مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
معاد
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به معاد و بازگشت انسان، امری بوده است، که ادیان آسمانی بر آن تأکید فراوان کرده اند. مسئله معاد در میان مسلمین جزء ضروریات و از مسلمات دین است. در باب کیفیت معاد و چگونگی بعث و حشر انسان ها پس از مرگ، در میان علما و فلاسفه اسلامی اختلاف نظر وجود دارد. برخی آن را روحانی، و برخی روحانی- جسمانی می دانند. در کیفیت جسم و چگونگی آن نیز اختلافات فراوانی است، دسته ای جسم در عالم آخرت را مثالی و دسته ای دیگر مادی-عنصری می دانند. این مقاله با رویکرد توصیفی به بررسی آیات قرآن، سعی در تبیین معاد جسمانی از منظر این کتاب آسمانی دارد. قرآن کریم بابیان دلایلی در میان آیات خود، جسمانی بودن معاد را تبیین می نماید. می توان این آیات را به هفت دسته تقسیم نمود.
بررسی تطبیقی معاد در کتب اوستا، عهدین، تلمود و قرآن کریم با تأکید بر اوصاف و ویژگی های بهشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۰
49-73
حوزههای تخصصی:
مسأله معاد در کتب اوستا، عهدین، تلمود و قرآن کریم صراحتاً ذکر شده است و تنها در اسفار پنجگانه تورات سخن صریحی بر این مطلب نیست. در عهد عتیق سخنی در مورد اوصاف بهشت ذکر نشده، ولی در اوستا و عهد جدید برای بهشت اوصافی کلّی مانند جایگاه آسایش و خوشی، بهترین زندگی و زندگی جاوید ذکر شده است. اوصاف بهشت و نعمت های آن با جزئیات بیشتر و بسیار شبیه به آنچه که در قرآن کریم ذکر شده است در سنّت شفاهی یهود یعنی «تلمود» و کتب زرتشت یافت می شود و این مطلب ناشی از منشأ واحد این کتب و الهی بودن آن هاست. علاوه بر این مبحث معاد و اوصاف بهشت در قرآن کریم نسبت به کتاب های ادیان زرتشت، یهود و مسیحیت، از جامعیت و دقّت خاصّی برخوردار است و این مسأله نشان از تحریف کتب آسمانی پیشین، قرار گرفتن دین اسلام در مرحله ای فراتر در سیر تکاملی ادیان و نقش مُهَیمِن بودن قرآن کریم نسبت به سایر کتب آسمانی است.
اقناع مخاطب در قرآن پیرامون مسئله معاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معاد از موضوعات مهمی است که بخش قابل توجهی از آیات قرآن به آن اختصاص یافته است. اقناع یا متقاعد سازی به معنای انتقال پیام به مخاطب، تغییر نگرش و در نتیجه تغییر رفتار او می باشد. سوالی که این مقاله در پاسخ به آن سامان یافته است این است که روش اقناعی قرآن برای انتقال مفهوم معاد به انسان ها چگونه می باشد؟ با جستجو در منابع مرتبط با دانش ارتباطات و آیات نازل شده پیرامون موضوع معاد و روز قیامت این نتایج به دست آمد: پیام های قرآنی ابتدا به وسیله پیامبر(ص) به اطلاع و آگاهی مردم رسید . پس از آن توجه مخاطب جلب می شد. در مرحله بعد خداوند با بیانات مختلف چنان به طراحی پیام پرداخت که گیرنده پیام آن را درک نماید ، نتیجه را بپذیرد ، نگرش جدید را فراموش نکند و در نهایت منجر به رفتار مناسب با معاد در مخاطب ایجاد شود.
تحلیل اشارات قرآنی معاد در آثار شیخ اشراق سهروردی
منبع:
الاهیات قرآنی سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳
77 - 98
حوزههای تخصصی:
معاد یکی از مهم ترین اصول اعتقادی اسلام به شمار می آید. فیلسوفان مسلمان در باره ابعاد این موضوع مباحث فراوانی را مطرح کرده اند. هدف این مقاله بررسی معادشناسی اشراقی در آثار شهاب الدین سهروردی با تکیه بر اشارات قرآنی است. سوال تحقیق این است که: شیخ اشراق در تبیین مساله معاد چگونه از آیات قرآنی بهره برده است؟ وی به عنوان یک فیلسوف متأله، در نظام اشراقی خویش با نقد حکمت مشاء و با محوریت نور در حکمت اشراق و هستی شناسی تشکیکی، تبیین های متنوّعی را در باره مسائل حکمی به نمایش گزارده است. از نظ ر این فیلس وف اشراق ی، نف س انسان ی ی ا به تعبی ر او «ن ور اسفهبدی» جوهری مجرد و باقی است که فنای جسم در فساد آن تأثیری ندارد. این نور مدّبر با حدوث بدن از جانب واهب الصور به بدن افاضه می شود. نفس با بدن رابطه شوقیه تدبیریه دارد و از بدن به منزله ابزار برای تشدید انوارش استعانت می جوید و در عین حال همراه با فنای بدن فانی نمی شود. در دیدگاه سهروردی، به طور کلی سه دسته نفوس (کامل، متوسط و ناقص) قابل تمایز اند که هر کدام معاد خاصی دارند و برای اثبات آن ها علاوه بر براهین فلسفی، به آیاتی از قرآن استناد کرده است که در این مقاله مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند.
مبانی حکمی ملاصدرا در تفسیر آیه 81 سوره یس
منبع:
الاهیات قرآنی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۹
115 - 130
حوزههای تخصصی:
روش های تفسیری نسبتاً زیادی در عرصه تفسیر قرآن کریم وجود دارد. روش تفسیری ملاصدرا به تفسیر حکمی معروف شده است؛ این رویکرد با تفسیری ذو ابعاد تلاش دارد تبیینی را به مخاطب عرضه کند که تا حد زیادی بتواند به همه زوایای آیات پی ببرد. در آیه 81 سوره یس که در این مقاله تفسیر آن مورد بررسی قرارگرفته است، ملاصدرا ضمن توجه به معنای ظاهری آیه و با تکیه بر اصولی چون امتناع اعاده معدوم، موضوع عالم کبیر و صغیر و توجه به انواع انحصاری و انواع غیر منحصر در فرد، به اثبات معاد انسان مبادرت می ورزد. با این توضیح که اگر ثابت شود خداوند متعال بر خلق عالم کبیر قادر است، قطعاً بر خلق عالم صغیر که انسان است نیز قادر خواهد بود؛ زیرا خلق عالم کبیر، بزرگ تر و شدیدتر از خلق عالم صغیر است. در مقام مقایسه میان تفسیر ملاصدرا از آیه، با تفاسیر عقلی و عرفانی و تفسیرهای متأثر از عقل و شهود ثابت می شود که ایشان همگام با تفاسیر عقلی و عرفانی و به نوعی با به کارگیری آن ها و تحت تأثیر آن ها به این شیوه تبیین همت گماشته و نسبت به این نوع تفاسیر هم پوشانی دارد.
نظریه تجسم عمل و کاربردهای کلامیِ آن در حوزه معاد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و پنجم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
104 - 127
حوزههای تخصصی:
تبیین نقش علم کلام در حل مسائل کاربردی و نشان دادن پیامدهای نظریه های کلامی، از ضرورت های مباحث الهیاتی در جامعه امروزی است و از این رو هدف این مقاله، تبیین پیامدهای کاربردیِ نظریه تجسّم اعمال به عنوان یکی از نظریه های فلسفی - کلامی است. در این نوشتار به بررسی این مسئله پرداخته ایم که نظریه تجسّم اعمال چه تأثیری در حل مسائل الهیاتی به ویژه مسئله معاد دارد؟ یافته های این پژوهش که با روش تحلیلی و استنادی انجام شده است، نشان می دهد که تبیین معاد جسمانی، عدالت الهی و تناسب جرم و جریمه، خلود در بهشت و دوزخ، هویت صحیفه اعمال، آموزه مسخ، و اقتدار مهربانانه خداوند در مسئله عذاب اخروی از جمله مباحثی هستند که نظریه تجسّم اعمال در موجّه سازی و ارائه تبیین معقول از آنها نقش بسزایی داشته است.
مقایسه تطبیقی ارزش های اسلامی با یهود و مسیحیت
حوزههای تخصصی:
بى شک بالاترین و والاترین عنصرى که در موجودیت هر جامعه، دخالت اساسى دارد " فرهنگ " آن جامعه است . اساسا فرهن گ هر جامعه، هویّت آن جامعه را تشکیل مى دهد و با انحراف فرهنگ، هرچند جامعه قدرتمند و قوى باشد، ولى پوچ و پوک و میان تهى است . اگر فرهنگ جامعه اى وابسته و روزی خوار از فرهنگ مخالف باشد، ناچار ابعاد دیگر آن جامعه، به همان جانب گرایش پیدا مى کند. در این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای به مقایسه ی دو فرهنگ اسلامی و غربی که از هر نظری در بین جوامع غربی و شرقی مشهور است می پردازیم. تفاوت عمده این دو فرهنگ، به تعریف آنها از ماهیت انسان مربوط مى شود. بر حسب فرهنگ غربى، انسان موجودى است که معنویت، فرع و روبناى زندگى اوست؛ انسان در عصر تکنولوژى به درجه اى از پیشرفت رسیده که دیگر نیازى به ارتباط با یک مبدأ قدسى و آسمانى ندارد. این تصور باطل که در فرهنگ غرب رشد پیدا کرد، انسان محورى را جایگزین خدا محورى کرده و بر همه ارزش هاى الهى وآسمانى خط بطلان کشیده است چیزی که فرهنگ های دینی خاصه اسلام دنیا را صرفا ابزاری برای رسیدن به آخرت معرفی کرده اند.
ارزیابی شبهات مهم معاد با جسم عنصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حیات پس از مرگ و کیفیت آن، در همه ادیان مسئله ای جدی و مهم به شمار می آید. اندیشمندان اسلامی به برکت قرآن و سنت، به تبیین و تحلیل این مسئله پرداخته و اندیشه ناب اسلامی را بازگو کرده اند. ایشان هرچند معاد روحانی را پذیرفته اند، درباره معاد جسمانی و کیفیت آن اختلاف نظر دارند. براساس عقیده صحیح و نیز براساس ظاهر آیات و روایات، معاد جسمانی در روز قیامت با جسم و بدنی عنصری محقق می شود، نه با بدن مثالی. بااین حال، بر نظریه معاد جسمانی با جسم عنصری، شبهه ها و اشکال هایی از سوی برخی اندیشمندان مطرح شده است. در این نوشتار، پنج شبهه از شبهات مهمِ معاد جسمانی با جسم عنصری، نقد و بررسی می گردد و نشان داده می شود که هیچ یک از آنها نمی توانند ظهور آیات و روایات در عنصری بودنِ معاد جسمانی را خدشه دار کنند. این شبهات عبارت اند از ویژگی های بهشتیان، کم نشدن از درختان بهشتی، ابتلا و امتحان، عدم تزاحم مکانی و زمانی در موجودات اخروی و وصول به کمال. علت انتخاب این شبهات آن است که ازیک سو این شبهات در مقایسه با شبهات دیگر از اهمیت ویژه ای برخوردارند؛ و از سوی دیگر، در آثار فلسفی و کلامی کمتر درباره آنها بحث شده است.
مقابله قاضی عضدالدین ایجی با حکما در مسئله اعاده معدوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکمای مسلمان بتناسب مباحثی که در فلسفه بعنوان عوارض ذاتی وجود شناخته میشوند، مسئله اعاده معدوم را در جایگاه امور عامه قرار داده و آن را از بحثهای تبعی تبیین احکام وجود قلمداد کرده اند و تقریباً مشهورترین و معروفترین ایشان، از جمله ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا، سبزواری و از معاصرین نیز علامه طباطبایی تماماً در موضعی واحد بر امتناع آن استدلالهای تام و تمامی آورده اند. امّا ظاهراً این مسئله گروهی از اندیشمندان مسلمان بویژه متکلمان را خوش نیامده است و از آنجایی که بخشی از رسالت و انگیزه متکلمان تبیین معاد است، بگمان ایشان این تفکر فلسفی مانع جدی بر سر راه پذیرش حشر جسمانی است که در دین مبین به آن اشاره شده است. قاضی عضدالدین از متکلمان برجسته سده هشتم هجری از جمله شناخته شده ترین متکلمان اهل سنت است که در کتاب المواقف بحث خود را در معاد با دفاع از ایده اعاده معدوم آغاز کرده و با جدیت تمام به مقابله با آراء حکمای پیشین پرداخته است. این مقابله نشان میدهد که وی از مواضع فیلسوفان درباره عدم انقیاد در مسئله اعاده معدوم آگاه بوده و بگمان خویش توانسته است شبهات ایشان را پاسخ دهد. امّا علیرغم تلاشهای وی حتی حکمایی هم که بعد از وی در حوزه اندیشه اسلامی ظهور یافتند، یکی پس از دیگری، همچنان در این مقابله جانب حکمای سلف را گرفته و تبیین قاضی عضدالدین از این مسئله را خرسند کننده نیافته و با علم به انگیزه مقدس وی همچنان اعاده معدوم را ایده یی غیرقابل دفاع دانسته اند. در این میان تلاش امثال ملاصدرا و شارحان بعدی مکتب او قابل ستایش است. نگارنده این مقاله سعی نموده است با مقابل قرار دادن دیدگاه های ارائه شده «له» و «علیه» اعاده معدوم، امر داوری را بسود حکما آسان نماید، هر چند دفاع از عقیده امتناع اعاده منحصر نزد حکما نبوده بلکه بعضی از متکلمان، اعم از شیعه و سنی، نیز در این باب از عقیده حکما دفاع کرده اند.
صراط در نظام حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به روایات متعدد از ائمه (ع)، صراط از مواقف قیامت است اما اختلاف روایات در مورد آن، بستر تفسیرهای متفاوتی را فراهم ساخته و هر یک از اندیشمندان بزرگ اسلامی، تبیین ویژه یی از صراط بدست داده اند. ملاصدرا در مقام فیلسوف و مفسر قرآن کریم، بر اساس مبانی فلسفی خاص خود و با در نظر گرفتن روایات ائمه (ع)، در تبیین عقلی این آموزه کوشیده و بر این مبنا که قیامت را باطن دنیا میداند، پل صراط را بروز و ظهور و تجسم صراط دنیوی انسان و باطن آن دانسته است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، ضمن شرح و بسط دیدگاه ملاصدرا درباره حقیقت صراط و مسائل پیرامونی آن، نظیر کاربردها و ویژگیهای صراط، تجسم صراط در آخرت، رابطه صراط با ائمه و اولیای الهی و نیز معیار سعه و ضیق صراط و نیز اشاره اجمالی به نکات مطرح در آیات و روایات درباره این مسائل، به سنجش تبیین صدرایی بر اساس آموزه های دینی میپردازد و میکوشد میزان سازگاری تبیین صدرایی با آیات و روایات را نشان دهد.
رابطه معاد و معنای زندگی در اندیشه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد برخی مرگ زندگی را بیمعنا میکند و زندگی زوالپذیر و محدود، ارزش زیستن ندارد؛ بویژه اگر همراه با گرفتاری و رنج باشد. برخلاف این گروه، ملاصدرا با اثبات جاودانگی نفس معتقد است همانگونه که حقیقت هستی سقف ماهوی و محدودیت ندارد، انسان نیز سقف ماهوی ندارد و زندگی انسان منحصر به عالم ماده نمیشود. حرکت انسان با سعی و تلاش دنیوی آغاز میشود اما با مرگ استمرار پیدا میکند و زندگی حقیقی و حیات برتر در سایه مرگ حاصل میشود. زندگی در صورتی معنای کامل پیدا میکند که به آخرت و جاودانگی نائل شود. او برای انسان اهداف عالی و متوسط تعریف میکند و مراتب سعادت را به مراتب تکامل نفس میداند. ملاصدرا ذات و حقیقت انسان را عقل نظری میداند و سعادت حقیقی را در این قوه دانسته و حرکت عقل عملی در مسیر سعادت را زمینه یی برای تعالی عقل نظری قلمداد میکند. او دنیا را نمادی از برزخ و برزخ را نمادی از قیامت میداند. دنیا وآخرت یک وجود ذو مراتب است که نه تنها تقابلی با هم ندارند بلکه آخرت مرحله تکامل یافته دنیا است. معاد یعنی سعه وجودی یافتن و رسیدن به مرحله عقلانی که همان مرحله حقیقی وجود انسان است. همه انسانها از قدر مشترک معنای زندگی برخوردار خواهند بود اما معنای حداکثری و حقیقی شامل کسانی خواهد شد که دارای مراتب عالی وجود و مقام تجرد باشند.
ملاصدرا و مسئله میزان اعمال در قیامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وزن کردن اعمال در قیامت، بر اساس آیات قرآن کریم و روایات متعددی از ائمه (ع) امری قطعی و از مراحل مهم حسابرسی اعمال است. آنچه در مسئله میزان، منشأ اختلاف نظرهای فراوان شده است، کیفیت اندازه گیری اعمال و حقیقت برپایی میزان در قیامت و برخی جزئیات مورد اشاره در آیات و روایات است. ملاصدرا بعنوان فیلسوف و مفسر قرآن کریم، بر اساس مبانی عقلی خود و با در نظر گرفتن آیات و روایات، در تبیین این آموزه کوشیده است. این نوشتار درصدد است با روش توصیفی تحلیلی، ضمن تبیین دیدگاه ملاصدرا درباره حقیقت و چیستی میزان، میزان علوم، میزان اعمال و نیز سبکی و سنگینی اعمال، به سنجش و ارزیابی آن بر اساس آیات و روایات بپردازد و میزان سازگاری آن را با آیات و روایات نشان دهد.
بررسی دیدگاه مدرس زنوزی درباره نظریه انقطاع عذاب الهی (با تکیه بر آراء ابن عربی و ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله خلود عذاب الهی از جمله مسائل و مباحث مهم معادشناسی در فلسفه و عرفان است. توجه و تحلیل ابن عربی و ملاصدرا باعث شده توجه بسیاری از اندیشمندان و متفکران مسلمان پس از آنها، به این موضوع معطوف گردد. در این میان، آقاعلی مدرس زنوزی از جمله موافقان نظریه عذاب ابدی گناهکاران در دوزخ است. او در حاشیه اسفار سه برهان بر این نظریه اقامه کرده که عبارتند از: تصریح برخی از آیات قرآن کریم بر خلود عذاب، فقدان دافع برای عذاب الهی و ملازمه اختیار انسان با عذاب دائمی. زنوزی حدیث مورد استناد ملاصدرا بر اثبات انقطاع عذاب را نپذیرفته است اما در این مقاله نشان داده میشود که انتقادات وی بر دیدگاه ملاصدرا ناتمام است. بنابرین، میتوان گفت دلایل اقامه شده توسط برخی از حکما و عرفا بر انقطاع عذاب، تمام و کامل است و میتوان این مسئله را بلحاظ عقلی توجیه کرد.
بررسی و تحلیل نقدهای ملاصدرا بر دیدگاه متکلمین درباره هویت انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث جسم انگاری ما سوای خداوند، در میان آموزه های کلامی از اهمیتی ویژه برخوردار است و از اندک مباحثی است که تقریباً همه فرقه های کلامی درباره آن همنظرند. متکلمان ماسوی الله، یعنی انسان و دیگر موجودات، را اموری جسمانی میدانند و موجود مجرد را حقیقتی کامل و بینیازِ مطلق معرفی میکنند. نگاه ظاهرگرایانه، عینی و انضمامی کلامی، جسم انگاری هویت و حقیقت انسان را نیز ایجاب و ایجاد مینماید. ملاصدرا از جمله افرادی است که با جسم انگاری متکلمان مقابله کرده و درصدد است تفسیری فلسفی و جامع از واقعیت و هویت انسان ارائه دهد؛ تصویری که بتواند در زندگی فردی و اجتماعی او تأثیری مثبت داشته باشد. نوشتار حاضر، از طریق روش اسنادی، تحلیل محتوا و توصیف گرایانه، به طرح، بررسی و نقد دیدگاههای متکلمان از منظر ملاصدرا میپردازد و نشان میدهد که تعریف صدرالمتألهین از هویت انسان و ظرفیت وجودی او، با تعریفی که متکلمان در اینباره ارائه کرده اند، بکلی متفاوت و حتی مقابل آن است. متکلمان برخلاف ملاصدرا، هویت و ظرفیت وجودی انسان را بسیار جزئی و محدود شمرده اند و بتبع آن دچار مشکلات و محذوریتهای متعدد شده اند.
تحلیل محتوای باور به معاد در شعرهای آزاد مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهدی اخوان ثالث، شاعر نوگرای معاصر، در بحبوحه نفوذ فرهنگ غربی، کوشید به فرهنگ ایرانی توجه نشان دهد و برای این منظور، آیین التقاطی و مبهم و خیالی مزدشتی را از تلفیق گرایش فردی و خیرخواهانه زردشت و گرایش اجتماعی و عدالت خواهانه مزدک پدید آورد. مقاله حاضر سعی داشته است با کاربرد روش توصیفی- تحلیلی از نوع تحلیل محتوا به این پرسش پاسخ گوید که آیا اخوان در باور به معاد، تا حد معادباوری ایرانیان باستان پیش رفته است؟ بر پایه دیدگاه پژوهشگران، مزدک از جهت اصول دین، پیرو آیین زردشت بوده است و در این آیین، برزخ و داوری فردی و چینودپل یا همان صراط و بهشت و دوزخ و داوری جمعی و کیفر نهایی گناهکاران برای رهایی آنان از کدورت گناه و سرانجام، فرشکرد، طرحی روشن دارد. این مقاله، سرانجام نتیجه می گیرد که ضمن 153 شعر نیمایی و 5 شعر سپید و جمعاً 158 شعر آزاد اخوان، 59 بار در 50 جزء شعر و 4 بار در 4 کل شعر و جمعا 63 بار در 33 شعر به موضوع معاد برمی خوریم و درصد شعرهای دارای موضوع معاد به نسبت شعرهای آزاد این شاعر، 88/20 است. با این حال، نگاه او به معاد، ضمن شعرهای آزاد وی، بیشتر نگاه دنیوی و گاه تشکیک آمیز و حتی تکذیب آمیز است و بنابراین با معادباوری ایرانیان باستان میانه ندارد.
تجلی رستاخیز در پنج گنج نظامی
نظامی، مفهوم معاد را در کنار اصول دیگر اخلاقی و دینی مورد تاکید قرار داده است.او همچون دیگر شاعران، وابسته به نگرش خود به شکلی به مفاهیم دنیوی و اخروی در اشعار خود پرداخته است؛ اما نظامی به مفهوم معاد به شکل وسیع تر و کامل تر پرداخته است. اصل کلام نظامی، پوییدن برای رسیدن به حیات اخروی سعادتمندانه است؛ و معتقد است که نباید به زندگی دنیوی دل بست. او به افقی روشن و دنیایی برتر که همان زندگی اخروی و معاد است، چشم دارد؛ و در کنار آن از حقیقت های دنیای مادی و خوب و بد آن نیز سخن به میان می آورد. نظامی همواره در اشعار خود به این موضوع تاکید دارد که بازگشت آدمی به مبدأ و اصل آفرینش است. او همچنین از هر فرصتی استفاده می کند تا اهمیت معاد و رستاخیز را در اشعار خود متجلی کند. معاد در کنار توحید و عمل صالح، پایه های فکری نظامی را تشکیل می دهند. در تاریخ شعر فارسی، هر یک از شاعران به تناسب نگرش و جهان بینی خود، به گونه ای دنیا و جهان مادی عصر خود را شناخته و به توجیه آن در شعرهایشان پرداخته اند، اما دید نظامی و نگرش و جهان بینی وی، درباره دنیا و آخرت، به طور کلی گسترده تر و کامل تر به نظر می رسد. گسستن از دنیا و تلاش برای دستیابی به حیات اخروی سعادتمندانه، مغز کلام و شعر نظامی است. او هر جا که از دنیای حاضر و اکنون آدمی سخن گفته، به آن دنیا و روز قیامت و مکافات هم اشارتی نموده است و همواره بازگشت آدمیان به اصل و مبدا آفرینش و معاد جسمانی آنها را متذکر می شود؛ در حقیقت، نظامی نه تنها واقعیت های دنیای مادی را می بیند و از نیک و بد آن سخن می گوید، بلکه فراتر از آن، چشم به دنیایی برتر و افقی روشن تر دارد. در این مقاله سعی شده است تا سیمای معاد در آثار نظامی و به ویژه مخزن الاسرار، بر اساس آیات قرآن و احادیث، تجزیه و تحلیل گردد و ارتباط آن با مقولاتی چون دین، دنیا، مرگ، عدل و مغفرت تبیین شود. در این مقاله سعی شده است تا عقیده و دیدگاه نظامی را درباره ی معاد ، و رابطه آن با مفاهیمی چون دنیا و دین براساس پنج گنج او مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم و اهمیت آنها را بیان کنیم..
تبیین آموزشی ارتباط معاد، تناسخ و رجعت در راستای پاسخ به شبهات دانش آموزان پایه دهم مقطع متوسطه
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و شناخت ارتباط تعاملی رجعت، تناسخ و معاد می باشد. روش پژوهش توصیفی –تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که رجعت، تناسخ و معاد از جمله واژگان متداول در زبان مفسّران، متکلّمان و فلاسفه اسلامی می باشد. مسائل کلامی همیشه از سوال برانگیزترین و جنجالی ترین مسائل مورد بحث در میان اندیشمندانِ سایر نحله های فکری بوده و اختلاف نظرهای اساسی نیز از قِبل این بحث ها به وجود آمده است. رجعت از نظر عالمان تفسیر قرآن مورد قبول است، چون یک حقیقت قرآنی بوده و نیز رجعت برخی انسان ها با شرایط ویژه در زمان ظهور مهدی(عج) مورد تأیید عالمان شیعی می باشد. در رجعت سخن از تعلّق مجدّد روح به بدن خود بعد از قطع علاقه به میان می آید، در حالی که تناسخ یعنی انتقال نفس ناطقه از بدنی به بدنی دیگر به منظور تحمّل کیفر یا برخورداری از پاداش در برابر اعمال گذشته و رسیدن به کمال در همین دنیا، و این بنا به دلایلی پذیرفتنی نیست.
وحدت انگاری مادی انسان در مکتب تفکیک؛ بررسی برخی پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
51 - 73
حوزههای تخصصی:
بزرگان مکتب تفکیک منکر تجرد نفوس انسانی هستند و به جهت تأکید بر جسمانیت نفس و بدن، به یگانگی مادی انسان اعتقاد دارند اما به جهت اذعان به ماورای طبیعت از زمره مادی انگاران محض خارج میشوند. عموم ایشان به جهت باور به تمایز کامل بین قرآن، فلسفه و عرفان، علوم بشری را مشکوک و غیر یقینی دانسته و لذا جمع این مواضع را التقاط و اجتماع امور متنافر میدانند. مطالعه پیش رو بر اساس مبانی انسانشناختی، ناکارآمدی تحلیل و تبیین بزرگان مکتب تفکیک در مسائلی همچون معاد جسمانی، کیفیت ادامه حیات صرفاً مادی انسان در عالم برزخ و اجتماع ناسازگار مادیت نفس و تجرد علم را مورد بررسی و نقد قرار داده است و با روش تحلیلی توصیفی سعی نموده به این پرسش پاسخ دهد که آیا بانیان مکتب تفکیک توانستهاند با مادیانگاری وجود انسان تبیینی موفق از معاد، برزخ و حقیقت علم و ادراک به دست دهند؟
مهم ترین شبهات معاد جسمانی با جسم عنصری در ترازوی نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معاد جسمانی یکی از مسائل اصلی و تأثیرگذار در حوزه دین است که حجم وسیعی از منابع دین را به خود اختصاص داده است. بسیاری از اندیشمندان اسلامی درصدد تحلیل و بررسی این موضوع برآمده و برخی از آنها نیز دیدگاه خاصی را درباره آن مطرح کرده اند. درباره کیفیت معاد جسمانی اختلاف نظرهایی وجود دارد، اما براساس عقیده صحیح و نیز براساس آیات و روایات، معاد جسمانی در روز قیامت با جسم و بدنی عنصری محقق می شود نه با بدن مثالی. با این حال، بر نظریه معاد جسمانی با جسم عنصری، شبهه ها و اشکال هایی از سوی برخی اندیشمندان مطرح شده است. در این نوشتار، هفت شبهه از شبهات مهمِ معاد جسمانی با جسم عنصری، بررسی می شود و نشان داده خواهد شد که هیچ یک از آنها نمی توانند ظهور آیات و روایات در عنصری بودنِ معاد جسمانی را خدشه دار کنند. این شبهات عبارت اند از نبود ماده در قیامت، نبود زمان در قیامت، نبود مکان در قیامت، نبود فساد در قیامت، انشائی بودنِ موجودات اُخروی، تکرار دنیا و وحدت فعل الهی.
مبادی عقلی امکان معاد در نگاه متکلمان اسلامی (بررسی و نقد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و ششم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
137 - 154
حوزههای تخصصی:
متکلمان مسئله معاد را عقلا و بر اساس ظاهر آیات مبتنی بر چند مسئله دانسته و معتقدند لازمه ایمان به معاد، اعتقاد به این مسائل است. در مقاله حاضر به صورت توصیفی و تحلیلی به نقد و بررسی چهار مسئله امکان عدم برای عالم کنونی، معدوم شدن این جهان، امکان اعاده معدوم و امکان خلق عالم دیگر پرداخته شده است. برخی فناپذیری را مطلقا محال دانسته و برخی بین مجردات و مادیات قایل به تفصیل شده اند و برخی عدم را جایز ولی غیر واقع دانسته اند که در مسئله بعدی بحث می شود و در بحث فانی شدن جهان حاضر، برخی به کلی آن را نفی کرده اند و برخی آن را برای غیر ذات احدیت جایز دانسته اند و برخی دیگر عرش، عقول و نفوس را نیز استثنا کرده اند. البته منظور از فنا می تواند افنای جواهر و اعراض یا فنای صورت به معنای افتراق اجزا و ازاله اعراض یا غیب شدن ظاهر (دنیا) و ظهوریافتن باطن (اخرت) باشد که اکنون در نهان است و در بحث اعاده معدوم سه قول جواز، امتناع و تفصیل بین جواهر و اعراض یا بین انواع اعراض به چشم می خورد. البته اعاده معدوم اگر هم محال باشد، معاد از قبیل آن نیست و خلق عالم دیگر، مماثل با این عالم را برخی ممکن و برخی ممتنع می دانند. البته اگر خلق عالم دیگر در عرض این عالم باشد، نیازی به نابودی عالم فعلی نیست؛ ولی ظاهر آیات قرآن آن را به صورت طولی مطرح کرده است.