مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
معاد
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روش تحلیلی و توصیفی و با هدف شناسایی و استخراج باورهای دینی مؤثر در تقویت، استحکام و کارآمدی خانواده از آیات و روایات صورت گرفته است.
در این پژوهش، به مهم ترین بینش ها و باورهای دینی اشاره شده است که بر روابط و رفتارهای اعضای خانواده اثر میگذارد و آن را به خانواده ای کارآمد تبدیل میکند؛ چنانکه نبود چنین بینش هایی، سبب ناکارآمدی خانواده و شکل گیری روابط نامناسب خواهد شد.
نتایج پژوهش نشان داد که بر اساس منابع دینی، ایمان به خدا، اعتقاد به رسالت و امامت و زندگی پس از مرگ، مهم ترین باورهای دینیاند که خانواده را کارآمد میکند. بر اساس نتایج پژوهش بینش ها، باورهای دینی از سه بُعدِ معنادهی به زندگی، اجرای وظایف و تکالیف توسط اعضای خانواده، و مواجهه با مشکلاتی که در خانواده پدید میآید، بر کارآمدی خانواده اثر میگذارد.
رویکرد های نوین در این همانی شخصی (مسأله شبیه سازی و نظریه های خلق مجدد و بقای ماده اصلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این همانی شخص دنیوی و اخروی دستاویزی برای رد امکان معاد قرار گرفته است. این مشکل در رویکردهای مختلف نفس شناسی مورد توجه است؛ بَدِم با طرح اشکالاتی از جمله ""شبیه سازی"" ادعا کرده، حتی در دوگانه انگاری، مسئله این همانی حل ناشدنی است. در یگانه انگاری– که رویکرد برخی متکلمان مسلمان و مسیحی و اکثر فلاسفه دین غربی است– این مشکل جدی تر است. این مقاله با رد اشتباه بَدم، نشان می دهد در فرض دوگانه انگاری هیچ مشکلی در این همانی نفس نخواهد بود، در فرض یگانه انگاری یا برای اثبات این همانی بدن دنیوی و اخروی نیز هر چند دو راه حل ""خلق مجدد"" و ""بقای ماده اصلی"" توسط متفکرین غربی عرضه شده است، اما نظر متفکرین اسلامی که بر گرفته از روایات معصومین است، تبیین کامل تری هم از این همانی نفس و هم این همانی بدن دنیوی و اخروی ارائه می کند.
تباین ماهوی رجعت و تناسخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو موضوع تناسخ و رجعت را باید از جمله مباحث کم و بیش جنجالی در حوزه باورهای دینی دانست. اوّلی آموزه ای مطرح در شمار زیادی از ادیان و مکتب های فلسفی و عرفانی جهان است، و دومی نیز در برخی از ادیان و مذاهب جایگاه مهمی دارد. اما این دو آموزه از جهاتی با هم شبیه اند؛ به گونه ای که برخی آنها را از یک جوهر انگاشته اند، و برخی دم از تغایر این دو زده و یکی را پذیرفته و دیگری را انکار کرده اند. حقیقت هرچه باشد، لوازم کلامی قابل توجهی به همراه دارد. با وجود این، طرفین دعوی تا به حال به طور اصولی و بنیادین به این مسئله و لوازم آن نپرداخته و صرفاً با تکیه بر شباهت ها و تفاوت های بدْوی که معمولاً آنها را از تعریف های ناقص و فروکاهشی برمی گیرند، حکم به این همانی یا دوگانگی آن دو کرده اند. این جستار، با رویکردی پدیدارشناسانه، و با واکاوی گونه های مختلف تناسخ باوری و ...
محوریت اصل ""عدل"" در کلام شیعه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله اصل عدل را از نظر شیعه مورد بررسی قرار داده و برای آن جایگاه محوری و ویژهیی در نظر میگیرد و از این منظر به ارتباط آن با اصول دیگر میپردازد. در این میان برهانی بدیع بر عصمت از نگاه شیعه استخراج و اقامه شده است. سپس از سخنان پیامبر اکرم(ص) مؤیدی بر این دیدگاه عرضه میشود، و نتیجه» چنین دیدگاهی را برای پاسخگوئی به پرسش اساسی «انتظار بشر از دین» بکار گرفته میشود. در پایان نتیجه میگیریم که از نظر مکتب شیعه، موجه ترین انتظاری که یک شیعه میتواند از دین داشته باشد همان وعدهیی است که دین خود متعهد انجام آن شده، و آن تحقق عدالت بمعنای جامع آنست.
قاعده مشرقیه «نور و ظلمت» و نظریه اشراقی «معاد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«قاعده مشرقیه» مورد اعتقاد حکمای فارس و مبنای حکمت نوری ایشان که سهروردی در صدد احیاء آن است، عبارت است از اصل نور و ظلمت؛ جایگاه این قاعده در حکمت اشراق به عنوان حکمتی بحثی ـ ذوقی و فلسفه ای نور ـ محور و با توجه به اینکه نور در این حکمت رمز «آگاهی» و «خودآگاهی» است، موجب شده است «علم» مدار حکمت اشراق قرار گیرد و دغدغه حکیم اشراقی نیز چیزی جز تحقق «علم اشراقی» نیست. این پژوهش با روش تحلیل محتوا و تأویل به تفسیر و رمزگشایی متون اشراقی می پردازد و این نتایج حاصل می شود که:1-در این نظام حکمی معرفت چون اصلی است که سایر مباحث از آن نشأت می گیرد و به آن منتهی می شود .2- لذت نیز در این نظام امری جدای از معرفت نیست.3- معاد اشراقی نیز همچون ادراک و لذت بر اساس اصل مشرقی «نور و ظلمت» تحلیل می شود؛ لذا درجات نفوس پس از رهایی از صیصیه ظلمانی بر اساس میزان بهره مندی از انوار معرفت و یا درجه وابستگی و علاقه به ظلمات برزخ تعیین و تبیین می شود.
مبانی و لوازم دیدگاه علامة مجلسی دربارة حیات پس از مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به رویکرد دینی علامه مجلسی در پرداختن به حیات پس از مرگ، اصول و مبانی وی در این رابطه نیز متناسب با این رویکرد و برخاسته از منابع دینی است که یا به آنها تصریح کرده و یا میتوان آنها را از توصیفاتی که از حیات پس از مرگ ارائه داده، استخراج کرد. این اصول مشتمل است بر اصول خداشناختی، جهانشناختی، انسانشناختی و معرفتشناختی، که میتوان آنها را در قالب دوازده اصل ارائه کرد. این اصول دربارة علوم وحیانی، حقیقت علم، حجیت ظواهر، موهوم بودن مکان و تابعیّت آن از متمکّن، اصالت توأمان روح و جسم، خلق از عدم و حدوث عالم، ابتناء قواعد فلسفه بر توهّم، عدم اختلاف نشئات، محوریّت پیامبر اکرم و ائمه علیهم السلام در حوادث قیامت، مرگ ارواح و قبول ابهام به جای تأویل آیات مربوط به جزئیات تصویر معاد میباشند. از دیدگاه علامه مجلسی، دربارة معاد میتوان لوازمی چون اصالت خداوند و سنخیّت دنیا و آخرت را نتیجه گرفت.
تأثیر پذیری غزالی از ابن سینا در دو موضوع نفس و معاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات متکلمین
هر چند غزالی در کتاب تهافتالفلاسفه به نقد فلاسفه مشاء پرداخته، اما در هر دو نظریه ای که درباره معاد ارائه می دهد، تحت تأثیر نفس شناسی ابن سیناست. او در کتاب تهافت الفلاسفه نظریه بدن جدید را به عنوان یک امکان برای معاد جسمانی معرفی می کند که مبتنی بر وجود و تجرد و بقای نفس و نیز پذیرش نفس به عنوان ملاک این همانی شخصیت است که همگی نظریاتی مشایی هستند. نظریه دیگر او نظریه برانگیختگی است که نزد متکلمان، نظریه ای مرسوم بوده است و غزالی آن را در کتاب الاقتصاد فی الاعتقاد آورده است. در این نظریه نیز شاهد نقاط افتراق غزالی با متکلمان و تأثیر پذیری او از حکمت مشایی هستیم. در حالی که نزد اشعریان متقدم و معتقد به برانگیختگی، نفس مجرد جایگاهی ندارد، غزالی نظریه برانگیختگی را به گونه ای مطرح کرده که با تجرد نفس تنافی ندارد. از سوی دیگر، هر چند که او مانند غالب متکلمان متقدم حیات و مرگ را عرض می داند، اما در تحلیل این عرض با آن ها هم داستان نیست و مانند مشائیان این دو را به ارتباط و انقطاع نفس و بدن تفسیر می کند. تأثیر پذیری او از حکمت مشایی در مبحث عذاب قبر نیز مشهود است. مرور کتاب ها و رساله هایی هم چون معارج القدس، المضنون به علی غیراهله، کیمیای سعادت و احیاء علوم الدین نیز نشانگر تأثیر پذیری او در مسئله معاد ازمباحث نفس شناسی در حکمت مشایی است.
نقد و بررسی نظریه انحصار «پاداش و کیفر» در «تجسم اعمال»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دو قرن اخیر، برخی فلاسفة اسلامی نظریه ای رواج داده اند که آموزة آن، حکایت از این دارد که بهشت و جهنم چیزی نیست به جز تجسم اعمال و رفتار انسان، که به صورت های گوناگون برای وی ظاهر می شود. این مقاله درصدد آن است تا این آموزه را که مورد مخالفت متکلمین و مورد موافقت فیلسوفان متأخر است پیکره سازی و نقد کند. و در آخر این ادعا را ارائه کند که با فرض این که برخی از اعمال برای انسان مجسم شوند، کیفر و پاداش انسان ها منحصر در تجسم اعمال نیست. همچنین پیرامون این نظریه سؤال هایی مطرح کرده ایم تا قائلین انحصاریِ تجسم اعمال، پاسخ گوی آن باشند.
بررسی انتقادی نظریه حرکت جوهری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در صدد است نظریه حرکت جوهری ملاصدرا را مورد واکاوی قرار داده و انتقادات پیرامون آن را در حوزه دلایل، لوازم و آثار، آشکار و ناسازگاری های درونی آن را بازگو نماید، علاوه برآن برخی تعارضات لوازم این نظریه با نصوص دینی را نشان دهد. نظریه حرکت جوهری در ناحیه دلایل با انتقادات جدی مواجه بوده تا جایی که بزرگانی همچون علامه طباطبایی ضمن پذیرش اشکالات وارده خود به اقامه استدلال در این مقام پرداخته اند، علاوه بر آن لوازم این نظریه در مواجه با نصوص دینی مانند اصل معاد، اصل رجعت و خلقت پیشین ارواح از توانایی لازم در پاسخ به تعارضات مطرح ناتوان است.
غایت هستی در دین زرتشت و مقایسه آن با آموزه های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باور به هدفمندی و سیر به سوی مقصدی نهایی، یکی از مبانی اصلی همة ادیان الهی است. آئینی که زرتشت در حدود هفت قرن پیش از میلاد عرضه داشت، همچون دین اسلام، از ادیان توحیدی به شمار می رود. اما گذشت زمان و عدم صیانت متون مقدس زرتشتی از دستکاری های انسانی، تصور جدایی و بینونت ذاتی، میان این دو آیین را تقویت کرده است. این مقاله، پس از واکاوی اصل و لوازم مهم مبداء و معاد در آیین زرتشت، با یافتن اشتراکات بسیاری با اسلام منشأییت توحیدی آن را اثبات می نماید و قابلیت انطباق آن دسته از تعالیم اصیل دین زرتشت را، که حکایت از جهان پس از مرگ و کیفیت آن می کند، با تعالیم قرآنی تأیید می کند.
بررسی دشواره قیامت در آیین یهود و بیان آیات متناظر آن از قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه معاد در آیین یهود دارای تعابیر متعددی است. برخی از این تعابیر، برخاسته از اندیشه حلول گرایی و برتری قوم یهود است که ثواب به قوم برتر و عقاب به اقوام ستمگر مربوط است. دسته دیگری، بدون در نظر گرفتن مسئله قومیت، پاداش و عقاب را فردی می دانند. آنچه مسلم است، عقاید مختلف پیرامون معاد، دین یهود را با سؤالاتی مواجه کرده است؛ اینکه چگونه فرد یهودی با وجود مسئله برگزیدگی و قومیت برتر، به دلیل ظلم ها و خطاهایش عذاب می شود؟ اگر عذاب مربوط به اقوام ستمگر نسبت به یهود باشد، ضمانت اجرایی شریعت و احکام الهی که در عهد قدیم مطرح شده، مورد سؤال قرار می گیرد.
این پژوهش به طرح دیدگاه های متفاوت یهود، پیرامون معاد و بررسی آن در آموزه های قرآن می پردازد. حاصل آنکه، اندیشه قوم گرایی یهود در مسئله معاد و سردرگمی در عمل به آموزه های دینی، ازجمله زهد و تقوا، ساختار بنیادی احکام اجتماعی، نظیر قصاص را در این دین دچار ابهام می کند؛ زیرا از نظر یهودیان، تنها قوم یهود، رستگاری را برای افراد رقم می زنند. درحالی که بر اساس تعالیم قرآن، «هر کس در گرو اعمال و دستاوردهای خویش است» (مدثر: 38).
بررسی نشانه معناشناسی آیات مربوط به قیامت و معاد از سوره قیامت بر پایه مطالعات نشانه شناختی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، به تحلیل و بررسی آیات قیامت و معاد از سوره «قیامت» بر اساس مطالعات نشانه شناختی گریماس پرداخته شده است. هدف نگارندگان مقاله تفسیر آیات قرآن نیست، بلکه در این جستار سعی بر آن است تا لایه های متعدد متن، شامل ساختار زیربنایی گفتمان، نظام گفتمان روایی و نیز پدیدارشناسی زیبایی شناختی آن، در تحلیل آیاتی از سوره قیامت معرفی شود؛ تأثیر نشانه شناسی در نظام معنایی قرآن بررسی شود؛ و نیز نظم و ترتیب خاص میان مجموعه معانی آیات نشان داده شود. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است، بدین صورت که داده های متنی موجود تحلیل می شوند و مبانی نظری با نتایج محک زده می شوند، یعنی از مبانی نظری برای تحلیل داده های موجود استفاده می شود. گفتنی است که داده های این پژوهش از میان آیاتی چند از سوره قیامت با تفسیر آن ها انتخاب شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که بررسی نشانه معناشناسی آیات قیامت و معاد با مطالعات نشانه شناختی گریماس، به ویژه با مربع نشانه شناختی او همگرایی دارد و نیز می توان مراتب نفس را، که در آیات سوره قیامت به آن ها اشاره شده است، با نظام گفتمانی روایی گریماس تطبیق داد و نیز زیبایی شناختی آیات قیامت و معاد را با توجه به پدیدارشناسی زیبایی شناختی توصیف کرد.
معاد، نبوت و امامت در رسالهٔ اعتقادات شیخ صدوق و شیخ مفید(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
شیخ صدوق و شیخ مفید، دو متکلم متقدم امامیه، با بررسی موضوعات مختلف در حیطه اصول دین، و با رویکرد اعتقادی شیعه، مجموعه ای از دریافت ها و نگرش هایشان را در اختیار آیندگان گذاشته اند. بازخوانی مداوم و مکرر اندیشه های پیشینیان، خصوصا در مواردی که قدمت، اهمیت ویژه و اعتباردهنده دارد، آرای خالص و دست نخورده تری را در اختیار محققان قرار می دهد. ازاین رو حائز اهمیت فراوان است.
در این مقاله به مقایسه و تحلیل دیدگاه های صدوق و مفید در سه اصل معاد، نبوت و امامت می پردازیم. در بحث معاد، هم رأیی غالب شده است، برخلاف مباحث نبوت و امامت، که اختلاف نظرهای چشم گیری در آن دیده می شود. مقاله با محوریت رسالهٔ الاعتقادات صدوق و تصحیح الاعتقاد مفید، ضمن بررسی دیگر آثار آنان، رأی این دو را در اصول مذکور مقایسه و ارزیابی می کند.
خواجه نصیرالدین طوسی و سطوح سه گانة کلامی، فلسفی و عرفانی در اندیشة او
حوزههای تخصصی:
خواجه نصیرالدین طوسی در زمرة بزرگ ترین و پرنفوذترین عالمان مسلمان سدة هفتم هجری به شمار می رود. بخش عمده ای آثار وی ناظر به آثار و آراء فخرالدین رازی و در دفاع از فلسفه و ارائة کلامی درست و متین تدوین شده است. خواجه علاوه بر کلام و فلسفه، آثار عرفانی نیز دارد. مشکل مطالة آثار وی این است که گاه وی در کلام به مطالبی معتقد شده و در فلسفه از آنها دست برداشته است. وی همچنین با پذیرش محوری ترین آموزة عرفان اسلامی، از سطح فلسفة رایج نیز گذشته است. برخی معتقدند که خواجه نصیر نیز مانند عده ای دیگر از اندیشمندان، دچار تحوّل فکری شده و این اختلاف ها مربوط به دوران های گوناگون فعالیت علمی و معرفتی وی بوده است. این مقاله نشان می دهد که خواجه نصیر هم زمان همة این سطوح اندیشه را داشته است و نمی توان او را دچار تحوّل فکری دانست. درحقیقت، سه سطح طولی اندیشه خواجه، به ترتیب عبارتند از: کلام، فلسفه و عرفان. در این مقاله، با ارائة نمونه هایی، وجود این سه سطح در کار وی، اثبات شده است.
معاد صدرایی و ریشه های عرفانی آن
حوزههای تخصصی:
صدرالمتألّهین تبیین عقلی معاد جسمانی را بر اصول و مقدّماتی همچون اصالت وجود، تشکیک در وجود، حرکت جوهری، تجرّد خیال و قیام صدوری صور خیالی به نفس مبتنی می کند. اگرچه در کنار هم چیدن این مقدّمات و استنتاج معاد جسمانی از آن ها ابتکار و ابداع ملاصدرا بوده، اما به تصریح خود وی، بسیاری از این مقدّمات را از متفکران پیشین و به ویژه عارفان الهام گرفته است. این مقاله پس از تحلیل معاد صدرایی بر اساس اصول مزبور، پیشینة این اصول و مقدّمات را در آثار عرفانی قبل از صدرا بررسی می کند.
اصول و روش های کاربردی آموزش معاد در آموزه های اهل بیت (علیهم السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ابتدا مجموعه ای از اصول و روش های آموزش معاد از احادیث اهل بیت (ع) استخراج شده، سپس با بهره گیری از یافته های دانش تعلیم و تربیت، تفسیر و تحلیل گردند. اصول «مخاطب شناسی»، «انگیزش مخاطب»، «نهادینه ساختن آموزه ها در ذهن مخاطب»، «عینیت بخشی»، «استفاده از فرصت ها» و «جاری ساختن یاد معاد و قیامت در زندگی» از جمله مهمترین این اصولند. این اصول در این روش ها به کار گرفته شده اند: «نیاز سنجی و شناخت حساسیت ها»، «توجه به عوامل غیرمعرفتی»، «سؤالی»، «کرامت بخشی»، «تنظیم و دسته بندی مطالب»، «قرینه گویی»، «تذکر»، «موعظه» و «محاسبه نفس».
تأثیر ایمان به معاد بر تربیت اجتماعی از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
یکی از آثار ایمان به معاد، اعتقاد به رویارویی انسان با پرونده عمل است. عمل می تواند فردی یا اجتماعی باشد. شاید در بین افراد متدین، عمل فردی و ارتباط آن با معاد کمتر مورد بحث باشد؛ چون اکثریت افراد به این مسئله توجه دارند، اما یکی از مسائلی که در بین افراد به ویژه مسلمانان مخفی مانده است، عمل اجتماعی و آثاری است که نوع رفتار اجتماعی و تقابل افراد با هم در جامعه به جای می گذارد و در قیامت مورد بررسی قرار می گیرد. ازاین رو، مقاله حاضر که به شیوه توصیفی تحلیلی و بر مبنای آثار و نظریات دانشمند و فیلسوف شهیر، علّامه طباطبائی، گردآوری شده است، می کوشد با استفاده از نظریات گران سنگ ایشان، اهمیت و ضرورت توجه به معاد، بخصوص در زمینه مسائل اجتماعی را تبیین نماید. در این مقاله با تأکید بر نقش ایمان به حیات پس از مرگ به عنوان عامل کنترل کننده در اعمال و رفتار اجتماعی، ارتباط میان عالم پس از مرگ و زندگی اجتماعی انسان و برخی از پیامدهای تربیتی ایمان به این اصل مانند مسئولیت پذیری، امنیت و عدالت اجتماعی، صبر و خویشتن داری، فداکاری، هدفمندی، امیدواری، تحکیم روابط انسانی و وفای به عهد و آینده نگری مورد بررسی قرار گرفته است.
حکمت معاد در المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن معاد در قرآن
از مباحث مهم معادشناسی، حکمت و فلسفه برپایی قیامت است؛ به این معنا که حکمت رستاخیز چیست و چه ضرورتی در برپایی حیات اخروی انسان وجود دارد؟ قیامت چه کمالی را به انسان می بخشد که وجود آن از منظر وحی الهی لازم و حتمی شده است؟ حکما و متکلمان اسلامی و مفسران شیعه و اهل سنت، با روش های مختلف تفسیری با مبانی متفاوت در طول تاریخ پاسخ هایی به این پرسش داده اند. پژوهش حاضر با روش تحلیلی و با مبانی نقلی و عقلی درون دینی صورت گرفته است، به تحقیق و ارزیابی دیدگاه تفسیری علّامه طباطبائی در تفسیر المیزان و مقایسه آن با آراء تفسیری دیگر مفسران از عامه و خاصه می پردازد. از دیدگاه تفسیری علّامه در تفسیر المیزان استفاده می شود که از جمله حکمت های برپایی قیامت، می توان به مواردی همچون دریافت پاداش و کیفر اعمال و عقاید انسان ها در زندگی دنیوی، اقتضای سرشت ابدیت خواهی انسان، استعداد بقا و حیات اخروی انسان اشاره کرد.
تأثیر مبانی فلسفی ملاصدرا در برداشت های حدیثی او در حوزه مباحث نفس و معاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدرالمتألهین شیرازی، مؤسس مکتبی است که به عنوان حکمت متعالیه شناخته می شود. وی با بهره بردن از میراث سلف خود راه جدیدی را فراروی جویندگان حقیقت گشوده است. یکی از ویژگی های مکتب فلسفی او استفاده فراوان از آیات و روایات معصومان (ع) در آثار فلسفی خود می باشد. وی براساس مبانی فلسفی که خود موفق به تأسیس آن ها شده است، تبیین خاصی از منابع نقلی از جمله روایات ارائه داده است. در این مقاله نخست علت رویکرد ملاصدرا به روایات بررسی شده و سپس با ذکر نمونه هایی به تأثیر مبانی فلسفی ملاصدرا در برداشت های او از احادیث با محوریت مباحث نفس و معاد پرداخته شده است.
بررسی مسئله مرگ و عالم پس از آن در آرای کلامی شیخ صدوق و شیخ مفید (با تأکید بر الإعتقادات و تصحیح اعتقادات الإمامیة)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پس از آغاز عصر غیبت امام عصرعلیه السلام و پایان دوران حضور امامان علیهم السلام، میراث حدیثی ایشان در کنار قرآن کریم کشتی نجات شیعیان در تلاطم امواج عقاید و آرایی است که در قرن های سوم و چهارم هجری قمری به اوج خود رسید. در این دوران، علما و محدّثان شیعه نقش به سزایی در حفظ و صیانت معارف اهل بیت لیهم السلام و خنثی ساختن تهمت ها و شبهات وارد بر شیعیان ایفا کردند. در این میان، تلاش شیخ صدوق در تبیین دیدگاه اعتقادی و کلامی شیعیان در نگارش الاعتقادات با استناد به آیات و روایاتستودنی است که این کتاب توسط شیخ مفید مورد بازنگری قرار گرفت. وی در تصحیح اعتقادات الامامیة با افزودن استدلال و استنباط های عقلی به استدلال های صرفاً نقلی شیخ صدوق، بر غنای این کتاب افزود. وی در چهارده باب از این کتاب که درباره مرگ و عالم پس از آن است، در مواردی مانند مسئله تقسیم بندی اهل بهشت با شیخ صدوق اختلاف نظر دارد و در بسیاری از مسایل نیز با شیخ صدوق هم رأی است؛ اما در مسایلی همچون سؤال قبر، مطالب شیخ صدوق را بسط می دهد. هر دو عالم جلیل القدر به صراحت از برزخ سخن نگفته اند و بابی به این موضوع اختصاص نیافته است.