتی رفته و سپس ارتباط میان اصناف و فتوت بررسی شده است. همچنین رویکرد خاص جوانمردان به اخلاق در عرصه حرفه ورزی با مراجعه به فتوت نامه ها تبیین گردیده است.
اعتبارسنجی محرک های دنیوی در نظام اخلاقی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکاتب اخلاقی برای تشویق به زیست اخلاقی از محرک های مختلفی استفاده می کنند که برخی از آنها دنیوی و شماری اخروی است. با توجه به انگیزش قوی در محرک های دنیوی، بسیاری از مکاتب اخلاقی بشری به ویژه در اخلاق اجتماعی و حرفه ای، فراوان از این محرک ها استفاده می کنند. هرچند بیم آن می رود استفاده از این محرک ها اخلاق انسان را از هدف اصلی خود (قرب الی الله) خارج کند و به سوی دنیوی شدن سوق دهد.
براساس اعتبارسنجی محرک های دنیوی در نظام اخلاقی اسلام که مبتنی بر آموزه های قرآن و احادیث است، این محرک ها با بیانی که در مقاله ارائه خواهد شد دارای اعتبار مورد پسند شارع می باشند.
شأن اخلاقی و بررسی دیدگاه های رایج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معیارهایی مانند حیات، ژن انسانی، فاعلیت اخلاقی، ادراک و احساس، روابط اجتماعی یا بیولوژیک و ترکیبی از موارد مذکور اموری است که براساس آن می توان درباره شأن اخلاقی موجودات گفتگو کرد. این نظریات براساس محوریت انسان و غیر انسان و با تأکید بر ارزش ذاتی، درصدد دفاع از معیار خود برآمده اند. مراد از ارزش ذاتی عموماً ارزش غیر ابزاری و مستقل از نظر ارزش گذار است. نگارنده معتقد است براساس بررسی دیدگاه های موجود، با توجه به دو مسئله ارزش اخلاقی و ارزش ذاتی به این نتیجه رسیده است که اولاً، اطلاق شأن اخلاقی برای غیرانسان (حیوانات و نباتات) به صورت حقیقی صحیح نیست؛ ثانیاً با پذیرش انسان محوری در مسئله شأن اخلاقی می توان ارزش ابزاری سایر موجودات را با توجه به هدف متعالی اسلام، همسان ارزش ذاتی دانست.
دلالت های تربیتی در آثار جاحظ (حدود 255 ـ 160 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درپی کشف و ترسیم گوشه ای از مسائل تربیتی و کمابیش اخلاقی ره یافته در آثار پرشمار جاحظ است. این مهم از رهگذر پژوهشی بنیادی ـ تاریخی، با بهره گیری از روش پژوهشی توصیفی ـ تحلیلی و با استناد بی واسطه به آثار جاحظ رقم خورده است. از این پژوهش برمی آید که نگرش های تربیتی و اخلاقی جاحظ که نیک درخور توجه اند، در آثار پرشمار او به صورت پراکنده منکعس شده است و با کاوش در آثار او می توان به دیدگاه ها و گاه نوپردازی های وی درباره مسائل مهمی چون چیستی، هدف ها، اصول، مراحل، عوامل، روش ها، حوزه های تعلیم و تربیت دست یافت و نیز دریافت که تنها پس از گذشت کمتر از یک سده از برآمدن طلعت تاریک سوز اسلام، عالمانش در زمینه تعلیم و تربیت و اخلاق تا چه مایه نیک پردازی کرده اند و چه طرفه ها آورده اند.
بازخوانی نظریه فطرت به مثابه معیار فعل وگزاره اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظام الاهیاتی اسلام، می توان مدعی دیدگاهی شد که در آن، انسان واجد فطریاتی است که اقتضای هدایت او در مسیر حرکت به سمت خدا را دارند. این نظریه مستلزم جهت داری ذاتی وجود انسان در امر ادراک و شناخت (خصوصاً شناخت خداوند) است. این نوع شناخت خاص انسانی درشؤون اخلاقی او تأثیرگذار است. این مقاله بر آن است تا به نظریه فطرت به عنوان معیار فعل و گزاره اخلاقی بپردازد.
تأملات فلسفی در آسیب شناسی نفس با تکیه بر آراء ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باتوجه به مبانی فلسفی ملاصدرا می توان به آسیب شناسی نفس آدمی پرداخت. وی معتقد است بین وجود و علم رابطه تساوی وجود داشته و در مورد انسان که در رابطه با وجود مطلق، دچار فقر و ضعف هستی می باشد طبیعتاً دچار ضعف در ناحیه علم بوده و درنتیجه می توان جهل و غفلت را در وجود آدمی به عنوان یک عامل آسیب به شمار آورد. در این پژوهش شش مقوله جزء مولفه های اساسی در تبیین آسیب شناسی روانی انسان به جهت رسیدن به آرامش روانی و تعادل وجودی می باشد. که عبارتند از: سیر تکوینی نفس و رسیدن به مرتبه تعقل، ارتباط خود با خود، ارتباط خود با مبدأ هستی، ارتباط خود با جهان، ارتباط خود با دیگران.
در تبیین مسئله به این نتیجه می رسیم که هویت و نفس انسان سیر رو به تکامل به علاوه هویت انسان جوهری قدسی از سنخ ملکوت است در تبیین آسیب شناسی روانی نفس می توان گفت آفات انسانی مربوط به ضعف عقل و تفکر است و فقدان آن سبب مهم ترین آسیب ها ازجمله جهل نسبت به معرفت و انحراف از حقیقت می شود.