مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
مدیریت استعداد
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۷ ویژه نامه بهار
1105 - 1121
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش فرهنگ سازمانی بر تعهد و دلبستگی شغلی منابع انسانی با میانجیگری مدیریت استعداد انجام شده است. روش تحقیق از نظر شیوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی و از نظر هدف کاربردی بوده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان آموزش و پرورش شهر تهران به تعداد 84830 نفر تشکیل داده اند. حجم نمونه مطابق با جدول مورگان برابر با 384 نفر برآورد شد و این تعداد به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده از بین جامعه آماری انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده ها، چهار پرسشنامه استاندارد در مقیاس پنج ارزشی لیکرت با عناوین پرسشنامه دلبستگی شغلی (کانونگو، 1982) دارای 10 سوال و ضریب آلفای 82/0، پرسشنامه تعهد شغلی (بلا، 1993) دارای 40 سوال و ضریب آلفای 88/0، پرسشنامه فرهنگ سازمانی (دنیسون، 2000) دارای 38 سوال و ضریب آلفای 89/0 و پرسشنامه مدیریت استعداد (فیلیپس و راپر، 2009) دارای 23 سوال و ضریب آلفای 80/0 بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزئی به کمک نرم افزار Smart-PLS استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که 1- فرهنگ سازمانی بر تعهد شغلی منابع انسانی تاثیر معناداری دارد و مدیریت استعداد نقش میانجی در این تاثیر دارد. 2- فرهنگ سازمانی بر دلبستگی شغلی منابع انسانی تاثیر معناداری دارد و مدیریت استعداد نقش میانجی در این تاثیر دارد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر جذب و نگهداشت استعدادهای علمی در دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر جذب و نگهداشت اعضای هیئت علمی در دانشگاه هاست. بدین منظور عوامل مؤثر بر جذب و نگهداشت اعضای هیئت علمی با مبنا قراردادن پژوهش ورهاگن، بومی سازی و تعیین شدند. در این پژوهش از روش بهترین بدترین برای رتبه بندی این عوامل استفاده شده است. پرسشنامه طراحی شده براساس مدل بهترین بدترین، به اساتید دانشگاه که در حوزه منابع انسانی، سال ها تدریس و تحقیق نموده اند، داده شد تا به صورت جداگانه در ارتباط با "جذب" و سپس "نگهداشت" استعدادهای علمی، نظرات کارشناسی خود را ارائه کنند. جامعه موردمطالعه تحقیق شامل کلیه متقاضیان جذب هیئت علمی و اعضای کنونی هیئت علمی دانشگاه هاست و نمونه اطلاع دهنده به منظور بومی سازی مدل مفهومی تحقیق و پاسخ دهی به پرسشنامه های اولویت بندی شامل پنج تن از خبرگان باسابقه و تجربه هستند. درنتیجه می توان ادعا نمود که نمونه گیری در تحقیق حاضر به صورت قضاوتی و هدف مند انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد به منظور موفقیت در جذب استعدادهای علمی، توجه به عوامل برند و شهرت دانشگاه و ارزش و فرهنگ دانشگاه حائز اهمیت است. همچنین به منظور موفقیت در نگهداشت استعدادهای علمی موجود، توجه به عوامل ارزش و فرهنگ و جو تدریس و آموزش حائز اهمیت است. توجه دانشگاه ها به عوامل مهم شناسایی شده در این پژوهش می تواند به جذب بهتر استعدادهای علمی کمک شایانی کند.
شناسایی مولفه های مدیریت بهینه استعداد در دانشگاه علوم پزشکی بجنورد از دیدگاه کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری و مدیریت آموزشی سال دوم بهار ۱۳۹۵ شماره ۷
125 - 145
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی مولفه های مدیریت بهینه استعداد در دانشگاه علوم پزشکی بجنورد از دیدگاه کارکنان است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، ماهیت و روش تحقیق از نوع پیمایشی بوده و در آن از روش تحلیل عاملی استفاده می شود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان اداری و آموزشی غیرهیأت علمی رسمی و پیمانی دانشگاه علوم پزشکی بجنورد در سال 94-93 است که تعداد آنها 881 نفر بوده و جهت تعیین نمونه بر مبنای جدول کرجسی و مورگان تعداد 265 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته که روایی آن به تایید اساتید فن رسیده و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ برابر با 97/68درصد محاسبه گردیده است. اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS 19 توسط آزمون تحلیل عاملی تاییدی و آزمون فریدمن تحلیل گردید. نتایج تحلیل عاملی نشان می دهد که هر پنج مولفه جذب، انتخاب، توسعه، عجین شدن با کار و نگهداری استعداد با سطح اطمینان 99 درصد با مدیریت استعداد ارتباط معنی دار دارد. توجه هر فرد به وظایف شغلی اش، پشتکار و میل به تلاش در انجام وظایف شغلی و شرکت کارکنان دوره آموزشی داخل و خارج به منظور توسعه کارکنان مهمترین عوامل مشخص شدند. نتایج رتبه بندی طبقات (آزمون فریدمن) نشان می دهد که «نگهداری استعداد» در رتبه اول و پس از آن «انتخاب» در رتبه دوم و «توسعه» در رتبه سوم قرار دارند.
طراحی مدل اخلاق مدارانه توسعه منابع انسانی در سازمان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقبال به جهت گیری اخلاقی، در توسعه اقتصادی راهی برای تبدیل تهدید به فرصت تلقی می شود. مدیران ایرانی نیز علاوه بر توجه به جایگاه راهبردی اخلاق در موفقیت سازمانی، بر اساس دغدغه های دینی و ارزشهای جامعه به اخلاق کسب و کار اقبال میکنند. توسعه منابع انسانی یکی از ضروریات سازمان است که لزوم پیوند آن با ارزشهای اخلاقی اجتناب ناپذیر است چرا که سهل انگاری و بی عدالتی در اجرای آن منجر به عدم توسعه فردی و سازمانی میگردد.این مقاله با هدف ارائه مدل اخلاق مدارانه توسعه سرمایه انسانی در سازمان های دولتی ایران انجام شده است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت پیمایشی با رویکرد ترکیبی (کمی و کیفی) است. در طراحی مدل به الگوی توسعه انسانی فیلیپس و بندورا با رویکرد بوم شناسانه توجه شده است. توسعه سرمایه انسانی در سه بعد توانمندسازی، مدیریت استعداد و مدیریت دانش و به منظور دستیابی به ترکیب بهینه بررسی شده است. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه با خبرگان و تکنیک دلفی فازی و برای تحلیل از توابع ریاضی چند هدفه و نرم افزار گمز استفاده شده است. بر اساس یافته ها در وضع موجود سطح متغیر توانمندسازی 50/0، مدیریت دانش 40/0 و مدیریت استعداد 40/0 می باشد. در وضع مطلوب و در سطح اثر بخشی 100 درصد باید میزان توانمندسازی 610/0، مدیریت دانش 560/0 و مدیریت استعداد 530/0 باشد.همچنین 11 عامل به عنوان موانع اخلاقی و فرهنگی بر سر راه توسعه منابع انسانی نیز شناسایی و احصاء گردید. نتایج نشان داد که اختلاف معناداری بین وضعیت مطلوب و موجود توانمندسازی، مدیریت استعداد و مدیریت دانش وجود دارد.
تاب آوری سازمانی از منظر کارکنان بااستعداد و مدیران سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت بهبود و تحول بهار ۱۳۹۸ شماره ۹۱
9 - 30
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تببین نقش مدیریت استعداد بر تاب آوری سازمانی با نقش میانجی تسهیم دانش و تحقق قرارداد روانشناختی در شهرک های صنعتی استان مازندران انجام گرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی، پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه شرکت های فعال با بیش از 50 کارمند واقع در شهرک های صنعتی آمل، بابل و بابلسر به تعداد 77 شرکت بوده است که از بین آنها 64 شرکت به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. داده ها به وسیله پرسشنامه های استاندارد با روایی و پایایی مناسب از مدیران ارشد یا منابع انسانی شرکت ها و کارکنان بااستعداد آن ها جمع آوری گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای spss و pls استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مدیریت استعداد با تاب آوری سازمان رابطه مثبت و معناداری دارد. همچنین فعالیت های مدیریت استعداد بر تحقق قرارداد روانشناختی استعدادها تاثیر گذاشته، تحقق قرارداد روانشناختی نیز بر تمایل استعدادها برای تسهیم دانش تاثیر مثبت دارد و در نهایت تسهیم دانش با تاب آوری سازمان رابطه معناداری دارد.
رابطه مدیریت منابع انسانی الکترونیکی با مدیریت استعداد و نوآوری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه مدیریت منابع انسانی الکترونیکی با مدیریت استعداد و نوآوری سازمانی در اداره آموزش و پرورش شهرستان بجنورد بوده است.پژوهش حاضر از لحاظ هدف تحقیق از نوع کاربردی واز لحاظ روش تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی و از نوع همبستگی بوده است. جامعه مورد نظر 397 مدیران مدارس بجنورد(مقطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه)بود که در راستای هدف پژوهش تعداد 196 نفر مدیر، از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند.ابزار جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه های مدیریت منابع انسانی الکترونیکی چغندر دره(1394)، پرسشنامه مدیریت استعداد معالی تفتی( 1390) و نوآوری سازمانی ساعتچی(1389) استفاده شده است که روایی محتوایی هر سه پرسشنامه توسط اساتید و خبرگان مورد تأیید قرار گرفته بود. پایایی هر سه پرسشنامه در تحقیق حاضر به کمک روش ضریب آلفای کرونباخ برای هر سه پرسشنامه به ترتیب 74/0، 71/0 و 68/0 بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از آزمون های توصیفی و استنباطی همچون آزمون همبستگی پیرسون (جدول ماتریس همبستگی)، آزمون t و رگرسیون سلسله مراتبی به کمک نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج حاصل از یافته های تحقیق برای فرضیه اصلی، بین مدیریت منابع انسانی الکترونیکی با مدیریت استعداد (30/0) و نوآوری سازمانی(41/0) رابطه ی معنی داری وجود دارد(هرچند ضعیف اما روابط معنادار هستند).نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن بود که مدیریت استعداد(34/0= β) و نوآوری سازمانی(37/ 0 = β) توانایی پیش بینی مدیریت منابع انسانی الکترونیکی مدیران( در حدود 28 درصد) را به صورت کلی دارا هستند.به عبارتی مدیریت منابع انسانی الکترونیکی مدیران(نمونه) نسبتاً خوب و مدیران(نمونه) از نوآوری سازمانی ضعیفی برخوردار بوده اند.
طراحی الگوی مدیریت استعداد معلمان دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
243 - 266
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، طراحی الگوی مدیریت استعداد معلمان دوره متوسطه شهر اردبیل بود. روش پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از مدل یابی علی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه معلمان دوره متوسطه شهر اردبیل به تعداد 2360 بود که با استفاده از فرمول کوکران 331 نفر به صورت نمونه گیری چندمرحله ای و طبقه ای متناسب انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته مدیریت استعداد معلمان بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه مورد تایید صاحبنظران قرار گرفت. روایی همگرای( ( AVE سوالات پرسشنامه 80/. بدست آمد. پایایی پرسشنامه نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ 83/. بدست آمد. به منظور تحلیل داده های کمّی از مدل معادلات ساختاری با نرم افزار 2 PLS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که شایسته گرایی (شایسته گزینی، شایسته پروری، شایسته گماری) از طریق عوامل علی مدیریت استعداد (بلوغ سازمانی و ساختار سازمانی)، راهبردهای مدیریت استعداد (آموزش کارکنان، طرح ریزی اجرای مدیریت استعداد، تمرکز زدایی)، عوامل زمینه ای (مشارکت معلمان،ساختار نظامند، امکانات آموزشی) و استقلال مدارس تاثیر مثبت و معناداری بر بالندگی سازمانی دارد. شاخص ارتباط پیش بین یا استون-گایسر نیز نشان داد که مدل ساختاری از کیفیت مناسبی برخوردار است.
تبیین نقش فرهنگ سازمانی در توسعه استعداد کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نظامی سال هجدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۷۱
71 - 102
حوزه های تخصصی:
صاحب نظران اهمیت فرهنگ سازمانی را در ارتباط با توسعه مورد تأکید قرار می دهند و استدلال می کنند که فرهنگ پایه و اساسی است که در بستر آن توسعه استعدادهای انسانی در سازمان اتفاق می افتد. مطالعه حاضر باهدف بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی بر توسعه استعداد کارکنان انجام شد. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی و از حیث ارتباط بین متغیرهای تحقیق از نوع همبستگی و مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق دانش آموختگان مستعد دانشگاه علوم و فنون هوایی شهید ستاری در رشته مهندسی هوافضا بودند که تعداد200 نفر از آن ها به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق دو پرسش نامه فرهنگ سازمانی و توسعه استعداد بر اساس مقیاس پنج گزینه ای لیکرت انجام گرفت. برای آزمون فرضیه های پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار لیزرل استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که فرهنگ سازمانی تأثیر مثبت معنی داری بر توسعه استعداد کارکنان دارد؛ از بین ابعاد فرهنگ سازمانی، مؤلفه های حمایت مدیریت، خلاقیت فردی و سیستم پاداش به ترتیب دارای بیشترین تأثیر بر توسعه استعدادها می باشند. مؤلفه نظارت و کنترل تأثیر منفی معنی داری بر توسعه استعدادها داشته است.
مدل داده بنیاد از فرایند مدیریت استعداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم زمان با تغییر رویکرد اقتصاد از سنتی به دانش بنیان شاهد تغییر پارادایم از مدیریت منابع انسانی سنتی به سیستم نوینی از مدیریت منابع انسانی با عنوان مدیریت استعدادها هستیم. هدف از این پژوهش طراحی الگو(مدل) مدیریت استعداد در شرکت های دولتی ایران است که شرکت مادر تخصصی توانیر به عنوان موردمطالعه انتخاب شده است. روش تحقیق کیفی و به صورت مشخص روش نظریه پردازی داده بنیاد(رویکرد ظاهر شونده) می باشد. جامعه آماری پژوهش مدیران، متخصصان مدیریت منابع انسانی و استعدادهای سازمانی شرکت توانیر است که 16 نفر از آن ها به شیوه نمونه گیری نظری و هدفمند انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختاریافته و میدان نگاری بوده است که پس از جمع آوری، با استفاده از نرم افزار Maxqda نسخه 10 کدگذاری و تحلیل شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که اجزای اصلی مدل مدیریت استعداد شامل؛ "استعداد خواهی"،" استعدادیابی"، "استعداد گماری"، "استعدادداری" و "استعداد افزایی" است که پیامدهای اجرای آن در سه سطح فردی، سازمانی و فراسازمانی قرار دارد. تئوریزه کردن هم زمان جنبه مثبت و منفی مدیریت استعداد در کنار تحلیل چند سطحی پیامدهای آن در بافت شرکت های دولتی ایران از دیگر یافته های اصلی پژوهش حاضر می باشد.
الگویی برای پیاده سازی موفقیت آمیز مدیریت استعداد در شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
41 - 60
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت پیاده سازی مدیریت استعداد در شرکت های دانش بنیان است. این پژوهش از نظر هدف، از نوع پژوهش های کاربردی و از لحاظ طرح تحقیق، جزو پژوهش های توصیفی - پیمایشی است. همچنین پژوهش حاضر از نظر زمان انجام، مقطعی و با توجه به ماهیت داده ها نیز کمّی است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها و مدل سازی از سیستم استنتاج فازی بهره گرفته شد و مدل استنتاج فازی در نرم افزار متلب طراحی گردید. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان است که متشکل از مدیران عامل، مدیران ارشد و مدیران منابع انسانی شرکت های دانش بنیان شهرستان رشت می باشند که از نظرات آن ها به منظور تدوین قواعد استنتاج فازی استفاده شد و ساخت این قواعد بر اساس نظرات 25 خبره صورت گرفت. یافته های این پژوهش، حاکی از آن است که سه عامل از قبیل: برند کارفرما، فرهنگ سازمانی و سبک رهبری تحول آفرین به عنوان عوامل زمینه ساز و مؤثر بر پیاده سازی موفقیت آمیز مدیریت استعداد در شرکت های دانش بنیان، مورد شناسایی قرار گرفتند. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، در میان عوامل مذکور، سبک رهبری تحول آفرین بیشترین تأثیر را بر پیاده سازی موفق مدیریت استعداد در شرکت های دانش بنیان داشته است. همچنین، برند کارفرما و فرهنگ سازمانی نیز به ترتیب در رتبه های بعدی قرار گرفتند.
مدلسازی معادلات ساختاری ارتباط مدیریت استعداد و سرمایه اجتماعی با تعهد سازمانی کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۴۳)
687 - 702
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مدلسازی معادلات ساختاری ارتباط مدیریت استعداد و سرمایه اجتماعی با تعهد سازمانی کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان کرمان بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان کرمان تشکیل دادند که از بین آنها 160 نفر به روش تصادفی-خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های مدیریت استعداد (صیادی و همکاران، 1391)، سرمایه اجتماعی (اکبری، 1392) و تعهد سازمانی (اسپیر و ونکاتش، 2002) استفاده شد. داده ها به کمک روش های آماری همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد مدیریت استعداد بر سرمایه اجتماعی تأثیر مستقیم و معناداری دارد. همچنین مدیریت استعداد اثری مثبت و مستقیم بر تعهد سازمانی دارد. در نهایت کلیه شاخص های برازش مدل نشان دهنده برازش مطلوب بودند. یافته های پژوهش بیانگر اهمیت نقش مدیریت استعداد بر سرمایه اجتماعی و تعهد سازمانی کارکنان است. بنابراین مدیریت استعداد و سرمایه اجتماعی را باید در سیاست های مرتبط با ادارات ورزش و جوانان مورد توجه قرار داد.
ارائه مدلی به منظور نگهداشت و پایداری نیروی انسانی متخصص در دانشگاه علوم پزشکی بوشهر
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر در نگهداشت و پایداری نیروهای انسانی متخصص در دانشگاه علوم پزشکی بوشهر صورت گرفت. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی، بر حسب نوع داده ها، یک تحقیق کمی و از لحاظ روش گردآوری داده ها توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه پزشکان دانشگاه علوم پزشکی بوشهر اعم از عمومی، متخصص و فوق تخصص بودند، که از این میان با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 256 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه های استاندارد حفظ و نگهداری کارکنان گیوا (2011)، مدیریت استعداد فیلیپس و راپر (2009)، رضایت شغلی ویسوکی و کروم (1991)، انگیزش شغلی هکمن و اولهام (1980) و سبک های رهبری باس و آولیو (2003) انجام گرفت. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن برای همه پرسشنامه ها بالای 0.7به دست آمد. همینطور از روایی محتوا به منظور آزمون روایی پرسشنامه استفاده شد، که برای این منظور پرسشنامه ها به تأیید متخصصین مربوطه رسید. در بخش استنباطی با استفاده از مدل معادلات ساختاری سوالات تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند و نتایج بدست آمده نشان داد که متغیرهای مدیریت استعداد (0.605)، رضایت شغلی (0.437)، انگیزش شغلی (0.687) و سبک های رهبری (0.641) تاثیر معناداری در سطح 99% بر حفظ و نگهداری نیروی انسانی متخصص دانشگاه علوم پزشکی بوشهر دارند و انگیزش شغلی بیش از دیگر متغیرها بر حفظ و نگهداری نیروی انسانی متخصص تاثیر دارد
شناسایی الگوی سیستمی شاخص های استعداد؛ مطالعه ای اقدام پژوهانه در یک سازمان فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال هفدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۵۴)
611 - 638
حوزه های تخصصی:
پیچیدگی و تلاطم محیط فرهنگی جامعه چرخش رویکرد سازمان های فرهنگی را از سیستم های کارکردگرا به نظام های فرهنگی «مسئله محور» به ضرورتی اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است. این مهم نیازمند تغییر رویکرد از طرح ریزی به یادگیری است. از آنجا که اساسی ترین پایه یادگیری سازمانی توجه به سرمایه انسانی است، نیاز به استعدادها کاملاً احساس می شود. مدیریت استعداد در این پژوهش نوعی مدیریت منابع انسانی یکپارچه با رویکردی متمرکز بر استعدادهاست؛ افراد با عملکرد بالا، که ارزش خاصی برای سازمان دارند و استعداد یا همان برترین ها تعریف می شوند. اما موضوع اصلی نحوه شناسایی این افراد است؛ که هدف این تحقیق شناسایی آن ها در یک سازمان فرهنگی بود. تحقیق حاضر با روش کیفی اقدام پژوهی طی بازه زمانی دو سال در یک سازمان فرهنگی صورت گرفت و شاخص ها و ابعاد مربوطه استخراج و در قالب اجزای سیستم دسته بندی شد. سپس با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی (AHP) اولویت بندی و وزن دهی انجام شد. بر این اساس برای شناسایی استعدادها در سازمان فرهنگی 17 شاخص در 3 محور ورودی و فرایند و خروجی در ابعاد شخصیتی، نگرشی، قابلیت های فردی، قابلیت های میان فردی، و عملکردی تعیین و در 4 طبقه شغلی کارشناس، مدیر عملیاتی، مدیر میانی، و مدیر عالی وزن دهی و رتبه بندی شد.
طراحی الگوی مدیریت استعداد در صنعت بانکداری با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت بهبود و تحول پاییز ۱۳۹۸ شماره ۹۳
93 - 129
حوزه های تخصصی:
صنعت بانکداری و عملکرد مطلوب بانک ها تاثیر بسزایی در توسعه اقتصادی کشور دارد. عوامل محیطی موثر بر این صنعت همچون اقتصاد پیچیده جهانی، فضای حاکم بر اقتصاد کشور متاثر از تحریم های اقتصادی، همچنین رشد و توسعه بانک های خصوصی و موسسات مالی و اعتباری، بانک ها را به سمت جذب ، پرورش و حفظ افراد مستعد به منظور تداوم رشد و بقای خود و کسب مزیت رقابتی برتر سوق داده است. لذا طراحی الگویی که امکان جذب، پرورش و حفظ و نگهداشت نیروهای مستعد را برای بانک ها فراهم سازد از جمله نیاز های این صنعت می باشد. از این رو پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مدیریت استعداد ها در صنعت بانکداری صورت پذیرفته است. پژوهش حاضر مبانی فلسفی تفسیری داشته و جهت گیری آن توسعه ای و کاربردی است. رویکرد این پژوهش استقرایی و از روش کیفی برای انجام آن استفاده شده است. نوع پژوهش میدانی و استراتژی نظریه داده بنیاد مورد استفاده بوده است. شیوه گردآوری داده ها مصاحبه و برای انتخاب نمونه از ترکیب روش های هدفمند قضاوتی و روش گلوله برفی استفاده شد. در پژوهش حاضر مدل پارادایمی مدیریت استعداد در نقش های شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر، پدیده اصلی و پیامدها طراحی و تدوین و ابعاد استعدادخواهی، استعدادیابی، استعدادپروری، استعدادگماری و استعدادداری برای پدیده اصلی شناسایی گردیده است.
طراحی الگوی عوامل زمینه ساز در مدیریت استعداد در راستای بهبود عملکرد فردی کارکنان در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
111-127
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف شناسایی تأثیر مؤلفه زمینه سازی بر مدیریت استعداد به منظور بهبود عملکرد فردی کارکنان به روش آمیخته اکتشافی انجام شد. پس از کدگذاری و دسته بندی ۴۰ مضمون اولیه، روایی محتوایی آن به دو روش، کیفی و کمی انجام شد. با استفاده از ضریب هولستی، پایایی مضامین، ۸۵/۰ برآورد شد. در فاز کمی محیط پژوهش، از ۵۸۷۳ نفر با استفاده از فرمول کوکران، ۳۶۹ نفر به عنوان حجم نمونه به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. مقادیر مربوط به برآورد ضریب آلفای کرونباخ برای مضامین بالاتر از ۷۵/۰ به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آماری توصیفی در تحلیل داده های کمی شامل جداول توزیع فراوانی و نمودار ها و در بخش استنباطی از روش تحلیل عاملی تأییدی و رویکرد مدل سازی معادله ساختاری کوواریانس محور استفاده شد. نتایج نشان دادند شاخص های قوانین و مقررات، استراتژی سازمان، حمایت مدیران، فرهنگ سازمانی و مدیریت منابع انسانی با بار عاملی ۹۰/۰، ۸۵/۰، ۶۱/۰، ۶۰/۰، ۵۹/۰، به ترتیب از بیشترین اثر تبیین کنندگی در این الگو برخوردار بوده اند.
تبیین مدلی برای کسب مزیت رقابتی پایدار مبتنی بر استراتژی مدیریت استعداد در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی بهمن و اسفند ۱۳۹۸ شماره ۹۹
104 - 116
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه استراتژی کاربردی برای کسب مزیت رقابتی پایدار بر اساس مدیریت استعداد در صنعت بیمه، به مطالعه و کاوش پرداخته است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از حیث نحوه گردآوری داده ها از نوع پژوهش های توصیفی و از لحاظ ارتباط بین متغیرهای پژوهش، از نوع علّی است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه مدیریت استعداد و پرسشنامه مزیت رقابتی پایدار، استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را مدیران و کارشناسان و نمایندگان 11 شرکت بیمه در سطح استان آذربایجان شرقی به تعداد 1493 نفر تشکیل می دهند. نمونه های آماری پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، بر اساس فرمول کوکران در سطح اطمینان 95 درصد، تعداد 305 نفر تعیین شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری نشان می دهد، مدیریت استعداد متغیری مهم در جهت کسب مزیت رقابتی پایدار است. لذا پیشنهاد می شود مدیریت استعداد به عنوان یک استراتژی حیاتی برای کسب مزیت رقابتی پایدار، در برنامه عملیاتی شرکت های بیمه گنجانده شود.
تأثیر مدیریت استعداد بر عملکرد شغلی: با نقش میانجی تلاش کاری و رضایت شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت استعداد به عنوان سیستمی برای شناسایی، استخدام، پرورش، ارتقاء و نگهداری افراد بااستعداد، با هدف بهینه کردن توان سازمان و به منظور تحقق اهداف سازمان ها استفاده می شود. هدف اصلی این مطالعه، بررسی تأثیر مدیریت استعداد بر عملکرد شغلی کارکنان از طریق رضایت شغلی و تلاش کاریِ کارکنان در سازمان های دولتی مستقر در تهران است. بر اساس پیشینه پژوهش و مدل مفهومی، پنج فرضیه تدوین و با توجه به این که یکی از سازه ها (مدیریت استعداد) سطح دوم انعکاسی است و همچنین نرمال نبودن داده ها، از نرم افزار Smart-PLS2 برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. با توزیع 350 پرسش نامه، تعداد 288 پرسش نامه از 60 سازمان دولتی جمع آوری شد و پس از بررسی برازش مدل و پایایی و روایی داده ها، آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که مدیریت استعداد، تأثیری معنادار بر رضایت شغلی، تلاش کاری و عملکرد شغلی دارد و همچنین تأثیر رضایت شغلی بر عملکرد نیز تأئید شد؛ اما فرضیه تأثیر تلاش کاری بر عملکرد شغلی با ضریب مسیر 235/0 و مقدار t برابر با 62/1 مورد تأئید قرار نگرفت.
طراحی الگوی تلفیقی فرایند توانمندسازی، سیستم مدیریت استعداد و قابلیت هوشمند ی سازمانی با استفاده از مدل سازی ساختاری- تفسیری در اداره های کل ورزش وجوانان کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی بهمن و اسفند ۱۳۹۸ شماره ۵۸
219-242
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، طراحی الگوی تلفیقی فرایند توانمندسازی، سیستم مدیریت استعداد و قابلیت هوشمندی سازمانی در اداره های کل ورزش وجوانان کشور بود. روش پژوهش ازنوع کیفی با رویکرد مدل سازی ساختاری-تفسیری بود. مؤلفه ها ازطریق مطالعة کتابخانه ای و مصاحبه با 11 صاحب نظر شناسایی شدند. سپس، از نظرهای 10 خبره برای ساخت و روایی مدل ازطریق پرسش نامة مقایسة زوجی، استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل سازی ساختاری-تفسیری و تحلیل میک مک انجام شد. پس از تحلیل داده ها، مؤلفه ها در هفت سطح قرار گرفتند که براساس آن گراف مدل سازی ساختاری- تفسیری طراحی شد. نتایج نشان داد که در بالاترین سطح (سطح هفتم)، عامل مدیریت عملکرد، در سطح ششم مدل، عوامل کشف و جذب و راهبردپذیری و آینده نگری، در سطح پنجم، عوامل پرورش و توسعه، ارزیابی و تطبیق، دانشی و اطلاعاتی و تغییرپذیری و تحول گرایی، در سطح چهارم، عوامل استقرار و به کارگیری، نگهداشت و خدمات و نیز هم افزایی و انسجام، در سطح سوم، عامل مشارکت سازمانی، در سطح دوم، عوامل صفت های مبتنی بر خود، آزادی و استقلال شغلی و نیز شایستگی و قابلیت شغلی و در پایین ترین سطح مدل (سطح اول)، عامل اثرگذاری نقش قرار گرفتند. براساس یافته های پژوهش می توان گفت مدل تلفیقی سه متغیر برمبنای مؤلفة مدیریت عملکرد قرار دارد و برآیند آن ها ازطریق مؤلفة اثرگذاری نقش، بر سازمان اثرگذار خواهد شد.
تبیین الگوی ارتقای مدیریت استعداد در دانشگاه علوم انتظامی امین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : ایجاد شرایطی که در آن مهارت های فرماندهان مستعد شناسایی و در حوزه های مناسب استفاده شود. هدف اصلی پژوهش تبیین الگوی ارتقای مدیریت استعداد فرماندهان صف دانشگاه علوم انتظامی امین بوده است. روش: از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نوع توصیفی- پیمایشی و از نظر روش جمع آوری داده ها کیفی بود. جامعه آماری شامل کلیه خبرگان دانشگاه علوم انتظامی امین بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انجام گردید ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که از تکنیک فن دلفی و بارش فکری نیز استفاده شد. روش تجزیه وتحلیل با استفاده از کدگذاری بود و همچنین از نرم افزار MAXQDA استفاده گردید. یافته ها: الگوی به دست آمده شامل پنج بعد، سیزده مؤلفه و 87 شاخص بود که اولاً دارای پنج بعد مشخص بود ثانیاً شش مؤلفه جدید برای آن استخراج شد که برخی از آن ها مانند بعد تعالی و سه مؤلفه جانشین پروری، وفاداری سازمانی، تجربه مدیریتی/ سازمانی آن در الگوهای مشابه دیده نشد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به مسئولین پیشنهاد می گردد که از ابعاد جانشین پروری، وفاداری سازمانی و تجربه مدیریتی در مدیریت استعداد فرماندهان استفاده گردد.
شناسایی معیارهای مشاغل حیاتی و کلیدی برای جذب و حفظ استعدادها در شرکت ملی نفتکش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۷
31 - 54
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی معیارهای مشاغل حیاتی و کلیدی در شرکت ملی نفتکش ایران (NITC) در جهت جذب و حفظ بهتر استعدادهای سازمان بوده است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی بوده و از جنبه شیوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی (مطالعه موردی) می باشد. جامعه آماری پژوهش، مدیران و کارشناسان شرکت ملی نفتکش ایران در نظر گرفته شده است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، داده هایی از 12 شرکت کننده در طی دو مرحله جمع آوری گشت؛ به گونه ای که در مرحله نخست با ابزار مصاحبه (12 مصاحبه) داده های کیفی استخراج شد. سپس با تحلیل تِم، معیارهای مشاغل حیاتی و کلیدی تعیین شدند. در مرحله دوم پژوهش به منظور تعیین اهمیت معیارها نسبت به یکدیگر، پرسشنامه مقایسات زوجی تنظیم و میان خبرگان سازمان توزیع شد. پرسشنامه های مذکور، بر اساس فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و از طریق نرم افزار اکسپرت چویس تحلیل شدند. در نهایت، مدلی برای مشاغل حیاتی با 7 بعد و مدلی دیگر با 3 بعد برای شناسایی مشاغل کلیدی تنظیم گشت.