مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
همکاری های بین المللی
حوزه های تخصصی:
اشتیاق، قلب کارآفرینی است. اشتیاق کارآفرینانه، احساسات مثبت شدیدی است که کاملاً آگاهانه بوده و از طریق مشارکت در فعالیت های کارآفرینانه تجربه می شوند. این فعالیت های کارآفرینانه مرتبط با هویت شخصی کارآفرین هستند. از این رو، هدف این پژوهش، بررسی تأثیر انواع اشتیاق کارآفرینانه (اشتیاق ابداعی، اشتیاق تأسیسی و اشتیاق توسعه ای) بر بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه در میان کارآفرینان مستقر در پارک های علم و فناوری دانشگاه های دولتی شهر تهران می باشد. با توجه به اینکه اشتیاق کارآفرینانه بیانگر حالات احساسی و هیجانی است، هیجانات افراد می تواند رابطه بین اشتیاق کارآفرینانه و بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه را تحت تأثیر قرار دهد و تعدیل نماید. بر این اساس، اثر تعدیل کنندگی هیجانات افراد بر رابطه بین اشتیاق کارآفرینانه و تصمیم به بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه نیز بررسی می شود. اعتبار (آلفای کرونباخ) پرسشنامه اشتیاق کارآفرینانه برابر 805/0 بوده، اما برای سنجش تصمیم گیری به بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه از سناریوهای تصمیم گیری استفاده شده است. به منظور ایجاد هیجان در مشارکت کنندگان در طی فرآیند پاسخ به سناریو های تصمیم به بهره برداری از فرصت، از سیستم تصاویر احساسی بین المللی (IAPS) در قالب پروتکل آزمایشی استفاده شده است. نتایج تکنیک رگرسیون سلسله مراتبی (HLM) ، نشان می دهند اشتیاق تأسیسی و توسعه ای در تصمیم به بهره برداری از فرصت ها تأثیر مثبت معناداری دارند، اما این رابطه توسط هیجان تعدیل نمی شود.
«نگرانی های مشترک بشری»: از پدیداری تا تکامل در حقوق بین الملل محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۴۸ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
399-418
حوزه های تخصصی:
مفهوم «نگرانی های مشترک بشری» از دهه 1990 میلادی در حوزه حقوق بین الملل محیط زیست پدیدار شد و هدف از طرح آن یافتن راهی برای رویارویی با مشکلات زیست محیطی جهانی و همچنین پاسخگویی به اختلافات برخاسته از مفهوم «میراث مشترک بشریت» میان دولت ها بود. سپس این مفهوم از زمینه های اصلی خود همچون تنوع زیستی و تغییر اقلیم، فراتر رفت و مصداق های دیگری از این گونه نگرانی های مشترک مطرح شدند. در این نوشتار، ضمن شناخت ابعاد و عناصر نگرانی های مشترک بشری، جایگاه این مفهوم در حقوق بین الملل، به ویژه در کالبد اصول اساسی حقوق بین الملل محیط زیست و تعهدات جامعه بین المللی در کل بررسی می شود.
شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه دیپلماسی علم و فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
60 - 85
حوزه های تخصصی:
دیپلماسی علم و فناوری پدیده ای است که اگرچه نوظهور نبوده، لیکن ادبیات آن در سال های اخیر رو به افزایش است و تجربیات موفقی را با خود به همراه آورده است. دیپلماسی علم و فناوری بمعنای تعامل علم و فناوری با دیپلماسی در جهت تأمین منافع کشورها در حوزه بین الملل می باشد و تاکنون کشورهای زیادی آن را به خدمت گرفته اند. این تحقیق بر اساس خلاء پژوهشی موجود در خصوص توسعه دیپلماسی علم و فناوری شکل گرفته است. خلائی که بسیاری از خبرگان به آن اذعان داشته اند. این پژوهش با استفاده از ادبیات موجود شامل گزارش ها و نوشتارهایی از افرادی مجرب در این حوزه، آغاز شده و با مصاحبه هایی اکتشافی ادامه یافته است که نهایتاً با توجه به روش های کمی و کیفی و آزمون های سنجش کیفیت پنج دسته عوامل مؤثر بر دیپلماسی علم و فناوری شناسایی شدند. طبق این پژوهش دسته عوامل برنامه ریزی و نظام سازی؛ دسته عوامل زیرساخت و الزامات؛ دسته عوامل برندینگ و ارتقای ساخت ملی؛ دسته عوامل ظرفیت سنجی و نهایتاً دسته عوامل تعاملات آکادمیک از جمله موارد تاثیرگذار بر توسعه دیپلماسی علم وفناوری می باشند که از این میان عوامل زیرساخت و الزامات به عنوان دسته عوامل پایه ای، پرتکرار و مهم شناسایی شده است.
مبادلات نفت و گاز و همکاری بین المللی (با) ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۴ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
687 - 706
حوزه های تخصصی:
یکی از تفاوت های جدی مکاتب نوواقع گرایی و نهادگرایی نولیبرال در روابط بین الملل به موضوع همکاری مربوط می شود. پیروان نهادگرایی نولیبرال بر خلاف طرفداران نوواقع گرایی معتقدند که در روابط بین الملل، حتی در شرایط هرج ومرج و فقدان حاکمیت مرکزی در سطح جهان، می توان با کمک نهادهای بین المللی به همکاری های بین المللی دست یافت. این تفاوت نگاه به همکاری حاصل اختلاف نظر این دو مکتب درباره دستاوردهای مطلق و نسبی است. از این رهگذر، با به کارگیری این دو دیدگاه در حوزه مبادلات انرژی به دو نگاه متفاوت «خودکفایی انرژی» و «وابستگی متقابل انرژی» رسیده ایم. در قدم بعدی، با عملیاتی کردن این نظرگاه ها در مبادلات نفت و گاز ایران طی سال های 1995 تا 2005 به عنوان نمونه پژوهشی، و نیز با استفاده از آمار و ارقام منتشر شده، درستی این فرضیه را نشان داده ایم که مبادلات نفت و گاز در چارچوب نظام مبتنی بر وابستگی متقابل انرژی به همکاری های بین المللی (با) ایران منجر شده است.
نگرانی از تغییر اقلیم و همکاری ناگزیر بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
987 - 1005
حوزه های تخصصی:
تغییر اقلیم به عنوان یکی از بحران های زیست محیطی به صورت مستقیم و غیرمستقیم زندگی بشر در سراسر کره زمین را دستخوش تهدید و آسیب کرده است. ابراز نگرانی فزاینده در خصوص پیامدها و مخاطرات ناشی از چنین بحران هایی، سبب شده است تا در حقوق بین الملل محیط زیست بر لزوم اقدام هماهنگ، مشارکت و هم فکری کلیه بازیگران بین المللی جهت چیرگی بر چنین مشکلاتی تأکید شود. مفاهیم و دکترین های نوپای حقوقی هر یک به نوبه خود کوشیده اند تا در راه صیانت جهانی از محیط زیست نقش آفرینی کنند. در این نوشتار، به یاری رویکردی نوین به اصول اساسی حقوق بین الملل محیط زیست و نحوه تعامل میان آنها در لوای مفهوم «نگرانی های مشترک بشری»؛ تکالیف جامعه بین المللی در قبال تعهدات ارگاامنس و هم چنین نقش و تعهدات دولت ها و سایر بازیگران بین المللی جهت رویارویی با نگرانی های مشترک زیست محیطی از نظر خواهد گذشت.
تغییرات ژئوپلیتیکی فعالیت های فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال نهم بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۳
127 - 146
حوزه های تخصصی:
روابط سنتی فضایی در بین فعالان غیر نظامی فضایی در دوران بعد از جنگ سرد با تحول سریع در تعداد، و با ماهیت جدید سازمانی، در حال شکل گیری است. دوران بعد از جنگ سرد و شرایط سیاسی ناشی از آن که همکاری های فضایی را به همکاری بین بلوکی محدود کرده بود از بین رفته است؛ و این شرایط اجازه توسعه محور های جدید مکانیسم همکاری را می دهد. پیش بینی می شود بین المللی و منطقه ای شدن فعالیت های فضایی که در سال های اخیر شاهد آن بودیم سرعت بگیرد و منجر به شکل گیری جغرافیای جدید فعالیت های فضایی غیر نظامی شود.
The Role of South-South Cooperation in Realization of the Right to Development: the way forward(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۴ بهار ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
190 - 209
حوزه های تخصصی:
This essay briefly reviews the history of emergence of south-south cooperation which started in the discourse of the development agenda in the 70s and was closely associated with the New International Economic Order discourse, aimed at overcoming asymmetries and gaps inherited from the previous decades, as a means of enhancing international cooperation among developing countries with the focus on the realization of the right to development. I also examine the recent resurgence of South–South cooperation, which has moved once again onto the center stage of world politics and global economics, leading to a renewed interest in its historic promise to transform world order. This article also provides an overview of contemporary debates on this reality, noting in particular the opportunities that lie therein and the challenges that global south faces in promoting such cooperation. Finally, I will provide some concrete guidelines and recommendations for enhancing the cooperation between developing countries to better achieve the right to development.
رژیم های چندجانبه کنترل صادرات؛ سازوکاری قانونی یا ابزار فشار سیاسی
منبع:
سازمان های بین المللی سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
101-137
حوزه های تخصصی:
رژیم های چند جانبه کنترل صادرات از جمله ابزارهایی هستند که به منظور حفظ تفوق تکنولوژیک و به بهانه جلوگیری از گسترش سلاح های کشتار جمعی، طی شش دهه گذشته توسط کشورهای توسعه یافته غربی مورد استفاده قرار گرفته اند. این رژیم ها، به ویژه طی دهه گذشته پس از حادثه یازده سپتامبر به طور بی سابقه ای از نظر کمی و کیفی گسترش یافته و در حال توسعه می باشند. درخصوص قانونی یا غیر قانونی بودن این رژیم ها بر اساس حقوق بین الملل، موافقان و مخالفان، نظرات مختلفی مطرح و تفاسیر متفاوتی ارائه کرده اند. در این تحقیق، به منظور ارزیابی این نظرات، ابتدا به بیان چارچوب نظری بحث می پردازیم. سپس از آنجا که در نظرات مخالفان و موافقان، رابطه این رژیم ها با رژیم های بین المللی عدم اشاعه مورد تأکید قرار گرفته، به طور اجمالی رژیم های بین المللی عدم اشاعه و رژیم های چند جانبه کنترل صادرات در خصوص تجهیزات و مواد مرتبط با سلاح های کشتار جمعی، سلاح های متعارف، موشک، مواد و کالاهای دومنظوره معرفی می شوند. در نهایت ضمن تبیین تحولات این رژیم ها و نظرات موافقان مبنی بر قانونی بودن و مخالفان مبنی بر غیر قانونی بودن رژیم های کنترل صادرات، با مقایسه تعهدات کشورهای عضو این رژیم ها با تعهداتشان تحت معاهدات بین المللی عدم اشاعه به این نتیجه می رسیم که این رژیم ها که با هدف ایجاد انحصار در دانش فنی و تکنولوژیک توسط اعضا تشکیل شده اند، با دیگر تعهداتشان تحت حقوق بین الملل مغایر می باشند.
بحران آب و چارچوب های حقوقی نوین منطقه ای و بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمبود گسترده آب و فقدان دسترسی به منابع آب سبب توسعه نیافتگی اقتصادی اجتماعی و تهدید امنیت ملی کشورها در سراسر جهان می شود. دامنه و پیچیدگی چالش های مرتبط با آب، فراتر از مرزهای ملی و منطقه ای است و به همین سبب نمی توان تنها آن را در چارچوب سیاست های ملی و منطقه ای بررسی کرد. در طول شصت سال گذشته، تلاش های زیادی برای رسیدگی به این چالش ها انجام شده است. این نوشتار با تکیه بر مفاهیم «بحران آب» و «حقوق بین الملل آب و چارچوب های حقوقی نوین منطقه ای» و پیوند دادن این مفاهیم به شرایط سیاسی، امنیتی، و اقتصادی در پی آن است تا ریشه های بحران کنونی آب را شناسایی کرده و به این پرسش پاسخ دهد که «چارچوب های حقوقی نوین منطقه ای تا چه میزان می توانند، پاسخ گوی این مسئله در مناطق گوناگون، از جمله خاورمیانه، باشند؟» در بیشتر اسناد حقوقی بین المللی، به دو اصل مهم «مشارکت منصفانه و معقول» و «التزام به عدم ایراد آسیب» توجه شده است. هرچند چارچوب های حقوقی منطقه ای و بین المللی در مورد آب، یکپارچه نبوده اند، اما رفته رفته با برطرف شدن کاستی های آن ها، در قواعد نوین حقوقی، سادگی اجرا و عدم پیچیدگی نسبت به قواعد پیشین دیده می شود. روند تکامل حقوق بین الملل در شناسایی حق آب، تعهد دولت ها به فراهم کردن دسترسی منصفانه همه شهروندان به آب، و عدم مداخله تبعیض آمیز برای تحقق این حق به ویژه در شرایط بحران آب می تواند مسیر رسیدن به امنیت آب را هموار کند.
کلان داده ها و گذار پارادایمی در منظوم دیجیتالیزه شد دیپلماسی
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
113-155
حوزه های تخصصی:
رشد فناوری در زمینه هوش مصنوعی، موجب تلاش هایی برای گذار پارادایمی در عرصه دیپلماسی شده است. بهره گیری از ظرفیت های کلان داده ها با هدف تأمین اهداف و منافع ملی و دست یازیدن به سطحی از مناسبات جهانی، پدیده ای است که با نام «دیپلماسی بیگ دیتا» مورد استفاده دولت ها قرار می گیرد. دیپلماسی کلان داده به دستگاه دیپلماسی دولت ها امکان می دهد تا در مراودات دوجانبه و یا چندجانبه خود در سازمان های بین المللی که ماهیتاً سازمان هایی برای شکل دهی به همکاری بین المللی اند، به پی جویی منافع و مطالبات خود و تعامل با نظام بین الملل مبادرت نمایند. سؤال پژوهش حاضر این است که شاخصه های دیپلماسی کلان داده در گذار پارادایمی مطالعات این حیطه چیست و نحوه تعامل بر اساس مولفه های مذکور در نظم جهانی چگونه صورت می گیرد؟ مقاله حاضر به روش تحلیلی-توصیفی و از طریق تحلیل محتوای کیفی منظومه دیجیتالیزه دیپلماسی فرضیه پژوهش را این گونه مطرح می کند که شاخصه های دیپلماسی بیگ دیتا در ابعاد هم پیشگی های علمی بین المللی، تحقیقات مشترک علمی، شبکه سازی نخبگان و دانشمندان در سطوح منطقه ای و جهانی به منصه ظهور رسیده است.
دیپلماسی هسته ای ایران و اروپا و تأثیر آن بر امنیت بین الملل باتأکیدبر خروج امریکا از برجام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۹
103 - 133
حوزه های تخصصی:
سیاست های امریکا و اروپا تا زمان دستیابی کشورهای گروه 1+5 به توافق ژنو، لوزان و وین، مبتنی بر چالش های امنیتی بوده است. علت اصلی چنین چالش هایی را باید تغییرات ایجادشده در موازنه قدرت منطقه ای و مخالفت بازیگران مؤثر سیاست جهانی با الگوهای رفتاری ایران ارزیابی کرد. الگوی کنش راهبردی امریکا در فرایند برنامه جامع اقدام مشترک مبتنی بر نشانه هایی از دیپلماسی اجبار برای محدودسازی قدرت راهبردی ایران بوده است. روندهای مدیریت بحران در روابط ایران با کشورهای 1+5 براساس نشانه هایی از دیپلماسی هسته ای شکل گرفته است. چنین فرایندی نتوانست اهداف راهبردی امریکا را تأمین نماید. خروج دونالد ترامپ از برجام، نشانه چنین وضعیتی است. درچنین شرایطی و براساس نگرانی های امنیتی ژئوپلتیکی ناشی از توان موشکی جمهوری اسلامی ایران، مجاورت جغرافیایی کشورهای اروپایی با ایران را از مهم ترین دلایل استمرار حضور اروپا در برجام می توان قلمداد نمود. در این مقاله رابطه بین دیپلماسی هسته ای ایران با اروپا و بررسی دلایل و نتایج استمرار حضور اروپا در برجام پس از خروج امریکا بررسی می شود. پرسش مقاله به این موضوع اشاره دارد که: «دیپلماسی هسته ای ایران و اروپا چه تأثیری در سیاست و امنیت بین الملل به جا گذاشت؟» فرضیه مقاله آن است که: «دیپلماسی هسته ای به افزایش تضادهای ایران و امریکا در فضای سیاست بین الملل منجر شده است». در تنظیم مقاله از رهیافت «نئورئالیسم تهاجمی» استفاده می شود. رهیافتی که دیپلماسی و مذاکره را محور اصلی صلح جهانی می داند. پژوهش براساس روش کیفی انجام گرفته است.