مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
مایکل سندل
حوزههای تخصصی:
نظریة عدالت سندل بر اساس عضویت افراد در اجتماع ها شکل گرفته و هدفش ارزشمند شمردن خیر عمومی است. دفاع سندل از خیر عمومی، مستلزم ارزشمند شمردن اجتماع ها و فرهنگ های مختلف موجود در آنهاست که نقش تقویم بخش در هویت فرد دارند. خیر مورد نظر سندل در درون اجتماع و زمینه های فرهنگی به دست میآید. آموزة عضویت در اجتماع ها که نقطة کانونی نظریة عدالت سندل است دارای دلالت فرهنگی است. به این دلیل که شیوه های عضویت در اجتماع ها را رویکردهای فرهنگی موجود در اجتماع، مشخص و صورت بندی می کند. بخشی از اجتماع، فرهنگ و در واقع، فرهنگ های مختلفی است که در درون آن وجود دارد. خود مورد نظر سندل، خودی روایت گونه است که از طریق قرار گرفتن در یک زمینة تاریخی و فرهنگی خاص، تفسیر می شود. آراء سندل دربارة عدالت تأثیر قابل ملاحظه ای در فلسفة اخلاقی و سیاسی معاصر داشته است. یکی از این تأثیرها، رویکرد به اجتماع و فرهنگ است که به ویژه از سوی فلاسفة سیاسی لیبرال مورد غفلت قرار گرفته بود.
شاخصه های اصلی اجتماع گرایی سندل بر اساس دو مفهوم سعادت و آزادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مایکل سندل یکی از مشاهیر منتقد لیبرالیسم و یک متفکر اجتماع گرا است؛ از این رو آثار وی بیش از آنکه ایجابی و در پی مشخص کردن حکومت و سیاست مورد نظر وی باشد آثاری انتقادی و در نفی لیبرالیسم و بیان اشکالات آن است. اجتماع گرایی برآمده از انتقادات سندل نسبت به لیبرالیسم، مبتنی بر شاخصه هایی است که می توان آن را «اجتماع گرایی سندلی» خواند. از این رو مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی در فلسفه سیاست می کوشد تا بر اساس دو مفهوم اساسی و مهم سعادت و آزادی و با بیان شاخصه های اجتماع گرایی، تقریر سندل را از اجتماع گرایی تبیین کند. مهمترین فرضیه این تحقیق آنست که اجتماع گرایی سندل در باب آزادی و سعادت دارای تلقی خاصی است که با پژوهش در مبانی و مصادر آن قابل دستیابی و بازسازی است. در واقع این نوشتار پاسخی است به این سوال که «تلقی مایکل سندل در مورد مفهوم آزادی و مفهوم سعادت چه تاثیری بر شاخصه های اصلی اجتماع گرایی از منظر او دارد؟».
طرح و نقد «خود» لیبرال (بازسازی انتقادات سندل بر رالز)(مقاله علمی وزارت علوم)
اغلب مایکل سندل را یکی از مهم ترین منتقدان لیبرالیسم معاصر و به ویژه نظریه عدالت جان رالز می دانند. نقد اساسی سندل بر لیبرالیسم رالز، معطوف به نقد آن نوع برداشتی از خود یا فرد است که نظریه رالز مستلزم آن است. به نظر سندل برداشت رالز از فرد دو اشکال اساسی دارد؛ اول آنکه، این خود نمی تواند به معنای واقعی، آن نوع انتخابی را که مورد نظر رالز است، انجام دهد و دوم آنکه، نظریه رالز مبتنی بر خودی که مستقل و مقدم بر اهدافش باشد، نیست؛ بلکه برداشت بین الاذهانی از خود را در درون خود مستتر دارد که این امر با ادعای رالز درباره پرهیز از قضاوت های اخلاقی محتوایی درباره ماهیت خود در تضاد است. نظریه عدالت رالز، از نظر سندل مطلوب هم نیست، زیرا نمی تواند تبیین درست و کفایت مندی از مفاهیمی مانند شخصیت، خودآگاهی و دوستی ارائه دهد. سندل، در برابر رویکرد لیبرالی رالز، بر آن نوع تلقی از خود تأکید می کند که هویت خود را از راه عضویت در اجتماعات مختلف به دست می آورد. غایت و هدف اخلاقی مورد نظر سندل، قبل از آنکه دستیابی به حقوق فردی باشد، معطوف به خیر عمومی است. اهمیت اخلاقی خیر عمومی برای سندل تا آنجاست که معتقد است، خیر عمومی باید تعیین کننده حقوق باشد.
مرزهای اخلاقی بازار بررسی و نقد کتاب «آنچه با پول نمی توان خرید»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هفدهم مرداد و شهریور ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۴۶)
مایکل سندل در کتاب «آنچه با پول نمی توان خرید؟مرزهای اخلاقی بازار» به نقد سیاست های نئولیبرال می پردازد که عموما از دهه 70 در بسیاری از کشورهای جهان پیشنهاد و اجرا شد. نویسنده در کتاب «آنچه با پول نمی توان خرید» به نقد وضعیتی پرداخته که در آن سیطره یافتن سیاست های نئولیبرال باعث کالایی شدن و پولی شدن فزاینده روابط اجتماعی شده است؛ نویسنده نشان می دهد که چگونه روزمره ترین و پیش پا افتاده ترین تجریبات ما در نتیجه نفوذ و رخنه سرمایه، وجه اجتماعی و جمعی خود را از دست داده و افراد، انگیزه خود را بر اساس سود و زیان مادی تنظیم و ارزیابی می کنند. این مقاله تحت عنوان نقد صوری و نقد محتوایی ساختاربندی شده است؛ مصادیقی موردنظر نویسنده مصادیق متنوع و متمایزی هستند که تفاوت های مهمی بینشان وجود دارد و نمی توان تمام این موارد و مصادیق را یکسان و مشابه دانست. اما نویسنده تمام این مصادیق را از یک سنخ می داند و در مورد تمام آنها توضیح مشابهی ارائه می کند و این مهم ترین نقد این نوشتار به کتابی است که به صورت انضمامی خود را کتاب «چگونه زیستن در دنیای سرمایه داری آلوده به بازار» معرفی می کند.
ارزیابی تطبیقی دیدگاه مایکل سندل و آلن هیورث درباره لیبرالیسم راولز(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال نوزدهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
120 - 146
حوزههای تخصصی:
مایکل سندل نظریه پرداز جماعت گرایی است که مواضع جان راولز را در کتاب نظریه عدالت به چالش می کشد و معتقد است در پیش فرض ها، استدلال و نتایج نظریه راولز خطاهایی وجود دارد. در مقابل، آلن هیورث با دفاع از راولز، پاسخ هایی را در برابر برخی نقدهای سندل بیان می دارد. برآنیم این موضوع را بررسی کنیم که آیا در حقیقت آن گونه که سندل و دیگر منتقدان راولز باور دارند، لیبرالیسم فردگرایی انتزاعی را پیش فرض می گیرد؟ همچنین در ادامه این ادعای مایکل سندل بررسی می کنیم که برای درک حقیقی هویت خویش باید تعلقات، باورها و وفاداری هایی را که هویت ما بدان ها وابسته است، در نظر آوریم؛ در حالی که«خود» راولزی عاری از چنین تعلقات، باورها و وفاداری هایی است. آلن هیورث در ادامه، با اقامه استدلالی این نظر سندل را به چالش می کشد.
سنجش نقدهای جامعه گرایان بر نظریه عدالت جان رالز
منبع:
مطالعات اخلاقی سال اول تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
69 - 98
حوزههای تخصصی:
جان رالز نسخه ای کارآمد از عدالت را در ساختارهای اجتماعی و سیاسی معرفی نمود که اصول عدالت را از توافق طرف های قرارداد در وضعیت نخستین به دست می آورد. جامعه گرایان، گروهی از منتقدان رالز هستند که برداشت آنها از انسان، موجودی تکوین یافته در فرآیندی اجتماعی، نه یک فرد جدا از جامعه است و معتقدند که انسانِ رالزی از پیوندهای اجتماعی و روابط اخلاقی میان انسان و جامعه رها است و بویی از واقعیت انسان نبرده است. مایکل سندل، رهاکردن مفهوم جامعه در تعریف انسان را ضعف رالز می داند. السدر مک اینتایر، بیان می دارد که فرع بودن جامعه مشکل رالز است و فرد، نقش اصلی و جامعه نقشی فرعی دارد. چارلز تیلور، معتقد است چیزی به نام مجموعه منسجمی از اصول عدالت وجود ندارد و رالز یک نمونه پاردایمی ارائه داده، اما به سؤال اشتباه پاسخ می دهد. جامعه گرایان توجه نداشتند در ساختار نظریه عدالت رالز، تلقی او از مفهوم انسان تاثیری بر درستی یا نادرستی نظریه و پیامدهای آن ندارد. برای رالز اهمیت اصلی شکل گیری ساختاری است که آزادی را تضمین کند و ساختاری عادلانه را در جامعه ممکن سازد. قابلیت اجرایی شدن اصول عدالت رالز در جوامع مختلف و پیامد آن در افزایش عدالت دلیلی بر درستی نظریه عدالت رالز است.