مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
عنایت الهی
حوزه های تخصصی:
نویسنده در این مقاله به بررسی مسأله فلسفی ـ کلامی «خیر و شر» پرداخته است. به طور کلی می توان مقاله را به دو بخش تقسیم کرد. در بخش اول، اشاراتی به ضرورت بحث در باب خیر و شر شده است و سپس راه حلهایی را که حکمای اسلامی برای حل این مشکل ارائه کرده اند مطرح می نماید و در این راستا از نظریات حکمایی چون ابن سینا، بهمنیار، غزالی، ملاصدرا، حاج ملاهادی سبزواری، زنوزی و دیگران بهره می جوید.
در بخش دوم، رهیافت برخی از متفکران معاصر همچون جی.ال.مکی را بازگو نموده و در نهایت، پاسخ فیلسوف معاصر دین، آلوین پلانتینگا را مطرح می نماید.
صورت بندیهای مساله شر در آثار فیلسوفان مسلمان با تکیه بر آراء فارابی، ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
مسأله شر در آثار فیلسوفان مسلمان عمدتاً در راستای دفع شبهات ناظر به توحید ذات باری و به طور خاص مقابله با شبهه ثنویه مطرح شده است. این وضعیت باعث شده است تا طرح این مسأله، عمدتاً مبتنی بر خیریت محض مبدأ اولی صورت بندی شود، اگرچه قدرت و علم مطلق الهی نیز در این موارد مفروض انگاشته شده است. طرح مسأله شر در آثار فیلسوفان محل بحث در مقایسه با طرح مساله های امروزین مساله شر، هیچگاه واجد صورت بندی منطقی دقیق، شفاف و مجزا نبوده است. این وضعیت به نوبه خود ناشی از پیش فرض های فلسفی ـ الاهیاتی فیلسوفان مسلمان در باب نظام احسن و دغدغه های عقیدتی ـ فرهنگی آنان به ویژه در مواجهه با شبهه ثنویه بوده است. اما با وجود این نقصان در صورت بندی های مسأله شر نزد فیلسوفان مسلمان، امروزه می توان با بهره گیری از صورت بندی های دقیق تر این مسأله در مباحث جاری حوزه فلسفه دین، علاوه بر کمک به روزآمدی مباحث فلسفه اسلامی، از پاسخ های فیلسوفان مسلمان در جهت ارائه یک نظریه عدل الهی منسجم بهره جست.
شرح و بسط پروکلوس از اشارات افلاطون به مسئلة شرور و نسبت آنها با عنایت و فاعلیت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند نزد افلاطون نظریة منسجمی دربارة مسئلة شرّ دیده نمی شود، اما در آثار او پاره هایی هست که برای افلاطونیان بعدی، دستمایه ای برای بسط و پرورش چنین نظریه ای شد. پروکلوس، برجسته ترین فیلسوف مکتب نوافلاطونی متأخر است که نظریه اش به دیدگاه مرجع نوافلاطونیان دربارة مسئلة شرّ بدل شد. وی در مواجهه ای انتقادی با پیشینیانش می کوشد که شرح و تبیینی وحدت انگار از اشارات افلاطون به مسئلة شرّ ارائه دهد. بر اساس تبیین وی مراتب عالی هستی، خیر و فقط علّت خیرند. شرّ واقعیتی ضروری است اما تنها به نحو نسبی، جانبی، بالعرض و آویخته به خیر تحقق دارد و تنها در مرتبة باشندگان جزئی یافت می شود. هستی بالعرض شرّ، علت وجودبخش ندارد بلکه پیدایی اش به سبب ناهماهنگی افعال نیروهای متعدد موجود مرکب جزئی است. آویختگی و آمیختگی هستی شرّ به خیر چنان است که به رغم ضدیتش با خیر، در تحقق خیر کل مشارکت دارد و از این رو با عنایت و فاعلیت مطلق الهی قابل جمع است.
تحلیل مسئله عنایت الهی در حکمت متعالیه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح عنایت الهی در حکمت متعالیه صدرایی به معنای علم ذاتی الهی است که منشاء تحقق خارجی فعل و نظام احسن است. علاوه بر این علم الهی نیز مشترک بین صفات ذاتی و فعلی محسوب می شود. بنابراین مسئله عنایت الهی را نیز می توان از جهت ذاتی-علم الهی- و فعلی-نظام احسن- مورد تحلیل قرار داد. سئوالات اصلی این مقاله این است که اولا، اگر این دو جنبه از عنایت الهی را مورد تحلیل قرار دهیم، با چه مسائلی در حکمت متعالیه در ارتباط اند. ثانیا، این دو جنبه از معنای عنایت الهی در حکمت متعالیه چگونه اثبات می شوند . آنچه از تحلیل مذکور بدست می آید، این است که؛ از آن جهت که عنایت الهی با علم الهی مرتبط است، مسئله ای خداشناسی است و از آن جهت که با پیدایش نظام عالم هستی و کیفیت آن مرتبط است، مسئله ای جهان شناسی است. در نتیجه با در نظر گرفتن ارتباط این مسئله با علم الهی، مبحث کیفیت علم الهی و مراتب آن از طریق برهان بسیط الحقیقه به اثبات می رسد و با در نظر گرفتن ارتباط آن با نظام احسن و چگونگی سیستم جهان هستی، از طریق ترتیب افعال الهی و مراتب نظام هستی این مسئله تبیین می شود . این مقاله در صدد است ارتباط این دو جنبه از عنایت الهی را با مسائل مرتبط با آن در نظام فلسفی حکمت متعالیه با روش توصیفی تحلیلی مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.
بررسی تطبیقی عنایت های ویژه الهی در زندگی حضرت یوسف علیه السلام از دیدگاه قرآن و تورات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن با گزارش عنایت های ویژه الهی در زندگی یوسف علیه السلام، تصویر گویایی از توحید در ربوبیت و نقش تدبیر خداوند در زندگی آن حضرت و سرپرستی وی را به نمایش نهاده؛ اما تورات با حذف یا روایتِ ناقص، تحریف شده و وارونه این موارد، تصویری کاملاً متفاوت دراین باره به دست داده است. هدف پژوهش نشان دادن تفاوت های قرآن با تورات در روایتِ توحیدیِ قصه یوسف علیه السلام و تحریف آمیز بودن توراتِ موجود از دیدگاه قرآن کریم است. قرآن، یوسف علیه السلام را بنده برگزیده خدا برای رسالت، سیادت بر خاندان یعقوب علیه السلام و رسیدن به حکومت می داند. این برگزیدگی در قالب نشان دادنِ رؤیایِ سجده خورشید، ماه و یازده ستاره به یوسف علیه السلام به عنوان نخستین عنایت ویژه الهی به وی اعلام می شود و با سجده پدر، مادر و برادران در برابر وی، به عنوان عزیز مصر، جامه تحقق می یابد. حوادثی مانند نجات از چاه، فروش در مصر، راهیابی به خانه عزیز مصر، نجات از دام همسر عزیز مصر با کمک برهان ربانی، دریافت دانشِ تعبیر خواب، نجات از زندان و شفابخش بودن پیراهن وی، همگی عنایت های ویژه الهی اند که برای تحقق مشیت الهی برای برگزیدگی و سیادت و سروری یوسف علیه السلام شامل حال وی شده و نشانگر تدبیر و ولایت الهی نسبت به بندگان برگزیده خویش است. تورات همه این موارد را متفاوت گزارش کرده است.
بررسی تقسیم رزق و روزی انسان ها «براساس حکمت سینوی و با محوریت رساله فی الأرزاق»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خداوند متعال که خالق و ربّ انسان هاست، تأمین نیازهای اولیه و اساسی آن ها را عهده دار گردیده و در قرآن کریم، تضمین روزی ها را وعده داده است. این وعده الهی سبب شده تا برخی آن را حقّ واجبی از جانب خود به عهده خداوند دانسته و توقّع اعطاء آن را به نحو احسن و کامل داشته باشند. از این رو با مشاهده تفاوت رزق ها، عدل الهی را زیر سؤال می برند؛ همچنین تأکید قرآن بر انتساب بسط و تقدیر رزق انسان ها به خداوند را با لزوم تلاش انسان ها برای کسب روزی، غیر قابل جمع می دانند. مسأله ای که در این مقاله مطرح می شود آن است که چرا خداوند روزی انسان ها را متفاوت قرار داده ؟ در خصوص این موضوع مقالات متعددی در حوزه علوم قرآنی نوشته شده است؛ اما نوآوری نوشتار حاضر بررسی فلسفی این موضوع با روش توصیفی تحلیلی در حکمت سینوی آن هم با محوریت «رساله الارزاق» ابن سینا است. ابن سینا در این رساله درصدد آن است که با تکیه بر حکمت و عنایت الهی این تصوّرات غلط را اصلاح نماید. او با بیان تناقضات پیش آمده در شقوق مختلف مسأله، نشان می دهد تصوّر تساوی روزی ها منجر به وقوع امر محال و یا نابودی انسان ها می شود.
نقش عقل فعال در شایستگی نبی برای ریاست و رهبری جامعه سیاسی از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
173 - 198
حوزه های تخصصی:
مبحث ضرورت وجود نبی در رهبری مدینه و نسبت نبوت با سیاست در فلسفه اسلامی از دیرباز، موردتوجه فراوان بوده است. ابن سینا نیز دراین باره اتصال نبی به عقل فعال به عنوان موجودی مجرد و مستقل از نفس، و برقراری رابطه میان نبی با سیاست در تئوریزه کردن زعامت و رهبری اتباع مدینه را مطرح کرده است؛ ازاین رو، تبیین چگونگی اتصال نبی به عقل فعال، و پیوند نبوت و سیاست براساس منابع دینی و حکمت سینوی از دستاوردهای بوعلی در فلسفه سیاسی است؛ بدین ترتیب، در پژوهش حاضر، درصدد پاسخ گویی به این پرسش بوده ایم که شیخ الرئیس بر چه اساس، بر رابطه نبوت و سیاست صحه گذاشته و طبق کدام مبنای نظری، نبی را شایسته زعامت و رهبری مدینه دانسته است. در این تحقیق، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلیِ موردی، بر یک مورد واحد و مشخص در آرای سیاسی ابن سینا متمرکز شده و با بهره گیری از رویکرد تفسیری- تفهمی ازنوع هرمنوتیک روش شناسانه ویلهلم دیلتای نتیجه گرفته ایم شرط اتصال نبی به عقل فعال به عنوان حلقه واسط عالم محسوس با عالم معقول، راهبریِ سیاسی و دینی وی درخصوص اتباع مدینه را نیز توجیه می کند و بدین صورت، نبی به واسطه داشتن سه ویژگی قوه عقلیه قوی، قوه متخیله و قوه متصرفه به مثابه منشأ صدور اعجاز، لازمه رهبری مدینه به سوی سعادت دنیوی و رستگاری اخروی به شمار می آید. ریاست فاضله نبی با اتصال قوه متخیله و نفس ناطقه نبی، یعنی اتصال عقل مستفاد به عقل فعال و همچنین تجلی پدیده وحی، به حد اعلای سعادت می رسد و دیگران را نیز به سمت این سعادت هدایت می کند. بوعلی قوه عقلیه نبی را مستعد دریافت پرتو نورانی عقل فعال دانسته است که به مرتبه عقل قدسی دست می یابد؛ ازاین رو، این اتصال موجب می شود مردم فقدان آن را در خود ببینند و از قوانین شریعتِ ابلاغ شده ازجانب نبی پیروی کنند؛ بنابراین، حصول اتباع به سعادت حقیقی، لزوم رهبری نبی را به دلیل اتصال به عقل فعال و دریافت وحی ازمنظر ابن سینا اثبات می کند.
بررسی تطبیقی جامعه آرمانی در دیدگاه سیاسی اجتماعی ابن سینا و ابن خلدون بر اساس الگوی اسپریگنز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
86 - 107
حوزه های تخصصی:
مقاله در تلاش است تا جامعه آرمانی را در اندیشه سیاسی اجتماعی ابن سینا و ابن خلدون، بر اساس الگوی اسپریگنز بررسی کند. لذا مسئله پژوهشی چنین تدوین شده است که ابن سینا و ابن خلدون بر اساس دیدگاه سیاسی اجتماعی خود، در طرح جامعه آرمانی چگونه می اندیشند؟ به بیانی دیگر، این دو اندیشمند مسلمان، بحران استقرار جامعه آرمانی را چگونه تعلیل یابی کرده و برای برون رفت از آن چه راهکاری ارائه می دهند؟ نوشتار حاضر به روش توصیفی تحلیلی موردی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، به این گزارش دست یافته است که ابن سینا در تلاش برای پیوند بین سیاست و نبوت، بحران را نبود قدرت متمرکز ملی دانسته که فقدان سیاست نبوی و عدم اجرای درست شریعت را در پی داشته است. وی در طرح جامعه آرمانی، بهترین نوع نظام را نظام سیاسی نبوی دانسته که پیامبر یا جانشین او، در رأس امور قرار دارند. آرمان او آشتی بین دین و فلسفه، پیوند سیاست با شریعت و حفظ وحدت جامعه مسلمان از طریق قدرت متمرکز فیلسوف پیامبر است. در واقع طرح جامعه آرمانی در اندیشه سیاسی اجتماعی ابن سینا بر مبنای فطرت الهی انسان و نقش حداکثری دولت در سعادت و رستگاری اتباع در هر دو جهان بنا شده است. در حالی که در آراء ابن خلدون، شکل گیری و بسط حکومت های پهناور و قدرتمند با منشاء اصول دینی و نقش دین و مذهب در طول عمر دولت ها ارتباط دارد. وی دولت را پدیده ای سیال و زوال پذیر می داند که همانند انسان ها دارای عمر طبیعی، از زایش تا مرگ، بوده که در این راستا، علاوه بر عصبیت قبیله ای، عصبیت دینی می تواند قوام بخش دولت ها باشد.