آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۰

چکیده

لری هیکمن با نگاهی پراگماتیستی به فلسفه تکنولوژی وارد شده است. در این مقاله، از نسبت فلسفه تکنولوژی هیکمن با پراگماتیسم جان دیویی بحث خواهد شد. هدف این است که نتایج فلسفه دیویی در بحث از تکنولوژی مشخص شود. تا پیش از قرائت ارائه شده توسط هیکمن، کسی به دیویی به مثابه فیلسوف تکنولوژی نمی نگریست؛ اما هیکمن بر این باور است که دیویی دارای فلسفه تکنولوژی توسعه یافته ای است که برابر سنتی است که تکنولوژی را خودبسنده و دارای ذاتی بیگانه با انسان تلقی می کند. او در بیان تفاوت بین تکنولوژی و تکنیک به عنصر شناخت توجه دارد و تکنولوژی را حاصل مداخله تحقیق نظام مند در تکنیک می داند. دیویی با طرح مفهوم تکنولوژی طبیعی شده، تکنولوژی را به مثابه تحقیقی معرفی می کند که انسان درباره تکنیک های موجود انجام می دهد تا سازگاری با محیط خود را افزایش دهد و آن را متناسب با نیازهایش تغییر دهد. تکنولوژی در پراگماتیسم مولد دیویی به موضوعی فلسفی تبدیل می شود و فیلسوف می تواند با استفاده از شیوه ها و ابزارهای فلسفی، درک خود و افراد جامعه اش را از نحوهٔ پیوندِ میان وجوه متنوع فرهنگ تکنولوژیک ارتقا دهد و تأثیر معناداری بر جهان تکنولوژیکِ در حال تغییر داشته باشد. هیکمن ادعا دارد فلسفه دیویی می تواند بدون گرفتارشدن به نظام های کل نگر و فراتر از تحلیل زبان، فرهنگ تکنولوژیک را با ارزش های دموکراسی آشتی دهد. با این حال، تعریف دیویی از تکنولوژی، آن را به مفهومی کانونی و عام تبدیل می کند و در نقد او بر واقع گرایی، نشانه هایی از ظهور دوباره متافیزیک کل نگر به چشم می آید.

The Impact of John Dewey’s Productive Pragmatism on Larry Hickman’s Philosophy of Technology

Larry Hickman approaches the philosophy of technology through a pragmatist lens. This article explores the relationship between Hickman’s philosophy of technology and John Dewey’s pragmatism, aiming to elucidate the implications of Dewey’s philosophy in the discourse on technology. Prior to Hickman's exposition, Dewey was not typically regarded as a philosopher of technology. However, Hickman contends that Dewey developed a comprehensive philosophy of technology that diverges from the traditional view of technology as self-sufficient, detached from human essence. Hickman distinguishes between technology and technique by emphasizing the role of knowledge, asserting that technology emerges from systematic research into technique. Dewey introduces the concept of naturalized technology, viewing it as an investigation into existing techniques to enhance adaptation to the environment and modify it according to human needs. In Dewey’s productive pragmatism, technology becomes a philosophical concern, allowing philosophers to employ philosophical methods and tools to enrich their understanding and society’s perception of the interplay among various aspects of technological culture, thereby shaping the evolving technological landscape. Hickman argues that Dewey’s philosophy can reconcile technological culture with democratic values without resorting to holistic systems or linguistic analyses. However, Dewey’s definition of technology tends to centralize it as a general concept, and his critique of realism hints at a resurgence of holistic metaphysics.

تبلیغات