مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
معمای امنیت
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، راهبرد امنیتی امریکا تا سال 2000 به دلیل نبود یک دشمن مشخص، دستخوش ابهامی اساسی شد و این خلاء راهبردی، این کشور را به جست وجوی هستی شناسی جدیدی در عرصه سیاست بین الملل وادار ساخت. پس از حادثه 11 سپتامبر 2001، سیاست مبارزه با تروریسم در راهبرد امنیتی امریکا نقش برجسته ای پیدا کرد؛ این رویکرد، با تهاجم امریکا به افغانستان (2001) و حمله به عراق (2003) نمود عینی یافت و منجر به حضور گسترده تر این کشور در منطقه، به ویژه در مرزهای ایران شد. در عین حال، دولت امریکا همواره ایران را در لیست دولت های حامی تروریسم قرارداده و در این راستا پیوسته ایران را به حمله نظامی تهدید می کند. در چنین شرایطی است که ایران درصدد عضویت در سازمان همکاری شانگهای برآمده است و مسئله اصلی این نوشتار این است که نقش راهبرد امنیتی امریکا در گرایش ایران به این سازمان چه بوده است؟ در پاسخ به این سئوال، فرضیه نوشتار حاضر نیز تغییر راهبرد امنیتی امریکا در خاورمیانه را عامل مؤثر در گرایش ایران به عضویت در سازمان همکاری شانگهای می داند؛ فرضیه ای که در این مقاله تصدیق می شود. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و ابزار نظری برای تبیین فرضیه این پژوهش نیز، نظریه رئالیسم تدافعی است
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نسبت به عراق و تأثیر آن بر جایگاه منطقه ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمله آمریکا به عراق و فروپاشی رژیم بعث، سرآغاز مجموعه تحولات و روندهایی محسوب می شود که نه تنها ساخت قدرت و سیاست در عراق را دگرگون ساخت، بلکه منجر به تغییراتی در چشم انداز قدرت، سیاست، امنیت و روابط خارجی منطقه خاورمیانه شد. با توجه به اینکه نوع حکومت آینده عراق و چگونگی تنظیم روابط دوجانبه در سطوح منطقه ای و بین المللی، حوزه سیاست خارجی ایران را تحت تأثیر قرار می دهد تنظیم سیاست خارجی ایران در برابر عراق، به نوعی ورود ایران به صحنه منطقه ای و نظام بین الملل محسوب می شود. در این مقاله، نگارنده با بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی، چگونگی تأثیرگذاری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نسبت به عراق را بر جایگاه منطقه ای ایران مورد ارزیابی قرار داده و نهایتاً این نتیجه، حاصل شده است که: «سیاست خارجی ج.ا.ایران نسبت به عراق، منجر به ارتقاء نقش سیاسی و منطقه ای ایران به عنوان قدرت منطقه ای گردیده است.»
«معمای امنیت» و آینده نظام کنترل تسلیحات دوجانبه بین روسیه و امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۲ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
143 - 161
حوزه های تخصصی:
استمرار رویکرد تهاجمی واشنگتن برای افزایش مزیت های ژئوراهبردی و ژئوپولیتیک خود در برابر روسیه از جمله از راه گسترش ناتو به شرق و استقرار سپر ضدموشکی اروپایی، نشانگانی مشهود برای مسکو بوده که توازن راهبردی به نفع امریکا به گونه ای غیرقابل برگشت در حال تغییر و آسیب پذیری راهبردی آن در حال افزایش است. هم زمانی این تحولات با تلقی مثبت از امکان تحقق آرمان «قدرت بزرگ» در مسکو، سبب تشدید تلاش روسیه برای موازنه سازی با امریکا شده است. این وضعیت با افزایش احساس کاهش امنیت نسبی در دو طرف، فضای «عدم قطعیت» و تالی آن «معمای امنیت» بین آنها را فزونی داده که اخلال در نظام کنترل تسلیحات دوجانبه یکی از عوارض آن است. هرچند با امضاء پیمان استارت 3 امیدهایی برای تخفیف «معمای امنیت» ایجاد شد؛ اما ماندگاری بستر بی اعتمادی حکایت از شکننده بودن توافق ها دارد.
تاثیر معمای امنیت بر رقابت میان ایران و عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
107 - 125
حوزه های تخصصی:
نگارندگان تلاش کرده اند تا ضمن تلاش برای شناخت بهتر مفهوم معمای امنیت، به این پرسش پاسخ دهند که معمای امنیت چه تاثیری بر رقابت میان ایران و عربستان سعودی داشته است؟ فرضیه اصلی پژوهش حاضر این است که تشدید و وخامت معمای امنیت میان ایران و عربستان سعودی سبب تشدید رقابت و تنش میان دو کشور شده است. در این پژوهش تلاش شده تا با بهره گیری از آخرین توسعه های مفهومی در خصوص معمای امنیت، جایگاه تبیینی مشخص معمای امنیت و میزان تاثیرگذاری آن در رقابت دو کشور در برهه پیش و پس از انقلاب اسلامی تعریف شود. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر تحلیل نظریه پردازانه مبتنی بر نظریه عقلانی روابط بین الملل به این نتیجه رسیده است که وخامت معمای امنیت میان ایران و عربستان سعودی پس از انقلاب اسلامی بسیار بیشتر از سطح معمای امنیت میان دو کشور پیش از وقوع انقلاب اسلامی است اما سطح متوسط معمای امنیت پیش از انقلاب اسلامی تعیین کنندگی بیشتری در عدم شکل گیری همکاریهای جدی و عمیق میان دو طرف داشت. سطح شدید معمای امنیت پس از انقلاب اسلامی نقش تسهیل کننده رقابت میان دو کشور را ایفا کرده است.
واکنش روسیه به سپر دفاع موشکی امریکا و ناتو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
307 - 285
حوزه های تخصصی:
طی سال های اخیر ارتش روسیه برخی جنگ افزارهای نظامی خود را نوسازی کرد که از مهم ترین آنها، افزارهای انتقال کلاهک های هسته ای بوده است. در این زمینه برخی سلاح های پیشرفته و نو شامل موشک های قاره پیما و کروز، راکت های مافوق صوت و زیردریایی های هسته ای باسرنشین و بی سرنشین در اختیار نیروهای مسلح روسی قرار داده شدند. پرسش اصلی پژوهش این است که چرا روسیه به نوسازی وسایل انتقال کلاهک های هسته ای خود اقدام کرده است؟ در فرضیه بیان می شود که اقدام های امریکا و ناتو در استقرار سپر دفاع موشکی در اروپا موجب شد که روسیه انواع وسیله حمل و پرتاب کلاهک های اتمی خود را نوسازی کند. در پژوهش با رویکردی توصیفی - تبیینی، از روش تحلیل کیفی اسناد دولتی (مانند راهبرد امنیت ملی) و بیانات مقامات عالی رتبه روسیه، افزون بر بررسی دیدگاه های نظریه پردازان و کارشناسان داخلی و خارجی استفاده شده است. اقدام غرب در استقرار سامانه های دفاع موشکی از دید رهبران روسیه تهدیدی وجودی تلقی می شود و در نتیجه مهم ترین ابزار مؤثر مسکو در برابر تهدیدهای راهبردی غرب، اجرای برنامه نوسازی نظامی با هدف افزایش توانایی حمل و پرتاب کلاهک های اتمی برای بازدارندگی و نیز حفظ توانایی تلافی برای پاسخ به حمله اتمی غرب بوده است. نوآوری نظامی روسیه دربرگیرنده تولید موشک هایی است که سپرهای دفاع موشکی امریکا و ناتو قادر به رهگیری و انهدام آنها نباشند. استقرار این سامانه های تهاجمی بر توانایی بازدارندگی و دفاعی روسیه در برابر غرب افزوده است.
پیامدهای امنیتی مناسبات چین و اسراییل برای آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرصه روابط بین الملل در ساختاری آنارشیک روابطی با نگاه امنیتی و قدرت جویانه را موجب می شود و اقداماتی جهت توسعه قدرت در نظم خودیارانه انگاره تضعیف امنیت را در میان دولت های در حال رقابت ایجاد می کند. رقابت کنونی ایالات متحده و چین به عنوان قدرتی نوظهور در این چارچوب قابل بررسی است. ایالات متحده حضور چین در خاورمیانه و تعامل روبه گسترش چین و اسراییل را نفوذ در حیطه استراتژیک خود ارزیابی می کند؛ مناسباتی که امروزه ابزاری است که در دست چین خوب عمل کرده. پژوهش حاضر به منظور بررسی عرصه نوین رقابتی ایالات متحده و چین حضور چین در حیات خلوت ایالات متحده یعنی اسراییل را مدنظر قرار داده. گسترش روابط و تعاملات دو کشور که نفوذ قدرت چین در اسرائیل را به همراه دارد از ابعاد گوناگون قابل توجه است. حال پرسش این است که «پیامدهای امنیتی گسترش حوزه نفوذ چین در اسرائیل برای ایالات متحده کدم اند؟» در پاسخ و با بهره از رویکرد تحلیلی توصیفی و با روش کتابخانه ای می توان بیان داشت که «تعاملات روبه رشد چین و اسرائیل دربردارنده پیامدهای امنیتی برای ایالات متحده خواهد بود که در ابعاد فناورانه، زیرساختی، سایبری و تجاری قابل بررسی است» با بهره از تئوری معمای امنیتی می توان ابعاد گسترش حضور چین در منطقه خاورمیانه و با تأکید بر اسراییل را تشریح و پیامد امنیتی آن را برای آمریکا تبیین نمود. درنتیجه این تسری نفوذ چند پیامد امنیتی برای ایالات متحده محتمل است که در صورت عدم توجه ایالات متحده و گسترش دامنه تنش میان دو قطب اقتصادی شرایط را برای ایالات متحده پیچیده خواهد کرد
تحلیل دولت شکننده عراق و معمای امنیت در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معمای امنیت به عنوان یکی از دغدغههای اصلی کشورها در صحنه بینالمللی است که با افزایش امنیت یک کشور، سایر کشورها روند ناامنی را سیر خواهند کرد. وظیفه دولتها ارائه کالاهای سیاسی مانند؛ امنیت، امکانات اقتصادی، نظم قانونی و زیرساختارها است. زمانی که دولت این کارویژهها را نتواند ارائه کند، یک دولت شکننده محسوب می شود. مفهوم دولتهای شکننده در یک دهه اخیر، ازجمله ویژگیهای برخی کشورهای خاورمیانه شده است. عراق پس از سال 2003، در گروه دولتهای شکننده قرار گرفته و در طول این سالها همواره در سطح نامطلوبی از امنیت ارزیابی شده است. براین اساس، سوال اصلی این است که، دولت شکننده عراق چه تاثیری بر معمای امنیت در خلیج فارس دارد؟ هدف این نوشتار با استفاده از روش توصیفی –تحلیلی، این است که به بررسی معمای امنیت در عراق به عنوان دولتی در منطقه خلیج فارس پس از سال 2003 بپردازد. یافتههای پژوهش نشان میدهد دولت شکننده عراق با برهم زدن نظم عربی منطقه ای، زمینه سازی افزایش مداخلات نظامی، تاثیرگذاری بر موازنه قوای منطقه ای بین ایران و عربستان، زمینه سازی گسترش فعالیت های تروریستی و قاچاق نفت در منطقه، معمای امنیت در خلیج فارس را تشدید نموده است.
تحلیل روابط عربستان سعودی و اسرائیل در سایه توافق هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
115 - 142
برنامه هسته ای ایران طی یکی دو دهه اخیر به یکی از موضوعات و دستور کارهای مهم بین المللی و منطقه ای تبدیل شده است. با توجه به اینکه توافق هسته ای ایران با گروه 1+5 دارای ابعاد بین المللی و منطقه ای است و همچنین با توجه به تمایز میان ساختارهای معناگرایانه انقلاب اسلامی ایران با نظام بین الملل و کنشگران منطقه ای، این توافق در دو سطح بین المللی و منطقه ای توجه و تمرکز بازیگران و کشورها را به خود معطوف کرده و واکنش هایی را از سوی آنها به دنبال داشته است که از جمله این کنشگران می توان به عربستان سعودی و اسرائیل اشاره کرد که همواره نسبت به برنامه هسته ای ایران حساسیت های خاصی را دنبال کرده اند. لذا مقاله حاضر در پی آن است تا به این سوال پاسخ دهد که توافق هسته ای ایران و غرب چه تأثیری بر مناسبات و تعاملات عربستان سعودی و اسرائیل داشته است. نویسندگان در پاسخ به این پرسش و با استفاده از نظریه معمای امنیت، این فرضیه را مورد آزمایش قرار می دهند که توافق هسته ای ایران و غرب زمینه ساز تقویت مناسبات و تعاملات سیاسی- امنیتی عربستان سعودی و اسرائیل شده است. روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی تحلیلی است و روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و اینترنتی است.
تأثیر نگاه هستی شناختی به امنیت بر عمق استراتژیک ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
هدف پژوهش حاضر پاسخ به این سؤال است که برداشت هستی شناسانه از امنیت در جمهوری اسلامی ایران چگونه بر تعریف از عمق استراترژیک ایران اثر می گذارد؟ برای پاسخ به این پرسش ابتدا مبانی امنیت هستی شناختی ایران با تأکید بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (و منتج از آن)، عقاید امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای(مدظله) بررسی شده و در ادامه تأثیر این امنیت هستی شناسانه بر سیاست خارجی ایران به طور کلی و عمق استراتژیک به طور اخص مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که هویت و امنیت هستی شناختی ایران شامل اصولی به این شرح است: اولویت اسلامیت بر ایرانیت؛ دشمنی اسرائیل؛ دشمنی آمریکا؛ استکبارستیزی و عدم تعهد به قدرت های بزرگ؛ اهمیت فلسطین برای جهان اسلام و اهمیت محور مقاومت. مجموع این شاخص ها در هویت جمهوری اسلامی، منجر به شکل گیری تهدیدهای امنیت هستی شناختی و فیزیکی از سوی آمریکا، اسرائیل و قدرت های منطقه ای هم سو با آنان شده است که به تبع آن، ایران، عمق استراتژیک خود را برای مقابله با این تهدیدهای طراحی می کند و البته تهدیدهای نظامی نشأت گرفته از این تعارض های ماهوی و هویتی نیز در شکل گیری این عمق استراتژیک و حوزه های نفوذ نقش زیادی داشته است. اهمیت مسائل هویتی برای جمهوری اسلامی ایران در اولویت است و بنابر مبانی دینی و ایدئولوژیک، این امنیتِ هویتی در مواقع لزوم و حساس حتی بر امنیت فیزیکی برتری دارد. جمهوری اسلامی ایران برای تأمین امنیت هستی شناختی و امنیت فیزیکی خود به دنبال تعمیق عمق استراتژیک خود بوده و این کار را در حال حاضر بیش تر معطوف به بازدارندگی و دفع تهدیدهای دشمن بالفعل منطقه ای خود که اسرائیل است، کرده است.
معمای امنیتی میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی
منبع:
پژوهش ملل آذر ۱۴۰۱ شماره ۸۲
37-56
روابط ایران و عربستان یکی از مهم ترین رقابت هایی است که صحنه خاورمیانه را مشخص می کند. هر دو کشور اغلب بعنوان مخالفان واقعی بویژه در خلیج فارس عمل کرده اند. عربستان سعودی روابط قوی با قدرت های غربی دارد در حالیکه ایران، ایالات متحده را خطرناک ترین دشمن خود می داند. می توان بیان کرد که یک معضل امنیتی در روابط دو کشور وجود دارد، زیرا هر دوی آنها به دنبال سیاست افزایش دستاوردهای نسبی خود هستند تا امنیت خود را در مقابل دیگری تأمین نمایند. آنچه از نگاه این مقاله در شکل گیری و تداوم این معمای امنیتی موثر بوده است برداشت ها و ادراکات طرفین از یکدیگر تحت تأثیر تحولات رخ داده پس از سال 57 می باشد. مهمترین مولفه برداشتی شکل دهنده به معمای امنیتی در روابط دو کشور برداشتی است که هر دو کشور از دیگری بعنوان یک کشوری خواهان هژمونی در منطقه، دارد. اگرچه رقابت های مذهبی و ایدئولوژیک بین ایران و عربستان همواره مهم بوده است و بیشتر محققین تفاوت ها و اختلافات مذهبی و ایدئولوژیک را موتور رقابت دو کشور و معمای امنیتی بین آنها می داند اما این مقاله محرک اصلی تأثیرگذار بر معمای امنیتی میان دو کشور را نه اختلافات مذهبی که تلاش دو کشور برای دستیابی به هژمونی منطقه ای و برداشت هریک از طرف مقابل بعنوان کشوری که خواهان کنار زدن طرف مقابل و دستیابی به برتری منطقه ای است می داند
واقع گرایی نوکلاسیک: از سیاست بین الملل تا سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۷ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷
659 - 678
حوزه های تخصصی:
واقع گرایی نوکلاسیک با قرار دادن سرشت آنارشیک نظام بین الملل به عنوان نقطه عزیمت خود، با وجود تلاش مداوم تکمیلی (سازا) برای توضیح آنامولی های نوواقع گرایی، اغلب از منظر زمینه های معرفت شناختی، متدولوژی و نظری از سوی غیرواقع گرایان مورد انتقاد قرار گرفته است. واقع گرایی نوکلاسیک، تلفیقی از واقع گرایی کلاسیک و نوواقع گرایی است (سطح واحد سیستمیک). این نظریه در واکنش به ضد تقلیل گرایی بیش از اندازه نوواقع گرایی ارائه شد. چون نوواقع گرایی یک نظریه سیاست بین الملل است که تنها به تبیین نتایج بین المللی ناشی از کنش و واکنش کشورها می پردازد. نوواقع گرایی به مثابه یک نظریه سیاست بین الملل به تبیین و تحلیل رفتار کشورهای منفرد نپرداخته و آن را به نظریه سیاست خارجی وامی گذارد. از این رو واقع گرایی نوکلاسیک ضمن این که مفروضه های نوواقع گرایی را رد نکرده، درصدد تخصیص و اصلاح آن است تا منطبق بر روش لاکاتوشی، برنامه تحقیقی مفیدتری برای توصیف، تبیین و پیش بینی رفتار و سیاست خارجی کشورهای مشخص را ارائه دهد. در این مقاله به بررسی ظرفیت های این نظریه برای تبیین و توضیح راهبرد کشورها در حوزه سیاست بین الملل و سیاست خارجی پرداخته می شود.
شکل گیری معمای امنیت با رشد رقابت تسلیحاتی در آسیا پاسفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۰ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۰)
93 - 120
حوزه های تخصصی:
منطقه آسیا- پاسفیک با توجه به حجم بالای واردات تسلیحات، افزایش هزینه های نظامی و مدرن سازی نیروی نظامی و دریایی کشورهای منطقه، به سمت شکل گیری معمای امنیتی در حرکت است. تحولات اقتصادی و نظامی همراه با رقابت استراتژیک در آسیا- پاسفیک باعث بی ثباتی و ناپایداری در آینده نزدیک در این منطقه خواهد شد. در این حالت کشورهای منطقه به دنبال افزایش امنیت از طریق ائتلاف یا افزایش توان نظامی خود برای مقابله با تهدیدها و بی ثباتی در منطقه برمی آیند، همان چیزی که رئالیست ها از آن به عنوان معمای امنیت یاد می کنند. همه این موارد در حال حاضر در آسیا- پاسفیک در حال وقوع است. بر این اساس، مقاله به دنبال بررسی این موضوع می باشد که آیا افزایش هزینه های نظامی و رشد واردات تسلیحات در این منطقه همراه با اختلافات ارضی و عدم وجود سازوکار مشخص برای حل اختلافات و نبود یکپارچگی امنیتی در بین کشورهای منطقه پتانسیل شکل گیری معمای امنیت و درگیری را با توجه به حضور قدرت های مهم اقتصادی و نظامی همچون آمریکا، چین و ژاپن در آینده نزدیک خواهد داشت؟