مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
علیت
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
7 - 28
حوزه های تخصصی:
در فلسفه ارسطو معرفت از حواس آغاز میشود و ادراکاتِ حسّی از طریق فعالیت قوّه «نوس»، معرفت را برای آدمی به ارمغان میآورند. ارسطو برخلاف افلاطون منکر هرگونه معرفت فطری است؛ امّا از طرفی آشکارا بیان میکند که ادراکاتِ حسّی متعلّق معرفت قرار نمیگیرند و نمیتوان به محسوسات معرفت داشت. این امر باعث ایجاد یک تناقضنما در فلسفه ارسطو میگردد. اگر ادراکاتِ حسّی متعلّق معرفت نیستند چگونه از «آنچه متعلّق معرفت نیست»، معرفت پدید میآید و این ادراکات به دلیل فقدانِ کدام جزء از اجزای «معرفت»، متعلّق «معرفت» به حساب نمیآیند؟ از نظر نگارندگان راهحلّ این پارادوکس به تعریف «معرفت» و نقشِ قابلی ادراکاتِ حسّی در پیدایش معرفت در نظر ارسطو بازمیگردد. ارسطو معرفت را صرفاً «باور صادق موجّه» نمیداند بلکه با شروط دیگری همچون ضرورت و علیّت دایره «معرفت» را محدودتر میکند. بنابراین هرچند باور به محسوسات باوری صادق است ، امّا این ادراکات بهخاطر عدم وجود شرط کلیّت و علیّت، متعلّق «معرفت» واقع نمیشوند.
کاوشی اصولی پیرامون مفهوم تعلیل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های اصولی سال هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۶
67 - 92
حوزه های تخصصی:
این نوشتار در صدد تبیین، تحلیل و نقد مفهوم تعلیل است. در بررسی مفهوم تعلیل چهار دیدگاه وجود دارد. دیدگاه اول پذیرش مفهوم به نحو کلی است که به دلیل اجماع و ظهور جمله در انحصاری بودن علت و بازگشت جمله تعلیلیه به جمله شرطیه تمسک شده است. دیدگاه دوم عدم پذیرش مفهوم به نحو کلی است که برای اثبات این ادعا به بازگشت تعلیل به لقب یا وصف استدلال شده است؛ و نیز عدم ظهور علت در انحصار ابتلای به تعارض نیز به عنوان دلیل دیگر ذکر شده است. دیدگاه سوم تفصیل منسوب به شیخ انصاری رحمه الله است که بین تعمیم و تخصیص فارقی بیان نموده و مفهوم را با تفصیل خاص خود میپذیریند و قول چهارم پذیرش مفهوم فی الجمله میباشد. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به این نتیجه میرسد که نظر صحیح، مفهوم فی الجمله داشتن برخی از تعلیل هاست، از این رو تعلیل ظهوری در مفهوم بالجمله نخواهد داشت.
مفهوم پروکلوسی اقنوم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
111 - 147
حوزه های تخصصی:
این مقاله به توضیح و تدقیق فهم پروکلوس از مفهوم اقنوم می پردازد. ایضاح مفهومی که پروکلوس دستگاه جهانشناسی خود را بر بنیاد آن طراحی، ترسیم و گسترش می دهد. پیکره مفهومی پروکلوس از واقعیت جهان در سلسله ای از مراتب رسم می شود که هر مرتبه اقنوم نام گرفته است. هر اقنوم به نحو علی وحدت مراتب پایینتر از خود است و از طریق بهره مندی در وحدت مرتبه بالاتر از خود جذب می شود تا سرانجام سلسله اقانیم در وحدتی نهایی تالیف می شوند. بدین ترتیب همه کثرات جهان با واسطه اقانیم بر وحدتی نهایی بنیاد می شوند. این مقاله چگونگی بسط و صدور اقانیم در ساخت واقعیت جهان و نسبت آنها با یکدیگر را براساس دو اصل بهره مندی و علیت جهت تبیین مساله اصلی جهانشناسی پروکلوس یعنی صدرو بالضروره جهان آشکار می کند: نوشته پیش رو آشکارگی چگونگی صدور عالم مادی با واسطه های وحدت، عقل و نفس به منزله علل و سطوح وحدتبخش و بالفعل و ضروری جهان است.
شرط عمل اختیاری در حقوق جزا و کوشش هایی برای توجیه اخلاقی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱
1-17
حوزه های تخصصی:
برای اینکه جرمی متحقق شود، متهم مجرم شناخته و مسئولیت کیفری و اخلاقی بر گرده او بار شود و به تبع اخلاقاً شایسته اعمال مجازات متناسبی شود، در حقوق کیفری کامن لا به شرط عمل اختیاری به عنوان شرطی لازم و فراگیر استناد جسته می شود. بر اساس این شرط لازم، عمل مجرمانه متشکل از دو عنصر معنوی و عنصر مادی است که عمل اختیاری سازنده عنصر مادی به معنایی مقید و معین است. فیلسوفان اخلاق و حقوق کوشیده اند تا، به ویژه با توسل به نظریه هایی در فلسفه عمل، تبیین های اخلاقی گوناگونی برای شرط عمل اختیاری ارایه دهند. در این مقاله، نخست شرط عمل اختیاری چنان که در نظریه حقوقی کامن لا آمده است، تقریر شده و سپس ۵ دلیل و توجیه اخلاقی ممکن و متفاوتی که تاکنون ارایه شده اند، بررسی می شود. نهایتاً، در نتیجه گیری مقاله ضمن اشاره به نظریه قابل قبول تر سوال هایی را طرح خواهم کرد تا نشان دهم چرا هر کدام از این تبیین ها دچار کمبود و نقیصه هستند.
فروکاهشِ تلازم به علّیت؛ نزاعی در سنت فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا رابطه تلازمی میان دو شیء رابطه ای اصیل است یا اینکه این رابطه به رابطه یا روابط دیگری فروکاسته می شود؟ اگر پاسخ مثبت است، آنگاه، رابطه تلازمی میان دو شیء به چه رابطه (روابط) متافیزیکی دیگری فروکاسته می شود؟ از نظر فیلسوفان مسلمان پاسخ پرسش اول مثبت است. اما آنها در پاسخ به پرسش دوم به دو دسته تقسیم شده و هر دسته نظریه ای جداگانه ارائه داده است. این نظریات را «نظریه علّی» و «نظریه علّی – تضایفی» نامیده ام. بر اساس نظریه اول، رابطه تلازمی میان دو شیء فقط به رابطه علّی میان آنها فروکاسته می شود. اما در مقابل، طرفداران نظریه علّی – تضایفی متضایفان را مثال نقضی بر نظریه علّی تلقی نموده و از این رو، بر این باورند که رابطه تلازمی میان دو شیء یا به رابطه علّی و یا به رابطه تضایفی میان آنها فروکاسته می شود. در این مقاله سعی خواهم کرد به این موارد بپردازم: تصویر این نزاع، ارائه اشکال مخالفان نظریه علّی، بررسی موفقیت پاسخ مدافعان نظریه علّی به این اشکال، معرفی چند مثال نقضی که در ادبیات بحث وجود ندارد، ارائه پیشنهادهایی برای برون رفت طرفداران نظریه علّی از اشکال مثال های نقض. روش تحقیق در این مقاله به شیوه توصیفی – تحلیلی با تکیه بر تحلیلی منطقی خواهد بود.
بررسی انتقادی نسبت «آب، ارتعاش و معنویت» در اندیشه ماسارو ایموتو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
59-74
حوزه های تخصصی:
ماسارو ایموتو با استناد به آزمایش های تجربی مدعی است درک آدمی از خویشتن متوقف بر فهم تغییرات آب موجود در بدن است و بر این اساس، مسئله تحقیق بررسی اعتبار این ایده و تحلیل راهکارهای ایموتو جهت کسب بهبودی و معنویت است که به روش تحلیلی - انتقادی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است. بدین سان، یافته های تحقیق نشان می دهد که دیدگاه ایموتو از انسجام کافی برخوردار نیست؛ چرا که نخست، ماده به مثابه امر ناپایدار نمی تواند آگاه باشد و خردمندی نیز جز در حصول صورت معقول نزد مجرد حاصل نمی شود؛ دوم، ایموتو در تبیین خودشناسی و بهبودی بر اساس آب موجود در بدن انسان و با استناد به آزمایش های تجربی مرتکب تسری حکم و سفسطه شده است. سوم، وی در تشریح این نظریه مرتکب تشبه امر – خلط مبحث – شده است؛ زیرا به این نکته توجه ندارد که پدیده های مادی علل بی شماری دارند، اینکه انحصار پدیده ای در علت جسمانی می تواند مستلزم تناقض باشد و اینکه علامت غیر از علت است.
تبیین ابن سینا از پدیده دورجُنبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پدیده های موردمطالعه در فراروان شناسی، دورجنبانی است که آن را از دو منظر تجربی و فلسفی می توان بررسی کرد. درحوزه تجربی به اثبات وجود این پدیده و درقلمرو فلسفی به امکان عقلی و تبیین وجود آن پرداخته می شود. برای فهم تبیین فلسفی ابن سینا از پدیده دورجنبانی باید جایگاه اصل علیت، چگونگی تعامل نفس با ماده و نیز معانی طبیعت ازنظر وی را بازشناسیم. ابن سینا بدون انکار اصل علیت و با توسع معنای آن که علاوه بر علیت فیزیکی، علیت غیرفیزیکی را نیز دربر می گیرد، پدیده دورجنبانی را مسئله ای طبیعی دانسته که مطابق با نظم کلی جهان و حاصل گسترش دامنه فعالیت نفس از محدوده بدن به جهان پیرامون آن است.
نقد و بررسی دلالت های رئالیسم انتقادی بسکار در مسئله علم و دین با تکیه بر آرای اندیشمندان معاصر
منبع:
فرهنگ پژوهش زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴ ویژه فلسفه و کلام
59 - 84
حوزه های تخصصی:
رابطه علم و دین از مسائل مهم در فلسفه دین و مباحث الهیاتی بوده است و رویکردهای متفاوتی در این مسئله اتخاذ می شود در این مقاله سعی شده مسئله رابطه علم و دین از جنبه جدیدی مورد بررسی قرار گیرد. و ان بررسی تاثیرات فلسفه علم در این مسئله است ما در اینجا به دلالت های رئالیسم انتقادی بسکار در این مسئله می پردازیم و تاثیرات سه مولفه از رئالیسم انتقادی بسکار را در این نوشتار مورد بررسی قرار می دهیم این سه مولفه عبارت اند از رئالیسم، مغالطه معرفتی، علیت. بعد از ان به نقد و بررسی ان از دیدگاه علمای معاصر یعنی علامه طباطبایی و شاگردان ایشان می پردازیم. از دستاوردهای این تحقیق می توان این مسئله را بیان کرد که مشخص می شود مبنا و دیدگاه ما در برخی موضوعات و مسائل فلسفه علم باعث تغییر در دیدگاه های کلامی و فلسفه علم می شود همچنین اهمیت نقد و بررسی، مبانی و پیش فرض های نظرات علمی مشخص می شود و اینکه الهی دانان و متکلمان باید هنگام مواجهه با مسئله رابطه علم و دین و چالش های ان به این پیش فرض ها و به طور کلی فلسفه علم هر نظریه علمی توجه داشته باشند و قبل از بررسی انتقادی، به توجیه و تفسیر متون دینی نپردازند.
تبیین تفاوت های هستی شناختی میان دیدگاه حکمت متعالیه و نوخاسته گرایی در باب رابطه نفس و بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴
۲۸۵-۲۶۵
حوزه های تخصصی:
دیدگاه نوخاسته گرایی شباهت هایی با دیدگاه حکمت متعالیه در باب رابطه نفس و بدن دارد. در عین حال و علی رغم این شباهت ها، به نظر می رسد تفاوت هایی اساسی در تصویر هستی شناسانه حکمت متعالیه و نوخاسته گرایی در این باره در کار باشد. مسأله اصلی مدنظر این مقاله، تشخیص این تفاوت هاست. نتیجه این تلاش را به طور خلاصه می توان چنین بیان داشت که مبانی هستی شناختی نوخاسته گرایی، سازگار با یافته های علمی است در حالی که این امر درباره حکمت متعالیه صدق نمی کند و این مهم، تفاوت هایی اساسی را میان تصویر هستی شناختی حکمت متعالیه و نوخاسته گرایی در باب رابطه نفس و بدن رقم می زند؛ تفاوت هایی که ریشه در مغایرت تصویر کلاسیک یا ارسطویی با تصویر جدید علمی از جهان دارند.
نقد و بررسی دیدگاه غزالی در تحلیل علیت
غزالی در تحلیل علیت فلاسفه بر مبنای عنصر روان شناختی عادت، آن را به اقتران و توالی حوادث تفسیر می کند و رابطه ضروری علّی میان علت و معلول را هم در ناحیه وجود و هم از جانب عدم منکر می شود. او تحقق حادثه ای نزد حادثه ای دیگر (اقتران) را با علیت یک حادثه برای حادثه ای دیگر یکی نمی داند؛ چرا که بر مبنای حواس انسان، مشاهده اقتران ممکن است در حالی که درک علیت ممکن نیست. بر این اساس از پذیرش تبیین علّی و ضروری صفات طبیعی اشیاء سر باز می زند و آن را امری ممکن می شمارد که استمرار عادت انسان نسبت به اشیاء، موهم جدایی ناپذیری صفات از ذات است، لذا معجزه نیز امری خارق عادت و ممکن الوقوع می باشد.از طرف دیگر غزالی منکر علیت ایجادی نیست و در حالی که مادیات در عالم طبیعت نسبت به یکدیگر اقتران دارند، علت موجده آنها بی واسطه یا با واسطه خدا است و موجودات دیگری چون فرشتگان در علیت ایجادی دخیلند. یعنی مجرای تحقق ارادی حضرت حق در عالم طبیعت و ماده هستند و حوادث مختلف در عالم طبیعت به واسطه آنها ایجاد می شود.
تحقّق ماهیّاتِ امکانی در آینده با ابتناءِ بر امکان استقبالی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با بررسی دقیق معانی مختلف امکان، کاربست امکان استقبالی در نسبت با مطالعات آینده پژوهی موردمطالعه قرار می گیرد. واژه امکان در فلسفه، هنگامی که بدون قید خاصی به کار می رود، به معنای سلب ضرورت وجود و عدم از ماهیت است. امکان استقبالی اخصّ از دیگر امکان هاست. این نام گذاری به این دلیل است که این امکان تنها در مورد وقایعی که در آینده رخ می دهد معنا دارد؛ زیرا وقایع آینده، به طور قطعی معلوم نیستند؛ لذا وجود یا عدم محمولاتی که در آینده می آیند معلوم نیست، تا با قید قراردادن وجود یا عدم آن ها برای موضوع شان، ثبوت یا سلب آن ها ضرورت به شرط محمول داشته باشد. روش تحقیق در این پژوهش کتابخانه ای است که گردآوری اطلاعات با رجوع به آثار دست اول و معتبر به دست می آید. روش تحلیل اسناد، با روش استدلال قیاسی منطقی انجام می گردد. از نتایج بحث می توان به این موارد اشاره نمود که از آنجایی که امکان استقبالی، ویژه اموری است که در آینده تحقق می یابند و هنوز واقع نشده اند، ثبوت این امکان درواقع با نوعی گمان و غفلت همراه است؛ ازطرفی محور همه تلاش های علمی را اصل علیت بین پدیده ها تشکیل می دهد، لذا معلول هایی که در خارج وجود دارند نیازمند علت می باشند. بنابراین، امکان استقبالی اختصاص به امور آینده دارد که چون ایجاب یا سلب در آن ها هنوز تعیّن نیافته است؛ لذا تمام اقسام ضرورت از آن ها سلب می شود و معلوم نیست که یک پدیده یا امری، بعداً چه وضعیتی دارد. بنابراین باید با شناخت علت ها برای رخدادهای احتمالی، چاره اندیشی نموده یا آینده را ساخت.
آیا تکامل، چندجهانی و ابتدا نداشتن کیهان محصول علم جدید هستند؟ تکامل و چند جهانی در علم مدرن و قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
70 - 99
حوزه های تخصصی:
شناخت بیشتر طبیعت در دو قرن اخیر و پیشرفت های چشمگیر علم و تکنولوژی موجب بوجود آمدن ایده ها و رویکردهای جذاب و جدیدی شده است که منتسب به علم معاصر شناخته می شود . ایده هایی نظیر تکامل در زیست شناسی، مسئله ابتدای جهان (مدل های مبتنی بر وجود نقطه زمانی شروع برای عالم و یا خلاف آن) و ایده جهان های موازی در فیزیک . هرچند این ایده ها در بستر علم جدید شکوفا گشته اند ولی بیش از آنکه ایده هایی علمی باشند حاوی پس زمینه ها و نتایج فلسفی مهمی هستند . در این مقاله با بررسی تاریخی نوشته ها و آثار ابن سینا (فیلسوف و پزشک شهیر مسلمان 1000 سال قبل)، به عنوان نمونه و مرجع، نشان خواهیم داد که هر سه این ایده ها به شکلی کاملاً مشابه از زمان های قدیم در سطح فلسفه طبیعی مطرح بوده اند . لذا جایگاه آن ها بیش از آنکه علمی باشد فلسفی است . بیان این نظریه ها بدون در نظر داشتن پیش فرض های متافیزیکی و غیرتجربی آن ها موجب برداشت های نادرست از علم خواهد شد . بسیاری از چالش های میان علم و دین ناشی از همین در نظر نگرفتن حدود علم تجربی و تشخیص سطح متافیزیکی نظریه هاست . در این مقاله به بیان دلایل ابن سینا بر له و علیه این نظریات به عنوان یکی از اولین افرادی که صریحاً به بررسی علمی و فلسفی این نظریات پرداخته است، می پردازیم . دقت علمی ابن سینا و روحیه علمی تحسین برانگیز او می تواند برای محققین معاصر آموزنده و روشنگرایانه باشد . همچنین در موضوع شانس و علّیت، بروشی متفاوت و با زبان علم روز به بررسی مسئله غایتمندی و هدف داری عالم پرداخته شده است .
تحلیل علیت در برخی مباحث فلسفه زیست شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
178 - 215
حوزه های تخصصی:
علی رغم همه ی تردیدهای وجودشناختی درباره ی علیت، هنوز یکی از مهم ترین ارکان هر نظریه ی فلسفی، مبحث علیت است که بایستی نظریه تکلیف خود را با آن روشن کند. فلسفه ی زیست شناسی به مثابه ی حیطه ای از معرفت فلسفی کاربردهای متنوعی از این لفظ اختیار کرده است: موافقین و مخالفین تز تقلیل گرایی از علیت پایین به بالا (صعودی) و بالا به پایین (نزولی) سخن می گویند، حال آنکه موافقین و مخالفین تلفیق تکاملی گسترش یافته از علیت متقابل صحبت می کنند. افرادی همچون لالند و همکارانش ایده ی علل دور و نزدیک میر را نقد می کنند و دانشمندی چون نوبل بر مبنای تمثیلی در فیزیک، از علیت در نسبیت زیستی سخن می گوید. در این میان کسان دیگری چون اکاشا و وودوارد به دمکراسی علی توجه دارند حال آنکه برخی به دلایلی چون پدیده ی نوخاستگی وجود روابط علی و معلولی را در عرصه ی تبیین کنش ها و تعاملات زیستی، انکار می کنند. در فلسفه ی علم نظریه هایی در باب ویژگی های عنصر c علیت وجود دارد که با معیار قراردادن آنها می توان به درک بهتری از کاربرد این لفظ رسید و به مدلی برای کاهش اختلاف نظرها فکر کرد.
تحلیل آماری از استعاره های علیت در کتاب الشواهد الربوبیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه استعاره های مفهومی بیان می دارد که فهم مفاهیم انتزاعی به واسطه مفاهیم عینی و کمتر انتزاعی امکان پذیر می شود. لیکاف و جانسون، «علیت» را به عنوان یکی از مفاهیم انتزاعی معرفی می کنند که به واسطه استعاره های مفهومی گوناگونی فهم و توصیف می شود. علیت، چه در زبان متعارف و روزمره و چه در متون علمی و تخصصی، به واسطه ساز و کارهای شناختی واحدی مفهوم سازی می شود. این پژوهش در چارچوب نظریه استعاره مفهومی، واژگان گوناگونی را که به منظور توصیف علیت در کتاب <em>الشواهد الربوبیه</em> به کار گرفته شده است، تحلیل می کند. مهم ترین استعاره های مفهومی به کاررفته در <em>الشواهد الربوبیه</em> در توصیف علیت استخراج شده است. هر یک از این استعاره ها به واسطه مشتقات یک یا چند ریشه لغوی در متن کتاب ظهور و بروز می یابد. با محاسبه فراوانی به کارگیری تمام واژگانی که ذیل استعاره ای، علیت را توصیف می کنند، فراوانی آن استعاره در کتاب <em>الشواهد الربوبیه</em> استخراج می شود. استعاره های معرفی شده در این پژوهش به ترتیب فراوانی آماری در کتاب <em>الشواهد الربوبیه</em> عبارت اند از: «علیت حرکت به سمت خارج است» (306)؛ «علیت اساس و پایه قرارگرفتن است» (156)؛ «علت نقطه آغاز است» (120)؛ «علیت ساختن است» (117)؛ «علیت بر جای گذاشتن نشانه است» (112)؛ «علیت انتقال دارایی ها است» (61).
قرائتی نوین از علیت نزد ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
70 - 86
حوزه های تخصصی:
در این مقاله مفهوم علیت نزد ملا صدرا بررسی می گردد. با بیان برخی از عناصر مهم فلسفه صدرایی، از جمله اصالت وجود، تشکیک وجود، اقسام وجود، امکان فقری و حرکت، اصلاحی در تعریف ملا صدرا از علیت ارائه می شود که بر اساس مفهوم تشکیک است. هچنین مدلی از تشکیک بیان می شود که ابزار مناسبی برای تحلیل های دقیق تر فرآهم می آورد. نهایتاً با استفاده از مفاهیم فاعل طبیعی و حرکت، قرائتی از علت اعدادی معرفی می گردد که تبیینی یکسان از علیت، هم در حوزه امور مجرد و هم در قلمرو امور مادی، فراهم می آورد. در این رویکرد حرکت نوعی وجود تلقی شده است که در غایت ضعف وجودی است؛ یعنی وجودی رابط است. این تلقی در مقابل رویکردهایی است که صرفا وجود داشتن را وجود داشتن در حال تلقی می کنند، بنابراین تلقی وجود داشتن امری است که صرفا به حال حاضر محدود نمی شود.
بررسی علیت بلند مدت بین شیوع کرونا و متغیرهای منتخب اقتصادی ایران با استفاده از تخمین جز تصحیح خطا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: از زمانی که سازمان جهانی بهداشت به طور رسمی ویروس کرونا را به عنوان یک بیماری همه گیر در سراسر جهان شناسایی کرد، کشورهای مختلف وارد مرحله ای جدید و البته ناشناخته شدند . شیوع ویروس کرونا علاوه بر ایجاد خطرها و مشکلات جدی برای سلامتی مردم، تأثیرات و پیامدهای قابل توجه و گاهی جبران ناپذیر را برای تجارت و اقتصاد جهانی به همراه آورد . از این رو هدف این مطالعه بررسی علیت بلندمدت بین شیوع بیماری کرونا به عنوان یک متغیر مجازی و متغیرهای منتخب اقتصادی نظیر صادرات، حمل و نقل، بیکاری و رشد اقتصادی است. روش: بدین منظور از الگوی تصحیح خطای برداری ( VECM ) طی دوره زمانی 1358 تا 1400 در ایران بهره گرفته شد. یافته ها: بر اساس معنا داری آماری ضریب جز تصحیح خطا، می توان نتیجه گرفت که در الگو به جز صادرات و بیکاری، سایر متغیرها (حمل و نقل، رشد اقتصادی، شیوع کوید- 19 ) نمی توانند جهت تعدیل خطای کوتاه مدت به سمت تعادل بلندمدت تلاش کنند و موجب برقراری تعادل بلندمدت در سیستم شوند. زیرا ضریب جز تصحیح خطا فقط برای صادرات و بیکاری در این الگو، از لحاظ آماری منفی و معنادار است. بنابراین فقط رابطه علیت از سایر متغیرها به صادرات و بیکاری وجود دارد. نتیجه گیری: با اتکا به این مفهوم که معناداری روابط پویای بلندمدت در الگو، بر اساس معنا داری آماری ضریب جز تصحیح خطاست، می توان نتیجه گرفت که در الگو به جز صادرات و بیکاری، سایر متغیرها در الگو(حمل و نقل، رشد اقتصادی، شیوع کوید 19) نمی توانند جهت تعدیل خطای کوتاه مدت به سمت تعادل بلندمدت تلاش کنند و موجب برقراری تعادل بلندمدت در سیستم شوند.
ارزیابی طرحواره آفرینش از منظر علامه طباطبایی با تأکید بر دیدگاه استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
5 - 26
حوزه های تخصصی:
موضوع فاعلیت الهی و چگونگیِ آفرینش جهان توسط خداوند از اساسی ترین پرسش های فلسفی است. یکی از اصلی ترین دلایلی که فلاسفه مسلمان برای ترسیم کیفیت فاعلیت الهی از آن استفاده کرده اند، قاعده «الواحد» است. علامه طباطبایی به عنوان بزرگ ترین فیلسوف نوصدرایی معاصر، تنها دلیل خود در طرح واره نظام آفرینش را بر این قاعده استوار نموده است، اما بهره گیری از این قاعده در فاعلیت الهی از سوی استاد مصباح یزدی با نقدی فلسفی مواجه شده است. در این پژوهش با روشی توصیفی، تحلیلی، دیدگاه علامه طباطبایی پیرامون این موضوع تبیین و با محوریت انتقاد استاد مصباح یزدی، ارزیابی و عدم توانایی این قاعده برای اثبات ضرورت صدورِ واحد از خداوند بیان شده است.
تأثیر اصول فلسفه صدرایی بر روش تبیین معرفت در علوم انسانی با تأکید بر مسئله داده های حسی(مقاله علمی وزارت علوم)
تبیین ماهیت معرفت، شرایط و اجزای آن یکی از اصلی ترین موضوعات در حوزه علوم انسانی است که به شکلی عمده در رشته «معرفت شناسی» صورت می پذیرد. هرچند شیوه تبیین معرفت در فضای علوم انسانی معاصر، همراه با ادعای استقلال آن از مبانی متافیزیک مطرح شده و همین امر، موجب غفلت از حقیقت معرفت در این علوم شده است، دقت بر مسئله داده های حسی- به عنوان یکی از مسلم ترین مصادیق معرفت- مشخص می کند گریزی از دخالت دادن مبانی متافیزیکی در تبیین معرفت وجود ندارد و این مبانی می توانند برگرفته از فلسفه صدرایی باشند. بررسی و تأمل اصول ذکرشده در فلسفه صدرایی مانند اصالت وجود یا اصل علیت مشخص می کند در حوزه علوم انسانی، به معرفت شناسی ای نیاز است که «وجود» را موضوعی برای خود قرار دهد و سطح عمیق تر معرفت را براساس آن تبیین کند. امکان تبیین معرفت بر مبنای «وجود» در فلسفه صدرایی از آن لحاظ امکان پذیر است که اصالت وجود دارای ظرفیت معرفت شناسی نیز است و به خوبی می توان از آن در تبیین معرفت استفاده و این ادعای بنیادین را مطرح کرد که «وجود» از آن لحاظ که حکایتگر و کاشف است؛ اصلی برای تبیین معرفت به شمار می آید و این اصل در تبیین مسئله داده های حسی به خوبی مشهود است. بر این اساس، پدیدارهای حسی نوعی از وجود رابط هستند که جنبه حکایت گری و کاشفیت آن ها از واقعیت براساس اصل علیت به معنای دقیق صدرایی اثبات شدنی است.
فیزیک کوانتوم و فاعلیت خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصور رایج این است که تعبیر کپنهاگی روابط عدم قطعیت، و به بیان دقیق تر اصل ناموجبیت در فیزیک کوانتوم، نافی قاعده علیت است. برخی از طبیعت گرایان، با تأکید بر ابتنای خداباوری بر اصل علیت، این موضوع را دستاویزی برای مخالفت با عقاید دینی قرار داده و گمان کرده اند که بر اساس فیزیک نوین دیگر جایی برای باور به خدا به مثابه علت موجبه جهان و نقش او در آن باقی نمی ماند. مقاله پیش رو بر آن است تا این مسئله را به روش اسنادی و تحلیلی بررسی و ارزیابی کند. از این رو ابتدا به طور فشرده نگره کوانتومی و تعبیر کپنهاگی و شأن معرفتی آن را توضیح داده، سپس رابطه آن را با علیت فلسفی بررسیده، و سرانجام گونه های متصور فعل الهی را مطرح و نسبت هر یک را با بیان کپنهاگی عدم قطعیت بازمی کاود. ماحصل تحقیق این است که تعبیر یادشده مقتضی مخالفت با علیت و ضرورت فلسفی نبوده، بلکه اثبات صحت خود را وامدار آن است. همچنین با باور به وجود خدا و گونه های مختلف نقش آفرینی او در جهان تلائم کامل داشته، نسبت به فیزیک کلاسیک، سازگاری بیشتری با نقش آفرینی مستقیم خدا و انجام دادن افعال خاص دارد.
معنا و مبنای قاعده الاتفاقی در فلسفه سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا به تبع ارسطو برای حل معضل استقرا از قاعده «الإتفاقی لایکون دائمیاً و لا اکثریاً» بهره برده و بر این اساس، اولین مسئله مقاله حاضر، پرسش درباره معنا و مفاد این قاعده ازنگاه اوست. از آنجا که واژه «اتفاق» به پنج معنا به کار می رود، در وهله نخست باید مشخص کرد او دقیقاً کدام معنا را درنظر داشته است تا از این طریق، مفاد این قاعده روشن شود. درپی بررسی آثار شیخ الرئیس درمی یابیم مراد او اتفاق به معنای بخت و همچنین هرسه معنای نفی علیت (فقدان علت فاعلی، علت غایی و رابطه علّی) نبوده؛ بلکه اتفاق به معنای وجود معارض، موردنظر اوست. طبق بیان بوعلی، وقتی می توان پدیده ای را اتفاقی دانست که نسبت به سبب ذاتی اش درنظر گرفته نشود. اتفاقی، امری است که سبب و غایت بالعَرَض دارد و اکثری و دائمی نیست. هر امری که نسبت به سبب ذاتی اش سنجیده شود، ازنوع دائمی و اکثری خواهد بود و بر این اساس می توان گفت ازنظر ابن سینا دائمی و اکثری بودن، ملاکی است که نشان می دهد شیء مطابق طبیعت و ذات خود عمل می کند. در این مقاله، اصل علیت و لوازم آن (ضرورت و سنخیت علت و معلول)، قاعده «الشیء ما لم یجب لم یوجد» و قاعده «القسر لایدوم» به عنوان مبانی قاعده الاتفاقی معرفی شده اند.