مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
مدیریت استعداد
منبع:
راهبرد سال بیست و نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۶
29 - 61
حوزه های تخصصی:
نخبگان در هر جامعه به عنوان پیشگامان اصلی تغییرات اجتماعی، نقش بسزایی درراستای نیل به اهداف و تحقق خط مشی های ملی دارند. درصورت ایجاد ظرفیت های حمایتی و تدوین خط مشی های مناسب جهت راهبری استعدادها می توان آینده نظام حکمرانی را، درراستای تحقق منافع عمومی کارآمدتر کرد. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی رویکردهای راهبردی در خط مشی گذاری حوزه نخبگان بوده و سوال اصلی در این پژوهش بدین صورت قابل طرح است که «رویکردهای راهبردی جهت تعیین مسائل اصلی و کلیدی در خط مشی گذاری حوزه نخبگان درراستای کارآمدسازی نظام حکمرانی چیست؟» در این پژوهش در گام اول به منظور شناسایی رویکردها از مطالعات اسنادی بهره گیری شده و در تحلیل راهبردی از مدل استراتژیک برایسون استفاده شده و استراتژی های چهارگانه ای جهت خط مشی گذاری نخبگان پیشنهاد شده است که شامل عاملیت محور درونزا، عاملیت محور برونگرا، ساختارمحور درونزا و ساختارمحور برونگرا است. در بخش پایانی نیز از مدل تصمیم گیری AHP به منظور اولویت گذاری رویکردهای پیشنهادی استفاده شده است و استراتژی ساختار گرای درونزا و عاملیت گرای درونزا دارای بیشترین اولویت در خط مشی گذاری نخبگان شناسایی شده اند.
طراحی مدلی بومی برای مدیریت استعداد فرماندهان دانشگاه علوم انتظامی امین با تاکید بر مولفه های جغرافیای انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسائی، ارزیابی و اولویت بندی ابعاد مدیریت استعداد فرماندهان دانشگاه علوم انتظامی امین بود؛ رویکرد پژوهش کیفی و به شیوه نوع داده بنیاد خود ظهور انجام شد. جامعه آماری شامل خبرگان، متخصصین و افراد آگاه به امر در زمینه مدیریت استعداد در دانشگاه علوم انتظامی بود. برای تعیین نمونه های این پژوهش و تعیین خبرگان از روش نمونه-گیری هدفمند استفاده شد. برای گردآوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. برای حصول اطمینان از روایی ابزار در پژوهش و به منظور اطمینان خاطر از دقیق بودن یافته ها از دیدگاه پژوهشگر، از نظرات ارزشمند اساتید آشنا با این حوزه و متخصصان دانشگاهی که در این حوزه خبره و مطلع بودند استفاده شد و پایایی بازآزمون و روش توافق درون موضوعی برای محاسبه پایایی مصاحبه های انجام گرفته استفاده شد. روش تحلیل داده ها کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریه پردازی داده بنیاد بود. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که عوامل تشکیل دهنده مدیریت استعداد به ترتیب اولویت شامل جذب(سیاست مدیریت استعداد؛ شناسایی استعداد؛ مخزن استعداد / استعداد بر مبنای تقاضا و تامین منابع)، حفظ و نگهداشت(برنامه ریزی نیروی کار و استراتژی مدیریت استعداد)، توانمندسازی(آموزش و بهسازی و توسعه استعداد)، مدیریت عملکرد(رهبری و مدیریت توسعه و پیشرفت شغلی) و تعالی(جانشین پروری؛ وفاداری سازمانی و تجربه مدیریتی/سازمانی) بودند. در همین راستا، پژوهش حاضر نیز درصدد شناسائی، ارزیابی و اولویت بندی ابعاد مدیریت استعداد فرماندهان دانشگاه علوم انتظامی امین بود تا بتواند پاسخگوی نیازهای آتی باشد.
راهبردهای تغییر فرهنگ سازمانی با تأکید بر سرمایه انسانی در سازمان های فرهنگی (مورد مطالعه: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
105 - 130
حوزه های تخصصی:
فرهنگ سازمانی نظامی از معانی و مفاهیم مشترک است که یک سازمان را از سازمان دیگر جدا می کند. نقش سرمایه انسانی در ایجاد و توسعه فرهنگ سازمانی از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر شناخت راهبردهای تغییر فرهنگ سازمانی با تأکید بر سرمایه انسانی در سازمان های فرهنگی است. محقق در این پژوهش به بررسی راهبردهای سرمایه انسانی که می توانند به تغییر فرهنگ سازمانی در سازمان های فرهنگی، به خصوص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، منجر شوند پرداخته است. روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (4000 نفر) است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده بر اساس جدول مورگان، 384 نفر از آنان انتخاب شدند. با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته در 4 بُعد و 24 گویه بر اساس مقیاس لیکرت متغیرهای تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های تحقیق با استفاده از رگرسیون خطی نشان داد که راهبردهای مدیریت عملکرد برجسته، مدیریت استعداد، آموزش و یادگیری سازمانی، و حقوق و مزایا در تغییر فرهنگ سازمانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اثر مثبتی دارند و می توانند برای تغییر از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب فرهنگ سازمانی اثرگذار باشند.
ارائه مدلی جامع برای مدیریت استعداد در شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
32 - 56
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش یافتن مدلی جامع برای مدیریت استعداد در شرکت های دانش بنیان است. روش شناسی: روش پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی توسعه ای، از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی و به جهت رویکرد، یک پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی است. در بخش کیفی از تکنیک های دلفی فازی، ماتریس خودتعاملی ساختاری و تحلیل نفوذ وابستگی استفاده شده است. همچنین، در قسمت کمی از مدل سازی معادلات ساختاری بهره جسته شده است. یافته ها: بر مبنای یافته های پژوهش 13 عامل زمینه ای مدیریت استعداد، 4 بعد مدیریت استعداد و 4 پیامد عملکردی در شرکت های دانش بنیان شناسایی، سطح بندی و تعیین وضعیت شدند و میزان قدرت نفوذ (تأثیرگذاری) و میزان وابستگی (تأثیرپذیری) هر یک مشخص شد، یافته ها نشان دادند که متغیرهای استراتژی کسب وکار، قوانین استخدامی و شناسایی فرصت ها دارای بیشترین قدرت نفوذ و تأثیرگذاری است، همچنین مشخص شد که عوامل زمینه ای بر مدیریت استعداد و مدیریت استعداد بر عملکرد تأثیر مثبت و معنی داری دارد. محدودیت ها و پیامدها: گستردگی ابعاد مدیریت استعداد، پراکندگی شرکت های دانش بنیان در چهار استان گلستان، سمنان، خراسان شمالی و رضوی و محدودیت های دسترسی به آن ها، شیوع ویروس کرونا و عدم دسترسی راحت به خبرگان از جمله محدودیت های این پژوهش بوده است. پیامدهای عملی: شرکت های دانش بنیان با تکیه بر عوامل زمینه ای و ابعاد مدیریت استعداد می توانند عملکرد شرکت را بهبود ببخشند. ابتکار یا ارزش مقاله: مقاله توانست عوامل زمینه ای و ابعاد مدیریت استعداد و پیامدهای عملکردی را در هم آمیخته و به عنوان یک حوزه جدید خود را معرفی کند.
طراحی مدل ارتباطی مدیریت استعداد، نوآوری و تسهیم دانش در وزارت ورزش و جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی مدل ارتباطی مدیریت استعداد، نوآوری و تسهیم دانش در وزارت ورزش و جوانان بود. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری است؛ که به صورت میدانی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق کلیه کارکنان وزارت ورزش و جوانان بودند (750N=)؛ که با توجه به جدول کرجسی و مورگان 260 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. در این پژوهش از سه پرسشنامه استاندارد مدیریت استعداد فیلیپس و راپر (2009)، پرسشنامه نوآوری چوپانی (1390) و پرسشنامه تسهیم دانش دیکسون (2001) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها با استفاده از نظر 8 نفر از اساتید مدیریت ورزشی تایید گردید و پایایی ازطریق آزمون آلفای کرونباخ در یک نمونه اولیه 30 نفره به ترتیب برابر با 0/81 و 0/94 و 0/79 گزارش شد. از آمار توصیفی و استنباطی (کولموگروف اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری) با استفاده از نرم افزارSPSS20 و AMOS22 استفاده شد. نتایج نشان داد که مدیریت استعداد بر هر دو متغیر تسهیم دانش با ضریب تاثیر (0/51) و نوآوری با ضریب تاثیر (0/43) تأثیر مستقیم و معناداری دارد. همچنین مدیریت استعداد به واسطه تسهیم دانش بر نوآوری تأثیر معناداری را نشان داد. مدل تحقیق از برازش مناسبی بر حسب شاخص های GFI, AGFI, RMSEA و CFI برخوردار بود و تمامی گویه های مقیاس دارای ضریب تأثیر معنی دار بر روی عامل مربوط به خود بودند. یافته های پژوهش بیانگر اهمیت نقش مدیریت استعداد بر نوآوری و تسهیم دانش است و مدیریت استعداد را می بایست در سیاست های مرتبط با وزارت ورزش و جوانان مورد توجه قرار داد.
تبیین عوامل موثر بر مدیریت استعداد جهانی با تأکید بر توسعه سرمایه انسانی در سازمان های ورزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی خرداد و تیر ۱۴۰۰ شماره ۶۶
327 - 362
حوزه های تخصصی:
مدیریت استعداد جهانی می تواند تاثیرات مثبت قابل توجهی بر عملکرد سازمان ها داشته باشد. شناسایی فرایندها، بسترها و عوامل ایجاد کننده مدیریت استعداد جهانی می تواند در بهبود عملکرد سازمان های ورزشی موثر واقع شود. هدف از این تحقیق تبیین عوامل موثر بر مدیریت استعداد جهانی با تاکید بر توسعه سرمایه انسانی در سازمان های ورزشی ایران است. این تحقیق با روش تحقیق کیفی و با ماهیت اکتشافی- توصیفی انجام گرفت. از طریق نمونه گیری هدفمند گلوله برفی و بر اساس مصاحبه های عمیق، داده های تحقیق از متخصصان و مدیران سازمان ها جمع آوری شد. بر اساس روش نظریه داده بنیاد سیستماتیک، داده ها پس از کد گذاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق عواملی همچون عوامل برون سازمانی و درون کشوری، عوامل ساختاری، عوامل محیطی، عوامل رفتاری، عوامل مدیریتی، عوامل خارج از سازمان و کشور، هوشمندی منابع انسانی، هوشمندی رقبا، هوشمندی مشتریان و هوشمندی بازار را بعنوان علل موثر مدیریت استعداد جهانی شناسایی نمود. بر اساس مدل طرح شده توصیه می شود که نقش عوامل مختلف موثر بر مدیریت استعداد جهانی مد نظر قرار گرفته و برای ترویج و رشد این مهم تدابیر نظام مندی اندیشیده شود.
طراحی الگوی عوامل موثر بر توسعه و نگهداشت معلمان دوره متوسطه شهر اردبیل
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ، طراحی الگوی عوامل موثر بر توسعه و نگهداشت معلمان دوره متوسطه شهر اردبیل بود. این پژوهش در زمره پژوهش های آمیخته (اکتشافی) است که در آن از رهیافت (کیفی-کمی) استفاده گردید. جامعه آماری این پژوهش شامل معلمان نمونه دوره متوسطه شهر اردبیل بود که در بخش کیفی و با استفاده از نمونه گیری هدفمند تعداد 18 نفر و در بخش کمی از بین جامعه 2360 نفری تعداد 331 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه بود. روایی یافته های پژوهش با استفاده از روش های بازبینی توسط اعضا ، بررسی همکار ، مشارکتی بودن پژوهش تعیین گردید و به منظور سنجش پایایی کدگذاری های انجام شده ، از روش های پایایی بازآزمون و توافق درون موضوعی استفاده شد و همچنین آلفای کرونباخ پرسشنامه عوامل سازمانی 82/0 ، عوامل شغلی 79/0 و توسعه و نگهداشت 80/0 به دست آمد. برای تحلیل داده های کیفی از تکنیک تحلیل مضمون و برای تحلیل داده های کمّی از مدل معادلات ساختاری با نرم افزار PLS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که عوامل سازمانی شامل کار تیمی ، فرهنگ سازمانی ، فراهم آوری فرصت رشد و شکوفایی ، مدیریت اطلاعات و ارتباطات ، جو سازمانی ، توانمندسازی ، آموزش و بهسازی ، رهبری مدرسه ، مدیریت عملکرد ، نیازسنجی آموزشی ، ماموریت و چشم انداز شفاف ، قدردانی و تشویق و عوامل شغلی شامل وجهه شغل ، خشنودی شغلی ، پویایی شغل و کیفیت زندگی کاری بر توسعه و نگهداشت معلمان موثر است. در الگوی مرحله کمی پژوهش ، روابط ارائه شده در قالب فرضیه های منبعث از تحلیل یافته های کیفی بررسی و تایید شد.
عارضه یابی مدیریت استعداد در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۳
167 - 197
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان می دهد سازمان های دولتی اغلب در شناسایی، جذب، پرورش و نگهداشت استعدادها تجارب موفقی نداشتند. از این رو شناخت علل و پیامدهای این مسأله ضروری است. پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجارب زیسته مدیران فرهنگی از مدیریت استعداد و شناسایی موانع تحقق آن در یکی از سازمان های فرهنگی هنری انجام شده است. روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات کیفی است که با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی تفسیری انجام گرفته است. منابع اطلاعاتی پژوهش را مدیران ارشد، میانی و استعدادهای شاخص حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی تشکیل می دهند که 15نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز با انجام مصاحبه های عمیق گردآوری و با استفاده از رویکرد چهارمرحله ای موستاکاس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد موانع تحقق مدیریت استعداد در حوزه هنری متشکل از ده تم فرعی است که در سه دسته موانع مفهومی (نظری)، مدیریتی و سازمانی طبقه بندی شدند. کشف معناهای نهفته در تجارب زیسته مشارکت کنندگان نشان داد این پدیده در بُعد فردی پیامدهایی چون رشد فردی و خودجوش استعدادها، مهجوریت استعدادها و وامانده سازی استعدادها را رقم زده و در بُعد سازمانی پیامدهایی چون استعدادکشی، استعدادسوزی و نشت استعدادها را در پی داشته است. برای جلوگیری از هزینه های زیانبار هدررفت سرمایه های انسانی، ضرورت بازنگری در شیوه های استعدادیابی، استعدادداری و استعدادپروری در حوزه هنری توصیه می شود.
ارائه مدل عوامل مؤثر بر مدیریت استعداد در شرکت های دانش بنیان با تأکید بر ماندگاری کارکنان دانشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۰
77-107
حوزه های تخصصی:
کارکنان دانشی مهم ترین دارایی شرکت های دانش بنیان هستند. برای ترغیب آنان جهت ماندن در این شرکت ها باید دست به اقداماتی زد که مسلماً فعالیت های مدیریت استعداد، بخش مهمی از این اقدامات به شمار می آید. بر همین اساس، هدف این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر مدیریت استعداد در شرکت های دانش بنیان با تأکید بر ماندگاری کارکنان دانشی است. بدین منظور پس از تعریف موضوع و انجام مطالعات اکتشافی و کتابخانه ای اولیه، عوامل و مؤلفه های مربوط از طریق روش دلفی و توسط پرسشنامه ای محقق ساخته به نظر خبرگان رسید و پس از اخذ نظرات اصلاحی کیفی و کمّی از سوی ایشان بر اساس روش های آماری مربوط تحلیل و درنهایت تناسب مدل، مؤلفه ها و ترکیب عوامل به اجماع آنان رسید. جامعه مورد مطالعه در این بخش شامل 33 نفر از خبرگان دانشگاهی و حرفه ای آشنا با موضوع است که به صورت غیراحتمالی و قضاوتی انتخاب شدند. سپس برای آزمون مدل پرسشنامه ای محقق ساخته در بین 295 نفر از مدیران و کارشناسان شرکت های دانش بنیان مستقر در استان های جنوب شرق کشور که به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند، توزیع گردید و تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده در این بخش نیز با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی توسط نرم افزار Smart PLS 3 انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که چهار دسته عوامل محیطی، سازمانی، فردی و شغلی بر مدیریت استعداد در شرکت های دانش بنیان جهت ماندگاری کارکنان دانشی مؤثر می باشند که از این میان، عوامل سازمانی با ضریب تأثیر 7/68، بیشترین اثرگذاری را بر مدیریت استعداد در شرکت های دانش بنیان جهت ماندگاری کارکنان دانشی دارند.
طراحی مدل راهبردی نظام مدیریت استعداد در صنعت پتروشیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی مدل راهبردی نظام مدیریت استعداد در صنعت پتروشیمی و با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام شده است. پژوهش حاضر جزء طرح های پژوهشی اکتشافی است. محقق با رویکرد کیفی و ﺑﺎ ﻣﺮور دﻗﯿﻖ ادﺑﯿﺎت و ﺗﺎریخچه ﻣﺪیریت اﺳﺘﻌﺪاد، پژوهش ها، ﻣﻘﺎﻻت و ﮐﺘﺐ ﻣﺘﻌﺪد داﺧﻠﯽ و ﺧﺎرﺟﯽ و همچنین، با روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی، مصاحبه به روش میدانی و هدفمند با 18 نفر از اساتید دانشگاه و متخصصان صنعت پتروشیمی، به جمع آوری اطلاعات پرداخته است. سپس، محقق با استفاده از نظریه داده بنیاد و کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری و انتخابی)، به تحلیل داده های کیفی اقدام کرده و شاخص ها، مؤلفه ها و ابعاد اولیه مؤثر بر مدل راهبردی نظام مدیریت استعداد در صنعت پتروشیمی را استخراج کرده است. نتایج پژوهش انجام شده با نتایج پژوهش های عابدین، اکبری و عباس نژاد در سال 1399 و روشن، برزگر و یعقوبی در سال 1399 انطباق دارد.
الگوی فرایندی زنجیره تامین استعداد در صنعت بانکداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
75 - 98
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه الگوی زنجیره تامین استعداد در صنعت بانکداری بوده است. طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: این پژوهش به صورت کیفی و از طریق راهبرد پژوهشی نظریه داده بنیاد و طرح نظام مند استراوس و کوربین شامل سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی اجرا شد. داده های پژوهش از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 16 نفر از مدیران و متخصصان صنعت بانکداری و با روش نمونه گیری نظری گردآوری شد. یافته های پژوهش: داده ها در قالب 199 برچسب مفهومی، 32 زیر مقوله و 11 مقوله اصلی دسته بندی شده و مشخص شدند که زنجیره تامین استعداد در صنعت بانکداری شامل عناصر مدیریتی، فرایندهای تامین استعداد و پشتیبانی و لجستیک به عنوان پدیده محوری و ویژگی های بانکی و محیطی به عنوان علت ایجاد این پدیده می شود. پس از شناسایی راهبردهای مناسب بانک، فرهنگ سازمانی به عنوان عامل زمینه ای و همچنین عوامل سازمانی و مدیریتی به عنوان متغیرهای مداخله گر مورد شناسایی قرار گرفتند. در نهایت دو نوع پیامد درون سازمانی و برون سازمانی برای بانک ها در صورت به کارگیری این زنجیره معرفی و بر اساس مدل فرایندی نظریه داده بنیاد، الگوی نهایی طراحی و گزاره های حکمی ارائه شدند. محدودیت ها و پیامدها: محافظه کاری بعضی از مشارکت کنندگان در صنعت بانکداری در خصوص اطلاعات خاصی همچون محصولات جدید الکترونیک، مسائل سیاسی و رده های مدیریتی کلان، پراکندگی خبرگان در بانک های مختلف و عدم دسترسی راحت به این خبرگان از جمله محدودیت های این پژوهش بوده است. پیامدهای عملی: بانک ها با به کارگیری این الگو می توانند توان سودآوری خود را ارتقا بخشیده و از وجود مخرن استعدادها برخوردار گردند و از سوی دیگر در برخورد با تغییرات چابک تر عمل کرده و کسب مزیت رقابتی را تسهیل نمایند. ابتکار یا ارزش مقاله: مقاله توانست رویکردهای مدیریت استعداد و زنجیره تامین را در هم آمیخته و به عنوان یک حوزه جدید خود را معرفی کند. نوع مقاله: مقاله پژوهشی
آینده پژوهی مدیریت استعداد در سازمان های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
139 - 154
حوزه های تخصصی:
امروزه برای سازمان های پیشرو یک پارادایم اهمیت محوری دارد: سرمایه انسانی، مدیریت استعدادها می تواند دانش سرمایه انسانی را به ارزش افزوده تبدیل کند. هدف این پژوهش آن است که به آینده سازی برنامه های دولت و مجلس برای جذب و نگهداری استعدادها بپردازد و با ساخت سناریوهای مطلوب، نامطلوب، قابل قبول و قابل تحمل آینده های محتمل درزمینه مدیریت استعدادها در سازمان های دولتی ایران را دسته بندی کند. این پژوهش به روش کیفی و آینده پژوهی انجام شده است. نوع پژوهش کاربردی، مورد پژوهی و مطالعه روند است. روش جمع آوری داده ها، روش دلفی است. پانل دلفی شامل ۱۰ نفر از نخبگان علمی و مدیران سازمان های دولتی بودند. در این پژوهش تحلیل ساختاری و تحلیل تأثیرات متقابل مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد آینده های محتمل در رابطه با مدیریت استعداد شامل طیفی است که از یک سو منجر به تشویق استعدادها شده و با به کارگیری سند راهبردی سبب جذب و حفظ نخبگان و استعدادها در سازمان ها شده و از دیگر سو به از دست دادن استعدادها و خروج آن ها از سازمان های دولتی و کشور منجر خواهد شد. براساس ایده تشویق سازمان های دولتی باید با بازنگری، ادامه و اصلاح تشویقات خود هرگونه اقدام جهت نگهداری استعدادها را به کار گرفته و با دادن امتیازات مناسب و انگیزاننده به افراد با استعداد سازمان، بر ماندگاری و حفظ آن ها تلاش کنند. در پایه تطمیع نیز سازمان های دولتی در عین تشویق و دادن امتیازات خاص به افراد با استعداد و نخبه باید ابزارهایی را برای ترغیب این سرمایه های انسانی خود داشته باشند تا طمع امکانات خارج، از دل آن ها برکنده شود.
بررسی نقش مدیریت استعداد در توسعه سرمایه فکری سازمان (مورد مطالعه: سازمان پشتیبانی و نوسازی بالگردهای ایران- پنها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری سال چهارم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
97 - 118
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش مدیریت استعداد در توسعه سرمایه فکری سازمان پنها می باشد. این پژوهش بر مبنای یک فرضیه اصلی و سه فرضیه فرعی بنا شده است که تاثیر مدیریت استعداد را بر سه مولفه سرمایه فکری شامل سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری رابطه ای و سرمایه ساختاری سازمانی می سنجد. با استفاده از روش توصیفی- پیمایشی نمونه ای متشکل از 158 نفر (118 نفر از کارکنان بااستعداد و 40 نفر از معاونان و کارشناسان سازمان) انتخاب شد و با استفاده از آمار استنباطی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه بود. برای تحلیل داده ها، ابتدا با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، روایی سازه تمام شاخص های مورد مطالعه محاسبه شد و سپس با استفاده از مدل برازش شده و مدل معادلات ساختاری، فرضیه های پژوهش مورد آزمون قرار گرفت. یافته های پژوهش، نشان می دهد که مدیریت استعداد بر سرمایه فکری سازمان پنها تاثیر مثبت و معناداری دارد و از میان سه مولفه سرمایه فکری بر دو مولفه سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری رابطه ای نیز تاثیر مثبت و معنادار دارد اما تاثیری بر سرمایه ساختاری سازمانی ندارد.
مؤلفه ها و شاخص های مدیریت استعداد در سازمان های فرهنگی متناسب با بیانیه گام دوم انقلاب(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷
61 - 90
استعداد های موجود در کشور نعمتی الهی و سرمایه ای مسئولیت آفرین هستند که در صورت شکوفایی و بالندگی و تبدیل شدن به نیروی انسانی توانمند و کارآمد ، عامل اصلی پیشرفت و اقتدار ایران اسلامی خواهند بود . ضرورت اهتمام به این امر، بر تمام عرصه ها قابل تعمیم است لکن در عرصه ی فرهنگ با اقتضائات خاص کنش گری جهادی، مدیریت استعدادها اهمیتی مضاعف می یابد و لازمه ی تحقق آن دسترسی به الگویی جامع است. ضرورت یاد شده، وارد شدن انقلاب اسلامی ایران به گام دوم حرکت خود و مرجعیت فکری، فرهنگی و سیاستی مقام معظم رهبری(حفظه الله)، خطوط کلی آغازگر این پژوهش هستند تا با اتکاء بر اندیشه ی معظم له، الگویی مناسب و متناسب با اقتضائات گام دوم انقلاب اسلامی برای مدیریت استعدادهای فرهنگی فراهم شود. برای تحقق این مهم بیانات مرتبط مقام معظم رهبری و همچنین متن بیانیه گام دوم _که شتاب دهنده ی حرکت انقلاب جهت تحقق اهداف آن است_ با روش تحلیل مضمون به دقت مورد بررسی قرار گرفته و با تمرکز بر مفهوم توانمندسازی، الگویی احصاء و پیشنهاد شده است که مشتمل بر یک مضمون فراگیر محوری(قوی شدن)، پنج مضمون سازمان دهنده ی اصلی(مدیریت سرمایه های انسانی، بصیرت فرهنگی، عدالت فرهنگی، نهادگرایی و مساعدسازی محیط)، چهار مضمون سازمان دهنده ی فرعی(شناسایی، جذب، پرورش و هدایت) و 66 مضمون پایه است.
ارائه الگوی مدیریت استعداد نیروی کار با تأکید بر فرهنگ سازمانی در بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور با روش ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
346 - 367
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه ارائه الگوی مدیریت استعداد نیروی کار با تأکید بر فرهنگ سازمانی در بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور می باشد. در این پژوهش با استفاده از روش ترکیبی (کیفی-کمی) استفاده شده است، در قسمت کیفی، با استفاده از روش نظریه پردازی داده بنیاد به مصاحبه با 13 نفر از خبرگان بنیاد شهید و امور ایثارگران اقدام شد که نتایج بعد از دسته بندی شدن، در 136 کد اولیه، 40 مفهوم و 5 مقوله دسته بندی شد،که شامل، عوامل جذب استعداد، عوامل کشف و ارزیابی استعداد، عوامل توسعه استعداد، عوامل حفظ استعداد و عوامل فرهنگ سازمانی می باشد. همچنین در قسمت کمی، از مدل طراحی شده در قسمت کیفی، پرسشنامه طراحی گردید و از کارکنان بنیاد شهید و امور ایثارگران به صورت نمونه گیری تصادفی 124 نفر پرسشنامه پر گردید و با استفاده از روش معادلات ساختاری، مدل مورد نظر مورد اعتباریابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که، عوامل جذب استعداد شامل؛کارمند یابی، تلاش برای استفاده از امکانات، کشف منابع، کشف استعدادهای مستعد، احراز هویت، مصاحبه تحصصی، بررسی سوابق علمی و اجرایی، میزان تمایل و علاقه به کار، آگاهی از سطوح سازمانی و مهیاسازی شرایط کاری می باشد.
مهم ترین موانع مدیریت استعداد های داوطلبان از دیدگاه کارکنان سازمان داوطلبان جمعیت هلال احمر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: مدیریت استعداد با هدف بهره وری نیروی انسانی امروزه در بسیاری از سازمان های موفق به کار گرفته می شود. توجه به این ایده، به منظور بهره گیری از خدمات اعضا و داوطلبان هلال احمر که همکاری های بشردوستانه ارائه می دهند، باعث افزایش انگیزه افراد برای حضور در فعالیت های داوطلبانه می شود. هدف اصلی این پژوهش شناسایی مهم ترین موانع مدیریت استعدادهای داوطلبان از دیدگاه کارکنان سازمان داوطلبان است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر داده ها کمّی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه از نوع پیمایشی مقطعی است که روی نمونه ای تصادفی به حجم 104 مورد از 240 نفر جامعه آماری شامل همه کارکنان صفی و ستادی سازمان داوطلبان استان تهران و مراکز استان ها انجام شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه 50 سوالی محقق ساخته بود که پس از تأیید روایی صوری پرسشنامه توسط 6 نفر از متخصصان مدیریت منابع انسانی و مدیران ستادی سازمان داوطلبان و تعیین مقدار پایایی بر اساس یک نمونه 35 نفری با استفاده از آلفای کرونباخ (89/0) اندازه گیری شد. اطلاعات به دست آمده پس از ورود در نرم افزار SPSS15، با استفاده از آزمون t تک نمونه ای و t دو گروه مستقل تجزیه و تحلیل شد. سطح معنا داری آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج بیانگر آن است که امتیاز همه شاخص های مدیریت استعداد از میانگین پایه کمتر و با اختلاف معنا دار بوده است. از دیدگاه کارکنان شرکت کننده در پژوهش، توجه به ارکان سه گانه استعداد یعنی مهارت و تخصص ها، قابلیت و توانایی های ذاتی و ایجاد فرصت برای بروز استعدادها در داوطلبان سازمان داوطلبان هلال احمر در وضعیت مطلوبی قرار ندارد و پایین تر از حد متوسط است. همچنین این سازمان در توجه به پنج عامل راهبردی زمینه ساز در مدیریت استعداد یعنی اهداف و راهبردها، قوانین و مقررات، رویکرد مدیران، فرهنگ سازمانی و مدیریت منابع انسانی در وضعیت مطلوبی قرار ندارد و پایین تر از حد متوسط می باشد. دیدگاه پاسخ دهندگان زن و مرد در شناسایی موانع مدیریت استعدادها با هم تفاوت معناداری ندارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، مواردی مانند نداشتن بانک اطلاعاتی از مهارت ها و تخصص های داوطلبان، عدم ایجاد فرصت متناسب برای بروز استعدادهای ناشناخته، نبود توجه کافی به مفاهیم مدیریت استعداد در برنامه ها، نبود قوانین لازم برای جذب و نگهداشت داوطلبان، ضعف فرهنگ سازمانی برای نگاه سرمایه ای به داوطلبان، توجه کمتر به جذب نیروی انسانی مورد نیاز از بین داوطلبان فعال از جمله مواردی است که می تواند مانعی برای اجرای موفق برنامه های مدیریت استعدادها در سازمان داوطلبان باشد.
شناسایی شاخص های بومی بهینه سازی فرآیند مدیریت استعداد در ایران (مورد مطالعه: پالایشگاه گاز فجر جم)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات مدیریت و توسعه پایدار سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
105 - 134
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، شناسایی شاخص های بومی بهینه سازی فرآیند مدیریت استعداد در کشور ایران است. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری مورد نظر، مدیران و کارشناسان حوزه مدیریت استعداد در شرکت پالایش گاز فجر جم در بخش کیفی و کارکنان شرکت پالایش گاز فجر جم در بخش کمّی به تعداد 1000 نفر می باشد که از بین آنان تعداد 278 نفر به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه ها را تکمیل کردند. در نهایت تعداد 250 پرسشنامه نهایی به منظور تجزیه و تحلیل جمع آوری گردید. ابزار گردآوری داده های تحقیق حاضر، شامل پرسشنامه محقق ساخته 42 سوالی است که آلفای کرونباخ برای تمامی ابعاد مدل مورد مطالعه بیشتر از 7/0 است و از این رو می توان ادعا کرد که پرسشنامه از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار است. جهت شناسایی شاخص ها و مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار اسمارت پی ال اس و نرم افزار اس پی اس اس استفاده شد. نتایج نشان داد شاخص های توسعه شخصی، استراتژی سازمان، کارمندیابی، مدیریت عملکرد، آموزش، جبران خدمت، انضباط، عوامل سیاسی، عرضه نیروی کار و قوانین و مقررات در مدل بومی مدیریت استعداد شناسایی شده و نقش دارند.
ارائه مدل بومی مدیریت استعداد در صنعت گردشگری با محوریت شناسایی شاخصه های رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴
251 - 231
حوزه های تخصصی:
در شرایط رقابتی عصر حاضر شناسایی و بهره برداری از خصایص رفتاری مناسب منابع انسانی در هر کسب و کار از مهمترین اقدامات مدیریت استعداد به شمار می رود. هدف از این پژوهش ارائه مدل بومی مدیریت استعداد در صنعت گردشگری با محوریت شاخص های رفتاری است. روش پژوهش، از نوع آمیخته (کیفی - کمی) و رویکرد مطالعه توصیفی- اکتشافی است. ابزار اصلی گرد آوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی پرسش نامه محقق ساخته است. .جامعه آماری شامل شاغلین تاسیسات گردشگری استان های شمالی است که به صورت نمونه گیری خوشه بندی مرحله ای تعیین شدند. اعتبار سنجی شاخص ها از دیدگاه خبرگان و با کاربرد تکنیک لاوشه و پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و مورد تایید قرار گرفت. تحلیل عاملی برای روایی پرسشنامه استفاده شد. داده ها و فرضیه های پژوهش توسط مدل سازی معادلات ساختاری توسط نرم آفزارهای آموس ، لیزرل ، اس.پی.اس.اس تحلیل گردید. روابط متغیرها با استفاده از روش معادلات ساختاری آزمون و در نهایت مدل نهایی تحقیق ترسیم شده است. نتایج تاثیر مولفه های هشتگانه بر مدیریت استعداد را مورد تایید قرار داده و در این میان مولفه عامل قابلیت انگیزش – پرورش دارای بیشترین تاثیر و عامل توانایی تعاملی- اطلاعاتی دارای کمترین تاثیر بود. انتظار می رود مولفه های شناسایی شده و مدل استنتاجی ارائه شده نقشه راهی برای دستیابی به برتری رقابتی در حوزه گردشگری ترسیم نموده باشد.
طراحی و تبیین مدل جانشین پروری با رویکرد مدیریت استعداد در ارتش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نظامی سال بیست و یکم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۴
115 - 154
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و تبیین مدل جانشین پروری با رویکرد مدیریت استعداد در ارتش جمهوری اسلامی ایران در سال 1400 انجام شده است. این تحقیق یک تحقیق کیفی و داده بنیاد می باشد و از نظر هدف بنیادی محسوب می گردد. جامعه آماری پژوهش، فرماندهان و استادان و خبرگان جامعه علمی و دانشگاهی و همچنین متخصصان و مدیران ارتش جمهوری اسلامی ایران (درجه سرهنگ به بالا) با بالاترین تحصیلات، بالاترین تجربه، داشتن تألیف و ایده می باشند که به اصطلاح خبرگان آگاه نام دارند و در فرآیند مصاحبه شرکت کردند. در این پژوهش از مصاحبه های ساختارنیافته و عمیق برای گردآوری داده ها و اطلاعات استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از طریق کدگذاری (کدگذاری باز، محوری و گزینشی) و نرم افزار MAXQDA انجام گردید. در پایان مدل کیفی ارائه گردیده است که متشکل از شرایط علّی (ساختار سازمانی، مدیریت درون سازمانی، خط مشی و اسناد بالادستی، شرایط زمینه ای (تربیت و آموزش، قابلیت های نیروی انسانی، قوانین و دستورالعمل ها)، مقوله محوری (ارزیابی منتخبین، پیشرفت منتخبین، انتخاب و جذب و بکارگیری استعداد)، شرایط تعدیلگر (افراد، محدودیت های سازمانی، جو حمایتی سازمان)، راهبردها (بهینه سازی برنامه جانشین پروری، نگهداری استعداد، ارتقا و توسعه استعداد، شناسایی مناصب کلیدی)، پیامدها (تقویت فرهنگ جانشین پروری، ارزیابی اثربخشی نظام جانشین پروری، توسعه مدیریت استعداد) می باشد.
پارادوکس مدیریت استعداد انحصاری- فراگیر: به سوی رویکردی متوازن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پارادوکس ها جزو پدیده های اجتناب ناپذیر در زندگی سازمانی هستندکه به صورت دوراهی های تصمیم گیری آشکار می شود. مدیران، تنش های پارادوکس گونه را در موقعیت های مختلف تجربه می کنند و باید بتوانند پاسخ مناسبی برای حل چنین تنش هایی ارائه دهند. یکی از این موقعیت ها، مواجهه با تنش پارادوکس گونه مدیریت استعداد انحصاری- فراگیر است. پژوهش حاضر باهدف کشف راهکارهای مدیریت این تنش انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و برحسب روش گردآوری داده ها کیفی است. جامعه آماری در این پژوهش مدیران پژوهشی و اجرایی در سطوح مختلف پژوهشگاه فناوری اطلاعات و ارتباطات بودند که تعداد 28 نفر از آن ها با استفاده از فن نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود. تجزیه وتحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل تم انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که «عوامل تعدیل کننده تنش» شامل «عدالت سازمانی»، «ماهیت روابط بین فردی» و «دسترسی به منابع» بر شکل گیری تنش اثرگذار خواهند بود. ضمن آنکه دو پاسخ فعال شامل «پذیرش» و «تعادل و یکپارچه سازی» و نیز سه پاسخ غیرفعال شامل «سرکوب»، «تفکیک» و «فرافکنی» به عنوان راهکارهای مدیریت تنش مشخص شد.