مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
اخلاق
حوزه های تخصصی:
نگاهى به احوال و آثا رجلال الدین عبدالرحمن سیوطى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جلال الدین عبدالرحمن سیوطى از علماء و نویسندگان بزرگ عصر ممالیک و از پیشتازان عرصه تألیف و یکى از پر اثرترین نویسندگان اسلامى است، تعداد آثار او را بیش از 500 اثر ذکرکرده اند، در اکثر زمینه هاى دینى و ادبى آثار مهمى بر جاى نهاده است. کتابهاى او در موضوعات تفسیر و علوم قرآن، حدیث، فقه, علوم عربى ) لغت، صرف، نحو، معانى و بیان) تاریخ و طبقات و... مى باشد. در مقامه نویسى نیز دستى داشته و حدود 25 مقامه از او به یادگار مانده است. از مهمترین آثار او الدر المنثور فى التفسیر بالمأثور، الاتقان فى علوم الـقرآن، الجامع الصغیر فى الحدیث البشیر النذیر، المزهر فى علوم اللغة و انواعها، الاقتراح فى اصول النحو و تاریخ الخلفاء مى باشد. در اواخر عمر عزلت گزیده و ترک تدریس و افتاء نموده است و پس از 62 سال عمر پربار در سال 911ه. ق در قاهره بدرود حیات گفت.
اثر هنری؛ نظر به وجود شی بررسی تطبیقی آرای ویتگنشتاین متقدم و شکلوفسکی در باب هنر
حوزه های تخصصی:
لودویگ ویتگنشتاین، فیلسوف پر آوازه¬ی قرن بیستم، معتقد است که «اثر هنری شیء است در حالیکه از وجه ابدی به آن نگریسته شود» و ویکتور شکلوفسکی، منتقد و نظریه¬پرداز ادبی، نیز هنر را راهی برای «آشنایی¬زدایی» از اشیاء و «نا آشنا» نمودن امور آشنا می¬دانست. معتقدم که میان این دو دیدگاه در خصوص هنر و اثر هنری، نسبت و تشابهی قابل توجه وجود دارد. تأکید ویتگنشتاین و شکلوفسکی بر هنر به قدرت آن در هموار نمودن راهی برای «خوانندگان» (به معنای وسیع کلمه) برمی¬گردد تا اشیاء را فی¬نفسه و خارج از زمینه¬ی معمول¬شان ادراک نمایند. همانطور که شکلوفسکی میگوید «هنر از طرق مختلف، اشیاء را از خودکاری ادراک رها می¬سازد»؛ در مقابل، اشیاء از منظر شیوه¬ی عادی نگریستن تقریباً اصلاً دیده نمی¬شوند یا «هیچ به حساب می¬آیند». در اثر هنری اما وجود اشیاء برجسته میشود. در این نوشتار می¬کوشم نشان دهم که دیدگاه¬های اولیه¬ی ویتگنشتاین در باب زیبایی¬شناسی در هماهنگی با نظریه¬ی فرمالیستی شکلوفسکی در خصوص هنر است.
اسلوب و ساختار اخلاق الاشراف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق الاشراف عبید زاکانی با سایر آثار او هم در روش طنزپردازی و هم در زمینه ها و مضامین طنز متفاوت است. در این رساله، عبید با استفاده از نقیضه سازی از سخن شاعران و نویسندگان پیشین، به توصیف وضعیت طبقات مختلف اجتماع خصوصاً طبقات فرادست جامعه می پردازد و با توجه به انحطاط اخلاق و مرگ فضیلت ها، به طریق کنایه و تهکم، اخلاق را مایه تباهی و بی اخلاقی را مایه سعادت می داند. باژگونگی مفاهیم و مسلمات دینی و اخلاقی و نیز اصرار عبید بر فضاسازی های هزل آمیز از اجتماع عصر خود، نشان از موقعیت سیاسی- اجتماعی ایران در عصر او دارد. انحطاط اخلاق در قرن هفتم و هشتم، علی رغم نگارش کتاب های اخلاقی، از زمینه های فساد اجتماع و سیاست ایلخانان بوده است. نگاه هجوآمیز عبید به آثار بزرگانی چون فردوسی، نظامی و سعدی، طنز تلخ اخلاق الاشراف را به مجموعه ای از ارجاعات به متون گذشته تبدیل کرده است. این ارجاعات نه تنها در اثبات پیام ها و حکمت های مندرج در شعر و نثر پیشینیان، بلکه با کنایه های تلخ به اهل روزگار، بی اعتنایی آنان را به حکمت و دین و اخلاق باز می نمایاند. در این تحقیق برای نشان دادن شگردهای طنز عبید در اخلاق الاشراف به تحلیل سبکی و بررسی این متن با رویکردی توصیفی و ساختاری می پردازیم.
رنج تنهایی در مثنوی معنوی
حوزه های تخصصی:
مولوی (604-672 ق) عارف و شاعر بی نظیر ادبیات عرفانی فارسی که معرفت، تجربه و آفرینندگی را یک جا جمع کرده است و در عصر خود و پس از مرگش جدی گرفته شده آثاری به یادگار گذاشت که گرد کهنگی به خود ندیده اند و همچنان محل رجوع و بحث و تامل اند. این دفتر حیات بخش مشحون از تعالیم و نظریات است.
مولوی عارف و شاعر انسان است از این رو درد و رنج بشری را خوب می فهمد و البته راه حل های مفید و رهایی بخشی ارائه می کند. تنهایی که از بحران های انسان معاصر است در مثنوی او بازتاب قابل توجهی یافته است. این که آدمی تصور کند که در دنیا نه کسی در اندیشه اوست، نه در دلی جایی دارد و نه کسی می خواهد به او کمکی کند و یا از مشکلاتش بکاهد در یک کلام تنهایی را فراهم می آورد. اما مولوی ذاتاً انسان را تنها نمی داند در عین این که بر نیاز ذاتی انسان به همراه (درونی ـ بیرونی) صحه می گذارد. از این جهت درصدد بر می آید تا رنج تنهایی را مورد توجه قرار دهد و برای درمان آن نسخه ای بپیچد. نویسنده در این مقاله کوشیده است تنهایی در مثنوی را با عنایت به مفاهیمی چون معنا، مبانی، علل، انواع و راه های رهایی بکاود و طبقه بندی و تحلیل کند.
الزامات تصمیمی و تحدیدی اخلاقی بودن حقوق بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبانی پدیدارشناسی اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی اخلاق تنها رشته ای است که می تواند جنبه های تجربی یا کیفی قلمرو ارزش ها را بررسی کند و همانند روان شناسی اخلاق صرفاً به جنبه های کارکردی آن محدود نیست. پدیدارشناسی یا تجربه پدیداری به چند معنا به کار می رود و آنچه در این جا مورد نظر است، پدیدارشناسی به معنای از سرگذراندن حالتی ذهنی به صورت اول شخص است، اما در مورد این که کدام حالات ذهنی می توانند تجربه پدیداری داشته باشند، اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی برای آن خصیصه پدیداری را لازم می دانند و برخی نمی دانند؛ کسانی هم که لازم می دانند، یا خصیصه پدیداری را مختص به ادراکات حسی می دانند یا در مورد حالات ذهنی غیرحسی هم قائل به خصیصه پدیداری اند. در این مقاله به چگونگی امکان پدیدارشناسی اخلاق بر اساس این سه دیدگاه و مسئله اشتراک و تمایز میان تجربه های اخلاقی می پردازیم و در پایان، به دو اشکال که درباره امکان پدیدارشناختی اخلاق مطرح شده می پردازیم.
چیستی دروغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معنا و ماهیت دروغ گرچه در ابتدا روشن می نماید، ولی با اندکی تامل، پرسش های زیادی پیرامون آن مطرح می شود که پرداختن به آن را ضرورت می بخشد. به نظر می رسد در ماهیت دروغ چهار شرط لازم است: شرط بیان خبر، شرط خلاف واقع بودن خبر، شرط تخاطب و شرط قصد فریب داشتن. بین دروغ و فریب فرق است. دروغ نوعی فریب است که منحصر در گفتار و هر چیزی که قائم مقام گفتار باشد مانند نوشتار و اشاره است نه در مطلق قول و فعل، همچنین دروغ در خبر ممکن است نه در مطلق کلام. فریب در مطلق قول و فعل امکان دارد. دروغ مخالفت مراد متکلم با واقع نفس الامر است نه مخالفت ظاهر کلام با واقع یا اعتقاد متکلم. قصد عمد و علم به نادرستی خبر در دروغ شرط است. دروغ چون در اخبار، محقق است پس بدون وجود مخاطب امکان ندارد. دروغ همیشه با قصد فریب مخاطب همراه است. دروغ یعنی «شخصی با قصد اخبار از واقع، خبر خلاف واقعی که خود علم به خلاف بودن آن دارد به شخص دیگر بدهد با این قصد که او باور کند این خبر واقعیت دارد». برای حل نزاع فرق کلامی در ذاتی یا اعتباری بودن قبح دروغ باید به ماهیت و تعریف دروغ رجوع کرد. اگر دروغ را خبر خلاف واقع تعریف کنیم، این عمل ذاتا قبیح نیست مگر وجوه و اعتباراتی چون ضرر زدن، فریب دادن، اغرا به جهل به آن اضافه شود، ولی اگر دروغ را خبر خلاف واقع با قصد فریب دیگران تعریف کنیم قبح آن ذاتی خواهد بود.
نسبت اخلاق و سیاست در اندیشه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق و سیاست از شاخه های حکمت عملی و در پی تامین سعادت انسان هستند. سعادت مفهوم محوری اخلاق ارسطوست. او در اخلاق به دنبال مطلوبی است که فی نفسه مطلوب باشد، نه آنکه به دلیل چیز دیگر مطلوب باشد. به تعبیر دیگر، ارسطو در پی «خیر اعلا» است، که همان سعادت است. جامعه هم باید در پی خیر اعلا باشد، حصول سعادت های فردی از راه سعادت های اجتماع امکان پذیر است و نیز بالعکس. فلسفه اخلاق درباره خصال فردی انسان هاست به این اعتبار که در جامعه زندگی می کنند، فلسفه سیاست هم درباره زندگی، رفتار و کردار اجتماعی انسان هاست. در نوشتار حاضر، سعی بر آن است تا تبیینی برای نسبت میان اخلاق و سیاست بیابیم.
پرستش، اصل بنیادین فلسفه اخلاق استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استاد مطهری در میان گرایش ها و نظریات گوناگون در گستره مکاتب اخلاقی، به پرستش الهی به عنوان بنیاد اساسی مکتب اخلاقی اسلام معتقد است. مبنای دیدگاه فوق از نظر ایشان این است که هر گونه کار اخلاقی عبادت خداست حتی اگر شخص به آن توجه نداشته باشد.
پرستش از نظر استاد دارای دو جنبه است باطنی یعنی سیر انسان از خلق به خالق و ظاهری عبارت است از نوع آداب و اعمالی که باید پرستش به آن شکل صورت گیرد.
در این مقاله پس از تبیین هویت معرفتی و حکمت های اخلاقی و تربیتی پرستش، جنبه های معیاری آن، کنکاش خواهد شد و در نهایت به صورت مورد پژوهانه، مبانی معرفت شناسانه نظریه پرستش، مورد بحث قرار خواهد گرفت.
در ادامه اثبات خواهد شد که نظریه پرستش با توجه به دارا بودن مولفه های لازم عقلی و نقلی، می تواند یک مکتب اخلاقی - منطقی و معتدل باشد
ملاصدرا و عبدالجبار معتزلی در کاربرد اخلاقی عقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آراء ملاصدرا و قاضی عبدالجبار معتزلی نسبت به کارکردهای عقل در اخلاق از جهاتی با هم قابل مقایسه است. به طور کلی می توان سه جهت اشتراک و سه جهت افتراق در اندیشه های ایشان در این زمینه به دست آورد. جهات اشتراک این است که اولا هر دو قائل به تلازم معرفت و فضیلت هستند، ثانیا مسوولیت اخلاقی را مبتنی بر عقل دانسته اند، ثالثا قائل به وجوه و اعتبارات در باب ارزش های اخلاقی هستند. جهات افتراق هم از این قرار است که اولا معنای عقل از دیدگاه آنان متفاوت است، به این بیان که عقل از نظر ملاصدرا قوه ای از نفس است ولی در اندیشه عبدالجبار، علوم یا بدیهیاتی است که آدمی از پیش آنها را واجد است. ثانیا به لحاظ وجودشناختی، کاربرد عقل در اخلاق در اندیشه ملاصدرا به جهت برخورداری از مبانی فلسفه ملاصدرا نظیر اصالت وجود و حرکت جوهری، به اخلاق متعالیه منجر می شود اما در اندیشه قاضی عبدالجبار به جهت فقدان این مبانی، گرایش به انسان گرایی دارد. ثالثا شهود عقلانی در دیدگاه این دو اندیشمند متفاوت است.
بررسی مؤلفه های اساسی در معرفت شناسی دینی اخوان الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرن چهارم هجری گروهی از اندیشمندان موسوم به اخوان الصفا و خلان الوفا به این فکر افتادند که برای نشر علوم عقلی و نزدیک کردن دین و فلسفه به یکدیگر و آگاه نمودن مردم نسبت به مسائل علمی و دینی رسالاتی مختصر، بدون ذکر نام مؤلفان بنویسند و به صورت پنهانی منتشر کنند تا بتوانند در جهت زدودن انحراف از جامعة اسلامی فعالیت نمایند.
در آن هنگام، به رغم وجود مشکلات سیاسی و اجتماعی متعدد، مسلمانان از رشد فکری و علمی برخوردار بودند و نه تنها در زمینة فلسفه و سیاست بلکه در سایر جنبه های علمی به مرحلة رشد و شکوفایی رسیده بودند. اخوان الصفا به موازات برخورداری از اندیشة دینی، عامل بازتولید بیداری فکری و توجه به علوم عقلی و فلسفه و حکمت یونانی در آن دوره هستند. طرح مسائل مذهبی در یک چهارچوب سازمان یافته و تلاش برای نظم دادن به مؤلفه های معرفت شناسی دینی بر محورهای خداشناسی، نبوت، انسان شناسی، معرفت نفس و اخلاق در این خصوص دارای اهمیت زیاد است.
چیستی اخلاق و فضایل اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق بهار ۱۳۸۷ شماره ۱۱
حوزه های تخصصی:
«اخلاق» جزو نادر واژگانی است که در دیدگاه عالمان و فلاسفهی شرق و غرب از جایگاه والایی برخوردار است. اندیشمندان متناسب با جهان شناسی و انسان شناسی خاصی، به بحث دربارهی اخلاق و فلسفهی اخلاق پرداخته اند. بدین سبب، نگارنده، در کاوشی دوباره «چیستی اخلاق و فضایل اخلاقی» را موضوع بحث قرار داده، تا مدخلی برای مباحث اصلی اخلاقی قرار گیرد.
در این مقاله، واژه های اخلاق و فضایل اخلاقی از نظر لغت و اصطلاح بررسی و به تعدادی از تعاریف مهم آنها، که از سوی اندیشمندان اخلاقی ارایه شده، اشاره گردیده است. در پایان نیز جمع بندی و نتیجه گیری مباحث آمده است.
مقتضیات اخلاقی تقوا در آیینه ی قرآن و سنّت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«مقتضیات تقوا در آیینهی قرآن و سنّت» عنوانی جهت دستیابی به مفهوم تقوا، وعوامل دستیابی به تقوا از دیدگاه قرآن و سنّت است. تقوا از «وقایه» گرفته شده و در لغت، به معنای نهایت خویشتن داری و در عرف، بازداشتن نفس از آن چیزی است که در آخرت برای انسان زیان دارد، و محصورکردن آن به چیزهایی است که برای او مفید است. مقتضیات، یعنی همان عوامل پیدایش تقوا، در دو زیر شاخهی اصلی: اخلاقی و فقهی، بررسی گردیده اند. مقتضیات اخلاقی پیدایش تقوا نیز در دو مجموعهی اخلاقیات فردی همچون: الگوپذیری، مخالفت با هوای نفس، شناخت و معرفت، صداقت، اطاعت اوامر الهی، عبادت و بندگی، خردورزی، یاد خدا، آیات الهی، هدایت الهی، یقین، توبه، صبر و تواضع، و مجموعهی اخلاقیات اجتماعی همچون: عدالت، خدمت به مردم، وحدت، وفای به عهد، موعظه، عفّت و پاکدامنی، احسان وکنترل زبان آمده اند. در مقتضیات فقهی نیز عواملی چون: بر پاداشتن نماز، روزه داری، حجّ، جهاد و قصاص بررسی شده اند.
مؤلّفه های اخلاقی مدیریت در نظام اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اخلاق، بحثی عمیق و مفصّل است که از دیر زمان مورد توجّه پژوهشگران واقع شده است. اخلاق مدیریت بحثی جزئیتر و خاصتر از خود اخلاق است. مدیریت نیاز به لوازمی دارد که مهمتر از همه «اخلاق مدیریتی» است. اخلاق، ستون و ساختمان مدیریت است. ائمّه و پیشوایان ما پیشقراولان اخلاق مدیریتی بودهاند که با استناد به سخنان وروایاتشان اهمیّت اخلاق در مدیریت آشکار میشود.
موضوع این نوشتار، مؤلّفه های اخلاقی مدیریت در نظام اسلامی و هدف آن، بررسی لوازم ونیازمندی های اخلاقی مدیران در این نظام است. اخلاق، مدیریت وشرایط بقا، موجبات، ابزار، و آفات آن و هر آنچه که برای یک مدیر لازم است، اخلاق مدیریت و روابط آن با بعضی از علوم انسانی روانشناسی، انواع مدیریت و اصول اخلاقی آن، صلاحیت اخلاقی مدیران، فلسفهی هنجاری و اصول اخلاقی آن از جمله عناوین این نوشتار است.
رسیدن به نظامی منطقی و فلسفی در اخلاق مدیریت، پژوهشی عمیق میطلبد و فراتر از این نوشتار است.
تأثیر ارزش های اخلاقی در اقتصاد با تأکید بر نظریّهی شهید صدر(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۹
حوزه های تخصصی:
جوامع بشری برای نیازها و توسعهی نهادهای خود در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تدابیر و برنامه هایی دارند که الزاماً باید شاخصه هایی که اصلی ترین آنها سازگاری با فطرت و سرشت انسانی است را مورد توجّه قرار دهند.
اخلاق و اقتصاد به عنوان دو نیاز اساسی، از تأثیرگذارترین مقوله ها در نهاد برنامه ریزی هستند که پیشینهی تاریخی آنها به آفرینش انسان و هبوط حضرت آدم 7می رسد.
علم اقتصاد تا قبل از دورهی رنسانس (1453 میلادی) به عنوان یک تفکّر غالب، شامل آموزه های ارسطو، کلیسا و سایر ادیان می شد. این آموزه ها نیز متأثّر از علم اخلاق بود و شاهد تاریخی آن «آدام اسمیت»- اقتصاددان اسکاتلندی و استاد کرسی اخلاق دانشگاه گلاسکو- میباشد. امّا به مرور زمان و به طور رسمی در سال 1932 میلادی، «لینونل رابینز»، اقتصادان انگلیسی، برای نخستین بار با تمایز میان ارزش و واقعیت تلاش کرد تا از تأثیر اخلاق بر اقتصاد بکاهد، و از این رو، «اقتصاد هنجاری» و «اقتصاد اثباتی» را مطرح نمود. امّا با ایجاد شکاف طبقاتی، بحران های اقتصادی، تأسیس و بایگانی شدن پی در پی مکاتب اقتصادی به دلیل همان ناهمسانی با فطرت و سرشت انسان، اندیشمندان و حتّی اقتصاددانانی از جمله «آمارتیاسن» - برندهی جایزهی نوبل اقتصاد در سال 1998 میلادی- کوشیدند تا اقتصاد را به سرمنزل اصلی خود (جایی که از اخلاق تأثیر پذیرد) برگردانند.
تأثیر اخلاق در اقتصاد با آنکه گاهی به یک امر بدیهی تشبیه می شود، امّا تدوین پژوهش های علمی و تأثیرگذار متضمّن دلایل وحیانی با استفاده از قرآن مجید و کتاب های آسمانی سایر ادیان و دلائل فلسفی و عقلانی شامل: تجربیات بشر و آزمون ها و تحقیق های تئوریک، دلایل تاریخی و سرنوشت اقوام و دلایل روایی، کمک بسیار مهمی برای اثبات این موضوع برای گسترهی اندیشه های بشر خواهد بود.
این مقاله تلاش میکند تا اثبات نماید که توسعهی اقتصادی پایدار بدون تأثیرپذیری از اخلاق دست نیافتنی است و می کوشد با ارایهی یک افق تازه از موضوع «تأثیر اخلاق در اقتصاد»، آن را به عنوان یک مقولهی مهم به همهی اقشار در جامعهی بین الملل بازشناساند تا در آینده بتوان از این مسیر نقبی به سوی اقتصاد اسلامی باز کرد.
نظرات و اندیشه های شهید صدر می تواند به عنوان منبع پرباری برای ورود و تبیین موضوع «تأثیر اخلاق بر اقتصاد» در عصر حاضر باشد. ایشان دارای 24 عنوان کتاب در زمینه های مختلـف علوم دینـی و اجتمـاعی است و کتـاب مشهـور «اقتصادنا» را که نخستین تلاش عملی برای کشف و استخراج و تدوین نظام اقتصادی اسلام است، به رشتهی تحریر در آورد.
نظریّه ی اخلاق ویتگِنِشتاین(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رساله ی منطقی- فلسفی ویتگنشتاین، اغلب بهعنوان کتابی در نظر گرفته میشود که به دنبال ارایهی تعریفی از حدود و مرزهای اندیشه از طریق تحلیل منطقی زبان است. امّا حقیقت امر این است که نتیجه و غایت رازآمیز و اخلاقی این کتاب است که برای وی اهمیّت دارد؛ بخشی که خود ویتگنشتاین بیشترین تأکید را بر آن دارد. او رساله را در اصل کتابی اخلاقی میداند و توجّه به این نکته را کلید فهم آن تلقّی می نماید.
امروزه دو تفسیر از رساله ارایه میشود: تفسیر اوّل بیان میدارد که رساله در تلاش است تا به ما بگوید، متافیزیک بهطور کلّیِ بیمعناست و باید کناری نهاده شود (تفسیر پوزیتیویستها). برخلاف آن، تفسیر دوم، تلاش ویتگنشتاین برای مرز نهادن میان اندیشیدنی و نااندیشیدنی، و معنادار و بیمعنا را تلاشی متافیزیکی میداند. ما در این مقاله تفسیر دوم را ملاک بررسی دیدگاه ویتگنشتاین در خصوص اخلاق قرار دادهایم. با توجّه به آنچه خواهد آمد، به نظر میرسد خوانش متافیزیکی رساله، مطابق با محتوای آن، موجّه باشد؛ زیرا معتقدیم، درک درست دیدگاه ویتگنشتاین دربارهی اخلاق، در گرو این خوانش است.
جوان فهم بودن آثار استادان حوزه در زمینه ی اخلاق(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
با توجّه به رهنمود گرانقدر رهبر عظیم الشّأن انقلاب حضرت آیتالله العظمی خامنهای - دام ظلّهالعالی- که در بازدید از آثار برخی فضلای بزرگ حوزهی علمیّهی قم فرمود ند: «آثار حوزوی باید جوانفهم باشد»، بر آن شدیم تا ضرورت موضوع، و نیز اهمیّت مخاطب شناسی و چگونگی درک و شناخت ویژگیهای جوانان توسّط نویسندگان حوزوی، هم چنین، شیوهی نوشتن برای جوانان را بررسی کنیم.
سیر اخلاق در جنبش های نوپدید دینی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اخلاق در ادیان الهی، به ویژه دین مبین اسلام، مجموعه آموزه هایى است که راه و رسم چگونه زیستن را به نحو شایسته و صحیح تبیین می کند. امّا در نظرگاه غربی و سکولار، اخلاق به معنای قانونی تلقّى شده که تنها مربوط به زندگى اجتماعى وحقوق افراد و جوامع انسانى است.
در این نوشتار سعی شده است مؤلّفه های اخلاقی در مکاتب و ادیان نوپدید مورد سنجش قرار گرفته و در نهایت اثبات شود که: 1- در این جنبش ها عموماً اخلاق چه به معنای سکولار و چه غیر آن رعایت نمی شود؛ 2- مکاتب عرفانی نوپدید، بر خلاف ادّعایشان، فاقد ارزش های اخلاقی هستند.
چالش های معاصر بر اخلاق دینی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، مروری کلی به اخلاق مدرن با توجه به ارتباط آن با اخلاق دینی ارائه شده است. در این مرور کلی، اهمیت نقش مونتایگن، هابس، هیوم، کانت و هگل در تغییر مسیر اخلاق از دین بیان شده است و چنین استدلال شده که هر کس به ارائه اخلاق دینی در جهان معاصر امیدوار است، باید به مطالعه و بررسی فرآیند سکولارسازی اخلاق بپردازد. هم چنین به چند گرایش اخیر نیز اشاره شده و نظریه های اخلاقی در عصر حاضر به سه دسته کلی تقسیم شده است: نظریه های نتیجه گرا، وظیفه شناختی و فضیلت محور. درنهایت اثبات شده است که اخلاق دینی موفق باید موارد قوت این سه رویکرد را در خود فراهم آورد.