مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
نظام آموزش عالی
حوزههای تخصصی:
با گسترش یافتن و عمومی شدن نظام آموزش عالی انتظار می رفت شرایط اجتماعی دگرگون و فرصت برابر تحرک اجتماعی برای همگان میسر شود. این پژوهش با تبیین نظری و آزمون فرضیه های مختلف درباره تأثیر پس زمینه اجتماعی بر پذیرش در دانشگاه و سپس بر موقعیت شغلی افراد، درصدد بررسی نقش میانجی گری قشربندی آموزش عالی در بازتولید نابرابری های اجتماعی در بازار کار است. جامعه آماری همه شاغلان در بازار کار شهر اصفهان است که از سال 1385 به بعد از دانشگاه فارغ التحصیل شده اند. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس سمپل پاور 530 نفر برآورد شد. نتایج نشان دادند بین جایگاه فرد در نظام آموزش عالی و موقعیت شغلی او رابطه وجود دارد و سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی خانواده بر نوع قبولی فرد در دانشگاه تأثیر مثبت دارد؛ یعنی افراد دارای سرمایه های خانوادگی بالاتر، جایگاه بالاتری در نظام آموزش عالی داشته اند. همچنین نتایج نشان می دهند اثر سرمایه اقتصادی بر موقعیت شغلی ازطریق میانجی گری نظام آموزش عالی است؛ اما سرمایه فرهنگی هم به صورت غیرمستقیم و هم مستقیم بر موقعیت شغلی تأثیر دارد. هرچند اثر سرمایه اجتماعی بر موقعیت شغلی معنادار نشد، در یافتن شغل بسیار تأثیرگذار بوده است؛ درواقع، پس زمینه اجتماعی چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم بر موقعیت شغلی تأثیر می گذارد و نابرابری های اجتماعی ازطریق نظام آموزشی بازتولید می شوند.
تحلیل حکمرانی درونی و بیرونی نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
125 - 144
حوزههای تخصصی:
بسیاری از دلایل حکمرانی نامطلوب در نظام آموزش عالی تنها ناشی از عوامل درون وزارتی نیستند بلکه عوامل برون وزارتی نیز در آن نقش دارند. هدف از مقاله حاضر تحلیل حکمرانی درونی و بیرونی نظام آموزش عالی ایران است. به منظور نیل به این هدف، از رویکرد کیفی استفاده شد. جامعه آماری تحقیق مدیرکل ها و کارشناسان ارشد معاونت های آموزشی و پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بودند که بر اساس اشباع نظری داده ها، تعداد 11 نفر از آن ها به صورت رودررو مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته و برای تحلیل آن ها از روش تحلیل محتوای استقرایی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد مهم ترین بازیگران حکمرانی درونی شامل رئیس دانشگاه، هیئت رئیسه، شورای دانشگاه و هیئت امنا می باشند و بازیگران حکمرانی بیرونی شامل شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای عالی عتف، وزارت علوم تحقیقات و فناوری و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری می باشند. همچنین مؤلفه های نظام حکمرانی آموزش عالی مشتمل بر بازیگران (برخاسته از دولت، بازار و یا جامعه مدنی) و سیاست ها ( سیاست های درون نهادی شامل سیاست های مالی، سیاست های محتوایی، سیاست های ساختاری و سیاست های برون-نهادی شامل سیاست های اجتماعی، سیاست های کارآفرینی و سیاست های حاکمیتی) هستند. سپس هر یک از بازیگران درونی و بیرونی نظام حکمرانی آموزش عالی بر اساس کارکردهای قانونی شان مطابق با چارچوب پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند.
تدوین الگوی تأمین مالی نظام آموزش عالی ایران مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال سیزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۹
187 - 218
حوزههای تخصصی:
به منظور تدوین الگوی تأمین مالی نظام آموزش عالی کشور این پژوهش با رویکرد کیفی اکتشافی و با روش داده بنیاد (اشتراوس و کوربین) انجام شد. جامعه پژوهش را کلیه صاحب نظران، پژوهشگران، سیاست گذاران، مدیران و مسئولین تأمین مالی حوزه آموزش عالی تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، در نهایت با 15 نفر از این افراد مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند به عمل آمد. یافته های به دست آمده نشان داد که الگوی مطلوب تأمین مالی، تنوع بخشی درون زای تأمین مالی در دانشگاه ها است. در واقع باید از وضعیت فعلی که نظامی دوقطبی مبتنی بر اخذ شهریه و کمک مستقیم دولتی است به نظامی متوازن و چندمنبعی که به صورت درون زا ایجاد شود، حرکت کرد. پاسخگویان، افزایش تعاملات و همکاری های بین المللی، شبکه سازی اطلاعات، تجهیزات، توانمندی ها و تجربیات، انگیزش مالی و روانی و معنوی ذی نفعان، تقویت ارتباط ذی نفعان، تمهید قوانین و مقررات و آیین نامه های موردنیاز و توانمندسازی سازمان دانشگاه و اعضای هیئت علمی را به عنوان راهبردهایی برای نیل به الگوی مطلوب برشمردند. آنها اصولی مانند استقلال دانشگاهی، دسترسی عادلانه به آموزش عالی، خودجوشی و درون زایی، قابلیت اتکای روش تأمین مالی و کارایی و اثربخشی را در طراحی الگو حائز اهمیت برشمردند. سرانجام، این بررسی نشان داد که در کشور حرکتی بطیئ به سمت تنوع بخشی آغاز گردیده و می توان با تمرکز بر الگوی معرفی شده آن را تسریع نمود و از انحراف بازداشت.
تحلیل نسبت سند تحول بنیادین آموزش وپرورش و نقشه جامع علمی کشور با رهیافت گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
5 - 33
حوزههای تخصصی:
دهه گذشته به منظور ساماندهی نظام آموزشی کشور دو سند مهم تحت عناوین نقشه جامع علمی و سند تحول بنیادین آموزش وپرورش منطبق بر نیازها و مسائل بومی کشور تدوین، تصویب و ابلاغ شده است. هدف این مقاله نسبت سنجی دو سند سیاست گذاری کشور در حوزه آموزش و پیشبرد سیاست های آموزش کشور انجام شده است. ازاین رو مسئله اصلی مقاله حاضر بررسی نسبت سند بنیادین تحول آموزش وپرورش با نقشه جامع علمی کشور است. بدین منظور از روش کیفی استفاده شده و تحلیل داده های اسناد با رهیافت داده بنیاد صورت پذیرفته است. یافته های تحقیق پیش رو نشان می دهد، ایجاد جامعه دانش بنیان پدیده محوری نقشه جامع علمی کشور و پدیده محوری سند بنیادین تحول آموزش وپرورش است. نتیجه تحقیق نشان داده است نسبت همسانی بین این دو سند در ایجاد کارآفرینی به عنوان پیامد وجود دارد اما جنبه تربیتی و اعتقادی در سند تحول بیشتر و جنبه کارآفرینی در نقشه جامع علمی کشور پررنگ است.
بررسی و اعتباریابی مهم ترین علل مؤثر بر شکل گیری کارآفرینی اجتماعی در نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین علل مؤثر بر شکل گیری کارآفرینی اجتماعی در نظام آموزش عالی ایران، از موارد شایان توجه در مقوله آموزش هستند که پژوهش پیش رو به روش ترکیبی (کیفی-کمی) به بررسی آن پرداخته است. این مقاله، از نظر هدف، در رده تحقیقات کاربردی قرار دارد و از لحاظ گردآوری داده ها (در بعد کمی) جزو تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه موردمطالعه، صاحب نظران نظام آموزش عالی در حیطه کارآفرینی و دانشجویان دانشگاه های دولتی شهر تهران می باشد. روش نمونه گیری در بین صاحب نظران نظام آموزش عالی به صورت هدفمند (که در بخش کیفی و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته اقدام به گردآوری داده ها شد) بود و به دلیل ماهیت کیفی بودن پژوهش حجم نمونه تا زمان رسیدن به اشباع تئوریک نامشخص و زمانی که داده ها محقق به اشباع رسید، فرایند جمع آوری داده ها خاتمه یافت؛ به طوری که در بخش صاحب نظران نظام آموزش عالی، تعداد مشارکت کنندگان جامعه مورد نظر با ۱۵ نفر به اشباع رسید و در بخش کمّی که شامل دانشجویان نظام آموزش عالی است، از طریق جدول مورگان حجم نمونه ۳۸۴ نفر تخمین زده شد و با استفاده از نمونه گیری چندمرحله ای (انتساب متناسب) به صورت تصادفی داده ها در بین دانشکده های دولتی شهر تهران، توزیع و جمع آوری گردید. به دنبال پرسشنامه تهیه شده، ابتدا روایی و پایایی این پرسشنامه، تحلیل شد و سپس براساس مؤلفه ها و زیرمؤلفه های آنها آزمون نرمالیته اسمیرنوروف-کلموگروف مورد تحلیل قرار داده شد که به دنبال آن، مسیر اعتباریابی مشخص شد و برای محاسبه ضریب قابلیت اعتماد ابزار اندازه گیری در این تحقیق، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. رتبه بندی در بین متغیرهای اصلی نشان داد که متغیر راهبردها، مهم ترین و متغیر کیفیت ناکارآمد، کمترین اهمیت را دارند. رتبه بندی در بین زیرمؤلفه های اصلی نشان داد زیرمؤلفه های نبود گرایش های تخصصی کارآفرینی در نظام آموزش عالی ایران، مهم ترین زیر مؤلفه محسوب می گردد و مؤلفه عوامل اقتصادی با مقدار ۴۰۴/۰ مهم ترین عامل مؤثر بر شکل گیری کارآفرینی اجتماعی در نظام آموزش عالی ایران بود.
تدوین مدل ساختاری توسعه ی پایدار دانشگاه ها بر مبنای نظام تضمین کیفیت در آموزش عالی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری توسعه ی پایدار دانشگاه ها بر مبنای نظام تضمین کیفیت در آموزش عالی می باشد. روش پژوهش حاضر کمی از نوع همبستگی در قالب تحلیل مسیر می باشد که به روش مدلسازی معادلات ساختاری انجام گرفته است. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد واحد شیراز تشکیل دادند. برای برآورد حجم نمونه، با عنایت به این که به ازای هر پارامتر آزاد ۵ تا ۱۵ نفر برای نمونه پیشنهاد شده است، به روش تصادفی منظم افراد گروه نمونه تعداد 105 نفر انتخاب و پرسشنامه ها در میان آنان توزیع گردید. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی تضمین کیفیت برنامه های آموزشی و توسعه ی پایدار استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد که در سطح آمار توصیفی درصد، فراوانی، میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از ضریب همبستگی استفاده گردید. نتایج پس از تجزیه و تحلیل داده ها بیان داشت که نتایج حاصل از خروجی نرم افزار مقادیر Q2 برای متغیرهای توسعه ی پایدار دانشگاه و کیفیت در آموزش عالی به ترتیب 478/0 و 429/0 بود که نشان از کیفیت مدل ساختاری است. همچنین بین نظام تضمین کیفیت با توسعه ی پایدار دانشگاه ها رابطه ی معناداری وجود دارد.
واکاوی فرآیند توسعه منابع انسانی و تدوین الگوی مناسب در نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی فرآیند توسعه منابع انسانی و تدوین الگوی مناسب در نظام آموزش عالی و روش آن به صورت آمیخته (کیفی و کمی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی عبارت بودند از اساتید، متخصصان و خبرگان در این حوزه و در بخش کمی عبارت بودند از اساتید، صاحب نظران، کارشناسان و مدیران نظام آموزش عالی. تعداد نمونه در بخش کیفی که به صورت هدفمند انتخاب شد، 12 نفر از اساتید، متخصصان و خبرگان و در بخش کمی، با استفاده از فرمول کوکران382 نفر از کارشناسان و مدیران نظام آموزش عالی، انتخاب شدند. ابزار تحقیق عبارت بود مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، در بخش کیفی به روش گراندد تئوری و از طریق کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) با استفاده از نرم افزار MAXQDA و در بخش کمی به دو روش توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS 16 و Smart PLS انجام شد. نتایج نشان داد دوازده مولفه در تبیین واکاوی فرآیند توسعه منابع انسانی و تدوین الگوی مناسب در نظام آموزش عالی نقش دارند که عبارتند از؛ خودکار آمدی، عزت نفس، انگیزه، توانمندسازی، یادگیری سازمانی، فرهنگ سازمانی، مدیریت دانش، فناوری، رضایت شغلی، توسعه جامعه، تسهیل شبکه سازی، و در نهایت توسعه سرمایه انسانی. جهت بررسی برازش مدل، به بررسی X2، R و RS؛ پرداخته شد که وجود X2 پایین و نسبت کای دو به درجه آزادی کمتر از سه، و همچنین ضریب تعینن و ضریب تعیین تعدیل شده محاسبه شده؛ نشان دهنده برازش مناسب مدل بود.
تعیین میزان تنوع مأموریتها در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان تنوع مأموریتها در نظام آموزش عالی ایران بود. روش: این پژوهش به روش آمیخته اکتشافی انجام شد. در بخش کیفی از تحلیل مضمون استفاده شد و جامعه آماری آن، اسناد بالادستی آموزش عالی بود. بخش کمّی به روش میدانی و جامعه آماری آن 100 نفر متخصص آموزش عالی کشور بود که از 80 نمونه انتخابی، 57 نفر به صورت تصادفی به پرسشنامه تعیین میزان تنوع مأموریتهای آموزش عالی کشور(با آلفای کرونباخ 869/0) پاسخ دادند. در بخش کیفی از نرم افزار Maxqda و در بخش کمّی از اس.پی.اس.اس استفاده شد. یافته ها: بر اساس تحلیل مضمون، 45 مأموریت مطلوب برای نظام آموزش عالی ایران به دست آمد و بر اساس تحلیل پرسشنامه های پژوهش حاصل نظر متخصصان، زیرنظامهای آموزش عالی ایران مأموریتهای متنوعی را دنبال نکرده و تنها در آموزش نیروی انسانی و گسترش عدالت آموزشی تنوع وجود دارد. نتیجه گیری: دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشور، با وجود تنوع در عمل به مأموریتهای خود، به سازمانهایی مشابه و غیر قابل تمایز تبدیل شده اند. بنابر این، ساماندهی نظام رتبه بندی دانشگاهها، نتیجه گرا کردن بودجه ها، پاسخگو کردن زیرنظامها، ساماندهی نظام مدیریت علمی کشور و توجه به آمایش و مأموریت گرایی در آموزش عالی ضروری به نظر می رسد.
انقلاب سفید و گسترش نظام آموزش عالی؛ چالش ها و تعارض ها (1357-1342)
منبع:
پژوهش در آموزش تاریخ دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
1 - 19
حوزههای تخصصی:
انقلاب سفید (1342- 1357) مجموعه ای از برنامه های اصلاحی بود که به طور فراگیر تمام جنبه های زندگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران را در بر می گرفت. یکی از برنامه های این اصلاحات، انقلاب اداری و انقلاب آموزشی بود که در راستای گسترش و تحول نظام آموزشی تصویب شد. در این راستا پژوهش حاضر بر آن است با رویکرد توصیفی - تحلیلی و بهره گیری از داده های آماری گسترش مراکز آموزش عالی و چالش های درونی ناشی از این اصلاحات را در دوره زمانی مذکور مورد بررسی قرار دهد. دستاورد این پژوهش حاکی است که به موازات رشد کمی مراکز آموزش عالی و به تبع آن گسترش قابل توجه قشر تحصیل کرده، به دلیل تعارضات و چالش هایی که بین دانشگاهیان و حکومت وجود داشت، اقشار تحصیل کرده جایگاه درخور توجهی در مشارکت سیاسی و اجتماعی به دست نیاورند. به همین دلیل علی رغم تلاش حکومت برای جذب و کنترل دانشگاهیان، این گروه به مخالفت با رژیم پهلوی پرداختند.
بررسی سبک زندگی دانشجویان استان یزد بر اساس الگوی آرمانی فارغ التحصیل شایسته نظام آموزش عالی ایران (بعد اجتماعی سیاسی)
منبع:
فرهنگ یزد سال دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷
37 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف: ما در این تحقیق خواهان بررسی سبک زندگی دانشجویان استان یزد بر اساس الگوی آرمانی فارغ التحصیل شایسته نظام آموزش عالی ایران هستیم. روش:جهت انجام این تحقیق از روش پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق دانشجویان استان یزد می باشد که تعداد نمونه بر اساس فرمول کوکران 350 نفر می باشد. یافته ها: 7/33درصد از مردم تمایل زیادی به خدمت در مناطق محروم دارند. شاخص کل اهتمام به احقاق حقوق مظلومان و مستضعفان و کاهش فقر و محرومیت و بی عدالتی در 6 درصد کم، 4/63 درصد متوسط و 4/29 درصد زیاد بوده است. شاخص کل اهتمام به مشارکت در فرایند رشد و توسعه جامعه، در 4/52 درصد کم؛ 44 درصد متوسط و 6/3 درصد زیاد گزارش شده و درنهایت شاخص اهتمام به تأثیرگذاری مثبت و حداکثری بر محیط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه در 6/46 درصد کم؛ 3/43 درصد متوسط و 3/10 درصد زیاد بوده است. نتیجه گیری: سبک زندگی دانشجویان در بعد سیاسی اجتماعی سبک زندگی نشان داد که میزان مشارکت سیاسی و اجتماعی دانشجویان در وضعیت مطلوبی نیست. از همین رو دقت نظر و برنامه ریزی بهتر از سوی مسئولین و مدیران فرهنگی آموزشی کشور بیش از پیش احساس می شود.
واکاوی موانع و مشکلات فعالیت اعضای هیئت علمی در نظام آموزش عالی تربیت معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی موانع فعالیت اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان ایران با روش ترکیبی به شیوه متوالی مبتنی بر روش پدیدارشناسی توصیفی انجام گرفت. در مرحله کیفی، از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۲۰ نفر از استادان که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، موانع و مشکلات فعالیت اعضای هیئت علمی شناسایی شد. نمونه و اطلاعات بخش کمی، دیدگاه های ۲۴۰ نفر از جامعه تقریباَ ۹۵۰ نفری اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان است که با توجه به جدول کرجسی و مورگان، و بهره گیری از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات براساس فرم مقایسات زوجی مشکلات و موانع تدوین شد. تحلیل انجام گرفته در مرحله نخست پژوهش به این سؤال که «موانع و مشکلات فعالیت اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان کدامند؟» پاسخ داد. در این مرحله تجزیه و تحلیل مصاحبه ها با روش تحلیل مضمون و در بخش کمی با روش تحلیل سلسله مراتبی انجام گرفت. نتایج نشان داد، سه دسته موانع و مشکلات در حوزه فعالیت های آموزشی، عوامل نهادی و حوزه فرهنگی و پژوهشی (پنج مؤلفه آموزشی، چهار مؤلفه نهادی و چهار مؤلفه فرهنگی و پژوهشی) بر سر راه فعالیت اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان وجود دارد. برای هر یک از این سه حوزه شاخص هایی معین شده که اولویت آن ها در مجموعه موانع و مشکلات اعضای هیئت علمی به ترتیب، ارزیابی، خدمات اجتماعی، محتوا، فرهنگ بومی، برنامه و اجرا بود. نتایج، لزوم بازنگری و تدوین دستورالعمل و نظام نامه ها را در بخش هایی که دارای بیشترین اولویت در میان موانع و مشکلات اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان است، نشان می دهد.
طراحی الگوی محتوایی آموزش شایستگی های اخلاقی به دانشجویان درنظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی محتوایی آموزش شایستگی های اخلاقی به دانشجویان درنظام آموزش عالی بود. از روش پژوهش، فراترکیبِ هفت مرحله ای مدل سندلوسکی و بارو(2007) استفاده شد که مدل مفهومی تحقیق شکل گرفته است. در گام اول، سؤال پژوهش مطرح و بر اساس آن اعضای تیم فراترکیب مشخص شدند. در گام دوم و سوم، منابع لاتین داده های پژوهش شامل پایگاه های اسکوپوس، اشپرینگر و ..و منابع فارسی شامل پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تعیین و معیارهای شمول مقالات مشخص گردید. در گام چهارم، با تجزیه و تحلیل دادهها، 65 مضمون پایه مرتبط با آموزش اخلاقی استخراج شد و سپس به ترکیب یافتهها پرداخته شد. در این گام، مضامین پایه استخراج شده در چهار مضمون سازمان دهنده ی سطح دوم صداقت تحصیلی(مانند شجاعت، اشتیاق و روح خدمت رسانی) و عدم صداقت تحصیلی(مانند رفتارهای مخل، عدم انجام تکالیف درسی بی توجهی به حقوق دیگران) ، صداقت پژوهشی(مانند آگاهی از پژوهش) و عدم صداقت پژوهشی (مانند کپی و پیست، بیان ایده های دیگران بدون منبع، روح ماشینی) طبقهبندی شدند و مضمون سازماندهنده سطح دوم در 26 مضمون سازماندهنده سطح اول قرار گرفتند و در انتها نیز، شبکهی مضامین محتوای آموزش اخلاق ترسیم گردید. الگوی طراحی شده در این پژوهش، چارچوبی برای آموزش شایستگی های اخلاقی برای دانشجویان آموزش عالی، در سطوح مذکور را که پیش از این میسر نبود، فراهم آورده است؛ و از اعتباریابی توصیفی، اعتباریابی تفسیری – نظری- پراگماتیک برای اعتباریابی الگوی طراحی شده استفاده شد.
واکاوی اهداف طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری برای دانشجویان دوره کارشناسی در نظام آموزش عالی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آگاهی از مهارتهای مطالعه و یادگیری یکی از مهمترین راهکارهای عملی در راستای بهبود کیفیت آموزش و توانمند سازی دانشجویان در کسب موفقیت تحصیلی است. هدف از پژوهش حاضر واکاوی اهداف طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری برای دانشجویان دوره کارشناسی در نظام آموزش عالی ایران بود. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای قراردادی انجام شد. مشارکت کنندگان را، 15 نفر از متخصصان روانشناسی تربیتی و علوم تربیتی در سال تحصیلی(98-97) و 18 سند مکتوب مرتبط با مهارتهای مطالعه و یادگیری شامل شدند. برای انتخاب افراد ازروش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته تا مرحله اشباع، گردآوری و با نرم افزار MAXQDA10 تجزیه و تحلیل داده ها انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته ها شامل118 کد اولیه بود، که در نهایت با ادغام کدها 33کدنهایی،7 زیر طبقه و در2طبقه اصلی ارائه گردید؛که طبقه اصلی« ارتقا سطح توانایی فردی» شامل زیر طبقات:« بالا بردن سطح خویشتن نگری و خودبهره وری»، «بالا بردن سطح توانمندی حافظه و یادگیری اثربخش»،« ایجاد شوق و انگیزه در یادگیری»و «توجه به استعدادهای فطری و ذاتی»و طبقه اصلی« کیفی سازی آموزشی» با زیر طبقات« ارتقاء کیفیت آموزشی در آموزش عالی»، «تربیت دانشجوی منتقد و نقد پذیر»و « مدیریت زمان» را شامل شدند. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت آشنایی دانشجویان با مهارتهای مطالعه ویادگیری که موجب ارتقاء سطح عملکرد و پیشرفت تحصیلی آنها می شود، پیش بینی درسی تحت عنوان مهارتهای مطالعه و یادگیری در برنامه درسی دانشجویان دوره کارشناسی ضروری به نظر می رسد.
بررسی رشد کمی و ارتقای کیفیت رشته زبان و ادبیات فارسی در نظام آموزش عالی ایران
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۷شماره ۶
119 - 149
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی سند هویت، معرف و مظهر دستاوردهای اندیشه فرهیختگان ماست. از این رو توجه همه جانبه به تقویت رشته زبان و ادبیات فارسی در همه مقاطع تحصیلی و خصوصا نظام آموزش عالی مورد تاکید قراردارد. بر این اساس این رشته تقریباً در اکثر دانشگاه ها ارائه می شود. بررسی آماری تعداد دانشجویان آن نشان می دهد که بطور کلی در مقاطع ارشد و دکتری تعداد آنان نسبت به یک دهه پیش نزدیک به دو برابر افزایش داشته و در مقطع کارشناسی نیز بطور متناوب با افزایش و کاهش مواجه بوده است و ناگهان در سال های 94 و 95 کاهش شدیدی یافته است. بنابراین در بررسی روند کمی این رشته، این سوال مطرح می شود که آیا در کنار تغییرات رشد کمی، کیفیت این رشته از سطح مطلوبی برخوردار است؟ در این مقاله ضمن بررسی رشد کمی پذیرش دانشجو در رشته های زبان و ادبیات فارسی طی 10 سال اخیر، به معرفی الگوی اعتبارسنجی و اهمیت و نقش آن در بهبود و ارتقای کیفیت نظام آموزش عالی پرداخته شده است. همچنین فراتحلیلی بر روی نتایج گزارش های ارزیابی درونیِ 15 گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی انجام شده که نتایج آن نشان می دهد 17 ملاک ارزیابی در سطح مطلوب،34 ملاک در سطح نسبتاً مطلوب و 24 ملاک در سطح نامطلوب قرار دارد. بر این اساس اقدام منسجم جهت ارزیابی و ارتقای کیفیت گروه های آموزشی این رشته ضرورت می یابد. از این رو در پایان مقاله راهکارهایی جهت استقرار نظام مناسب ارزیابی و تضمین کیفیت رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه های کشور ارائه شده است.
شناسایی عوامل و معیارهای اعتباربخشی نهادهای آموزش عالی در محیط یادگیری الکترونیکی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مروری نظام مند بر معیارهای اعتباربخشی نهادهای آموزش عالی الکترونیکی انجام شد.جامعه پژوهش 341 مقاله در پایگاه های اطلاعاتی و اسناد نهادهای معتبر اعتباربخشی یادگیری الکترونیکی در سطح بین المللی بود که پس از خارج کردن اسناد و مقالات نامرتبط، تحلیل کلی روی 35 سند به عنوان نمونه صورت پذیرفت و درمجموع 7 عامل و 42 معیار شناسایی شد. جهت تحلیل داده ها از کد گذاری باز و محوری با استفاده از نرم افزار QSR و NVIvo استفاده شد و به منظوربررسی قابلیت اعتماد داده های پژوهش از استراتژی تایید توسط همکاران پژوهش استفاده شد.نتایج یافته ها نشان داد که مهم ترین عوامل و معیارهای اعتباربخشی در نهادهای آموزش عالی در محیط یادگیری الکترونیکی عبارت اند از: عوامل مربوط به حکمرانی، برنامه ریزی، پژوهش، فرایند یادهی-یادگیری الکترونیکی، پشتیبانی در محیط یادگیری الکترونیکی، فناوری و عوامل روان شناختی مرتبط با ذی نفعان که در مطالعات بسیاری موردتوجه قرارگرفته بود نتایج تحقیق حاضر به سیاست گذاران و برنامه ریزان حوزه آموزش عالی در محیط یادگیری الکترونیکی کمک می کند که با استفاده از مؤلفه های شناسایی شده از یک سو نیاز به نهادی به منظور اعتباربخشی را در اولویت برنامه های راهبردی خود قرار داده و از سویی دیگر با پایش و ارزشیابی نهادهای آموزش عالی الکترونیکی، چالش ها را شناسایی و در جهت بهبود کیفیت تلاش کنند.
واکاوی ضرورت طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری در نظام آموزش عالی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عدم آگاهی از مهارتهای مطالعه، موجب می شود دانشجویان از تلاش خود نتیجه مطلوبی بدست نمی آورند. طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری در ارتقاء وکیفیت بخشی نظام آموزشی و توانمند سازی فردی دانشجویان بسیار حائز اهمیت است. هدف پژوهش حاضر، واکاوی ضرورت طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری در نظام آموزش عالی ایران بود روش ها: تحقیق حاضر از نظر ماهیت پژوهش کیفی و از حیث نوع مطالعه، تحلیل محتوا بود. برای دست یابی به اجماع نظر متخصصان از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شدکه اشباع نظری در مصاحبه 15محرز گردید. سپس با استفاده از روش تحلیل محتوای قراردادی داده های حاصل از مصاحبه ها کدگذاری شد و در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار MAXQDA10 انجام شد. یافته ها : نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته ها شامل 119 کد اولیه بود که در نهایت با ادغام کدهای مشابه ،54 کد نهایی در6 زیر طبقه و 2طبقه اصلی استخراج گردید. طبقه اصلی« ارتقاءکیفیت آموزشی» شامل زیر طبقات:«کیفیت بخشی به یادگیری»،«پیشرفت تحصیلی» و«ایجاد علاقه و انگیزه»و طبقه اصلی«توانمند سازی فردی» شامل زیر طبقات:«ارتقاء خودباوری واعتماد بنفس»، «کمک به استعدادهای فطری» و« شناسایی تکنیک های مطالعه» بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از آن است که؛ طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری در نظام آموزش عالی می تواند در جهت اعتلای ،توانمندسازی و پیشرفت دانشجویان کشور کمک سازنده ای باشد.
مدل بومی تأثیر سرمایه های دانشی بر استراتژی های منابع انسانی در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه ی مدل بومی تأثیر سرمایه های دانشی بر استراتژی های منابع انسانی در نظام آموزش عالی ایران می باشد. روش تحقیق از نوع آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون استفاده و مشارکت کنندگان در مصاحبه در بخش کیفی 10 نفر از مدیران و معاونین منابع انسانی نظام آموزش عالی و اساتید دانشگاهی و در بخش کمی جامعه آماری روسا، معاونین، مدیران گروه، کارشناسان و اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی دولتی و غیردولتی استان مازندران با تعداد حدود 3000 نفر بوده است. با روش نمونه گیری تصادفی ساده 341 نفر انتخاب و جمع آوری داده ها با پرسشنامه انجام شد. روایی پرسشنامه با تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. داده های کیفی با روش تحلیل مضمون با نرم افزار MAXqda و داده های کمی با مدل سازی معادلات ساختاری و به کارگیری تحلیل عاملی تأییدی با نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل گردید. نتایج بخش کیفی حاکی از آن بوده که مدل سرمایه های دانشی در نظام آموزش عالی دارای سه بعد و 14 مؤلفه به شرح توانمندی فرایندهای مدیریت دانش (کاربرد دانش، انتقال دانش، ادغام دانش، تولید دانش)، استراتژی های منابع انسانی (جذب و استخدام، توسعه منابع انسانی، عملکرد کارکنان، جبران خدمات، روابط کاری) و سرمایه های دانشی (سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه ابداعی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرایندی) بوده است. نتایج بخش کمی نشان داد که تمامی ابعاد و مؤلفه های مدل تدوینی پژوهش، مورد تأیید واقع شدند
واکاوی ضرورت طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری در نظام آموزش عالی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : عدم آگاهی از مهارتهای مطالعه، موجب می شود دانشجویان از تلاش خود نتیجه مطلوبی بدست نمی آورند. طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری در ارتقاء وکیفیت بخشی نظام آموزشی و توانمند سازی فردی دانشجویان بسیار حائز اهمیت است. هدف پژوهش حاضر، واکاوی ضرورت طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری در نظام آموزش عالی ایران بود روش ها : تحقیق حاضر از نظر ماهیت پژوهش کیفی و از حیث نوع مطالعه، تحلیل محتوا بود. برای دست یابی به اجماع نظر متخصصان از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شدکه اشباع نظری در مصاحبه 15محرز گردید . سپس با استفاده از روش تحلیل محتوای قراردادی داده های حاصل از مصاحبه ها کدگذاری شد و در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار MAXQDA10 انجام شد. یافته ها : نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته ها شامل 119 کد اولیه بود که در نهایت با ادغام کدهای مشابه ،54 کد نهایی در6 زیر طبقه و 2طبقه اصلی استخراج گردید. طبقه اصلی« ارتقاءکیفیت آموزشی» شامل زیر طبقات:«کیفیت بخشی به یادگیری»،«پیشرفت تحصیلی» و«ایجاد علاقه و انگیزه»و طبقه اصلی«توانمند سازی فردی» شامل زیر طبقات:«ارتقاء خودباوری واعتماد بنفس»، «کمک به استعدادهای فطری» و« شناسایی تکنیک های مطالعه» بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از آن است که؛ طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری در نظام آموزش عالی می تواند در جهت اعتلای ،توانمندسازی و پیشرفت دانشجویان کشور کمک سازنده ای باشد.
مدیریت در دانشگاههای تک جنسیتی به عنوان مصداق دانشگاه اسلامی؛ چالشها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: با وجود تأسیس 14 دانشگاه تک جنسیتی دخترانه در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اما تا پیش از این به بررسی و آسیب شناسی این نوع دانشگاه پرداخته نشده است. با توجه به نقش و جایگاه ارزنده زنان در جامعه و حساسیت نسبت به عملکرد دانشگاههای تک جنسیتی دخترانه، شناسایی و رفع موانع حرکت در راستای اهداف متعالی این نوع دانشگاهها حائز اهمیت است. لذا هدف این پژوهش، آسیب شناسی نقش دانشگاههای تک جنسیتی دخترانه به عنوان نماد دانشگاه اسلامی در نظام آموزش عالی بود. روش: ضمن مرور ادبیات پژوهش، اسناد بالادستی مرتبط با این حوزه، بررسی و راهبردها و اقدامات مطرح شده در این اسناد استخراج شد. همچنین برای شناسایی آسیبها و راهکارهای اصلی و عوامل مؤثر بر اقدامات اثربخش دانشگاههای تک جنسیتی دخترانه، اقدام به مصاحبه های عمیق اکتشافی با 22 نفر از صاحب نظران و خبرگان حوزه های مرتبط با این حوزه شده است. یافته ها: پس از شناسایی و تجزیه وتحلیل گزاره ها با روش تحلیل مضمون، 393 مضمون پایه، 49 مضمون سازمان دهنده و چهار مضمون فراگیر، طبقه بندی و برچسب گذاری شدند. نتیجه گیری: یافته های تحقیق در دو دسته آسیبها و راهکارهای مدیریت دانشگاههای تک جنسیتی طبقه بندی و طی فرایند تحلیل مضمون، در حوزه های مدیریتی، آموزشی، پژوهشی- فنّاوری و فرهنگی- دانشجویی دسته بندی شده اند.
تحلیل پیشایندها و پسایندهای پیاده سازی مدیریت دانش در نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
79 - 96
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر دارای رویکردی آمیخته، از نظر هدف کاربردی و توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی و کمّی پژوهش شامل اساتید و خبرگان می باشند روش نمونه گیری هدفمند و 23 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی پرسشنامه است که روایی آن با استفاده از روایی محتوا و پایایی آن با استفاده از نرخ ناسازگاری مورد تأیید قرار گرفت. در بخش کیفی پژوهش داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار MAXQDA و فرآیند کدگذاری تحلیل و از این طریق پیشایندها و پسایندهای پیاده سازی مدیریت دانش در نظام آموزش عالی شناسایی شدند. در نهایت در بخش کمّی برای مشخص نمودن میزان اهمیت و اولویت بندی آن ها از روش دلفی فازی بهره گرفته شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که امکانات و فناوری به روز، ایجاد پایگاه دانش، تسهیم دانش، خط مشی گذاری برای بسط و تعامل دانش، ایجاد و جذب دانش، ایجاد انگیزه در سازمان، هدف گذاری در استقرار دانش، ذخیره سازی دانش، حمایت سازمانی، ایجاد سیستم ارتباطی مؤثر، تمرکززدایی و رسمیت زدایی، آموزش کارکنان و ساماندهی دانش به عنوان پیشایندهای پیاده سازی مدیریت دانش و افزایش بهره وری، بهبود یادگیری، انعطاف پذیری، افزایش توجه به محیط درونی و بیرونی، توانمندسازی کارکنان، بهبود فرهنگ کارگروهی، همراستایی اهداف سازمانی با اهداف مدیریت دانش، بهبود فرهنگ مشارکتی، افزایش شفافیت و پاسخگویی، تغییر رفتار کارکنان، افزایش سطح آگاهی، ارائه خدمات بهتر و ممانعت از دوباره کاری نیز به عنوان پسایندهای پیاده سازی مدیریت دانش در نظام آموزش عالی مشخص شدند.