مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
گزاره اخلاقی
حوزه های تخصصی:
بحث معناداری و اثبات پذیری گزاره های دینی ازجمله مسائل مهم در حوزه مباحث کلام جدید و فلسفه دین است. مطرح شدن دیدگاه های پوزیتیویستی درباره گزاره های دینی و احکام اخلاقی واکنش های مختلفی به دنبال داشت. یکی از این واکنش ها دیدگاه فیلسوف اخلاق معاصر، ریچارد مروین هیر در این باره است. او اثبات ناپذیری، ابطال ناپذیری و غیر شناختاری بودن مدعیات دینی را می پذیرد؛ درعین حال بر آن است که گزاره های دینی فرض های غیر قابل اثبات و ابطال ذهنی هستند که نوعی تفسیر ژرف از عالم و نیز بینش و بصیرتی را برای آدمی به ارمغان می آورند که سراپای حیات و ازجمله اخلاقیات وی را دربرگرفته و به آن جهت می دهند؛ ازهمین رو در عمل مفیدند. از طرفی هیر در دیدگاه فرا اخلاق خود که به «توصیه گرایی» نامبردار شده، تلاش کرده است تا برای فراهم آوردن سازوکارهای امکان استدلال در اخلاق، خود را معتقد به عینیت اصول اخلاقی معرفی کند. به اعتقاد هیر، قابلیت صدق و کذب و تعمیم پذیری از شرایط لازم عینیت در اخلاق هستند و بر آن است که نظریات او این شرایط را برآورده می سازند. اما به نظر می رسد آموزه «بلیک» به ذهنیت گرایی و نسبی گرایی که مهم ترین آفات استدلال در اخلاق است، منجر می شود و بیانگر ناسازگاری و ناهمخوانی مبانی مکتب اخلاقی توصیه گرایی هیر است.
بازخوانی نظریه فطرت به مثابه معیار فعل وگزاره اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظام الاهیاتی اسلام، می توان مدعی دیدگاهی شد که در آن، انسان واجد فطریاتی است که اقتضای هدایت او در مسیر حرکت به سمت خدا را دارند. این نظریه مستلزم جهت داری ذاتی وجود انسان در امر ادراک و شناخت (خصوصاً شناخت خداوند) است. این نوع شناخت خاص انسانی درشؤون اخلاقی او تأثیرگذار است. این مقاله بر آن است تا به نظریه فطرت به عنوان معیار فعل و گزاره اخلاقی بپردازد.
مناسبات فقه و اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، برآن است تا تمایز علم اخلاق با فقه را مورد بررسی قرار دهدکه عبارت اند از: 1. محمول گزاره های فقهی احکام پنج گانة تکلیفی است و محمول گزاره های اخلاقی، خوب/ بد، بایسته/ نابایسته و درست/ نادرست؛ 2. حکم فقهی دغدغة استحقاق ثواب و عقاب دارد، اما حکم اخلاقی دغدغة سعادت؛ 3. گزاره های فقهی دارای جعل و اعتبار شرعی از ناحیة خداست، درحالی که گزاره های اخلاقی انشای قانونی الهی و جعل و اعتبار شرعی ندارند. فقیه دغدغه مند امتثال، برائت، رفع تکلیف، منجزیت، معذریت، طاعت، عصیان و به تبع آن رهایی از عقاب است، در حالی که عالم اخلاق دغدغه مند سعادت، کمال، تعالی، رشد، ارتقای وجودی و فلاح است؛ 4. احکام فقهی، حقیقتی دوارزشی و متواطی دارد، اما احکام اخلاقی دارای مراتب طولی است؛ به همین جهت احکام فقهی عمومیت بیشتری دارد و جز به شرایط اضطرار برداشته نمی شود، اما ارزش اخلاقی، دارای صبغة فردی و اختصاصی است و به تناسب افراد و شرایط، منعطف و مدرّج است؛ 5. هر گزارة فقهی به دلالت مطابقی بر احکام تکلیفی و به دلالت التزامی بر خوب و بد اخلاقی و مصالح و مفاسد واقعی دلالت دارد، اما برای دستیابی به حکم فقهی و اعتبار شرعی، کشف مصالح و مفاسد واقعی کافی نیست؛ 6. برخی از امور غالباً در مظان دستیابی به مطلوب های شرعی قرار دارند و به صورت نوعی، مسیر رسیدن به غایات دینی را هموار می سازند؛ پس احراز خوبی و بدی آنها با توجه به مصالح و مفاسد نوعی، دشوار نیست، اما دربارة آنها ادعای وجود یک حکم شرعی قانونی که مستلزم ثواب و عقاب الهی باشد، دشوار است. در این موارد از لسان اخلاق استفاده می گردد.
ماهیت تشکیکی مفاهیم اخلاقی و نقش آن در تفسیر گزاره های اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۹
حوزه های تخصصی:
عمدة مفاهیم اخلاقی کمالات وجودی هستند و کمالات وجودی مانند خود وجود مشکک و ذات مراتب (فازی) هستند. ماهیت تشکیکی مفاهیم اخلاقی، مهم ترین ویژگی دانش اخلاق است که باید در تفسیر گزارة اخلاقی لحاظ شود؛ به این صورت که نباید انتظار داشت متن اخلاقی تنها بر یک سطح ثابت از معنا دلالت کند. موضوع و محمول در گزاره های اخلاقی هر کدام سطوح متعددی دارند. نسبت میان این چنین موضوع و این چنین محمولی نیز تنها یک سطح ندارد، بلکه نوعی تناسب و تناظر یک به یک میان آن سطوح را ارائه می دهد؛ یعنی نسبت های متعددی میان سطوح متوالی موضوع و محمول بیان می کند. این استظهار بر اساس فهم ظاهریِ عرفی و ارتکازِ مقامِ تخاطب شکل می گیرد و از باب رعایت «مناسبات عرفی میان حکم و موضوع» است. بدون این نگاه فازی در تفسیر بسیاری از آیات و روایات دچار تکلف می گردیم و دفاع از بسیاری متون اخلاقی دشوار است. این مقاله در صدد ارائة یک روش تفسیری برای گزاره اخلاقی است و ذیل مقولة فقه الاخلاق می گنجد. دستاورد این مقاله گرچه کاملاً عرفی و ارتکازی است، از دید نوع مفسران و شارحان حدیث مخفی مانده است. البته اشاره ها و مؤیداتی برای آن در کلمات برخی از آنان دیده می شود.
توجیه گزاره های اخلاقی از منظر شهودگرایی
این مقاله در پی تبیین و سنجش و ارزیابی نظریه شهودگرایی اخلاقی در مورد توجیه گزاره های اخلاقی می باشد. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، در ابتدا به تبیین مفهوم توجیه با استفاده از دیدگاه های وظیفه گرایانه و ناوظیفه گرایانه و بررسی عوامل، ساختار، انواع و منابع توجیه براساس نظریات فومرتون و والتر پرداخته است. سعی شده است بین توجیه فلسفی و سایر توجیهات متعارف اخلاقی در بین مردم تمایزی ایجاد شود و از آنجائیکه در بین دیدگاه های مختلف اخلاقی، شناخت گرایان و واقع گراها قائل به توجیه پذیر بودن گزاره های اخلاقی می باشند به همین مناسبت در یک بحث اجمالی خطوط قرمز این نظریات با دیدگاه های مقابل به دقت شفاف سازی شده است. و در پایان شهودگرایی اخلاقی را که جزء مهمترین و پرطرفدارترین نظریات توجیهی در این عرصه می باشد مورد بررسی قرار داده شده و نکات ضعف و قوت این نظریه در توجیه گزاره های اخلاقی نسبت به انواع مختلف توجیه بیان شده است.
تقریری واقع گرایانه از اعتباریات علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازآنجاکه علامه طباطبایی در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم گزاره های اخلاقی را ذیل ادراکات اعتباری دسته بندی نموده و ارزش منطقی و واقع نمایی را از آنها سلب می کنند، همچنین آنها را تابع احتیاجات حیاتی و عوامل مخصوص محیطی بشر قلمداد کرده، برای آنها به تبع سیر تکاملی زندگی اجتماعی تغییر قایل می شوند و آنها را غیرضروری و موقت می خوانند، ابهاماتی درباره واقع گرایی ایشان در حوزه اخلاق و به تبع آن احکام دینی پدیدار می شود و برخی در عین پذیرش بعیدبودن و ناواقع گرابودن علامه در این حوزه، به ایشان نسبیت گرایی اخلاق را نسبت داده اند. در صورتی که اعتباری بودن گزاره های اخلاقی به معنای قراردادی و انشایی بودن گزاره های اخلاقی باشد، نمی توان هیچ گزاره اخلاقی را مرتبط با واقعیت خارجی دانست، بلکه اعتبار گزاره های مذکور وابسته به خواست و قرارداد جامعه است و ازهمین رو واقع نمایی و به تبع اطلاق گزاره های اخلاقی مورد خدشه واقع می شود و مستلزم نسبی گرایی در نظام اخلاقی خواهد شد. نوشته حاضر در نظر دارد با نگاهی تحلیلی و با توجه به مبانی فکری و مجموع آرای علامه در کتب مختلفشان به بررسی مبنای فکری ایشان در ارتباط با اخباری یا انشایی تلقی کردن گزاره های اخلاقی بپردازد. در این نوشته چگونگی مواجهه شاگردان طراز اول علامه با نظریه اعتباریات علامه نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت و نظر ایشان در باب اعتباریات روشن خواهد گشت. بی شک این مسئله تاُثیر بسیار عمیقی بر چگونگی استفاده ازدین و آموزه های دینی در بعد اخلاق و احکام خواهد داشت.
ارزش گزاره های اخلاقی در نگاه علامه طباطبائی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مطرح در فلسفه اخلاق این است که آیا گزاره های اخلاقی واقع نما هستند و می توان آنها را اثبات پذیر دانست، یا اینکه قوام این گزاره ها، به اعتبار ذهن بوده و برهان ناپذیر به شمار می آیند. با توجه به اهمیت دیدگاه بدیع علامه طباطبائی، در این نوشتار سعی شده تا دیدگاه ایشان در زمینة واقع نما بودن یا نبودن گزاره های اخلاقی و نیز نسبیت یا اطلاق اخلاقی استخراج شود و دیدگاه ایشان مورد بررسی قرار گیرد. توصیف و تحلیل اندیشه های ایشان، حاکی از این است که گرچه ایشان به نظریه اعتباری بودن گزاره های اخلاقی معتقد است، اما اولاً، سخن وی تنها در مورد انشائیات (الزام اخلاقی) درست است و نه در گزاره های اخباری. ثانیاً، اثبات ناپذیری اعتباریات در قلمرو اخلاق، دلیلی بر نسبیت اخلاقی محسوب نمی شود.
ساختار گزارههای اخلاقی از دیدگاه ابن سینا(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال ششم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۳ (پیاپی ۴۵)
39 - 56
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث وجود شناختی در فلسفه اخلاق، ساختار گزاره اخلاقی است؛ به این معنا که آیا مدلول قضیه ای مثل «راست گویی خوب است» اخبار است یا انشا؟ آیا انسان خوب بودنِ راست گویی را کشف می کند یا خوب بودن را برای راست گویی جعل می کند؟ نوشتار حاضر با بررسی آثار ابن سینا به روش توصیفی تحلیلی درمی یابد که برخی مبانی او همچون مبدئیت شریعت الهی برای اخلاق و مشهوربودن قضایای اخلاقی، با دیدگاه جعل قضایای اخلاقی سازگار است. ولی دیگر اظهاراتش، ازقبیل قراردادن اخلاق ذیل مباحث فلسفه و برهان پذیری گزاره های اخلاقی، غیرواقعی و ناشناختی بودن گزاره های اخلاقی را نفی می کند. از مجموع دیدگاه های شیخ الرئیس به این نتیجه می رسیم که دلایل واقعی بودن اخلاق قوی تر است و ابن سینا معتقد به اخباری بودن گزاره های اخلاقی است.
مفهوم «تعلیل» در گزاره اخلاقی معلّل در قرآن و حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال دوازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۳
99-114
حوزه های تخصصی:
پاره ای از بیانات اخلاقی در قرآن و روایات مشتمل بر تعلیل صریح است. گاهی مراد جدی متکلم در این تعلیل ها مبهم است؛ این ابهام به کلیت یا عدم کلیت تعلیل بازگشت دارد. این پژوهش با روش کتابخانه ای به یافته های زیر درباره تعلیل های مصرح در گزاره های اخلاقی دینی دست یافته است: 1. تعلیل های منصوص در توصیه های اخلاقی گرچه قابل تعمیم هستند ولی مفهوم ندارند یعنی عدم آن بر عدم توصیه اخلاقی دلالت ندارد. 2. ظاهر تعلیل در گزاره اخلاقی برخلاف گزاره های فقهی علت تام است نه حکمت. 3. تعلیل هایی که قابل آزمون و ارزیابی نیستند؛ به صورت تعبدی پذیرفته می شوند و بحث از مفهوم در آنها بی مورد است. 4. گاهی برای گزاره اخلاقی به حقایق و معرفت های متناسب توحیدی، فطری یا تکوینی تعلیل می شود. 5. بیان تعلیل در توصیه های اخلاقی دینی علاوه بر ایجاد یک نگرش کلی اخلاقی به اقناع روانی مخاطب نیز کمک می کند.
کارکرد اخلاقی زبان دین در نگاه بریث ویت
منبع:
فرهنگ پژوهش بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷ ویژه فلسفه و کلام
139 - 154
حوزه های تخصصی:
بریث ویت را می توان از پیشکسوتان و پیشوایان نظریّه کارکردگرایی به حساب آورد. کارکردگرایان که در رأس آنها ویتگنشتاین قرار دارد از جمله فیلسوفان تحلیل زبانی هستند که با تعریف کارکردی ویژه برای زبان دین در عین نجات بخشی زبان دین از دام بی معنایی، زبان دین را یک زبان غیر معرفت بخش به حساب می آورند. بریث ویت در عین اینکه همچون پوزیتیویست ها گزاره های دینی را غیر واقعی می داند امّا برخلاف پوزیتیویست ها تمام سعی خود را می کند گزاره های دینی را از دام بی معنایی نجات بدهد. به همین جهت مسیری که انتخاب می کند این گونه است که کارکرد گزاره های دینی را همچون گزاره های اخلاقی قرار می دهد. به این نحو که گزاره های دینی گزاره هایی برای بیان مقاصد اخلاقی و ترغیب به رفتار اخلاقی می باشند. در این تلاشی که بریث ویت برای تحلیل کارکرد گزاره های دینی دارد زبانی دینی را در حدّ زبانی صرفاً اخلاقی و مزیّن به حکایات تقلیل می دهد.
تحلیل دیدگاه علامه مصباح یزدی درباره فقدان گزاره بدیهی در اخلاق(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پس از آنکه بپذیریم حسن و قبح افعالْ عقلی است و نه شرعی، و یقینی است و نه مشهوری و عقلایی، نوبت به این پرسش می رسد که آیا بدیهی است یا نظری؟ ثمره این بحث آنجا ظاهر می شود که در صورت وجود گزاره بدیهی در اخلاق، علم اخلاق دست کم در اثبات برخی گزاره های نظری خود، از علوم دیگر بی نیاز می شود. هرچند علامه مصباح یزدی گزاره ای مانند «عدل حسن است» را اوّلی می داند، اما در نهایت، علم اخلاق را فاقد گزاره بدیهی می شمرد. این نوشتار به روش توصیفی و تحلیلی به حل این تعارض ظاهری پرداخته و به این نتیجه دست یافته که از نظر علامه مصباح یزدی، قضیه مزبور یک قضیه حقیقیه است که بر وجود مصادیق در خارج دلالت ندارد. با توجه به انحصار قضایای حقیقتاً بدیهی در اولیات و وجدانیات، مصادیق عدل تنها زمانی بدیهی خواهند بود که افزون بر اوّلی بودن، وجدانی هم باشند، در حالی که این مصادیق به صورت وجدانی و با علم حضوری قابل شناخت نیستند. به بیان دیگر، هرچند قضیه مزبور اوّلی است، اما وجدانی نیست و صرف اوّلی دانستن کافی نیست تا به وجود گزاره بدیهی در اخلاق باور داشته باشیم؛ زیرا با صرف تحلیلی و اوّلی بودن حُسن عدل، مشکل ارتباط این قضایا با خارج و صدق آنها بر واقعیت های عینی حل نمی شود و نمی توان این قضایا را به واقعیت های عینی و خارج از ذهن نسبت داد، مگر آنکه اثبات گردند. بر این اساس و با توجه به نظریه «مبناگرایی»، علم اخلاق به مثابه یکی از اقسام حکمت عملی، برای اثبات گزاره های خود به بدیهیات حکمت نظری نیازمند است.
مقایسه مبانی فلسفی گزاره های اخلاقی در اندیشه کانت و حایری یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای فلسفه دین سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
119 - 132
حوزه های تخصصی:
هر مکتب اخلاقی بنا بر اصول موضوعه مقبولش، بایدها ونبایدهای اخلاقی متفاوتی ارائه می دهد. از نظر کانت، علم، معرفتى است که واجد قضایاى تألیفى پیشینى و لذا کلی و ضروری است. هر معرفتى که عارى از آنها باشد، شایسته اطلاق نام علم نیست. اخلاق نیز به عنوان یک علم، واجد احکام تألیفى پیشینى است. «باید»های اخلاقی هیچ گاه از تجربه ناشى نمى شود؛ یعنى از «هست» نمى توان «باید» را استنتاج کرد. او این اصول را ناشی از صورت های ذهنی و قواعدى عقلی می داند. برخلاف وی، متفکر معاصر مسلمان حائری یزدی همه بایسته ها را به هستی ها ارجاع داده و آنها را به عنوان وجوب بالغیر تفسیر می کند. در بحث انقسام عقل به نظری و عملی نیز، کانت منشأ اخلاق را عقل عملی یعنی مابعدالطبیعه ای غیر تجربی و حقیقی دانسته که متعلق خود را به گونه ای واقعیت می بخشد؛ اما به باور حائری یزدی تنها یک قوه عقل نظری وجود دارد که گاهی در خارج منتهی به عمل شده و به نام عقل عملی موسوم می گردد. در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از روش تحلیل و مقایسه طرحی از مبانی فلسفی این دو فیلسوف که سبب تفاوت در دیدگاه آنها شده است، مورد بررسی قرار گیرد.
جایگاه اخلاق در مسائل فقهی: مطالعه موردی روایات خمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
125-144
حوزه های تخصصی:
اخلاق افزون بر فرهنگ سازی و هویت آفرینی برای جامعه و فرد زمینه را برای اجرای تکالیف شرعی و قانونی اعم از عبادات، معاملات، احکام، قوانین مدنی و اجتماعی فراهم می آورد. ازآنجاکه در قرآن مسائل فقهی و اخلاقی جدا مطرح نشده، لذا ضروری است که نحوه ارتباط این دو در روایات نیز پی جویی شود؛ بنابراین مسئله اصلی این مقاله توجه به نکات اخلاقی مطرح در روایات خمس است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است. جایگاه اخلاق در روایات مربوط به خمس در دو حوزه کلی مطرح است. یکی جایگاه گزاره های اخلاق در اصل تشریع خمس و دیگری جایگاه گزاره های اخلاقی در علت تشریع برخی احکام خمس. به طور مثال بحث عدالت و انصاف ازجمله گزاره هایی اخلاقی است که پایه و اساس تشریع احکام فقهی خمس در زمینه بخشش و یا نحوه و زمان پرداخت خمس قرارگرفته است. سهل گیری ازجمله گزاره هایی اخلاقی است که اساس تشریع برخی از احکام خمس بوده است. حرمت گذاری و حفظ شأن و جایگاه رهبران نیز ازجمله اصول اخلاقی بوده که مبنای تشریع خمس گشته است. در باب علت تشریع برخی از احکام فقهی خمس نیز، گزاره هایی اخلاقی مدنظر شارع بوده است. بخشش از خمس ازجمله مسائلی است که توسط اهل بیت (ع) در روایات مطرح شده است؛ در این روایات علت تشریع چنین حکمی پاک بودن ولادت شیعیان معرفی شده است. ازجمله علت های دیگر تشریع خمس، پاک شدن از گناهان و جلوگیری از بخل است.