مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
اخلاق
حوزه های تخصصی:
کانت یک نظام فلسفی را هنگامی کامل میداند که بین اجزاء آن، هماهنگی و همکاری مورد نیاز یک کلِ بهم پیوسته وجود داشته باشد. با اینحال وی در نقدهای اول و دوم، قوای فاهمه و عقل را از هم تفکیک کرده و خلیجی پیمایش ناپذیر را میان آنها متصور ساخته است. وی در نقد سوم، بمنظور حصول یک نظام کامل فلسفی تلاش کرده است بمدد قوة حکم تأملی این شکاف را بردارد و ارتباط متقابل و ارگانیکی سه جزء اصلی فلسفه یعنی شناخت، اخلاق و احساس زیباشناختی را تبیین کند. این نوشتار درصدد است برمبنای آثار اصلی کانت و شروح شارحان، معنا و چگونگی تبیین نظام کامل فلسفی در اندیشه کانت را بررسی نماید.
چشم اندازی بر تعامل علم و دین در علوم انسانی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تأثیر مدرنیته بر جایگاه علم و دین در زندگی اجتماعی بشر می پردازد. در چهارچوب تحول پارادایمی که با ظهور تفکر و زندگی مدرن اتفاق افتاد، عقل انسان به معتبرترین منبع شناخت و امنیت و رفاه انسان به مهم ترین آرمان شناخت تبدیل شد. در معرفت شناسی مدرنیته، تجربه و تبیین منطقی ارتباط میان متغیرها در رسیدن به یک شناخت معتبر نقش اساسی دارند. به علاوه، علم گرایی مدرنیته، اساساً، در خدمت نیازهای فایده گرایانه به مفهوم مادی بشر است. سکولاریسم یکی از ویژگی های بنیادین سیستم معنایی مدرنیته است که بر اساس آن دین و آموزه های دینی تنها درصورتی به رسمیت شناخته می شوند که با الزامات مدرنیته هماهنگ باشند. همچنین، گزاره های دینی درصورتی علمی به حساب می آیند که با روش های علمی مدرن تأیید شوند. الزامات معرفت شناختی مدرنیته در علوم اجتماعی و انسانی نیز آثار شگرفی به جا گذاشته اند. براین اساس، علوم انسانی مدرن با رویکردی سکولار قوام یافته است.
دین و خدا در فلسفه نقادی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چهارچوب نظری فلسفة نقادی کانت ریشه در تحولات قرن هجدهم و دورة موسوم به روشن گری و منورالفکری اروپا دارد؛ رهیافت های دین پژوهی، از جمله باور به خداوند یا علت اولی، نزد او نیز متأثر از همان فضاست. پرسش از اعتبار و دامنة شمول معرفت مابعدالطبیعی و مهم تر از آن مبادی تکوین چنین معرفتی از دغدغه های معرفت شناختی کانت است که درست زمانی مطرح می شود که سخن و پرسش از «امکان مابعدالطبیعه» به میان می آید؛ یعنی تأمل و چندوچون دربارة مبادی نظری چنین دانشی که، تا زمان کانت، از پیشینه ای بس دراز برخوردار است. هنگامی که کانت از واژة علم و تجربه سخن می گوید، درواقع، به قلمرو عینی معرفت بشر نظر دارد؛ یعنی آن چه در حیطة حساسیت و فاهمه انعکاس می یابد و لذا، آن چه فراتر از این قلمرو تصور شود، نه به لحاظ نفس الامری، بلکه به لحاظ معرفت پدیداری، نامعتبر تلقی می شود. این جا نیز همان پرسش در باب «امکان ریاضیات محض» و «امکان طبیعیات محض» تکرار می شود. جستارهای کانت در این دو قلمرو بدین نتیجه منجر می شود که هرچند مبادی نظری علم نزد فاعل شناساست، اما فرایند فعالیت ذهن قابل اطلاق به تجربه، درواقع عینیت یافته، خواهد بود و معضل شکاف میان متعلق و متعلق ادراک برطرف خواهد شد. جهت گیری فلسفة نقادی در پرسش از مبادی و مبانی نظری دانش به قلمرو اخلاق و دین نیز کشیده می شود. باز شدن دو عرصة اخیر بر روی پژوهش استعلایی، درواقع، پاسخی را برای مسائل حل ناشدة متعلقات مابعدالطبیعه، اعتقاد به هستی خداوند، بقای نفس، و وجود اختیار در آدمی فراهم می سازد. در نگاه کانت، عرصة عقل عملی در تقابل با عقل نظری نیست، بلکه مکمَل و متمَم آن است، زیرا استمرار و فعالیت ذهن و ورود آن در عرصة نامتناهی و امور نامشروط، که به نظر کانت تمایل طبیعی عقل است، جزء لاینفک ساحت های معرفتی بشر است. اگر علم ناظر به متعلقات تجربه و امور انضمامی است و امکان ریاضیات و طبیعیات محض محرز و حتی یقینی و معتبر است، درعوض، اخلاق و دین نیز که ساحت های انکارناپذیر انسان اند، ناظر به متعلقات عقل و به ویژه، وجود خداوند و بقای نفس اند. هنگامی که کانت در امکان فعل اخلاقی و شرایط آن تأمل می کند، هم بسته بودن فعل اخلاقی با اعتقاد به بقای نفس و وجود خداوند را در می یابد و البته، هم چنان مسئلة عدم عینیت این متعلقات و حیث نفس الامری آن ها مورد تأکید اوست.
اخلاق وبلاگ نویسی
حوزه های تخصصی:
اکنون انسان در عصر ارتباطات و با وجود پدیده هایی از قبیل وبلاگ ها می تواند به دور از محدودیت های رسانه های پیشین آزادانه تصورات و نگاه خود را به درون و برون در فضای مجازی اینترنت بسط دهد. وبلاگ ها در دنیای امروز در حکم رسانه ای اند که نهادهای حکومتی بر آن ها نظارت کامل نمی کنند و به سبب ویژگی های خود توانسته اند محدودیت و موانع رسانه های پیشین را حذف کنند و از توان و آزادی بیشتری در تبادل اطلاعات و آرا برخوردار شوند. بنابراین، با این که وبلاگ نویسی توجه علم را به خود جلب کرده است، کار کمی در مورد اخلاق وبلاگ نویسی انجام شده است و در این زمینه گاهی با محدودیت هایی روبه رو بوده اند. در این مقاله، برای گردآوری داده ها و بررسی جایگاه اخلاق در وبلاگ از روش کتابخانه ای استفاده شده است. در نهایت، کدهای اخلاقی وبلاگ نویسی در چهار زمینه گفتن حقیقت (truth telling)، پاسخ گویی (accountability)، به حداقل رساندن آسیب (minimizing harm)، و نسبت دادن (تخصیص) (attribution) شناسایی شدند.
مبحث اخلاق در آثار فریدریش نیچه
حوزه های تخصصی:
در آثار نیچه مسیحیت نمونة برجستة اخلاق بندگی به حساب می آید. چرا که ضعف را به جای قدرت و درخشش انسانی می نشاند. از چشم انداز انسان مسیحی، صفت انسانِ خوب فروتنی و خیر خواهی است. نیچه هر دستگاه اخلاقی از این دست را اخلاق مسیحی می خواند و بسیاری از اصول اخلاقی پذیرفتة دنیای مدرن را زیر همین عنوان مسیحی هدف انتقاد قرار می دهد. نیچه نقش یهودیت را نیز در انحطاط انسان آن چنان جدی می بیند که آن را سمبل ارزش های گونة پست تر انسان در مقابل انسان های والا قرار می دهد. وی نبرد این دو دستگاه ارزشی را نبردی تاریخی می داند که علی رغم پیروزی تاریخی گونة منحط وپست، همچنان ادامه دارد. از سویی دیگر، مسئلة اخلاق و ارزش ها در دنیای مدرن را می توان مهم ترین دغدغة فکری نیچه دانست. در دنیای جدید با سست شدن پایه های متافیزیک، که نیچه از آن به «مرگ خدا» یاد می کند، پایه های اخلاق و ارزش های سنتی نیز سست می شود چراکه، به اعتقاد نیچه، اخلاق حاکم ارزش های خود را در قالب دستوراتی از منبعی برین و ماورایی مطرح می کند. اکنون با بی اعتباری جهان برین ارزش های اخلاقی نیز دچار اضمحلال می شود وانسان با بحران نهیلیسم روبه رو می شود. در چنین شرایطی، نیچه مدعی خلق ارزش های جدیدی است. سؤال مطرح دراین مقاله این است که ماهیت ارزش های اخلاقی که مرگ آن ها فرا رسیده چیست و خاستگاه آن کجاست؟ و اخلاق مورد نظر نیچه در پرتو چه امری نمایان می شود؟
تجارت الکترونیک از دیدگاه فلسفة تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آغاز، با اشاره به تعاریف وتحلیل هایی که فیلسوفان تکنولوژی، همچون مارتین هایدگر، ماریو بونگ، و استفان کلاین از مفهوم فنّاوری به دست داده اند، نحوة انطباق این تعریف ها بر مفهوم تجارت الکترونیک تحلیل می شود. سپس، با مرور آرای مارتین هایدگر، کارل مارکس، ژاک الول، دونالد مک کنزی، هانس یوناس، و اندروفینبرگ که دربارة الزامات تمدن تکنولوژیک در فلسفة تکنولوژی مطرح است، محدودیت هایی را که تجارت الکترونیک بر افراد و جامعه تحمیل می کند، تجزیه و تحلیل می شود. این الزامات، به طور طبیعی، مسئلة رابطة اخلاق و تکنولوژی را پیش می کشد. در این نوشتار، نسبت اخلاق و تکنولوژی از سه جهت بررسی می شود؛ هدف گذاری، راه ها و وسایل رسیدن به هدف، و عوارض تکنولوژی. سپس ویژگی مجازی و فراواقعیت تکنولوژی پست مدرن بررسی و از این منظر عوارض و پیامدهای تجارت الکترونیک برای هویت افراد و سنت های جامعه واکاوی می شود.
جایگاه سقراط در رهیافت دینی کییرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله میکوشد تا تصویری از جایگاه سقراط را در رهیافت دینی و اگزیستانسیالیستی کییرکگور نشان دهد. کییرکگور در نوشته های خویش تحت تأثیر شدید سقراط قرار دارد و از روش سقراطی سخن میگوید. وی او را با حضرت ابراهیم، «شهسوار ایمان»، مقایسه میکند و میکوشد تا سقراط مشرک و غیرمسیحی را در بستر تفکر مسیحی خودش بگنجاند و از این رو از سقراط به عنوان قهرمان تراژدی نیز یاد میکند. کییرکگور خود را سقراط قرن نوزدهم میپنداشت و معتقد بود، وظیفه او همان وظیفه سقراطی است. این مقاله با استناد به برخی نوشته های کییرکگور به بررسی این تصویر میپردازد.
بازاندیشی نظریه سعادت در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سعادت به عنوان مسأله ای فلسفی از این جهت که مبین برترین منزلت و غایت کمال عقل و فضل آدمی است پیوسته محل توجه فیلسوفان قرار گرفته است. آیا همه فیلسوفان یک معنا از سعادت را در نظر داشته اند؟ آیا در تعین و مصداق آن اتفاق نظر دارند؟ آیا سعادت به معنای فلسفی میتواند مفاهیم دینی یا اخلاقی را در بر داشته باشد؟
این منزلت، اگرچه از حیث مفهوم و معنای مصطلح تا حدودی مورد اتفاق است، مصداق و تعین خارجی آن به غایت مورد اختلاف بوده و با آرا و نظریات گوناگون مواجه گردیده است، که از این میان اهم یافته ها و نظریات مشهور عبارتند از : اتحاد با صور نورانی، اتصال به عقل فعال، تمثّل عالم وجود در نفس حکیم، و تجربه اصحاب سلوک دانستن سعادت، که محور مشترک همة آنها انحصار سعادت در محصول معرفت فلسفی و تنزیه نفس از لذت های غیر عقلی است.
حقوق و اخلاق، از تلاقی تا تفاهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سابقة دو نهاد حقوق و اخلاق و رابطة این دو با هم را به نوعی می توان مساوی با سابقة عمر بشر دانست، اما این سابقة طولانی مانع از وجود مبادلات فراوان در مورد نوع و میزان این رابطه و باعث نیل به یک توافق ماندگار میان اندیشمندان دو حوزه در تنظیم رابطة این دو نهاد نشده است. حقوق و اخلاق علی رغم اشتراکاتی که در حوزه های هدف، گستره و... دارند در همین حوزه ها دارای تفاوت های جدی هستند که همین امر ضرورت وجود ساز و کارهای خاص برای تحقق و عینیت یافتن هر کدام از آن ها را ایجاب می نماید. عمدة نظرات اندیشمندان در تنظیم رابطة این دو حوزه را می توان در ذیل دو عنوان حمایت حدأکثری یا حدأقلی حقوق کیفری از اخلاق جای داد. به عبارتی پس از تعیین محل های تلاقی این دو عنوان و در مقام تبیین رابطة مناسب جهت حل مشکل در فروض تلاقی، برخی قائل به حمایت حدأکثری حقوق کیفری از اخلاق هستند و آن را عام و فراگیر می شمرند، در مقابل، گروهی معتقد به حدأقل حمایت حقوق کیفری از اخلاق بوده و آن را منحصر در موارد غیرقابل اجتناب می دانند و قائل به راهکارهای جایگزین هستند. در این بین می توان نظریه ای را تحت عنوان نظریة بنیادین مطرح نمود که مقام ثبوت و اثبات را از هم تفکیک می نماید و در مقام ثبوت معتقد به حمایت حدأکثری حقوق از اخلاق برای حاکم و در مقام اثبات معتقد به حمایت ناظر به مقتضیات و شرایط بر اساس نظر حاکم جامعه و با مکانیزم های مختلف و متنوع ناظر به متخلف است که این همان نظریة اسلام و مبتنی بر قاعدة «التعزیر لکل عمل محرم» می باشد.
معنای زندگی از دیدگاه داستایفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از هستی و کشف معنا و هدف زندگی، به یکی از پر دغدغهترین مسائل عصرِ حاضر تبدیل شده است. داستایفسکی، به عنوان یک مؤمن، در جستوجوی معنای واقعیِ زندگی است. او، دو اصلِ ایمان به خدا و اخلاق را معنابخشِ زندگی و جهان میداند. از نظر او، همة آدمیان تعالیطلباند؛ معتقد است که بدون تردید، پستترین انسانها نیز در جستوجوی خدا هستند و با تمام وجود میدانند که هرگونه اشتباه در این راه، به بیراهه میانجامد. بدون وجود خدا، هستی بشریّت پوچ و بیمعنا است؛ زیرا انسان همواره دو مسیر را در جلوی روی خود میبیند که باید یکی را انتخاب کند، اما میداند که به تنهایی نیز قادر به یافتن راه هدایت و سعادت نیست. لذا نیاز به هدایت الهی را در وجود خود احساس میکند. بنابراین فقط خداست که میتواند او را نجات دهد. اما اخلاق نیز به عنوان امری معنابخش به زندگی، مورد توصیه و سفارش داستایفسکی است. با عمل کردن به وجدان اخلاقی، انسان از عمل خود احساس رضایت میکند و این احساسِ آرامش را به زندگی و جهان و آدمیانی که در این عالم زندگی میکنند، انتقال میدهد؛ و لذا زندگی را بامعنا میبیند.
پژوهشی در «ضرورت توسعة فقه به حریم اخلاق»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و نقد اصالت اراده در فلسفة اخلاق دنس اسکوتوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارکردهای دین در اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرورت اخلاق مداری در تولید علم با تکیه بر منابع اخلاق اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و نقد اخلاق دراندیشه مارتین بوبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتب اگزیستانسیالیسم یکی از مکاتب فلسفی دوران معاصر و جدید است و یکی از نمونه های بارز فلسفه اگزیستانس، اگزیستانسیالیسم الهی یا دینی مارتین بوبر آلمانی یهودی است، او از مهم ترین اندیشمندان دینی در قرن بیستم به شمار می آید. این مقاله ابتدا انسان شناسی اگزیستانسیالیسم و بوبر را بررسی کرده، سپس درباره فلسفه اخلاق و مقایسه آراء سارتر و آراء بوبر در زمینه معیار ارزشهای اخلاقی، رابطه آزادی و مسئولیت، مسئولیت اخلاقی بحث کرده و در پایان با بیان نقاط قوت و ضعف اخلاق موقعیتی بوبر نتیجه گیری کرده است.
تحلیل احادیث انبیاء ( علیهم السلام) وارده در منابع فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احادیث انبیاء (علیهم السلام) عنوان دسته ای از روایات در منابع حدیثی اسلام است که بازگوکننده گفتاری از انبیاء الهی (علیهم السلام) و یا کتب آسمانی پیشین است. این احادیث از یک سو پراکنده و از سوی دیگر در موضوعات گوناگون است. با گردآوری و دسته بندی این روایات، نتایج در خور توجهی به دست می آید.
در منابع حدیثی فریقین 1053 روایت به نقل از 34 پیامبر وارد شده است. موضوع 60% آن ها اصول اعتقادی، 27% مباحث اخلاقی و 13% عبادات و احکام است. این امر نشان می دهد که ادیان و تعالیم انبیای الهی در اصول اعتقادی یکسان هستند. در اصول اخلاقی نیز مشترکات زیادی بین آنها وجود دارد و تنها در مسائل فرعی و احکام اختلافاتی یافت می شود.
کاوش نظری در کرسی های آزاداندیشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهداشت روانی اخلاقی در اجتماع از منظر قرآن وحدیث
حوزه های تخصصی:
در حالی که جهان با شتاب توصیف ناپذیری به سوی صنعتی شدن و جهانی عاری از دشواری و سختی و تحولات عمیق فن آوری در حال حرکت است، همچنان موضوع بیماریها و مشکلات روانی اخلاقی، موضوعی در خور توجه و نه چندان خشنود کننده به حساب می آید. ازجمله بیماریهای روانی اخلاقی که دامنگیر جوامع گشته، بیماری های دهشتناک، نفاق و انحرافات جنسی است. این معضلات، کالبد و ریشه جوامع را هدف قرار داده و آشفتگی روانی و پریشان حالی را به دنبال خواهد داشت.
قرآن کریم و روایات در خصوص این موضوعات به لحاظ مبنایی و محتوایی از غنای والایی برخوردار است و نقش بسزایی در کاهش و از بین بردن فشارهای روانی اخلاقی وتامین بهداشت روانی اخلاقی افراد واجتماع دارد. اسلام، راهکارها و سفارشهایی در این بین دارد که زمینه ساز بهداشت و سلامت اخلاقی در اجتماع است؛ آن سان که فشارهای روانی اخلاقی مردم را از بین می برد و بهداشت روانی اخلاقی آنان را در این زمینه تقویت و یا تامین می کند. از جمله مطالب یاد شده در این باره می توان از، واکاوی بیماری نفاق و انحرافات جنسی به عنوان مهمترین بیماریهای روانی اخلاقی، پیامدهای آنان در اجتماع و راهکارهای اسلام برای مقابله با این گونه بیماریها، نام برد.
تبیین مؤلفه های سیاست اخلاقی امام علی (ع) پس از رسیدن به امامت و حکومت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژة سیاست به معنای اقدام به کاری طبق مصلحت آن است. بر اساس مبانی اسلام می توان گفت سیاست، در معنای عام، تجلی ولایت و رهبری خلق برای حرکت به سوی خالق و زمینه سازی تحقق هدف خلقت انسان است. تعریف سیاست در معنای خاص آن نیز چنین است؛ تدبیر و ادارة امور جامعه در مسیر تحقق ولایت الهی. نگاه علی (ع) به سیاست نگاهی توحیدی و الهی است. سیاست به دلیل نقش اساسی اش در شکل گرفتن رفتار و اخلاق جامعه و تأثیر ساختار و رفتار حکومت در سرشت و سرنوشت معنوی مردم جایگاه برجسته ای دارد. رویکرد بنیادین در حکمت سیاسی علی (ع) عبارت است از سیاست آن گونه که باید باشد. تلاش سیاسی در نگاه امام فقط به قصد احراز قدرت نیست. در فلسفة سیاسی علی (ع) توجه به آخرت و اصالت آن، اخلاص، پرهیز از دنیاگرایی، و رعایت اصول اخلاقی و سیاسی مطلوب شمرده می شود. از دیدگاه آن حضرت حکومت پیمانی است سه جانبه میان خدا و مردم و حاکم.
در حکومت علوی عمل کردن به دین خدا و رعایت حقوق خلق در هم می آمیزد و قدرت فقط از راه های مشروع و ارزش مند استقرار می یابد. استبداد در بینش علوی جایی ندارد. وظیفة امام نیز فرمان بردن از خدا و رعایت حدود الهی است. از دیدگاه آن حضرت مهم ترین مؤلفه های سیاست اخلاقی عبارت است از: حق طلبی، عدالت محوری، ابزارانگاری قدرت، تقوای سیاسی، کرامت انسانی، مردم گرایی، صلح مداری، عهدمندی، و مصلحت سنجی.
در کارنامة سیاسی امام علی (ع) هیچ گونه گسستی میان گفتار و کردار نیست و هریک ترجمان دیگری است. آن حضرت اخلاق و سیاست را به هم آمیخت و زمانی که قدرت را به دست گرفت، ذره ای از اصول اخلاقی را فرو نگداشت. در حوزة سیاست از عرصة دیانت رخ برنتافت و نه به بهانة حفظ دین از سیاست روی برگرداند و نه به بهانة حفظ قدرت از دین مایه گذاشت. اخلاق قشر نازکی بر سیاست آن حضرت نبود، بلکه درون مایة آن بود و در کانون توجه آن حضرت قرار داشت.
نسبت اخلاق و امر سیاسی در منظومة فکری امام علی (ع) با رویکرد به کلام 216 نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان در جامعة بدوی زندگی طبیعی و در جامعة مدنی زندگی انسانی دارد. در نهج البلاغه کسی اخلاق و سیاست را، به مثابة بارزترین وجوه زندگی اجتماعی انسان، تحقق می بخشد که افزون بر «خود طبیعی» و انسانی اش زندگی تکاملی و بینش استعلایی داشته باشد. درعین حال، نهج البلاغه بر استفاده از عقل کاربردی تأکید می ورزد: «برای تو، از عقلی که داری، همین قدر کافی است که راه های گمراهی را از رستگاری ات روشن بسازد» (نهج البلاغه، 1389: حکمت 421/ 1131).
آن چه در مکتب امام علی (ع) مفهوم سیاست را تعالی بخشیده و رابطة آن را با ارزش های اخلاقی تضمین کرده است، خاستگاهی مشترک به نام «حق الهی» است که موضوعاتی مانند حکومت، رابطة متقابل زمام دار و مردم، مسائل حقوقی، و تکالیف ناشی از آن را به یک رشته می کشد و عنصر سیاست را چونان وجهی الهی به تصویر می کشد و وظیفة انسان دانا و معتقد را مشخص می کند.
این مقاله با محورقراردادن خطبة 216 نهج البلاغه به سامان رسیده و درپی آن است که، با تبیین برخی مفروضات اولیه، معنای حق الهی را به صورت کلی معرفی کند و ارتباط اخلاق، ارزش ها، دین، و سیاست را در حد امکان بررسی کند. بنابراین، در مواجهه با این پرسش اصلی، که چه رابطه ای بین اخلاق و امر سیاسی در نهج البلاغه برقرار است، می توان این فرضیه را بررسی کرد:
انشعاب مسائل حکومتی از ناحیة حق الهی، درعین حال که ضمانت راستین و خلل ناپذیری برای آمیختن ارزش های اخلاقی با مقولة امر سیاسی پدید می آورد، حقوق و تکالیف انسانی را نیز واضح و مطلوب بیان می کند.