مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
علیت
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۰
39 - 66
حوزه های تخصصی:
دو مکتب رئالیسم انتقادی و عقلانیّت انتقادی به راهبری روی باسکار و کارل پوپر از تأثیرگذارترین مکاتب فلسفی و فکری در قرن بیستم و تاکنون بوده اند. علیّت در تبیین و توضیح حوادث و رویدادهای طبیعی و اجتماعی نقش دارد. از دیدگاه مکتب رئالیسم انتقادی، علیّت ناظر به رابطه بین حوادث انضمامی- یعنی علّت و نتیجه- نیست، بلکه به «نیروهای علی» یا «قابلیّت های موضوعات و یا روابط»، یا به شکل کلّی تر به شیوه های عمل یا «ساز و کارهای» آنها مربوط می شود. در مکتب عقلانیّت انتقادی، خوانش گرایشی از علیّت وجود دارد و هرگونه تعیّن گرایی رد می شود. از این منظر ما در جهانی از گرایش ها زندگی می کنیم که مسیر آینده از روی گذشته قابل ردیابی نیست و آینده گشوده و باز است و همچنین علیّت یک جانبه، علیت خطّی دکارتی و نیز علیت نیوتنی رنگ می بازد. مقاله حاضر به بررسی و واکاری علیّت از منظر این دو مکتب و موارد مشترک و متفاوت این دو می پردازد.
قاعده پذیری تسبیب در متون فقهی و قوانین موضوعه ج.ا.ا
حوزه های تخصصی:
یکی از مصادیق مداخله اشخاص در ارتکاب جرایم و بزه های اجتماعی، موضوع تسبیب در جنایت می باشد، واژه تسبیب اگرچه مفهوم عامی داشته و در حقوق مدنی نیز کاربردهایی دارد ولکن وجهه غالب این مفهوم در قوانین کیفری می باشد که با متون فقهی تطبیق بیشتری دارد. این واژه که کاربرد مؤثر و مهمی در حقوق دارد، یکی از مباحث چالش برانگیز بوده و بر سر اصل آن اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد، برخی بر این باورند که تسبیب همان علت (ناقصه) است و یک قاعده عقلی است که استقلال ماهوی داشته و فقه نیز با بهره گیری از آن، مصادیقی را به عنوان نمونه هایی از آن بیان داشته است. برخی نیز معتقدند که موارد ذکر شده (از باب تسبیب) در فقه منحصر به موارد مذکور بوده و تسبیب یک قاعده فقهی و عقلی مستقل نمی باشد و از این رو می بایست مصادیق تسبیب را محدود به موارد ذکر شده در متون فقهی دانست. تحقیق پیش با رویکرد کاربردی و به شکل تحلیلی و توصیفی با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای جمع آوری شده و یافته های آن بیانگر این است که تسبیب یک قاعده عقلی است و شارع نیز در تبعیت از این قاعده به صورت مصداقی برخی از موارد را بیان داشته و این مصادیق در واقع تنها نمونه هایی از این قاعده است، قانونگذار نیز به جای بیان مصادیق متعددی از آن، بهتر بود که ذیل مواد محدود به تبیین اصل موضوع پرداخته و از مطول گویی هایی که سبب ابهام زایی در فهم مخاطبین می شد پرهیز می نمود.
واکاوی ماهیت «علیّت» در فرم غیرتعقلیِ شناخت برمبنای رهیافت ارنست کاسیرر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه علم سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
259-280
حوزه های تخصصی:
«علیّت» از جمله مفاهیمی است که پیشینه ای طولانی در فلسفه و شناخت انسانی دارد. انسان از همان آغاز حیات، خواهان کشفِ چرایی و علت پدیده ها بود؛ این مفهوم در تاریخ اندیشه های فلسفی، فراز و نشیب های زیادی را پیموده است، زیرا پاسخ های ارائه شده برای علتِ پدیده ها، به طور کامل متاثر از نوع آگاهی و شناخت انسان در گستره های تاریخی و جغرافیایی مختلف بوده است؛ آگاهی ها و شناخت هایی که اندیشمندانی مانند ارنست کاسیرر معتقد بودند که پیوسته الگویی عقلانی نداشته است. به زعم کاسیرر الگوهای غیرعقلانی نیز در شکل بخشی صورت های شناختی انسان دخیل بوده اند؛ شناختی که وی از آن با عنوان «آگاهی اسطوره ای» یاد می کند. هدف از نگارش این مقاله، معرفی انواع روابط علیّتی در این غیر تعقلی ترین فرمِ شناختی انسان است که بر این اساس با استناد به مبانی، قوانین بنیادین و دیگر آبشخورهای آگاهی دهنده در این آگاهی، به بازکاوی، توصیف و تحلیل انواع روابط عِلّی در این فرم شناختی پرداخته شده است.
تبیین سنت امتحان بر اساس مبانی هستی شناختی
منبع:
کلام حکمت سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
63 - 78
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به تبیین فلسفی سنت الهی امتحان بر اساس مبانی هستی شناختی خواهیم پرداخت. معرفت به این قانون به لحاظ وجودی و هستی شناختی باعث میشود شیوه و نگاه بشر و انتظارات وی از ذات باری تعالی در اجرای این قوانین که در واقع موهبات الهی است، تصحیح و تعدیل گردد. در این مقاله به دنبال تبیین مباحث مطرح در سنت امتحان از جمله حقیقت، ضرورت و ابزار امتحان و نقش تکاملی آن در حیات انسان بر اساس مبانی هستی شناختی از جمله اصالت و تشکیک وجود و علیت و حرکت جوهری هستیم. بر این اساس روشن است دامنه بحث در فلسفه صدرایی است. این مقاله با روش تحلیلی- توصیه ای نگاشته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش از این قرار است: 1- امتحان دارای دو جنبه "زمینه" و "قابل" است و آنچه حقیقتا زمینه ی تکامل را ایجاد می کند حقیقتی است که در "قابل" تحقق می یابد و آن عبارت است از حالت تضاد(تقابل) میان خواسته های مراتب مختلف نفس(قابل) و زمینه انتخاب در آن.2- ناسازگاری در "زمینه" ی امتحان که همان نقص ها و سختی هاست از سنخ تضاد منطقی وجود و عدم نیست؛ چرا که آنچه اصیل است وجود است و این ناسازگاری ها، ناسازگاری بعد از وجود است.3- امتحان به علت بالقوه بودن مراتب بالای نفس انسانی، ضرورت دارد محقق شود تا آن مراتب به فعلیت در آید (حیوانی انسانی الهی ).4- قانون و سنت امتحان همچون بسیاری دیگر از قوانین از قانون کلی علیت تبعیت می کند. 5- امتحان(قابل) براساس حرکت جوهری اختیاری، سبب حرکت نفس و سیر صعودی و یا نزولی انسان می شود.
نقد الهیات تفکیکی از نگاه فلسفی علامه مجلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
35 - 46
حوزه های تخصصی:
این مقاله از چشم انداز علامه محمدباقر مجلسی، نگاهی به فلسفه اسلامی و مکتب تفکیک دارد. درحقیقت تلاش شده است از منظر مجلسی دوم، صاحب کتاب مرآهالعقول فی شرح اخبار آل رسول، محاکمه ای بین فلسفه اسلامی و مکتب تفکیک به عمل آید. میدان پژوهش، بیشتر کتاب العقل و الجهل و کتاب التوحید اصول کافی و شرح و تفسیر علامه مجلسی بر این دو کتاب است. شیوه عقلانی و نیز اصول و مبانی وجودشناسی مدنظر علامه برای استخراج و استنباط مراد امام معصوم، بررسی و با مرام مکتب، تفکیک و ادعاهای آنها مقایسه و تحلیل شده اند. علامه مجلسی در شرح کتاب عقل و جهل عقل شناسی را قبول کرده که در فلسفه اسلامی پذیرفته شده است. همچنین در شرح کتاب توحید از قواعد و براهینی استفاده کرده که کاملاً مغایر و متعارض با مبانی است که بعدها در اندیشه های تفکیکی مطرح شدند و الهیات خود را بر آنها استوار کردند و با توجه به آنها معارف دینی را می فهمیدند و تفسیر می کردند.
چگونگی پیدایش جهان و نسبت آن با خدا در تیمائوس افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افلاطون در محاوره تیمائوس پیدایش جهان و نسبت آن با خدا را که یکی از بنیادی ترین نظریه های او است، با رویکردی متفاوت با دیگر محاوره های خود مطرح می کند. او اگرچه در نوشته های دیگر خود نیز به واکاوی این مسئله مهم پرداخته است، اما رویکرد و روش وی در محاوره تیمائوس ناظر بر علم طبیعی حاکم برعصر یونان بوده است. در این مقاله سعی شده است که با تعهد به محتوای محاوره تیمائوس به واکاوی و تبیین پیدایش جهان و بنیادهای محوری آن پرداخته شود. نظریه افلاطون در این محاوره برچهار اصل استوار است که عبارت اند از: جهان ایده ها، جهان صیرورت، ماده پذیرنده و دمیورژ به عنوان نماینده عقل، که واسطه میان جهان ازلی و جهان صیرورت است و بر غایتمندی جهان هستی دلالت دارد. او رابطه جهان ایده ها و جهان صیرورت را به واسطه ماده پذیرنده صیرورت، که آن را امر سوم یا مکان نامیده است، تبیین می کند و می کوشد تا از این طریق بنیادهای نظریه مادی گرایانه دموکریتوس را که از مهم ترین نظریه های علمی آن زمان محسوب می شده است، متزلزل نماید؛ و جهان هستی را بر اساس اصل غایتمندی که جایگاهی در اندیشه دموکریتوس نداشته است، تفسیر عقلانی کند و اصول جهان شناختی تاره ای را بنیان گزاری نماید.
علل معنوی و کیفیت سازگاری آن با قانون علیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹۶
5 - 35
حوزه های تخصصی:
علل معنوی یا غیبی و مصادیق واقعی آن، سازکار تأثیر آن، کیفیت تعامل آنها با علل مادی و چگونگی تبیین آن مطابق با اصل ضروری علیت، همچنین کیفیت سازگاری آن با قواعد فلسفی که در باب علیت است، از مسائلی است که اخیراً با همه گیری بیماری واگیردار کووید 19 دوباره مورد بحث محافل مختلف علمی و حتی ژورنالیستی واقع گردیده است. در این مقاله به برخی حیثیت های علل غیبی پرداخته می شود. دو سؤال اصلی که این مقاله در پی پاسخ به آن است، عبارت است از: یکم- تعریف علل غیبی و مشخصات آن چیست؟ دوم- علل غیبی چگونه با «قاعده فلسفی الواحد» که دو سویه دارد و «قاعده فلسفی لزوم سنخیت بین علت و معلول» سازگارند؟ از نگاه این مقاله علل غیبی آن دسته علل هستند که قابل تبیین مادی و تجربی حسی نیستند و عقل بشر از تبیین کیفیت تأثیر آنها ناتوان است. این علل هم می توانند در طول علل طبیعی باشند، هم در عرض آن و هم ناقض آن و هم مؤثر بالاستقلال. همچنین در این مقاله اثبات خواهد شد جریان علل و اسباب معنوى نیز مثل علل مادی در چرخه اصل ضرورى علیت گنجیده و در تنافى با آن نیست. علل غیبی با برگرداندن آنها و هم آنچه به عنوان علل طبیعی شناخته می شود، به علل اعدادی و علیت تشأنی هیچ منافاتی با سه قاعده فلسفی فوق نخواهند داشت.
مبادیِ فلسفیِ «قواعد» در علومِ اجتماعی از وینچ تا دیویدسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
35 - 57
حوزه های تخصصی:
در این مقاله می کوشم به تحلیلِ فلسفیِ جایگاه و نقشِ «قواعد» در چارچوبِ زندگیِ اجتماعی بپردازم، و نشان دهم که یک علم اجتماعیِ قواعدبنیاد چه مبادی و لوازمی دارد. در این راستا، ابتدا بحثهای کلاسیکِ وینچ دربابِ «کنشهای معنادار» را بازسازی می کنم، و نشان می دهم که چگونه وینچ با تحلیلِ «زندگی اجتماعیِ قاعده مند» نوعی «جامعه شناسی تفسیری» پی می ریزد. سپس به سه نقدِ اصلی به استناد به «قواعد» به عنوان منبعِ تحلیلهای جامعه شناختی می پردازم، که به نظر می رسد خزانه فلسفیِ وینچ برای پاسخ به آنها کفایت ندارد. در گامِ آخر این ادّعا مطرح می گردد که بسیاری از این نقدها به فقدانِ نوعی «نظریه عاملیت» در «نظریه ساختاریِ» ویتگنشتاینیِ وینچ بر می گردد، و از اینرو می توان با افزودنِ یک نظریه عاملیتِ مقتضی آن نقدها را پاسخ گفت. بدین منظور، ایده های دیویدسن، دیگر فیلسوفِ تفسیرگرای سده بیستم، به عنوان منبعی ارزشمند برای دستیابی به فهمِ بهتری از رابطه کُنشگران با قواعدِ اجتماعی معرّفی می شود.
بررسی و تحلیل نگرش حکمت متعالیه و فیزیک کوانتوم از مساله ی علیت و عدم قطعیت با محوریت آراء هایزنبرگ و بوهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
420 - 401
حوزه های تخصصی:
از بزرگترین دغدغه های پیش روی فیزیک دانان و فیلسوفان، پس از طرح روابط عدم قطعیت و با توجه به تجربه ی طولانی خود از اصل علیت، تفسیر این مدعا یعنی چگونگی روابط عدم قطعیت بوده است و آراء مختلفی در این عرصه بیان شده که دیدگاه هایزنبرگ و بوهم از جمله تفاسیر مهم و در عین حال منافی با یکدیگر در این زمینه است. حکمت صدرایی، در مواجه با این مساله در وجودشناسی فلسفی خود، پاسخ های مبنایی مناسبی ارائه داده است و پژوهش حاضر، با تکیه بر این مبانی و با محوریت بدیهی بودن اصل علیت، به تبیین، تطبیق و تحلیل مبانی چون: اثبات ناپذیری علیت؛ تفکیک بین علت حقیقی و اعدادی؛ مساوقت علت حقیقی با ضرورت و سنخیت پرداخته و از این طریق راه گشای بسیاری از نقاط تاریک و مجهول در این موضوع شده است و در انتهای پژوهش چنین پیشنهاد می شود تا جهت جلوگیری از خطای فکری به دلیل وجود اشتراکات لفظی و دقت های خاص فلسفی، از واژه ی "عدم یقین" به جای "عدم قطعیت" استفاده شود.
علیت طبیعی، علیت متافیزیکی؛ اشتراک لفظی یا اشتراک معنوی (بررسی دیدگاه ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علیت یکی از مهمترین مسائل فلسفی است که در طول تاریخ سیر تحول معنایی گسترده یی را تجربه کرده است. این معنا گاهی در قالب تبیین تجربی و گاهی در قالب تبیین فلسفی دیده میشود. گستردگی این تحول، برخی متفکران را به این باور سوق داده که شکاف معنایی عمیقی میان علیت متافیزیکی و علیت طبیعی وجود دارد و رابطه میان آن دو تنها از نوع اشتراک لفظی است. گسترش این باور در میان برخی فلاسفه و دانشمندان سبب شده است هرگونه همسخنی و هم اندیشی میان آنها غیرممکن تلقی شود و در نتیجه، راه تمام مطالعات تطبیقی در این دو حوزه بطور کامل مسدود گردد. علیرغم اینکه حتی برخی از پیروان حکمت متعالیه نیز بر این باورند، اما مبانی فلسفی ملاصدرا هر گونه مرز و شکاف میان این دو حوزه را از میان برچیده و آنها را ذیل یک معنا قرار میدهد. بر این اساس، میتوان گفت علیت طبیعی صورت تنزّل یافته علیت متافیزیکی است و از این رهگذر هم اندیشی و تعامل و تقرّب میان این دو حوزه، گریزناپذیر خواهد بود.
سهام و دیار و ابن هنبال: خلق شخصیت های خیالی در برگردانی از جستاری کلامی (مروری انتقادی بر ترجمه ای عیبناک از مقاله «ساختار علّیت مخلوق» نوشته ریچارد فرانک)
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۱ فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۸۱)
279 - 296
حوزه های تخصصی:
کتاب «ساختار علّیت مخلوق بر اساس دیدگاه ابوالحسن اشعری» برگردانی است فارسی از مقاله ای به قلم ریچارد ام. فرانک، یکی از برجسته ترین محقّقان غربی در حوزه کلام اسلامی، که به بررسی دیدگاه ابوالحسن اشعری در کتاب اللُّمَع در خصوص نقش و نحوه علّیّت انسان در صدور افعالش می پردازد. در نوشتار پیش رو، نخست آثار مهمّ فرانک در زمینه کلام اشعری و معتزلی به اختصار معرّفی شده است و به اهمّیّت پژوهش های وی در این عرصه اشارت رفته و سپس ترجمه فارسی به طبع رسیده از مقاله مزبور در معرض نقد و سنجش قرار گرفته است. این جستار انتقادی نشان می دهد که ترجمه یادشده، گذشته از آشفتگی های ظاهریِ ناظر به نحوه چاپ کتاب، با اشکالات و نقائص چندگانه و چندگونه چشمگیری همراه است که از آن جمله است: خطاهای فاحش در خوانش و نگارش اسامی و عبارات، ترجمه های نادرست، گزینش معادل های مغلوط یا مرجوح ، اغلاط املایی و حروف نگاشتی قابل توجّه، حذف و سقط های پر شمارِ خُرد و کلان، و سهوها و سهل انگاری ها در استفاده از نشانه های ویرایشی و نگارشی.
تحلیل آماری از استعاره های مفهومی علیت در بخش الهیات کتاب الشفاء ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصل علیت جایگاه ویژه و مهمی در فلسفه بویژه فلسفه سنتی دارد. پژوهش حاضر به این پرسش اساسی می پردازد که آیا توصیف روابط علّی در فلسفه اسلامی را می توان در چارچوب نظریه استعاره های مفهومی توجیه و تبیین نمود. این پژوهش بر روی بخش الهیات کتاب الشفاء صورت گرفته است. کتاب الشفاء یکی از مهمترین آثار ابن سینا است. بخش الهیات یا متافیزیک این کتاب را باید مهمترین اثر فلسفی ابن سینا دانست. جهت پاسخ به پرسش اساسی این تحقیق، استعاره های مفهومی علیت در الهیات الشفاء شناسایی و معرفی می گردند. ابن سینا از واژگان گوناگون و متعددی جهت توصیف رابطه علیت بهره برده است. با استخراج و دسته بندی واژگان مذکور، استعاره های مفهومی متعددی جهت توصیف علیت در الهیات الشفاء شناسایی می شوند. در پژوهش حاضر همچنین کوشش می شود که نقش و اهمیت هر یک از استعارهای مفهومی مذکور در کتاب الهیات الشفاء بواسطه روش آماری و استخراج فراوانی بکارگیری استعاره های فوق مشخص گردد. استخراج داده ها با شمارش واژگان مرتبط به حوزه مبدأ استعاره های مفهومی مذکور صورت می گیرد. استعارهای مفهومی مرتبط با علیت در کتاب مذکور را می توان به دو بخش بزرگ تقسیم کرد: استعاره های مبتنی بر استعاره پایه «علت نیروی فیزیکی است» و استعاره های مبتنی بر علیت طبیعی. با استخراج فراوانی هر یک از استعاره های فوق مشخص می شود که به طرز معناداری استعاره های مبتنی بر علیت طبیعی دارای فراوانی بیشتری در الهیات الشفاء هستند.
بررسی ادله عقلی سنخیت میان خدا و خلق با رویکرد پاسخ به نقدهای استاد سیدان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
7 - 34
حوزه های تخصصی:
از احکام علیت، سنخیت بین علت و معلول است و باید در علت، خصوصیتی باشد تا شیء خاصی معلول آن باشد. قایلان به سنخیت، آن را بین هر علت و معلولش جاری می دانند؛ لذا بین خداوند متعال که علت اولی می باشد و خلق که معالیل حق اند، قایل به سنخیت هستند. در مقابل، تفکیکیان قایل به بینونت میان خداوند متعال و خلق بوده، ادله سنخیت را نقد می کنند. در این مقاله ضمن بیان مراد از سنخیت، برخی از مهم ترین ادله عقلی سنخیت میان خدا و خلق از جمله تلازم نفی سنخیت با جواز صدور هر چیزی از هر چیزی، فاقد شیء معطی شیء نمی شود و اطلاق لفظ واحد به یک معنا بر خداوند متعال و خلق مطرح و اشکالات وارده از سوی استاد سیدجعفر سیدان بر این ادله، تحلیل و به صورت انتقادی بررسی شده است. در پایان نتیجه گیری شده است که قول به سنخیت بین خدا و خلق عقلاً امری گریزناپذیر است.
دیوید لاند؛ دوئالیزم قوی و زندگی پس از مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هجدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
71 - 97
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش بر مبنای تفسیر و دفاع از دیدگاه دیوید لاند، به بررسی دوئالیزم قوی یا دوئالیزم جزییات در جهت اثبات حیات پس از مرگ می پردازیم. مهم ترین مانع در این مسیر مسئله علیت و تبیین نحوه تعامل دو جوهر جزیی به کلی متفاوت است، لذا با دلایل فلسفی و پدیدارشناسانه نشان می دهیم که مبنای این تعامل، تقدم امر ذهنی و ویژگی های ذاتیِ علّیِ تقلیل ناپذیر دو جوهر است که از طریق بدنمندی، دسترسی علّی به هم دارند. «خود» که جوهری غیرفیزیکی است، هیچ وابستگی و ابتنای وجودی به جوهر فیزیکی بدن ندارد، لذا با قطع رابطه علّی بعد از مرگ همچنان می تواند وجود داشته باشد. تمرکز پژوهش صرفاً بر نشان دادن معقولیت و معناداری و بررسی وقوع دوئالیزم یادشده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که چه علیت را به نظم طبیعت تقلیل دهیم چه آن را تبادل علّیِ نیروها و قابلیت های تقلیل ناپذیر دو جوهر بدانیم، تردیدی در معقولیت و معناداری آن نیست. لذا نظر به تجرد «خود» و ویژگی های علّی عاملی آن، بهترین تبیین بر شهود گریزناپذیر و مستقیم ما از اعمال ارادیمان آن است که بگوییم آنچه در این شهود به نظر رسیده واقعیت دارد و علیت دوئالیستی در عمل رخ می دهد. اگر دلایل ما پذیرفتنی باشند، می توانند در جهت اثبات حیات پس از مرگ به کار گرفته شوند.
مسأله استقرا نزد هیوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۴
23 - 40
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی راه حل هیوم برای مسأله استقراست. اینکه آیا می توان با مشاهده چند نمونه جزئی درباره موارد مشابه مشاهده نشده حکم صادر کرد، مسأله ای است که همچنان یکی از بحث های داغ محافل فلسفی است. هیوم هرچند در آثارش مستقیماً به این مسأله اشاره نکرده ولی در خلال بحث از علیت به این پرسش پاسخ داده است. هیوم منشأ صدور حکم کلی با استناد به نمونه های جزئی را در روان آدمی می داند. روان آدمی به گونه ای است که پس از مشاهده مکرر همبودی اشیاء در گذشته، این انتظار در او شکل می گیرد که در آینده نیز چنین تکراری را مشاهده کند تا اینجا را تمامی مفسرین هیوم قبول دارند اما اینکه آیا هیوم فراتر از این هم نظری در مورد علیت دارد یا نه موجب بروز اختلاف بین مفسرین شده است. در این مقاله در ابتدا گزارش وفادار به متنی از علیت و به تبع آن مسأله استقرا نزد هیوم ارائه شده و در ادامه به اختصار تفاسیر متفاوتی که از علیت هیوم مطرح شده، آمده است و در آخر هر یک از این تفاسیر به اجمال بررسی شده و اشکالات هر یک به اختصار بیان شده است.
بررسی انتقادی راهکارهای ارائه شده در خصوص تبیین «رابطه علیت و اختیار» در انسان(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۸)
109-127
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی آراء اندیشمندان درباره رابطه «علیت» و «اختیار» در انسان پرداخته است. در بسیاری از موارد دیده می شود که متفکران به ناسازگاری این دو مقوله اشاره می کنند. عده ای از آن ها بر این باورند که اگر علیت پذیرفته شود، با توجه به ضرورتی که در اصل علیت وجود دارد، باید معلول نیز از وجودی جبری برخوردار شود و این با صدور اختیاری افعال از فاعل مرید ناسازگار است. همچنین ما ملاک اختیاری بودن فعل را صدور آن از جانب فاعل مرید می دانیم، اما اگر قدری دقیق بنگریم، می توان این ملاک را دچار خدشه کرد؛ آیا «اراده» خود امری ارادی است؟ اگر ارادی نباشد که ملاک اختیاری بودن فعل باطل می شود و اگر ارادی باشد سر از تسلسل در می آورد در نتیجه اختیار نفی می گردد. این گونه اشکالات باعث شده است تا نظریات متفاوتی در خصوص رابطه علیت و اختیار مطرح شود. در این تحقیق ضمن توضیح و دسته بندی رویکردهای مختلف، به بررسی انتقادی آنها نیز پرداخته شده است و در آخر نظریه ملاصدرا و تابعین ایشان که بهترین پاسخ برای رفع اشکال دانسته شده است، مورد تدقیق قرار گرفته است. *کلید واژه ها: علیت، اختیار، اراده، سازگاری علیت با اختیار
بررسی رابطه علّی میان پول و تورم در ایران: رهیافت MS-VAR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تا پیش از ظهور دیدگاه های پساکینزی، نظریات پیرامون علیت میان پول و تورم عمدتاً روی رابطه مثبت میان این دو متغیر و علّیت پول به تورم شکل گرفته بود. سپس این ایده مطرح شد که بین رشد پول و تورم ممکن است همبستگی وجود نداشته باشد، یا اگر هست علّیت آن معکوس است، یعنی تورم علّت پول است. در اقتصاد ایران رشد پول و تورم در شش دهه گذشته پرنوسان بوده و شرایط متفاوتی را تجربه کرده است. با توجه به ادبیات نظری و تجربی موجود و تجربه کشور در تورم و رشد پول، این مسئله مطرح است که آیا علّیت میان رشد پول و تورم ثابت است یا این که در سال های با تورم بالا، علیت معکوس، می تواند در بی ثبات کردن پویایی های نقدینگی نقش قابل ملاحظه داشته باشد؟ برای بررسی این مسئله، در این مقاله آزمونی غیرخطی با استفاده از مدل خودرگرسیون برداری مارکوف سوئیچینگ صورت می پذیرد. یافته های مدل، سه رژیم متفاوت در دوره 1961 تا 2017 را نشان می دهد. در رژیم صفر که رشد نقدینگی به صورت محسوسی بزرگتر از نرخ تورم است، علیت یک طرفه از نقدینگی به تورم وجود دارد. در رژیم یک که هر دومتغیر نرخ های ملایم تری را تجربه کرده اند، علیت دو طرفه و در رژیم دو که تورم بالاست و میانگین آن نزدیک به میانگین رشد نقدینگی است، علیت یک طرفه از تورم به رشد نقدینگی وجود دارد.توصیه سیاستی این تحقیق اولاً کنترل رشد نقدینگی و ثانیاً کنترل تعیین کننده های دیگر تورم در سال های با تورم بالا برای جلوگیری از بازتولید رشد نقدینگی یا همان علّیت معکوس است.
جُستاری در باب برخی استعاره های علّیت در فلسفه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Contrary to classical theory of metaphor that According to which metaphor only creats on basis objective similarity between two domain of experience, contemporary theory of metaphor consider that only objective similarity is not basis of framing metaphor but also non-objective similarity and experiential cooccurrence are basis of framing metaphor, In contemporary theory, theoretical concepts formulated through metaphorical extending of physical experiences.metaphor is mapping structure of source domain to target domain.causality is one of the major concepts in philosophy that conceptualized with various metaphors.causality has special status in Suhrawardi's philosophical system and various metaphors have been used to describe causality. In Shaykh al-Ishrag's philosophical system causality is conceptualized through physical experiences such as Illumination,motion,give,generating and build.accordingly causes are embodied such as sun,beginner,giver,parents, builder and effects such as ray and shadow,moving ,receiver,child,built. Some causal metaphors indicate the similarity of cause and effect and others indicate the dissimilarity of cause and effect.Since the discussion of metaphor is also related to the discussion of symbol,, it is pointed out that some metaphors of causality in Suhrawardi's philosophy are symbolic metaphors.
متافیزیک علّیت و تأملی درباب دوگانه انگاری جوهری تعامل گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۰
65 - 85
حوزه های تخصصی:
علّیت ازجمله مهم ترین و مبنایی ترین مفاهیمی است که در طول تاریخ فلسفه بدان پرداخته شده است. شاید سرشناس ترین فیلسوفی که نام او با مفهوم علّیت گره خورده است، هیوم باشد. تجربه گرایی هیوم او را ملزم می کرد تا به مفاهیم موجهاتی بدگمان باشد و ازاین رو، در پی آن باشد تا این مفاهیم را از هستی شناسی خود حذف کند. تلاش او بی ثمر نماند. با چالشی که او پیش روی تصور کلاسیک از علّیت گذاشت، تصور رابطه علّی به مثابه رابطه ای ضروری به حاشیه رفت و اکنون عموم فیلسوفان تحلیلی معاصر این طرز تلقی هیومی از جهان را پذیرفتند؛ طرز تلقی ای که به موزاییک هیومی شهرت دارد. باوجوداین، اقلیتی از فیلسوفان هستند که همچنان از تصور کلاسیک یا ارسطویی از علّیت دفاع می کنند. در این پژوهش سعی شده است در ابتدا به کمک آرای جان هیل و چارلز مارتین، مبانی دیدگاه هیومی معرفی شوند و سپس، با توسل به آرای ایشان، دیدگاه ارسطویی بدیل توضیح داده شود. در قدم بعد، علاوه بر نشان دادن مبنای دیدگاه هیل و مارتین در نگاه ارسطویی آنها به علّیت، دلیلی را برای رجحان دیدگاه ارسطویی نسبت به دیدگاه هیومی ارائه می دهد. در پایان نیز نشان خواهد داد که اگر نگاه ارسطویی به علّیت را بپذیریم و در فلسفه ذهن، دیدگاه دوگانه انگاری جوهری تعامل گرا را برگزینیم، بهترین گزینه پیش روی ما دیدگاه دوگانه انگاری جوهری غیردکارتی جاناتان لو است.
نقش اعدادی «قوانین طبیعی» و «دلایل» در تعین پدیده های اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)
یکی از مسائل مهم فلسفه علوم اجتماعی توضیح رابطه رویکرد تبیین گرایی با تفسیرگرایی در فهم پدیده های اجتماعی است که عموماً در پرتو تمایز میان علت و دلیل بیان می شود. تبیین یک پدیده اجتماعی توضیح چرایی وقوع آن رویداد براساس علل وقوع است؛ اما هدف در تفسیر، فهم عمیق یک کنش اجتماعی براساس دلایل و قصد کنشگر است. در این مقاله، براساس تقریری از دیدگاه متفکران معاصر نوصدرایی درباره تمایز علیت طبیعی و علیت الهی، نشان داده می شود که تمام پدیده های عالم طبیعت دچار تعین ناقص هستند و رابط طبیعی اشیا تنها زمینه ساز تحقق رویدادهای طبیعی و انسانی است. در حوزه پدیده های انسانی و اجتماعی نیز ارادهْ علت قریب برای تعین پدیده های اجتماعی است، ولی به سبب امکان تخلف اراده از شوق و دلایل برانگیزاننده آن، دلایل نیز تنها زمینه ساز کنش های انسانی و اجتماعی هستند.