مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
علیت
منبع:
مطالعات اقتصادی کاربردی ایران سال ۷ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۸
163 - 181
حوزه های تخصصی:
این مقاله با به کارگیری روش تبدیل موجک پیوسته، سرایت میان بازار های دارایی ها شامل مسکن، سهام، ارز، طلا و نیز حوزه بانکی در اقتصاد ایران را بر مبنای بازدهی دارایی ها در قالب هم حرکتی یا همبستگی و علیت بررسی کرده است. بدین منظور از داده های سالانه نرخ بازدهی دارایی های مذکور و نرخ سود سپرده های بانکی در بازه 1370 الی 1395 استفاده شده است. نتایج حاصل از هم حرکتی و اختلاف فاز موجک حاکی است که بازدهی ناشی از رشد قیمت در بازار مسکن عمدتاً در کوتاه مدت با بازار های ارز و سهام دارای هم حرکتی و هم فاز بوده و جهت علیت از نرخ ارز به طرف بازار مسکن و از بازار مسکن به طرف بازار سهام است. همچنین براساس نتایج هم حرکتی و اخلاف فاز، افزایش نرخ ارز و کاهش نرخ سود بانکی در کوتاه مدت علت افزایش نرخ بازدهی بازار سهام می باشد و علاوه بر این افزایش نرخ سود بانکی علت کاهش نرخ ارز می شود. از نتایج این تحقیق و روابط به دست آمده می توان در سیاست گذاری در بخش مسکن به خصوص در زمینه قیمت و نیز بازار ارز برای اصلاح و کنترل نرخ ارز و رونق بازار سرمایه استفاده نمود .
رابطه دعا با اصل علیت
منبع:
کلام حکمت سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰
117 - 134
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، رابطه دعا با اصل علیت را بررسی می کند. هدف از مسئله این است که تبیینی فلسفی-کلامی از دعا صورت گیرد و تاحدودی ابهامات مربوط به شیوه تأثیرگذاری دعا در نظام هستی رفع و فرهنگ دعا که آموزه ای دینی است شفاف سازی شود؛ زیرا درمیان حکما، نخستین بار ابن سینا به طور جدی و مدون برای تبیین دعا و شیوه تأثیرگذاری آن در نظام هستی تلاش کرد. پژوهش حاضر از منابع دست اول کتابخانه ای استفاده کرده است و با روشی تبیینی-تحلیلی، مسئله دعا و اصل علیت را یررسی می کند. با تبیین رابطه دعا با اصل علیت این نتیجه حاصل شد که دعا با اصل علیت منافات ندارد، بلکه خود، علتى فراطبیعی در سلسله علت ها و معلول هاست که نقش مقتضی یا جزء علت را در تحقق پدیده ها ایفا می کند. بنابراین، دعا از بعد عقلی نیز قابل پذیرش است.
آیا ساختار بخش واقعی، عامل تعیین کننده ساختار بخش مالی اقتصاد ایران است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد باثبات دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۸)
22 - 49
حوزه های تخصصی:
دیدگاه های جدید در ارتباط با سیستم مالی حاکی از آن است که ساختار مالی اقتصاد به صورت درونزا توسط ساختار بخش واقعی تعیین می گردد؛ بدین شکل که ساختار بخش واقعی در هر مرحله از توسعه اقتصادی عاملی موثر در چگونگی ترکیب سیستم بانکی و بازار سرمایه محسوب می شود. با توجه به عدم وجود مطالعه مشابه داخلی، داده های آماری برای اقتصاد ایران در بازه 1357-1399 گردآوری و در گام اول با بهره گیری از آزمون هم جمعی گریگوری-هانسن، فرضیه وجود رابطه بلندمدت بین ساختار واقعی، ساختار مالی و سایر متغیرهای کنترلی بررسی شده اند. نتیجه بدست آمده حاکی از وجود رابطه بلندمدت می باشد؛ نتیجه ای که توسط آزمون کرانه ها نیز مورد تایید قرار گرفت. در گام دوم، ضرایب مدل بلندمدت و کوتاه مدت با استفاده از روش ARDL تخمین و با بهره گیری از آزمون علیت، رابطه علی بین ساختار دو بخش مالی و واقعی بررسی شد. یافته ها نشان می دهد ساختار بخش واقعی اقتصاد ایران که از نسبت ارزش افزوده بخشهای کشاورزی و صنعتی به کل ارزش افزوده اقتصاد اندازه-گیری می گردد، اثر معناداری بر ساختار مالی اقتصاد نداشته است اگرچه رابطه علی کوتاه مدت و بلندمدت بین دو متغیر ساختار بخش واقعی و ساختار بخش مالی تایید گردید. با توجه به انواع خدمات مالی متنوعی که سیستم بانکی و بازار سرمایه ارائه می دهند و انواع نیازهای مالی که بنگاه ها در بخش واقعی به آن نیاز دارند، می توان چنین استنباط کرد که بخش مالی اقتصاد ایران نتوانسته است نیازهای مالی بنگاه ها را فراهم کند؛ به بیان دیگر، ساختار بخش مالی ایران از سطح مطلوب خود فاصله دارد.
سبب و مسبَّب در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث از قانون علّیت از کهن ترین مباحث بشری است. علّیت نوعی رابطه بین علّت و معلول است. ارسطو علّت را به علل اربعه تقسیم بندی کرده است. یکی از این علل چهارگانه علّت فاعلی است که هرگاه حکما و متکلمان در بحث قانون علّیت، از علّت سخن به میان می آورند، منظورشان علّت فاعلی است. مولانا در مثنوی مانند سایر متکلمان به جای علّت، از سبب و مسبِّب و به جای معلول از مسبَّب استفاده کرده است. مولوی گاهی به جای معلول، اصطلاح اثر و به جای عادت، اصطلاح سنّت را به کار می برد. اشاعره، قانون علّیت را نفی می کنند و به جای آن به عادَةُ الله معتقدند. بعضی مولوی را اشعری مشرب دانسته اند و بر همین اساس او را منکر اصل سببیت نامیده اند؛ درحالی که مولانا قانون علّیت را نفی نمی کند، بلکه ضمن اینکه جهان را دنیای اسباب و علل می نامد، مجموعۀ علل و اسباب ظاهری و پنهانی را در ید تصرّف مسبِّب الاسبابی می داند که هر طور بخواهد عمل می کند. مولانا، قرآن، انبیا، بندگانی خاصّ و شمس را متصّرِف در اسباب و علل می داند که قدرت خرق اسباب را دارند. مولانا عقاید خود را با چاشنی عرفان در می آمیزد. زمانی خود را چون سوفسطایی می شمارد و گاهی تا حدودی به تفکّر شیعی «اَمرٌ بَینَ الاَمرَین» و گاهی به روش معتزلی نزدیک می شود؛ البته نه صراحتاً و صرفاً در بحث قانون سببیت، مولانا به سادگی در این مرزبندی ها نمی گنجد. در پایان این نوشتار، با بررسی ابیات مرتبط با موضوع علّیت در مثنوی، دلایل متعدّدی بیان شده که نشانگر اعتقاد مولانا به قانون سببیت است.
اصل علیت و مسأله خلقت در نگرش ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مابعدالطبیعی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷
۲۴۸-۲۲۳
حوزه های تخصصی:
از آنجا که ابن سینا تحت تاثیر منابع دینی به خلق و ایجاد قائل است و علت ها را علت های ایجادی و وجودی اشیاء می داند؛ بنابراین بحث از علت ایجادی، مختص ابن سیناست و در رتبه نخست مسائل مهم فلسفی و عقلی قرار دارد. ابن سینا نیز، به عنوان فیلسوف عقل گرا به ابتکارات جدیدی از جمله اینکه علیت بر مدار وجود است، پرداخته است. در همین راستا، وی با اثبات تمایز وجود از ماهیت، مدل جدیدی از رابطه خدا و جهان را مطرح ساخته است. او معتقد است از طریق کشف رابطه علیت می توان ارتباط خالق و مخلوق را مطرح نمود. وی، از میان علل، علت فاعلی را که کارش هست کردن از نیستی است، برتر از علل چهارگانه معرفی نموده است. ابن سینا در تبیین رابطه خدا و جهان معتقد است، خداوند به عنوان علت العلل بر جهان هستی حاکم است. به طوری که هستی به عنوان معلول و ممکن، هم در وجود و هم در عدم، نیازمند به یک مرجح بیرونی است که علل العلل نام دارد. ابن سینا بر این باور است که در جهان هستی واجب الوجود بالذات، ضروری الوجود است. او نه تنها مناط احتیاج معلول به علت را وجوب بالغیر یا همان امکان وجودی در تعبیر صدرا می داند، بلکه به ارتباط وجودی علت با معلول تاکید ورزیده است، به طوری که علاوه بر فیلسوفان مسلمان، فیلسوفان غرب نظیر آکویناس نیز، معتقد به وجود فاعل ایجادی هستند، که از طریق اصل علیت با جهان ارتباط دارد.
«بررسی دیدگاه ملاصدرا در باب اختیار و ضرورت علی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
241 - 268
حوزه های تخصصی:
اختیار و نسبت آن با قاعده فلسفی ضرورت علی و معلولی از مهم ترین موضوعات چالش برانگیز میان فلاسفه و متکلمان اسلامی است در این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و براساس مستندات کتابخانه ای برآنیم تا به این سوال مهم پاسخ دهیم که دیدگاه ملاصدرا و نوآوری او در باب اختیار و ضرورت علی چیست. نگارنده با دقت نظر در آثار ملاصدرا به این نتیجه رسیده است که او با تکیه بر آراء عرفانی (وحدت شخصی وجود از راه برگرداندن علیت به تشاُن) به صورت منظم و منسجم به این بحث پرداخته و اختیار آدمی را تجلی اراده الهی دانسته و منطبق با آموزه های اسلامی بر مبنای اصول وجودشناختی رابطه اختیار و ضرورت علی و معلولی را به گونه ای تبیین می کند که نه تنها منافی اختیار نیست بلکه موید آن نیز هست و همچنین صدرا به نقش و اهمیت علم و اراده تحت عنوان معیارهای اصلی فعل اختیاری و سازنده مفهوم اختیار تاکید کرده و به مبادی آن به همراه آنها عناصر شوق و قدرت را نیز افزوده است.
نقد و بررسی مبانی فلسفی نظریۀ «اِم» بر اساس فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استیون هاوکینگ، فیزیکدان انگلیسی معاصر، با انتشار کتاب طرح بزرگ و ارائه نظریه «اِم»، نزاع دیرین علم و دین را وارد مرحله جدیدی کرد. به رغم ادعای هاوکینگ، مبنی بر «مرگ فلسفه»، او در نظریه اش از برخی مبانی فلسفی بهره برده که این مقاله در صدد ارزیابی و نقد آنها است. مهم ترین مبانی فلسفی ای که نظریۀ اِم بر آنها استوار است عبارت اند از (1) علم گرایی، که بنیادی ترین مبنای نظریۀ اِم تلقی می شود، و در آن مراد از علم به طور خاص علم جدید یا علم تجربی است؛ (2) ابزارگرایی، که مطابق آن قوانین و نظریه ها صرفاً ابزارهایی برای پیش بینی پدیده ها هستند و اساساً واقعیت فیزیکی موضوعیت ندارد؛ (3) نفی اصل علیت، که با استفاده از «اصل عدم قطعیت» و «اصل تصادف» صورت گرفته است. در این مقاله، که با روش توصیفی-تحلیلی نگاشته شده است، پس از تبیین مبانی فوق نشان داده می شود که بر هر یک از این مبانی نقدهای جدی وارد است. علم گرایی، بدون توجه به محدودیت های روش تجربی، سایر منابع معرفتی و از جمله عقل را نادیده می گیرد. ابزارگرایی نهایتاً منجر به پذیرش نظریات متناقض می گردد و واقع گرایی علمی را نفی می کند. انکار اصل علیت نیز، که ریشه در فهم نادرست این مفهوم فلسفی دارد، مستلزم نفی هر گونه ارتباط واقعی میان موجودات جهان است. این نقدهای مبنایی در کنار اشکالات دیگری که در مقاله به آنها پرداخته شده حاکی از ضعف و بی اعتباری نظریه اِم است.
بازخوانی علیّت و پنجره های علّی در گفتمان قرآنی با محوریت تفسیر آیات «قرض»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۲۳۴-۲۰۷
حوزه های تخصصی:
"علّیت" یکی از روابط بنیادی است که نقش مهمی درزمینه های مختلف دینی و معرفتی ایفا می کند. در تحلیل زنجیره های علّی در قرآن، اصول معنایی متعددی مانند "اصل پنجره های علّی"مطرح می شود. برطبق این اصل، روابط علّیِ گوناگون درآیات مختلف نسبت به یک زنجیره علّی فراهم می شود و بخش خاصی از یک مسیر یا فرآیند در"کانون توجه" قرارمی گیرد. درتفسیر شناختی از کلام الهی، بررسی نحوه تشکیل سلسله های علّی در زبان قرآن و باز شدن پنجره های توجه به سوی معارف بینشی وآموزه های ارزشی آن؛ ظرافت های معنایی بی بدیلی را فراروی مخاطب قرارمی دهد. نوشتارحاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکردی تفسیری درصدد است با توجه به نگرگاه مفسران و اصل پنجره های علّی، ساختاری روشمند جهت دسته بندی روابط علّی درتفسیرآیات "قرض" بیابد و تصویری بدیع از مراد الهی درکاربست تعبیر إسنادی"قرض به خداوند" ارائه دهد. رهیافت های حاصل نشانگر وجود رابطه "علّیت" میان افعال ارزشی و اختیاری انسان با کمال مطلوب انسانی است. به طورکل سلسله علّی درتفسیر آیات "قرض"را می توان به دو دسته تقسیم نمود: 1.سلسله علت هایی که جهت گیری های اعتقادی- عملی انسان را شکل می دهد؛(جهاد بیرونی و جهاد درونی) مانند ایمان به خدا و رسول، تقوا، معادباوری، جهاد درراه خدا، مبارزه با بخل و... 2.علیّت خداوند برپاداش قرض: زنجیره پاداش های بی حد وحصری برای "قرض" بیان شده است؛ که با ایجاد انگیزه، انسان مؤمن و باتقوا را به سمت انجام عمل خیر و حسنه هدایت می نماید؛ پاداش هایی نظیر: "آمرزش گناهان"، "اجرکریم"، "فوزعظیم"و....
جایگاه استقرا در نظام منطقی جان استوارت میل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأکید میل بر رد معرفت پیشینی سبب شده که او نیز همانند تجربه گرایانی چون هیوم، دست به دامان روان آدمی شود و ریشه بسیاری از باورها را در روان آدمی بجوید. قوه عقل در نظر او لوح سفیدی است که مشاهده و تجربه نقش هایی بر روی آن ترسیم می کنند. در مرحله بعد روان آدمی دست به کار می شود و آدمی را وادار به پذیرفتن پدیده های تکراری می کند. این باور به مرور زمان و پس از تکرار مکرر یکنواختی های موجود در طبیعت، مهر تأیید مجددی می خورد؛ گویی کشف هر قانون جدیدی نه تنها خود آن قانون را اثبات می کند، بلکه به تثبیت سایر قوانینی که با استفاده از این روش به دست آمده اند نیز کمک می کند. این پژوهش برآن است که جایگاه استقرا را در منطق جان استوارت میل نمایان سازد و نیز نشان دهد که تلاش های او برای توجیه استقرا کافی نبوده است. به همین منظور کتاب نظام منطق (The System of Logic) میل مورد بررسی قرار گرفته و نظر برخی از مفسرین در باب آن بیان شده است. در ضمن بحث، سعی شده نظر میل در باب قیاس نیز بیان شود و به این ترتیب تصویری کلی از منطق جان استوارت میل ارائه شود.
اعتقاد به عاملیت الهی و عدم تنافی آن با قوانین حاکم بر طبیعت با رویکردی تطبیقی بر دعا از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
237 - 264
حوزه های تخصصی:
از نگاه یک معتقد مذهبی، عاملیت خداوند متعال در تمام ابعاد زندگی وی حضوری پررنگ دارد که تشویق به دعا برای رسیدن به مطلوب و تضمین اجابت آن، نمودی از این حضور به شمار می رود. از این رو، یکی از مسائل بنیادینی که ذهن دین پژوهان را به خود معطوف داشته است، تحلیل رابطه میان قوانین طبیعی به عنوان اموری تخلف ناپذیر و تأثیرگذاری عواملی مانند دعا به عنوان بستر عاملیت الهی، در رفع و دفع بلایای طبیعی در نظام آفرینش است. در یک نگره، استجابت دعا با قانون علیت، امری ناسازگار و نوعی نقض قوانین حاکم بر طبیعت به شمار می رود. در مقابل، برخی بر این باورند که استجابت دعا با قوانین طبیعت تنافی نداشته و در همان مجرا قابل تحلیل است. از همین رهگذر با توجه به جایگاه دعا و تأثیر آن در نظام فکریِ برآمده از دین، تبیین صحیح استجابت دعا و تصویر رابطه آن با قوانین علیت، امری ضروری است. بر این اساس، هدف از این نوشتار که با روش تحلیلی اسنادی سامان یافته است، بررسی چگونگی تأثیر دعا در منظومه قوانین طبیعت به عنوان یکی از چالش های زندگی مؤمنانه است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که از منظر قرآن کریم، استجابت دعا به عنوان نمودی از عاملیت الهی ارزیابی می شود؛ همان گونه که تحقق پدیده ای در اثر دعا و در پرتو تأثیرگذاری اسباب فراطبیعی بر اسباب مادی، خارج از قوانین حاکم بر طبیعت نیست.
تبعات علیت بر مبنای سه سیر فلسفی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دلالت قراین بسیار، ملاصدرا سه مرتبه سیر فلسفی اصالت ماهیت، اصالت وجود وحدت تشکیکی و اصالت وجود وحدت شخصی را تجربه کرده است؛ حال مساله اصلی این است که مباحثِ مرتبط با علیت از این تحول، چگونه تاثیر پذیرفته اند؟ ما در این مقاله با روش استدلالی، تحلیلی و استنادی نشان می دهیم در مبحث مربوط به تقدم و تاخر، انحای تقدم و تاخری که بر رابطه علی و معلولی متکی است، به دلیلِ تفاوتِ تفسیرهای مختلف از علیت بر مبنای سه سیر، دچار تحول شده اند؛ تقدم و تاخر بالماهیه، متناسب با سیر اول، تقدم و تاخر بالحقیقه و المجاز متناسب با سیر دوم و تقدمِ بالحق متناسب با سیر سوم است. در مبحثِ مربوط به نسبت عدم با مباحث فلسفه، بر مبنای نگاه ماهوی مباحث عدم به فلسفه راه می یابد در حالی که متناسب با سیر دوم مباحث مربوط به عدم از فلسفه رخت بر می بندد و متناسب با سیر سوم مبحث وجود و عدم با ظهور و خفا جایگزین می شود. در مبحثِ تقسیمات علت و معلول، بر مبنای سیر اول و نگاه حقیقتا ماهوی تقسیم چون متکی بر اصالت وجود، اشتراک معنوی و اصلِ تشکیک است نمی تواند طرح شود؛ بر مبنای سیر دوم «اقسام»، مراتبِ یک حقیقتِ واحد هستند؛ و بر مبنای سیر سوم «اقسام» مظاهر یک حقیقتِ واحد می باشند؛ بنابراین تقسیمات علت و معلول بر مبنای سه سیر احکامِ متفاوتی به خود می گیرند. در مبحثِ «نفسیات ثلاث» نیز بر مبنای سیر اول، سه نحو وجود واجبی (فی نفسه لنفسه بنفسه)، جوهری (فی نفسه لنفسه بغیره) و عرضی (فی نفسه لغیره بغیره) تحقق دارد؛ اما بر مبنای دیدگاه نهایی صدرایی وجود تنها منحصر در قسمِ اول است و مابقی وجودات فی غیره و عین الربط به این وجود واحد هستند.
نظامی سازی، علت جهانی شدن یا معلول آن؟ (مطالعه کشورهای خاورمیانه با رویکرد علیت گرنجری مبتنی بر بوت استراپ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و توسعه منطقه ای پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
299 - 334
حوزه های تخصصی:
پیرامون رابطه جهانی شدن و نظامی سازی دیدگاه های متناقضی مطرح شده است. اگرچه بسیاری معتقدند که جهانی شدن و وابستگی متقابل به محدود نمودن نظامی سازی می انجامد؛ اما برخی ادعا می کنند که فرآیند جهانی شدن منجر به گسترش نظامی سازی می شود. در مقابل، گروهی معتقدند که جهانی شدن تأثیری بر روند نظامی سازی ندارد و این نظامی سازی است که فرآیند جهانی شدن را کند و یا تسریع می کند. در این راستا پژوهش حاضر به بررسی رابطه علیت بین جهانی شدن و نظامی سازی در کشورهای منتخب منطقه خاورمیانه (به عنوان منطقه ای که دارای سطح بالایی از نظامی سازی در جهان است)، با تمرکز بر تحلیل خاص هر کشور طی دوره 2020-2000 پرداخته است. به این منظور از متغیرهای شاخص جهانی نظامی سازی (به عنوان شاخص نظامی سازی)، شاخص جهانی شدن KOF (به عنوان شاخص جهانی شدن) و رشد اقتصادی (به عنوان متغیر کنترل) استفاده شده است. برآورد مدل نیز با استفاده از آزمون علیت در پانل های مختلط نامتجانس که مبتنی بر مدل خودرگرسیون برداری (VAR) و آزمون های والد با مقادیر بحرانی بوت استراپ خاص هر کشور می باشد، انجام شده است. نتایج تجربی نشان دهنده وجود رابطه علیت یک طرفه مثبت از سمت نظامی سازی به جهانی شدن (فرضیه نظامی سازی منجر به افزایش جهانی شدن) در کشورهای مصر و اسرائیل، رابطه علیت یک طرفه منفی از سمت نظامی سازی به جهانی شدن (فرضیه نظامی سازی منجر به کاهش جهانی شدن) در کشورهای ترکیه و امارات، رابطه علیت یک طرفه منفی از سمت جهانی شدن به نظامی سازی (فرضیه جهانی شدن منجر به محدود نمودن نظامی سازی) در کشور عمان، رابطه علیت منفی دوطرفه بین نظامی سازی و جهانی شدن (فرضیه بازخورد) در کشور کویت و عدم وجود رابطه علیت بین نظامی سازی و جهانی شدن (فرضیه خنثی) برای کشورهای ایران، عراق، لبنان، اردن، بحرین و عربستان می باشد. همچنین، عدم وجود رابطه علیت بین جهانی شدن و نظامی سازی (یا فرضیه خنثی) برای کل پانل تأیید می شود.
جریان علیت بین مذاهب چهارگانه اسلامی
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶
215 - 239
حوزه های تخصصی:
بحث این مقاله پیرامون علیت، به ویژه علیت فاعلی است و بنای نگارندگان بر این است که مطلب به طریق تطبیقی میان سران و برخی از بزرگان فرقه های کلامی اسلامی بررسی شود. در این مقاله، ابتدا تعریف علیت به صورت گزارشی بیان شد، سپس پیرامون اهمیت این بحث از جنبه های فلسفی وکلامی به کوتاهی توضیح داده شد و تفاوت دیدگاه فلسفی و کلامی درباره علیت بیان گردید و آنچه از این مقوله به متکلمان اسلامی ارتباط دارد، مشخص شد، تا مسیر بحث به خوبی روشن باشد. آنگاه با رعایت نسبی تقدم و تأخر فرقه های چهارگانه، نظریات معتزله، اشاعره، ماتریدیه و شیعه پیرامون علیت، با توجه به همان نقطه نظری که برای آنان مطرح بود، گزارش شد و در پایان، بعد از تلخیص مطالب در پنج فقره، نظر شیعه و از جهاتی، نظر معتزله پذیرفته شده است. لازم به تذکر است که تاریخ و شرح حال و دیدگاه های چهار فرقه و تحولات فکری آنان در طول قرون به تفصیل دراین مقاله نیامده است و تنها به مقداری که برای گزارش و تحقیق درباره علیت منظور بوده، به معرفی فرقه ها پرداخته شده است.
سه «علیت» بر مبنای سه سیر فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به نظر می آید مهم ترین مبحثی که متناسب با سه سیر فلسفه ی صدرایی دچار تحول شده است مبحث علیت است که ابعاد و فروعِ بسیاری دارد و در زمینه های مختلف با تحول های یاد شده همراهی می کند؛ ما در این مقاله پنج موضوعِ مقدماتی مبحث علیت را بر مبنای سه سیر فلسفی مورد بررسی قرار می دهیم؛ به عنوان مثال در موضوعِ مفاد علیت، متناسب با نگاهِ غیرِ وجودی و ماهیت محور، سه نحو بیانِ «هر موجودی، هر حادثی و هر ممکنی (به امکان ماهوی)» نیاز به علت دارد» قابلِ طرح است؛ حال آن که بر مبنای سیر دوم مفاد اصل علیت به نحو «هر ممکنی (به امکان فقری) محتاج به علت است» مطرح است و متناسب با سیر سوم «هر شأنی وابسته به ذی شأن است» قابل بیان می باشد؛ در باقی موضوعات نیز چنین تناسب هایی وجود دارد که در مقاله ی حاضر به آن پرداخته ایم.
بررسی انتقادی رویکرد فلسفی دیوید بوهم به علیت بر اساس فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۹
181 - 198
حوزه های تخصصی:
در یک قرن اخیر، برخی از فیزیک دانان اصل علیت عمومی را در علم به چالش کشیدند و ادعا کردند که در برخی عرصه های جهان، ازجمله در عرصه دنیای ریز و دنیای زیراتمی، اتفاقاتی می افتد که با دترمینیسم، موجبیت و قطعیت در حوادث و پیش بینی حوادث منافات دارد که مورد انتقاد برخی از دانشمندان سرشناس نیز قرار گرفته است. تفسیرهای موجبیتی متفکران مکتب کپنهاگی از قانون علیت، به ویژه در تفسیر مسیر ذرات، استدلال غلطی را شکل داده و موضوعی عمل گرایانه به موضوعی هستی شناسانه ارجاع شده که فیزیک را به ورطه ای غیر از حوزه تخصصی خود وارد می کند. دیوید بوهم، از بزرگ ترین فیزیک دانان قرن بیستم، با تفسیر هستی شناختی خود و به کارگیری متغیرهای پنهان در مکانیک کوانتومی، به مخالفت با تفسیر کپنهاگی، که در آن زمان تفسیر رایج بود، پرداخت و توانست یک صورت بندی علّی از نظریه کوانتوم ارائه دهد. از دیدگاه ملاصدرا، اصل علیت در عالم هستی حاکم است و هیچ فعلی بدون علت رخ نخواهد داد. تکیه ملاصدرا بر اصالت وجود، این نتیجه را به دنبال دارد که اگر علیتی در جهان هستی وجود دارد، فقط در بستر وجود است و معیار نیاز موجودی به دیگری تنها به حقیقت وجود و فقر وجودی نهفته در ذات موجود بازمی گردد. بوهم در تفسیر خود از مکانیک کوانتومی، نگاهی کلی و فلسفی را در نظر داشته و، با طرح متغیرهای نهان، گامی مؤثر در نزدیکی به واقعیت برداشته است. آنچه ضروری است این است که متغیرهای پنهان را صرفاً به امری فیزیکی و مادی برنگردانیم تا بتوان شاکله ای جامع برای حل مسائل در نظر گرفت.
وجود رابط معلول از دیدگاه صدر المتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
95 - 110
حوزه های تخصصی:
نظریه وجود رابط معلول از ابتکارات و مهم ترین مبانی صدرالمتألهین است. او در این نظریه با نفی کثرت از وجود و ارجاع آن به شئون وجود، به وحدت شخصی وجود و کثرت شئون وجود می رسد. البته درک عمیق این نظریه دشوار است و برای جلوگیری از هرگونه سوءبرداشتی باید دقت کنیم که نظریه وجود رابط و نتیجه آن، که وحدت شخصی حقیقت وجود است، نه مستلزم انکار مخلوقات و ممکنات است و نه مستلزم این است که واجب بالذات در ممکنات حلول کرده باشد. صدرالمتألهین در این نظریه درصدد اثبات این مدعاست که وجود معلول نه عینِ حقیقتِ وجودِ علت است و نه مستقل و منفکّ از آن، بلکه حقیقتی است بین آن دو امر، اما این مستلزم این نیست که وجود معلول هم حیث وابستگی و هم حیث استقلال داشته باشد. اساساً در حیطه وابستگی معلول به علت، وجودی نداریم که از جهتی وابسته و از جهتی مستقل باشد؛ همان طور که مستقل یعنی مستقل مطلق نه مستقل نسبی؛ چراکه در فلسفه، وجود یا وابسته محض است یا مستقل محض. درنتیجه از منظر صدرالمتألهین، وجود معلول (ممکن) نسبت به وجود علت (واجب) ربط محض اند و هیچ نحو استقلالی ندارند و تنها واجب است که مطلقاً مستقل است.
بازشناسی امکان تبیین اجتماعی در جهان سایبر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
معرفت فرهنگی اجتماعی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
29 - 44
حوزه های تخصصی:
پرسش از معنای علم و منطق تبیین در علوم اجتماعی بحث بنیادینی است که با فهم کلان از هستی ارتباط مستقیم دارد. ملازم با رشد و گسترش رایانه ها و نهادینه شدن منطقِ ریاضیِ صفر یک، تغییرات بنیادینی در فهم از هستی ایجاد شد. فلسفه علوم اجتماعی از منظری فلسفی به نسبت جهان اجتماعی و منطق فهم آن با این تغییرات بنیادین می نگرد. بسیاری از تحقیقاتی که تا کنون درباره تبیین اجتماعی در جهان سایبر انجام شده، صورت های جدیدی از تبیین در بستر جهان سایبر به مثابه یک بنیان هستی شناسی جدید است. تحلیل این نتایج از منظری بنیادین، در یک تقسیم بندی کلان دو جریان را معرفی می کند. اول رویکردهایی که نوعی ارتجاع به روش های مدرن تبیین اجتماعی را دنبال می کنند؛ دوم روش هایی که تلاش می کنند مسیرهای جدیدی را برای منطق تبیین اجتماعی در جهان سایبر فراروی بشر قرار دهند. هرچند نهایتاً در ارائه نظام منطقی جامع و منسجم متناسب با تغییرات بنیادین، خلأها و نقص های فراوانی دارند. در مجموع تمام تلاش ها برای طرح امکان جدیدی از علم اجتماعی در دو دسته کلان قابل بازیابی اند. بالطبع متناسب با مسئله و مسیر تحقیقی که پیش گرفته شده، روش توصیفی تحلیلی مورد استفاده قرار گرفته است.
تحلیل علّیت سرمایه گذاری مستقیم خارجی و رشد اقتصادی با تاکید بر ناهمسانی رفتار در داده های تابلویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مقداری دوره ۹ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴
45 - 65
حوزه های تخصصی:
ااین مطالعه می کوشد تا رابطه علّیت بین سرمایه گذاری مستقیم خارجی و رشد اقتصادی را مورد بررسی قرار دهد. به این منظور از داده های تابلویی 86 کشور شامل ایران طی سال های 1980-2012 استفاده شده است. روش اقتصادسنجی تحقیق مبتنی بر دو روش مقایسه ای همسان و ناهمسان است. نتیجه این بررسی در برآورد همسان، حاکی از عدم وجود هرگونه رابطه علّی بین رشد اقتصادی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی است. امّا نتیجه آزمون دمیترسکو و هرلین (2012) با در نظر گرفتن امکان وجود ناهمسانی نشان می دهد که نتیجه الگوی همسان قابل تعمیم به رفتار تک تک کشورها نیست به شکلی که سرمایه گذاری مستقیم خارجی و رشد اقتصادی در زیرمجموعه ای از کشورهای تحت بررسی، علّیت دو سویه دارد. بنابراین، رابطه علّی بین سرمایه گذاری مستقیم خارجی و رشد اقتصادی در کشورهای مختلف ناهمسان است. این نتیجه نشان می دهد که بهبود رشد اقتصادی از طریق سرمایه گذاری مستقیم خارجی مشروط به کانال های اثرگذاری است که در همه کشورها وجود ندارد.
تعلق وجودی انسان در فضای سایبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
5 - 23
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله تعلق وجودی انسان در فضای سایبر است. نسبت انسان با فناوری قدیم نسبت ابزاری بود؛ یعنی فناوری ابزار انسان بوده و او تقوم وجودی به تکنولوژی نداشت. اما قوام بشر جدید به تکنولوژی مدرن است. یا به تعبیر دیگر، بشر جدید نسبت به تکنولوژی فقر وجودی یا تعلق وجودی دارد. هیچ یک از ساحت های وجودی او از تکنولوژی مستقل نیست و بلکه سرتا پا قائم به آن است. به عبارت دیگر، در فناوری قدیم بشر از آن استقلال وجودی داشت و بدون آن زندگی می کرد. این فناوری در حد ابزاری بیش نبود. اما قوام وجودی بشر جدید به تکنولوژی است؛ بدون آن حیات فردی و اجتماعی او از هم می پاشد. با استفاده از بحث مناط علیت در فلسفه اسلامی می توان به فهم خاصی از نسبت انسان با تکنولوژی جدید و نیز با فضای سایبر دست پیدا کرد. به نظر می آید که این بحث مدل خاصی در این زمینه به دست دهد که از جهتی فهم این نسبت را از نظر فلسفی ساده تر سازد.
الگوی قرآنی سنت های الهی در تدبیر جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۴ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
114 - 141
حوزه های تخصصی:
سنت های الهی مجموعه قوانینی است که نظام بخش سلسله ای از رخدادهای جامعه و تاریخ انسانی بوده که شناخت آن ها ما را با علل پدیداری رخدادها و آثار و پیامدهای آن تحت قوانین مستمر آشنا می کند. در مقاله حاضر اجتماعی بودن سنت ها به حیثیات مختلفی ازجمله موضوع، کنشگران، اهداف و پیامدهایش موردبررسی قرارگرفته که در هر مرحله تاریخی شکل بروز ویژه و منطق واحدی داشته و در اشکال مختلف و صفات مشخصی در قرآن بیان شده است. نتایج حاصل از این جستار حاکی از آن است که علم به سنت های خلل ناپذیر الهی که نشانگر حسن تدبیر و قدرت او در آفرینش است، انسان را به احوال سرنوشت خود و تشابه سرنوشتش در تاریخ و اجتماع آگاه می کند تا با شناخت رخدادهای غیرمنتظره و آمادگی برای تقابل با آن، برنامه ریزی دقیقی برای مواجهه با آنچه سعادت و تکامل او را به مخاطره می اندازد و نهایتاً چاره اندیشی برای بهبود وضع موجودش داشته باشد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی صورت بندی سنت ها و مباحث نظری آن را از منظر آیات و شواهد قرآنی موردبررسی قرار داده و البته چون تحقیق نص بنیاد است به لحاظ ماهیت، کوشیده از روش عقلی نقلی که در زمره روش اجتهادی است بهره ببرد..