آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۰

چکیده

واقع گرایی نوکلاسیک با قرار دادن سرشت آنارشیک نظام بین الملل به عنوان نقطه عزیمت خود، با وجود تلاش مداوم تکمیلی (سازا) برای توضیح آنامولی های نوواقع گرایی، اغلب از منظر زمینه های معرفت شناختی، متدولوژی و نظری از سوی غیرواقع گرایان مورد انتقاد قرار گرفته است. واقع گرایی نوکلاسیک، تلفیقی از واقع گرایی کلاسیک و نوواقع گرایی است (سطح واحد سیستمیک). این نظریه در واکنش به ضد تقلیل گرایی بیش از اندازه نوواقع گرایی ارائه شد. چون نوواقع گرایی یک نظریه سیاست بین الملل است که تنها به تبیین نتایج بین المللی ناشی از کنش و واکنش  کشورها می پردازد. نوواقع گرایی به مثابه یک نظریه سیاست بین الملل به تبیین و تحلیل رفتار کشورهای منفرد نپرداخته و آن را به نظریه سیاست خارجی وامی گذارد. از این رو واقع گرایی نوکلاسیک ضمن این که مفروضه های نوواقع گرایی را رد نکرده، درصدد تخصیص و اصلاح آن است تا منطبق بر روش لاکاتوشی، برنامه تحقیقی مفیدتری برای توصیف، تبیین و پیش بینی رفتار و سیاست خارجی کشورهای مشخص را ارائه دهد. در این مقاله به بررسی ظرفیت های این نظریه برای تبیین و توضیح راهبرد کشورها در حوزه سیاست بین الملل و سیاست خارجی پرداخته می شود.

Neoclassic Realism: From International Politics to Foreign Policy

Neoclassic realism, adopting the anarchic nature of international system as its departure point, and despite efforts to explain neoclassic anomalies, is often criticized by non-realists from epistemological, methodological and theoretical aspects. Neoclassic realism is a combination of classic realism and neorealism. This theory was a reaction to extreme anti-reductionism of neorealism. While neorealism as a theory of international politics does not cover the analysis of single states and leaves it for theory of foreign policy, neoclassic realism, accepting the assumptions of neorealism, aims to provide a more useful research paradigm for description, explanation and anticipation of foreign policy of particular states. The present article aims to assess the capacities of this theory to explain the strategy of states in international politics and foreign policy. 

تبلیغات